نکته بسیار مهم در انتخابات اخیر کنست “اسرائیل” صرف نظر از نتایج آن، برنامه سیاسی اعلام شده ای است که به تعبیر شبه آکادمیک در راستای تحمیل راه حلی یکجانبه تلاش می کند و این نکته همان است که اولمرت چند هفته پیش از برگزاری انتخابات دقیقا زمانی که شارون به کما رفت از آن پرده برداشت.
این برنامه بر ادامه سیطره “اسرائیل” بر منطقه الاغوار در همجواری اردن به طول 150 کیلومتر استوار است و شامل قدس شرقی و اطراف آن می شود و در حقیقت اجرای آن با قرار دادن گذرگاه مرزی بین المللی میان قدس و رام الله آغاز شده است. بر اساس این طرح، دیوار معروف به طول 700 کیلومتر در عمق کرانه باختری به عنوان مرزهای دایمی “اسرائیل” شناخته می شود و آنچه که خارج از دیوار است از آن فلسطینیان بوده و آنچه که داخل دیوار است به اشغالگران تعلق دارد و این مساله مستلزم تخلیه شهرک های کوچک و پراکنده می باشد.
اولمرت این طرح را از استاد خود (شارون) الهام گرفته است؛ استادی که در حال احتضار است و نوار غزه را تخلیه کرد و گذرگاه های آن و نیز گذرگاه های کرانه باختری را تحت سیطره و کنترل خود درآورد. اجرای این طرح به مثابه ضربه مهلک دیگری به طرح ها و برنامه های مسالمت آمیز مبتنی بر توافقنامه ها و قطعنامه های بین المللی از جمله طرح نقشه راه است و در پی اجرای آن تل آویو به یگانه مرجع و تصمیم گیرنده و مجری نهایی همه برنامه ها در هر زمان و مکانی که می خواهد، تبدیل خواهد شد.
مفهوم اظهارات اخیر اولمرت پس از پیروزی حزب متبوعش در انتخابات کنست مبنی بر این که فلسطینیان می توانند در خصوص این طرح با تل آویو مذاکره کنند، این است که فلسطینیان می توانند این طرح را بپذیرند و “اسرائیل” آن را به اجرا درآورد یا این که آنان با طرح مخالفت کنند ولی در نهایت طرح اجرا خواهد شد.
همان گونه که شارون در سال گذشته توانست مانع از اعتراضات برخی اعضای دولت علیه طرح عقب نشینی از نوار غزه شود، امروزه جانشین وی از شانس بیشتری برای اجرای طرح اولمرت برخوردار است؛ چرا که حزب “کار” دیگر با این طرح مخالف نیست و فقط خواستار اجرای آن پس از انجام پاره ای تعدیلات است از جمله فتح باب مذاکره با طرف فلسطینی و سپس با شروع کار جداسازی می توان دولت فلسطین را حداقل در نیمی از مساحت کرانه باختری تشکیل داد بی آنکه با جهان خارج حتی با نوار غزه ارتباط داشته باشد و به عبارت دیگر فلسطینیان در امور زندگی خود کاملا به “اسرائیل” وابسته باشند.
واقعیت این است که این طرح هم اکنون مراحل پایانی خود را طی می کند و در این میان فرصت باقی مانده به برنامه پیش از پایان سال جاری یعنی حملات سیاسی روزمره علیه دولت حماس و سهل انگاری های محمود عباس، تداوم یورش های پراکنده به شهرهای فلسطینی از جمله رام الله پایتخت سیاسی موقت تشکیلات خودگردان فلسطین، تحت تعقیب قرار دادن مبارزان فلسطینی و ربودن افراد مشکوک اختصاص داده خواهد شد. این سیاستی است که شائول موفاز وعده داده است تا آن را در هر اوضاع و شرایطی ادامه دهد و حتی غزه نیز پس از تخلیه از آن مستثنی نیست.
نشست خارطوم این طرح را تا زمانی که با هیچ واکنش سیاسی مواجه نگشته است، اکیدا رد کرد و این همان چیزی است که واشنگتن آن را به خوبی دریافته است. واشنگتن با دستاویز قرار دادن پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی و راهیابی رهبران آن به بدنه قدرت از این طرح استقبال کرد و اولمرت نیز اندکی پس از پیروزی خود در انتخابات اخیر از هماهنگی و همکاری با آمریکا برای حمایت از اجرای این طرح سخن گفت، به ویژه اینکه بدانیم بیش از دو سال به حکومت بوش باقی مانده است و این مدت برای اجرای این طرح کافی است.
ریاست تشکیلات خودگردان فلسطین درباره اجرای این طرح هشدار داد و مخالفت خود با آن را اعلام و عنوان کرد که در چارچوب سازمان ملل آماده است که درباره حل و فصل نهایی مساله فلسطین با طرف “اسرائیلی” به مذاکره بنشیند و این مساله ای است که اولمرت به آن وقعی نمی نهد. همانطور که قبلا بدان اشاره شد مذاکره از منظر اولمرت به اجرای طرح جداسازی بستگی دارد؛ طرحی که عملا فلسطینیان را از حکومت خودگردان دایمی در مناطقی که در توافقنامه “اسلو” از آن به عنوان منطقه “الف” یاد شده است برخوردار می کند؛ یعنی شهرها، شهرک های و بخشی از روستاها به استثنای قدس، منطقه الاغوار و اماکن شهرک های یهودی بزرگ.
این مساله در حقیقت نشانگر بروز خطری در آینده نزدیک است. نکته قابل تامل این است که دولت حماس در روزهای نخست خود به این خطر اهتمام نمی ورزد و فرصت مذاکره را همانگونه که اسماعیل هنیه نخست وزیر اعلام پس از ادای سوگند اعلام کرد، به ریاست تشکیلات خودگردان واگذار کرده است. این موضع گیری حماس به این معناست که دولت جدید لا اقل در آینده ای نزدیک هرگز در خصوص طرح های رژیم اشغالگر قدس مذاکره نخواهد کرد و این اقدام به منظور جلوگیری از مسموم کردن فضای سیاسی با انجام مذاکرات یا پایبندی به توافقات گذشته صورت می گیرد. ذکر این نکته لازم است که فرصت تبلور سیاستی مشترک میان ریاست تشکیلات خودگردان و دولت جدید به منظور تعامل با خطرات و تهدیدات آتی همچنان وجود دارد و دیگر وقت آن دوران گذشته که گفته می شد زمانه بر وفق مراد عرب ها در گردش است. واقعیت این است که طرف جنایت پیشه “اسرائیل” از این فرصت به منظور تحقق اهداف توسعه طلبانه خود نهایت استفاده را برده و سعی خواهد کرد تا جهانیان را در جریان واقعیت های جدید یا عمل انجام گرفته قرار دهد.
منبع: روزنامه الخلیج چاپ امارات