مناقشات و اختلافات داخلی میان فلسطینیان تاکنون به این حد خطرناکی که در سه روز گذشته شاهد آن بودیم، نرسیده بود و متأسفانه این وضع به رغم تلاش هایی که برای آرام کردن اوضاع صورت می گیرد و به رغم تشکیل کمیته ای از سوی دو جنبش حماس و فتح برای آرام کردن اوضاع، همچنان بحرانی تر می شود.
ظاهرا علت این درگیری ها به سخنان خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس باز می گردد که روز جمعه گذشته (22 آوریل) ایراد شد. وی در این سخنان برخی از جریان های فتح را بدون آنکه نامی از آنان ببرد مورد انتقاد قرار داد که برخی این انتقادات را علیه محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان تلقی کردند. پس از این برداشت از سخنان خالد مشعل، شهرهای مختلف فلسطین شاهد برگزاری تظاهرات و راهپیمایی بود و سلاح ها به خیابان ها آورده و تیرهای هوایی شلیک شد و شعارهایی علیه خالد مشعل طرح شد که قابل مقایسه با آنچه اتهامات وی علیه فتح و رئیس تشکیلات خودگردان تلقی گردید، نبود. شعارهای تند علیه مشعل به حدی رسید که او به خیانت مطرح شد و صریحا در این باره از او نام بردند (و حال آنکه او در سخنانش نامی از کسی نبرده بود). این واکنش به حدی تند بود که بروز جنگ داخلی میان دو جنبش بزرگ فلسطینی بسیار محتمل به نظر می رسید.
سخنان خالد مشعل ـ بدون آنکه وارد جزئیات آن شویم یا صحت یا عدم صحت آن را بررسی کنیم ـ در مقایسه با انتقاداتی که دمکرات های آمریکا علیه بوش چپگراهای میانه رو ایتالیا علیه برلوسکونی مطرح می کنند یا اتهاماتی که رهبران احزاب مختلف در جهان غرب علیه یکدیگر بر زبان می آورند و حتی نام یکدیگر را نیز مطرح می کنند، بسیار شدیدتر بود، اما واکنشی که در غرب در چنین وضعی انجام می شود یک دهم آن چیزی نیست که در نوار غزه و برخی از شهرهای کرانه باختری در واکنش به سخنان خالد مشعل و به انتقاد از حماس مطرح شد. به همین سبب مشکلی که باید اندکی درباره آن تأمل کنیم واکنش هایی است که از قواعد دمکراتیک خارج می شود.
اگر واکنش به یک سخنرانی یا انتقاد به جنگ خیابانی یا چیزی شبیه به آن تبدیل شود، چگونه می توان ادعای دمکراسی و تعدد و رقابت مسالمت آمیز بر سر قدرت را داشت؟ این وضع نیازمند بررسی عمیق بدون پرداختن به جزئیات است تا آنکه حق انتقاد در جامعه نهادینه شود و واکنش به انتقاد با اسلحه و درگیری خیابانی و بستن جاده ها صورت نپذیرد. این امر در جایی مانند فلسطین و در زمانی مانند امروز بسیار لازم و ضروری است، زیرا اکنون ساخت دیوار نژادپرستانه حایل ادامه دارد، شهرک های اشغالی همچنان توسعه می یابند و اشغالگران قصد تکه تکه کردن وطن و ملت ما را دارند، ترورها و بازداشت ها نیز همچنان ادامه دارد و دقیقا زمانی است که دشمن قصد دارد راه حل نهایی خود را بر ملت فلسطین تحمیل کند که این امر می تواند یک فاجعه بسیار بزرگ دیگر و حتی بزرگ تر از فاجعه پیشین (اشغال فلسطین) باشد، زیرا هدف از آن حذف کامل قضیه فلسطین و زدن مهر ختام بر آن است.
در چنین وضعی به هیچ وجه شایسته نیست که فتح یا حماس یا هر گروه دیگر فلسطینی تحمل شنیدن انتقاد یا حتی اتهام را نداشته باشد، زیرا عرصه فلسطین اکنون به وفور شاهد این انتقادها و اتهام هاست و زندگی فلسطینیان با آن گره خورده است، اما تفاوت اینجاست که تاکنون پاسخ به انتقاد به چیزی غیر از آن و پاسخ اتهام به شیوه ای دیگر فقط این بار رخ داده است. در این واقعه چنین به نظر می رسید که واکنش فقط به یک سخنرانی هدف نیست، بلکه اهداف دیگری مد نظر است و دلیلش هم این است که همه تلاش هایی که برای آرام کردن وضع از سوی کمیته مشترک حماس و فتح صورت پذیرفت و نیز همه تلاش های دیگر گروه های فلسطینی، توفیقی نداشت و به رغم آنکه بیانیه هایی رسمی و شبه رسمی صادر شد و سخنگویان رسمی خواستار توقف این درگیری ها شدند، اما وضع تغییری نکرد تا آنجا که سازمان های امنیتی اعلام کردند که تظاهرات ـ مسلحانه ـ برگزار خواهند کرد و آن هم علیه سخنان خالد مشعل و علیه جنبش حماس! اما با درخواست رئیس تشکیلات خودگردان از آنها، تظاهرات انجام نشد! این بدان معناست که کسانی هستند که واکنش هایشان از سیطره رهبری فتح نیز خارج می شود!
نباید نقد و حتی اتهام را با شیوه ای خارج از قواعد دمکراتیک پاسخ داد و اگر ما بازی دمکراسی را پذیرفته ایم، نقد و اتهام هم قواعد و سیستم خود را دارد و می توان به دادگاه و صندوق رای و روزنامه و منابر و رسانه ها مراجعه کرد. اگر این قواعد را پذیرفته ایم باید انتقاد را با انتقاد و سخن را با سخن و اتهام را با اتهام یا ارجاع به دادگاه پاسخ دهیم و برای پاسخ به انتقاد و اتهام به هیچ وجه جایز نیست که با سلاح به خیابان ها بریزیم و سازمان های امنیتی را تحریک کنیم و امور را به درگیری در دانشگاه ها بکشانیم، زیرا چنین کاری جز جنگ داخلی و ساقط کردن طرف مقابل با زور نیست.
وضعیت کنونی پس از انتخابات اخیر فلسطین و به دنبال آنکه حماس وزارتخانه ها را تحویل گرفت و غیر از وزارتخانه ها همه مراکز دیگر قدرت در دست فتح باقی ماند و ریاست تشکیلات خودگردان و ریاست ساف حفظ شد و همزمان جهان حماس را محاصره مالی کرد و فشارهای گوناگونی علیه این جنبش وارد آمد تا منش سیاسی خود را تغییر دهد یا آنکه شکست را بپذیرد و کار تا به آنجا پیش رفت که برای اسقاطش تهدید به استفاده از زور شد که این امر می تواند با اختیاراتی که رئیس تشکیلات خودگردان در انحلال مجلس قانونگذاری و برکناری وزرا دارد، عملی شود. این وضع، با واکنش های مذکور پدید آمد و من نیز یادآور شدم که واکنش ها باید بر چه قواعدی استوار باشد تا مشکلات و اختلافات حل شود.
اکنون تلاش می کنند تا حماس جز نشستن در کرسی وزارتخانه ها اختیاری نداشته باشد و زیرش هم شن ها روان است. این جنبش حتی اگر مطالبات کمیته چهارجانبه یا رئیس تشکیلات خودگردان را بپذیرد و به آنها گردن نهد، باز هم به این جنبش اجازه داده نمی شود که جای فتح را در قدرت بگیرد، بنابراین علل اختلافات و مناقشات غیر از آن چیزی است که در ظاهر بیان می شود یا در اظهارات اینجا و آنجا به زبان می آید یا خیالات دمکراسی نشان می دهد.
منبع: روزنامه الشرق / چاپ قطر