به قلم عبد الباری عطوان
ترجمه: مرکز اطلاع رسانی فلسطین
می توان علل غیر قانونی بودن مخالفت کمیته اجرایی “ساف” با برنامه حماس را در موارد ذیل خلاصه کرد:
1ـ جنبش حماس اکثریت کرسی های مجلس قانونگذاری فلسطین را در انتخاباتی سالم و شفاف از آن خود کرد و حال آن که این کمیته منتخب مردم نیست. بنابراین چگونه کمیته ای غیر منتخب با برنامه جنبشی منتخب که بیش از 60 درصد کرسی های پارلمان فلسطین را به دست آورده است، مخالفت می کند؟
2ـ کمیته اجرایی “ساف” بنا به عللی فاقد مشروعیت قانونی است؛ اولا نیمی از اعضای کمیته از دنیا رفته اند یا در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان ها بستری هستند یا این که سال ها از نظرها پنهان شده اند. ثانیا صلاحیت این کمیته به پایان رسیده است؛ زیرا شورای ملی فلسطین که اعضای کمیته “ساف” را انتخاب می کند، از ده سال پیش تا کنون جلسه ای برگزار نکرده است و هنگامی هم که جلسه خود را برگزار کرد، جلسه برای تعدیل در منشور ملی فلسطینیان و حذف موادی که در برنامه حماس آمده، منعقد گردید. شورای ملی فلسطین در واقع می بایست هر دو سال یک بار نشست برگزار کند، لذا عدم انعقاد این جلسات طی این سال ها شورا را فاقد صلاحیت و مشروعیت کرده است و این در حالی است که تعداد اعضای این مجلس امروزه بالغ بر 800 نفر است، به عبارتی دیگر تعداد آن بیش از تعداد نمایندگان مجلس کرملین روسیه و نمایندگان مجلس عوام انگلیس قدیمی ترین پارلمان دنیاست. شورای مرکزی، کمیته اجرایی و ریاست شورا نیز دارای یک چنین وضعیتی هستند.
3ـ مجلس منتخب بر اساس قانون اساسی فلسطین تنها نهاد قانونی است که حق تصمیم گیری درباره برنامه دولت جدید و دادن رای اعتماد یا عدم اعتماد به آن را داراست و می تواند برنامه دولت را رد یا از وزرای پیشنهادی انتقاد کند. دخالت کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین در این مساله تلاشی مایوسانه و نوعی بازی سیاسی است که زمان آن پس از اعلام نتایج انتخابات اخیر و مرگ یاسر عرفات این سازمان امروزه سپری شده است.
4ـ کمیته اجرایی “ساف” بازتاب واقعیتی سیاسی و حزبی است که از سی سال پیش هنگامی که مقاومت از خارج فلسطین به داخل تزریق می شد، در فلسطین اوضاع را در کنترل خود داشت.
کشورهای عربی همسایه فلسطین قبل از این که به حامی امنیت “اسرائیل” تبدیل شوند و به حقوق فلسطینیان بی توجهی نشان دهند، از آن حمایت می کردند.
بر اساس این واقعیت قدیمی، کرسی ها در شورای ملی، شورای مرکزی و کمیته اجرایی توزیع شد. برخی از گروه های عضو کمیته اجرایی عملا از عرصه سیاسی فلسطین کنار رفتند و امروزه اثری از آنان وجود ندارد. این گروه ها نتوانستند هیچ یک از کرسی های مجلس اخیر را به دست آورند و در عوض گروه ها و احزاب دیگری که حضوری فعال در فلسطین دارند و عضو “ساف” هم نیستند (مانند حماس) قدم در عرصه فلسطین گذاردند.
5ـ تشکیلات خودگردان سازمان آزادی بخش فلسطین را در حاشیه قرار داد، نهادهای آن را ویران کرد و فرصت هر گونه نقش آفرینی این سازمان در عرصه سیاسی فلسطین را از آن گرفت، به طوری که حتی محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان نیز از مشارکت در برخی نشست های این سازمان سر باز می زد. گذشته از این آقای فاروق قدومی دبیر کل این سازمان به طور کل از این سازمان غایب و تمامی اختیارات وی به عنوان وزیر خارجه فلسطین سلب شده است.
کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین از آن جهت که حماس این سازمان را به عنوان تنها نماینده قانونی ملت فلسطین به رسمیت نشناخته برنامه سیاسی این جنبش را رد نکرد، بلکه این کمیته از آن جهت برنامه حماس را رد کرد که این برنامه از سویی رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی شناسد و با هر گونه سازش با این رژیم مخالف است و از سوی دیگر، به اصول فلسطینیان مانند حق بازگشت آوارگان و حاکمیت کامل فلسطینیان بر قدس و تخریب همه شهرک های اشغالی پایبند است.
جای هیچ تردیدی نیست که حماس می بایست سازمان آزادی بخش فلسطین را به عنوان دستاوردی تاریخی برای ملت فلسطین به رسمیت بشناسد، اما آیا “ساف” کنونی همان نماینده حقیقی ملت فلسطین و آرمان های مشروع آن است؟
“ساف” با ساختار کنونی اش به مثابه جسمی بی تحرک و مسخ شده است و به هیچ وجه شبیه سازمانی نیست که جهان را به لرزه درآورده بود و بیش از صد کشور آن را به رسمیت می شناخت. سازمانی که در گذشته جهان آن را به رسمیت می شناخت، سازمان آزادی بخش نام داشت و با استفاده از تمامی ابزارهای نظامی، سیاسی و تبلیغاتی خود در راه آزادی میهن گام بر می داشت، اما پس از امضای معاهده “اسلو” این سازمان دیگر با ابزار نظامی برای آزادی فلسطین استفاده نمی کرد و به دنبال آن بیشتر گروه های عضو آن، سلاح های خود را بر زمین گذاشتند و سپس سازمان منشور خود را بر اساس شروط و مطالبات “اسرائیل” و آمریکا تغییر داد و از بیشتر اصول خود چشم پوشی کرد، به همین خاطر این سازمان رو به اضمحلال رفت و ملت فلسطین نیز دست از حمایت آن برداشت و تقریبا آن را به فراموشی سپرد.
جنبش های جدید که در سرزمین فلسطین و اردوگاه های آوارگان حضور قدرتمندی دارند، زمانی می بایست سازمان آزادی بخش فلسطین را به رسمیت بشناسند که این سازمان نهادهای خود را به گونه ای شایسته و بر اساس واقعیت کنونی فلسطین به طور شفاف و سالم ساماندهی کند.
مخالفت کمیته اجرایی “ساف” با برنامه سیاسی حماس و مخالفت گروه های این سازمان با مشارکت در حکومت وحدت ملی که حماس پیشنهاد آن را داده است، در واقع تاکیدی است بر تسلیم شدن این گروه ها در برابر فشارهای آمریکا و و اروپا که این گروه ها و تشکل ها را تهدید کرده اند که در لیست تروریسم قرار خواهند داد.
سازمان آزادی بخش فلسطین در دوران عزت و سرافرازی گذشته خود شعار «استقلال در تصمیم گیری» را سر می داد و به این شعار افتخار می کرد و با هر گونه اعمال فشار کشورهای خارجی و باج خواهی های آنان مخالف بود. اما به نظر می رسد که زمانه عوض شده است و برخی از گروه ها و مقامات فلسطینی می کشوند تا پیش از آن که رضایت خاطر ملت فلسطین را جلب کنند رضایت و خشنودی آمریکا و اروپا را به خود جلب کنند و به همین خاطر عملکرد آن ها در انتخابات پارلمانی اخیر بسیار سست و ضعیف بوده است. این انتخابات در واقع میزان آگاهی و هشیاری ملت فلسطین و پایبندی آن به تصمیم گیری مستقل و جنبش های محبوب خود را نشان داد.
انتخابات اخیر در واقع خط بطلانی بر تمامی گذشته (از جمله توافق نامه ها و به رسمیت شناختن ها و غیره ) کشید و واقعیتی نوین در فلسطین خلق کرد. در این میان هر گونه تلاش تشکیلات خودگردان و رئیس آن برای تغییر این واقعیت از طریق ابزارهای غیر دمکراتیک که عموما در پاسخگویی به القائات و دیکته های کشورهای خارجی صورت می گیرد، به شکست جبران ناپذیر روند سیاسی فلسطین و چه بسا به جنگ داخلی خواهد انجامید.
محمود عباس بیش از دو راه پیش روی خود ندارد؛ یا نتایج انتخابات و تشکیل دولت جدید به رهبری حماس را بپذیرد یا این که با شرکت در یک کنفرانس خبری جهانی انحلال تشکیلات خودگردان را اعلام کند و به یکی از خانه های خود در غزه، رام الله یا امان برود یا این که به یکی از موزه ها برود و در آن جا جسد مومیایی سازمان آزادی بخش فلسطین و کمیته اجرایی آن را به خاطر منحرف کردن مسیر دمکراسی احیا کند. این حقیقتی است که تلاش برای به شکست کشاندن دولت حماس اقدامی بیهوده و محکوم به ناکامی است؛ چرا که زمان معجزه و زنده کردن مردگان به پایان رسیده است.