چهارشنبه 30/آوریل/2025

بدترين رئيس جمهور تاريخ!

سه‌شنبه 26-دسامبر-2006

اخبار و گزارش های منتشر شده در مطبوعات رژیم صهیونیستی نشان می دهد که هدف ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی از سفر به واشنگتن قانع کردن دولت آمریکا در حمایت از طرح جدید وی درباره تغییر آرایش در کرانه باختری و تعیین مرزها به صورت یکجانبه بوده است. یکی دیگر از اهداف اولمرت در این سفر، دریافت کمک های مالی لازم جهت اجرای طرح مذکور است که بنا به اظهارات اولمرت به مجله وال استریت ژورنال به 10 میلیارد دلار بالغ می شود، اما ارزیابی ها نشان می دهد که مبلغ مورد نیاز برای اجرای طرح بیش از چندین برابر این مقدار است. گزارش های مطبوعاتی در گذشته از 64 میلیارد دلار هزینه این طرح خبر داده بودند. اولمرت در این سفر همچنین درباره برنامه هسته ای ایران و دولت حماس و جنبش حزب الله لبنان نیز با مقامات آمریکایی گفت و گو خواهد کرد.

رژیم صهیونیستی همچنین درصدد است بار دیگر مسأله حمایت مالی از شهرک سازی صهیونیست ها در مناطق الجلیل و النقب فلسطین اشغالی که در حدود 2 میلیارد دلار هزینه در بر دارد، مطرح کند. گفتنی است که آمریکا پیش از این با اعطای این مبلغ موافقت کرده و از رژیم صهیونیستی خواسته بود که جزئیات این طرح را به دولت آمریکا ارائه دهد، اما وقوع توفان کاترینا موجب شد آمریکا از اعطای این مبلغ خودداری کند و رژیم صهیونیستی نیز در آن زمان مجبور به پذیرش وضع موجود و خودداری از اصرار شود، اما دیپلماسی رژیم صهیونیستی اکنون در سکوت و پنهانی به مطرح کردن مجدد این قضیه در برنامه های دولت آمریکا می پردازد.

در گزارش های دیگری از مطبوعات رژیم صهیونیستی آمده است که کاخ سفید از صهیونیست ها خواسته است که سقف انتظارات و خواسته های خود را از آمریکایی ها که در سفر اولمرت به آمریکا مطرح می شود، کاهش دهند و از آمریکا نخواهند که کاخ سفید حمایت خود را از طرح اولمرت اعلام کند، به ویژه که اروپایی ها اعلام کرده اند که از اجرای این طرح حمایت نخواهند کرد و از اسرائیلی ها نیز خواسته اند که برای اجرای آن از اروپا درخواست کمک مالی نکنند.

پیشنهاد برای کاهش سطح انتظارات از آمریکا بدون علت نیست و علل متعددی وجود دارد که اولمرت را در برابر رئیس جمهوری ناتوان و آشفته و پریشان و پر و بال شکسته قرار می دهد. محبوبیت عمومی بوش هم اکنون به کمترین حد خود رسیده است.

نظرسنجی که یک هفته پیش از سوی شبکه تلویزیونی سی ان ان انتشار یافت، نشان می دهد که شکاف میان محبوبیت بوش و کلینتون (رئیس جمهور سابق آمریکا) هر روز در حال بیشتر شدن است. بر پایه این نظرسنجی 63 درصد از آمریکایی ها در عرصه اقتصادی به کلینتون نمره خود دادند و حال آنکه فقط 26 درصد به بوش چنین نمره ای داده اند. کلینتون در موضوع حل مشکلات میان مدت آمریکا از پرسش شوندگان نمره خوبی گرفته و 62 درصد از او راضی هستند و حال آنکه تنها 25 درصد از مردم آمریکا بوش را در این موضوع موفق می دانند. در بخش روابط خارجی کلینتون از حمایت 56 درصدی و بوش از حمایت 32 درصدی برخوردار است. درباره مالیات ها نیز کلینتون 51 درصد موافق و بوش 35 درصد موافق دارد. در حل موضوع حوادث طبیعی کلینتون 51 و بوش فقط 30درصد موافق دارد.

نظرسنجی ها همچنین از کاهش جایگاه بوش حتی در میان جمهوری خواهان (حزب رئیس جمهور کنونی آمریکا) خبر می دهند. بر اساس تازه ترین نظرسنجی ها 45درصد از جمهوری خواهان از عملکرد رئیس جمهور خود راضی نیستند و 65 درصد نیز گفته اند که از عملکرد کنگره آمریکا ـ که جمهوری خواهان در آن اکثریت را دارند ـ خشنود نیستند.

چه کسی گمان می کرد که محبوبیت بوش از این هم کمتر شود. در تازه ترین نظرسنجی انجام شده، میزان حمایت از بوش از این هم کمتر شده است و او اکنون در میان رئیس جمهورهای 50 سال گذشته آمریکا، بدترین وضع را دارد. اکنون فقط 29 درصد آمریکایی ها بوش را می خواهند. گفتنی است که حتی میزان محبوبیت ریچارد نیکسون رئیس جمهور اسبق آمریکا که در ماجرای واتر گیت مجبور به استعفا شد، در زمان استعفایش از بوش بیشتر بود.

دو قضیه دور جدید کاهش محبوبیت بوش نقش مهمی داشته اند: اول، سخنرانی ویژه بوش درباره راه حل های وی جهت حل مشکل مرزهای میان آمریکا و مکزیک. بوش در این سخنرانی گفت که قصد دارد 6 هزار نیروی گارد ملی را به مرزهای مکزیک گسیل کند. بوش انتظار داشت که این راه حل مهم وی با استقبال عمومی و کف زدن همراه شود و بتواند اندکی در بهبود محبوبیت افول کرده اش، مؤثر باشد، اما در عمل عکس این پیش بینی پدید آمد و طرح بوش خشم بسیاری از هوادارانش را نیز برانگیخت. گروهی از مهاجران تازه که به عنوان ساکن آمریکا پذیرفته شده اند از نامعلوم بودن وضعیت بستگانشان به شدت نگرانند و بر این باورند که طرح بوش موجب خودداری آنان از حمایت از حزب جمهوری خواه خواهد شد. نمی توان نیروی آنان را نادیده گرفت، زیرا تعدادشان به 11 میلیون نفر می رسد. بخش دیگری هم که از سخنان بوش به خشم آمدند، نزدیکانش در حزب جمهوری خواه بودند که بر این باورند راه حل بوش با تاخیر اعلام شده و هیچ مشکلی را حل نمی کند.

موضوع دوم نیز به انتصاب ژنرال مایکل هایدن به ریاست سازمان اطلاعات آمریکا “سیا” مرتبط است. این قضیه موج شدیدی از انتقادات علیه بوش را به ویژه از جانب جمهوری خواهان برانگیخت، اما واکنش بوش در قبال این انتقادها فقط این بود که هایدن فرد مناسب در جای مناسب است.

همزمان با مشغول بودن مجلس سنای آمریکا در بررسی گذشته هایدن، خبر دیگری منتشر شد که عموم مردم آمریکا و دستگاه سیاسی آن را به متحر کرد. این موضوع به تجاوز به حریم خصوصی مردم ارتباط دارد. روزنامه یو اس ای تو دی چاپ آمریکا در گزارشی فاش ساخت که سازمان امنیت ملی آمریکا بزرگ ترین آرشیو تمام دنیا را از مکالمات تلفنی در اختیار دارد. این آرشیو از سه شرکت بزرگ ثبت مکالمات شهروندان آمریکایی در داخل آمریکا جمع آوری شده است. هدف از گردآوری این مجموعه، بررسی هویت تماس ها و تماس گیرندگان بوده است.

این خبر نشان داد که بوش درباره عدم شنود مکالمات تلفنی داخل ایالات متحده آمریکا، دروغ گفته است. مضاف بر آنکه مسئولیت گردآوری این آرشیو را همین “ژنرال هایدن” نامزد بوش برای ریاست سازمان سیا بر عهده داشته است.

رسانه ها دو هفته پیش همچنین قضیه دیگری را منتشر کردند که بعدها به موضوع طنز برنامه “طنز” تلویزیون های آمریکا تبدیل شد. بوش در پایان سفر آنجلا مرکل صدر اعظم آلمان به این کشور در کنفرانس خبری مشترک با وی یک سوتی جدید داد. او این کنفرانس را فرصتی برای تقویت روابط آمریکا با آلمان در چارچوب جنگ علیه برنامه هسته ای ایران می دانست، کما اینکه مشاورانش نیز او را به انجام این کنفرانس خبری تشویق کرده و احتمال بروز هیچ مشکل یا زیانی را در آن مطرح نکردند.

اما حتی کسانی که از وضعیت بوش به خوبی آگاه بودند نیز نمی دانستند که وضعیت او چقدر بحرانی است و به “خود نابودی” دچار شده است. ماجرا از این قرار بود که هنگامی که یکی از خبرنگاران از بوش درباره بهترین لحظه زندگی اش در دوران ریاست جمهوری اش پرسید، بوش با مکثی یک دقیقه ای گفت که در یکی از تعطیلاتش موفق شده است که یک ماهی به وزن بیش از 16 کیلوگرم را صید کند!

برنامه طنز از این پاسخ به خوبی استفاده کرد و همزمان مشاوران بوش بر سر خود کوبیدند، زیرا گفته بوش فقط یک اشتباه لفظی نبود، بلکه نمایی دقیق از جهان درونی او بود.

عموم آمریکایی ها این پاسخ را بسیار خفت بار می دانستند. در نظرسنجی که هفته گذشته منتشر شد، آمده است که جایگاه بوش به بدترین وضع ممکن رسیده و اکنون فقط 29 درصد آمریکایی ها او را قبول دارند و از عملکرد او راضی هستند. در پنجاه سال گذشته هیچ رئیس جمهوری در آمریکا چنین نمره ای نگرفته است.

این نظرسنجی نشان می دهد که ناامیدی آمریکایی ها از رئیس جمهورشان به دلایل مختلفی افزایش یافته است. نادرست بودن دلایل جنگ عراق و شیوه مدیریت جنگ، برانگیخته شدن همه مسلمانان جهان به ویژه در کشورهای عربی و اسلامی علیه آمریکا، افزایش بهای نفت و عملکرد اقتصادی دولت آمریکا، راه برخورد با توفان کاترینا و موضوع مهاجرت و ماجراهای فسادی که جمهوری خواهان در آن دسته داشته اند، رسوایی های شکنجه زندانیان در زندان های ابو غریب و گوانتانامو و زندان های سری در اروپا و شماری از کشورهای عربی و نیز مسیری که آمریکا اکنون می پیماید همه و همه در بروز این وضع مؤثر بوده اند.

جنگ در افغانستان و عراق هنوز پایان نیافته است و هر روز هزاران نفر در این جنگ ها جان می بازند. این وضع نیز به نماد شکست بوش تبدیل شده است. این شکست نه فقط به سبب شکست عملیات نظامی و افزایش ضرباب مقاومت است، بلکه به سبب شمار زیادی از دروغ هایی است که دولت آمریکا برای آغاز جنگ به خورد ملت آمریکا داده است.

دو هفته پیش گروهی از ژنرال های آمریکایی خواستار استعفای دونالد رامسفلد شدند، زیرا وی در ارزیابی مشارکت آمریکا در جنگ عراق اشتباه کرده بود و این کشور هیچ برنامه ای برای روز بعدی جنگ در اختیار نداشت و شمار نظامیان آمریکایی حتی برای دفاعشان از خودشان نیز کافی نبود.

پاسخ بوش به این درخواست ژنرال ها چه بود؟ او با قلدری گفت: “تنها من تصمیم می گیرم که چه چیزی برای آمریکا بهتر است”. همین قلدری کافی بود تا آن دسته اندک از حامیانش نیز از دست او خشمگین شوند. از آن زمان تاکنون، هر گاه که رامسفلد در میان عموم ظاهر می شود، همزمان تظاهراتی علیه وی برگزار می شود و تظاهرکنندگان شعار استعفای رامسفلد را سر می دهند و او را “جنایتکار جنگی” می خوانند. هنگامی که گروهی از کارشناسان مسائل راهبردی آمریکا به بوش پیشنهاد کردند که از برخی از آن چیز هایی که درباره جنگ گفته بود، عذرخواهی کند، بوش با قلدری تمام گفت: ” از دست یک ستمگر راحت شدیم و چیزی برای عذرخواهی وجود ندارد”.

بوش اکنون و پس از گذشت 6 سال از دوران ریاست جمهوری اش در آمریکا، نتوانسته است از قلدری دست بکشد. او همچنان می گوید که : به من نگاه کنید، زیرا من رئیس جمهور آمریکا و رهبر جهان آزاد هستم”.

شاید همین علت سبب شده است که بوش از مدت ها پیش تصمیم گرفته است، روزنامه نخواهد و کمتر تلویزیون ببیند، مگر زمانی که بازی “بیسبال” پخش می شود!

یک روز پس از آنکه هفته نامه نیوزویک گزارشی درباره شکنجه زندانیان گوانتانامو به دست نیروهای آمریکایی منتشر کرد، لورا بوش (همسر رئیس جمهور آمریکا) دستور داد تا ورود این هفته نامه به داخل کاخ سفید ممنوع شود!

چند هفته پیش ماه نامه “رولینگ استون” مقاله بزرگی با نام “جورج بوش بدترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا” منتشر کرد. در این مقاله به نظرات مورخان بزرگ و برجسته ای استناد شده است. سخنگوی بوش گفت که آنها خودشان را به “کثافت ها” مشغول نمی کنند!!

بی گمان بوش به شدت نگران است، او تنها اطلاعاتی را که مشاوران نزدیکش در اختیارش می گذارند، می شنود، اما حلقه همین گروه از مشاورانش نیز در هفته های اخیر گسسته شده است.

آندرو کارد رئیس کارمندان کاخ سفید، پس از پنج سال همراهی با بوش اخیرا از مقام خود استعفا داد تا راه برای خروج تیم رئیس جمهور از بحران باز شود!

کارل راف مشاور اسطوره ای و بسیار نزدیک بوش از مقام خود به عنوان هماهنگ کننده سیاسی کاخ سفید استعفا داده است. هنوز شبهات درباره افشای نام وارلی ولایم جاسوس “سیا” کاملا از بین نرفته است و احتمالا به زودی کیفرخواستی علیه وی مطرح می شود.

محاکمه لویس لیپی که بزرگ ترین مشاور بوش و رئیس تیم ریچارد چنی معاون بوش بود، به اتهام تلاش برای انحراف اقدامات در قضیه افشای نام جاسوس سیا، در حال انجام است. او برای نجات خودش در برابر هیأت منصفه دادگاه گفت که رئیس جمهور آمریکا به او اجازه افشای این نام را داده است!

گفته شده است که علت افشای نام ولایم، زیان رساندن به جو ویلسون سفیر سابق آمریکا بوده است. او به همراه یک هیأت رسمی به آفریقا رفت تا درباره قضیه فروش اورانیوم از نیجر به عراق تحقیق کند. ویلسون پس از بازگشت از این سفر گفت که هیچ نوع معامله ای در این باره صورت نگرفته است و اسناد ارائه شده به کاخ سفید نادرست و تقلبی است.

بوش تصمیم به نادیده گرفتن نظرات ویلسون گرفت و معامله فروش اورانیوم را به عنوان سند مشروعیت جنگ علیه عراق معرفی کرد. ویلسون دریافت که بوش به ملتش دروغ می گوید و در انتقاد از بوش مقاله ای منتشر کرد. کاخ سفید برای انتقام از وی، دستور مخدوش کردن وجهه او را صادر کرد و نام همسرش به عنوان جاسوس سیا افشا شد، مضاف بر آنکه کاخ سفید مدعی شد که همسر ویلسون از مقام خود در سازمان سیا برای تأمین منابع مالی سفرش به آفریقا سوء استفاده کرده است!

جوشوا بولتون که به جای آندرو کارد و به ریاست کارکنان کاخ سفید منصوب شد تصمیم گرفته است تغییرات زیادی در اطراف رئیس جمهور آمریکا ایجاد کند. او به همین سبب از اسکات مک للان خواست تا استعفا دهد و به خانه اش برود.

ماهیت ادعاهای دروغین درباره تلاش آمریکا جهت گسترش دمکراسی در جهان نیز اکنون بر همگان افشا شده است. از جمله مهم ترین دلایل این دروغ می توان به مخالفت آمریکا با پذیرش نتایج انتخابات دمکراتیک در فلسطین و سپس محاصره و گرسنه نگه داشتن ملت فلسطین اشاره کرد و همه این اقدامات در مقابل چشمان جهانیان اتفاق می افتد.

اما بعید نیست که بوش مستقیم یا غیر مستقیم از طرح اولمرت برای تحمیل دیدگاه های یکجانبه اش حمایت کند به ویژه که امکان وقوع هر احتمالی در وضع موجود اندک نیست و حتی ممکن است بوش دستور حمله نظامی به ایران را صادر کند و حال آنکه در ظاهر مدعی شده که برای حل و فصل موضوع ایران از راه های دیپلماتیک تلاش می کند.

اولمرت به خوبی می داند که “اسرائیل” همیشه فردی مانند بوش را در ریاست جمهوری آمریکا نخواهد دید به همین سبب در حال مبارزه با وقت است. در چنین وضعی، او از اینکه رسانه های آمریکایی از ورودش به آمریکا استقبال شایانی نکرده اند، خشمگین است، زیرا فقط در اخبار صفحات داخلی درباره سفرش به آمریکا چیزهایی منتشر شده است.

در پایان باید یادآور شوم که بر پایه اطلاعات زیادی، جبهه بین المللی و محاصره تحمیل شده به ملت فلسطین در حال فرو ریختن و نابودی است و بازی “انگشت به دهان گزیدن” آغاز شده و شجاعت فقط یک ساعت صبر می خواهد و بس!

منبع: پایگاه اینترنتی عرب 48

لینک کوتاه:

کپی شد