چهارشنبه 30/آوریل/2025

اطلاع مردم از موفقيت های دولت حماس

سه‌شنبه 26-دسامبر-2006

هنگامی که موضوع جنگ داخلی در فلسطین به یک خبر و نه یک کابوس دور دست تبدیل می شود، زنگ خطر باید با صدای بلند نواخته شود و همه باید آگاهانه موضع بگیرند، البته نه فقط برای آرام کردن وضع و خاموش کردن آتش فتنه پیش از گسترش دامنه آن، بلکه بدان سبب که همه شرایط و عللی را به این وضع منجر شده است، بررسی کنند.

(1)

نمی توانیم حادثه ای را که در روز دوشنبه سیاه (8/5/2006) در غزه رخ داد و اعضای مسلح سازمان حفاظت اطلاعات تشکیلات خودگردان و عضو جنبش فتح با اعضای جنبش حماس درگیر شدند و با کشته شدن سه و زخمی شدن 11 فلسطینی پایان یافت،  دقیقا گزارش کنیم. این حادثه سبب شد که همه از خط قرمز ممنوعیت ریختن خون فلسطینی عبور کنند. به همین سبب باید سناریوهای جنگ داخلی با احتمالات وحشتناک آن را از ذهن بگذرانیم.

به رغم اختلافاتی که درباره جزئیات این حادثه وجود دارد، اما دست کم می توانیم دریابیم که چه کسانی در داخل فلسطین از این وضع و گسترش هرج و مرج و کشاندن حماس به ورطه جنگ داخلی ـ که همیشه آن را ممنوع دانسته است ـ سود می برند. این درگیری ها دولت و کابینه جدید فلسطین را با خطر فروپاشی روبرو می کند و نمی گذارد این دولت بر امور مسلط گردد و به این ترتیب هدف آن است که شکست این تجربه به دیگران نمایانده شود! متأسفانه این امر به هدف راهبردی برخی جریان هایی که در انتخابات اخیر شکست خورده اند، بدل شده است.

گزارش های خبری منتشر شده در غزه نشان می دهد که “تیم مرگ” وابسته به سازمان حفاظت اطلاعات در عملیات گروگان گیری و درگیری مسلحانه علیه اعضای حماس مشارکت فعال داشته است. این تیم از شماری از نیروهای زبده و ویژه تشکیل شده است که آموزش های ویژه را گذرانده اند. سرهنگ محمد دحلان در اثنای انتفاضه الاقصی (سال 1379ش.) این تیم را تشکیل داد و هنوز هم تحت فرمان او عمل می کند. دحلان همان کسی است که آرزوهای سیاسی بزرگی را در سر می پروراند. او در گذشته و در زمان یاسر  عرفات مسئول سازمان حفاظت اطلاعات تشکیلات خودگردان بود و از آنجا که روابط گرم و نزدیکی با “اسرائیلی ها” دارد، آنها از وی خواسته اند که همیشه مسئولیت کنترل وزارت کشور را خود به دست داشته باشد. (گفتنی است که جزئیات این ارتباط را یعقوب بیری رئیس سابق سازمان امنیت رژیم صهیونیستی “شاباک” در کتاب خاطرات خود منتشر کرده است. این کتاب با نام “حرفه ام به عنوان یک اطلاعاتی” منتشر شده و بدر عقیلی آن را به عربی ترجمه و انتشارات الجلیل امان سال 2001م. آن را منتشر کرده است. جزئیات ارتباط دحلان و صهیونیست ها در صفحات 356 تا 359 این کتاب آمده است. )

بر اساس اطلاعاتی که در  اختیار دارم، سرهنگ دحلان فرمانده اصلی نبرد علیه دولت جدید فلسطین است. من با گوش خود از قول یکی از مسئولان بلندپایه حماس شنیده ام که نبرد واقعی در غزه میان فتح و حماس نیست، بلکه طرف اصلی و اول  آن دحلان و گروه وابسته به وی است. اخبار زیادی هم از حمایت های انگلیس و آمریکا ـ مضاف بر کمک های “اسرائیلی” ـ به دحلان منتشر شده است و آنان امیدوارند که دحلان بتواند در آینده کمک مناسبی برای آنان در فلسطین باشد.

 

(2)

این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که درگیری های غزه همزمان با محاصره فلسطینیان و گرسنگی آنها رخ داده است و همزمان تلاش های زیادی برای مخدوش کردن وجهه جنبش حماس و حضور این جنبش در قدرت و تهدیدات مطرح شده علیه این جنبش صورت می پذیرد. در این تلاش ها از انتشار شایعات دروغین و انواع حیله گری های دیگر بهره گرفته می شود که یقینا “اسرائیلی ها” در ساخت و پرداخت آن دست دارند. از جمله این شایعه ها می توان به ادعای “طرح حماس برای ترور ابومازن رئیس تشکیلات خودگردان، یا تأسیس گروه های وابسته به القاعده در فلسطین ( به این بهانه که به قدرت رسیدن حماس در فلسطین زمینه برای تأسیس این گروه ها را فراهم کرده است) و اقدام رهبران حماس در سوریه به قاچاق سلاح به اردن جهت استفاده از آن علیه مواضع و شخصیت های اردنی است (چنین حادثه ای در طول بیست سال گذشته هیچ گاه رخ نداده است) مضاف بر آنکه تلاش های زیادی برای ایجاد اختلاف میان رهبران حماس از طریق انتشار اخبار و گزارش های دروغینی از وجود اختلاف میان رهبران حماس در داخل و خارج فلسطین، صورت می پذیرد.

این نمونه ها از اخبار و گزارش های کذب و زشت به هدف پذیراندن این نکته به افکار عمومی جهان عرب و اسلام و سراسر جهان است که حضور حماس در قدرت فقط برای “اسرائیل” خطرناک نیست، بلکه خطرش متوجه تمام منطقه است. همین نکته به صراحت از سوی یکی از نویسندگان اردنی در مقاله ای که در یکی از روزنامه های عربی (در تاریخ 11/5/2006) منتشر کرد، مطرح شده است. در این مقاله ناامیدانه تلاش شده است میان بن لادن و خالد مشعل ارتباط  داده شود. این نویسنده مدعی شده است که درگیری میان اردن و حماس هنوز در ابتدای راه است و حال آنکه حتی یک نکته را هم از درگیری و جنگ با “اسرائیل” مطرح نکرده است.

اگر موضوع را از یک زاویه بزرگ تر و گسترده تر بررسی کنیم متوجه می شویم که آمریکا به شدت بر لزوم شکست دولت جنبش حماس پای می فشارد، زیرا موفقیت این دولت همه آرزوهای “اسرائیل” را بر باد می دهد و حال آنکه موضوع اسرائیل خط قرمز مهم راهبردهای آمریکا در منطقه خاورمیانه است و این موضوع را همه ما می دانیم. مسأله ای که هنوز بر همگان آشکار نیست آن است که موضع دولت آمریکا فقط به مسأله حماس منحصر نمی شود، بلکه این دولت با به قدرت رسیدن هر جنبش اسلامی در منطقه به شدت مخالف است و فقط مشارکت اندک این جنبش ها در فعالیت های سیاسی را می پذیرد مشروط بر آنکه اکثریت را در هیچ کشوری کسب نکند، مبادا که به این وسیله ثبات منافع غربی و به ویژه آمریکا در منطقه با خطر مواجه شود. این موضوع را هفته پیش از زبان یکی از کارشناسان عربی که از سه دهه پیش تاکنون در واشنگتن به سر می برد، شنیدم. وی در این باره افزود، راهبرد آمریکا در خاورمیانه بر لزوم تأمین دو هدف اساسی استوار است، یکی نفت و دیگری “اسرائیل”. آمریکا بر این باور است که به قدرت رسیدن اسلامگرایان در منطقه هر دو هدف اساسی آمریکا را تهدید می کند. به همین سببب به نظر آنان باید همه درها به روی به قدرت رسیدن اسلامگرایان بسته شود، البته نباید پنداشت که این وضع حتما قابل تحقق است، بلکه یکی از عوامل مهمی است که باید به آن به ویژه در وضعیت کنونی که حکومت های عربی در مسیر پیروی از آمریکا حرکت می کنند، توجه داشت.

 

(3)

از جمله موضوعاتی که در تبلیغات سیاسی به آن توجه می شود این است که پیش از گذشت صد روز از به قدرت رسیدن هر دولتی، امکان ارزیابی یا بررسی نگرش های آن میسر نیست، اما هنگامی که حماس به قدرت رسید وضع فرق کرد و از همان ابتدا تلاش ها برای به شکست کشاندن این جنبش و تحریم آن از همان زمان اعلام پیروزی این جنبش در انتخابات در تاریخ 26 فوریه آغاز شد. این تصمیمی بود که از سوی جریان ها و صاحبان منافع در داخل و خارج فلسطین بر سر آن توافق شد.

در ارزیابی فعالیت های حماس نکات مثبت بسیار است، همچنین برخی نکات منفی هم دیده می شود. در بخش مثبت این فعالیت ها می توان به نکات ذیل اشاره کرد:

–  پیروزی جنبش حماس در انتخابات موجب شد که بار دیگر قضیه فلسطین مورد توجه محافل جهانی قرار گیرد، زیرا مدتی بود که جهان متوجه حوادث عراق و تحولات انرژی هسته ای ایران بود. با پیروزی حماس همه دریافتند که این قضیه همچنان زنده است و متوجه شدند که توهم سازش مسالمت آمیز در عمل هیچ پیشرفتی نداشته است.

–  هنگامی که حماس بر اصل خودداری از به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و حق فلسطینیان در مقاومت علیه اشغالگران پای فشرد، یکی از اصول مبنایی قضیه فلسطین را متذکر شد و نشان داد که در برابر تلاش هایی که جهت کشاندن حماس به ورطه به رسمیت شناختن “اسرائیل” مقاوم است و این موضوع به همگان ثابت کرد که حماس پایبندی به اصول خود را بر ادامه حضور در قدرت ترجیح می دهد، اما خواست عموم مردم آن بود که حماس در این دوره مسئولیت حکومت فلسطین را نیز بر عهده بگیرد.

– دولت حماس بار دیگر پرسش های اصلی مربوط به قضیه عقب نشینی “اسرائیل” از اراضی اشغالی 1967م. و توقف شهرک سازی و برچیدن دیوار حایل را مطرح ساخت و در کنار آن به حق بازگشت آوارگان فلسطینی به دیار و کاشانه شان و مخالفت با به رسمیت شناختن “اسرائیل” و دیکته های تحمیل شده به فلسطینیان ـ در گذشته ـ تاکید ورزید و اعلام کرد که مقاومت در برابر اشغالگران حق فلسطینیان است. این موضوعات سه هدف را محقق ساخت. اول، موجب توقف اعطای امتیازات رایگانی شد که تشکیلات خودگردان در گذشته به “اسرائیل” داده بود. دوم، قضیه فلسطین را در مسیر صحیح آن داد، زیرا که از زمان امضای توافقات اسلو در سال 1993م. از مسیر اصلی و درست خود منحرف شده بود. سوم، دروغین بود روند سازش و صلح را کاملا آشکار ساخت، زیرا این امر تاکنون به حل هیچ یک از ارکان قضیه فلسطین  منجر نشده است، بلکه گوشت را از فلسطینیان گرفت و استخوان را تحویل آنان داد!

– با شرکت حماس در انتخابات و قدرت یافتن این جنبش،جایگاه و موقعیت و وزن جنبش حماس در نقشه سیاسی و اجتماعی فلسطین مشخص شد و این مسأله را باید در تلاش های بازسازی سازمان آزادیبخش فلسطین لحاظ کرد. همچنین دولت جنبش حماس میزان اموال عمومی را که در تشکیلات خودگردان تلف می شود، افشا کرد و پرده از انواع و اقسام فساد و سوء استفاده از قدرت و انحصار آن به وسیله یک گروه مشخص و اندک، پرداشت.

–  تجربه حکومتداری حماس میزان توطئه های داخلی و منطقه ای و بین المللی علیه قضیه فلسطین را آشکار ساخت و همزمان تعامل با آن وضع موجب شد که شرافتمندان پشتیبان قضیه فلسطین از آنانی که در فکر تجارت با این قضیه هستند و تلاش می کنند که مانع از حل و فصل آن شوند، باز شناخته شوند و مشخص شد که برخی از نخبگان فلسطینی حتی حاضر می شوند در زمان آزمایش واقعی در کنار “اسرائیل” قرار گیرند.

– تجربه حکومت حماس میزان سیطره آمریکا بر زمام تصمیم گیری ها در جهان عرب را نشان داد و همزمان ملت های عربی و اسلامی از این تجربه استقبال کرده و فورا به حمایت و پشتیبانی از آن شتافتند. این تفاوت ها شکاف زیاد میان حکومت ها و ملت های منطقه را مشخص کرد.

– تجربه حکومت حماس، نفاق حکومت های غربی به ویژه آمریکا را در تعامل با قضیه دمکراسی کاملا آشکار ساخت و مشخص شد که این حکومت ها و از جمله آمریکا دمکراسی را برای خود دمکراسی نمی خواهند بلکه از آن دمکراسی حمایت و پشتیبانی می کنند که حکومت های مرتبط با غرب و وابسته به آنان را بر سر کار آورد. اما دولت ها و حکومت هایی که از وجدان ملت ها برخاسته اند و آرمان های ملی خود را دنبال می کنند، به هیچ وجه مورد پذیرش دول غربی نیستند. این تجربه همچنین میزان نفاقی را که غربی ها در تعامل با قضیه حقوق بشر بکار می گیرند، مشخص کرد و نشان داد که آنان برای مجازات ملت فلسطین به سبب گزینه ای که اختیار کرده اند حتی از محاصره و گرسنه نگه داشتن این ملت نیز ابایی ندارند.

 

(4)

در نیمه خالی لیوان هم می توان به نکات منفی دیگری اشاره کرد که عبارتند از:

– به قدرت رسیدن حماس نشان داد که امکان جمع میان حکومت و مقاومت کم است و این امر ما را بر آن می دارد که بگوییم حماس با پذیرش مسئولیت حکومت از مقاومت به “ممانعت” روی آورده است. هر چند که این مورد نیز مهم و ضروری است، اما اهمیت آن کمتر از گزینه مقاومت و گزینه های متنوع آن است، زیرا ممانعت در حد پایداری و مقاومت سیاسی است. “اسرائیلی ها” نیز این موضوع را دریافته اند و به همین سبب به دو کار دست زده اند. اول، تشدید حمله به مناطق مسکونی فلسطینی، زیرا اطمینان دارند که حماس به آتش بس و آرامش اوضاع پایبند است تا مأموریت سیاسی خود را به اجرا گذارد. دوم، “اسرائیل” فشارهای خود را بر جنبش جهاد اسلامی تشدید کرده و بر همین اساس به دستگیری گسترده اعضای این جنبش در کرانه باختری دست زده و از ترور مبارزان این جنبش ابایی ندارد.

– حماس هنگامی که ناچار شد دولت یک رنگ تشکیل دهد در دامی افتاد که برایش پهن کرده بودند. هر چند که گروه های دیگری که از مشارکت در دولت وحدت و ائتلاف ملی شانه خالی کردند، مسئول این وضع هستند، اما این کار حماس موجب شد که آنانی که درصدد منزوی کردن دولت حماس و محاصره آن و قطع کمک ها و اموال به حکومت جدید بودند، در کار خود آسان تر پیش بروند.

– با تحریم بین المللی علیه فلسطنیان که “اسرائیل” محرک آن بود و ایالات متحده آمریکا نیز چارچوب آن را گسترش داد، همه از جمله بسیاری از حکومت های عربی و اسلامی از مسئولیت های خود در قبال قضیه فلسطین شانه خالی کردند. اکنون تقریبا می شود گفت که قضیه فلسطین بدون حامی مانده است و دولت حماس تقریبا در جهان خارج منزوی شده است. این امر موجب شد که مواضع آمریکا و اروپا که در گذشته اندکی اختلاف داشت، اکنون کاملا متحد شود.

– تحریم اقتصادی به افزایش مشکلات و رنج ها و آلام ملت فلسطین در داخل منجر شد، مضاف بر آنکه حرکت اقتصاد فلسطین را با فلج نسبی روبرو کرد و این امر مشکلات زیادی برای دولت جدید به وجود آورده و آن را ناچار ساخت تا اولویت را به حل مشکل دستمزدهای کارمندان و منابع مالی اختصاص دهد و این موضوعات در رأس فعالیت های دو ماه گذشته کابینه جدید قرار گرفته است و به همین سبب نمی تواند در مسائل مهم دیگر از جمله موضوع اصلاحات داخلی و بازسازی سازمان آزادیبخش فعالیت مناسبی داشته باشد.

– رژیم صهیونیستی از موضوع به قدرت رسیدن حماس در فلسطین سوء استفاده زیادی کرده و آن را بهانه ای برای تکمیل دیوار نژادپرستانه حال و تعیین مرزهای نهایی خود قرار داده است و با ساخت دیوار نژادپرستانه حایل 58 درصد از اراضی اشغالی در کرانه باختری به مناطق اشغالی 1948 فلسطین ملحق می شود و از آنجا که واشنگتن جنبش حماس را گروهی تروریستی می نامد به همین سبب از طرح های صهیونیستی که همه می دانند که پیش از آنکه حماس به قدرت برسد آماده شده بود حمایت می کند.

– روابط میان جنبش حماس و برخی از رهبران فتح به صورت سنتی تیره بود و این امر دلایل مشخصی داشت، اما شکست فتح در انتخابات موجب شد تا حدودی این جنبش منسجم شود و در داخل اراضی اشغالی نوعی جبهه گیری میان دو طرف ایجاد شود. این امر موجب شد که این افراد حماس را از هر راه ممکن با مشکل مواجه کنند و در این میان نیروهای سازمان حفاظت اطلاعات تشکیلات خودگردان نقش مهمی در این راستا داشته اند. همین موضوع به درگیری های مسلحانه کشیده شد و احتمال بروز جنگ داخلی را بیشتر نمایان کرد.

گزینه ها و راهکارهای حماس در برابر این وضع آشفته و در حال شعله ور شدن، چیست؟ به خواست خداوند متعال تلاش خواهیم کرد در مقاله هفته آینده به این موضوع بپردازیم.

 منبع: روزنامه الخلیج / امارات متحده عربی

لینک کوتاه:

کپی شد