یکی از تحلیلگران امور نظامی فلسطین معتقد است که عملیات “اوهام برباد رفته” که به دست نیروهای مقاومت فلسطین در یکی از پایگاه های نظامی صهیونیست ها در تاریخ 25/6/ 2006م. انجام گرفت نقطه عطفی در درگیری با اشغالگران محسوب می شود و می توان آن را با عملیات ژنرال جیاب فرمانده مشهور ویتنامی مقایسه کرد. جمال ابو سمهدانه فرمانده کمیته های مقاومت مردمی که اخیراً در ژوئن جاری با بالگردهای صهیونیستی ترور شد مغز متفکر این عملیات بود.
سرتیپ یوسف الشرقاوی در گفت و گو با خبرنگار ما می گوید:”این عملیات بی نظیر بود زیرا به طور حتم قواعد بازی را به نفع ملت فلسطین و مبارزات عادلانه و مشروع آن بر ضد دشمن تغییر خواهد داد که نتایج آن در سطح سیاسی به ویژه در تعامل با قضیه سرباز صهیونیستی اسیر(گلعاد شابیت) مشاهده گردید.
شرقاوی معتقد است که این عملیات “امنیت و برتری نظامی صهیونیست ها را که دشمن به آن افتخار می کرد در هم شکست، اگر ابعاد آن را با عملیات (دیان بیان فو) که در سال 1954 به فرماندهی ژنرال نگوین جیاب علیه ارتش اشغالگر فرانسه در پایگاه نظامی دیان بیان فو صورت گرفت مقایسه کنیم می توانیم این دو عملیات را از نظر شکل عملیات نه حجم آن شبیه هم بدانیم.
سرتیپ شرقاوی که در چندین درگیری همراه نیروهای مقاومت شرکت کرده و در دانشگاه اختصاصی آموزش نظامی دیده است، می گوید:”شگرد ژنرال جیاب نزدیک شدن به پایگاه های دشمن برای حمله به آن و نفوذ از طریق صخره های با شیب 30 الی 40 درجه بود. طراح عملیات کرم ابو سالم نیز نفوذ از طریق تونلی به طول 1000 متر به دژ مستحکم دشمن را برگزید که 250 متر از آن در زیر پایگاه نظامی دشمن قرار داشت تا دشمن را دور بزنند و از پشت به آن حمله کنند که این عملیات هفت دقیقه طول کشید و تیراندازی از پشت صورت گرفت و دشمن گمان کرد تیراندازی از روبه رو صورت گرفته است از این رو عقب نشینی کرد و مستقیماً در تیر رس مجاهدان قرار می گرفت( این عملیات تنها در حمله به دژهای مستحکم در کوه ها انجام می شود). در خلال 6ـ 7 دقیقه یک دستگاه تانک از نوع میرکاوا و یک دستگاه نفربر منهدم و 8 نفر کشته یا زخمی شدند که یک افسر نیز جزو آنها بود. مبارزان یک سرباز را نیز به اسارت گرفتند و مسیر را تغییر دادند و از روی زمین بازگشتند. تیراندازی کاملاً متوقف گردید زیرا در غیر این صورت مجبور بودند که بار دیگر از طریق تونل بازگردند. این تونل با توجه به اینکه 1000 متر طول داشت و خاک آن نز سست بود به دقت فراوان حفر گردید و در هر متر از آن سوراخی برای ورود هوا تعبیه شد تا مبارزان به هنگام حفر و پیشروی دچار خفگی نشوند.
وی اضافه کرد:”بنابر اعتراف دشمن مبارزان از طریق روی زمین بازگشتند و سربازان وحشت زده نتوانستند از ترس تیراندازی به دوستان خود از سلاح هایشان استفاده کنند (طبیعتاً آنها از ترس اینکه جان سرباز اسیر را به خطر بیندازند از سلاح های خود استفاده نکردند) که از اینجا شباهت بین عملیات رفح و نبرد “دیان بیان فو” از نظر شکل عملیات مشخص می گردد به طوری که نزدیک شدن و رساندن وسایل به هدف و انجام عملیات به یک شکل صورت گرفت و حتی تاکتیک دقیق و پیچیده این عملیات فدائی بیشتر به عملیات تیم های “کماندویی” که برای عملیات های ویژه در پشت خطوط دشمن عمل می کنند، شبیه بود به طوری که عملیات هیچ یک از مجموعه های سه گانه برای ضربه زدن به هدف با هم تداخل نداشتند تا دوستان خود را هدف قرار ندهند.
شرقاوی معتقد است که اگرچه طراح نبرد دیان بیان فو ژنرال جیاب بود” اما طراح عملیات رفح جمال ابو سمهدانه فرمانده کمیته های مقاومت مردمی بود که رد پای او در این عملیات به وضوح مشاهده می گردد و ما نمی خواهیم که ارزش و پیگیری کنندگان و مجریان این عملیات را نادیده بگیریم”.
شرقاوی می گوید:”برای معرفی شهید جمال ابو سمهدانه باید بگویم که وی پس از گذراندن دوره افسری در آلمان شرقی چندین عملیات را در جنوب لبنان طراحی کرد. وی طراح نقشه انهدام پایگاه دشمن در جنگل های النبی (طاهر) در شهرستان نبطیه بود، پس از آنکه نیروهای مقاومت لبنان نتوانستند آن را منهدم سازند از شهید جمال برای این عملیات کمک گرفتند. وی همچنین طراح به دام انداختن گشت پیاده نظام دشمن در شهرک جباع در اقلیم التفاح واقع در جنوب لبنان بود. وی موفق شد که این گشتی را به سمت میدان مین بکشاند. ابو سمهدانه مغز متفکر انهدام تانک میرکاوا در اقلیم التفاح غزه نیز بود. تانک دیگری نیز در رفح بر اساس نقشه های وی منهدم شد. وی پس از آنکه مطمئن شد سرامیک به کار رفته در بدنه تانک حرارت ناشی از گلوله های ضد زره را خنثی می کند بمبی مخروطی شکل را در زیر آن جاگذاری کرد تا آن را منهدم سازد”.
وی اضافه کرد:”درآینده این سئوال مطرح خواهد شد که این مردان چگونه توانستند به نقطه حساسی از پایگاه دشمن در رفح (کرم ابو سالم) برسند و چگونه بر سر طرح و اجرای این عملیات به منظور موفقیت آن به توافق رسیدند؟ و او چگونه ژنرالی بود که موقعیت آن پایگاه را پس از بررسی طبیعت خاک آن با دقت زیاد ارزیابی کند و چگونه به ذهن او خطور کرد که برای پیشروی به سوی هدف و حمله به دشمن و تیراندازی از داخل پایگاه به آن از حفر تونل استفاده کند؟ کدام تاکتیک نظامی بر لزوم پوشیدن لباس ارتش “اسرائیل” از سوی گروه مهاجم و استفاده از همان اسلحه و نیز علائم یگانی که قرار بود مورد حمله واقع شود، تأکید می کرد؟ او چگونه توانست که پل مابین امکانات خود و امکانات پیشرفته دشمن را که مجهز به ابزار آتشبار، کنترل و برقراری تماس با ارتش (به شکل دیجیتال) است و دائماً تصاویر را از طریق هواپیماهای جاسوسی بدون خلبان (mk super) و مجهز به موشک انداز پیشرفته و بالن های معلق در آسمان اتوماتیک وار به اتاق ستاد فرعی در این منطقه که خود آن نیز به اتاق عملیات مرکزی در ارتش در فرماندهی ستاد متصل است، ارسال می کند و 24 میدان عملیات کنترل می کند،از بین ببرد. اما این جنگ ملت است، ملتی که تهیدست اما دارای اراده ای قوی است. آن مقاومتی است که این ملت مجبور به آن شده و از کسی گدایی نمی کند. این همان ژنرال “ابو سمهدانه” است و اینها ژنرال هایی تازه کاری هستند که وی آنها را آماده کرده است.