چهارشنبه 30/آوریل/2025

نگاهی به نقش گردان های قسام در به اسارت گرفتن صهيونيست ها در انتفاضه الاقصی

پنج‌شنبه 28-دسامبر-2006

  عملیات به اسارت گرفتن نظامیان صهیونیست جهت مذاکره بر سر آنان به هدف تحقق اهداف ملی از ویژگی های مهم شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی حماس در طول انتفاضه اول بود. این عملیات ها غالبا از نظر نوع عملیات، طراحی و روش اجرا نشان دهنده هوش و ذکاوت فراوان و ابتکار خارق العاده عاملان آنها بوده است.

کسانی که حوادث فلسطین را پیگیری می کنند می دانند که گردان های قسام به شدت به قضیه اسیران فلسطینی توجه دارند و برای تحقق آزادی این اسیران عملیات های مختلفی را جهت به اسارت گرفتن نظامیان صهیونیست به اجرا گذاشته اند. همچنین نباید فراموش شود که ایفای این نقش در طول سال های طولانی گذشته که شاخه نظامی حماس برای به اسارت گرفتن نظامیان شهرک نشینان صهیونیست سپری کرده است، به بهای شهادت شمار زیادی از مجاهدان فلسطینی عضو این جنبش تمام شده است.

با انتشار اخبار به اسارت گرفته شدن یک نظامی صهیونیست در عملیات بی نظیر “کرم ابو سالم” ـ علی رغم آنکه گردان های قسام و کمیته های مقاومت مردمی به صورت رسمی به اسارت گرفتن این نظامی صهیونیست را تایید نکرده اند ـ بار دیگر خاطرات مربوط به عملیاتی که گردان های قسام شاخه نظامی حماس از زمان تأسیس جنبش حماس در سال 1987م. برای به اسارت گرفتن نظامیان و شهرک نشینان صهیونیست انجام داده اند در اذهان زنده می شود. جنبش حماس تنها گروهی است که توانسته است عملیات اسارت گرفتن نظامیان صهیونیست در داخل اراضی اشغالی فلسطین را به اجرا گذاشت، زیرا با وجود آنکه تلاش های زیادی برای اسیر کردن نظامیان صهیونیست انجام گرفته، اما همه آنها در خارج از اراضی اشغالی 1948م. فلسطین بوده است. نظامی صهیونیستی که اخیرا به اسارت درآمده، در این میان یک نمونه بی نظیر تلقی می شود. هدف از عملیات اسیر کردن صهیونیست ها همیشه توجه به قضیه اسیران و زندانیان در زندان های رژیم صهیونیستی بوده است، زیرا این قضیه از سوی جهان به فراموشی سپرده شده است.

 تاریخ پر خاطره

نام هایی چون ایلان سعدون، اویس سپورتاس، آلون کروانی، نسیم تولیدانو، نخشون فاکسمن، شاهر سیمانی، آریه انتکال، شارون ادری، اتوبوس ایگد در سال 1993 در قدس، گروگان گیری در رستورانی در قدس در سال 1994م. ساسون نورائیل و چند عملیات دیگر مشابه این ها، یادآور ابتکارات گردان های قسام در به اسارت گرفتن نظامیان و شهرک نشینان صهیونیست است. این موضوعات بار دیگر و پس از انتشار خبر عملیات “کرم ابو سالم” و به اسارت درآمدن یک نظامی صهیونیست به نام “گلعاد شاویت” در خاطره ها زنده شده است.

 نخشون فاکسمن

در اینجا به شرح مختصر عملیات اسیر شدن نخشون فاکسمن در صبح روز یکشنبه 9/10/1994 میلادی از سوی سه تن از مجاهدان قسامی در منطقه قدس اشغالی می پردازیم. این سه مجاهد قسامی صلاح جاد الله، عبدالکریم بدر و حسین تیسیر النتشه نام داشتند و آنان نخشون را به اسارت گرفته و او را به شهرک بیر نبالا بردند و در آنجا به مدت سه شبانه روز در یک آپارتمان بازداشت کردند. صهیونیست ها ساعت هشت عصر روز 15/10/1994 به دستور اسحاق رابین نخست وزیر مقتول صهیونیستی به این خانه حمله کردند و این عملیات با هلاکت این نظامی صهیونیست و فرمانده یگان صهیونیستی حمله کننده  به محل و زخمی شدن چند نظامی دیگر صهیونیست و نیز شهادت هر سه مجاهد عضو تیم قسامی پایان یافت.

مجاهدان قسامی عملیات پوششی را به صورت دقیق اجرا کردند. این نظامی از شهر قدس به اسارت گرفته شد و در شهرک بیر نبالا که فقط حدود یک کیلومتر با منزل پدرش فاصله داشت، بازداشت شد. شهرک بیرنبالا بسیار آرام بود و اکثر ساکنانش در آمریکا سکونت داشتند. سازمان های امنیتی صهیونیست ها هیچ گاه تصور نمی کردند که این نظامی صهیونیست در این نزدیکی نگه داری شود و به همین سبب فورا به نوار غزه حمله کردند، زیرا همه فکر می کردند که این نظامی به نوار غزه منتقل شده است. از نظامی اسیر فیلمبرداری شد و دو مجاهد قسامی که روی خود را پوشانده بودند بیانیه نظامی را قرائت کردند و در آن درخواست خود را برای آزادی شیخ احمد یاسین و شماری از اسیران فلسطینی در زندان های اشغالگران اعلام داشتند. عملیات به گونه ای انجام شده بود که انگار در نوار غزه اتفاق افتاده است. یکی دیگر از نکاتی که از هوش و ذکاوت بسیار مجاهدان قسامی حکایت دارد، این است که داخل آپارتمان به گونه ای بسیار ساده تغییر داده شد که این امر یورش نیروهای کماندوی رژیم صهیونیستی را به داخل آن با شکست مواجه ساخت و آنان در حمله خود متحمل خسارت های سنگینی شدند. مجاهدان قسامی در این اقدام، چند پنجره گمراه کننده در ساختمان ایجاد کردند که البته برای گمراه کردن دشمن بسیار مؤثر افتاد و بخشی از طرح صهیونیست ها به هنگام حمله به ساختمان از این طریق خنثی شد و آنها به هنگام حمله با اقدامات غیر منتظره مجاهدان مواجه شدند. علاوه بر آن، مجاهدان چند دیوار دیگر در داخل ساختمان ایجاد کردند که سنگر مجاهدان بود و این امر حمله دوم صهیونیست ها را نیز با شکست مواجه ساخت. کماندوهای صهیونیست با دیدن این اقدامات ناامید شدند. ارتش اشغالگر در این عملیات هم در بخش نجات نظامی اسیر خود شکست خوردند ـ هدفی که رابین به خانواده این نظامی اطمینان داده بود آن را انجام خواهد داد ـ و هم فرمانده یگان ویژه مأمور به حمله و انجام این عملیات در حین عملیات به هلاکت رسید.

این عملیات مجاهدان قسامی چند اشتباه نیز داشت که عبارتند از:

نگهداری نظامی صهیونیست به مدت سه روز اشتباه بزرگی بود، زیرا به سازمان های امنیتی رژیم صهیونیستی فرصت داد تا همه نوار غزه و کرانه باختری را زیر و رو کنند. از جمله مسائلی که به فکر هیچ کس نمی رسید و در حقیقت موجب افشای محل اختفای مجاهدان و نظامی مذکور شد، این بود که نیروهای امنیتی فلسطینی اطلاعاتی را به صهیونیست ها بدهند. در نوار ویدئویی که اسیر صهیونیست و مجاهدان فلسطینی را نشان می داد، آشکار بود که آنها لباس زمستانی پوشیده اند و این بدان معنا بود که آنها در منطقه ای سرد حضور دارند و حال آنکه هوای نوار غزه در آن زمان گرم بود. این علامت نشان می داد که ربایندگان در منطقه ای کوهستانی حضور دارند و بر همین اساس احتمال بیشتر آن بود که آنان از اطراف رام الله خارج نشده اند.

تماس های مستمر نیز شکافی امنیتی بود که صهیونیست ها از طریق آن نفوذ کردند، زیرا در آن زمان وسایل تماس مانند امروز گسترده و متنوع نبود به همین سبب دستگاه های شنود صهیونیست ها ـ که طبیعی بود همه مکالمات میان کرانه باختری و نوار غزه را در آن روزهای حساس کنترل می کنند ـ تماس تلفنی میان جهاد یغمور ـ یکی از ناظران عملیات ـ را که اکنون در زندان های صهیونیستی اسیر است و به 30 سال زندان محکوم شده است و محمد ضیف (ابوخالد) در غزه را شنود کردند. نیروهای امنیتی یغمور را تعقیب کردند تا آنکه او به خانه ای که نظامی اسیر و ربایندگانش در آن حضور داشتند، رفت تا برای آنها غذا ببرد. به محض خروجش از خانه، نیروهای امنیتی او را دستگیر کردند. به رغم توسعه مقاومت و روش های مبارزه، اما مشکل تماس ها هنوز یکی از مشکلات فرا روی مبارزان است، زیرا رژیم صهیونیستی از برتری گسترده تکنولوژیک برخوردارند و در مقابل، وسایل جایگزین برای تماس در چنین شرایطی وجود ندارد.

 اریک فرنکتل

دو مجاهد عضو گردان های قسام در ماه ژوئیه سال 1994 با پوشیدن لباس یهودیان مذهبی و سوار شدن به یک خودرو با پلاک صهیونیستی، یک نظامی صهیونیست به نام اریک فرانکتل را در یکی از ایستگاه های اتوبوس سوار کردند و به اسارت گرفتند. پس از عملیات جست و جوی گسترده ارتش اشغالگر، مجاهدان قسامی نظامی صهیونیست را به هلاکت رساندند و جسدش را در کنار یکی از جاده ها رها ساختند. ارتش اشغالگر همراه جسد بیانیه ای از گردان های قسام یافت که در آن صهیونیست ها به ادامه عملیات اسارت در صورت عدم آزادی اسیران فلسطینی تهدید شده بودند.

ایلان سعدون و اویس سبورتاس

روش دوم قتل نظامیان صهیونیست و حفظ جسد آنان بود. از جمله مهم ترین عملیاتی که به این شیوه انجام شد، ربودن دو نظامی صهیونیست به نام های ایلان سعدون و اویس سبورتاس در سال 1989 و یک نظامی دیگر صهیونیست به نام نسیم تولیدانو در سال 1992 بود که هر دو عملیات با موفقیت کامل انجام شد.

در عملیات اول، گردان های قسام توانستند جسد ایلان سعدون را به مدت هفت سال نگه دارند و در این مدت سرنوشت این نظامی صهونیست همچنان برای سازمان های امنیتی رژیم صهیونیستی ناشناخته ماند. پس از اسارت این نظامی صهیونیست، اشغالگران صهیونیست به عملیات گسترده ای دست زدند و بسیاری از رهبران جنبش حماس از جمله شیخ احمد یاسین و شیخ صلاح شحاده و شمار زیادی از مسئولان جنبش را ـ که در آن زمان در حال تأسیس بود ـ به اسارت گرفتند. شیخ احمد یاسین در آن زمان به اتهام آنکه دستور قتل دو نظامی را صادر کرده است به حبس ابد محکوم شد. از آن زمان بود که گردان های قسام جسد ایلان سعدون را هفت سال نگه داشتند. در این میان همه تلاش های سازمان امنیت رژیم صهیونیستی برای حل معمای این عملیات، با شکست روبرو شد، اما ضربه اصلی هنگامی بر صهیونیست ها وارد آمد که محل جسد این نظامی کشف شد، زیرا مشخص گردید که مجاهدان قسامی او را به نوار غزه و از آنجا از طریق تونل های حفر شده در رفح به خارج از فلسطین انتقال نداده اند ـ آن گونه که صهیونیست ها خیال می کردند ـ بلکه جسدش در باغ مرکباتی در نزدیکی محل اسارتش در نزدیکی تل آویو دفن شده بود. شیوه کشف محل دفن جسد را باید از سازمان های امنیتی فلسطینی در نوار غزه پرسید، زیرا آنان در آن زمان مجاهدان قسامی را به شدت با انواع روش ها شکنجه می کردند تا از آنان اعتراف بگیرند و این اعترافات را به صهیونیست ها تقدیم کنند. سازمان های امنیتی فلسطینی در خلال عملیات گسترده خود در سال 1996 میلادی شمار زیادی از اعضای حماس و گردان های قسام را دستگیر کردند و شکنجه های سختی علیه آنان روا داشتند تا آنکه محل دفن جسد سعدون کشف شد و این سازمان ها این اطلاعات را رایگان در اختیار صهیونیست ها قرار دادند.

 نسیم تولیدانو

گردان های قسام در 14/12/1992 و در سالروز اعلام تأسیس جنبش مقاومت اسلامی “حماس” اعلام کردند که یک نظامی صهیونیست به نام نسیم تولیدانو را به اسارت گرفته اند و تا ساعت نه صبح به رژیم صهیونیستی فرصت دادند تا شیخ احمد یاسین و دوستانش را آزاد کنند و در غیر این صورت این نظامی صهیونیست را به هلاکت خواهند رساند. عملیات ضربه ای مهلک بر دستگاه نظامی رژیم صهیونیستی بود، زیرا جسد نظامی مذکور پس از پایان مهلت اعلام شده را در کنار یکی از جاده ها یافت. پس از این عملیات بود که رابین به بزرگ ترین عملیات تبعید سیاسی در تاریخ قضیه فلسطین دست زد و بیش از 415 تن از فعالان سیاسی جنبش حماس و جهاد اسلامی را به روستای مرج الزهور در جنوب لبنان تبعید کرد.

شش ماه بعد، ماهیت تیم مجری عملیات شناسایی شد. روزنامه های صهیونیستی در واکنش به این عملیات نوشتند: هنگامی که ربایندگان تولیدانو در حال خوردن میوه در خانه هایشان به تماشای تلویزیون نشسته و برای عملیات بعدی برنامه ریزی می کردند، رابین سران حماس را به جنوب لبنان تبعید می کرد”. زاهر جبارین فرمانده این تیم قسامی بود و اکنون در حال سپری کردن سه بار محکومیت به حبس ابد خود در زندان های اشغالگران است. منابع امنیتی صهیونیستی اعتراف کردند که هیچ کس حتی محافل فلسطینی گمان نمی کردند که این سه تن عضو نظامی گردان های قسام باشند.

 شارون ادری

شارون ادری از نظامیان صهیونیست ساکن شهر قدس اشغالی بود. او در تابستان سال 1996میلادی به دست مجاهدان قسامی به اسارت درآمد. این عملیات به دست تیم مشهور “صوریف” به اجرا گذاشته شد. دو تن از اعضای این تیم را سازمان حفاظت اطلاعات تشکیلات خودگردان به دشمن صهیونیستی تحویل و ابعاد عملیات و سرنوشت نظامی صهیونیست را به آنان اطلاع صهیونیست ها رساند. گردان های قسام این نظامی صهیونیست را به اسارت گرفتند و پس از آن قتلش، او را در باغ انگوری دفن کردند و صهیونیست ها هفت ماه تمام از یافتن جسد این نظامی صهیونیست ناتوان ماندند و همه تلاش های ارتش رژیم صهیونیستی در این مدت برای کشف محل اختفای جسد با شکست مواجه شد، تا آنکه الزامات هماهنگی امنیتی میان سازمان های امنیتی فلسطینی و صهیونیستی بار دیگر به کمک صهیونیست ها آمد و آنان اطلاعات رایگانی به دست آوردند همان گونه که در ماجرای ربوده شدن ایلان سعدون نیز چنین شد.

مطبوعات صهیونیستی در باره این عملیات مقاله ها و مطالب گوناگونی نوشتند. روزنامه صهیونیستی یدیوت آهارانوت در شماره روز 11/4/1997 در گزارش تحت عنوان “ادری شارون چند دقیقه پس از سوار شدن به خودرو کشته شد”: روز گذشته بار دیگر جریان عملیات قتلی که قاتل ادری به نام رائد ابو حمدیه 22 ساله از ساکنان شهرک دورا در استان الخلیل انجام داد، مشخص شد. رائد در ابتدا از همکاری با بازجوها (ی صهیونیست) خودداری می کرد، اما هنگامی که تشکیلات خودگردان در بازجویی از دو تن از اعضای دیگر تیم مرگ روستای “صوریف” اطلاعاتی به دست آورد و آن را به رژیم صهیونیستی انتقال داد، رائد نیز همکاری کرد و نیروهای امنیتی را به محل جسد راهنمای کرد. تحقیقات سازمان های امنیتی “اسرائیلی” و فلسطینی نشان می دهد که در نهم سپتامبر سال 1996م. خرابکاران در لباس “اسرائیلی ها” از یک خودروی دارای پلاک “اسرائیلی” استفاده کرده و به ایستگاهی در نزدیکی پادگان “صریفین” رسیدند. ادری (نظامی صهیونیست ربوده شده) در آنجا منتظر بود تا به خانه اش برود. او سوار خودرو شد و فکر می کرد که سوار یک خودروی اسرائیلی شده است، اما (ظاهرا) چند دقیقه بعد به اصل ماجرا پی برد و احساس کرد که خودرو مشکوک است و به این سو آن سو نگاه می کرد، اما دیگر دیر شده بود. رائد کلتش را بیرون آورد و به سوی سر “ایدی” نشانه رفت و شارون ادری فورا مرد. اعضای تیم جسد را در خودرو مخفی کردند و اسنادش را با خود بردند و به سمت صوریف به راه افتادند و در آنجا جسد را دفن کردند.

 اتوبوس در قدس اشغالی

روش سوم ربودن صهیونیست ها، عملیات گروگانگیری مسافران اتوبوس بود، اما گردان های قسام تاکنون فقط یک بار آن هم در ماه اوت سال 1993م. از این روش استفاده کرده اند. در این عملیات سه مجاهد قسامی به فرماندهی شهید ماهر ابو سرور یک اتوبوس متعلق به شرکت مسافربری “ایگد” را ربودند و راننده اش را مجبور کردند به سمت بیت لحم حرکت کند، اما پس از آنکه پلیس به تعقیب اتوبوس پرداخت، خودرو از مسیرش منحرف شد و مجاهدان از آن پیاده شدند و یک زن شهرک نشین را در خودروش به گروگان گرفتند و او را وادار کردند به سوی بیت لحم حرکت کند، اما صهیونیست ها خودرو را به گلوله بستند و توجهی به زن صهیونیست اسیر نکردند. در این عملیات دو تن از مجاهدان قسامی شهید و مجاهد دیگری زخمی شد. شماری از صهیونیست های سرنشین اتوبوس نیز به هلاکت رسیدند. مجاهد سومی که در این عملیات زخمی شده بود بر اثر شدت جراحات وارده به کما رفت و هنگامی که صهیونیست ها فهمیدند مرگش حتمی است، او را به خانواده اش تحویل دادند. اما چند سال بعد، این مجاهد حیات تازه ای یافته است و هم اکنون به صورت طبیعی در میان خانواده اش زندگی می کند.

 بازداشت گروگان ها در رستوران

چهارمین روش به اسیر شدن صهیونیست ها به وسیله مجاهدان قسامی، بازداشت افراد ربوده شده در یک رستوران بود. این نوع از عملیات نیز فقط یک بار از جانب مجاهدان قسامی به اجرا درآمد. این عملیات در ماه اکتبر سال 1994 میلادی در شهر قدس اشغالی به اجرا گذاشته شد. دو مجاهد قسامی به نام حسن عباس و عصام الجوهری (مصری الاصل) به رستورانی که 45 صهیونیست در آن حضور داشتند حمله کردند و آنها را به مدت چندین ساعت به گروگان گرفتند، اما یگان های ویژه ارتش اشغالگر به محل حمله کردند و با مجاهدان درگیر شدند. در این درگیری سه صهیونیست به هلاکت رسیدند و حدود 40 تن دیگر از آنان زخمی شدند و هر دو مجاهد قسامی نیز به شهادت رسیدند.  

اسارت ساسون نورائیل افسر اطلاعاتی صهیونیست ها

این عملیات که در شهرک اشغالی بسگات زئیو که در میان شهرهای رام الله و البیره و قدس ساخته شده است، انجام شد. این شهرک که در میان سه شهر مهم فلسطینی در کرانه باختری ساخته شده است، ویژگی خاص خود را دارد و انجام این عملیات می تواند دلالت های ویژه خود را داشته باشد. از سوی دیگر، قضیه اسیران فلسطینی نیز همیشه یکی از محورهای مهم فعالیت گردان های قسام بوده و هست و پیگیری عملیات های مختلفی را که مجاهدان قسامی در مناطق مختلف کرانه باختری و نوار غزه انجام داده اند، این مسأله را آشکارتر می سازد.

جزئیات عملیات:

زمان: شب چهارشنبه 27/9/2005 میلادی

مکان: منطقه الخان الاحمر

گروهی از مجاهدان قسامی به فرماندهی یاسر صلاح از شهر رام الله و عضویت شماری از مجاهدان قسامی به نام های سعید ناصر عرار، عبدالله ناصر عرار، عبدالله شلالده از ساکنان شهرک قراوه بنی زید، علاء محمد سلیم از شهرک جبع، محمد عمر الرمحی از شهر البیره این عملیات را به اجرا گذاشتند. این تیم برای آزادی اسیران فلسطینی تشکیل شد و به یگان آزادی اسیران گردان های قسام نامگذاری شد.

هوا در روز چهارشنبه رو به تاریکی می رفت و شب کم کم بر همه جا سایه گسترده بود که این گروه قسامی، ساسون نورائیل 55 ساله را به خارج از شهرک اشغالی بسگات زئیو کشاندند و به اسارت گرفتند و به رام الله منتقل کردند. بر اساس برنامه این صهیونیست را در شهر رام الله نگهداری کردند تا درخواست آزادی اسیران فلسطینی از زندان های صهیونیستی را مطرح کنند، اما اشغالگران صهیونیست عملیات وحشیانه گسترده ای در این منطقه به اجرا گذاشتند تا جنبش مقاومت اسلامی حماس را پیش از انتخابات شوراهای محلی و انتخابات مجلس قانونگذاری نابود کنند. به همین سبب تیم قسامی مجبور شد این افسر صهیونیست را به هلاکت رسانده و جسدش را در نزدیکی محل دفن زباله ها در شهر بیتونیا رها سازند. مجاهدان قسامی پیش از به هلاکت رساندن این افسر صهیونیست از او فیلمی تهیه کردند که این صهیونیست در آن از شارون می خواست برای حفظ جانش اسیران فلسطینی را آزاد کند. گردان های قسام در آن زمان اعلام کردند که ارتش اشغالگر رژیم صهیونیستی مسئول قتل این افسر اطلاعاتی صهیونیست است، زیرا عملیات گسترده ای را برای دستگیری هواداران جنبش حماس به اجرا گذاشت که به سبب آن، مجاهدان قسامی مجبور به هلاکت این صهیونیست شدند.

 روش پنجم

هنگامی که افسران صهیونیست مسئول بازجویی از گروهی از مجاهدان قسامی ـ که در سال 2004 در رام الله بازداشت شدند ـ اظهارات عماد الشریف از فرماندهان قسامی و دوستانش را درباره ابعاد طرح عملیاتی می شنیدند که بر اساس آن قرار بود چهار نظامی صهیونیست به اسارت گرفته شوند، وحشت زده شدند. در اعترافات این گروه مجاهد آمده است، قصد داشتیم که با تصادف عمدی یک کامیون با یک گشتی نظامی در جاده ای عمومی، این حادثه را یک حادثه عادی نشان دهیم و سپس مجاهدان قسامی پنهان شده در اطراف محل نظامیان صهیونیست را به گروگان بگیرند و آنها را به محل دیگری منتقل کنند. قرار بود که یک خودروی بزرگ حمل زباله به محل آورده شود و بخشی از آن که قبلا به وسیله دیواره ای آهنی جدا شده بود، برای مخفی کردن و انتقال نظامیان صهیونیست ربوده شده مورد استفاده قرار گیرد. مجاهدان قسامی گفتند که تصمیم داشتند در عملیات های بعدی پیکر نظامیان صهیونیستی را که به قتل می رسانند با خود همراه داشته باشند تا آنها را در اماکن مخفی دفن کنند.

 استفاده از جادوگران و تردستان برای آگاهی از سرنوشت اسیران صهیونیست

نخستین بار این داستان پر سر و صدا زمانی منتشر شد که روزنامه صهیونیستی هاآرتص اظهارات اساو حوتز فرمانده سابق پلیس رژیم صهیونیستی را منتشر کرد. او اظهار داشت که ” استفاده از جادوگران و تردستان بسیار گسترده است، این کار هم در زمان من و هم پیش از من انجام می شد و پس از بازنشستگی من هم ادامه دارد و ما در گذشته و تاکنون با آنان مشورت می کنیم. گزارش های صهیونیستی منتشر شده از مدت ها پیش نشان می دهد که ارتش اشغالگر نیز برای یافتن مفقودان خود از تردست ها و جادوگرها استفاده می کند و حتی بنا بر تاکید روزنامه هاآرتص به گفته شماری از آنها عمل می کند. از مهم ترین حوادثی که ارتش در آن از تردست ها و جادوگرها استفاده کرد، پس از اسارت نخشون فاکسمن  و شارون ادری در سال های 1994 و 1996م. بود که توسط گردان های قسام انجام شد. ( هر دو عملیات با شکست ارتش اشغالگر و هلاکت نظامیان صهیونیست مذکور به رغم آگاهی یافتن نظامیان صهیونیست از محل بازداشت آنها، پایان یافت). اظهارات بستگان این دو نظامی صهیونیست درباره میزان جدی بودن اطلاعات جادوگرها و شعبده بازان اظهارات ضد و نقیض است.

گزارش هایی که این رسوایی را آشکار ساخت نشان می دهد که افسران بلندپایه ارتش اشغالگر در قالب شهروندان عادی به نزد جادوگرها می رفتند و با نشان دادن نقشه هایی از آنها می خواستند که محل اختفای افراد مفقود شده را به آنها نشان دهند. شگفت آنکه در حادثه ای که یک شهرک نشین زن صهیونیست به گروگان گرفته شد، پلیس صهیونیست ها از صد جادوگر استفاده کرد تا محل اختفای این شهرک نشین مشخص شود. جادوگران می گفتند که “اری” در یک آپارتمان کوچک در شهر رمات جان اسیر است و دو زن یکی گندم گون و دیگری با پوستی سفید در برابر او ایستاده اند و درباره سرنوشت این اسیر با هم مشاجره می کنند. جادوگران سپس از پلیس خواستند که به آن محل برود. جالب آنکه پلیس هنگامی به آنجا رفت که جزئیات محل برایش کاملا مشخص شده بود.

ارتش اشغالگر در ابتدا تلاش کرد تا موضوع استفاده از جادوگران را پنهان نگه دارد تا آنکه اویرا روتم رئیس اداره مفقودین ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی از این رسوایی پرده برداشت. تا آن زمان سخنگوی رسمی ارتش اشغالگر این موضوع را انکار می کرد هر چند که شماری از افسران صهیونیستی اخیرا با لباس رسمی به دیدار جادوگران می روند. نکته جالب دیگر این است که هنوز هم نظامیان صهیونیست از جادوگران برای یافتن مفقودان خود استفاده می کنند هر چند که یکی از افسران اداره مفقودین یکی از این جادوگرها را مورد آزمایش قرار داد و دروغ بودن اطلاعاتش را ثابت کرد. ماجرا از این قرار بود که این افسر عکسی از دوره جوانی خود را به جادوگر نشان داد و از او خواست که سرنوشت این جوان را برایش تعریف کند و جادوگر هم گفت که این جوان کشته شده است(!!).

اما رئیس اداره مفقودین در ستاد ارتش اشغالگر از نگرش ارتش به جادوگران دفاع می کند و می گوید: تا زمانی که راه های عملی موفقیتی نشان نداده اند ما همچنان به درخواست خانواده های مفقودین به نزد جادوگران می رویم و بررسی محلی که جادوگرها ما را به آنجا راهنمایی می کنند هزینه چندانی ندارد و گاهی نیز از جادوگران یهودی حاضر در آمریکا استفاده می کنیم”.

این رسوایی آغاز تحقیق در پرونده های زیادی را سبب شد. از جمله این پرونده ها، جزئیات جدیدی درباره ربوده شدن فاکسمن و نگه داری اش به دست گردان های قسام است. منابع ارتش اشغالگر اعتراف کردند که ارتش در عملیات فاکسمن دو بار شکست خورد، یک بار هنگامی که فکر می کرد، فاکسمن در نوار غزه نگهداری می شود و آن زمانی بود که یکی از جادوگرها به خانواده نظامی مذکور گفت که او در نوار غزه است و حتی محل خانه ای را که او در آنجا نگهداری می شود، به دقت گفت، اما هنگامی که شمار زیادی از نظامیان صهیونیست به آنجا رفتند و پنج روز به بررسی محل پرداختند مشخص شد که خانه ای با توصیفات جادوگر وجود خارجی ندارد و در پایان مشخص شد که گروگان در کرانه باختری نگهداری می شد و هیچ گاه به غزه برده نشده است و تلاش برای آزادی این گروگان صهیونیستی به قتل وی و شماری از نیروهای ویژه ارتش اشغالگر منجر شد.

 خطوط قرمز صهیونیست ها به وسیله مجاهدان فلسطینی درنوردیده می شود

از جمله داستان هایی که شکست و یأس و حیله گری صهیونیست ها را نشان می دهد عملیات ربودن “شارون ادری” به دست تیم قسامی مجاهد “صوریف” است. یک جادوگر یهودی در قدس اشغالی پس از ربوده شدن این صهیونیست گفت که او در یک درمانگاه در یک روستای فلسطینی است و محل آن را هم دقیقا مشخص کرد. نیروهای ارتش اشغالگر نیز فورا به آن محل رفتند و درمانگاه را اشغال کردند! اما چیزی در آنجا یافت نشد.

سیاستمداران صهیونیست می گویند، نمی توانند در برابر آنچه آن را باج خواهی حماس می نامند، تسلیم شوند و حاضر شوند اسارت نظامیان صهیونیست را بپذیرند تا بر سر آنان مذاکره شود و حال آنکه آنها در مقابل مقاومت لبنان و فلسطین در لبنان بارها و بارها تسلیم شده اند. آنان این ادعای خود را چنین توجیه می کنند که حماس دشمنی است که در داخل فعالیت می کند و این امر اصل مذاکره را ناممکن می سازد و تسلیم شدن در برابر آن یک شکست بزرگ تلقی می شود، اما در مقابل باید به آنان متذکر شویم که، بسیاری از خطوط قرمز صهیونیست ها به دست مجاهدان مقاومت فلسطین در نوردیده شده است، بنابراین این مقوله هم باید شکسته شود و شکسته خواهد شد.

لینک کوتاه:

کپی شد