چهارشنبه 30/آوریل/2025

مسأله امنيت در انتخابات اسرائيل

پنج‌شنبه 4-ژانویه-2007

با آغاز تبلیغات انتخابات پارلمانی در رژیم صهیونیستی موضوع نگاه و نگرش احزاب این رژیم به مسائل و قضایای مهم امنیتی که در برنامه های این احزاب آمده است و مقایسه میان آنها، از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است.

از مهم ترین این مسائل می توان به موضع گیری احزاب صهیونیستی در قبال پرونده هسته ای ایران و تعامل با جنبش حماس پس از پیروزی این جنبش در انتخابات مجلس قانونگذاری و راهکارهای هر حزب در برابر افق سازش سیاسی و سرنوشت توافقات صلح امضا شده با مصر و اردن در سایه تحولاتی که منطقه شاهد آن است، اشاره کرد. بدیهی است که تشریح این مواضع می تواند اهداف و برنامه هایی را که حزب پیروز در سیاست های آتی خود مد نظر قرار خواهد داد، مشخص سازد.

روزنامه صهیونیستی هاآرتص همه این پرسش ها را اعلام و از همه کسانی که می توانست آنها را دست اندرکاران مسائل امنیتی احزاب بزرگ رژیم صهیونیستی بنامد و هر یک از آنها ریاست و مسئولیت امنیتی در سازمان های اطلاعات و امنیتی و نظامی و کنست رژیم صهیونیستی را بر عهده داشته اند، خواسته است تا به آنها پاسخ دهند.

نخستین نکته ای که با نگاهی به پاسخ های داده شده به این پرسش ها جالب به نظر می رسد این است که نگرش های حزب کادیما که امروز قدرت را در “اسرائیل” در دست دارد و در نظرسنجی ها نیز بر احتمال چیره شدن این حزب بر دیگر احزاب صهیونیستی و کسب بیشترین شمار کرسی های پارلمانی انتخابات آینده تاکید دارد و حزب “کار” درباره موضوع گفت و گو با “حماس” و موضوعاتی مانند مبارزه با “تروریسم فلسطینی” (مقاومت فلسطین) و چگونگی تعامل با شهروندان فلسطینی بسیار نزدیک است.

اختلاف این دو حزب صهیونیستی بیشتر در مسائلی مانند موضع هر یک از آنها در قبال “صلح” دائمی و ارزیابی سیاست های کابینه رژیم صهیونیستی در جنگ پنج ساله گذشته علیه فلسطینیان نمود می یابد. در اینجا پاسخ های افرادی مانند آفی دیختر از اعضای حزب کادیما و یووال اشتاینتز از لیکود و عامی ایالون از حزب کار را مد نظر قرار داده ایم.

پاسخ به پرسش های طرح شده، همچنین نشان می دهد که حزب راستگرا و بسیار متعصب لیکود همچنان مواضع محافظه کارانه سنتی خود و احزاب دست راستی این رژیم را حفظ کرده است.

به رغم آن، تنها نکته ای که هر سه حزب صهیونیستی درباره آن اجماع نظر دارند، موضع آنان در قبال مسأله هسته ای ایران است. کارشناسان این سه حزب بر این باورند که سلاح هسته ای ایران خطری برای موجودیت رژیم “اسرائیل” است. البته هیچ یک از آنان به جزئیات طرحی که “اسرائیل” باید برای مقابله با این خطر (از نگاه آنان) تدوین کند، اشاره ای نکردند. اما هم زمان با آنکه “اشتاینتز” از نمایندگان حزب لیکود بر اهمیت هماهنگی با آمریکا به ویژه در این زمینه تاکید دارد و مدعی است که از سه سال پیش کمیته ای مشترک میان کمیته خارجی و امنیت “کنست” (پارلمان) رژیم صهیونیستی و مجلس سنا و کنگره آمریکا تشکیل شده است، نماینده حزب کار بر لزوم تشکیل ائتلافی منطقه ای متشکل از چندین کشور که سلاح اتمی ایران را تهدیدی برای منافع خود در منطقه می دانند، تاکید می کند و می گوید که این ائتلاف می تواند از کشورهای ترکیه و اردن و مصر و عربستان سعودی و حتی پاکستان تشکیل گردد.

در پاسخ های نمایندگان این احزاب صهیونیست، هر چند آنان از افشای جزئیات برنامه های نظامی این رژیم برای از بین بردن سلاح هسته ای ایران خودداری کردند، اما مشخص است که “اسرائیل” درصدد است خود را برای پیگیری همه احتمالات آماده کند.

با آنکه احزاب کار و کادیما در مرتبط ساختن موضوع تعامل رژيم صهیونیستی با “حماس” به موافقت این جنبش با به رسمیت شناختن “اسرائیل” و خلع سلاح گروه های فلسطینی و پذیرش توافقات امضا شده با تشکیلات خودگردان و طرح نقشه راه اتفاق نظر دارند، نماینده حزب لیکود می گوید که امکان گفت و گو با جنبش حماس وجود ندارد. او مدعی است که ” جنبش حماس بخشی از جماعت اخوان المسلمین است که در تمام جهان حضور دارد. اندیشه ها و نگرش های این جنبش اصولگرای اسلامی با نگرشی که در ایران حاکم است، تشابه دارد و هر چند که ممکن است این جنبش ها به صورت موقت تاکتیک های خود را تغییر دهند، اما به هیچ وجه ایدئولوژی اصولگرای خود را تغییر نمی دهند. به همین سبب “اسرائیل” باید از پذیرش دولتی مسلح که حماس در کنار این رژیم تشکیل می دهد و به صورت طبیعی با ایران ائتلاف خواهد کرد، خودداری کند، هرچند که ممکن است رهبری این حکومت (حماس) در راهی که برای تحقق هدف نهایی خود که همان نابودی اسرائیل است، انعطاف و واقعگرایی نشان دهد.

اختلاف اصلی این سه حزب با سخن گفتن از روند سازش سیاسی با فلسطینیان بیشتر آشکار می شود. حزب کادیما از ترسیم مرزهای نهایی” اسرائیل” آن هم به صورت یکجانبه و تکیه بر ایجاد مرزهایی موقت و قابل دفاع به ویژه با الحاق مجموعه شهرک های صهیونیستی (در کرانه باختری) به “اسرائیل” و حفظ مناطق امنیتی مانند “دشت اردن” به دست “اسرائیل” و دفاع از یکپارچگی قدس و پایتختی آن برای این رژیم، حمایت می کند، حزب کار با هر گونه کار یکجانبه دیگری مخالف است.

عامی ایالون می گوید: من با هر گونه انتقال اراضی به حاکمیت فلسطینیان بدون آنکه چارچوب سیاسی روشنی داشته باشد، مخالفم. ما باید هدف سیاسی تشکیل دو دولت را که خطوط قرمز مشخصی داشته باشد، مد نظر قرار دهیم و خطوط قرمزها نیز این است:

1. هیچ فلسطینی در چارچوب حل و فصل سیاسی به “اسرائیل” باز نگردد

2. شهرک های بزرگ صهیونیست نشین در اختیار “اسرائیل” باقی بمانند و برای تحقق این هدف لازم است در دو بعد فعالیت شود: اول، روندی که به اعطای غرامت به شهرک نشینان و تسریع در ساخت دیوار می انجامد و دوم، روند توافقات نقشه راه. ما باید این هدف را برای خود در نظر بگیریم که در پایان این دهه هیچ شهرک یهودی نشینی در شرق دیوار حایل باقی نماند.

در مقابل، نماینده حزب لیکود با هرگونه عقب نشینی جدید یکجانبه از کرانه باختری مخالف است و تنها تخلیه شهرک های غیر قانونی را به رسمیت می شناسد.

این کارشناسان مسائل امنیتی در سخنان خود درباره آینده توافقات صلح امضا شده با مصر و اردن، نگرانی خود را ابراز داشتند. این امر نشان دهنده بحرانی است که اظهارات یائیر ناویه فرمانده ارتش اشغالگر در باره خطراتی که ثبات نظام اردن را تهدید می کند، ایجاد کرده است. ناویه در  یک سخنرانی در این باره سخن گفته بود و این امر موجب شد که ایهود اولمرت کفیل نخست وزیری رژیم صهیونیستی با پادشاه اردن تماس بگیرد و از وی پوزش بخواهد و رئیس ستاد ارتش اشغالگر نیز از فرماندهان ارتش خواست که در اظهارات خود به موضوعات سیاسی نپردازند.

نگرانی اصلی رژیم صهیونیستی از افزایش نفوذ جریان های اسلام گرا در دو کشور مصر و اردن و رشد اصولگرایی اسلامی در جهان عرب و مخالفت شدید این جریان ها با صلح با رژیم صهیونیستی است و به ادعای مقامات صهیونیست، انتقادات و تحریکات در رسانه های این دو کشور علیه رژیم صهیونیستی ادامه دارد.

نماینده هر سه حزب مطرح رژیم صهیونیستی بر لزوم حفظ برتری ارتش رژیم صهیونیستی برای مقابله با خطراتی که ممکن است با ایجاد تغییرات در منطقه در کمین “اسرائیل” باشد، تاکید دارند.

آوی دیختر از اعضای حزب کادیما می گوید:” سازمان های امنیتی باید برای مقابله با هر نوع سناریویی آماده باشند و این با تمایل حقیقی برای تحقق صلح و امنیت برای شهروندان “اسرائیل” تضادی ندارد و حزب کادیما نیز رهبری قدرتمند و پایبند به صلحی را که امنیت “اسرائیل” برای نسل های آینده نیازمند است، در اختیار دارد.

نماینده این سه حزب سیاسی رژیم صهیونیستی از سیاست هایی که “اسرائیل” در طول پنج سال گذشته و در خلال انتفاضه فلسطینیان پی گرفته است، به شدت انتقاد دارند(!) و از گفتن این نکته که “اسرائیل” در جنگ خود علیه “تروریسم” پیروز شده است، خودداری می کنند.

یووال اشتاینتز می گوید:” اسرائیل” نبرد را برد و جنگ را باخت. عامی ایالون هم می گوید که اشتباه اصلی کابینه “اسرائیل” در پنج سال گذشته به دلیل اشتباه محاسبه هدف سیاسی و استفاده نادرست از زور نظامی بود. در این میان آوی دیختر جنگ علیه تروریسم را مانند یک مسابقه دو ماراتن می داند. وی بر این باور است که جنگ هزینه سنگینی داشت، اما توانست از میزان تروریسم بکاهد و مانع از تحقق هدف مهم آن که ایجاد احساس ناامنی در مردم بود، شود. دیختر می گوید که اشتباه کابینه رژیم صهیونیستی در آن بود که در سال 2003 دیوار حایلی در اطراف کرانه باختری ـ مشابه دیواری که در سال 1994 در اطراف نوار غزه کشید ـ نساخت.

اگر پیش بینی ها درست از آب درآید و نتایج نظرسنجی ها در “اسرائیل” محقق شود و حزب کادیما بیشترین کرسی ها را کسب کند، انتظار می رود که ایهود اولمرت نخست وزیر جدید رژیم صهیونیستی کابینه ای ائتلافی با حزب کار تشکیل دهد.

با نگاهی به موضوعات پیشین، میزان هماهنگی مواضع و آرای این دو حزب در مسائل مختلف سیاسی آشکار می گردد و ما از هم اکنون می توانیم چنین تصور کنیم که کابینه آینده بر چه اساسی تشکیل می شود و برنامه های سیاسی و امنیتی اش چه خواهد بود که در حقیقت تفاوت چندانی با آنچه امروز وجود دارد و از پنج سال گذشته نیز وجود داشته است، ندارد.

منبع: روزنامه النهار لبنان 6/2/2006

لینک کوتاه:

کپی شد