چهارشنبه 30/آوریل/2025

انتخابات در فلسطین و اسرائیل و نقشه جدید سیاسی

پنج‌شنبه 4-ژانویه-2007

انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین در اراضی اشغالی 1967م. در تاریخ بیست و پنجم همین ماه (میلادی) برگزار می شود. حدود دو ماه پس از این انتخابات در تاریخ 28 مارس نیز در آن بخش دیگر فلسطین و در مناطق اشغالی 1948م. انتخاباتی در رژیم صهیونیستی برگزار می شود. حضور جنبش مقاومت اسلامی “حماس” ویژگی بارز انتخابات فلسطین است. این جنبش با تغییر موضع سابق خود كه انتخابات سال 1996 را تحریم كرده بود، این بار تصمیم به مشاركت در انتخابات گرفته است. این انتخابات همچنین مهم ترین انتخاباتی است كه پس از شهید شدن شیخ احمد یاسین بنیانگذار جنبش حماس كه در مرحله آزادسازی غزه به شهادت رسید و اولین انتخاباتی است كه جنبش فتح پس از مرگ یاسر عرفات در آن شركت می كند و همزمان با انشعاب ها و اختلافات گسترده داخلی برگزار می شود كه پیش از این در اراضی فلسطین و خارج آن سابقه نداشت. بخشی از این اختلافات با انتشار دو لیست متفاوت در فتح و سپس توافق بر یك لیست البته پس از پایان زمان ثبت نام، رخ داد. رهبران فتح برای آنكه لیست توافق شده بر سر آن را ثبت كنند و به منظور بازگشایی دفتر ستاد مركزی انتخابات جهت ثبت نام مجدد، شكایتی به دادگاه ارائه كردند و به این بهانه لیست جدید خود را ثبت كردند. بخش دیگر این اختلافات به درگیری میان ابو لطف (فاروق قدومی) در خارج و ابو مازن (محمود عباس) در داخل باز می گردد.

مهم ترین ویژگی انتخابات “اسرائیل” نیز آن است كه این انتخابات برای اولین بار است كه بدون حضور شارون برگزار می شود. شارون از سال ها پیش تاكنون همیشه در انتخابات “اسرائیل” شركت داشته است. این انتخابات همچنین توسط خود شارون برنامه ریزی شد و برای آن حزب جدیدی هم تشكیل داد، اما به سبب بیماری (سكته مغزی) و پیش از آنكه بتواند پایه های این حزب جدید را استوار كند و انتخابات وارد مراحل حساس آن شود، آن را ترك كرده است. این دوره از انتخابات در “اسرائیل” همچنین نخستین انتخاباتی است كه ژنرال های نظامی به عنوان رهبران احزاب رقیب در آن شركت ندارند. اكنون دیگر از رابین و باراك یا شارون یا هر ژنرال دیگر صهیونیستی در رهبری احزاب این رژیم خبری نیست و نتانیاهو و اولمرت و عامیر پرتز تاكنون در هیچ یك از رده های فرماندهی ارتش رژیم صهیونیستی قرار نداشته اند. این همچنین اولین بار است كه هیچ یك از رهبران تاریخی جریان های سیاسی رژیم صهیونیستی در آن شركت ندارند و همه رهبران احزاب (بزرگ) به تازگی به این مقام رسیده اند.

 

دو نوع انتخابات

در مقایسه میان شرایط برگزاری انتخابات در “اسرائیل” (اراضی اشغالی 1948م. فلسطین) و مناطق فلسطینی نشین كرانه باختری و قدس و نوار غزه باید گفت كه نسبت به برگزاری انتخابات در “اسرائیل” هیچ گونه مخالفت یا دخالتی درباره اینكه چه كسانی خود را نامزد می كنند یا آنكه احزاب شركت كننده در این انتخابات كدامند صورت نگرفته است و حال آنكه برخی از این احزاب از نظر تعصب و تندروی از هر حزب دیگری كه بشریت شناخته است تندروتر و افراطی ترند. این احزاب در انتخابات شركت می كنند و به میان رای دهندگان صهیونیست می روند و با هیچ اعتراض یا مخالفتی هم از سوی هیچ كس مواجه نیستند. این احزاب عموما عرب ها را موجوداتی مانند شپش و سوسك و كك و كشتن آنها را لازم می دانند!

بر خلاف این وضع، انتخابات فلسطین شاهد دخالت های گسترده از سوی طرف ها و جریان های مختلف بین المللی بوده كه تعداد آنها از شمار خارج است و هر یك از آنها موضوع برگزاری این انتخابات یا شركت كنندگان در آن را به باد انتقاد گرفته اند. از زمانی كه جنبش “حماس” مشاركت خود در این انتخابات را اعلام كرد، فشارهای سیاسی خارجی و داخلی از سوی آمریكا و اتحادیه اروپایی و رژیم صهیونیستی متوقف نشده است.

شارون نخست وزیر رژیم صهیونیستی و سلوان شالوم وزیر امور خارجه این رژیم تلاش كردند كه بر تصمیمات سازمان ملل و اتحادیه اروپا و دولت آمریكا درباره انتخابات فلسطین تاثیر بگذارند و از همه آنان خواسته اند كه “ابومازن” را زیر فشار بگذارند تا مانع از مشاركت حماس در انتخابات شود. بهانه صهیونیست ها كه بارها آن را نهان و آشكار اعلام كرده اند آن است كه توافق اسلو كه در سال 1993 امضا شد تاكید دارد كه هیچ سازمان یا گروهی كه خواهان نابودی “اسرائیل” باشد حق شركت در انتخابات فلسطین را ندارد. رژیم صهیونیستی از زمانی كه از نوار غزه عقب نشینی كرد عملا تلاش كرده است تا به این بهانه از مشاركت حماس در انتخابات جلوگیری كند. “اسرائیل” همچنین تلاش كرده است از راه ترور و دستگیری گسترده فلسطینیان در كرانه باختری (به ویژه ترور و اسارت اعضای جنبش حماس ) برگزاری انتخابات را عملا ناممكن سازد. این رژیم همچنین تلاش های دیگری را صورت داده است تا حماس را به واكنش و پایان دادن به آتش بس وادار سازد. اما هنگامی كه همه تلاش هایش در این زمینه با شكست روبرو شد، مشكل رای دادن فلسطینیان قدس شرقی را علم كرد تا به نوعی دیگر در برگزاری انتخابات اخلال كند و به اهداف دیگری نیز دست یابد.

نكته بسیار مهم در این میان آن است كه این تلاش ها كه حتی آمریكا و اتحادیه اروپا نیز برای تحقق آنها وارد عمل شدند همگی با شكست مواجه شد و نه تنها انتخابات در زمان خود برگزار خواهد شد، بلكه جالب آن است كه اظهارنظرهای مقامات آمریكایی از تهدید به مجازات تشكیلات خودگردان و ملت فلسطین در صورت مشاركت حماس در انتخابات به مخالفت با تشكیل كابینه از سوی حماس در اراضی فلسطینی تغییر یافته است و این امر با احتمال اینكه انتخابات در اراضی اشغالی برگزار خواهد شد و البته هیچ یك از گروه های رقیب قادر به كسب پیروزی قاطع در آن نیست و این بدان معناست كه مخالفان در برابر تصمیم تشكیلات خودگردان به عدم مخالفت با مشاركت حماس در این انتخابات و نیز تصمیم این جنبش برای شركت در رقابت ها، از نظر خود عدول خواهند كرد و این انتخابات را به رسمیت خواهند شناخت.

اما آسانی انتخابات “اسرائیل” فقط در زمینه برگزاری و مظاهر قانونی آن است، لكن واقعیت عملی كه با نگاهی به عمق مسأله هویدا می شود نشان از آن دارد كه این انتخابات با دخالت های شدیدی از سوی طرف ها و جریان های بین المللی در آن روبرو خواهد بود، زیرا این انتخابات كاملا منطبق بر خواسته های رای دهندگان “اسرائیلی” و بدون تاثیرات خارجی به ویژه آمریكایی برگزار نمی گردد، زیرا عموم كسانی كه در فلسطین اشغالی زندگی می كنند به هنگام شركت در رای گیری نظر مؤسسات آمریكایی را نیز مد نظر قرار می دهند، چرا كه همه می دانند كه حیات سیاسی و اقتصادی و نظامی “اسرائیل” بدون كمك های آمریكا ادامه نمی یابد. همچنین دو سوی جریان های سیاسی در “اسرائیل” (یعنی احزاب كار و لیكود) و دو جریان حاكم بر سیاست های آمریكا (حزب های جمهوریخواه و دمكرات) از نظر سیاسی با یكدیگر توافق نظر دارند. از یك سو حزب كار رژیم صهیونیستی روابط ویژه ای با حزب دمكرات آمریكا دارد و در طرف دیگر هم روابط حزب لیكود با حزب جمهوری خواه بسیار نزدیك است و حتی تبلیغات انتخاباتی در “اسرائیل” در بسیاری از مراحل از سوی همان كارشناسانی سازماندهی می شود كه با هر دو حزب آمریكا نیز همكاری كرده اند.

دخالت های آمریكا در سیاست داخلی “اسرائیل” بسیار گسترده است و فقط به عرصه سیاسی خلاصه نمی شود. برای نمونه بحرانی كه نتانیاهو در طول حیات سیاسی اش به آن گرفتار بود و تاكنون نیز ادامه دارد اساسا به روابط نه چندان خوب او با دولت آمریكا و مراكز تصمیم گیری احزاب جمهوری خواه و دمكرات باز می گردد. این امر نقش بسزایی در ادامه حضور شارون بر سر قدرت و نیز ریاست حزب لیكود داشت، زیرا او از حمایت گسترده مقامات آمریكایی برخودار است و در میان آنان محبوبیت زیادی دارد.

مهم تر از همه این مسائل آن است كه انتخابات در هر دو طرف فلسطینی و “اسرائیلی” تغییرات زیادی در موازنه قدرت جریان ها در هر دو عرصه فلسطین و “اسرائیل” ایجاد خواهد كرد. در هر دو سو، ما شاهد تغییرات تازه ای در نقشه سیاسی خواهیم بود كه بدون تردید به صورت گسترده بر اوضاع در اراضی فلسطینی و وضعیت تصمیم گیری رژیم صهیونیستی در مراحل آینده اثر گذار خواهد بود.

 

نقشه جدید سیاسی در اراضی فلسطینی

انتخابات فلسطین پیش از پایان این ماه میلادی وضعیت جدیدی در حیات ملت فلسطین ایجاد خواهد كرد، زیرا انتخابات مجلس قانونگذاری تنها یك انتخابات معمولی كه این حزب یا آن جنبش در آن پیروز می شود، نیست، بلكه انتخابات سرنوشت سازی است كه بر قضیه فلسطین و ملت آن تاثیر بسیار خواهد گذاشت، زیرا معادله قدرت در جامعه فلسطین پس از برگزاری این انتخابات تغییرات زیادی خواهد كرد و از وضعیت نابسامان به وضعیت سازمان یافته و در چارچوب مؤسسات حكومتی تغییر خواهد یافت و این امر پیش از این در مناطق فلسطینی نشین سابقه نداشته است. این انتخابات وضعیت جدیدی را در تشكیلات خودگردان و گروه های حاضر در آن و حاكم بر آن ایجاد می كند و این امر تغییراتی در جهت گیری های سیاسی در قبال قضایای مورد توجه جامعه فلسطین خواه داخلی و خواه خارجی به وجود می آورد.

در عرصه هدایت تحولات سیاسی نیز باید گفت كه هر چند نهادهای تشكیلات خودگردان از زمان تشكیل آن به هدف عملی شدن توافق اسلو در دست رهبران و اعضای جنبش فتح قرار گرفت و به ندرت به دیگر گروه های سازمان آزادیبخش سپرده شد، زیرا این جنبش تنها گروه مطرح در داخل ساف بود كه توافقات را با طرف های خارجی امضا كرده بود، اما با برگزاری انتخابات مجلس قانونگذاری این نهادها شاهد دگرگونی در تصمیم گیری ها یا حداقل نظارت ها خواهد بود، زیرا پس از این انتخابات، نمایندگانی از حماس و سایر گروه های فلسطینی در این مجلس حضور خواهند داشت و مهم تر از آن تصمیم گیری برای فلسطین دیگر از سوی همه گروه های حاضر در عرصه فلسطین انجام می گیرد و نهادها و دستگاه های تشكیلات خودگردان به سمت و سوی قانونمداری و قانون محوری حركت خواهند كرد، زیرا ضرورت های مشاركت همگانی از سوی گروه های مختلف چنین ایجاب می كند. در زمینه تصمیم گیری و گرایش سیاسی هم تشكیلات خودگردان پس از انتخابات دیگر نماد توافق نظر گروه های مختلف و جریان های سیاسی فلسطینی خواهد بود كه این امر گامی بزرگ در راستای ایجاد تغییرات در گرایش های تشكیلات خودگردان و در میدان مانور این تشكیلات در مذاكرات درباره تصمیمات خارجی فلسطین و وسایل منازعه و اختلافات داخلی میان فلسطینیان خواهد بود.

بنابراین، آنچه در این انتخابات مهم به نظر می رسد آن است كه جامعه فلسطین برای ایجاد تغییرات در موازنه قدرت میان گروه های فلسطینی ابزارهای دمكراتیك را بر گزیده است و ملت فلسطین به رغم همه تحولات جاری و كشتارها و تخریب زمین و جامعه كه از سوی اشغالگران پیگیری می شود، و به رغم همه توطئه هایی كه این ملت را تا سر حد جنگ داخلی سوق داد، توانسته است بر سر روش دمكراتیك برای ارزیابی جایگاه گروه ها و هدایت مناقشات سیاسی میان گروه ها به توافق جمعی برسد و پس از این مذاكره و اختلاف و توافق همه در چارچوب مؤسسات تشكیلات خودگردان انجام می شود. البته این بدان معنا نخواهد بود كه همه چیز بر وفق مراد است، بلكه راه سخت و دشواری در پیش است كه نیازمند تلاش جدی همه جریان ها و طرف هاست تا بر مشكلاتی كه وجود دارد و برخی از آنها نیز بسیار بزرگ هستند، غلبه شود.

 

نقشه جدید در “اسرائیل”

بی گمان در “اسرائیل” نیز نقشه جدیدی ترسیم خواهد شد. شارون با تشكیل یك حزب جدید به نام “كادیما” به تجزیه همه پایه های سیاسی تقریبا با ثبات این رژیم از زمان تأسیس آن دست زد. این حزب از درون دو حزب تاریخی و اصلی “اسرائیل” یعنی كار و لیكود بیرون آمده است، اما شارون پیش از آنكه از تشكیل حزب كادیما فارغ شود و به مقدمه چینی برای برگزاری انتخابات پارلمانی بپردازد از حیات سیاسی “اسرائیل” خارج شد تا ایهود اولمرت و شیمون پرز را در وضعیت دشواری قرار دهد. در اینجا مسأله علت تشكیل حزب و چارت تشكیلاتی آن نیست، بلكه در آن است كه تشكیل حزب توسط شارون به بهانه اختلافات شدیدی صورت گرفت كه میان وی و حزب لیكود همان حزبی كه شارون از طریق آن به قدرت رسید، وجود داشت. نكته دیگر اینكه پیش از تشكیل حزب جدید راه فكری آن مشخص نشده بود و تشكیل این حزب به نوعی آرایش مجدد نیروهای سیاسی در “اسرائیل” تلقی می شود كه این امر به شرایط به وجود آمده در منازعه با ملت فلسطین باز می گردد. تشكیل این حزب جدید وضعیت سیاسی جدیدی در “اسرائیل” ایجاد كرده است. در وضعیت فعلی سیاستمداران “اسرائیلی” به چهار جناح سیاسی تقسیم شده اند: اول، راست سكولار كه حزب لیكود نماینده آن است، دوم، جریان اصولگرای تندرو و شهرك نشینان، سوم حزب كادیما كه یك حزب میانه و جایگزین كابینه وحدت ملی تلقی می شود، زیرا این حزب از كلیه كسانی تشكیل شده است كه در جامعه “اسرائیل” به اندیشه تشكیل حكومت وحدت ملی با ثبات تمایل دارند، چهارم حزب كار و جریان های كوچك و حاشیه ای مرتبط با آن است كه جریان چپگرای “اسرائیل” نامیده می شود. این جریان ها بر اساس این تقسیم بندی همگی نیازمند برگزاری یك انتخابات پارلمانی هستند تا قدرت آنها مشخص گردد و به تبع آن، نقش سیاسی آنها در آینده رژیم صهیونیستی تعیین شود، زیرا تندروهای اصولگرا بسیار بیشتر از زمانی كه شارون بر لیكود ریاست داشت نیازمند نشان دادن وزن و قدرت خود هستند. این جریان همچنین معتقد است كه اولمرت به سبب افكاری كه دارد و در جناح چپ شارون قرار می گیرد، آماده امتیازدهی بیشتری است. حزب زخم خورده لیكود و رئیس جدید آن (نتانیاهو) نیز هم اكنون به شدت به ابراز وجود نیاز دارند، زیرا نتانیاهو بارها تلاش كرده بود تا شارون را در داخل حزب لیكود ساقط كند و خود جایش را در ریاست حزب بگیرد و این تلاش ها تا زمانی كه شارون لیكود را ترك و برخی از رهبران این حزب را نیز به همراه خود از لیكود خارج كرد، ادامه داشت. نتانیاهو هم اكنون به ریاست حزب لیكود رسیده است و می كوشد از مرگ سیاسی خود در آینده جلوگیری كند. در آن سو، اولمرت نیز مانند همه حوادثی كه در آنها نفر دوم بدون آمادگی و تلاش های از پیش صورت گرفته به حكومت دست می یابد، تلاش می كند تا نشان دهد كه قدرت رهبری كابینه و حزب كادیما را دارد. او همچنین نیازمند آن است كه روند تشكیل حزب جدید را تكمیل كند. در سر آخر حزب كار باقی می ماند كه دست یافتن عامیر پرتز به ریاست این حزب یك ریسك تلقی می شود و او نیازمند پیروزی در نبردی سیاسی است تا جایگاه خود را تثبیت كند و ثبات یابد.

 

چه كسی عامل تغییر است؟

تحولاتی كه در گذشته شاهد آن بودیم و منازعه شدید و تجاوزات گسترده و مكرر ارتش رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین با تمركز بر مسئولان و رهبران سازمان های فلسطینی به ویژه گروه های حماس و جهاد اسلامی و گردان های شهدای الاقصی و نیز تلاش های فراوان برای نابودی ابزارهای فعالیت تشكیلات خودگردان به ویژه سازمان های مهم آن، به هدف تخریب و نابودی توان نیروهای سیاسی و از بین بردن نماد قدرت آنان و ایجاد تغییراتی در موازنه قدرت میان گروه ها به سود جریان هایی كه به نظر “اسرائیل” برای این رژیم كم خطرتر است، صورت پذیرفته است.

شارون تا آخرین لحظه تلاش كرد تا قدرت و میزان نفوذ جنبش حماس و عناصر رادیكالی فتح را با هر روش ممكن كاهش دهد. این تلاش شارون تا آنجا پیش رفت كه كسی گمان نمی كرد كه انتخابات در فلسطین برگزار شود و هنوز هم جریان های بین المللی مانند آمریكا و اتحادیه اروپا تلاش می كنند با تهدید ملت فلسطین به قطع كمك ها به این ملت، حماس را تضعیف كنند.

بنابراین باید گفت كه بازی فقط در فلسطین جریان ندارد، بلكه بازی مشابهی در اراضی (اشغالی) “اسرائیل” هم البته با شیوه های دیگری در جریان است. در “اسرائیل” هر كس به قدرت برسد زمام تصمیم گیری را در این رژیم به دست می گیرد و می تواند منافع كشورهای دیگر را هم به خطر اندازد. نكته قابل ذكر دیگر این است كه كشورهای غربی حامی اصلی بقای “اسرائیل” و توسعه توان اقتصادی و نظامی این رژیم هستند.

مهم ترین موضوعی كه باید به آن اشاره شود این است كه ضربات مقاومت اصلی ترین و مؤثرترین عامل در طول سال های گذشته در ایجاد تغییر در افكار عمومی صهیونیست ها به هنگام انتخابات بوده است، زیرا یك نظرسنجی كه اخیرا انجام شد نشان داد كه بیش از 70 درصد شهروندان “اسرائیلی” تاكید دارند كه باید اجازه داده شود دولت فلسطینی تشكیل شود تا از وحشتی كه مقاومت ایجاد كرده است، رهایی یابند. آنان همچنین مقاومت را عاملی می دانند كه شارون را مجبور كرد همه تفكرات خود را تغییر دهد و از لیكود خارج شود و شهرك نشینان صهیونیست را بفروشد.

منبع: روزنامه الشرق/ قطر

لینک کوتاه:

کپی شد