چنین به نظر می رسد که ماه های زیادی که از زمان آغاز مذاکرات و گفت و گوهای ملی فلسطین گذشته برای به بار نشستن نتایج آن و یافتن راهکارهای مورد اتفاق بر سر تشکیل کابینه وحدت ملی کافی نبوده است و حال آنکه امید بر آن بود که تشکیل این کابینه کلید پایان محاصره ملت فلسطین باشد.
ریاست تشکیلات خودگردان و جنبش فتح آشکارا و صریحا اعلام کردند که مذاکرات به بن بست رسیده است یا به مفهوم دیگر، به شکست انجامیده است. اما کابینه فلسطین و جنبش مقاومت اسلامی “حماس” تاکید دارند که امکان موفقیت این مذاکرات همچنان وجود دارد و آن را آخرین گزینه و تنها راه فرا روی فلسطینیان می دانند.
میان این چهار ضلع این مربع، اما عوامل و پیچیدگی های متعددی وجود دارد که مانع از به بار نشستن این گفت و گوها می شود. برخی از آنها داخلی اند به تضاد اولویت ها و تفاوت برنامه های جریان های حاضر در گفت و گوها مربوط است و برخی دیگر خارجی هستند و به مواضع طرف های خارجی و بین المللی و قدرت های تاثیرگذار و حامی محاصره ملت فلسطین تعلق دارد.
مذاکرات شکست خورده است
محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان در پایان دیدارش با کوندالیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا که پنجشنبه گذشته برگزار شد، به ناگاه اعلام کرد که مذاکرات برای تشکیل کابینه وحدت ملی به بن بست رسیده است. این اظهارات را می توان مهر تاییدی بر اظهارات شماری از رهبران فتح و اعضای اصلی سازمان آزادیبخش فلسطین از جمله نبیل عمرو و یاسر عبدربه خواند. آنها از مدت ها پیش درباره وجود موانع بسیار بر سر راه ادامه مذاکرات سخن گفته بودند.
شماری از ناظران و کارشناسان امور سیاسی فلسطین بر این باورند که محمود عباس در جایی مناسب (با آنچه گفته است) موضوع به بن بست رسیدن مذاکرات را مطرح کرده است. استاد عید از کارشناسان علوم سیاسی گفت: محمود عباس این سخنان را پس از دیدار با وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرده و این به معنای آن است که احتمال می رود آمریکا به عباس اعلام کرده باشد که در سایه شرایطی که مذاکرات در آن جریان دارد، آمریکا حاضر به پایان دادن به محاصره فلسطینیان نیست.
عید می افزاید، منطق سیاسی این فرضیه را می پذیرد، زیرا رایس درباره دولت لبنان و عراق و لزوم حمایت از آنها سخن گفت و از نتایج انتخابات لبنان و عراق استقبال کرد، اما سخنی از انتخابات دمکراتیک در فلسطین به میان نیاورد، زیرا در این انتخابات دشمن سرسخت آمریکا یعنی جنبش حماس به پیروزی رسید. بدون ترید، محمود عباس نیز این اظهارات را مطالعه کرده و آن را درخواست برای قطع مذاکرات تلقی کرده است.
عید بر این باور است که انگیزه های عباس برای اعلام شکست مذاکرات با انگیزه افراد دیگری که پیش از وی در این باره اظهار نظر کرده اند، متفاوت است. او می گوید: رئیس تشکیلات خودگردان تلاش می کند که خود را یک مذاکره کننده، زیرک نشان دهد و شاید هم به لزوم پایان مذاکرات قانع نشده باشد، اما برای گفت و گو با رایس مقدمه ای بهتر از این نیافت و بر همین اساس احتمال می رود که پس از خروج رایس از منطقه، او بار دیگر موضوع از سرگیری مذاکرات را مطرح کند و مدعی شود که بارقه های امیدی برای این امر به وجود آمده است.
عید می گوید: عوامل دیگری هم می تواند سبب اعلام شکست مذاکرات از سوی محمود عباس بوده باشد. موضوع شبه توافق فلسطین و آمریکا بر لزوم تقویت تلاش ها برای تأسیس دولت مستقل فلسطین و پیشبرد روند سازش از آن جمله است. عید در این باره می افزاید: بی گمان بررسی این موضوع ـ که شاید هم غیر عمدی باشد ـ تا حدودی شبیه به یک معامله است و احتمالا محمود عباس میان پیشنهاد آمریکا در این باره و مشارکت با حماس در کابینه، پیشنهاد آمریکا را ـ که در ماه های اخیر و با حمایت آشکار آمریکا از رژیم صهیونیستی کمتر تکرار شده است ـ پذیرفته باشد.
عید یادآور می شود که انگیزه های دیگران در اعلام شکست مذاکرات کاملا با انگیزه های ابومازن متفاوت است. در این باره می گوید: برای نمونه برخی از این افراد تمایل به ادامه چنین گفت وگوهایی نداشته است و می گوید که مذاکرات شکست خورده است تا فضا را تیره سازد و زمینه شکست مذاکرات به نوعی فراهم آید، زیرا ادامه وضع کنونی به نفع چنین افرادی است و برخی نیز به شدت با جنبش حماس دشمنی دارند و این دشمنی را از طریق چنین اظهاراتی آشکار می سازند.
این استاد علوم سیاسی در ادامه می گوید: ملت فلسطین بزرگ ترین زیان کننده از شکست مذاکرات است. وی می افزاید، جنبش فتح و ریاست تشکیلات خودگردان راهبردها و برنامه های خاص خود را دارند که البته ادامه حضور حماس در قدرت مانع تحقق آنها نمی شود. دولت کنونی فلسطین و جنبش حماس نیز همچنان بر برنامه ملی و سیاسی که در پیش گرفته اند، پایبند مانده اند و این بدان معناست که بحران سیاسی کنونی تاثیر چندانی بر این دو جریان و اهداف و عملکرد آنها ندارد، اما این ملت فلسطین است که از شکست مذاکرات زیان فراوان می بیند.
تاثیرات فراوان
استاد علوم سیاسی در دانشگاه های فلسطینی همچنین بر این باور است که فلسطین پس از انتخابات مجلس قانونگذاری اخیر در این سرزمین مراحل دشوار و سختی را پشت سر گذاشته است. او معتقد است که بافت سیاسی فلسطین با خطر از هم پاشیدگی روبرو است و رئیس تشکیلات خودگردان و تیم نهاد تحت امر وی و جنبش فتح را مسئول حوادثی می داند که ممکن است با اعلام یک جانبه شکست مذاکرات پدید آید.
استاد عید می گوید: همه می دانند که گروه ها و باندها و برخی مراکز قدرت منتظر فرا رسیدن چنین لحظه ای هستند و ما می بینیم که چندین جریان و گروه مسلح در داخل فلسطین حضور دارند که مسائلی چون وطن و منافع عالیه و قضایای مرتبط با آن برایشان اهمیتی ندارد و فقط به فکر منافع خود هستند و اخیرا هم به جریان خرابکاری تبدیل شده اند که فقط به فکر تخریب و از بین بردن اموال عمومی و امنیت و آرامش جامعه هستند و اعلام شکست مذاکرات با این روش، به مثابه آمپول فعال سازی این گروه هاست.
عید مثال هایی در این زمینه مطرح می کند و می گوید: از تاریخ 25/1/2006 م. تا به امروز نمونه هایی از این دست خرابکاری فراوان قابل ذکرند. هر گاه که در عرصه سیاسی توافقی حاصل نمی شود، در جامعه هرج و مرج و نا امنی تشدید شده و ادارات و نهادها و سازمان های دولتی و دفاتر مجلس و دولت و حتی برخی دانشگاه ها و مؤسسات خدماتی هدف حملات این گروه ها قرار گرفته اند و من از آن بیم دارم که اعلام این گونه، فراخوانی صریح برای جریان های خرابکار برای از سرگیری فعالیت هایشان باشد.
ریختن بنزین بر آتش
بسیاری از کارشناسان امور فلسطین و ناظر به تحولات این سرزمین بر این باورند که اقدام عجولانه کمیته اجرایی ساف در متهم کردن جنبش حماس به مسئولیت شکست مذاکرات، خود یکی از عوامل اصلی شکست مذاکرات بوده است.
استاد عید می گوید: آشکار است که این اعلام کمیته اجرایی ساف، عجولانه بود و در آن منافع راهبردی فلسطین که باید بر اساس توافق شکل بگیرد، لحاظ نشده است. این کار قطعا با اصل گفت و گو که چندین ماه جریان داشت در تضاد است. نکته دیگر این است که اقدام ساف در متهم ساختن حماس فضای روابط دو طرف را تیره می سازد و زمینه برای به بار نشستن تلاش ها در جهت پیوستن حماس به ساف را از بین می برد.
فرصت هنوز باقی است
با نگاهی به تحولات فلسطین، در می یابیم که از ده روز پیش تاکنون ریاست تشکیلات خودگردان و جنبش فتح و ارکان سازمان آزادیبخش از یک سو و دولت کنونی فلسطین ( و اکثریت در مجلس قانونگذاری) و جنبش حماس از سوی دیگر هر یک در مسیر تحقق برنامه های خود هستند.
در این زمینه عید می گوید: این مسأله کاملا آشکار است. از مدتی پیش مشخص شد که مشکلاتی در مسیر گفت و گوها پدید آمده است. محافل جنبش فتح و نهاد ریاست تشکیلات خودگردان این مشکلات را بهانه مناسبی برای اعلام شکست مذاکرات قلمداد کردند و حال آنکه دولت فلسطین و جنبش حماس بر این باورند که این مشکلات قابل حل است.
عید نیز با کسانی که ادامه مذاکرات را ممکن می دانند، هم عقیده است و می گوید: در عمل گزینه دیگری غیر از ادامه مذاکره وجود ندارد. “من بر این باورم که هیچ کس در دنیا نمی تواند راه حلی جادویی برای ما پیدا کند که همه به آن راضی شوند، مگر آنکه گفت وگویی آزاد میان همه وجود داشته باشد.
عید می افزاید، هر چند که مذاکرات وقتی طولانی سپری کرده باشد، اما این مسأله طبیعی است، زیرا ما با یک مشکل بزرگ و پیچیده روبرو هستیم و درباره تعارض برنامه ها و راهبردها و از مذاکراتی درباره همه چیز برای رسیدن به توافقی جامع سخن می گوییم که باید تلاش زیادی برای آن صرف شود.
عید بر این باور است که دولت و کابینه فعلی فلسطین و جنبش حماس همه راه ها برای به نتیجه رسیدن مذاکرات را تسهیل کرده اند و این را باید به فال نیز گرفت و به موفقیت آمیز بودن مذاکرات خوشبین بود.
او می گوید: بر کسی پوشیده نیست که حماس هیچ اقدامی در جهت مانع تراشی بر سر راه مذاکرات انجام نداده است و به رغم آنکه این جنبش اکثریت مطلق را در مجلس قانونگذاری در اختیار دارد، اما پیشنهادهای سخاوتمندانه ای به طرف دیگر مذاکرات داده است تا آنکه مذاکرات به نتیجه برسد. حتی اسماعیل هنیه حاضر شده است از مقام خود صرف نظر کند که این امر بی سابقه است. همه وزرای فهرست تغییر و اصلاح هم اختیار پست های خود را به او داده اند تا زمینه برای تشکیل کابینه وحدت ملی فراهم شود و موارد زیادی برای تشکیل این کابینه به موافقت دو طرف رسیده است، اما من معتقدم که ادامه موافقت حماس با همه خواسته های طرف های مقابل، اشتباه و در حق ملت فلسطین یک جنایت به شمار می آید.
عید در این باره می افزاید، اگر ادعا شود گروه “فدا” که فقط یک کرسی پارلمانی در اختیار دارد در اداره امور وزارت دارایی فلسطین از جنبش حماس که 60 % کرسی های پارلمانی را در اختیار دارد، مستحق تر، شایسته تر و تواناتر است، این سخن احمقانه و کاملا غیر منطقی است. نکته مهم این است آنانی که از حماس می خواهند وزارتخانه های دارایی و کشور و امور خارجه و نخست وزیری را به دیگران واگذار کند، کاملا غیر منطقی فکر می کنند و آنان باید انتظار داشته باشند که حماس با این درخواست مخالفت می کند.
عید می گوید: حماس اصل تغییر شکل کابینه را پذیرفته، اما تشکیل کابینه تکنوکرات از خارج از گروه های فلسطینی را رد کرده است و این بدان معناست که این جنبش در به بن بست رسیدن مذاکرات ـ اگر واقعا چنین شده باشد ـ مقصر نیست، زیرا متناسب با مصالح تصمیم گرفته است، اما این که این جنبش به رغم پیروزی قاطع در انتخابات، از همه چیز دست بکشد غیر عادلانه و غیر منطقی است و هیچ گروهی این را نمی پذیرد و این همان نقشی است که حماس در موضوع ایفا کرده است.