ترجمه: مركز اطلاع رسانی فلسطين
“محمد دحلان” وزیر کابینه پیشین، این حق را دارد که در جهت بازسازی جنبش فتح که در آن بزرگ شده و نشو و نما یافته است، تلاش کند. وی وظیفه دارد که به خاطر جنبش متبوعش مبارزه کند، اما آقای دحلان به هیچ وجه از نظر اخلاقی و بر اساس حقوق تعریف شده ملی، این اجازه را ندارد که به جنبش مقاومت اسلامی “حماس” حمله و در حق این جنبش اهانت روا دارد و حماس را به عنوان یک گروهک تبهکار و جنایتکار توصیف کند.
متاسفانه اظهارات اهانت آمیز دحلان به جنبش مبارز حماس در هفته گذشته در صفحه اول روزنامه عبری زبان “هآارتص” منتشر شد، به نحوی که یکی از نویسندگان این روزنامه تاکید کرد که آقای دحلان پس از آنکه به مدت چند ماه از مصاحبه با رسانه ها خودداری می کرد، بر آن شد که چنین اظهاراتی را بر زبان جاری سازد.
سوالی که این جا مطرح این است که چرا سرهنگ دحلان ـ به طور مشخص ـ این روزنامه عبری زبان را برای بیان کینه و نفرتش نسبت به ملت عرب و فلسطینی اش برگزیده است؟ یعنی رسانه ها و مطبوعات عبری زبان این قدر واقع بین شده اند؟ یا اینکه یک کاسه ای زیر نیم کاسه است و هدفی را که این رهبر فتحاوی در جستجوی آن است، جلب توجه و رضایت یهودیان، به ویژه مراکز تصمیم گیری در تل آویو است؟
بررسی مصاحبه محمد دحلان که این روزها در سالگرد پانزدهمین کنفرانس “مادرید” شرکت کرده است ـ کنفرانسی که مایه این همه بدبختی و مصیبت برای ما شده است ـ این ذهنیت را نزد توده فلسطینی ایجاد می کند که این فرد تمامی خطوط قرمز را زیر پا گذاشته است تا جایی که دکتر “محمود الزهار” وزیر امور خارجه فلسطین را متهم می کند به اینکه در گذشته با “اسحاق رابین” نخست وزیر پیشین “اسرائیل” مذاکره کرده است. سوال اینجاست که این مذاکره در چه زمان، به چه صورت و به چه علتی انجام گرفته است؟ دیگر دحلان به این پرسش ها پاسخ نمی دهد و لام تا کام در این مورد چیزی نمی گوید و البته چیزی ندارد که بگوید.
به باور ما این اظهارات باعث شعله ورتر شدن آتش می شود. دحلان و رهبران فتح دانسته آتش فتنه و جنگ داخلی را بر می افروزند.
دحلان در اظهارات خود می گوید که قصد برافروختن جنگ داخلی را ندارد ؛ اما در عین حال، تاکید می کند که جنبش فتح هرگز از توسل به تمامی مکانیزیم ها در جهت حمایت از خود در مقابل حملاتی که حماس علیه آن دست می زند، اجتناب نخواهد کرد.
تا کنون هیچ نشنیده ایم که حماس تانک ها و ساز و برگ های نظامی در اختیار داشته باشد و تا این لحظه به نیروها و رهبران فتح حمله کرده باشد ؛ ولی به نظر می رسد این مرد به همراه تمامی عرب ها و عجم هایی که از او حمایت می کنند، می خواهد با توسل به مکانیزیم های نظامی امور را در کرانه باختری یکسره کند. انگار که “اسرائیل” در صورت خروج حماس از عرصه سیاسی فلسطین، فردوس برین را به ملت فلسطین هدیه می دهد.
این مسئله ما را به یاد الجزایر می اندازد. در اواخر دهه هشتاد انتخابات دمکراتیک در کشور یک میلیون شهید رخ داد و جبهه نجات اسلامی در آن پیروز شد ؛ ولی ارتش این کشور که همچنان نیز بر امور مختلف حاکمیت دارد، انتخابات را ملغی اعلام کرد و نظام حاکم نیز تصمیم گرفت که پیروز انتخابات را به عنوان یک حزب قانون شکن معرفی کند که البته این اقدام به دستور و سفارش غرب روشنفکر صورت گرفت.
پس از این اقدام مستبدانه الجزایر وارد جنگ داخلی شد و در نتیجه اقدامات نظامی ارتش و واکنش های مقاومت اسلامی این کشور، هزاران شهروند بی گناه قربانی شدند.
فلسطین الجزایر نیست و الجزایر نیز فلسطین نیست هر کس که می خواهد سناریو و تجربه الجزایر را در فلسطین اشغالی پیاده کند، زشت ترین جنایت را در حق ملت فلسطین مرتکب شده است. آیا جنایت های اشغالگران برای ملت فلسطین بس نیست؟
سخنان دحلان بی نهایت مخاطره آمیز است و باید آقای محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین لجام این شخصیت های افسار گسیخته را به دست بگیرد و مانع از اظهارات آنان شود؛ چرا که سکوتش به منزله طرفداری تمام و کمال از جنبش فتح است، جنبشی که خود در آن عضویت دارد. سکوت ابومازن به معنای موافقت ضمنی اش با اظهاراتی است که نفعش تنها به دشمن صهیونیستی می رسد.
بار دیگر به برادران خود در مناطق اشغالی می گویم که یگانه راه حل، بازسازی ساختار سازمان آزادی بخش فلسطین از طریق الحاق تمامی گروه های فلسطینی به آن است تا اینکه هر گونه تصمیم گیری در فلسطین بر اساس برنامه های ملی و به صورت یکپارچه اتخاذ شود.
منبع: روزنامه القدس العربی ـ چاپ لندن