سه شنبه 13/می/2025

کنفرانس هرتزليا و چالش های استراتژيک فرا روی اسرائيل

دوشنبه 5-فوریه-2007

  ترجمه: مركز اطلاع رسانی فلسطين

“اسرائیل” اخیرا (21 ـ 24 ژانویه) شاهد برگزاری هفتمین دوره کنفرانس سالیانه “هرتزلیا” بود که در آن بحث هایی مانند “میزان قدرت بازدارندگی و مسئله امنیت ملی اسرائیل” مطرح شد. کنفرانس هرتزلیا با همکاری “مرکز مطالعات سیاسی و راهبردی اسرائیل”، “کالج سیاست و دیپلماسی لاودر” و “مرکز چندجانبه مطالعاتی” برگزار می شود.

این کنفرانس که یکی از مهم ترین کنفرانس های مطالعاتی “اسرائیل” به شمار می رود، شدیدا مورد توجه رژیم اشغالگر قدس، منطقه و همچنین جهان است ؛ چرا که در این کنفرانس ارکان اصلی دولت صهیونیستی و همچنین کارشناسان سیاسی، اقتصادی و امنیتی از “اسرائیل”، ایالات متحده آمریکا، کانادا و برخی کشورهای اروپایی در آن شرکت می کنند. این کنفرانس تنها مربوط به بحث و بررسی خطرات فرا روی رژیم صهیونیستی و گزینه های این رژیم برای مقابله با این خطرات است.

در این کفنرانس ـ طی سال های گذشته ـ مسائل متعددی همچون “خطر ناشی از بافت جمعیتی فلسطینیان”، چگونگی مقابله با انتفاضه، مبارزه با تروریسم، مقابله با تهدید اسلام، رویارویی با پیامدهای جنگ آمریکا علیه عراق، ممانعت از گسترش سلاح های کشتار جمعی و پیش گرفتن سیاست بازدارندگی (و نه استراتژی دفاع به تنهایی) در زمینه امنیتی مطرح شد.

ضمنا اوضاع داخلی جامعه صهیونیستی از زاویه “میزان بازدارندگی و امنیت ملی” نیز در این کنفرانس مورد بررسی قرار گرفته و می گیرد تا جایی که به منظور حل این معضل، بحث هایی نیز در مورد راهکارهای فعال سازی روند مهاجرت یهودیان، بالا بردن سطح آموزش و پژوهش های تکنولوژیکی صورت گرفت و در این راستا نیز مسئله ای موسوم به “مقیاس های هرتزلیا” به وجود آمد که عبارت از مقیاس های اجتماعی، اقتصادی و نظامی در خصوص مقایسه میان “اسرائیل” و کشورهای پیشرفته جهان و کشورهای همسایه اش بود.

در کنفرانس امسال هرتزلیا، محور پژوهش ها مسائلی همچون ایجاد جایگزین های ژئو ـ استراتژیک برای رژیم صهیونیستی در عرصه جهانی، راهکارهای فعال سازی گفتگوهای استراتژیک میان “اسرائیل” و آمریکا، ضرورت بازسازی ارتش و تقویت آن، چگونگی مقابله با ایران، تغییر ساختار چالش فلسطینی ـ اسرائیلی، بالا بردن سطح آموزش، فرافکنی های سیاسی برای برخی از چالش های اقتصادی در منطقه، قدرت بازدارندگی “مالی” رژیم صهیونیستی و آینده اقتصادی این رژیم، دست یابی به امنیت از راه انرژی، هویت یهودی به عنوان یک قدرت بازدارندگی ملی، مقابله با هر اقدامی که در راستای لغو مشروعیت دولت یهودی صورت می گیرد، جنگ بر سر جذب و هدایت افکار عمومی جهان، “قانون، نظام حاکم و قدرت بازدارندگی ملی” بود.

به نظر می رسد که بحث ها و مجادلات صورت گرفته در کنفرانس هرتزلیا (که برشمردن تمامی محورهای آن در حیطه این مقاله نیست) بیشتر بر سر افزایش نقش منطقه ای ایران، پیامدهای جنگ لبنان بر رژیم صهیونیستی و ساختار امنیتی این رژیم و همچنین آینده روابط با فلسطینیان بوده است. به عنوان نمونه در سخنرانی اختتامیه کنفرانس هرتزلیا که ایهود اولمرت سخنران آن بود، ایران در محور اصلی قرار داشت.

اولمرت در سخنرانی خود از دشمنی میان ایران و “اسرائیل” و همچنین پیشرفت های هسته ای ایران، حمایت این کشور از حزب الله لبنان و جنبش حماس در فلسطین سخن گفت.

اولمرت اظهار داشت: “مطمئن نیستیم … ولی با هوشیاری تمام با تهدید ایران برخورد می کنیم … ملت یهود نمی تواند به خودش اجازه دهد که با احساس «مورد تهدید واقع شدن» زندگی کند … در گذشته جامعه جهانی سکوت اختیار کرد و نتیجه آن مشخص بود … ما نباید اجازه دهیم که یک اشتباه دو بار تکرار شود.”

نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس در اظهارات خود تاکید کرد که باید یک جبهه متشکل از رژیم صهیونیستی، آمریکا، کشورهای غربی و همچنین دولت به اصطلاح میانه روی عربی علیه ایران تشکیل شد.

ژنرال موشه یالون از جمله شرکت کنندگان کنفرانس هرتزلیا، که در گذشته منصب ریاست ستاد مشترک ارتش رژیم اشغالگر قدس را به عهده داشته است، ایران را به عنوان خطری برای دولت جعلی عبری خواند و گفت: “جنگ میان دو تمدن غرب و اسلام، در واقع همان جنگ جهانی سوم است. امروز اگر غرب به دنبال حفظ موجودیت خود می باشد، باید وارد جنگ با ایران شود.”

یکی دیگر از حاضران کنفرانس هرتزلیا، عمیر پرتس وزیر جنگ رژیم اشغالگر قدس و رهبر حزب صهیونیستی کار بود که در سخنرانی خود در مورد چالش های فراروی رژیم اشغالگر قدس گفت: “اسرائیل در چند جبهه مشغول فعالیت است ؛ ایران، لبنان و دولت فلسطین. این جبهه ها به عنوان نقاط آزمایش به شمار می روند و می توانند در مورد تشدید و یا کاهش گزینه نظامی تعیین کننده باشند، به ویژه آنجایی که مربوط به حزب الله و سوریه است.”

این مقام دولت اشغالگر قدس خاطرنشان ساخت: “اینها خطراتی هستند که به غیر از ما، کشورهای میانه روی منطقه را نیز تهدید می کنند و اسرائیل باید از فرصت «وجود منافع مشترک» برای مقابله با خطرات استراتژیکش یعنی ایران و گروه های تندرو منطقه ای استفاده کند.”

پرتس در اظهارات خود از یک طرح سازش با فلسطینیان سخن گفت که سه مرحله را در بر می گیرد و تلفیقی است از طرح کلینتون، نقشه راه و طرح صلح بیروت برای تشکیل دولت فلسطینی و تقویت نقاط اشتراک با کشورهای به اصطلاح میانه روی عربی.

به طور خلاصه می توان طرح پرتس را اینگونه توضیح داد: رژیم صهیونیستی باید در جبهه شمال خود را برای تمامی سناریوهای مقابله با حزب الله آماده کند و در عین حال، به دعوت سوریه برای اجرای صلح نیز اهمیت دهد، به گونه ای که با برقراری صلح، دمشق را از دایره جنگ با خود خارج سازد.

بنیامین نتانیاهو، رهبر حزب لیکود نیز در سخنرانی خود در کنفرانس هرتزلیا، سه مسئله را از وظایف اصلی دولت عبری بر شمرد: ابتدا بسیج کردن جهان علیه ایران، براندازی حماس و بازسازی توان بازدارندگی رژیم صهیونیستی.

نتانیاهو همچنین تاکید کرد: “براندازی دولت فلسطین باید هدف اصلی در روابط مان با فلسطینیان باشد ؛ البته بدون آنکه هیچ مذاکره ای انجام و یا هیچ امتیازی داده شود … تنها با براندازی حماس است که می توان فرصتی بهتر را برای افزایش قدرت گروه های میانه رو فراهم کرد. وقتی که این امر انجام شد، می توان در مورد مسئله ایجاد روابط صلح آمیز به بحث نشست. این نکته را به خاطر داشته باشیم که نباید تا زمان حضور حماس در حکومت، هیچ گونه امتیازی به طرف مقابل بدهیم. ضمنا نتیجه عقب نشینی های یک جانبه چیزی جز شکست، افزایش قدرت اسلام و نزدیک تر شدن محل شلیک موشک های گروه های فلسطینی به شهرهای اسرائیلی نبوده است.”

نتانیاهو در مورد ایران نیز گفت: “باید مشروعیت بین المللی ایران را سلب کرد و جبهه ای بین المللی را علیه ایران تشکیل داد. ضمنا رئیس جمهور ایران نیز باید محاکمه و مجازات های اقتصادی نیز برای این کشور در نظر گرفته شود.”

رهبر حزب افراطی لیکود درباره چگونگی بازیابی قدرت بازدارندگی تاکید کرد: “باید ارتش را تقویت کرد. تحقیقات کنونی که در مورد جنگ لبنان صورت می گیرند، در واقع شاخص های قدرت هستند نه ضعف … باید از گذشته عبرت گرفت … در حال حاضر نیاز ما به اتخاذ تصمیمات حیاتی و صحیح و اجرای آن است. بازیابی مجدد قدرت بازدارندگی برای مقابله با تهدیدات قرن بیست و یکم نیاز به بودجه های هنگفتی دارد که باید از طریق رشد اقتصادی سریع، آن را تامین کرد.”

وی افزود: “هیبت نظامی مرتبط و در پیوند مستقیم با قدرت اقتصادی است. قدرت یک کشور پیش از قدرت نظامی اش، با توان اقتصادی اش سنجیده می شود ؛ بر این اساس، پیش راندن چرخ رشد اقتصادی اسرائیل به عنوان یک شرط اساسی به شمار می رود و ضامن امنیت و بازدارندگی ملی است.”

موشه یالون که پیش از این به قسمت هایی از اظهاراتش اشاره شد، در سخنرانی خود در کنفرانس هرتزلیا به شکست ارتش صهیونیستی در جنگ لبنان پرداخت و اظهار داشت: “شکست های ارتش در جنگ لبنان یک مشکل سیستماتیک و سازمانی نیست ؛ بلکه در واقع مربوط به عملکرد ناموفق فرماندهان ارتش است که با برخی نقل و انتقالات این مشکلات نیز حل می شود … رفتار نظامی و سیاسی مسئولان صهیونیستی در هنگام جنگ شکست خورده بود … اولمرت و پرتس باید از مقام خود کناره بگیرند.”

عمیر پرتس، وزیر جنگ رژیم اشغالگر قدس نیز خاطرنشان ساخت که در حال حاضر و با نظر به خطرات داخلی و خارجی که صهیونیست ها را تهدید می کند، «اسرائیل» مرحله جنگ بعد از جنگ را می آزماید.

وی در مورد خطرات خارجی گفت: “از یک طرف ما سعی می کنیم که دستاوردهای ارتش در جنگ لبنان را حفظ کنیم (خروج حزب الله از جنوب) و در مقابل حزب الله سعی می کند که جایگاه نظامی خود را مجددا باز یابد.”

این مقام صهیونیستی با تاکید بر اینکه جنگ لبنان دستاوردهای بزرگی را به دنبال داشته است، این دستاوردها را بدین صورت برشمرد: “تغییر واقعیت ها در جنوب لبنان، تضعیف حزب الله، استقرار ارتش لبنان و نیروهای بین المللی در جنوب این کشور”

متان ویلنائی که از ژنرال های ذخیره ارتش به شمار می رود و پیش از این نیز به عنوان نایب رئیس ستاد مشترک ارتش فعالیت می کرده است، با انتقاد شدید از ارتش صهیونیستی، گفت: “چگونه ممکن است ارتشی آموزش دیده و کاملا مجهز که خاک لبنان را مانند کف دست خود می شناسد، در دست یابی به اهدافش با شکست مواجه شود؟ باید تغییرات ریشه در ساختار و شیوه فعالیت ارتش به وجود آید. نباید دشمن را دست کم گرفت.”

این مقام صهیونیست خواستار افزایش بودجه ارتش و همچنین نظارت کامل بر این ارگان نظامی شد و تاکید کرد که باید ارتش را از مقوله سیاست جدا کرد.

صرف نظر از موضوعات مورد بحث در کنفرانس هرتزلیا ؛ این کنفرانس ها و کنفرانس هایی از این دست بیانگر میزان توجه رژیم اشغالگر قدس به بررسی کلی اوضاع، کشف نقاط ضعفش و همچنین برنامه ریزی برای رفع این مسائل می باشد و نشان می دهد که اشغالگران تا چه حد در راستای سازگاری رژیم صهیونیستی و همچنین تقویت توان این رژیم برای مقابله با بحران ها و خطرات داخلی و خارجی که باعث تضعیفش می شوند، می کوشند و این همان چیزی است که جهان عرب ـ با وجود تمامی خطراتی که از هر سو محاصره اش کرده است ـ انجام نمی دهد.

 منبع: روزنامه البیان، چاپ امارات متحده عربی

لینک کوتاه:

کپی شد