از جنگ لبنان شروع می کنیم، اکنون که جنگ تمام شده شما آن را چگونه ارزیابی می کنید؟
من معتقدم که نتیجه جنگ لنان به نفع مقاومت لبنان به رهبری حزب الله بود. عرف بین الملل می گوید که اگر کشوری علیه کشور دیگری جنگ به راه انداخت، موفقیت و شکست این کشور در تحقق اهدافش مشخص کننده نتیجه جنگ است. اکنون سؤال اینجاست که آیا دشمن صهیونیستی که علیه لبنان جنگ به راه انداخت، اهداف اعلام شده خود را محقق ساخت؟ به نظر من دشمن صهیونیستی نتوانست این اهداف خود را که چهار مورد اعلام شد، محقق سازد: بازگرداندن دو نظامی اسیر، خلع سلاح کامل حزب الله، جلوگیری از شلیک موشک های حزب الله و تخریب زیرساخت های سازمانی و رهبری حزب الله
دشمن نتوانست حتی به یکی از این هدف ها برسد، در نتیجه شکست دشمن در تحقق اهدافش نشان می دهد که شکست خورده و حزب الله پیروز میدان نبرد است.
با توجه به افزایش فشارهای غربی و عربی برای به شکست کشاندن راهبرد مقاومت، این پیروزی چه تاثیری بر این راهبرد دارد؟
در منطقه دو منطق و فرهنگ سیاسی وجود دارد. منطقی که آن را فرهنگ شکست می نامم و منطق فرهنگ مقاومت، به نظر بنده فرهنگ «شکست» شکست سختی را متحمل شده است و فرهنگ مقاومت نیز پیروزی بزرگی را به دست آورده است. منظور من پیروزی راهبردی است. پیروزی حزب الله پیروزی راهبردی فرهنگ مقاومت شمرده می شود. مقامت در مقایسه با دشمن صهیونیستی از امکانات مادی ناچیزی برخوردار است.
یک محور عربی شبانه روز تلاش می کند که مقاومت را نابود کند، و دیدیم که عملیات های مقاومت را محکوم کرد، در این صورت شما چگونه از پیروزی راهبردی سخن می گویید؟
این ها اعتراضات و ملاحظاتی بود که نسبت به مقاومت فلسطین و لبنان داشتند. دیدید که چگونه موضع رسمی عرب ها تدریجا به حمایت از مقاومت تغییر یافت. علت آن هم این بود که مقاومت پیروزی هایی را محقق ساخت و این طرف ها را در منگنه گذاشت. علاوه بر آن فشار افکار عمومی عربی و اسلامی بر این طرف ها که ملاحظاتی نسبت به مقاومت داشتند، در تغییر سیاست آن ها تاثیر داشت.
درست است که ما شاهد محکومیت مستقیم و غیر مستقیم مقاومت از سوی برخی کشورهای عربی بودیم، اما در عین حال می گوییم که پایان کار مهم است و پایان این جنگ هم پیروزی مقاومت بود که این خود پاسخی کوبنده به تمامی کسانی بود که از مقاومت انتقاد می کردند و عملیات های آن را ماجراجویی می نامیدند.
اما برخی معتقدند که در برهه بعدی شاهد فشارهای زیادی بر ملت و مقاومت فلسطین و حزب الله خواهیم بود؟
به نظر بنده، پیروزی مقاومت لبنان، در واقع پیروزی مقاومت فلسطین است ؛ چرا که این پیروزی قوت قلب بزرگی به مقاومت فلسطین بخشید و مجددا نشان داد که این مقاومت می تواند در مقابل دشمن صهیونیستی بایستد. اگر بخواهیم طرف ها را میان شکست خورده و پیروز تقسیم کنیم، خواهم گفت که حماس جزو پیروز شدگان است.
ما اخیرا به دنبال بازداشت نمایندگان و وزرای دولت فلسطین به رهبری حماس شاهد تحولاتی در فلسطین هستیم، نظر شما چیست؟
اولا آنچه در هفته های گذشته اتفاق افتاد، آدم ربایی وزرا و نمایندگان منتخب ملت فلسطین بود. دشمن صهیونیستی با ربودن این شخصیت ها تلاش می کند که از آن ها به عنوان گروگان و با هدف فشار بر حماس در خصوص مسأله نظامی اسیر استفاده کند. هدف دیگر از این اقدام ساقط کردن دولت فلسطین و تضعیف حماس در مجلس قانونگذاری است.
اکنون تلاش هایی برای تشکیل دولت وحدت ملی شروع شده و برخی شما را به خاطر درخواست تان برای آزادی مقامات اسیر و رفع محاصره به مانع تراشی در راه تشکیل این دولت متهم می کنند؟
همه ناظران اوضاع سیاسی فلسطین می دانند که جنبش حماس اولین بار از زمان پیروزی در انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین خواستار تشکیل این دولت شد. همه می دانند که تمامی گروه های سیاسی موجود در پارلمان با مشارکت در حکومت وحدت ملی که حماس خواستار تشکیل آن بود، مخالفت کردند.
آن ها می گویند که نمی توانند بر اساس برنامه ای که با آن مخالفند، در دولت شرکت کنند؟
همه طرف هایی که مخالفت کردند، تنها به خاطر برنامه سیاسی دولت مخالفت نکردند، اما عدم مشارکت آن ها دلایل دیگری داشت. به عنوان مثال در تاریخ 27/1/2006 تظاهراتی در نوار غزه علیه محمود عباس برگزار شد. علت برگزاری این تظاهرات علیه ابومازن هم به موافقت وی با برگزاری انتخابات بر می گردد که در آن حماس پیروز شد. سرهنگ محمد دحلان از رهبران فتح طی سخنانی در این تظاهرات گفت که برای فتح مایه ننگ است اگر در دولت ائتلافی حماس شرکت کند. ببینید که چگونه رهبران فتح امثال دحلان مشارکت در دولت را ننگ می دانند. معتقدم که برخی طرف ها در جنبش فتح امید داشتند که حماس شکست خواهد خورد و این دولت هم سقوط می کند، اما پس از این که این طرف ها به این حقیقت رسیدند که ساقط کردن دولت به این آسانی هم نیست، مگر این که کوتایی سیاسی و نظامی صورت گیرد، به این نتیجه رسیدند که باید طرح تشکیل دولت یکپارچه ملی را مطرح کنند.
آنها شما را به مانع تراشی در راه تشکیل این دولت متهم می کنند؟
نه، وقتی برخی ها شرط و شروط می گذارند که نخست وزیر شخصیت مستقلی غیر از حماس باشد، این مسأله با تمامی عرف های سیاسی موجود در جهان مغایرت دارد. همیشه اکثریت پارلمان در هر جای جهان حکومت را تشکیل می دهد و حکومت وحدت ملی با حق حزب و گروه برنده در انتخابات در تشکیل دولت و رهبری آن تناقضی ندارد، اما اظهارات و بیانیه های برخی گروه های فلسطینی درباره دولت وحدت ملی نشان می دهد که هدف آن ها کنارگذاشتن حماس از طریق تشکیل این دولت است که این مسأله از نظر ما مردود است، چرا که حماس مطابق نتایج انتخابات آزاد و شفاف مجلس قانونگذاری حائز اکثریت پارلمان است.
اما برخی معتقدند که شرط گذاشتن آزادی نمایندگان و وزرا و رفع محاصره قبل از تشکیل دولت وحدت ملی به معنای به شکست کشاندن مذاکرات قبل از شروع آن است؟
ما کمیته ای برای مذاکره درباره تشکیل دولت و رسیدن به توافق درباره ساختار آن و توزیع پست ها میان همه تشکیل دادیم. اسماعیل هنیه نخست وزیر فلسطین نیز به صورت جدی آن را مطرح کرد. چگونه از ما می خواهند این حکومت را تشکیل دهیم در حالی که 30 نماینده و یک سوم وزاری دولت در زندان های رژیم صهیونیستی هستند. این احتمال وجود دارد که دشمن صهیونیستی وزرای جدید را هم بربایند. اکنون مسأله مورد مناقشه این است که چگونه با این موضوع برخورد کنیم.
آیا فکر نمی کنی که اوضاع فلسطین پس از رسیدن حماس به قدرت کاملا بحرانی شده، مشکلات بزرگ و یک سری بحران هایی هم وجود دارد؟
اولا قبل از این که حماس قدرت را به دست گیرد، این بحران ها وجود داشته است. امنیت نبود، حتی کودتایی امنیتی با مشارکت نیروهای امنیتی در حال شکل گیری بود. در زمینه اقتصادی هم وضع خوبی نداشتیم اگر چه نسبتا بهتر از حال حاضر بود، بنابراین نمی توان حماس را مسئول بحرانی شدن اوضاع دانست، بحران با رسیدن حماس به قدرت شروع نشده و با رها کردن قدرت توسط این جنبش هم پایان نمی یابد. این واقعیت موجود است. اما به نظر بنده دولتی که حماس تشکیل داد، مسئول بغرنج شدن این اوضاع نیست، اصلا فرصتی به این دولت داده نشد که به وظایف خود عمل کند.
برخی می گویند که حماس دارای دو شاخه داخلی و خارجی است و شاخه خارجی آن به ریاست خالد مشعل عامل بیش تر بحران های فلسطین است؟
کسانی که در این باره سخن می گویند، خود تا چند وقت پیش بیرون بودند و یکباره می بینیم که به عنوان فلسطینیان داخل سخن می گویند، به نظر اینجانب تقسیم فلسطین به داخل و خارج زیان آور است و کسانی که این تقسیم بندی ها را می کنند، بهای آن را خواهند پرداخت. کسانی که در خارج فلسطین هستند، به دلخواه به خارج نرفته اند، بلکه آواره شده اند. جنبش حماس یک جنبش شورایی و نهادینه است و تصمیمات در آن به صورت شورایی اتخاذ می شود و وقتی تصمیمی گرفته می شود، بر اساس داخل و خارج اتخاذ نمی شود.
برخی درباره از سرگیری میانجیگری کشورهای عربی درباره نظامی صهیونیست اسیر (گلعاد شلیط) سخن می گویند، آیا درست است که این نظامی به زودی آزاد می شود؟
هر کسی که درباره زمان مشخص و نزدیکی برای آزادی این نظامی صهیونیستی سخن می گوید، اشتباه می کند. مسأله این نظامی صهیونیستی به گروه هایی که وی را به اسارت گرفته اند، مربوط می شود و مذاکرات طرف های مختلف تنها با یک طرف که مشخص شده، صورت می گیرد. از این رو این اخبار عاری از صحت است و چیز جدیدی در این باره وجود ندارد.
بالاخره مسأله این نظامی به کجا ختم می شود؟
به نظر من تنها یک راه وجود دارد و آن هم تبادل اسرا و همزمانی در این تبادل است.
آیا به دنبال مسأله قاچاق سلاح به اردن همچنان روابط شما با این کشور وخیم است؟
بحرانی شدن روابط میان حماس و دولت اردن به نفع هیچ کدام از آن ها نیست. ما در طول سال های گذشته همواره سعی کردیم که روابط حسنه ای با دولت اردن داشته باشیم. متاسفانه اردن همه این تلاش ها را با شکست رو به رو کرد و اندکی بعد از تشکیل دولت فلسطین، دولت اردن با اتهام حماس به قاچاق سلاح به این کشور و تلاش برای ترور شخصیت ها و تاسیسات اردن لحن خود را تشدید کرد. تاکید می کنم که حماس هرگز امنیت هیچ کشور عربی را هر اندازه هم که با آن اختلاف سیاسی داشته باشد، تهدید نخواهد کرد و هدف قرار نخواهد داد. ما همچنان خواهان همکاری و تفاهم هستیم، اما اگر اردن خواهان چنین چیزی نیست، به خودش مربوط است.
اما شما به انباشتن سلاح در اردن متهم هستید، و مقامات اردن می گویند که این مسأله امنیت کشورشان را تهدید می کند؟
من تاکید می کنم که هیچ کدام از رهبران حماس هیچ اطلاعی از این مسأله ندارد.
این بدان معناست که دیگران در جنبش از آن اطلاع دارند؟
سیاست حماس این نیست که با دو لحن و زبان با کشورهای عربی تعامل داشته باشد، این اعمال به نفع ما نیست و ما هرگز در امور داخلی کشورها دخالت نمی کنیم. همه می دانند که تنها دشمن ما رژیم صهیونیستی است و ما فقط این دشمن را هدف قرار می دهیم. بنابراین این اتهامات و ادعاها هیچ پایه و اساسی ندارد، و اگر دلیلی دارند، به ما ارائه دهند