با توجه به اوضاع حساس فلسطین و منطقه و تلاش های گسترده بین المللی و برخی طرف های فلسطینی برای براندازی دولت منتخب و قانونی فلسطین خبرنگار ما در بیروت مصاحبه ای با اسامه حمدان نماینده جنبش مقاومت اسلامی حماس انجام داده که اکنون متن این مصاحبه از نظر خوانندگان گرامی می گذرد:
به نام یگانه آفریدگار هستی
1ـ نگاه شما در حماس به رخدادهای روز یکشنبه گذشته (1/10/2006) در غزه چیست؟
حادثه روز یکشنبه گذشته یک حادثه تاسف بار به شمار می رود و مسئولیت آن به عهده هنجارشکنان و ناقضین قانون است. این اقدامات بخشی از توطئه خارجی است که به دست عوامل داخلی پیاده می شود. هدف از این اقدامات کودتا علیه دولت فلسطین است که بر اساس برنامه مقاومت و رای اعتماد نمایندگان پارلمان شکل گرفته است.
واقعا جای تاسف دارد که برخی ها می خواهند مشروعیت خود را از خارج کسب کنند. واقعا جای تاسف است، زیرا قربانیان این حوادث فلسطینی بودند.
2ـ آیا می توانید اهداف این کودتا را برای ما روشن کنید؟
همانطوری که مستحضرید طبق قانون اساسی سرویس های امنیتی نمی توانند تظاهراتی به راه بیندازند یا جهت اعتراض تجمع کنند و اگر چنین اتفاقی رخ دهد آشوب و نقض قانون اساسی تلقی می شود و این همان چیزی است که روز شنبه گذشته دقیقا یک روز قبل از بروز این حوادث خونین اتفاق افتاد. صدها نفر از اعضای این سرویس ها تظاهرات کردند و خیابان های غزه را بستند و مانع از تردد خودروها شدند و هیچ کس هم اخم به ابرو نیاورد. همگان می دانند از زمان پیروزی جنبش حماس در انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین سرویس های امنیتی مستقیما از (محمود عباس) رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین دستور می گیرند و این اقدام طبق فرمان رئیس این تشکیلات صورت گرفته است، لذا او در قبال این نابسامانی امنیتی مسئول است.
3ـ آیا ابومازن در قبال رخدادهای آن روز مسئول است؟
عباس به دو دلیل مسئول است. نخست اینکه سرویس های امنیتی از او دستور می گیرند و بر اساس قانون اساسی نیروهای این سرویس ها حق ندارند تظاهرات به راه بیندازند و اینجا یک سوال مطرح می شود که آیا این افراد به دستور وی تظاهرات کرده بودند؟ اگر جواب بله باشد در آن صورت انسان مجبور می شود از خود سوال کند که عباس برای برآورده کردن خواست آمریکا در جهت براندازی دولت فلسطین به خاطر عدم به رسیمت شناختن “اسرائیل” قانون اساسی و تعهداتش در قبال ملت و آرمان فلسطین را نقض کرده است و اگر پاسخ منفی باشد در آن صورت باید گفت که کنترل این سرویس ها از دست وی خارج است. باید بر اساس قانون با این آشوب طلبی و افسار گسیختگی مقابله و برخورد کرد. عاملان این اقدام را به دست عدالت بسپارند تا آنان را مجازات کند.
4ـ ابومازن قول داده است که عاملان این اقدام را به سزای اعمالشان برساند آیا به نظر شما این اقدام کافیست؟
وعده خالی کافی نیست، بلکه باید عمل کرد و گرنه وعده خالی تلاشی در جهت فرو نشاندن شعله خشم ملت فلسطین از این اقدامات است. این اقدام در دل خود یک ابهام و شبهه ای را ایجاد می کند که رئیس تشکیلات خودگردان در جهت ممانعت از بروز این حوادث اقدامات لازم را به جا نیاورده است.
5ـ آیا می توان عامل دوم بروز این حوادث را ابومازن ذکر کرد؟
عامل دولت جنبه سیاسی دارد. ابومازن سند وفاق ملی را نقض کرد. این سند مولود گفت و گوی گروه های ملی و اسلامی است که درباره آن به توافق رسیدند. این سند تصویرگر یک برنامه ملی مورد قبول تمامی گروه های فلسطینی است، اما هنوز دو ماه از این امضای این سند نگذشته بود که ابومازن با دستاویز قرار دادن مخالفت آمریکا با این سند مدعی شد که این سند قابلیت تبدیل به برنامه ای برای دولت وحدت ملی را ندارد. آمریکا می خواهد برنامه های دولت وحدت ملی مطابق با شروط تل آویو و کاخ سفید باشد. این شروط به شرح زیر است: به رسمیت شناختن “اسرائیل”، پذیرش توافقاتی که سازمان آزادی بخش فلسطین “ساف” و تشکیلات خودگران آنها را با طرف صهیونیستی امضا کرده اند، کنار گذاشتن مقاومت و پایبندی به مشی سازش
6ـ رهبران فتح می گویند که از حماس خواسته نشده است که رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد، بلکه از دولت خواسته شده است این کار را انجام دهد. آنان می گویند خود جنبش فتح “اسرائیل” را به رسمیت نمی شناسد نظر شما راجع به این مسئله چیست؟
اولا: ما به رسمیت شناختن “اسرائیل” را یک خط قرمز ملی به شمار می آوریم؛ با توجه به اینکه برخی ها این امر را تجربه کردند و به طرف صهیونیستی امتیازات زیادی دادند، اما چیزی عایدشان نشد.
ثانیا: ادعای برخی ها در خصوص اینکه جنبش فتح رژیم صهیونیستی را به رسمیت نشناخته است کذب محض است؛ زیرا در سند استقلال که در سال 1988 اعلام گردید صراحتا رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخته شده است و کمیته مرکزی جنبش فتح آن را به تصویب رساند و اگر اکثریت اعضای فتح در شورای انقلابی به آن رای نمی دادند هرگز این سند به تصویب نمی رسید. بنابراین توافقنامه اسلو و توافقنامه های زیر مجموعه آن که رژیم صهیونیستی را به رسمیت می شناسد در کمیته های رهبری جنبش فتح ( کمیته مرکزی و شورای انقلابی) مطرح شد و مورد موافقت اعضای آنها قرار گرفت. بنابراین چگونه گفته می شود که فتح “اسرائیل” را به رسمیت نمی شناسد.
رابعا: جنبش حماس در رقابت های انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین بر اساس برنامه سیاسی خود که مبتنی بر عدم به رسمیت شناختن “اسرائیل” است پیروز شد و به این ترتیب هر کس که از این جنبش می خواهد یک برنامه سیاسی مخالف با برنامه انتخاباتی را بپذیرید در واقع می خواهد آن را به اعمال سیاست دوگانه وادار سازد و این پیام را به ملت فلسطین می رساند که مقطع انتخابات برای آنان یک مرحله دورغین و یک دو رویی سیاسی است سپس طولی نکشید که این افراد علیه برنامه هایی که آنها را در جریان انتخابات به ملت ارائه کردند، کودتا می کنند، اما ما به برنامه هایمان که بر اساس آن مردم به ما رای داده و به ما اعتماد کرده اند احترام قائل هستیم و این اعتماد بزرگ ترین دست مایه، سرمایه و بضاعت ماست که به آن افتخار می کنیم؛ همانگونه که به ملت سلحشور خود افتخار می کنیم.
7ـ برخی از سران فتح می گویند که تصمیم سعید صیام وزیر کشور برای توسل به یگان “پشتیبانی” علت بروز این حوادث بود؟
در آغاز باید بگویم که آنانی که این ادعا را عنوان می کنند رهبران فتح نیستند، بلکه آنان یک تعداد از این گروه کودتاگرند که دور و بر عباس را گرفته اند. بی تردید این ادعاها نادرست است و مصداق این مثل است (دیگ به دیگ میگه روت سیاه) وزیر محترم کشور تصمیمی را به منظور مصالح و منافع عالی ملی و صیانت از امنیت ملت فلسطین و رتق و فتق امور اتخاذ کرد و هر کس بخواهد کارشکنی کند باید خودش مسئولیت آن را برعهده بگیرد.
8ـ برخی رهبران فتح شما را به عقب نشینی از آنچه که با رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین درباره آن به توافق رسیدید متهم می کنند و این عقب نشینی را علت به بن بست رسیدن مذاکرات دولت وحدت ملی می دانند؟
ما بر پایبندی توافقات به عمل آمده در چارچوب گتفمان ملی و سند وفاق ملی که مولود این گفتمان است تاکید می کنیم و پیوسته به این سند که در یکی از بندهای آن به تشکیل دولت یکپارچه ملی اشاره شده است پایبندیم. این سند برنامه اساسی این دولت به شمار می رود. بلکه این ابومازن بود که از این توافقات عقب نشینی کرد؛ به نحوی که پس از توقف جنگ لبنان به رهبران حماس اعلام کرد که دولت آمریکا این سند را ناقص قلمداد می کند و باید متضمن برنامه هایی باشد که مقبول طبع آمریکا واقع شود. این شروط عبارتند از به رسمیت شناختن “اسرائیل”، توقف مقاومت، پایبندی به روند سازش به عنوان یک راهکار و فرآیند. وی پس از آن در نیویورک صراحتا اعلام کرد که باید هر دولت فلسطینی که سر کار می آید “اسرائیل” را به رسمیت بشناسد. ما این شروط را خارج از اصول و آرمان ملی به شمار می آوریم و آنها را شروط صهیونیستی می خوانیم؛ شروطی که آمریکا در تلاش است تا آنها را تحمیل کند. تلاش ابومازن و دار و دسته اش برای تحمیل چنین شروطی غیر منطقی است و بی تردید هدف از این اقدام به شکست کشاندن دولت فلسطین است. این اقدام موجب تقویت وقایع قبلی روز 1/10/2006 شد. در شرایطی که گفتمان درباره برنامه های دولت ادامه داشت ناگهان عباس که راهی آمریکا بود گفت که گفت و گوها با حماس به بن بست رسیده است و پس از بازگشت خود در قاهره اعلام کرد که مذاکرات مجددا شروع شده است. وی همچنین گفت که قرار است برای ادامه گفت و گوها به نوار غزه برود سپس ناگهان اعلام کرد که سفرش به نوار غزه را لغو کرده و قرار است که “روحی فتوح” نماینده ویژه خود را به آنجا بفرستد که فتوحی نیز پس از یک نشست اعلام کرد که گفت و گوها به رغم توافقات به عمل آمده در این نشست در زمینه برگزاری نشست مجدد به منظور تکمیل گفت و گو به شکست انجامیده است. امری که نشان می داد تصمیم گرفته شده است تا تشکیل دولت وحدت ملی را به شکست بکشانند. دوست دارم که اشاره کنم “محمود عباس” نتوانست به سند وفاق ملی پایبند بماند؛ سندی که تمامی گروه ها درباره آن به توافق رسیده اند و خود عباس نیز در جریان این گفتمان تهدید کرد که چنانچه این سند به تصویب نرسد، آن را به رفراندوم خواهد گذاشت. آمریکا دنبال یک چیز دیگر است که این امر به ضرر مصالح ملی است.
9ـ اما ابومازن می گوید که حماس تحت تاثیر سیاسیت های ایران و سوریه قرار گرفته است و رهبران حماس در خارج این دولت را به شکست کشاندند و آنان بودند که به منظور دستیابی به حل مشکل نظامی اسیر صهیونیست این کار را انجام دادند.
همگان می دانند که حماس از نخستین روز پیروزی خود در انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین ندای تشکیل دولت یکپارچه ملی فلسطین را سر می دهد ؛ ما به این باوریم که در برهه مبارزات برای آزادی فلسطین هستیم و این امر اقتضا می کند تا تمامی تلاش ها همسو با برنامه مقاومت صورت گیرد. حماس قبل از تشکیل دولت فلسطین گفت و گوهای مفصل و عمیقی را با گروهای فلسطینی شرکت کننده در مجلس قانونگذاری فلسطین انجام داد؛ اما فشارهایی بر این گروه ها اعمال شد که مانع از مشارکت آنها در این دولت شد، اما برخی رهبران فتح بی درنگ پس از اعلام پیروزی حماس در این انتخابات با شرکت در دولت مخالفت کردند و به منظور ابراز خشم خود از این مسئله تظاهرات به راه انداختند؛ به حدی که یکی از آنان گفت که شرکت فتح در دولت وحدت ملی برای فتح عار و ننگ است. دیگری در مصاحبه با شبکه ماهواره ای “الجزیره” گفت که فتح نمی تواند در دولتی حضور داشته باشد که اقلیت باشد. یکی دیگر از مهره های های این جنبش که به همراه عباس از نیویورک دیدن می کرد، گفت که اظهارات تحریک آمیزی را علیه دولت وحدت ملی بر زبان جاری ساخت و گفت که برخی ها دل خوش کرده اند که فشارهای خارجی و محاصره آمریکا کشتی این دولت را غرق خواهد کرد و به همین خاطر این دولت نمی خواهد سوار این کشتی شود و این یک واقعیت است.
حماس امروز همانند گذشته خواهان تشکیل دولت یکپارچه ملی است و دست نیاز خود را به سوی همکاری و مشارکت تمامی گروه های فلسطینی دراز کرده است. تشکیل این دولت یک ضرورت ملی است و مسئولیت توقف روند تشکیل دولت وحدت ملی بر عهده کسانی است که می خواهند این دولت بر مبنای شروط مد نظر آمریکا و کمیته چهارجانبه شکل بگیرد. این دولت یک دولت فلسطینی است و باید بر اساس شروط و خواسته های فلسطینی تشکیل شود و به نظر می رسد، افرادی که عادت دارند محور سوریه و ایران را به تاثیر گذاری منفی بر مسئله فلسطین متهم کنند این افراد از نظریه فرافرکنی روانی که در روانشناسی بیشتر مطرح است تاثیر پذیرفته اند. آنان همواره دیگران را از منظر خود نگاه می کنند، چرا بر اساس خواسته های کشورهای منطقه و بین المللی تصمیم سازی می کنند. این امر آنان را وادار می کند تا دیگر را مثل خودشان تصور کنند.
همان طوری که ملت فلسطین و امت اسلام نسبت به ما شناخت دارند و دوستان و حتی دشمنانمان به آن واقفند تصمیمی که ما اتخاذ کرده ایم تصمیم همه فلسطینیان است و این تصمیم برخاسته از مصلحت ملی ما است و ما تحت تاثیر هیچ جریان سیاسی این تصمیم را اتخاذ نکرده ایم و این یک تصمیم سازمانی جمعی است که در نهادهای رهبری جنبش در مناطق مختلف اتخاذ می شود.
10ـ عده ای می گویند رهبران حماس در خارج در خصوص مسأله نظامی اسیر صهیونیستی سختگیری می کنند؟
موضع حماس در خصوص آزادی اسیران مرد و زن فلسطینی از زندان های صهیونیستی بر موضع ملی همگانی استوار است. خواسته های مشخصی در قبال آزادی این سرباز مطرح است. از این رو هیچ مسئول یا رهبر فلسطینی به خود اجازه نداده است تا علنا با آزادی این سرباز صهیونیستی موافقت کند آن هم بدون تضمین طرف صهیونیستی در قبال آزادی اسیران فلسطینی، چیزی که اسرائیلی ها به دنبال آن هستند. آنانی که به هیچ روی حاضر نیستند با خواسته های فلسطینی موافقت کنند.
ما بر این باوریم که دشمن صهیونیستی مسئول اصلی عدم آزادی این سرباز و مبادله اسیران فلسطینی با اسیران صهیونیستی است، زیرا طرف صهیونیستی سرسختی می کند و لجاجت می ورزد و این امر را موضع برخی مسئولان داخلی را تقویت می کند که به نظر می رسد برخی از آنان برای آزادی این اسیر بیش از رژیم صهیونیستی دست و پا می شکنند. دشمن صهیونیستی همچنین عامل اصلی عدم شکل گیری دولت یکپارچه ملی است، زیرا از سند وفاق ملی به عنوان اساس و معیار این تشکیل این دولت عقب نشینی کرد و همواره اصرار دارد تا خواسته و شروط اضافی خود را به کرسی بنشاند؛ شروطی که رژیم صهیونیستی و آمریکا آنها را می طلبند؛ به ویژه شرط به رسمیت شناختن “اسرائیل” و دیگر شروط جائرانه کمیته چهار جانبه بین المللی.
نظر شما در خصوص بیانیه گردان های شهدای الاقصی در زمینه ترور رهبران جنبش حماس و در راس آنها خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی این جنبش و وزیر کشور آقای سعید صیام وزیر کشور و یوسف الزهار چیست؟
اولا همگان می دانند کسی که رهبران حماس؛ به ویژه برادر مبارز خالد مشعل را هدف قرار می دهد دشمن صهیونیستی است و این سوال اینجا مطرح می شود که یک گروهی عزم آن دارد که خودش را به خدمت رژیم اشغالگر قدس درآورد. آیا این گروه تصمیم گرفته است که خودش را برای تحقق بخشیدن به ایده ها و آرمان های دیگران در اختیار دیگران قرار دهد.
ثانیا: بنده معتقدم که ملت ما حق دارد که بداند چه کسانی پشت این بیانیه هستند. یکی از رهبران (فتح) است که برای انجام هر کاری اعلام آمادگی کرده است. این خودش در راس همان افرادی قرار دارد که دفتر مجلس قانونگذاری فلسطین را به آتش کشیدند و خودش یکی از کارمندان ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین به شمار می رود. وی مسئولیت صدور و انتشار و توزیع این بیانیه را برعهده داشت. یکی از مسئولان امنیتی به شمار می رود و ما از این چنین رفتاری تعجب نمی کنیم زیرا ماهیت آنان برای همگان شناخته شده است.
12ـ نظر شما درباره سازش و مذاکرات صلح چیست؟ چرا با سازش مخالفید؟
هیچ افق سیاسی حقیقی برای سازش در زمینه درگیری اعراب با صهیونیست ها وجود ندارد و نشست هایی که اخیرا در سازمان ملل و شورای امنیت درباره طرح صلح اعراب صورت گرفته موید این مدعاست. بر همین اساس، هیچ گونه راه حلی که حقوق از دست رفته ملت فلسطین را باز ستاند وجود ندارد. رژیم صهیونیستی بر مخالفت خود با بازگشت به مرزهای 1967 تاکید کرده است، آمریکا نیز چیز تازه ای برای عرضه ندارد و همچنان به “نقشه راه” و اصلاحات “اسرائیلی” پایبند است و با نقش آفرینی هر کشور دیگر به منظور حمایت از موضع “اسرائیلی” مخالفت می کند. اروپا از اعمال فشار بر دشمن ناتوان است و مسئولان اروپایی این مسئله را پنهان نمی کنند، بلکه در مناسبت های مختلف به صراحت به آن پرداخته اند.
در این میان کشورهای عربی نیز در تلاش برای انتقال روند سازش به شورای امنیت ناکام ماندند و دیدارها با کاندولیزا رایس نشانگر عقب نشینی از این ایده است. صرف فراخوانی به فعال سازی روند سازش و بازگشت به مذاکرات بیش از همه فرصتی برای اشغالگران است تا به سرکشی و جنایت های خود ادامه دهند.
ما بر این باوریم که مساله آن گونه نیست که برخی از شکست خوردگان می خواهند آن را به تصویر بکشانند. دشمن صهیونیستی پس از به راه انداختن جنگ علیه لبنان در بحران شدیدی گرفتار شده و محبوبیت اولمرت تا حد زیادی کم شده است. همه صهیونیست ها بحران کنونی را درک می کنند. نتایج نظرسنجی های اخیر خود بهترین گواه بر این مدعاست. بر اساس نظرسنجی های صورت گرفته، 67 درصد اسرائیلی ها با مذاکره با دولت وحدت ملی با وجود مشارکت حماس در آن موافقت کردند و همچنین 56 درصد پرسش شوندگان مذاکره با دولت کنونی تحت رهبری حماس را مورد موافقت قرار دادند. این موضع صهیونیست ها تا پیش از جنگ لبنان وجود نداشت و نشان دهنده شکست سنگین روحی و معنوی صهیونیست هاست. از این رو بحث پیرامون یک فرصت سیاسی ناشی از وجود یک فرصت حقیقی برای احقاق حقوق و آرمان های ملی فلسطینیان نیست بلکه هدف از آن پر کردن خلاء موجود با فعال سازی روند صلح بدون صلح و روند سازش بدون سازش است؛ حتی این شکست یا بن بست سیاسی به نفع فعال سازی مقاومت نیست و ملت های منطقه تنها به گزینه مقاومت چشم امید دوخته اند و در تلاشند آن را پویا و فعال سازند. هدف از چنین درخواست هایی کمک به بوش برای پیروزی در انتخابات میان دوره ای پارلمان در پرتو تکرار شکست هایش در عرصه های مختلف است. همچنین نجات اولمرت از بحران و تنگنا و وضعیت شکننده “اسرائیل” آن هم از طریق فعال سازی روند سازش و مذاکرات بر اساس “نقشه راه” از دیگر اهداف این درخواست ها به ویژه پس از بسته شدن و پایان طرح عقب نشیی یکجانبه هاست.