محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در جریان نشست شرم الشیخ سیلی محکمی از سوی طرف های شرکت کننده در نشست دریافت کرد و در شرایطی که انتظار داشت طرف های شرکت کننده در نشست چهار جانبه شرم الشیخ مجوز گوشه گیر کردن حماس و قطع هر گونه گفتگو با این جنبش را صادر کرده و با این کار روند اجرای طرح آمریکایی و صهیونیستی در سطح جهان عرب و بین المللی را فراهم آورند. این طرف ها به وی اجازه این کار را ندادند و حسنی مبارک رئیس جمهور مصر با درخواست برای دیدار و گفت و گوی عباس با مسئولان جنبش حماس و آماده کردن مقدمات این کار، سیلی محکمی بر صورت عباس و ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی نواخت. وی در این نشست خواستار پایان دادن به درگیری های داخلی فلسطین و احیای وحدت داخلی در این کشور از طریق گفتگو و اتخاذ موضع مشترک همسو با خواسته های ملت فلسطین و آرمان آنها شد.
طرفداری از گفتمان ملی
به نظر می رسد راهکار گفتگو میان گروه های فلسطینی در میان کشورهای عربی و دیگر کشورها طرفداران بیشتری پیدا کرده و این مساله باعث ناراحتی عباس رئیس تشکیلات و گروه هم کیش وی شده است. “عمرو موسی” دبیر کل اتحادیه عرب ضمن تاکید بر راهکار گفتگو میان گروه های فلسطینی برای نجات از وضعیت موجود از درخواست حسنی مبارک رئیس جمهور مصر برای گفتگو میان گروه های فلسطینی استقبال کرد.
در همین راستا کابینه قطر ضمن حمایت از درخواست حسنی مبارک، از این کشور خواست با توقف اتهامات خود به مسئولان فلسطینی در رسانه ها زمینه از سر گیری گفتگوها را فراهم آورد.
عربستان سعودی نیز ضمن تاکید بر مشروعیت محمود عباس و پارلمان فلسطین، همیشه از گفتگو میان جنبش های فتح و حماس حمایت کرده و این مساله در جریان امضای پیمان مکه به وضوح قابل رویت بود. ناظران سیاسی پیش بینی می کنند که این کشور نقش مهمی در آغاز گفتگوهای میان گروه های فلسطینی داشته باشد.
از سوی دیگر، عربستان سعودی نشستی را که قرار بود میان “عباس” و “ملک عبد الله بن عبد العزیز” در تاریخ 27/6/2007 برگزار شود، لغو و آنرا به زمان دیگری موکول کرده است.
حرکت بر خلاف منافع فلسطین و جهان عرب
در سطح بین المللی روسیه نیز موضع قطعی خود مبنی بر مخالفت با موضع طرفدارانه آمریکا و رژِیم صهیونیستی از عباس، سیاست تنش زایی در روابط جنبش های حماس و فتح را در پیش گرفته و “سرگی لاوروف” وزیر امور خارجه این کشور ضمن محکوم کردن موضع آمریکا و رژیم صهیونیستی و سیاست های تفرقه افکنانه این کشورها در داخل فلسطین، بر لزوم وحدت میان فلسطینیان و توقف درگیری ها در سرزمین های فلسطینی تاکید کرد.
بدین ترتیب به نظر می رسد دیواری که محمود عباس و دار و دسته وی درصدد کسب مجوز احداث آن از کشورهای عربی و اسلامی و محصور کردن حماس در داخل آن بودند، شکل نگیرد و از سوی دیگر، این گروه دریافته است که در حال حاضر در وضعیت مناسبی قرار ندارد و بر خلاف جهت منافع عالی فلسطینیان و امنیت جهان عرب و اسلام در حال حرکت است ؛ بویژه اینکه سازمان های عربی قبل از اینکه در دام این طرح خطرناک مورد حمایت آمریکا و رژِیم صهیونیستی گرفتار شوند، متوجه این مساله شده و مخالفت خود را با این طرح اعلام کرده اند.
بنابر این به نظر می رسد ناکامی طرح عباس و جریان حاکم بر جنبش فتح مبنی بر عدم گفتگو با جنبش مقاومت اسلامی فلسطین “حماس” آشکار تر شده است. این گروه ها در راه اجرای این طرح به انواع اقدامات از جمله حوادث نوار غزه و تلاش برای بازگرداندن اوضاع به وضعیت قبل از شکست جریان تحت رهبری “محمد دحلان” دست زدند، اما کاری از پیش نبردند. ناظران مسائل فلسطین و جهان عرب دلایل شکست جریان تحت رهبری دحلان را در موارد زیر بیان کرده اند:
1ـ از مسائل قابل توجه مردم فلسطین که در خاطره آنها برای سالیان متمادی ماندگار می شود، این بود که محمود عباس در حالی که با گفتگو با جنبش حماس به شدت مخالفت می کند، اما در نشست شرم الشیخ با “ایهود اولمرت” نخست وزیر رژیم صهیونیستی بر سر میز مذاکره نشست و پس از این نشست نیز فضای این گفتگوها را صمیمی خواند. عباس علاوه بر این کار، پیشنهاد برگزاری مذاکرت سازش مستقیم با صهیونیست ها را به اولمرت ارائه داد و بر این نکته تاکید کرد که دولت غیر قانونی “سلام فیاض” نخست وزیر انتصابی محمود عباس، “اسراییل” را به رسمیت می شناسد.
2ـ از سوی دیگر، اقدامات شتابزده و مشکوک عباس، همکاری دولت های عربی با وی و دار و دسته اش را متزلزل ساخت. از جمله این اقدامات می توان به انحلال دولت وحدت ملی، تشکیل غیر قانونی دولت اضطراری، تعلیق برخی مواد قانون اساسی، صدور دستورات تنش زا و رد گفتگو با جنبش حماس اشاره کرد. حمایت آمریکا و رژِیم صهیونیستی و نیز اتحادیه اروپا از این اقدامات عباس و لغو تحریم های خود از کرانه باختری و آزاد کردن اموال توقیف شده فلسطینیان از سوی رژیم صهیونیستی، به منظور کمک به عباس که رژِیم صهیونیستی او را تنها شریک فلسطینی برای از سرگیری مذاکرات دانسته است، از جمله مسائلی بود که شبهاتی اساسی در صداقت عباس در زمینه خدمت به فلسطینیان ایجاد کرد و باعث کاهش حمایت های مردمی از وی شد.
در نتیجه ناظران سیاسی درخواست عباس برای قطع روابط با جنبش حماس را بخشی از سناریوی تحریم حماس می دانند که پس از پیروزی این جنبش در انتخابات پارلمانی اخیر و کسب اکثریت کرسی های پارلمان آغاز شد و پس از تلاش های زیادی که برای شکست دادن این جنبش صورت گرفت، کار به جایی رسید که گروه های مخالف حماس برای سلب مشروعیت دولت حماس اقدام به ایجاد هرج و مرج و شعله ور کردن آتش جنگ داخلی در فلسطین کردند.
3ـ کشورهای عربی از این مساله بیمناک هستند که این اقدام عباس منجر به جداسازی کرانه باختری از نوار غزه و تشکیل دولت کوچک فلسطینی در کرانه باختری که بطور خلاصه در توافق نامه اسلو به آن اشاره شده است، شود. عدم تلاش سران فلسطینی و نمادهای مشروعیت آن ( تشکیلات خودگردان و دولت و نیز حماس و فتح) برای از سرگیری گفتگوها و برقراری مجدد ارتباط سیاسی و جغرافیایی میان این دو منطقه از خاک فلسطین می تواند به اجرای طرح های آمریکا و رژِیم صهیونیستی و برآورده شدن اهداف استراتژیک این دو کشور از این جدایی و تشکیل دولتی با مرزهای موقت در کرانه باختری شود و بدین صورت نوار غزه تنها مانده و به بهانه عدم امکان همکاری اشغالگران با گروه های مقاومت حاکم بر این منطقه، کنترل غزه به مصر واگذار شود که بدون شک این سناریو از سوی کشورهای عربی و نیز خود مصر و قبل از آنها از سوی مردم فلسطین مساله ای غیر قابل قبول می باشد.
4ـ حماس پس از تحولات اخیر نوار غزه تمایل شدید خود را برای گفتگوی بی قید و شرط اعلام کرده و این درخواست را پس از پیشنهاد حسنی مبارک رئیس جمهور مصر در نشست شرم الشیخ تکرار کرده و “اسماعیل هنیه” نخست وزیر دولت قانونی فلسطین ضمن استقبال از این پیشنهاد، آمادگی حماس برای آغاز گفتگوها ملی را اعلام کرد. اما در مقابل محمود عباس و جریان صاحب نفوذ در جنبش فتح با رد هر گونه گفتگو با این جنبش، تاکنون مانع از آغاز این گفتگوها شده اند.
طرف های عربی نباید اصرار عباس و دار و دسته وی بر رد درخواست های فلسطینی و عربی برای آغاز گفتگوهای داخلی و ساماندهی اوضاع داخلی و در مقابل استقبال شدید حماس از این گفتگوها را نادیده بگیرند. “گروه رام الله” لجاجت زیادی از خود برای آغاز گفتگوها نشان می دهد و این مساله باعث شده است که با وجود حمایت آمریکا و صهیونیست ها از آنها بجای حماس، خود آنها در عرصه بین المللی تنها و گوشه گیر شده اند. همگان می دانند که عباس و اطرافیانش هر قدر هم برای نادیده گرفتن انتخاب مردم فلسطین و نتایج انتخاباتی تلاش کنند، نمی توانند “مشروعیت فلسطینی” را در انحصار خود نگهدارند و تلاش های این گروه ها برای اجرای برنامه های آمریکایی و صهیونیستی و گوشه گیر کردن جنبش حماس در جهان، علاوه بر اینکه امنیت جهان عرب؛ و بویژه منطقه خاورمیانه را به خطر می اندازد، به جرأت می توان گفت که این برنامه ها دیر یا زود، در این منطقه با شکست مواجه خواهند شد و هیچ گاه به سرانجام نخواهند رسید.