اشاره: عرصه داخلی فلسطین، پس از موفقیت جنبش مقاومت اسلامی “حماس”، در نابودی “جریان کودتاگر” در نوار غزه، تحولات پی در پی و شتابنده ای را پشت سر گذاشته است. “محمود عباس” رئیس تشکیلات خودگردان، در اقدامی بی سابقه در روند دمکراسی فلسطین، به خود این جسارت را داد که با تشکیل دولت اضطراری و به تعلیق درآوردن برخی مواد قانون اساسی و صدور پی در پی دستورات ریاستی ـ که سعی در ضربه زدن به مقاومت و بویژه جنبش حماس در کرانه باختری را داشت ـ در اصول قانون اساسی و احکام و اهداف آن دست برده و پایش را از حیطه اختیارات خود فراتر گذاشته است.
از سوی دیگر، به نظر می رسد که همزمان با این اقدامات عباس، توطئه دیگری با مشارکت دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی و شگفت آورتر با همدستی طرف های عربی و فلسطینی، در فلسطین در حال اجراست که هدف آن جداسازی کرانه باختری و نوار غزه از هم می باشد.
مرکز اطلاع رسانی فلسطین، برای اطلاع از اهداف جنبش حماس از عملیات اخیر نیروهایش نوار غزه، و بررسی پیامدهای دستورات ریاستی شتابزده عباس، گفتگویی را با دکتر “موسی ابو مرزوق” نائب رئیس دفتر سیاسی جنبش “حماس”، انجام داده است که متن آن از نظر خوانندگان محترم می گذرد:
ریشه های بحران
سوال: این بحران که به وخامت اوضاع در نوار غزه انجامید از کجا جرقه خورد؟
ـ ریشه های این بحران، به زمان اعلام نتایج انتخابات پارلمانی اخیر بر می گردد. برخی گروه ها سعی داشتند با اجرای این انتخابات به اقدامات و سیاست های خود، لباس مشروعیت بپوشانند، اما جنبش حماس، با اهداف دیگری از جمله: حمایت از مقاومت، بهبود اوضاع فلسطین و مبارزه با فساد پا به عرصه انتخابات گذاشت. در این میان پیروزی حماس در این انتخابات و کسب اکثریت کرسی های پارلمان، همه سیاست ها و حساب و کتاب های آنان را بر هم زد و درست از این لحظه، جرقه های بحران در نواز غزه زده شد و طرف مقابل با تمام امکانات تلاش کرد که نتایج این انتخابات را خنثی کرده و مشروعیتی را که هدیه مردم به جنبش حماس در انتخابات پارلمانی بود، از آن سلب کند. متاسفانه برخی کشورهای منطقه و جهان نیز وقتی در داخل فلسطین گروهی را برای همراهی خود در حذف جنبش حماس و اخراج آن از عرصه سیاسی فلسطین و کوتاه کردن دست آن از مشارکت در تصمیم گیری های سیاسی و بالاخره ایفای نقش اساسی محول شده از سوی مردم به این جنبش، مبنی بر تصمیم گیری سیاسی ملی، حاضر دیدند، فرصت را غنیمت شمرده و شروع به دخالت در امور داخلی فلسطین کردند.
در عمل این کشورها اقدام به تحریکات گسترده ای علیه جنبش حماس و دولت تحت رهبری این جنبش – که پس از امتناع گروه های فلسطینی از مشارکت در آن مجبور شدیم به تنهایی آنرا تشکیل دهیم تا امور مردم سامان داده شود- کردند و در این میان گروه فلسطینی مجری برنامه های خارجی برای براندازی دولت حماس، سعی کرد با سوء استفاده از اعمال تحریم جائرانه علیه مردم و دولت، افکار عمومی را علیه حماس و کابینه جدید بسیج کند و برای دستیابی به هدف شوم خود دست به تحریک کارمندان، برپایی تظاهرات، ایجاد هرج و مرج، حملات وحشیانه به نمایندگان و وزرای جنبش حماس و نیز اعضا و طرفداران این جنبش زد تا بلکه از این طریق مقدمات براندازی این دولت و حذف جنبش حماس از صحنه فلسطین را فراهم سازد.
زمانی که همه این تلاش ها با شکست مواجه شد، این گروه در اقدامی عجیب، در صدد کودتای نظامی علیه دولت حماس برآمد و همه ناظران سیاسی، بر این مساله واقف هستند که “طرح دایتون” سعی در آموزش و تجهیز گروهی داشت که تحت عناوین مختلف “گارد ملی “، “یگان پشتیبانی جنبش فتح” یا “گروه پولادین” و یا هر اسمی دیگر فعالیت می کردند و آمریکا با حمایت و کمک رسانی ملیارد دلاری به این گروه، که به صورت علنی و با تصویب کنگره این کشور صورت گرفت، سعی داشت با جنبش حماس مقابله کرده و این جنبش را در اولین تجربه دمکراسی خود با شکست مواجه کند.
همچنین، همگان از جریان ارسال نامه “اسماعیل هنیه” نخست وزیر دولت فلسطین به “محمود عباس” رئیس تشکیلات خودگردان در ماه نوامبر مطلع هستند. هنیه در این نامه به صراحت درباره واردات مقادیر زیادی سلاح به نفع نیروهای “گارد ملی”، توسط برخی طرف های خارجی البته با حمایت کامل آمریکا و رژیم صهیونیستی و نیز تشکیل نیروهای ویژه امنیت ملی، برای مقابله با دولت فلسطین و یگان پشتیبانی آن سخن گفت. وی در این نامه همچنین، از تجهیز این نیروها به انواع سلاح های پیشرفته نظامی و نیز پرداخت حقوق کامل به آنها و جایگزینی هدفمند تعدادی از افسران نیروهای امنیتی و انتصاب محمد دحلان از سوی عباس به فرماندهی کل سرویس های امنیتی و سپس هماهنگ کننده سرویس های امنیتی و نیز دبیر شورای امنیت ملی و از سوی دیگر مشارکتش (دحلان) در نشست های یگان پشتیبانی و سازمان آزادی بخش که همگی نمونه های نقض قانون بودند، اشاره کرده بود.
در این نامه همچنین به تهدید وزرای کابینه حماس و شهرداران وابسته به این جنبش و حمله به “وصفی قبها” وزیر امور اسرا و آوارگان و تهدید او به قتل و نیز مامور کردن یک فرد ثروتمند وابسته به جنبش فتح در نوار غزه به ترور و تهدید وزرای کابینه حماس اشاره شده است.
در 14 ژوئن سال جاری “اوراین هاوس” روزنامه نگار مشهور آلمانی در مقاله ای که در یک روزنامه آلمانی به چاپ رسید اعلام کرد: جرج بوش به منظور ایجاد بحران در اوضاع داخلی فلسطین برنامه هایی را آماده کرده و برای اجرای آن، جریانی را در داخل جنبش فتح، به ترور فرماندهان نظامی جنبش حماس تحریک می کند.
لازم به ذکر است که ژنرال “کیت دایتون” هماهنگ کننده نظامی آمریکا در فلسطین اشغالی، در ماه مه گذشته، در جریان سخنرانی اش در کنگره، خاطر نشان ساخت: آمریکا تاثیر زیادی در جنبش فتح دارد و ظرف چند ماه آینده و به زودی اوضاع این منطقه به سر حد انفجار خواهد رسید. “دایتون” همچنین از بسیج سرویس های امنیتی و نظامی وابسته به محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان علیه جنبش حماس که یک راهکار استراتژیک برای آمریکا به شمار می رود، خبر داده بود. این مساله بدین معناست که کنگره آمریکا در اختصاص مبالغ هنگفت برای آموزش گارد ریاستی تشکیلات خودگردان در برخی کشورهای همجوار و تجهیز آنها به انواع سلاح های پیشرفته و متنوع، دریغ نمی ورزد و این در حالی صورت می گیرد که طرفین (حماس و فتح )، در توافقات قبلی؛ به ویژه در “پیمان مکه” بر مشارکت سیاسی در عرصه فلسطین با یکدیگر توافق کرده بودند.
جریان کودتاگر و نیروهای اشغالگر
حوادث اخیر نوار غزه در ماه مه با ترور “بهاء ابو جراد” در شمال نوار غزه آغاز شد و چند ساعت پس از این عملیات تروریستی عناصر جریان وابسته به دحلان اقدام به تیر اندازی به سوی منازل و غیر نظامیان کردند. به نظر شما عامل ترور “بهاء ابو جراد” چه کسی بود؟
ـ به نظر من، این عملیات تروریستی در راستای ترور اعضای جنبش فتح صورت گرفت و ما در آن هنگام پیشنهاد تشکیل کمیته ای برای تحقیق درباره این عملیات را دادیم، اما قبل از اینکه این کمیته کار خود را شروع کند، عناصر وابسته به دحلان در ایست های بارزسی و بر بالای برج ها مستقر شده و اقدام به تیراندازی به سوی عابران و بویژه دختران و پسرانی کردند که محجبه بودند یا محاسن داشتند.
این روند تا 23 ماه مه، همچنان ادامه داشت و در این مدت 18 تن از افراد جنبش حماس و تنها 3 نفر از جریان کودتاگر کشته شدند. حملات به اعضا و طرفداران و پایگاه های جنبش حماس همچنان ادامه داشت تا اینکه نظامیان رژیم اشغالگر قدس به بهانه شلیک موشک، اقدام به بمباران پایگاه های یگان پشتیبانی و گردان های قسام کردند و در این حملات دهها نفر از نیروهای یگان پشتیبانی و گردان های قسام کشته شدند. به گفته تحلیلگران و روزنامه نگاران صهیونیستی هدف از این حملات، تغییر در موازنه قدرت در نوار غزه به نفع جنبش فتح بود.
متاسفانه، ابو مازن علاوه بر اطلاع قبلی از این حوادث و حملات، نه تنها از انجام آن جلوگیری نکرد بلکه از این حملات حمایت هم نمود و این مساله را می توان در عکس وی به همراه “سمیح مدهون” در کاخ ریاستی اش به نام “المنتدی” که در روزنامه ها و سایت های اینترنتی نیز منتشر شد به صراحت مشاهده کرد. مساله ای که بیشتر از هر چیزی جای تعجب دارد این است که المدهون در نوار غزه، به عناصر خود دستور می داد خانه های ساکنان نوار غزه را آتش بزنند و خود نیز به زنان دستور می داد که در برابر او تعظیم کنند و در صورت امتناع، نیروهایش آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دادند. این رهبر مزدور جریان کودتاگر، در برخی مواقع برای فرونشاندن خوی وحشی گریش، برخی افراد را از طریق قطع عضو اندام شان شکنجه داده و می کشت. بسیاری از ساکنان نوار غزه صدای او را از رادیو “الشباب” وابسته به جنبش فتح شنیده بودند که می گفت« همین الان بیست خانه را به آتش کشیدم و به این کار خود ادامه خواهم داد.»
آیا برای دست داشتن مدهون در این کارها مدرکی دارید؟
ـ علاوه بر مدارک، نوارهای صوتی هم داریم که صدای این جنایات را ضبط کرده است.
شما گفتید که عملیات جریان کودتاگر علیه جنبش حماس، با آغاز بمباران هوایی اشغالگران علیه پایگاه های گردان های قسام و یگان پشتیبانی متوقف شد. پس از آن چه اتفاقی افتاد؟
ـ جریان کودتاگر پس از این حادثه بلافاصله، عملیات خود را از سر گرفت و عناصر “گارد 17” در یکی از ایست های بازرسی، 3 نفر از اعضای جنبش حماس را ربودند. در روز دهم ماه ژوئن نیز نیروهای امنیتی ریاست تشکیلات خودگردان، به منزل دکتر “علاء رفاتی” یکی از رهبران جنبش حماس و رئیس دانشکده بازرگانی در دانشگاه اسلامی یورش برده و زمانی که دیدند وی در منزلش نیست، برادرش شیخ “محمد رفاتی” امام جماعت مسجد “العباس” در شهر غزه را از خانه بیرون کرده و اقدام به آتش زدن خانه و شلیک به سوی شیخ رفاتی کرده و او را از ناحیه پا مجروح کردند و پس از ترک محل دوباره به آنجا بازگشته و شیخ رفاتی را ربوده و در المنتدی به شکل فجیعی ترور و شهید کردند. پس از این جنایت، نیروهای امنیتی یک جوان دارای محاسن و ظاهر اسلامی، به نام “حسام ابو قینص” را به گمان وابستگی حزبی اش به جنبش حماس ربوده و او را از بالای یک برج مسکونی در غرب شهر غزه به پایین پرتاب کرده و کشتند. این گروه پس از اینکه از عدم وابستگی ابو قینص به جنبش حماس مطلع شده بودند این اقدام را به دروغ به جنبش حماس نسبت می دادند اما پدر این جوان در سخنانی که از شبکه های ماهواره ای پخش شد با تکذیب این خبر تاکید کرد که عامل این جنایت هولناک عناصر سرویس های امنیتی بودند.
همه این اقدامات باعث شد تا اوضاع نوار غزه بار دیگر به سوی بحران پیش رود و ساکنان این منطقه که از دست جنایت های جریان کودتاگر به تنگ آمده بودند، شروع به کشتن سرکردگان این جریان که هر روز بر دامنه جنایات شان می افزودند، کردند و در همین راستا، جوانان این منطقه “جمال ابو جدیان” یکی از فرماندهان این جریان را به قتل رساندند.
در تاریخ 11 ژوئن، عناصر جریان کودتاگر، “محمد الدحدوح” یکی از فرماندهان عملیاتی گردان های قسام را در “منطقه امنیتی” شهر غزه، ترور کردند. پس از این حادثه، نیروهای “گارد 17” مستقر در برج “البکری”، دفتر نخست وزیری در غزه را که نشست هیئت دولت منتخب در داخل آن در حال برگزاری بود، بمباران کردند.
این حوادث همچنان ادامه داشت و در مرحله بعد، خانواده “بکر” که از سوی نیروهای امنیتی ریاست تشکیلات و محمد دحلان حمایت می شد، به منزل “مازن عجور” یکی از فرماندهان گردان های قسام، یورش برده و منزل وی را به آتش کشیدند و اعضای خانواده وی را ربودند، اما جوانان غیور این شهر با محاصره محل بازداشت، توانستند آنها را آزاد کنند.
در حادثه دیگری که در 13 ژوئن روی داد، عناصر جریان کودتاگر اقدام به شلیک گسترده و مستقیم به سوی ساکنان نوار غزه و آتش زدن منازل و دارایی های افراد کردند و این بار ساکنان این شهر در یک حرکت دسته جمعی به مرکز سازمان حفاظت اطلاعات در “تل الهوی” حمله کرده و این مرکز را به تصرف خود درآوردند.
این حوادث در شرایطی صورت می گرفت که جنبش حماس، هیچ دستوری مبنی بر حمله به “منتدی” و “سرایا” (محل استقرار سرویس های امنیتی در نوار غزه) و مقر اطلاعاتی “السفینه” (که مقر سازمان کل اطلاعات در ساحل شهر غزه می باشد)، صادر نکرده بود، بلکه در عمل، اقدام به کنترل کانون این درگیری ها، در مرکز سازمان حفاظت اطلاعات کرد و بعد از محاصره 12 ساعته پایگاه های سازمان حفاظت اطلاعات، عناصر موجود در داخل این پایگاه ها، خود را تسلیم کرده و بدین ترتیب پایگاه سازمان حفاظت اطلاعات در “المنتدی” به تصرف این نیروها درآمد و سپس مردم به مقر این سازمان حمله و دست به یک سری اقدامات ناشایست زدند که ما این اقدامات را محکوم می کنیم و اینجا بود که یگان پشتیبانی و گردان های قسام، وارد عمل شده و به محافظت از این اماکن پرداختند.
حماس به هیچ وجه در اندیشه سیطره بر تشکیلات خودگردان نیست
آیا این سخنان شما بدین معناست که در این حوادث فقط با نیروهای سازمان حفاظت اطلاعات در داخل منطقه امنیتی، درگیر شدید؟
ـ بله من اعلام می کنم که نیروهای ما، فقط با نیروهای سازمان حفاظت اطلاعات موجود در داخل منطقه امنیتی، درگیر بودند و هر کسی به این مساله شک دارد می تواند با تحقیق از شاهدان عینی، از این مساله اطمینان حاصل کند که گردان های قسام، حتی یک گلوله هم به سمت پایگاه های دیگر شلیک نکردند و این مساله، تاییدی بر این ادعای ماست که هیچ فردی در جنبش حماس، در اندیشه سیطره بر تشکیلات خودگردان نیست.
درگیری با جریان کودتاگر بود
اما برخی طرف های فلسطینی و عربی چنین عنوان می کردند که آنچه در منطقه امنیتی اتفاق افتاد، کودتایی بود که از سوی جنبش حماس ترتیب داده شده بود نظر شما چیست؟
ـ من باز هم بر این نکته تاکید می کنم که این حوادث، به مانند یک گلوله برف غلطان بود که در نهایت با فرار مسئولان سرویس های امنیتی، که در اجرای این جنایت ها علیه مردم ما دست داشتند، ذوب و متلاشی شد. آنچه که این گروه ها، آن را کودتای حماس می خوانند سخنی بی پایه و اساس است. در واقع اگر حماس یک چنین رویکردی داشت سیاست های آن با سیاست های کنونی اش کاملا مغایر بود و علی الاقل این را اعلام می کردیم که ریاست تشکیلات خودگردان را به رسمیت نمی شناسیم. اما ما در حال حاضر “ابو مازن” را رئیس تشکیلات دانسته و آمادگی خود را برای گفتگو با او اعلام کرده ایم.
واقعیت این است که ما در این درگیری ها با جریان کودتاگر جنبش فتح که آمریکا و رژیم صهیونیستی، آن را برای ایجاد بحران در داخل فلسطین، به کار می گرفتند، در حال جنگ بودیم. جنبش حماس از همان آغاز، سیاست واضح و آشکاری را در قبال اوضاع داخلی فلسطین، چه در زمینه حفظ وحدت مردم در کرانه باختری و نوار غزه و چه در زمینه عدم جداسازی این دو منطقه از هم و نیز حفظ مشروعیت نهادهای فلسطینی؛ از جمله مشروعیت رئیس ابو مازن و مشروعیت پارلمان و کابینه در پیش گرفته بود. این جنبش با تاکید بر لزوم تقویت مشارکت سیاسی، با تمام قوا در جهت برقراری امنیت و تشکیل نیروهای امنیت ملی، که در معاهدات قبلی میان دو جنبش به ویژه در پیمان مکه مورد توافق طرفین قرار گرفته بود، تلاش کرده و می کند. علاوه بر این، ما همیشه پایبندی خود را، به توافق نامه های امضا شده میان دو جنبش، اعلام کرده و قبل از پیمان مکه نیز خواستار تشکیل یک کمیته حقیقت یاب بی طرف، برای تشخیص عوامل این ناامنی ها شده بودیم.
کمیته حقیقت یاب
قبل از پیمان مکه نیز بحث هایی برای تشکیل کمیته حقیقت یاب توسط “احسان اوغلو” دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی، مطرح شده بود این کمیته چرا تشکیل نشد؟
ـ برای تشکیل این کمیته، از هر کدام از کشورهای مصر و مراکش و اردن یک قاضی انتخاب شده بود اما وقتی نوبت به انتخاب نماینده ای از جانب جنبش فتح رسید ریاست تشکیلات خودگردان، از انجام هر تحقیقی در این زمینه جلوگیری کرد.
اکنون جنبش حماس، خواستار تشکیل کمیته حقیقت یاب است که در نشست وزرای امور خارجه کشورهای عربی در قاهره، مورد توافق قرار گرفته بود و آمادگی خود را برای همکاری کامل با آن اعلام کرده است. لازم به ذکر است که موضع جنبش حماس درباره این موضوع از همان آغاز همین بود، اما ریاست تشکیلات خودگردان مستقیما با تشکیل این کمیته مخالفت کرده است و حتی “یاسر عبد ربه” با مسخره کردن این کمیته، دبیر کل اتحادیه عرب را مورد نکوهش قرار داده است.
جنبش های حماس و فتح در مقاومت و دفاع از وطن شریک یکدیگر هستند
آیا شما سعی داشتید که نقش جنبش فتح را در نوار غزه کم رنگ کنید؟
ـ هرگز! ما جنبش فتح را شریک خود در مقاومت و در اداره امور کشور می دانیم و تقویت روابط میان این دو جنبش را، مایه اقتدار ملت و آرمان فلسطین می دانیم. لازم به یادآو ی است که در حوادث اخیر هیچ یک از پایگاه های جنبش فتح در نوار غزه و نیز هیچ کدام از اعضا و رهبران این جنبش مورد حمله قرار نگرفتند. درگیری ما با جریان کودتاگر و با سرکردگان این جریان مزدور بود. بعد از اینکه این افراد دستگیر شدند، رهبران جنبش حماس تصمیم گرفتند آنها را مورد عفو قرار دهند و اکنون تعدادی از آنها در رام الله و تعدادی نیز در قاهره هستند.
از هیچ تبهکاری حمایت نمی کنیم
در برخی از شبکه های ماهواره ای تصاویری از عملیات سرکوب عناصر سرویس های امنیتی و نیز تصاویری با هدف تخریب چهره عباس پخش شده است ارزیابی شما از این اقدامات چیست؟
ـ تنها عملیاتی که در این زمینه نشان داده شده عملیات مربوط به کشتن “سمیح المدهون” یکی از رهبران جریان کودتاگر بود و این اتفاق زمانی رخ داد که مدهون در یکی از ایست های بازرسی یکی از نیروهای یگان پشتیبانی از خانواده “صویلح” را کشت زمانی که خانواده از کشته شدن یکی از افراد خود آگاه شد اقدام به کشتن مدهون کرد و نیروهای گردان های قسام و یگان پشتیبانی تنها پس از پایان درگیری از جریان مطلع شدند و هیچ دخالتی در این مساله نداشتند.
به نظر من پخش تصاویر این حادثه و نیز تصاویر مشابهی که در آن فردی بر روی صندلی رئیس سابق تشکیلات خودگردان نشسته است، یا فردی که عکس های یاسر عرفات و ابو مازن را زیر پا انداخته، و نیز تصاویر فردی که در حال بالا رفتن از یک ساختمان برای نصب پرچم حماس و نه فلسطین، بر بالای این ساختمان است، اقدامی کاملا اشتباه بوده و ما این اقدامات را محکوم می کنیم. این نکته را اضافه می کنم وقتی نیروهای گردان های قسام پرچم جنبش حماس را بر بالای ساختمان پایگاه های امنیتی نصب کردند آن را به جای پرچم جنبش فتح نصب کردند نه به جای پرچم فلسطین. با این وجود من اعلام می کنم که که برافراشتن پرچم های حماس یا فتح یا هر گروه دیگری بر روی ساختمان های پایگاه های امنیتی کار اشتباهی است و از سوی دیگر همه اطلاع دارند که جنبش فتح پرچم های خود را به جای پرچم فلسطین بر روی برخی از خودروهای ریاست تشکیلات خودگردان و نیز پایگاه های امنیتی نصب می کردند.
بدون شک، این کار اشتباهی است که یک نفر بر روی صندلی ریاستی یاسر عرفات رئیس سابق تشکیلات خودگردان بنشیند، اما آنهایی که سنگ یاسر عرفات را به سینه می زنند، همان افرادی هستند که دو سال قبل از شهادتش علیه او کودتا کردند.
علاوه بر این، این کاری غیر عاقلانه و غیر منطقی است که عده ای به خاطر اقدام یک شخص در زیر پا انداختن عکس ابو مازن زانوی غم بغل بگیرند، در حالی که خود این گروه، منزل “عزیز دویک” رئیس اسیر پارلمان فلسطین را که هم اکنون در سیاه چال های رژیم صهیونیستی به سر می برد، آتش زدند!!
با این وجود همه این ها، به ضرس قاطع اعلام می کنم که جنبش حماس هر گونه اقدام مخل وحدت ملی را محکوم و مخالفت خود را با اقدامات خرابکارانه و جنایات و قانون شکنی ها اعلام و قانون را به عنوان یک قانون همگانی حتی در صورت مخالفت گروه ها اجرا می کند؛ چرا که قانون و حقیقت به اعتبار گروه ها و گرایشات افراد و گروه ها تعیین نمی شود بلکه یک مقوله ثابت و پایدار است که با تغییر شرایط و منافع گروه ها تغییری نمی کند.
کاخ امنیتی لانه عنکبوت بود
برخی از گروه ها از جنبش حماس انتقاد کردند که قبل از اقدام نظامی برای حل و فصل بحران نوار غزه، آن ها را در جریان این مسأله قرار نداده است؟
من بار دیگر بر این مساله تاکید می کنم که این امر یک اقدام اجباری و بدون هر گونه برنامه ریزی قبلی بود، پس چطور می توان انتظار داشت که ما این مساله را به آنها اطلاع می دادیم. ما این مساله را پیش بینی نکرده بودیم که فرماندهان سرویس های امنیتی از پایگاه های خود فرار خواهند کرد یا اینکه این کاخ امنیتی، مثل لانه عنکبوت سست است که بخواهیم این موضوع را به آنها اطلاع بدهیم. علاوه بر این، بر اساس نوارهای صوتی پخش شده، یکی از فرماندهان سرویس های امنیتی به عباس اطمینان داده بود که نیروهای حماس تنها می توانند به مناطق نزدیک و چند قدمی خود دسترسی داشته باشند و بیشتر از آن نمی توانند پیشروی کنند!!
زمانی که ما و حتی ” خالد مشعل” رئیس دفتر سیاسی جنبش مقامت اسلامی ” حماس”، از این مساله اطلاعی نداشتیم که این حوادث به اینجا خواهد انجامید ما چگونه می توانستیم این مساله را به گروه های فلسطینی اطلاع دهیم. من بار دیگر بر این نکته تاکید می کنم که این مساله از قبل برنامه ریزی شده نبود و مردم با همکاری جنبش حماس اقدام به محاصره پایگاه های امنیتی کردند و پس از این اقدام ما متوجه شدیم که عناصر جریان کودتاگر از پایگاه های خود فرار کرده و آنها را تخلیه کرده اند.
حماس یک جنبش آزادی خواه ملی است
برخی رسانه ها از تصمیم جنبش حماس برای تشکیل یک حکومت اسلامی در نوار غزه خبر داده اند. نظر شما در این باره چیست؟
این مساله ساخته و پرداخته رسانه های صهیونیستی است و این رسانه ها از زمان پیروزی جنبش حماس در انتخابات پارلمانی بحث تشکیل “حماسستان” در کرانه باختری و نوار غزه را در بوق و کرنا کرده بودند. اما مساله عجیب این است که برخی مقامات فلسطینی مروج این شایعه صهیونیست ها شده اند و اعلام کردند که جنبش حماس قصد تشکیل یک حکومت یا خلافت اسلامی در نوار غزه را دارد و جالب اینکه از این مساله تحت عنوان “حماسستان” یا “طالبان جدید در نوار غزه” یاد می کنند.
جنبش حماس هیچ گاه نگفته است که قصد ایجاد حکومت یا کشور اسلامی در نوار غزه را دارد و هیچ گاه هم درصدد مخالفت با قوانین اجرایی تشکیلات خودگردان نبوده و بحثی در این زمینه نکرده است؛ چرا که به نظر جنبش حماس، ما هم اکنون در مرحله آزادسازی فلسطین هستیم و در این مرحله نوع نظام حاکم بر این کشور پس از آزادسازی آن، برای جنبش حماس اهمیتی ندارد.
جنبش حماس یک جنبش آزادی خواه ملی است و همگان به این مساله اعتراف دارند که این جنبش، دیدگاه ها و اصول و تعالیم اسلامی را سرلوحه کار خود قرار داده است. اما با این وجود، ما در این مرحله که مرحله آزادسازی ملی است. من حتی این را هم اعلام می کنم که هر ناظر یا خبرنگاری که نسبت به این مساله شک یا سوالی داشته باشد می تواند با مراجعه به نوار غزه، از نزدیک شاهد این مساله باشد که جنبش حماس با این مساله چه برخوردی دارد. جنبش حماس، بر خلاف شایعات جریان کودتاگر مبنی بر سخت گیری این جنبش علیه مسیحیان، که به منظور ضربه زدن به جنبش حماس در میان مردم، چنین اکاذیبی را منتشر می کنند، دین را یک مساله اختیاری می داند و هیچ اجباری در این زمینه بر کسی اعمال نمی کند.
لازم به ذکر است که برادران مسیحی ما نیز در انتخابات پارلمانی، در قالب لیست حماس پیروز شده بودند و همگان می دانند که این جنبش؛ به ویژه در نوار غزه، از برادران مسیحی و حقوق آنها حمایت می کند.
نصیحتی به دکتر الظواهری
با توجه به این مساله، اظهارات اخیر “ایمن الظواهری” مرد شماره دو سازمان القاعده، مبنی بر حمایت این گروه از جنبش حماس و نیز تشویق ساکنان صحرای سینا به حمایت سیاسی و اقتصادی و در صورت نیاز نظامی از جنبش حماس را چگونه ارزیابی می کنید؟
ج: جنبش حماس نه به موضع گیری های دیگران توجه می کند و نه مسئولیتی در قبال آنها دارد. تنها چیزی که ما خواستار آن هستیم این است که میان جنبش حماس با هیچ یک از گروه های خارجی یا طرف های اسلامی و عربی و حتی اروپایی و غیره اختلافی ایجاد نشود. اما می خواهم به این نکته اشاره کنم که الظواهری یک ماه پیش مردم را علیه حنبش حماس به شورش دعوت می کرد و با این کار خود سیل انتقادات را متوجه جنبش حماس کرده بود. ما در آن لحظه هیچ عکس العملی نسبت به این اقدام وی نشان ندادیم و حال نیز که به طرفداری از این جنبش پرداخته است هیچ واکنشی نشان نمی دهیم.
اما به دکتر الظواهری توصیه می کنم که انسان فروتنی باشد؛ چرا که وی به تنهایی درباره تمامی مسائل اظهار نظر و قضاوت می کند، اما من به او می گویم که وی قیم جهانیان نیست و مردم رعیت او نیستند که وی به آنها دستور دهد.
وقتی دشمن زبان به مدحت گشاید، بدان که راه اشتباهی را طی می کنی
در حوادث نوار غزه، آمریکا و رژیم صهیونیستی به چه چیزی چشم امید داشتند؟
کسی که با الفبای سیاست آشنا باشد، می داند که هر گاه دشمن به ستایش از کسی بپردازد حتما وی راه اشتباهی را طی می کند و این همان چیزی است که ریاست تشکیلات خودگردان گرفتار آن شد. همگان حمایت شدید آمریکا و رژیم صهیونیستی از دستور عباس مبنی بر برکناری “اسماعیل هنیه” نخست وزیر دولت منتخب و منصوب کردن “سلام فیاض ” به عنوان نخست وزیر دولت انتصابی اضطراری را به یاد دارند. دولت آمریکا ضمن حمایت از این اقدام غیر قانونی عباس، درست سه ساعت پس از اعلام وضعیت اضطراری، از دولت اضطراری حمایت کرده و خواستار لغو تحریم ها علیه آن شد و علاوه بر آن کشورهای دیگر را نیز به همکاری با این دولت غیر قانونی وادار کرد.
رژیم صهیونیستی نیز بلافاصله پس از اعلام وضعیت اضطراری وعده داد که از آن حمایت مالی می کند و اموال بلوکه شده فلسطینیان را به این دولت تحویل می دهد.
در شرایط کنونی، آمریکا و رژیم صهیونیستی تنها به کمک های همه جانبه به تشکیلات خودگردان در کرانه باختری و در مقابل تضعیف مقاومت در نوار غزه و جداسازی کرانه باختری و نوار غزه از هم، چشم امید دوخته اند.
از سوی دیگر، در حال حاضر تصمیمات اتخاذ شده در رام الله ( مقر تشکیلات خودگردان) به هیچ عنوان مصالح و منافع ملت فلسطین را در نظر نگرفته است و ریاست تشکیلات خودگردان نیز هم اکنون متاسفانه به اقداماتی غیرقانونی دست می زند و دستوراتی نادرست صادر می کند و به همین دلیل تمامی این دستورات باید مورد بازبینی قرار گرفته و در راستای منافع فلسطینی تنظیم شوند.
دحلان و ناامیدی آمریکایی ها و صهیونیست ها
اما پس از شکست جریان کودتاگر و تصرف پایگاه های امنیتی از سوی گردان های قسام، امیدهای آمریکا و صهیونیست ها به یاس تبدیل شد. نظر شما در این باره چیست؟
ج: به نظر من آمریکایی ها و صهیونیست ها از شکست جریان کودتاگر دحلان کاملا شوکه شدند و یکی از روزنامه نگاران صهیونیستی در اشاره به این مساله اعلام کرده بود که آمریکایی ها و صهیونیست ها از سال 1993 که دحلان به جمع فرماندهان ارتش صهیونیستی و سازمان شاباک پیوست، با این تصور که فردی لایق و کارآمد است وی را مورد حمایت های خود قرار دادند و دایتون نیز در اجرای برنامه های خود تا حد زیادی به دحلان امید بسته بود. به طور کلی این گروه فکر می کردند که دحلان شخص کارآمدی است و در یک لحظه خواهد توانست اوضاع را به نفع حامیان خود تغییر دهد. اما با وجود کمک های مالی صد میلیون دلاری و کمک های تسلیحاتی و لوجستیکی آمریکا و دیگر کشورها به دحلان در نوار غزه، وی نتوانست کاری از پیش ببرد و در نهایت در حال حاضر در هتلی در رام الله، برای توجیه دلایل شکست های خود دنبال بهانه ای می گردد تا در برابر ارباب های آمریکا و صهیونیستی خود جوابگو باشد.
دستورات و تصمیم های دیکتاتور مآبانه
دستورات ریاستی پی در پی عباس و برکناری اسماعیل هنیه و تشکیل دولت اضطراری را چگونه ارزیابی می کنید؟
ج: من با توجه به اینکه ابو مازن تحصیل کرده رشته حقوق است، وی را فردی دمکرات و قانون مدار می دانستم، اما نتایج بدست آمده عکس این مطلب را به ما نشان داد و دیدیم که وی از هر فرصتی برای نقض قانون استفاده می کند. متاسفانه دستور انحلال دولت وحدت ملی و مامور کردن سلام فیاض به تشکیل دولت جدید اضطراری به مثابه نقض قانون و پشت پا زدن به همه ارزش ها و اصولی است که عباس از آنها دم می زد.
ما پس از انحلال دولت وحدت ملی به نخست وزیری اسماعیل هنیه اعلام کردیم که ریاست تشکیلات خودگردان این اختیار را دارد که دولت را منحل کرده و وضعیت اضطراری اعلام کند، اما این حق را ندارد که حکومت اضطراری تشکیل دهد، بلکه بر اساس قانون، دولت موجود باید وضعیت اضطراری را به مدت یک ماه و تا زمان تشکیل دولت جدید هدایت کند. از سوی دیگر، ابو مازن حق انحلال پارلمان و مصوبات آنرا نداشت.
در این شرایط، ابو مازن شورای مرکزی سازمان آزادی بخش را که همه اعضای آن انتصابی هستند، فراخواند تا جای مجلس قانونگذاری فلسطین را بگیرد، این در حالی است که شورای مرکزی ساف از بیش از یک دهه بیش به فراموشی سپرده شده بود و هم اکنون میانگین عمر اعضای آن به هفتاد سال می رسد.
نکته جالب توجه اینکه، همه افرادی که اکنون ادعای مشروعیت دارند، کسانی هستند که در انتخابات پارلمانی نتوانسته بودند آراء لازم را حتی در روستاهای محل سکونت خود، کسب کنند و “نبیل عمرو” یکی از همین اعضای شورای مرکزی ساف در شهر خودش نتوانسته بود، آراء لازم را کسب کند و حتی خانواده خودش هم به او رای نداده بودند!! با این توصیف مشروعیت یافتن آنها در حال حاضر مساله مسخره ای به نظر می رسد.
به نظر من ایو مازن حق ندارد که بدون احساس مسئولیت نسبت به عواقب و پیامدهای خطرناک دستورات و تصمیمات خود بر وحدت ملی و منافع عالی ملی، دستورات و تصمیم های تازه ای را اتخاذ کند.
روند سازش یا حذف مساله فلسطین
پس از اینکه عباس دولت وحدت ملی را منحل کرده و دستور تشکیل دولت اضطراری را صادر کرد خبرهایی مبنی بر پیشرفت در روند سازش شنیده شد. نظر شما در این باره چیست؟
درست است که آمریکا و رژیم صهیونیستی و نیز برخی از کشورهای عربی از پیشرفت در روند سازش دم می زنند، اما باید توجه داشت که این مساله به این دلیل بود که عباس این دولت را با توجه به معیارها و استانداردهای آمریکایی طراحی کرده بود و دولت مذکور نیز جداسازی سیاسی و جغرافیایی کرانه باختری از نوار غزه و تضعیف مقاومت را در دستور کار خود قرار داد.
این طرف ها در شرایطی دم از پیشرفت در روند سازش می زنند که نظامیان رژیم اشغالگر حملات خود علیه ملت فلسطین و احداث دیوار حائل و غصب اراضی و الحاق آنها به شهرک های یهودی نشین و یهودی سازی قدس را ادامه می دهد.
واقعیت این است که من نمی دانم از کدام روند سازش صحبت می کنید! به نظر من سازشی که آنها دنبال آن هستند حذف مساله فلسطین است و ما در این زمینه می گوییم که: مقاومت تا تحقق کامل اهدافش ادامه خواهد یافت و هیچ احدی نمی تواند که مردم نوار غزه را از مردم کرانه باختری جدا کند و ما به کسی اجازه نمی دهیم که اراده ملت ما را نادیده بگیرد.
عباس راهی جز بازگشت به گفتگو ندارد
در صورتی که عباس این موضع گیری هایش را ادامه دهد، جنبش حماس برای آینده چه تدابیری می اندیشد؟
به نظر من ابو مازن این موضع گیری هایش را ادامه نخواهد داد و بالاخره با پایان دادن به این دستورات خود به این واقعیت اعتراف خواهد کرد که نمی توان جنبش حماس را که در انتخابات کرانه باختری و نوار غزه پیروز شد نادیده گرفته و از صحنه کنار گذاشت. به نظر من ابو مازن راهی جز بازگشت به گفتگوها ندارد.
گفتگو ضمن احساس مسئولیت نسبت به منافع ملت
آیا حماس شروط ویژه ای برای این گفتگوها دارد؟
حماس هیچ شرطی برای گفتگو ندارد و صرفا خواستار گفتگوی بدون هیچ قید و شرط و همراه با احساس مسئولیت نست به منافع و آرمان های ملت است.
همه مسائل قابل بحث و تبادل نظر است
آیا هنوز هم سمت نخست وزیری را حق خود می دانید؟
در گفتگوها می توان درباره همه این مسائل از جمله تعیین نخست وزیر، بحث و تبادل نظر کرد و شما می دانید که ما از انعقاد پیمان مکه توافق کردیم که نخست وزیر فردی مسقل باشد.
آیا در صورتی که ریاست تشکیلات خودگردان درصدد تشکیل دولت تکنوکرات باشد، شما با آن مخالفت می کنید؟
امکان تشکیل هر دولتی وجود دارد اما در این شرایط ما اولویت را تشکیل دولت وحدت ملی می دانیم.
دستورات عباس منافع ملت فلسطین را در نظر ندارد
دیدگاه جنبش حماس نسبت به دستورات ریاستی عباس مبنی بر انحلال شاخه های نظامی گروه های مقاومت و ملزم کردن انجمن های خیریه به دریافت مجوز فعالیت جدید چیست؟
همانطوریکه قبلا هم گفتم این دستورات ریاستی به نفع ملت فلسطین نیست بلکه منافع آنها را کاملا نادیده گرفته و به نظر من این دستورات به موقعیت عباس ضربه می زند.
مقاومت تا زمان حضور اشغالگران ادامه دارد
به نظر شما اوضاع کرانه باختری در چه جهتی پیش می رود؟
به نظر می رسد که تشکیلات خودگردان در حال حاضر درصدد اجرای بند اول نقشه راه مبنی بر ضربه زدن به مقاومت در کرانه باختری می باشد و این مساله بدون شک به بحرانی شدن اوضاع در این منطقه می انجامد. ما اعلام می کنیم که مقاومت تا زمان حضور اشغالگران در فلسطین ادامه خواهد داشت. من در اینجا می خواهم مساله ای را به ابو مازن یادآور شوم و آن اینکه وی اگر تجربه اسلو را به یاد داشته باشد متوجه می شود که رژیم صهیونیستی هر امتیازی به طرف مقابل بدهد چندین برابر آن و شاید کلیت مساله فلسطین را از او می خواهد و از همین رو به عباس اعلام می کنیم که در صورتی که این راه را ادامه دهد مطمئنا شکست در انتظار اوست.
مقاومت نماد همیشگی فلسطین است
آیا احتمال آغاز انتفاضه سوم در آینده وجود دارد؟
ملت ما تا زمان اخراج اشغالگران و بازگرداندن حقوق تضییع شده خود به مقاومت ادامه خواهد داد؛ چرا که تنها راه تحقق اهداف ملی آنها همین است. اما در ارتباط با انتفاضه سوم باید بگویم که به نظر من روند مقاومت در جامعه فلسطینی روند رو به رشدی خواهد داشت اما نمی خواهم توضیح بیشتری در این باره ارائه دهم.
نشست شرم الشیخ
ارزیابی شما از نشست شرم الشیخ چیست؟
مساله ای که در این رابطه باید به آن اشاره کرد این است که عباس در این نشست اولمرت را شریک آینده خود برای مبارزه با جنبش حماس و ضربه زدن به مقاومت خواند و موضوعات اصلی مساله فلسطین از جمله بازگشت آوارگان به اراضی اشغالی سال 1948 را نادیده گرفت.
اما با این وجود، اولمرت به هنگام بحث درباره آزادی 250 اسیر جنبش فتح، عباس را رهبر جنبش فتح و نه رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، خواند و بدین وسیله سیلی محکمی به صورت وی نواخت.
من اینجا این سوال را مطرح می کنم که آیا این برای ابو مازن عیب نیست که وی هیچ سخنی از آزادی وزرا و نمایندگان ملت فلسطین که در زندان های رژیم اشغالگر بدترین شکنجه ها را متحمل می شوند، به میان نیاورد و خواستار آزادی آنها نشد؟
لازم به یادآوری است که اولمرت در این نشست به ملت ها عربی و اسلامی توهین کرده و قربانی و جلاد را با هم برابر دانست. علاوه بر این، وی هیچ گامی در جهت برآورده کردن خواسته های ملت فلسطین چه در زمینه توقف احداث دیوار حائل و چه در زمینه آزادی اسیران فلسطینی و حتی برچیدن ایست های بازرسی موجود در میان شهر ها و روستاهای کرانه باختری اتخاذ نکرد.
درخواست رئیس جمهور مصر برای گفتگو
جنبش حماس درخواست “حسنی مبارک” رئیس جمهور مصر برای گفتگو میان گروه های فلسطینی را چگونه ارزیابی می کند؟
به نظر من تنها دستاورد مثبت نشست شرم الشیخ همین درخواست “حسنی مبارک” برای از سر گیری گفتگوها میان گروه های فلسطینی و ساماندهی اوضاع داخلی فلسطین و پایان دادن به درگیری ها و کشتارها است و جنبش حماس از این پیشنهاد وی استقبال کرد.
من می خواهم این نکته را یادآور شوم که روی آوردن جنبش حماس به گفتگو از روی ضعف و ترس نسبت به آینده نیست، بلکه ما از آغاز و زمانی که خود در زندان های اشغالگران بودیم و نیز زمانی که اعضای جنبش حماس در زندان های تشکیلات خودگردان به سر می بردند، بر گفت و گو میان گروه های فلسطینی تاکید داشتیم. ما زمانی که نظامیان اشغالگر را از غزه اخراج کردیم و نیز پس از پیروزی در انتخابات این مساله را اعلام کردیم و اعتقاد داریم که گفتگو نماد تمدن هر ملتی است که می خواهد اختلافات خود را حل کند و به نظر ما تنها راه برون رفت ملت فلسطین از شرایط کنونی گفتگو میان گروه های فلسطینی است، نه صدور دستور از سوی ریاست تشکیلات خودگردان.
بلر فرستاده صلح در خاورمیانه
کمیته چهار جانبه بلر را به عنوان فرستاده صلح در خاورمیانه انتخاب کرد. نظر شما در این باره چیست؟
من واقعا تعجب می کنم که چگونه بلر به عنوان فرستاده صلح در منطقه خاورمیانه انتخاب شده است ؛ در حالیکه وی شریک اصلی جنگ در عراق و افغانستان و نیز بحران کنونی فلسطین است. آنها بهتر بود که شخص دیگری را به این سمت انتخاب می کردند که دستش به خون آلوده نبوده و در جنگ های خاورمیانه شرکت نکرده بود. انتخاب بلر به این سمت نشانه اوج بی شرمی و زورگویی آمریکاست. مطمئنا تا زمانی که دولت آمریکا بر تصمیم گیری های کمیته چهار جانبه سلطه داشته باشد، ما از عملکرد این کمیته راضی نخواهیم بود.
مبادله اسرا
برخی رسانه ها اخباری مبنی بر تماس های جنبش حماس با طرف های خارجی برای مبادله اسرا خبر داده بودند. این خبر تا چه حد صحت دارد؟
ما در این مساله تنها به مصر اعتماد داریم و غیر از این کشور با هیچ طرف دیگری گفتگویی انجام نداده و خواستار وساطت هیچ گروهی نشده ایم. همگان می دانند که پس از اینکه رژیم اشغالگر قدس با آزادی همه اسیرانی که اسامی شان در لیست های تهیه شده از سوی جنبش حماس ذکر شده بود، مخالفت کرد، این گفتگوها متوقف شد.
در بسیاری از این مسائل از جمله همزمانی آزادی اسرا و انجام آن در سه مرحله توافق حاصل شده است و ما زمانی که این لیست ها را ارائه دادیم در مراحل اولیه این طرح بودیم.
به نظر من رژیم اشغالگر صهیونیستی در نهایت به خواسته های جنبش حماس تن خواهد داد؛ چرا که برای آزادی سرباز اسیر خود “گلعاد شلیط” راهی جز پذیرش خواسته های ملت فلسطین مبنی بر آزادی همه کودکان و زنان اسیر و اسرای محکوم به احکام سنگین و اسرای بیمار ندارد.