شنبه 03/می/2025

آزادی اسرای فتح، دستاوردی برای صهیونیست ها و ضربه ای به وحدت ملی

یکشنبه 15-جولای-2007

  به نظر می رسد کمک های مالی و سیاسی بی دریغ آمریکا و رژیم صهیونیستی به “محمود عباس” رئیس تشکیلات خودگردان به ویژه پس از تشدید اختلافات میان وی و جنبش مقاومت اسلامی “حماس” قدرت تشخیص ” نشانه های حسن نیت” خیالی (که رژیم صهیونیستی به آن وانمود می کند) را از عباس گرفته و او هم اکنون در درک نمی کند که در چه دام هایی افتاده است و این کارهای وی چه عواقب وخیمی دارد.

در همین راستا اعلام آزادی 250 اسیر جنبش فتح نیز دام دیگری بر سر راه عباس است که علاوه بر ضربه زدن به جایگاه جنبش فتح و جریان مقاومت فلسطین به موقعیت خود عباس و پرونده اسرا و سوابق مبارزاتی جنبش فتح نیز ضربه می زند.

به نظر می رسد دام های زیادی در پس این اقدام صهیونیست ها پهن شده باشد، اما خطرناکترین آنها منحصر ساختن آزادی اسرای فتح و عدم آزادی اسرای دیگر گروه های فلسطینی است که رژیم صهیونیستی برای این اسرا از تعبیر معروف « افرادی که دستشان به خون صهیونیست ها آغشته نیست» استفاده می کند. “اوری اونیری” منتقد صهیونیستی از این مساله با نام “مسأله ای که حیثیت اعضای جنبش فتح را زیر سوال می برد” یاد کرده و ضمن اعلام همدستی آنها با اشغالگران، عباس را فردی معرفی می کند که تنها به مشکلات مربوط به طرفداران خود توجه می کند و به مشکلات دیگر افراد ملت فلسطین اعتنایی ندارد.

 

این همه شکاف در جامعه فلسطین آنهم یکباره

مقامات رژیم صهیونیستی به صراحت از خطرات این معامله سخن می گویند و به عنوان مثال “ایهود اولمرت” نخست وزیر رژیم صهیونیستی با اعلام تصمیم این رژیم برای تقویت یک طرف فلسطینی در برابر طرف های دیگر می گوید:« این معامله برای تقویت جریان میانه رو در داخل فلسطین است». رسانه های صهیونیستی نیز در تحلیل خود از این مساله اعلام کره اند که این برنامه برای تقویت ریاست تشکیلات خودگردان در برابر جنبش حماس طراحی شده است.

اولمرت در اظهارات خود در این زمینه خاطر نشان کرده است که این برنامه کسانی را که دستشان به خون صهیونیست ها آغشته شده است شامل نمی شود. این مساله نشانگر این است که صهیونیست ها سعی در ایجاد اختلافات متعدد در سطوح مختلف داخلی فلسطین دارند:

اول: ایجاد اختلاف در مساله اسرای فلسطینی از طریق تبعیض در آزادی آنها که در این راستا بر اساس گزارش های رسیده از زندان های رژیم اشغالگر قدس، صهیونیست ها پس از حوادث اخیر اقدام به تفکیک اسرای جنبش فتح از دیگر اسیران فلسطینی کرده اند. مساله اسرا علاوه بر اهمیت عدم تبعیض میان آنها، یک عامل وحدت میان فلسطینیان به شمار می رود و “سند اسرا” نیز بر اساس همین مساله امضاء شده بود و همین سند در مرحله بعد زمینه ساز امضای “سند وفاق ملی” شد و علاوه بر این، یکی از محورهای پیمان مکه نیز بود.

دوم: ایجاد اختلاف در مبارزات ملت فلسطین و ماهیت این مبارزات از طریق تفاوت قائل شدن میان دو شق این مساله یعنی مبارزات سیاسی و مبارزات نظامی و تلاش برای محکوم کردن جنبه نظامی و ضربه زدن به آن. در حالی که مبارزه در برابر دشمن صهیونیستی بر اساس تمامی مقررات و قوانین بین المللی مساله ای قانونی می باشد.

بدون شک پذیرش مساله آزادی اسرای جنبش فتح و بی توجهی به عدم آزادی اسرای دیگر گروه های فلسطینی، تاثیر منفی در میان اسرای مقاومت خواهد گذاشت؛ چرا که این مساله به معنای بی توجهی به آنان می باشد و از سوی دیگر، این مساله از پشت به جریان مقاومت خنجر زده و این احتمال وجود دارد که باعث انصراف برخی فعالان مقاومت از ادامه فعالیت در قالب شاخه های نظامی گروه های مقاومت شود ؛ چرا که آنها آینده مبارزات خود را اسارت در زندان های رژیم اشغالگر و ناامیدی به آزادی می بینند.     

 

هدایای صهیونیستی ـ آمریکایی به ابومازن

سوم: ایجاد دو دستگی میان جنبش فتح و تقسیم آن به جریان میانه رو و تند رو، از طریق تعامل و همکاری با جریان اول و قطع همکاری با جریان دوم. جریانی که رژیم صهیونیستی نام میانه رو روی آنها می گذارد عباس و گروه امضا کننده توافقنامه اسلو است که باران هدایای (تفرقه افکنانه) آمریکایی و صهیونیستی بر آنها باریدن گرفته است و جریان تندرو کسانی هستند که از اقدامات جریان کودتاگر جنبش فتح ابراز نارضایتی کرده و دولت آمریکا و رژیم اشغالگر قدس نیز سعی در به حاشیه راندن این جریان دارند. گفتنی است که مساله آزادی اسرای وابسته به جنبش فتح نیز یکی از مراحل این سناریو می باشد.

چهارم: ایجاد اختلاف و دودستگی سیاسی و دو پارگی جغرافیایی (نوار غزه و کرانه باختری) در میان عموم فلسطینیان که عباس و اطرافیانش با حمایت های آمریکا سعی در اجرای آن در داخل فلسطین دارند.

در این میان اظهارات “زیپی لیونی” وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی گویاتر است. وی اخیرا گفته بود:« رژیم اشغالگر قدس قبلا قصد آزادی اسرای فلسطینی را نداشت،  اما پس از تشکیل دولت جدید بهتر دیدیم که در راستای حمایت از دولت جدید این پیام را به ملت فلسطین ارسال کنیم که: میان اسرای تروریست و آنهایی که دستشان به خون صهیونیست ها آغشته نیست و نیز میان اسرای جنبش فتح با اسرای دیگر گروه های فلسطینی تفاوت وجود دارد.»

 

استقبال خفت بار به جای مخالفت

ناظران سیاسی عقیده دارند که پیشنهاد رژیم صهیونیستی برای آزادی اسرای جنبش فتح مستلزم اتخاذ یک تصمیم قاطع مبنی بر رد این پیشنهاد از سوی تشکیلات خودگردان و عباس و منوط کردن پذیرش آن به پذیرش خواسته های ملی و وحدت بخش فلسطینیان و نیز لغو شروط فتنه انگیزانه رژیم صهیونیستی در میان گروه های فلسطینی بود.

اما دولت انتصابی “سلام فیاض” به جای انجام این کار کاملا از این طرح استقبال کرد و مسئولان این دولت بدون هیچ اعتراضی به عدم هماهنگی این اقدام با طرف فلسطینی و یا بدون ابراز امیدواری برای آزادی اسرای دیگر، از این اقدام رژیم اشغالگر قدس حمایت کردند.

به اعتقاد ناظران سیاسی، درخواست کمک از نیروهای بین المللی و پذیرش ایفای نقش “حامد کرزای” و “آنتوان لحد” از سوی عباس و اطرافیانش برای حفظ قدرت خود و اعلام آمریکا و رژیم صهیونیستی مبنی بر همکاری آنها با عباس و گروه وی به عنوان تنها شریک قابل قبول خود در میان فلسطینیان، از نظر آنها کافی نبود و از همین رو رژیم صهیونیستی دست به یک اقدام جالب و اما فتنه انگیز زده و با تغییر مواضع خود نسبت به گذشته و علی رغم ادعای آنها مبنی بر فراهم شدن “فرصت طلایی” برای صهیونیست ها، اقدام به تقویت عباس در مقابل جنبش حماس کردند، اما بسیاری از تحلیلگران و فعالان عرصه رسانه ها در توانایی عباس برای مقابله با جنبش حماس و خلق معادله جدید در کرانه باختری شک دارند و کمک های آمریکا و کشورهای اروپایی و نیز رژیم صهیونیستی به جنبش فتح و عباس را بی فایده می دانند.

 

شکست همراه همیشه توطئه های صهیونیستی، آمریکایی و برخی طرف های فلسطینی

به عنوان مثال “شلومو بن عامی” وزیر امور خارجه اسبق رژیم صهیونیستی می گوید:« اوضاع جدید، استراتژی “جورج بوش” و “ایهود اولمرت” در ارتباط با درگیری رژیم صهیونیستی با فلسطینیان را با شکست روبرو کرد و با اینکه در سال های گذشته کمک های بسیاری به جنبش فتح ارائه شده، اما این جنبش نتوانسته است اقدام چندانی در برابر جنبش حماس انجام دهد و جنبش حماس پیروز این میدان بوده است.»       

در همین زمینه “تزفی برئیل” روزنامه نگار صهیونیستی نیز در مقاله ای که در تاریخ (8/7/2007) در روزنامه عبری زبان “هآرتص” به چاپ رسید می نویسد: آزادی 250 اسیر جنبش فتح و کمک های مالی به دولت سلام فیاض برای پرداخت حقوق کارمندان این دولت در شرایطی صورت می گیرد که در سوی دیگر جنبش حماس می تواند از طریق مبادله “گلعاد شالیت” نظامی اسیر صهیونیستی با اسرای خود اسرای عالی رتبه خود را آزاد کند. در همین حال عباس در کرانه باختری تلاش دارد که صهیونیست ها را قانع کند که وی به تنهایی توان سارش با آنها را دارد، اما مطمئنا شالیت جز در سایه برآورده شدن خواسته های حماس آزاد نمی شود و به طور حتم دشمن صهیونیستی روزی به این خواسته ها تن خواهد داد.

به این ترتیب حتی تحلیلگران صهیونیستی نیز به این نتیجه رسیده اند که میان طرفی (عباس) که معاملات مشکوکی در زمینه آزادی اسرا انجام می دهد و تلاش می کند که از این طریق نظر مردم فلسطین را جذب کند و محبوبیتش افزایش یابد، با طرفی (حماس) که سعی می کند با قبولاندن خواسته های خود به دشمنش یعنی “اسرائیل” موجبات آزادی اسرای فلسطینی را فراهم کند، تفاوت زیادی است و ملت فلسطین به یقین حماس و شیوه افتخارآمیز وی را انتخاب خواهند کرد و هرگز معاملات مشکوک عباس را قبول نخواهند کرد.

لینک کوتاه:

کپی شد