در طول یک سال و نیم گذشته، روابط رسمی میان فلسطین و اردن تا حد زیادی تیره شد و از زمان پیروزی جنبش مقاومت اسلامی “حماس” در انتخابات پارلمانی اخیر، امان به طرف “محمود عباس” رئیس تشکیلات خودگردان و جنبش فتح گرایش پیدا کرده و مشکلات سیاسی و امنیتی زیادی میان دولت این کشور با جنبش حماس و دو دولت تشکیل یافته از سوی آن ایجاد شد.
اما به اعتقاد ناظران سیاسی، موضع این کشور حتی پس از تحولات اخیر نوار غزه نیز بهبود نیافته و به همان شیوه سختگیرانه ادامه دارد.
مرکز اطلاع رسانی فلسطین، در ارتباط با موضع این کشور در قبال طرف های درگیر در فلسطین، برخی ابهامات موجود در سیاست های رسمی این کشور در قبال تحولات فلسطین و آینده مواضع اردن در این خصوص گفت و گویی با “عریب الرنتاوی” نویسنده و کارشناس مسائل سیاسی اردن و از فعالان سابق سازمان های فلسطینی انجام داده است که متن آن در زیر از نظر خوانندگان محترم می گذرد:
موضع رسمی اردن در قبال فلسطین
در دوره اخیر موضع رسمی اردن مبتنی بر همکاری با یک طرف فلسطینی بود. دلایل تداوم این روند حتی پس از حوادث نوار غزه را در چه چیزی می بینید؟
حوادث نوار غزه باعث تشدید این موضع شد. بدین معنا که اگر قبلا روزنه امیدی برای همکاری بهتر اردن با جنبش حماس باقی بود با وقوع این حوادث این روزنه امید نیز تبدیل به ناامیدی شده و اردن که از ابو مازن در برابر جنبش حماس حمایت می کند، پس از این حوادث بر این موضع خود بیش تر پافشاری می کند.
علاوه بر این، سیاست ها و برنامه های عباس به عنوان هم پیمان استراتژیک این کشور، مورد رضایت اردن است، اما جنبش حماس از دید اردن تهدیدی برای امنیت این کشور به شمار می رود.
چطور می توان این تهدید را تشخیص داد؟
در این ارتباط باید به دو مسأله مهم اشاره کرد: مساله اول، مربوط به روابط جنبش حماس با جماعت اخوان المسلمین است که به حماس این توان را می دهد که ساختاری تشکیلاتی در خاک اردن تشکیل دهد و مسأله دوم، مربوط به تیم نظامی بود. (گفتنی است که اردن چند ماه پیش مدعی شد که یک تیم نظامی و عملیاتی را در خاک خود کشف کرده و حماس را به دست داشتن در این مسأله متهم کرد.)
هنگامیکه به اوضاع داخلی فلسطین با این چشم نگریسته شود، متوجه می شوید که اوضاع داخلی این کشور به سوی تحکیم روابط با جنبش فتح و تشکیلات خودگردان و از سوی دیگر، تیرگی و قطع روابط با جنبش حماس و دولت وحدت ملی پیش می رود.
پیامدهای فشارها و تلاش های صورت گرفته برای انزوای حماس
آیا تحولات نوار غزه دلیل آشکار یا زنگ خطری مبنی بر ناکامی مواضع سیاسی امان در مرحله پس از انتخابات پارلمانی اخیر فلسطین نیست؟
توجه داشته باشید که حتی حامیان حماس هم برخی ملاحظات در خصوص حوادث غزه داشتند، چه برسد به دشمنان این جنبش. استفاده از راهکار نظامی تا حدودی شیوه نامطلوبی بود که جنبش حماس آنرا اتخاذ کرده و با این اقدام خود، باعث ایجاد نگرانی هایی نه تنها نسبت به این جنبش، بلکه نسبت به جنبش اسلامی در جهان و جنبش اسلامی اردن شد. اما اگر با دیده وسیع تری این حوادث را پیگیری کنیم، به اعتقاد من این اقدام جنبش حماس نتیجه طبیعی تحریم و قطع روابط با آن و بن بست در روند سازش بود و ما همواره بر این نکته تاکید داشتیم که هر چند فشارهای اعمال شده علیه جنبش فتح و یاسر عرفات، باعث به قدرت رسیدن جنبش حماس شد، اما فشارهای کنونی علیه جنبش حماس نمی تواند عاملی برای بازگشت جنبش فتح به قدرت شود و طرف هایی که در حال حاضر با جنبش حماس همکاری نمی کنند یک روزی مجبور به همکاری با گروه القاعده خواهند شد! ما این ها را از باب هشدار یا طرفداری از یکی از این طرف ها بیان نمی کنیم، بلکه تجارب گذشته باعث یادآوری این مساله می شود که در صورتی که مردم در تنگنا قرار گیرند، چه انتظاری می توان از آنها داشت؟!
از همین رو اعلام می کنیم که: باید از تحریم و محاصره نوار غزه و جداسازی آن از کرانه باختری و بی توجهی نسبت به آن به شدت خودداری کرد ؛ چرا که این تحریم ها به مثابه بمبی ساعتی خواهد بود که عواقب نه تنها دامنگیر فلسطین و ابو مازن و جنبش فتح می شود بلکه تنها باعث تقویت جریان های افراطی خواهد شد و ممکن است دامنه این افراطی گری ها به کرانه باختری نیز کشیده شود. طراحان این نقشه ها می خواهند این باور را در میان مردم رواج دهند که جنبش حماس در بحران به سر می برد و این اقدامات، این جنبش را به سوی میانه روی سوق خواهد داد، اما در نهایت این احتمال وجود دارد که نتیجه این سناریوی تراژدیک، پافشاری هر چه بیش تر حماس بر مواضع خود و در پیش گرفتن مواضع افراطی شود.
این هشدارها قبلا از سوی بسیاری از طرف ها؛ از جمله طرف های اروپایی و صهیونیستی مطرح شده بود. سوالی که در این میان مطرح می شود این است که چرا مراجع تصمیم گیری امان به این گونه برداشت های سطحی خود از این حوادث ادامه می دهند؟
به نظر من سه دلیل برای این مساله می توان برشمرد. دلیل اول: مربوط به ارتباط تنگاتنگ سیاست خارجه کشورهای به اصطلاح میانه رو عربی با استراتژی آمریکایی در منطقه می باشد ؛ به طوری که این طرف ها نمی توانند خارج از محدوده این استراتژی حرکت کنند.
دلیل دوم: ترس این طرف ها از گسترش نفوذ گروه های اسلامی است و به اعتقاد من زمانی که این طرف ها جنبش حماس را تحریم و به خیال خود مجازات می کنند، می خواهند این باور را در میان مردم خود رواج دهند که شیوه گروه های اسلامگرا سراسر به بن بست رسیده است.
دلیل سوم: مربوط به مراجع تعیین سیاست خارجی این کشورها می باشد که بسیاری از آنها افرادی فاقد صلاحیت می باشند.
مدتی پیش در اردن شایع شده بود که سیاست مراجع تصمیم گیری متکی بر نگاه امنیتی است، آیا شما با این مساله موافق هستید؟
این مساله تنها محدود به نگاه امنیتی نمی شود، بلکه تکنوقرات ها نیز قادر به تدوین سیاست های خارجی برای این کشورها (که دیدی امنیتی به سیاست دارند) نمی باشند و همه این سیاست ها برای آرامش و امنیت ملی جهان عرب و روند پیشرفت دمکراسی مشکل ساز شده و نتایجی کاملا بر عکس در بر دارد. در حالی که این همه از کمک های خارجی به ابو مازن سخن می گفتیم، دیدیم که همه این کمک ها تنها چند ساعت بر باد رفت و هیچ فائده ای نداشت و و از همین رو من حوادث اخیر نوار غزه را “جنگ 6 روزه” نامیدم.
طرح کنفدرالی و راهکارهای پیش رو ….
س: موضع رسمی دولت امان بر تشکیل دو دولت (فلسطینی و اسراییلی ) در داخل فلسطین، تاکید می کند، اما در همین حال در پشت پرده خبرهایی از گزینه های جایگزین برای این دولت؛ به ویژه طرح کنفدرالی شنیده می شود. سیاست دولت اردن با توجه به تحولات کنونی به کدام سمت و سو پیش می رود؟
دلیل اینکه اردن قبلا یک راهکار واحد، ولی اکنون چندین راهکار و گزینه را در پیش گرفته است، اول، از بین رفتن فرصت های تشکیل کشور مستقل فلسطین به دنبال سیاست های رژیم صهیونیستی و دوم روند انشقاق و هرج و مرج داخل فلسطین است و این دو مساله باعث کاهش اعتماد به طرف فلسطینی شده است و همین امر باعث شده است که عده ای چنین طرح هایی را در سر بپرورانند.
دولت اردن تاکنون نسبت به رویدادهای آینده هیچ واکنشی نشان نداده است و تنها یک موضع را اتخاذ کرده است و از همین رو هم من معتقد هستم که پس از شکست روند سازش و ناامنی اوضاع داخلی فلسطین، اظهار نظر قاطعانه درباره راهکار اردن زود است.
اما به هر حال اگر قرار باشد تغییری در موضع اردن ایجاد شود این کار باید مبتنی بر گفتمانی ملی در کشور صورت گیرد.
به طور مشخص، تشریح کنید که موضع رسمی اردن نسبت به آینده مساله فلسطین و ماهیت ارتباط اردن با این مساله چگونه است؟
به نظر من موضع این کشور در حال حاضر که سراسر منطقه در بحران به سر می برد، در مرحله گذار قرار دارد. آیا اکنون می توان تصور کرد که هنوز امکان دولت فلسطین هنوز هم وجود دارد؟ این امکان در حال حاضر کاهش یافته است، اما اگر قرار باشد تغییری صورت گیرد باید این تغییر و اصلاح اردنی ـ اردنی، فلسطینی ـ فلسطینی، یا فلسطینی ـ اردنی باشد و از طریق گفتگو میان گروه های عمده و نه گروه های شکست خورده صورت گیرد؛ چرا که گفتگو باید بر اصولی مستحکم استوار باشد و با در نظر گرفتن منافع عالی دو طرف صورت گیرد و از سوی دیگر، این تغییر از طریق دمکراسی و نه با زور و به منظور برون رفت از بن بست روند سازش و بهبود شرایط سیاسی در اردن و فلسطین صورت گیرد.
لازم به ذکر است که اگر بتوانیم به راهکاری جامع در این زمینه دست پیدا کنیم، به نظر من این راهکار نقطه عطفی در حل بحران فلسطین خواهد بود.
اما از آنجا که مقامات اردن، همیشه در تصمیم گیری های خود در مسائل استراتژیک و نیز در ارتباط با مساله فلسطین دیکتاتور مآبانه رفتار کرده اند، دستیابی به چنین راهکاری غیر ممکن می باشد؟
مطمئنا جهان در حال تغییر و تحول است و با گذشت زمان راهکارهای قدیمی مقبولیت خود را از دست داده و همراه با تضعیف کشورها، طرف هایی که در خارج از محدوده نهادهای رسمی فعالیت می کنند، افزایش و قدرت یافته اند و در نهایت هیچ گروهی نمی تواند مانند دهه های 50 و 60 ادعای قدرت مطلق بودن داشته باشد.
یکپارچه سازی گفتمان دولت و اپوزیسیون
برخی در اردن به منظور اتخاذ موضعی مشترک در قبال حوادث نوار غزه، خواستار وجود یک موضع مشترک میان دولت و اپوزیسیون درباره این حوادث شدند، نظر شما در این باره چیست؟
از آنجایی که ما یک جامعه چند حزبی هستیم، طبیعی است که آراء متفاوتی در این زمینه داشته باشیم.
اما این درخواست ها چنین توجیه می شوند که با هدف جلوگیری از انتقال اختلافات کنونی حاکم بر جامعه فلسطینی به جامعه اردن مطرح می شوند؟
ج: این کار مسئولیت یک طرف نیست، بلکه همه طرف ها مسئول آن هستند و اگر نگرانی در این مورد وجود داشته باشد، نباید از یک طرف در مقابل دیگری حمایت کرد و طرف دیگر را کنار گذاشت. بار دیگر بر این نکته تاکید می کنم که ما یک جامعه چند حزبی هستیم و بحث لزوم یکپارچه سازی گفتمان و مواضع در چنین جامعه ای مغایر دمکراسی و نقض آزادی می باشد.
آیا این گونه مواضع و درخواست ها دو دستگی و اختلاف در اردن ایجاد نمی کند؟
ج: مردم حق دارند که دیدگاه های متفاوتی داشته باشند و من هیچ دلیلی نمی بینم که برخی افراد با اظهار نظرهای غیر منطقی باعث دودستگی و درگیری و نزاع حزبی در کشور شوند؛ چرا که خود صهیونیست ها در زمینه چنین مسائلی به شکل تخصصی کار می کنند و از همین رو، ما باید پل ارتباطی میان گروه های فلسطینی باشیم و برای حل اختلافات میان آن ها تلاش کنیم.