این نویسنده فلسطینی در این گفت و گو، به سؤالات خبرنگار ما درباره تحولات اخیر فلسطین و آینده بحران جاری و ریاست تشکیلات خودگردان و جنبش فتح و جریان معروف کودتاگر این جنبش پاسخ می دهد.
متن گفت و گو:
تحولات فلسطین
حوادث باریکه غزه و تحولات اساسی این منطقه را چگونه ارزیابی می کنید؟
آنچه اتفاق افتاد شبیه یک عمل جراحی بود که البته دیر انجام شد. روزهای بعد از کنترل حماس بر این منطقه ثابت کرد که امنیت و آرامش به نوار غزه باز گشته است و این مهم تنها پس از نابودی کانون های فساد و فرار عوامل آن محقق شد.
وضعیت جدید معادله نوینی را خلق کرده که به هیچ وجه نمی توان آن را دور زد و مسأله فلسطین را در چارچوب صحیح خود قرار داد و جنایت ها و فساد باند اسلو را برای مردم فلسطین و گروه های فلسطینی رسوا ساخت.
“گرسنه نگه داشتن غزه، و شکوفایی اقتصادی کرانه باختری”، راهبردی است که برای تعامل با این دو منطقه در پیش گرفته شده است، نظر شما در این باره چیست؟
این معادله “کرانه باختری عباس و غزه حماس” سرابی بیش نیست و امری خیالی است و اساس آن تکیه بر اشغالگران است که هر روزه سیلی محکمی دریافت می کنند. اولمرت در دیدار اخیر خود حاضر نشد که با توقف حملات به شهرهای کرانه باختری موافقت کند و پس از سخن گفتن از آزادی 250 زندانی عضو فتح، 300 فلسطینی دیگر را بازداشت کرد. درخواست های اشغالگران صهیونیست و شروط آن ها پایانی ندارد و روزهای آینده نشان خواهد داد که هیچ شکوفایی اقتصادی در کرانه باختری وجود ندارد و برخلاف آن صادق خواهد بود.
چشم انداز آینده
با توجه به تلاش های صورت گرفته برای تنگ کردن حلقه محاصره و گسترش دامنه بحران کنونی، وضعیت به کجا ختم می شود؟
در طول یک سال و نیم گذشته “جریان و تیم اسلو” همه شیوه ها و راهکارها را برای نابودی تجربه دمکراتیک فلسطین و دور زدن نتایج انتخابات آزمود و اختیارات قانونی را از دولت حماس گرفت و اعتصاب های سیاسی به راه انداخت و می خواست همه پرسی جعلی راه بیاندازد و در جلوگیری از انتقال اموال به فلسطین دست داشت و با صهیونیست ها هم نهایت همکاری را داشت.
بنده معتقدم که نمی توان بیش از این فشار آورد و همه این تلاش ها برای تنگ کردن حلقه محاصره با شکست مواجه خواهد شد.
فتح جنبشی مهم در فلسطین است و تاریخی مبارزاتی دارد، اکنون این جنبش را به خصوص پس از حوادث اخیر در غزه و رام الله در چه وضعیتی می بینید؟
بله! فتح جنبشی کهن است که برای چندین دهه مبارزات ملت فلسطین را رهبری کرد، اما امروزه متاسفانه باند اسلو این جنبش را ربوده است و آن را از اصول و مبانی خود و حتی از اسمش (سازمان آزایبخش ملی فلسطین که فتح مخفف آن است) دور ساخته و اکنون می خواهد که بقیه اعضای فتح را که علیه این جریان فعالیت می کنند، از بین ببرد.
اکنون جنبش فتح فرصتی تاریخی برای عبرت گرفتن از حوادث اخیر و بازسازی نیروهای خود و فشار برای برگزاری ششمین کنگره سراسری خود (که از سال 1989 تاکنون به تعویق افتاده است) دارد و باید رهبری ملی جدیدی را انتخاب کند که فتح را به جایگاه اصلی و درست خود که همان سنگر مقاومت ملت فلسطین است، بازگرداند.
عباس و اطرافیانش
سیاست ها و رفتارهای عباس انتقادهای زیادی در فلسطین و جهان عرب به دنبال داشته است، حتی برخی معتقدند که وی هم اکنون به شریک اولمرت تبدیل شده است، نظر شما در این بار چیست؟ آیا تحولی مهم در سیاست های وی ایجاد شده است؟
من موافق این نیستم که تحولی در رفتار وی روی داده است، او تغییری نکرده است. وی چنین سیاست ها و برخوردهایی با مقاومت و انواع آن از دیر باز داشته است. او به هر آنچه اشغالگران صهیونیست به او دستور می دهند، ایمان دارد. او در توافق نامه اسلو گرفتار شکست مفتضانه ای شد، اما من با این موافقم که عباس مرحله ای تازه از مبازره با خرد و اندیشه و سرکشی از اصول و ارزش های اخلاقی را شروع کرده است و اظهارات اخیر وی در نشست شورای مرکزی ساف که بازیچه ای بیش در دستان وی نیست، نشانگر اوج فروپاشی اخلاقی وی است که در همدستی با صهیونیست ها و شرکت در جنایت های آن ها علیه ملت فلسطین نمود یافته است.
اکنون عباس و اطرافیانش از “طرح آزادیبخش ملی” سخن می گویند، اصلا آیا چنین طرحی دارند و هدف از این همه تبلیغات در این خصوص چیست؟
درباره کدام طرح سخن می گویند؟ چه نگرشی درباره این طرح و آرمان دارند؟ آنچه ملاحظه می کنیم همدستی و دل بستگی کامل آن ها به اشغالگران صهیونیست است و در عین حال هیچ گونه نگرش و دیدی نسبت به طرح آزادیبخش ملی ندارند و اصلا به آن اعتقادی ندارند.
شاید از راه حل تشکیل دو کشور سخن بگویند، اما باید گفت که چه اندازه از سرزمین های اشغالی 1967 باقی مانده است؟ قدس خارج از هر حساب و کتابی است، دشت مجاور اردن مصادره شده و جاده های کمربنده و شهرک ها و دیوار حایل هم بیش از نیمی از مساحت کرانه باختری هم مصادره شده، پس بنابراین آنها می خواهند کشور فلسطین را در کجا تشکیل دهند؟
تنها طرح این افراد تضمین منافع شخصی خود آنهاست و جز این نیست.
پس از فروپاشی “قلعه های امنیتی” محمود عباس در نوار غزه از کشف اسناد و گزارش های سری خطرناکی سخن گفته شد، نظر شما درباره ماهیت این اسناد چیست؟
تا زمانی که این اسناد که باید تا کنون اعلام می شد، برملا نشود، سخن گفتن هیچ ارزشی ندارد. به صراحت می گویم این توجیه که باید این اسناد در وقت مناسب برملا شود، توجیه خوبی نیست، چه زمانی بهتر از حال حاضر . با افشای این اسناد می توان ضربه سختی به تمامی کسانی که با خون ملت فلسطین تجارت کردند، زد، به همین خاطر از کسانی که این اسناد را در اختیار دارند می خواهم که همین امروز آن ها را افشا کنند.
بار دیگر مطالبی درباره مرگ مشکوک یاسر عرفات عنوان شده است، به نظر شما مسأله تازه ای در این خصوص وجود دارد؟
در کتابی تحت عنوان “ترور عرفات” کاملا به این موضوع پرداخته ام، باید گفت کسانی که با تحقیق در خصوص مرگ مشکوک ایشان مخالفند همان کسانی هستند که حماس را به حمله به منزل عرفات در غزه متهم می کنند و اشک تمساح می ریزند. اکنون باید تحقیقی جدی در این خصوص صورت گیرد و این مسأله ضرورتی ملی برای رسوا ساختن و مجازات دسیسه چینان است.
دحلان و نقش او
شما از جمله کسانی بودید که همیشه نسبت به نقش محمد دحلان از رهبران فتح هشدار می دادید، اکنون از دحلان چه خبر؟
فکر نمی کنم که نقش دحلان پایان یافته است. اما وی اکنون خلوت گزیده و خود را برای ایفای نقش در آینده ای نزدیک آماده می کند. تمامی نقشه هایش در غزه برآب شد و قلعه آرزوهایش در این منطقه فروریخت. در کرانه باختری هم شخصیت مطلوبی نیست. وی بر ملت فلسطین تحمیل شده است و همچنان نیز نسبت به نقش مشکوک وی هشدار می دهم و رعایت این هشدارها امری ضروری است و باید تحرکات وی و جریان اسلو را جدی گرفت.
تحرکات جدید قضایی دحلان علیه شما به کجا رسیده است؟
این مرحله ای جدید از درگیری با سران اسلو است. همچنان که قبلا هم گفتم، شکایت حق طبیعی اوست و من هم کاملا برای این درگیری آماده ام و آنچه را قبلا گفته ام کاملا مستند است و هیچ شخصیت و مقامی نمی تواند آزادی بیان را از من بگیرد و دهان مرا ببندد.