شنبه 03/می/2025

سياست راهبری رژیم صهیونیستی و نقض حقوق فلسطینیان

سه‌شنبه 11-سپتامبر-2007

 

تحلیل گران و پیگیران روند فاجعه ملت فلسطین متفق القولند که تجاوزات و جنایات روزمره نظامیان صهیونیست علیه فلسطینیان از بدو شکل گیری رژیم صهیونیستی در سال 1948 و یا پیشتر از آن وجود داشته است؛ به نحوی که کشتارهای خونینی نظیر دیریاسین و کفرقاسم در سال 1948، صبرا و شاتیلا در سال 1982 و قانا در سال 1996 بر این ادعا مهر تائید می زند؛ کشتارهایی که جنایات جنگی محسوب می شود و نمایشگر درنده خویی این متجاوزان و بیگانگی آنان با معیارها و ارزش اخلاقی است.

شهادت “ایمان الهمص” دختر سیزده ساله فلسطینی بدون هیچ دلیل و بهانه ای بیانگر میزان پایبندی ارتش عبری به موازین و معیارهای نظامی و بین المللی مربوط به نحوه تعامل و رفتار با غیر نظامیان فلسطینی و اتباع خارجی است؛ به ویژه قتل این دختر که به گفته یکی از نظامیان صهیونیست به صورت وحشیانه صورت گرفته است، یک نمونه از سلسله جنایات همیشگی ارتش عبری علیه ملت فلسطین در درگیری نابرابرانه اش با فلسطینیان به شمار می رود و نشانگر یک فرایند برنامه ریزی شده در پرتو نبود مکانیزیم مجازات و محاکمه و بی اعتنایی به معیارها و موازین بین المللی است.

آمارهای اعلام شده حاکی از این است که نظامیان صهیونیست در آغاز سال 2005 پنج کودک فلسطینی را به طرز وحشیانه به شهادت رسانده اند که از جمله آنان “رغد عدنان” کودک ده ساله است که نظامیان صهیونیست در سپتامبر 2004 او را در داخل مدرسه اش گلوله باران کردند و دیگری “دانیا عرام” دختر هشت ساله است که متجاوزان صهیونیست در تاریخ 29/10/2004 او را در راه مدرسه به رگبار بستند.

رسانه های صهیونیستی و خارجی صحنه های تکان دهنده ای از جنایات نظامیان صهیونیست از جمله مثله کردن جسد شهدای فلسطینی، شکنجه فلسطینیان به شیوه های فجیع  و حمله به غیر نظامیان و سرکوب آنان را پخش کردند.

از این رو بررسی سیاست راهبردی نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی و تاثیرات آن بر حقوق ملت فلسطین از طریق پاسخگویی به سه سوال اساسی اهمیت فراوانی دارد:

اول: آیا دولت عبری با گذشت بیش از نیم قرن از کشمکش های خونین در برقراری صلح با عرب ها جدی است؟

دوم: اینجا حقوق فلسطینیان که رژیم صهیونیستی با مستمسک قرار دادن دفاع از خویش و توسل فزاینده به قوه قهریه و نظامی آنها را نقض می کند چه سرنوشتی پیدا می کند؟

سوم: اگر تعدی به حقوق ملت مظلوم فلسطین زائیده ادعای رژیم صهیونیستی مبنی دفاع از خویش باشد پس در آن صورت حق فلسطینی که از او می خواهند سلاح مقاومت را بر زمین بگذارد چه وضعیتی پیدا می کند؟

این جستار در چارچوب پاسخ به پرسش های مطرح شده بر سه محور عمده تکیه خواهد کرد:

اول: بررسی سیاست راهبردی رژیم صهیونیستی در دو گستره مذاکره و نظامی  

دوم: چگونه سیاست راهبردی رژیم صهیونیستی از امضای پیمان اسلو گرفته تا حصول نقطه عطف در کمپ دیوید دوم و سپس شکل گیری انتفاضه الاقصی در سال 2000 و پس از آن سیاست راهبردی نظامی این رژیم کلید خورد.

سوم: سیاست نظامی رژیم صهیونیستی در تضییع حقوق ملت فلسطین به کجا انجامید.

سیاست راهبردی دو بعدی (مذاکره و نظامی) رژیم صهیونیستی. راهبرد مذاکره در چارچوب اصول و خطوط قرمزی که از سال 1982 بر تمامی تیره های ملت صهیونیست حکم فرماست، شکل گرفت و مواضع آنان بر اصول زیر استوار گردید:

1ـ عدم بازگشت به مرزهای قبل از پنجم ژوئن سال 1967م

2ـ رود اردن مرزها شرقی امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی به شمار می رود.

3ـ باید فلسطینیان هیچ سلاحی در اختیار نداشته باشند و فلسطینیان نباید ارتشی تشکیل دهند و نباید نیروهای بیگانه در آن حضور داشته باشند؟ و ارتش “اسرائیل” به عنوان یگانه ارتش آنان باشد و از آنان دفاع کند و کنترل حریم هوایی فلسطین را برعهده بگیرد.

4ـ عدم برچیدن شهرک های یهودی نشین با وجود اختلاف در مورد پیوستن آنها به رژیم صهیونیستی یا باقی ماندن آنها تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان

5ـ قدس به صورت یکپارچه پایتخت همیشگی رژیم صهیونیستی و تحت حاکمیت این رژیم باقی بماند

6ـ تضمین کافی برای سلطه و سیطره دشمن صهیونیستی بر منابع آبی اراضی اشغالی

7- مخالفت با اصل بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمینشان و بازگرداندن فلسطینیان از داخل “اسرائیل” به اراضی اشغالی، حتی افزایش جمعیت آنان و اسکانشان خطری برای امنیت رژیم اشغالگر قدس در پی نداشته باشد.

جداسازی فلسطینیان از صهیونیست ها، قطع ارتباط میان شهرک نشینان صهیونیست و فلسطینیان، توسعه مجدد شهرک های یهودی نشین در مناطق دارای اهمیت استراتژی، آموزش مشترک شهرک نشینان و نظامیان صهیونیست به منظور موفقیت در اجرای عملیات های مسلحانه در کمترین زمان ممکن و وارد آوردن خسارت سنگین بر ملت فلسطین شاکله راهبرد نظامی دشمن صهیونیستی را تشکیل می دهد.

استراتژی رهبران فلسطینی

از سوی دیگر، در چارچوب ارزیابی واقعی راهبرد رهبران فلسطین می گوئیم که تشکیلات خودگردان فلسطین از مقاومت و مبارزه مسلحانه دست کشید و قدم در مسیر صلح و سازش نهاد و در 13/9/1993 پیمان صلح پوشالی را به امضا رساند؛ به گونه ای که با نوع نگرش صهیونیست ها به مقوله صلح همسو شد و رژیم غاصب صهیونیستی را به رسمیت شناخت و با تشکیل کشور فلسطین در مساحت کرانه باختری و نوار غزه یعنی 22 درصد مساحت دولت اشغالگر موافقت کرد و با این اقدام خود از حقی که سازمان ملل آن را با صدور قعطنامه 181 در سال 1948 مبنی بر تشکیل کشور فلسطینی در 48 درصد فلسطین برای مردم فلسطین قائل شد، چشم پوشی کرد.

تشکیلات خودگردان فلسطین علاوه بر امتیازدهی های متعدد به طرف صهیونیستی با تعویق مذاکره درباره مسائل جوهری نظیر قدس اشغالی، آوارگان، شهرک ها، مرزها و همکاری با کشورهای همسایه موافقت کرد و طرفین به این توافق رسیدند که پس از سه سال درباره این مسائل مذاکره کنند. طرفین همچنین درباره ادامه ساخت و توسعه شهرک های یهودی نشین در کرانه باختری و نوار غزه بدون هیچ محدودیتی به توافق رسیدند و همچنین قرار شد که دولت عبری برای تحقق بخشیدن به امنیت داخلی و خارجی خود و نظام کلی شهرک ها از طریق استقرار نیروهای غیر نظامی در داخل آنها برای پاسداری از امنیت آنها ادامه دهد که این امر به منزله موافقت با تداوم حضور امنیتی داخلی و فراخوانی نیروهای مسلح برای تامین امنیت شهرک نشینان است. علاوه بر اینکه نیروهای مسلح و پلیس رژیم صهیونیستی و غیرنظامیان صهیونیست می توانند به شکل آزادانه در کرانه باختری و نوار غزه از جمله مناطق، شهرها و روستاهایی که حاکمیت آنها به تشکیلات خودگردان فلسطین واگذار شده است، رفت و آمد کنند. گفتنی است که کنترل کامل امنیتی مناطق تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان فلسطین موجب شد که کابینه باراک و پس از آن کابینه شارون تمامی طرح ها و برنامه های خود را در کرانه باختری به اجرا درآورند و شرایط کنونی کرانه باختری و نوار غزه زائیده این طرح ها است.

امتیازدهی های تشکیلات خودگران فلسطین

این امر به فقدان نگرش راهبردی نزد تشکیلات خودگردان خلاصه نمی شود ، بلکه تشکیلات خودگردان در تاریخ 23/10/1998 توافقنامه “وای ریور” را با طرف صهیونیستی امضا و امتیازات زیادی را تقدیم دولت صهیونیستی کرد.

طرفین همچنین درباره اتخاذ تدابیر لازم برای جلوگیری از عملیات خرابکاری علیه طرف دیگر به توافق رسیدند و مقرر شد طرف فلسطینی یک طرح امنیتی تدوین و به اطلاع آمریکا برساند که براساس آن فعالیت گروه های مقاومت و زیرساخت های آنها هدف قرار می گرفت و همکاری امنیتی با صهیونیست ها از سرگرفته می شد و همزمان یک کمیته مشترک فلسطینی- آمریکایی برای بررسی گام های اتخاذ شده علیه گروه های مسلح تشکیل می شد. طبق این طرح تشکیلات خودگران مبادرت به بازداشت و محاکمه افراد مظنون به انجام عملیات های ضد صهیونیستی می کرد و در عین حال با آمریکا در خصوص ممنوعیت حمل و نگهداری سلاح و ضبط و مصادره سلاح های بدون مجوز در حوزه استحفاظی خود همکاری می کرد. تشیکلات خودگردان همچنین با شکل گیری کمیته آمریکایی فلسطینی و صهیونیستی بلند پایه برای همکاری امنیتی و سرکوب مبارزان موافقت کرد. همچنین تشکیلات خودگردان تشکیل کمیته سه جانبه بلند پایه فلسطینی ـ آمریکایی ـ صهیونیستی را پذیرفت که ماموریت این کمیته هماهنگی امنیتی و مبارزه با نیروهای مقاومت بود.

پر واضح است که تشکیلات خودگردان به رغم تعهداتی که به طرف صهیونیستی داده بود، نتوانست به این تعهدات عمل نماید، زیرا کاملا هویدا بود که جنبش های حماس و جهاد اسلامی دو جنبش مبارزاتی هستند و طرف صهیونیستی از تشکیلات خودگردان خواسته بود که بر اساس توافقات به عمل آمده با دولت عبری همکاری امنیتی داشته باشد و این دو جنبش را از بین ببرد و شرم آورترین تعهد تشکیلات خودگردان موافقت با تشکیل کمیته امنیتی آمریکایی فلسطینی صهیونیستی برای مبارزه و سرکوب شاخه های نظامی گروه های مبارز فلسطین حماس و جهاد اسلامی بود، اما اجرای این خواسته برای تشکیلات خودگردان محال بود، زیرا این امر به منزله سرکوب کامل مقاومت بود که این امر موجب شد تا دولت وقت عبری و کابینه های پس از آن تشکیلات خودگردان و رئیس آن را فاقد اراده سیاسی برای امضای توافقنامه های سیاسی با دشمن صهیونیستی قلمداد کنند.

درگیری بر سر مرزها یا بر سر موجودیت؟

در اینجا یک سوال مهمی را مطرح می کنم و آن این که چگونه حقوق ملت فلسطین در مقابل دیدگان جهانیان نقض می شود؟

دیدار یاسر عرفات رئیس فقید تشکیلات خودگردان و ایهود باراک نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی در تاریخ 11/7/2000 در گردشگاه “کمپ دیوید” برای امضای توافقنامه همه جانبه و نهایی پایان بخشیدن به درگیری میان ملت فلسطین و رژیم صهیونیستی نقطه عطفی در این زمینه به شمار می رود. گفتنی است که این اقدام در دوران ریاست جهوری بیل کلینتون صورت گرفت.

با پیگیری تحولات این نشست مشخص می شود که ایهود باراک اساسا با هدف به شکست کشاندن این نشست در آن شرکت بود، زیرا در جریان این نشست طرحی از سوی آمریکا برای حل فصل این درگیری مطرح شد و رسانه های وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی برای بزرگ نمایی حجم امتیازات اعطایی طرف صهیونیستی به طرف فلسطینی دست به تبلیغات گسترده ای زدند که به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم:

اعلام  موافقت رژیم صهیونیستی با تشکیل کشور فلسطینی در 95 درصد مساحت کرانه باختری و نوار غزه بر خلاف آنچه که در طرح آمریکایی مطرح شده بود.

هیاهوی تبلیغاتی در زمینه برچیدن شهرک های یهودی نشین واقع در خارج از کانون شهرک سازی

موافقت رژیم صهیونیستی با بازگشت شمار زیادی از آوارگان فلسطینی به سرزمینشان

حال آنکه از طرف فلسطینی خواسته شده بود با سه مسئله موافقت کند:

1 ـ پذیرش حذف مسئله فلسطین و پایان دادن به درگیری های موجود میان فلسطینیان و رژیم صهیونیستی

2 ـ چشم پوشی از قدس شرقی به عنوان پایتخت کشور فلسطین

3ـ چشم پوشی از حق بازگشت آوارگان فلسطینی

همزمان با مخالفت تشکیلات خودگردان با این امتیازدهی ها انتفاضه الاقصی به وقوع پیوست و پرده از اهداف و مقاصد شوم رژیم صهیونیستی برای حذف مسئله فلسطین و نادیده انگاشتن حقوق ملت فلسطین برداشته شد و از آن زمان به دشمن صهیونیستی دست به اقدامات سرکوبگرانه علیه ملت ملت فلسطین که از جمله آنها می توان به کشتارهای دسته جمعی، ترور شخصیت ها، محاصره شهرها و روستاها، گرسنه نگاه داشتن مردم، تخریب منازل مسکونی و ادامه سیاست سرزمین سوخته دیگر جنایات زد که سازمان های حقوق بشر از آنها تعدی به حقوق ملت فلسطین و در ردیف جنایات جنگی ارزیابی می کند. طبق محاسبه سازمان حقوق بشر رژیم صهیونیستی در تاریخ 27/11/2004 دشمن صهیونیستی به تخریب بیش از 4100 باب منزل مسکونی از زمان وقوع جنبش انتفاضه الاقصی در سپتامبر 2000 مبادرت نموده که در 628 باب آن 3983 فلسطینی زندگی می کردند که رژیم اشغالگر قدس به منطور مجازات مبارزان آنها را به طور کلی ویران کرد.

سازمان عفو بین الملل طی گزارشی در تاریخ 20/11/2004 شمار کودکان فلسطینی قربانی جنایات اشغالگران صهیونیست را 550 تن اعلام کرد.

برپایه داده های مرکز اطلاعات ملی فلسطین شمار شهدای فلسطین از 29/9/2000 تا 31/10/2000  به 3800 تن می رسد که اسامی 82 تن از آنان هنوز به ثبت نرسیده است که از این تعداد 699 تن کودک زیر  18 سال و 249 تن دیگر نیز زن بودند. برپایه این داده ها  303 تن هم در این بازه زمانی ترور شده بودند 121 بیمار فلسطینی هم به خاطر اقدامات جائرانه اشغالگران صهیونیست در پست های بازرسی به شهادت رسیده بودند که شماری از آنان زن و تعدادی کودک و برخی هم افراد مسن بودند. شمار بیماران نیز به 43569 تن افزایش یافته و همچنین تعداد بازداشت شدگان و اسیران در زندان های رژیم اشغالگر به 7200 مرد و 128 زن می رسد.

بر پایه داده های اداره مرکزی آمار فلسطین در جریان بمباران وحشیانه دشمن صهیونیستی 69120 باب خانه ویران شد که 7149 باب از آنها با خاک یکسان شده است. از سوی نظامیان صهیونیست 647226 کیلومتر مربع از اراضی فلسطینیان را با بولدوزر ویران کردند. این نظامیان ددمنش از مارس سال 2003 تاکنون به منظور احداث دیوار حایل نیز 1904616 کیلومتر مربع نیز از زمین های فلسطینیان را نیز مصادره کردند.

گفتنی است که این اقدامات جائرانه و غیر انسانی انتقاد و خشم محافل بین المللی را به دنبال داشت؛ به شکلی که سازمان عفو بین المللی با صدور بیانیه ای در اوایل اکتبر سال 2004 ضمن محکوم کردن این جنایات و گستاخانه خواندن آنها تاکید کرد که این اقدامات با کنوانسیون چهارم ژنو تضاد دارد. موارد فوق الذکر گوشه از سوی دیگر، کمیساریای حقوق بشر وابسته به سازمان ملل در چهارم می سال 2004 نیز طی بیانیه ای اقدامات را به مثابه تعدی به حقوق بشر و قانون بین المللی بشر خواند. این اقدامات نشانگر رفتار ارتش عبری با ملت رنجور از ستم فلسطین است که از عدم پایبندی این رژیم به قوانین و موازین و پیمان های بین المللی در تعامل با فلسطینیان حکایت دارد است، این اقدامات در میان حمایت گسترده کاخ سفید که آنها را نوعی دفاع از خویش قلمداد می کند، صورت می گیرد.

با عریان ساختن این واقعیت ها می توان گفت که دشمن صهیونیستی از رهگذر سیطره و سلطه بر ملت فلسطین حقوق مسلم و قانونی و مشروع این ملت را زیر پا گذاشته و می گذارد؛ حقوقی نظیر ؟؟دفاع از خویشتن، درمان و بهداشت، آزادی عمل و فعالیت، اعتراض و مقاومت، کار، مالکیت فردی و اجتماعی، درخواست و درخواست قصاص، انتقام، حفاظت از خود، آزادی فرد و اراده ملی و یک کلام حق برخورداری از زندگی شرافتمندانه، عدالت، آزادی و برابری که از بارزترین حقوق مشترک هر انسانی در هر جا محسوب می شود.

در پرتو این مسئله می توان به این سوال پاسخ داد که آیا نزاع ما بر سر مرزهاست یا بر سر موجودیت و قدر مسلم این که مبارزه ما بر سر موجودیت است و با توجه به این مسئله این جستار با پرداختن به تاثیرات انتفاضه الاقصی بر نیروهای مسلح، شهرک ها، جامعه و اقتصاد تداوم داشته باشد.

آثار و پیامد انتفاضه الاقصی بر رژیم صهیونیستی

از آغاز انتفاضه الاقصی نسبت کشته شدگان رژیم صهیونیستی به کشته شدگان فلسطینی یک به 50 بود که با ادامه انتفاضه شمار کشته شدگان یهودی از 3 نفر در ماه به 17 نفر افزایش یافت و مجموع آنها به 500 تن رسید و تعداد مجروحان به بیش از 3500 مجروح رسید.

از سویی 78 درصد یهودیان ساکن فلسطین از بیم عملیات شهادت طلبانه دیگر حاضر به شب زنده داری در اماکن عمومی نبودند. روزنامه صهیونیستی معاریف در تاریخ 2/4/2004 نوشت قوای نظامی ارتش عبری به خاطر گرفتار شدن در باتلاق انتفاضه به تحلیل می رود. “الیکس فیشمن” طی  مقاله ای  در روزنامه عبری زبان یدیعوت احرنوت تاکید کرد که سیاست امنیتی رژیم صهیونیستی دیگر کارآیی لازم را ندارد و اوضاع امنیتی بدلیل افزایش مخالفان انجام خدمت سربازی که از انجام خدمت سربازی در کرانه باختری به اعتبار اینکه منطقه ای اشغال شده است و جنگیدن در آن حرام است روز به روز وخیم تر می شود .

افزایش موج انتقادات از توسل به قوه قهریه و وحشیگری در انتقام گیری و خشونت طلبی بیش از اندازه دلیل روشنی بر یاس و ناامیدی است .

نظرسنجی مجلس رژیم صهیونیستی نشان داد که اکثریت شهروندان صهیونیستی بیش از هر زمان دیگری در  در اندیشه ترک اسرائیل هستند و 50 درصد یهودیان لائیک قصد مهاجرت دارند و قشر وسیعی از صهیونیست ها برای روز مبادا اقدام به خرید آپارتمان در خارج از “اسرائیل” کرده اند. در یک نظرسنجی مشابه که در  آمریکا انجام شد، 18 درصد یهودیان ساکن این کشور گفتند که رژیم اشغالگر قدس محو خواهد شد و 23 درصد نیز گفتند که چنانچه این رژیم موفق به ادامه حیات شود کشوری یهودی نخواهد بود.

انتفاضه الاقصی خسارت های سنگینی به اقتصاد رژیم صهیونیستی وارد کرد که در سال 2002 این خسارت ها به 11 میلیارد دلار رسیده بود.

کاهش سرمایه گذاری خارجی در داخل دولت به میزان 98 درصد و افزایش سرمایه گذاران یهودی در خارج به میزان 93 درصد. خسارت های وارده بر بخش گردشگری در سال 2001 2 میلیارد و 200 میلیون دلار آمریکایی بود.

صندوق جهانی پول طی گزارشی کسری بودجه دولت در سال 2003 را 2 میلیارد و 66 میلیون شیکل اعلام نمود.

رئیس اتحادیه کارخانه های صهیونیستی از تعطیلی 60 کارخانه در سال 2002 و 150 کارخانه فن آوری خبر داد. گفتنی است که در سال 2003 نیز 90 کارخانه تولید مبل و 150 کارخانه فن آوری تعطیل شدند.

روزنامه عبری زبان “هاآرتص” از طرح های ضربتی دولت برای مقابله با کسری بودجه پرده برداشت که از جمله آنها می توان به موارد ذیر اشاره کرد:

ریزش 10 درصد کارمندان دولت، کاهش 10 درصد حقوق کارمندان، کاهش تعداد وزارت خانه ها از بیست و سه وزارت خانه به نوزده وزارت خانه،

خودکشی و جرم و جنایت در جامعه صهیونیستی بیداد می کند و فاصله میان گروه های لائیک و دینی روزه به روز افزایش می یاید.

اینها گوشه ای از تاثیرات انتفاضه الاقصی بر جامعه صهیونیستی بود. آیا امکان دارد که دو ملت فلسطین و صهیونیست با این همه کینه ای که نسبت یه یکدیگر دارند و این کینه که در وجود همه آنها ریشه داونیده است به صورت مسالمت آمیز در کنار هم زندگی کنند.

واقعیت و ماهیت و درون مایه استراتژی رژیم صهیونیستی طی نیم قرن گذشته نشانگر این واقعیت است که امت عربی؛ به ویژه ملت فلسطین برای رویارویی گسترده و همه جانبه با طرح ها و توطئه های رژیم صهیونیستی چاره ای جز آماده سازی و برنامه ریزی راهبردی راهی ندارند،؛ چرا که هدف آن نابودی هویت اسلامی عرب ها و گسترش سیطره بر اراضی فلسطین می باشد.

لینک کوتاه:

کپی شد