شنبه 03/می/2025

گوشه ای از جنایات شبه نظامیان عباس علیه اعضای حماس

سه‌شنبه 30-اکتبر-2007

  سرویس های امنیتی وابسته به “محمود عباس” رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به حملات وحشیانه خود علیه اعضای جنبش مقاومت اسلامی “حماس” در کرانه باختری و سرکوب آنان شدت بخشیده اند. سرقت، ایجاد رعب و وحشت، چپاول نهادها و هتک حرمت مساجد گواهی بر جنایات این سرویس ها و نشانگر این واقعیت است که تشکیلات خودگردان و جنبش فتح اندیشه گفت و گو را به کلی از قاموس خویش زدوده و شروع به اجرای طرحی کرده است که در آن تشکیلات خودگردان نقش قهرمان فیلمی را بازی می کند که کارگردانانش صهیونیست ها و آمریکایی ها هستند. این جنایات نشانگر وجود یک طرح از پیش تعیین شده از زمان سیطره حماس بر نوار غزه است.

فلسطینیان که دچار یاس و ناامیدی شده اند بر این باورند که عباس طرح آمریکایی- صهیونیستی برای نابودی مقاومت را پیاده می کند؛ به ویژه پس از این که دولت غیرقانونی به ریاست سلام فیاض را تشکیل داد. بدون این که از مجلس قانونگذاری رای اعتماد بگیرد؛ مجلسی که نمایندگانش از طریق یک انتخابات سلام و شفاف برگزیده شده اند.

سرویس های امنیتی عباس مدعی هستند که اقداماتشان جنبه پیشگیرانه دارد که به اقتضای شرایط بحرانی صورت می گیرد، اما اظهاراتی که از گوشه و کنار به گوش می رسد این ادعاها را تکذیب می کند و نشان می دهد که این اقدامات بخشی از توطئه طراحی شده از زمان امضای پیمان اسلو برای سرکوب حماس به شمار می رود؛ جنبشی که بزرگ ترین حامی مقاومت و آزادی است.

آدم ربایی

عناصر این سرویس ها به منظور ادامه نقش متجاوزان صهیونیست که روزانه به شهر قلقیلیا حمله و اعضا و حامیان حماس را بازداشت می کنند که تازه ترین این جنایات بازداشت 13 فلسطینی وابسته به این جنبش و در رأس آنان شیخ ریاض و لویل در شهر قلقیلیا بود، بیش از 15 فلسطینی را به بهانه های مختلفی چون عضویت در جنبش حماس و انجام فعالیت های دینی در مساجد بازداشت کردند که از جمله آنان می توان به اشخاصی چون شیخ “یاسر حماد” معاون مفتی قلقیلیا، “مصطفی صبری” روزنامه نگار و عضو شورای شهرداری و یک پدر به همراه سه فرزندش اشاره کرد.

عناصر این سرویس های جیره خوار در ادامه اقدامات سرکوبگرانه خود علیه اعضای حماس در کرانه باختری حسن المنصور، محمد مازن یاسین فرزند مازن یاسین فرمانده از فرماندهان گردان های شهید عزالدین قسام شاخه نظامی حماس را که به دست صهیونیست های خون آشام ترور شد بازداشت کردند.

علاوه بر این، عناصر وابسته به عباس 3 برادر به نام های عبدالله، ایاد و ایمن، مله نزال و احمد جاموس را ربودند که پس از تلاش خانواده هایشان آزاد شدند. عناصر مسلح وابسته به جنبش فتح و سرویس های امنیتی مذکور بارها به مسجد عمر بن الخطاب در قلقیلیا یورش بردند و وسایل موجود در آن را به سرقت بردند.

خانواده سمیح زید الکیلانی عضو شورای شهر از فهرست “تغییر و اصلاح” وابسته به حماس طی بیانیه ای خواستار آزادی فوری فرزندشان “سمیح زید” شدند. سرویس های امنیتی وابسته به تشکیلات خودگردان سمیح زید را در تاریخ 21/7/2007 ربودند. حال سمیح زید در اثر شکنجه به شدت وخیم و به بیمارستان منتقل شد.

در بخش دیگر این بیانیه آمده است:« ما تمامی عاملان بازداشت و شکنجه فرزندمان را شناسایی خواهیم کرد و به سزای عمل ننگینشان خواهیم رساند.»

سرویس های امنیتی همچنان فعالان، اعضا و رهبران جنبش حماس در شهر نابلس را تحت تعقیب قرار می دهند؛ به گونه ای که عناصر خون آشام این سرویس ها از آغاز سال جاری تا نیمه ماه گذشته بیش از 13 غیر نظامی فلسطینی را به اتهام تشکیل یگان اجرایی ربوده اند که از جمله آنان می توان طه البشتاوی فرزند “شیخ أبوطه البشتاوی” مبلغ پرآوازه فلسطین را نام برد. عناصر سرویس های جیره خوار “اسرائیل” پس از حمله به منزل این چهره دینی فرزندش را بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار دادند و سپس به زندان الجنید واقع در غرب نابلس منتقل و پس از گذشت چند روز آزاد کردند. طه البشتاوی پس از رهایی از زندان الجنید، اوضاع ربوده شدگان در این زندان را وخیم توصیف کرد و شیوه های بازجویی را بسیار خوفناک و تکان دهنده خواند.

قتلگاهی به نام الجنید  

یکی از جوانان قربانی جنایات هولناک ماموران زندان های تشکیلات خودگردان می گوید که این ماموران دست به جنایاتی علیه ربوده شدگان می زنند که نمونه آن را فقط می توان در زندان های اشغالگران صهیونیست و مراکز بازجویی “اسرائیل” مشاهده کرد. این جوان حدودا 40 روز در زندان جنید شهر نابلس در بازداشت به سر برد. وی پس از تحمل آن همه جنایات و شکنجه از سوی هم کیشانش از زندان الجنید آزاد شد، اما آزادی از زندان برایش باورنکردنی بود. وی همچنین تمام مصیبت هایی را که بر سرش آمده بود به ترتیب زمانی و مکانی و بدون کم و کاستی و مو به مو برای ما تعریف کرد.

این جوان همچنین داستان غمباری دیگری را برای ما بازگو کرد که روزنامه “فلسطین” نیز آن را منتشر کرده است. وی گفت نیمه های شب بود سوار خودروی شخصی ام شدم که ناگهان عناصر مسلح فتح به طور عمدی به سوی من تیراندازی کردند و در همین زمان یکی از دوستانم به من خبر داد که شبه نظامیان عباس به مغازه ام یورش برده اند که در پی آن سریعاً خودم را به مغازه ام رساندم، اما ناگهان این نیروها با دیدنم به سویم تیراندازی کردند که در پی این جنایت مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و زخمی شدم و خودروی من نیز در اثر اصابت گلوله به مخزن سوخت خودروم آتش گرفت که افراد حاضر در محل حادثه مرا به بیمارستان وابسته به آژانس امداد رسانی و استخدام آوارگان فلسطینی “آنروا” در قلقیلیا انتقال دادند. سپس به دلیل شکستگی جمجمه و حصول اطمینان از وجود ترکش ها در داخل سرم مرا به بیمارستان تخصصی انتقال دادند.

ربودن از بیمارستان

این جوان تصور کرد که پس از زخمی شدن در امان است و دیگر سرویس های امنیتی با او کاری نخواهد داشت، اما پس انتقالش به بیمارستان دولتی رفیدیا و معاینه و عکس برداری پزشکان به او توصیه کردند که باید به خاطر اطمینان از سلامتی جمجمه اش باید چند روزی را در این بیمارستان بستری شود و در حالی که پزشکان با او صحبت می کردند ماموران پلیس فلسطین و شماری افراد نقابدار به این بیمارستان ریختند و از او خواستند تا بدون سر و صدا همراه آنان راه بیفتد و برودد. این ماموران بدون اندک توجهی به توصیه های پزشکان او را بازداشت کردند. این جوان می گوید:« به ماموران پلیس و افراد نقابدار گفتم که به من اجازه دهید تا پس از بهبودی و ترخیص به مقر پلیس مراجعه کنم، اما آنان به خواسته من هیچ وقعی ننهادند.»

شکنجه ها و مشکلات بازجویی

فحاشی و بستن اتهامات دروغین و عربده کشی و تهدید نشانه های بارز بازجویی این سرویس ها به شمار می رود. وی خاطرنشان ساخت که بازپرس در جریان بازجویی مرا دروغ گویی بزرگ خواند و به شیوه های مختلفی سعی کرد تا مرا وادار به اعتراف به عضویتم در انجمن اسلامی دانشگاه پیام نور کند، اما ناکام ماند. من با انجمن اسلامی دانشگاه مذکور همکاری می کردم. بازپرس مرا تهدید کرد و گفت:« اگر به عضویت خود در این انجمن اعتراف نکنی آنقدر در این زندان می مانی تا بپوسی و از بین بروی و هیچ کس هم از آن باخبر نشود حتی خانواده ات.» با وجود این همه تهدید، اما من اندکی ترس و واهمه به دل راه ندادم و به خاطر همین تهدیدات به مدت 5 روز دست به اعتصاب غذا زدم و بازپرس بار دیگر آمد و مرا با تهدید خواست مرا مجبور به غذا خوردن کند، اما ناکام ماند و پس از این که دید این تهدیدات تاثیری ندارد گفت:« به درک اگر مردی.” سپس مرا به سلول انفرادی انتقال داد و پنجره کوچک آن را بست تا هوا وارد آن نشود. وی همچنین گفت: « زمانی که داخل این تک سلولی بودم یک نگاهی به بالای آن انداختم و روزنه ای در نزدیکی سقف به چشمم خورد و خودم را با هزار مصیبت به آن رساندم و یک نگاه به بیرون انداختم و دوستان اسیرم را دیدم و آنان را صدا زدم که در آن لحظه یکی از ماموران این زندان مرا دید و بهت زده شد و مرا تهدید کرد و گفت که وای به حالت اگر بار دیگر این کار تکرار کنی.»

قانون شکنی

از سوی دیگر، “محمد ابوسندس” قاضی دادگاه صلح بیت لحم تصمیم گرفت که یاسر عبدالمجید یکی از ربوده شدگان وابسته به حماس را آزاد کند. سرویس های امنیتی وابسته به عباس او را به تلاش برای تشکیل یگان اجرایی در بیت لحم کرده متهم کرده بود. قاضی پس از بررسی پرونده وی به این نتیجه رسید که ادله کافی برای بازداشت وی ندارد، لذا حکم آزادی وی را صادر کرد، ولی مقامات این سرویس ها با این تصمیم مخالفت کردند و مانع از آزادی وی شدند.

لینک کوتاه:

کپی شد