حق بازگشت آوارگان فلسطینی و شرایط کنونی که موضوع آوارگان فلسطینی با آن دست و پنجه نرم می کند؛ موضوع گفت و گوی زیر است . یاسر علی، نویسنده و روزنامه نگار فلسطینی و سردبیر ماهنامه ” العوده ” تحولات و چالش های فراروی این موضوع را در شرایط کنونی تشریح می کند.
آیا رویای بازگشت فلسطینیان آواره تحقق خواهد یافت و یا نه برعکس این ملت در شرایط کنونی از این رویا روز به روز فاصله می گیرد؟ رفتن هیئت فلسطینی به آناپولیس بدون این که درباره حق بازگشت سخنی به میان آید؛ چه مخاطراتی را به دنبال خواهد داشت؟ چه ارتباطی میان تلاش های در حال انجام برای به رسمیت شناخته شدن یهودیت اسراییل و موضوع آوارگان فلسطینی وجود دارد؟ و آیا اوضاع آوارگان فلسطینی در عراق تحول گذرایی است یا این که این موضوع پیامدهای خاصی را به دنبال خواهد داشت؟
این ها سوالاتی هستند که در گفت و گوی زیر که خبرنگار مرکز اطلاع رسانی فلسطین با یاسر علی نویسنده و روزنامه نگار در بیروت انجام داده است مطرح شده وبه آن ها پاسخ داده شده است.
بیست سالگی انتفاضه و حق بازگشت
س : بیست سال قبل آتش انتفاضه مردمی و یا انقلاب سنگ شعله ور شد؛ شما تاثیر این انتفاضه بر حق بازگشت ملت فلسطین که در آوارگی و تبعید به سر می برند؛ چگونه ارزیابی می کنید؟
ج : عده ای می گویند ؛ همین افتخار برای انتفاضه سنگ کافی است که توانست بیشتر فلسطینیان را به سمت مبارزه و درگیری با اشغالگران بکشاند و کانون انقلاب و مقاومت را متحول سازد . اما به نظر من انتفاضه مسیر مبارزه را تغییر نداده بلکه راه مبارزه را وسیع و پر دامنه کرده و پر دوم پرواز را به پرنده مقاومت فلسطینیان بخشیده است و شکل مبارزه را کامل کرده است.
اگر مبارزه فلسطینان توانسته است که به داخل جامعه آنان باز گردد؛ پس به طریق اولی حق بازگشت آوارگان نیز سرنوشت چنین بازگشتی را خواهد داشت و این رویا محقق خواهد شد.
فلسطینیان دریافتند که زندگی در فلسطین اگرچه تحت اشغال باشد؛ این فرصت را به آنان خواهد داد که به مبارزه و مقاومت و ریشه دوانیدن در سرزمینشان ادامه دهند. فلسطینیان حاضرند تحت هر شرایطی به فلسطین بازگردند حتی اگر آزادی آنان در داخل فلسطین کمتر و محدودتر باشد. خلاصه کلام این که فلسطینیان آواره اگر در خارج از فلسطین در آزادی هم به سر ببرند ترجیح می دهند به داخل فلسطین بازگردند و آزادیشان سلب شود و زندگی در زندان های داخل فلسطین را بر آزادی های خارج از وطن ترجیح می دهند.
اگر چه هیچ چیز در جهان با آزادی برابری نمی کند ولی همین آزادی در مقابل حق بازگشت و در مقایسه با آن وزن خود را در کفه ترازو از دست می دهد.
پیام شصت سالگی فاجعه فلسطین
س : فلسطینیان در آستانه شصت سالگی فاجعه فلسطین قرار دارند شما با توجه به این فاجعه چه پیامی برای این ملت دارید؟
ج : با توجه به این مسئله پیام های زیادی برای فلسطینیان وجود دارد؛ به طور مثال آنان باید به سوی وحدت ملی و گفت وگوی داخلی و ایجاد مرجعیت واحدی گام بردارند؛ مرجعیتی که نماینده واقعی ملت فلسطین باشد و انتظارات آنان را برآورده کند و مسئولیت رهبری آنان را در مسیری به عهده بگیرد که در آن قدم گذاشته اند نه این که در پشت سر این ملت قرار بگیرد و آنان را در جهتی سوق دهد که علاقه ای به آن ندارند . این فاجعه به ما می آموزد که نباید امور و سرنوشت فلسطینیان به کسانی سپرده شود که در مورد احقاق حقوق انسانی ، دینی و تاریخی فلسطینیان کوتاهی می کننند.
ما باید پیام و فریادمان را به گوش جامعه بین المللی برسانیم و مسئولیت کوتاهی در مورد قضیه فلسطین و احیانا همکاری با اشغالگران و چشم پوشی از جنایات آنان را برعهده آنان بدانیم؛ جنایاتی که عاملان آن، نقشه و طرح سازمان ملل را نادیده می گیرند و اگر چه همین طرح و نقشه ها نیز چندان سودمند نیستند و حتی در اصل ظالمانه نیزهستند ولی درهر صورت جامعه بین الملل با اتکا به این طرح ها نیز نتوانسته است؛ جلوی ستم ها و حق کشی های بین المللی را بگیرد.
ما باید فریادمان را به گوش امت عربی و اسلامی نیز برسانیم و به آنان یاد آورشویم که موضوع فلسطین تنها مربوط به فلسطینیان نیست بلکه آزاد سازی آن بر عهده تمامی امت عربی و اسلامی است.
کنفرانس آناپولیس و حق بازگشت
س : گروهی از فلسطینیان به آناپولیس رفتند و بدون این که در آن جا مسئله آوارگان را مطرح کنند به فلسطین بازگشتند؛ به نظر شما این موضوع خطراتی را به دنبال نخواهد داشت؟
ج : این گروه مانند سایر طرف های شرکت کننده در این کنفرانس اختیاری ندارند و ضعیف هستند و استحقاق آن را ندارند که از جانب ملت فلسطین سخن بگویند و خود را نماینده ملت فلسطین معرفی کنند و جای بسی تاسف است که این گروه با نظریه صهیونیست ها در مورد آوارگان به عنوان راه حل نهایی موافق است و این مسئله در همین حد هم جنایتی در حق ملت فلسطین می باشد.
شرکت کنندگان در کنفرانس آناپولیس می دانند که این کنفرانس نمی تواند؛ راه حل نهایی قضیه فلسطین را ارائه دهد و عملی سازد زیرا راه حل های آمریکایی که به صورت یک جانبه منافع صهیونیست ها را در نظر می گیرد؛ نمی تواند مشکلات اساسی را حل کند و عادلانه باشد و ما می دانیم که بوش در مورد چهارمسئله اساسی یعنی مسئله قدس و شهرک ها ، مرزها و آوارگان به شارون کاملا اطمینان داده و خیال او را آسوده کرده است.
به هر حال پرونده آوارگان معلق و حل نشدنی باقی مانده است و در آینده نیز این گونه خواهد ماند و جز با بازگشت آنان به سرزمین و میهنشان حل نخواهد شد.
دولت فلسطین
س : تشکیل دولت فلسطین نه تنها گزینه آمریکایی است بلکه خواسته صهیونیست ها نیز هست و آن گونه که از نانوشته ها بر می آید؛ دولت مورد نظر آنان فاقد پایه ها و مبانی اساسی و قدرت کافی است . آیا به این سادگی امکان دارد که دولت حقیقی را بدون داشتن عناصر اساسی فوق تشکیل داد و آیا ملت فلسطین تشکیل چنین دولتی را پایان تاریخ مبارزه طولانی و درد و رنج های خود می دانند؟
ج : منافع صهیونیست ها ایجاب می کند که سریعا تشکیل دولت فلسطین را اعلام کنند زیرا به ثبات اوضاع کنونی صهیونیست ها کمک می کند و با این ترفند دولتی را به وجود آورند که فلج و خالی از محتواست و فقط به درد امضای معاهدات زیان بار و مشکل آفرین می خورد و اسراییل می تواند به کمک این دولت مشکلاتش را به طور کامل حل کند و این اقدام مشکل فلسطینیان را حل نخواهد کرد و به گمان آن ها این دولت دهان فلسطینیان معترض را خواهد بست و آنان با پذیرش این دولت و عملکرد آن دیگر نخواهند توانست دست به اعتراض و مخالفت بزنند.
مسلما این گونه راه حل ها نمی تواند بعد از شصت سال عذاب ، آوارگی ، مقاومت و پایمردی، ملت فلسطین را اقناع کند .
مسئله اسکان آوارگان فلسطینی
س : آوارگان فلسطینی ساکن عراق به شدت در رنج و عذاب هستند و درد و رنج عده ای از آنان نیز با رفتن به تبعیدگاه های بسیار دور در آمریکا لاتین به ظاهر کاهش یافته است . آیا این تحولات گذرا هستند و یا این که موضوع اسکان آوارگان پیامدهای ناگوار خاص خود را خواهد داشت؟
ج : سیاست در مضیقه و تنگنا قرار دادن آوارگان فلسطینی در بعضی از کشورها قبل از مطرح شدن وضعیت اسفبار آوارگان فلسطین ساکن عراقی وجود داشت و بعضی از لبنانی ها سخت گیری در مورد فلسطینیان را بهترین راه در جهت رهایی از اسکان آنان در لبنان می دانند.
ما تصور نمی کنیم که مهاجرت صد نفر به برزیل با همکاری چند کشور صورت گرفته باشد ولی شرایط محیط زندگی فلسطینیان در عراق و لبنان آنان را وادار کرده است به فکر مهاجرت باشند تا زندگی شرافتمندانه و شایسته ای برای آنان فراهم شود.
یهودیت اسراییل
س : اخیرا مشاهده شده است که تلاش هایی در جهت به رسمیت شناخته شدن یهودیت اسراییل صورت می گیرد آیا این موضوع را با مسئله آوارگان و حق بازگشت آنان مرتبط می دانید؟
ج : تثبیت و نهادینه کردن یهودیت رژیم صهیونیستی به هدف محفاظت از صبغه یهودیت این رژیم در جهت دوام و استمرار اشغالگری آنان صورت می گیرد و چشم پوشی و نادیده گرفتن حق بازگشت ملت فلسطین به سرزمینی است که در سال 48 اشغال شده است و بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمینشان اساس و پایه های یهودیت این رژیم را سست خواهد کرد و با بازگشت این آوارگان اکثریت غالب بودن یهودیان در سرزمین های 48 از بین می رود و در خوش ببینانه ترین صورت دولت دو قومی و دوملیتی به وجود خواهد آمد . به همین دلیل اسراییل اصرار دارد که قبل از هرگونه توافق صلح با فلسطینیان و دست یابی به حل قضیه فلسطین باید آنان یهودیت اسراییل را به رسمیت بشناسند و به رسمیت شناخته شدن یهودیت اسراییل از جانب فلسطینیان به معنی به رسمیت شناختن عدم بازگشت فلسطینیان خواهد بود زیرا یک شی و ضد آن در یک جا جمع نخواهند شد.
فرهیختگان فلسطینی
س : با توجه به جایگاه شما به عنوان یک روزنامه نگار و نویسنده اکنون به بخش فرهنگی قضیه فلسطین برمی گردیم. عده ای گله می کنند که بعضی از فرهیختگان و نویسندگان فلسطینی در مورد آن چه که می نویسند و می گویند آزادانه و مستقل عمل نمی کنند و صرفا از حاکمان سازشکار و سیاست های رسمی پیروی می کنند؛ به عنوان مثال اگر توافق اسلو را در نظر بگیریم می بینیم بسیاری از بلندگوها ساکت ماندند و قلم ها چیزی ننوشتند و در مورد این پرتگاه هشداری ندادند تا این که فلسطینان در دام سازش شکست خورده و خفت باری افتادند؛ آیا شما با این دیدگاه موافق هستید؟
ج : نقش فرهیختگان و دانش اندوختگان فلسطینی از زمانی گرفتار سردرگمی معروف خود شد و در مقابل پول و قدرت از ادای مسئولیت خود شانه خالی کرد؛ رو به سراشیبی سقوط است . من زمانی را به یاد می آورم که اتحادیه نویسندگان و روزنامه نگاران مستقلا عمل می کردند و بر عملکرد رهبران تسلط داشتند و مراقب هوشمندی به شمار می رفتند . سرانجام رهبران سیاسی فلسطین براین اتحادیه تسلط پیدا کردند تا از شر سخت گیری های رهبران این اتحادیه که روزگار آن ها را سیاه کرده بودند؛ آسوده شوند.
بعضی از دست اندرکاران امور فرهنگی نیز از مسئولیت حساس خود به خاطر پول و قدرت کناره گیری کردند و هنگامی که ثروتی را به دست آوردند؛ استقلال خود را از دست دادند از این گونه موارد در کرانه باختری به وفور یافت می شود.
البته رهبران سازمان آزادی بخش چنین شرایطی را به وجود آوردند و آنان فقط به نگارش سخنرانی های ابومازن می پردازند و آن چه را نیز که به مذاقشان خوش نیاید؛ حذف می کنند؛ به طور مثال اخیرا یاسر عبد ربه جمله ای از سخنان ابومازن را به بهانه این که خشم اسراییلیان را برمی انگیزد؛ حذف کرده است.
س : من در این جا این گفت وگو را با سوالی خاتمه می دهم که انتظار دارم به آن پاسخ صریح و شفافی بدهید. به نظر شما ملت فلسطین به رویای بازگشت خود نزدیک می شود یا این که در شرایط کنونی هر روز از آن فاصله می گیرد؟
ج : این ملت به رویای بازگشت نزدیک می شود؛ اگر چه عملا و در ظاهر تا حدودی با آن فاصله دارد یعنی این که این رویا روز به روز گسترده تر می شود و با دوری و پراکندگی از بین نمی رود . مسئله بازگشت که قطع نامه های بین المللی آن را به رسمیت شناخته اند تا آن زمان که ملت فلسطین بتواند؛ قدرت واقعی و ذاتی خود را به دست آورد و در معادلات بین المللی برگ های برنده را در دست بگیرد؛ کمی در دور دست خواهد بود .
اکنون این ملت بر حق بازگشت اصرار می ورزد و این اصرار و پافشاری این ملت را به سوی بازگشت و آزاد سازی پیش می برد . اما رهبرانی که تمامی برگه های خود را در سبد آمریکا و اسراییل قرار داده اند و از خود اختیاری ندارند و منتظر تصمیم آن هستند؛ هرگز نخواهند توانست؛ چنین رویایی را محقق سازند و شاید توانایی انجام چنین کاری را نداشته باشند.