پنج شنبه 01/می/2025

گریه ام بر بالین پسر شهیدم حسام ناشی از احساسات و عواطف انسانی بود نه ضعف و ناراحتی

سه‌شنبه 29-ژانویه-2008

 

زمانی که انسان با یک رهبر برجسته فلسطینی که از حادثه ترور نجات یافته اما همچنان در لیست ترور آنها قرار دارد و دو فرزند خود را نیز در این راه تقدیم کرده است، گفتگو می کند، احساس عظمت و افتخار می کند و ناخودآگاه زبان به تحسین وی می گشاید و باید هم چنین باشد؛ چرا که وی  دکتر “محمود زهار” از رهبران برجسته جنبش مقاومت اسلامی “حماس” است که ارتش رژیم صهیونیستی در حادثه ترور نافرجام وی، منزلش را هدف موشک بالگردهای نظامی خود قرار داد و علاوه بر دامادش، پسر بزرگترش “خالد محمود زهار” را نیز در این حادثه به شهادت رساند. در حادثه ای دیگر که تقریبا دو هفته پیش اتفاق افتاد پسر دیگر این رهبر برجسته فلسطینی به نام “حسام محمود زهار” نیز به شهادت رسید، اما وی هیچگاه ضعفی از خود نشان نداد و اشکهایی که در وداع جگر گوشه خود حسام جاری کرد، تنها نشان از احساسات و عواطف انسانی وی داشت.

مرکز اطلاع رسانی فلسطین چند روز پس از شهادت پسرش “حسام” که از مبارزان گردان های شهید “عزالدین قسام” بود در مصاحبه ای با دکتر “محمود زهار” ملقب به “ابو خالد” از رهبران برجسته جنبش حماس، درباره خاطرات تلخ و شیرین زندگیش و امیدواری وی به پیروزی فلسطینیان به گفتگو نشسته است که در زیر متن این مصاحبه را با هم می خوانیم:

خبرنگار مرکز اطلاع رسانی فلسطین: در آغاز لازم می دانیم که شهادت “حسام” دومین پسرتان را به شما تبریک و تسلیت عرض کنیم. می خواهیم بدانیم که چگونه از این خبر مطلع شدید؟

دکتر محمود زهار: خداوند به شما جزای خیر عطا کند. من از خداوند متعال برای پسر شهیدم آرزوی رحمت و برای خود آرزوی پایداری و مقاومت در این راه و در نهایت پیوستن به جمع شهدا را دارم. اما در ارتباط با سوال شما درباره نحوه دریافت خبر شهادت پسرم حسام باید بگویم که یک نفر ساعت یک و نیم بامداد روز سه شنبه (15/1/2008) به پسرم محمد اطلاع داد و وی نیز به من اعلام کرد که حسام زخمی شده است، اما من همان لحظه فهمیدم که وی شهید شده است.

احساس یک فرد با سابقه

س: در لحظه دریافت خبر شهادت فرزندتان چه احساسی داشتید؟

ج: کسی که چنین حالتی را تجربه نکرده باشد، نمی تواند احساس مرا درک کند. من در این لحظه همان احساسی را داشتم که در لحظه شهادت پسر بزرگترم خالد داشتم. واقعیت این است که پس از شنیدن خبر شهادت حسام، بلافاصله روانه بیمارستان شدیم و همه جا را جستجو کردیم و حتی به ستاد عملیات گردان های قسام نیز مراجعه کردیم، اما به دلیل حضور نظامیان صهیونیستی در سراسر نوار غزه و حتی در عمق خاک این منطقه مبارزان فلسطینی هنوز نتوانسته بودند، پیکر پسرم را به بیمارستان انتقال دهند. من در بیمارستان از میزان افراد زخمی شده در حمله ارتش صهیونیستی و حال آنها اطلاع حاصل کردم؛ چرا که معمولا هر گاه یکی از مبارزان گردان های قسام یا یک شهروند فلسطینی زخمی می شود، ما برای اطمینان از سلامتی وی و ابراز همدردی با خانواده وی به ملاقات وی می رویم. من به مدت یک ساعت در بیمارستان منتظر بودم تا اینکه بالاخره پیکر پسرم فیاض را به بیمارستان انتقال دادند.

س: اولین کلمه ای که شما در لحظه دیدن پیکر “حسام” به زبان آورد چه بود؟

ج: اولین کلمه ای که من در این لحظه به زبان آوردم شکر خدا و ذکر عبارت استرجاع (إنا لله و إنا إلیه راجعون) بود. به محض اینکه پیکرش را در سردخانه دیدم، او را بوسیدم و پس از دیدن محل تیر خوردگی، آن قسمت از بدنش را هم بوسیدم و سپس دستمالم را با خونش متبرک کرده و در جیبم گذاشتم.

دلی سرشار از عشق و ایمان

س: گفته می شد که شما پس از شهادت پسر بزرگترتان خالد، حسام را که کوچکترین پسر شما بود، بیشتر از همه دوست داشتید. چه خاطره ای از وی به یاد دارید؟

ج: در قلب حسام حتی یک ذره احساس بد هم نسبت به هیچ انسانی در روی این کره خاکی وجود نداشت و در یک جمله می توانم بگویم که دلش آکنده از عشق و ایمان بود و از سوی دیگر انسانی فوق العاده مهربان بود. من باور نمی کنم که وی حتی نسبت به کسانی که به نوعی به او بدی کرده اند، کینه ای در دل داشته باشد. علاوه بر این، اگر مشکلی بین وی و شخص دیگری به وجود می آمد و وی از روی ناراحتی به جان خود قسم می خورد که دیگر تا زنده است با آن شخص صحبت نکند، فردای همان روز خود او به دیدن آن شخص می رفت و همه مردم به این مساله اذعان دارند. حسام وقتی کنار مادرش می نشست، همیشه سرش را بر روی پای مادرش می گذاشت و مانند بچه ها ناز و غمزه می کرد. مادرش همیشه می گفت که برای پسرم همسری انتخاب خواهم کرد و آنها در کنار ما خواهند ماند، اما این خواست خداوند بود که قبل از ازدواجش، شربت شهادت بنوشد.

س: آیا این مساله واقعیت دارد که وی حافظ اسرار شما بود؟

ج: نه تنها حسام، بلکه همه برادرانش هم همین طوری بودند و هستند. در یک دوره سخت و دشوار محمد یار و یاور من بود که در این مدت حسام در منزل بود و از مادر و خواهرش محافظت می کرد. اما در مدت اخیر، به دلیل مشغول شدن محمد به تحصیلات خود، حسام این نقش را برای من ایفا می کرد و به یار و مددکار من تبدیل شده بود. شکر خدا همه فرزندانم مثل هم هستند و من نمی توانم هیچ فرقی میان آنها قایل شوم.

گریه بر بالین فرزند

ج: شما در بیمارستان خویشتن داری کردید، اما در لحظه وداع نتوانستید جلوی احساسات خودتان را بگیرید و در این صحنه اشک از چشمان دلیر مرد حماس جاری شد. در این لحظه چه احساسی به شما دست داد؟

ج: نه، حتی پیامبر اکرم (ص) نیز در چنین لحظاتی گریه کرده بود، اما این گریه ها به معنای از دست دادن کنترل و عدم خویشتن داری نیست، بلکه این احساسات و عواطف انسانی و مهر پدری نسبت به فرزندش است که اشک را از چشمان انسان جاری می کند. اما با این وجود باید بر این نکته تاکید کنم که دوست داشتن فرزندانمان به این معنی نیست که ما از فعالیت آنها در زمینه مقاومت جلوگیری کنیم. به نظر من هر کس گریه نکند، اصلا انسان نیست. گریه نشانگر ضعف یک انسان نیست، بلکه بر عکس نشان قدرت انسان است. مردم ما به یاد دارند که من در زمان شهادت “عوض سلمی” نیز در مسجد و در مقابل مردم گریه کردم، اما این گریه خودنمایی نبود، بلکه نشانگر احساسات و عواطف درونی من بود. گریه نوعی ابراز احساسات انسانی در فقدان عزیز از دست رفته است و این مساله حتی در زندگی رسول گرامی اسلام (ص) نیز اتفاق افتاد و وی در مرگ پسر عزیزش (ابراهیم) گریه کرد. از همین رو ما علاوه بر دوست داشتن فرزندان خود اعم از پسر و دختر، به وطن و مقدسات خود نیز عشق می ورزیم و این مساله را به آنها نیز یاد می دهیم. همین عشق ما نسبت به فرزندانمان باعث می شود که ما با اشغالگران بجنگیم؛ چرا که دوست نداریم که آنها در زیر یوغ اشغالگران که خود آنرا تجربه کرده ایم و شهدای زیادی در این راه تقدیم کرده و مصیبت های زیادی را تحمل کرده ایم، زندگی کنند.

ما خواستار آزادی سرزمین فلسطین از زیر سلطه اشغالگران هستیم و به پیروزی در این راه نیز امید داریم. عشق به فرزندانمان همان چیزی است که قرآن کریم آنرا به ما یاد داده است و این مساله، وسیله خوبی برای در امان ماندن فرزندان ما از گرفتار شدن در دام فساد است. اما ما در عین حالی که فرزندانمان را دوست داریم، به آنها این اجازه را می دهیم که با اختیار و آزادی کامل از کرامت، وطن و مقدسات خودشان دفاع کنند.

به نظر من افرادی که حس فطری انسان دوستی در وجود آنها زنده است، با تقواترین افراد و دارای خلوص نیت بیشتری هستند. خداوند متعال خود در قرآن کریم می فرماید:«فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین» آیه 29 سوره دخان (نه آسمان به حال آنها گریست و نه زمین و نه بدیشان مهلتی داده شد). وقتی که آسمان و زمین گریه می کنند این مساله به معنای ضعف آنها نیست و هر کس چنین ادعایی داشته باشد به خطا رفته است. اشغالگران سعی داشتند از این مساله در تبلیغات منفی خودشان علیه من استفاده کرده و ادعا کنند که این حادثه کمر زهار را شکسته است، اما خود آنها نیز می دانند که چنین مساله ای امکان ندارد.

فداکاری های متوالی

س: گفته می شود که افرادی که به منظور عرض تبریک و تسلیت با شما تماس می گرفتند، به جای اینکه به شما تسلیت بگویند، با مشاهده وضعیت شما روحیه می گرفتند و بر صبر و پایداری آنها در راه اراده خود افزوده می شد. شما این مساله را چطور ارزیابی می کنید؟

ج: تجربه به من یاد داده است که هر گاه سیل مصیبت ها و مشکلات به سویم هجوم می آورد، باید به پیشگاه خداوند متعال سجده کنم و از او کمک بخواهم. این مساله باعث می شود که انسان مصیبت ها و مشکلات را مایه افتخار و عظمت خود بداند و من این مساله را در حادثه شهادت پسر بزرگترم خالد و دامادم عوض تجریه کرده بودم و شهادت حسام نیز تجربه دیگری در همین زمینه بود. علاوه بر این، ما همواره شهدای زیادی را در راه دفاع از قدس و وطن فلسطینی خود و نیز در راه حفظ هویت خود تقدیم کرده ایم و به این مساله ایمان کامل داریم که بالاخره در این راه پیروز خواهیم شد و پیروزی تنها با ریخته شدن این خون ها تحقق خواهد یافت. در واقع خون این شهدا، نقشه واقعی کشور فلسطین را ترسیم و آنرا نورانی می کند. مردم فلسطین در راه دستیابی به آزادی، فداکاری های زیادی از قبیل تحمل مشکلات محاصره و محرومیت و گرسنگی و مرگ را از خود نشان داده اند تا اینکه به هدف پاک و مقدس خود در آزاد سازی سرزمین خود و حفظ عزت و کرامتشان دست یابند.   

ابراز همدردی با خانوده های شهدا وظیفه من بود

س: با وجود اینکه خود شما از حادثه شهادت پسرتان داغ دیده بودید، به ملاقات خانواده های شهدای دیگر این حادثه رفتید؟ چطور توانستید این کار را انجام دهید؟ و برخورد مردم با شما چطور بود؟ پیام شما به مردم فلسطین پس از این حادثه چیست؟

ج: اولا باید اعلام کنم که این وظیفه من بود که به دیدار خانواده های شهدای این حادثه بروم؛ چرا که همین مردم فلسطین در کنار پسر خودم در حال مقاومت بودند و پدران شهدای دیگر این حادثه نیز مثل من در فراق فرزندان خود می سوختند. از همین رو من احساس وظیفه کردم که باید در این مصیبت آنها شریک باشم؛ چرا که آنها قبلا در مصیبت های گذشته با من ابراز همدردی کرده و به دیدار من آمده بودند. علاوه بر این، ما هیچ فرقی میان شهدای جنبش حماس و جنبش فتح نمی گذاریم و من حتی در مراسم گرامیداشت شهدای جنبش فتح نیز شرکت کردم و مردم با صمیمیت از من استقبال کردند.

س: شما پس از شهادت فرزندتان اعلام کردید که اشغالگران پاسخ این جنایت خود را دریافت خواهند کرد. آیا این مساله تحقق یافت؟

ج: پس از این حادثه بیش از 170 موشک به سوی اهداف صهیونیستی شلیک شد و ما با این کار خود نشان دادیم که ادعای آنها مبنی بر تصمیم جنبش حماس به توقف شلیک موشک صحت ندارد.

سر همدردی

س: راز ابراز همدردی گسترده همه جهانیان با محمود زهار چیست؟

ج: ابراز همدردی همه جهانیان با من تنها ناشی از حس انسان دوستی آنها نبود، بلکه این افراد یاوران همیشگی مساله فلسطین هستند که مقاومت مردم فلسطین و شهادت جوانان فلسطینی از جمله پسرم حسام را باعث نهادینه شدن آرمان های خود می دانند و از همین رو با من ابراز همدردی کردند. بیشترین افرادی که از حادثه شهادت پسر من متاثر شده و احساس شادی یا غم می کردند مسلمانان بودند و البته نباید نقش احساسات بشر دوستانه را در این مساله نادیده گرفت. به هر حال من در اینجا به نمایندگی از تمامی خانواده های شهدای فلسطینی از ملت های عربی و اسلامی و مقامات این کشورها و نیز وزرای کنونی و سابق فلسطین و دیگر کشورهای عربی و شخصیت ها و علما و فعالان و در کل از همه انسان های خیرخواه سراسر جهان که با خانواده های داغ دیده فلسطینی ابراز همدردی کرده بودند تشکر و قدردانی می کنم.

تجاوز رژیم صهیونیستی ناشی از شکست آن بود

س: شما دلیل تشدید حملات رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه و تلاش این رژیم برای قطع ارتباط نوار غزه با دیگر مناطق را در چه چیزی می بینید؟

ج: شکست پروژه رژیم صهیونیستی، شکست محاصره نوار غزه، بی نتیجه بودن کشتارها و به گرسنگی کشیدن ملت فلسطین و قطع جریان برق نوار غزه باعث احساس شکست آنها در مقابل ملت مبارز فلسطین شده است و از همین رو دیوانه وار به نوار غزه حمله می کند.

مساحت نوار غزه به اندازه ای کوچک است که بر روی نقشه هم به سختی قابل تشخیص است، اما با این وجود با قدرت در مقابل آمریکا و کشورهای اروپایی و نیز برخی جریان های خیانت پیشه در داخل فلسطین که علیه نوار غزه فعالیت می کنند، مقاومت و ایستادگی می کند و با این کار، دشمنان خود را به استیصال کشانده است. مقاومت قهرمانانه ساکنان این منطقه در برابر حملات رژیم صهیونیستی، پاسخی است به برخی گروه های متواری شده به رام الله، که ادعا می کردند جنبش حماس مقاومت در برابر دشمن صهیونیستی را متوقف کرده است. حال می بینیم که جنبش حماس نه تنها از مقاومت دست نکشیده است، بلکه همچنان شهدای زیادی را در راه مقاومت تقدیم می کند و به هیچ وجه مبارزان خود را خلع سلاح نکرده است. این جنبش در واقع سلاح هایی را که به منظور نابودی مقاومت وارد نوار غزه شده بود و به سرویس های امنیتی تشکیلات خودگردان و گروه خیانت کار در داخل جنبش فتح تحویل داده شده بود از دست آنها خارج کرد و با توزیع این سلاح ها به مبارزان گروه های مقاومت، از این سلاح ها علیه خود منابع ارسال این سلاح ها استفاده می کند.

س: به نظر شما، آیا گروه تشکیلات خودگردان در رام الله در محاصره نوار غزه و توطئه علیه ساکنان این منطقه دست داشت؟

ج: این مساله را باید به تحلیلگران سیاسی واگذار کرد تا این مساله را به دقت مورد بررسی قرار داده و نظر خود را درباره آن اعلام کنند.

س: نظر شما درباره اظهارات “سعید صیام” وزیر کشور سابق فلسطین در ارتباط با تلاش ها برای ترور رهبران جنبش حماس و توطئه انفجارهای خونین در مساجد چیست؟

ج: قبل از شهادت پسرم حسام اطلاعاتی در این زمینه داشتم، اما باید همه مسائل مرتبط با این توطئه مشخص شود و پس از آن متهمان این حوادث را که برخی از آنها به رام الله و برخی دیگر به مصر متواری شده اند، بازداشت کنیم. برای این منظور لازم است که با ارسال درخواست هایی به رام الله و مصر خواستار دستگیری و تحویل این افراد به وزارت کشور دولت منتخب فلسطین شود تا پس از آن پرونده های این افراد مراحل قانونی خود را طی کند.

س: به نظر شما این توطئه ها از سوی جنبش فتح طراحی شده بود یا صرفا برخی افراد به صورت جداگانه اقدام به چنین کاری کرده اند؟

ج: زمانی که جنبش فتح با تغییر منشور خود، ایدئولوژی و خط مشی خود را فراموش کرد، به سوی منافع شخصی و گروهی کشیده شد و همان طوری که “مالک” گفته است، کنار گذاشته شدن ایدئولوژی و تفکر از یک تشکیلات باعث ظهور بت ها در داخل آن می شود. با نهایت تاسف بت های موجود در داخل این جنبش با سرمایه هایی که در اختیار دارند، باعث گرایش مردم به سوی خود و به تعبیر بهتر بت پرستی در داخل این جنبش شده اند.

س: پیام شما به ملت های عربی و اسلامی چیست؟

ج: پیام ما به ملت های عربی و اسلامی که در این راه ما را همراهی کردند، این است که با عمل به مسئولیت های خود در زمینه کمک به ملت زخم دیده فلسطین، ملت ما را در مقابل رژیم صهیونیستی و آمریکا و نیز جامعه بین المللی تنها نگذارند و همانند گذشته به حمایت های خود از مردم فلسطین و جهاد و مقاومت آنها ادامه دهند.

من ملت های عربی و اسلامی را به خدا سوگند می دهم که ملت مبارز فلسطین را در مقابل ظلم های آمریکای جنایتکار و اشغالگران صهیونیست تنها نگذارند تا ما بتوانیم به مقاومت و پایداری خود در برابر حملات و تجاوزات رژیم صهیونیستی تا آزاد سازی کامل سرزمین های فلسطینی از چنگال اشغالگران جنایتکار ادامه دهیم.  

لینک کوتاه:

کپی شد