پنج شنبه 08/می/2025

شیخ احمد یاسین، مرد خستگی ناپذیر

دوشنبه 24-مارس-2008

بیست و دوم مارس هر سال مصادف است با سالروز یک حادثه عظیم و بزرگ که هیچ گاه از اذهان پاک نمی شود. در این روز خاطره جانسوز شهادت شیخ احمد یاسین کودکان، زنان، سالمندان و جوانان ـ نه تنها در فلسطین ؛ بلکه در تمامی نقاط جهان ـ از ذهن ها می گذرد و همه این عبارت جاودانش را که می گفت “آرزویم آن است که خداوند از من راضی باشد” را به خاطر می آورند. عبارت فوق الذکر آخرین حرف هایی بود که شیخ احمد یاسین، بنیانگذار جنبش حماس اندکی پیش از حمله جنگنده های صهیونیست و شهادتش بر زبان جاری ساخت.

خبرنگار مرکز اطلاع رسانی فلسطین وارد منزل ساده و بی زرق و برق شیخ احمد یاسین شد تا در پنجمین سالروز شهادتش با فرزندان ایشان به گفتگو بپردازد. دیوارها و اثاثیه ابتدایی و هر چه که در منزل بود، انسان را به یاد سادگی، خوش خلقی و محبت شیخ نسبت به خانواده و همسایگانش می انداخت.

 زندگی اجتماعی شیخ

فرزند شیخ احمد یاسین می گوید: “پدرم (رحمه الله) مدرسه ایمان و اعتقاد بود و نه تنها ما بلکه تمام کسانی که او را می شناختند، از وی درس می گرفتند. علاوه بر این، شیخ در درجه اول یک مصلح اجتماعی بود تا جایی که زنان شکایت شان را پیش ایشان می بردند و شیخ نیز با شیوه کاملا مهربانانه و محترمانه مشکل آنان را حل می کرد. هیچ مشکل خانوادگی نبود، مگر آنکه شیخ آن را حل می نمود و کاری می کرد که روابطی مستحکم میان زن و شوهر برقرار می شد، روابطی که بسیار قوی تر از گذشته بود.”

عبدالحمید می افزاید: “شیخ یک مجاهد استوار بود و هرگز در به جا آوردن صله رحم کوتاهی نمی کرد. ایشان به منزل دختران شان می رفتند و با آنها از وضعیت زندگی شان و همچنین چیزهایی که نیاز دارند، صحبت می کردند. پدر با وجود مشغولیت های فراوان در جنبش، به همسایگان و خویشاوندان نیز سر می زدند.”

 برنامه های روزانه شیخ

مریم، دختر شیخ احمد یاسین و همسر اسامه المزینی از رهبران برجسته جنبش حماس در مورد برنامه های روزانه شیخ گفت: “شیخ اندکی قبل از نماز صلح بیدار می شد. وضو می گرفت و چند رکعتی نماز می خواند و بعد فریضه صبح را به همراه جماعت در مسجد ادا می نمود و بعد از پایان تسبیحات و اذکار وارده، می خوابید که البته دلیل این خواب هم ضعف جسمی ایشان و افزایش شمار بیماری هایی بود که ایشان از آن رنج می برد. پدر برای آنکه صبحانه را با ما بخورد، از خواب بیدار می شد و ما هم بعد از ایشان از خواب بر می خاستیم و برای عرض ادب خدمت ایشان می رسیدم. ضمنا تا پیش از آنکه پدر برای شرکت در جلسات مستمر خود بیرون رود، با ایشان صحبت می کردیم.”

خانم مریم یاسین خاطرنشان می سازد: “پدر بعد از ظهر برای صرف ناهار به منزل می آمد و ما را هم صدا می زد تا کنار همدیگر ناهار را میل کنیم. برنامه شیخ برای عصر خیلی پر بود و تا لحظه ادای نماز مغرب ادامه می یافت. بعد از نماز، پدر به ما اجازه می داد تا در کنارش بنشینیم و با هم حرف بزنیم ؛ البته برخی مواقع به خاطر مشغولیت های فراوان پدر، موفق به دیدن ایشان نمی شدیم.”

همسر اسامه المزینی می افزاید: “شیخ با وجود بیماری و معلولیت و همچنین مشغولیت های فراوان هرگز از خستگی نمی نالید و هرگز نشانه های خستگی بر چهره اش نمایان نمی شد تا جایی که احساس می کردیم ایشان در کمال آسایش و آرامش هستند و نیاز به هیچ چیزی ندارند. پدر همیشه بشاش بود و هیچ کسی را به خشم نمی آورد و بر هیچ کسی خشم نمی گرفت و چیزی که بیش از همه خوشحالش می کرد، دیدن کودکان و بازی با آنها بود.”

 خانواده و نواده هایش

مریم یاسین می گوید: “خداوند متعال به پدرم سه پسر و هشت دختر عطا کرد که از میان دختران شش نفر آنها ازدواج کرده و متاهل هستند و دو دختر دیگر به دنبال شهادت همسران شان بیوه شدند که نام آنها هانی ابوالعمرین و خمیس مشتهی است و یکی از آنها در جریان ترور اسماعیل ابوشنب از فرماندهان حماس به شهادت رسید و دیگری نیز در جریان شهادت شیخ احمد یاسین شربت شهادت را نوشید. شیخ 40 نوه دارد که 23 تای آنها پسر و بقیه دختر هستند.”

 او به تهدیدهای دشمن عادت داشت

دختر شیخ احمد یاسین تاکید می کند: “تهدیدات مستمر اشغالگران قدس مبنی بر ترور پدر هرگز باعث ترس و هراس ایشان نشد. تهدیدات صهیونیست ها جزئی از حیاتش شده بود. ایشان همیشه می گفتند که راضیند به رضای الهی ؛ البته تا حد امکان تلاش می کردند تا با احتیاط رفتار کنند و بیشتر وقت شان را بیرون از خانه سر می کردند و گهگاه هفته ها بیرون از خانه بودند.”

وی اظهار می دارد: “با وجود آنکه نیاز شدیدی به ایشان و محبت هایشان داشتیم ؛ ولی همیشه برایش آرزوی شهادت می کردیم. ما از ایشان می خواستیم که تمام جوانب احتیاط را بسنجد و کاملا مخفیانه حرکت کند ؛ ولی ایشان می گفتند: ما به اندازه ای که خداوند مشخص کرده است، عمر می کنیم و بعد هم شروع به خندیدن می کردند تا جایی که ما ترس و هراس خود را فراموش می کردیم و ایشان نیز شروع به صحبت در مورد وضعیت زندگی و همسران و فرزندان مان می کردند.”

 شب شهادت

مریم یاسین در ادامه یادآور می شود: “پدر در شب شهادت با لبخندهایی که به دخترها، پسرها و نوه هایش می زد، با آنان خداحافظی می کرد. ایشان بعد از صرف سحری خانه را ترک کردند ؛ زیرا قصد داشتند تا روز دوشنبه ای که در صبح آن به شهادت رسیدند، را روزه بگیرند. پدر با وجود خستگی شدید، بیماری های مزمن در وضعیتی شب را به عبادت می گذراندند که تازه یک روز از بیمارستان مرخص شده بودند. او در بامداد روز دوشنبه هدف حملات جنگنده های صهیونیست قرار گرفت و در حالی به شهادت رسید که روزه دار بود و از در مسجد خارج می شود. فکر نمی کنم که شهادتی از این بالاتر وجود داشته باشد.”

 نتیجه زحمات شیخ

عبدالحمید، پسر شیخ احمد یاسین می گوید: “درختی که شیخ کاشت، امروز در حال ثمره دادن است و هر روز جنبش حماس پیروزی های جدیدتری را رقم می زند ؛ زیرا این درخت را شیخ و دوستانش با ایمان و اخلاص خود کاشتند. از جمله نتایجی که زحمات شیخ به دنبال داشت، می توان به پیروزی حماس در انتخابات مجلس قانونگذاری و موفقیت این جنبش در کسب اکثریت کرسی های پارلمان و همچنین تشکیل دولت اشاره کرد. ضمنا از اعتراف دشمن صهیونیستی به شکستش در برابر گردان های قسام می توان به عنوان اوج موفقیت های حماس یاد کرد.”  

 پیام پایداری و مقاومت

عبدالحمید در پیام خود خطاب به ملت فلسطین گفت: “ملت را به پایداری، مقاومت و صبر در مقابل سختی ها و مشکلات دعوت می کنم ؛ زیرا همان طور که پیامبر اکرم و همچنین شیخ احمد یاسین، شیخ و پدر فلسطین می فرمود پاداش صبر در نهایت بهشت است.”

فرزند شیخ احمد یاسین همچنین از امت عربی و اسلامی خواست تا از ملت فلسطین حمایت کنند و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نورزند و گفت: “عرب ها و مسلمانان باید برای مجاهدان فلسطینی دعا کنند و آنچه که مجاهدان برای آزادی مسجدالاقصی و سرزمین اسرا و معراج از دست اشغالگران لازم دارند، تامین نمایند.”

 روح امید

وی افزود: “هر وقت دچار ناامیدی و یاس می شدیم، پدر به ما روحیه می داد. بی تردید فلسطین و امت اسلامی با شهادت شیخ احمد یاسین یکی از رهبران خود را از دست داد و فقدان او، در حکم فقدان یک پدر، یک دوست و یک رهبر بود. از خداوند متعال می خواهیم که همچون او رهبری را به ما عطا فرماید.”

آری! شیخ احمد یاسین ـ رحمه الله ـ یک رهبر بیمار ولی بلند همت بود که راه رسیدن به عزت و سربلندی را به تمامی دوستان، فرزندان و هر کس که او را در دنیا می شناخت، یاد داد. شیخ همیشه آرزویش رسیدن به مقام شهادت بود و همیشه ترس آن را داشت که در بستر بمیرد و خداوند نیز به او نعمت شهادت را عطا فرمود. 

لینک کوتاه:

کپی شد