پنج شنبه 08/می/2025

پایان بهره برداری آمریکا و اسرائیل از مهندس و طراح اسلو

چهارشنبه 30-آوریل-2008

  دیدار اخیر محمود عباس از آمریکا دستاورد های 17 ساله طرح صلح را بر همگان آشکار کرد؛ طرحی که از پیمان اسلو آغاز و به پیمان آناپولیس و به دنبال آن به دیدارهای سری و غیر سری انجامید و در پایان در وعده جرج بوش به عباس در مورد مفهوم دولت جدید فلسطین تبلور یافت که در مجموع در اعطای تضمینات به اشغالگران خلاصه شد ؛ همان تضمیناتی با توجه به آن روی سکه به نخست وزیر سابق صهیونیست ها یعنی به آریل شارون داده شده و کنگره آمریکا نیز آن را به تصویب رسانده بود.

بنا به اظهارات منابع نزدیک به عباس در این دیدار آن چه که به وی پیشنهاد شد؛ مذاکره در مورد تنها 64 درصد از خاک کرانه باختری بود و بس که بنا بر گزارش روزنامه الشرق الاوسط شامل منطقه الاغوار و قدس و اطراف آن نمی شود.

به گزارش این روزنامه بوش و اولمرت به خواسته های عباس در مورد توقف شهرک سازی و به رسمیت شناختن دولت فلسطین با مرزهای سال 1967 اهمیتی ندادند و به آن وقعی ننهادند بلکه به وی پیشنهاد کردند که فقط در مورد 64 درصد از سرزمین های کرانه باختری بدون در نظر گرفتن منطقه الاغوار و شهرک های صهیونیستی و آنچه اشغالگران آن را قدس بزرگ می نامند؛ حاضر به مذاکره هستند.

وطن ملی یهود

بنا به گزارش همین روزنامه اولمرت به عباس یاد آور شد که قدس تحت سیطره امنیتی کامل صهیونیست ها باقی خواهد ماند و فقط اداره امور داخلی مسجد الاقصی و قبة الصخره به فلسطینیان سپرده می شود.

مساحت کرانه باختری و نوار غزه مجموعا بیش از 6 هزار کیلومتر نیست و تنها 22 درصد از مساحت27هزار کیلومتری کل فلسطین را شامل می شود . آن چه اکنون به عباس پیشنهاد شده تنها 14 درصد از خاک کل فلسطین را در بر می گیرد و تازه همین اندازه از مساحت فلسطین نیز با ساختن شهرک های صهیونیستی تکه تکه شده و از نوار غزه جدا می شود و با وجود این شهرک ها رفت و آمد میان قسمت های آن جز از راه تونل و راه های زیر زمینی امکان پذیر نخواهد بود.

علاوه بر این در مورد مسایل اساسی و مهم مانند قدس و حق بازگشت، عباس فقط در مورد بازگشت آوارگان ساکن لبنان مذاکره کرده ولی مشخص نکرده است که این آوارگان در صورت بازگشت باید در کجا ساکن شوند آیا در اراضی اشغالی سال 48 یا در سرزمین هایی که اشغالگران آن را دولت فلسطین می نامند.

 وزیر امور خارجه صهیونیست ها به طور آشکار می گوید که آوارگان فلسطینی به سرزمین های 48 باز نخواهند گشت و فقط وی و حکومت اشغالگران به این نکته تاکید می کنند که تشکیلات خودگران باید رژیم صهیونیستی را به عنوان دولت یهود به رسمیت بشناسد و باید بقیه فلسطینیان نیز از سایر نقاط اخراج شوند و در داخل آن چه که دولت آینده فلسطین نامیده می شود؛ اسکان داده شوند.

امتیازات رسوا کننده

دولت آمریکا از تمامی گرایش ها و موضع گیری های رژیم صهیونیستی آشکارا و بی پروا حمایت و پشتیبانی می کند. به دنبال دیدار عباس از آمریکا بلافاصله مجلس سنا و نمایندگان قانونی را تصویب کردند که به موجب آن فلسطین اشغالی وطن قوم یهود شناخته می شود.

حجم ناکامی و شکست رییس تشکیلات رام الله از آن جا مشخص می شود که وی نتوانست در مورد برچیدن ایست و بازرسی های نظامی در کرانه باختری و یا طرح های شهرک سازی مستمر توفیقی حاصل کند و اکنون پس از گوشمالی در نشست اخیر با رییس جمهور آمریکا و ناامیدی از مذاکرات صلح کنونی با صهیونیست ها فریاد بر می آورد و ضجه می کشد.

ناظران بر این باورند که عباس به عنوان طراح و مهندس توافق اسلو این توافق را به صورت سری به جریان انداخت و از روش حل و فصل مسایل از طریق مذاکره از همان آغاز دفاع کرده است و با تمام توان به ویژه بعد از رسیدن به مقام ریاست تشکیلات به دنبال دست یابی به این سراب می باشد. اکنون در سال پایانی ریاست خود و بعد از 17 سال امتیاز دهی مداوم به نقطه صفر رسیده است و رژیم صهیونیستی حتی نمی خواهد چیزی به او بدهد تا مانع رسوایش شود و آبرویش نرود.

سیاست جایگزینی

اکنون ناظران سیاسی این سوال را مطرح می کنند که آیا عباس توانسته است آن گونه که آمریکا و صهیونیست ها می خواهند ایفای نقش کند ؟ آن چه مسلم است که اکنون زمان آن رسیده است که فرد دیگری را جایگزین وی نمایند تا بتوانند به امتیازات بیشتری دست یابند.

بر همگان آشکار است که عباس زمانی به ریاست تشکیلات و سازمان آزادی بخش و فتح دست یافت که اشغالگران یاسر عرفات را مانعی بر سر راه مسیر صلح می دانستند و اکنون زمان آن رسیده است که خودش نیز به چنین سرنوشتی دچار شود.

ناظران سیاسی از این تعجب می کنند که با وجود این که عباس از این همه ناکامی و ناامیدی سخن می گوید و اکنون در پایان راه به چنین سرنوشت و آینده ای دچار شده است باز بر ادامه مذاکرات و دیدار با ایهود اولمرت اصرار و با مذاکرات داخلی با حماس مخالفت می ورزد و در مورد مصالحه ملی و حل اختلافات شرط و شروط تعیین و مانع تراشی می کند و به جای این که به آغوش ملت باز گردد و لو این که دیر باشد و به اصول ملی فلسطینیان تمسک جوید؛ سخنان آن چنانی را در واشنگتن و قاهره بر زبان می آورد که بیشتر موجب تضعیف موقعیت وی می شود.

لینک کوتاه:

کپی شد