علی دحبور آزاده فلسطینی نسبت به ادامه بی توجهی ها و سهل انگاری های زندان های رژیم صهیونیستی در ارائه خدمات پزشکی به بیماران فلسطینی هشدار داد. دحبور اظهار داشت که بیماران زیادی در زندان های صهیونیستی وجود دارند اما در این زندان ها به وضعیت آنان کوچک ترین توجهی نمی شود.
وی از همگان خواست تا به وظایف خود در قبال سهل انگاری های پزشکی در حق اسرا در زندان های رژیم صهیونیستی عمل کنند.
این آزاده فلسطینی همچنین به یکی از خطرناک ترین پدیده در زندان های اسرائیلی که همان جاسوسی است اشاره و تاکید کرد که بیشترین اعترافات اسرا از سوی جاسوسان صورت می گیرد.
خبرنگار مرکز اطلاع رسانی فلسطین کمتر از دو هفته از آزادی دحبور از زندان های رژیم صهیونیستی که پانزده سال از عمر خود را در آن سپری کرد، با وی مصاحبه ای انجام داد که متن آن از نظر خوانندگان محترم می گذرد:
زمان بازداشت
س: ابتدا لطفا درباره تاریخ بازداشت تان و چگونگی آن توضیح دهید؟
ج: بنده در دوازدهم نوامبر 1993م. زمانی که شش ماه بیشتر از تاسیس تشکیلات خودگردان نمی گذشت و به دنبال حمله با سلاح سرد به یک صهیونیست در ایست بازرسی بیت حانون (ایرز) بازداشت شدم این عملیات در روز جمعه رخ داد و مانند این عملیات ها در آن زمان در همه جای فلسطین رخ می داد. بنده در آن زمان عضو جنبش جهاد اسلامی بودم اما این عملیات را بدون آگاهی جنبش انجام دادم و در محله عملیات بازداشت شدم.
س: سال اول بازداشت برای شما چگونه گذشت؟
ج: بدون شک اولین سال بازداشت برای هر اسیری سخت ترین سال های بازداشت است. انسان به یک باره از اهل و خانواده و دوستان و همسایگان خویش دور می شود و خود را در چهار دیواری زندان می بیند. در سال های بعد اسرا مجبور می شوند که خود را با شرایط موجود وفق دهند. اسرا همگی بر این موضوع اتفاق نظر دارند که سال نخست زندان سخت ترین سال برای آنان است. در این جا باید به این نکته تاکید کنم که خطرناک ترین پدیده گریبانگیر اسرا پدیده جاسوسی است. جاسوسان در زندان های رژیم صهیونیستی با پوشش فلسطینی و به نام فلسطینیان ولی در خدمت منافع این رژیم فعالیت می کنند.
پدیده جاسوسی
س: لطفا درباره پدیده جاسوسی در زندان های صهیونیستی اندکی توضیح دهید
ج: به صراحت بگویم که شخص بنده با این پدیده از نزدیک مواجه شدم اما برای من زیاد درد سر ساز نبود چرا که تنها مورد اتهام بنده حمله با سلاح سرد به یک صهیونیست بود. صهیونیست ها جاسوسی را نزد من در درون سلول فرستادند. جاسوس طوری وانمود کرد که عضو یکی از گروه های فلسطینی است اما بنده از طرز برخورد وی فهمیدم که او یک جاسوس است و فریب حرف هایش را نخوردم، اما بسیاری از اسرا فریب این جاسوسان را می خورند. جاسوسان از شیوه های بسیار پیشرفته ای استفاده می کنند. واقعیت این است که شکنجه و فشارهای روانی از شکنجه فیزیکی به مراتب سخت تر است.
امروزه خطرناک ترین امور در زندان های صهیونیستی گرفتن اعتراف از اسرا توسط جاسوسان است. برای تان توضیح می دهم که این جاسوسان چه کار می کردند. تقریبا در هر زندانی بخشی ویژه جاسوسان وجود دارد که این بخش از دو یا سه و یا چند بند تشکیل شده که در آن 30 الی 50 جاسوس فعالیت می کنند و رژیم صهیونیستی در تلاش است تا تعداد جاسوسان را از این بیشتر کند. این جاسوسان پوشش فلسطینی دارند و خود را ملی گرا می نامند. آنان بسیار حرفه ای اند و در دوران اسارت دوره های آموزشی دیده اند و طوری برخورد می کنند که گویی یک اسیر عادی هستند. عناصر امنیتی رژیم صهیونیستی از یک اسیر معین بازجویی و پس از باجویی وی را راهی زندان می کنند. اسیر وارد زندان می شود و سایر اسرا نیز از وی به گرمی و طوری استقبال می کنند که گویی جز خانواده یا از دوستان نزدیک اویند. این اسرا (جاسوسان) درباره هر مساله ای با وی مشورت می کنند و اعتمادش را جلب می کنند و در برخورد با او عجله نمی کنند و حتی تا یک یا چند هفته با او سخن می گویند. او نیز به جاسوسان اطمینان می کند. وقتی اسیر به یک چنین مرحله ای می رسد جاسوسان از او می خواهند که هر چه در جریان بازجویی برای وی رخ داده را مکتوب روی ورقه ای بنویسد و در اختیارشان قرار دهد. عده ای از اسرا در یک چنین وضعیتی ماجرای بازجویی را به صورت طولانی می نویسند و جاسوسان نیز این نوشته ها را تحویل سرویس های امنیتی رژیم صهیونیستی می دهند. برخی از اسرا که قصد تظاهر و دوست دارند شان و منزلت خود را در بین سازمان یا گروه خود بالا ببرند چیزهایی می نویسند که هرگز صحت نداشته و خود دست به آن نزده اند. بنده اسیری را می شناسم که همین اشتباهش باعث شد تا به دست خود محکوم به حبس ابد شود. این اسیر برای جاسوسان مسائلی را نوشته بود که خود هرگز دست به آن کار نزده بود. قرار بود این اسیر در سال 1999م. آزاد شود. پس از آن که اسیری با اطمینان خاطر و خیال آسوده و راحت می نویسد جاسوسی می آید و اوراق را می گیرد و یک راست تحویل افسر سازمان امنیت رژیم صهیونیستی می دهد. در روز دوم پلیس صهیونیستی به بندی می آید که اسیر در آن بازداشت است. پلیس به وی می گوید که برای دیدار با نماینده صلیب سرخ یا وکیل مدافع یا پزشک همراه او بیاید. اسیر از ماجرا هیچ خبری ندارد و ناگهان متوجه می شود که به طرف ساختمان اطلاعات می رود. یکی از افسران امنیتی اوراق را به وی نشان می دهد و در این لحظه است که اسیر گیج و مبهوت و ناچار لب به اعتراف می گشاید. به جرأت می گویم که 99 درصد اعترافات اسرا به این روش گرفته می شود.
در این جا به همه گروه های مقاومت می گویم که مردم و به ویژه اعضای خود را نسبت به این مسائل آگاه سازند و تنها راه این است که به هیچ وجه هیچ مساله ای را در هیچ کجای زندان مگر آن چه را که به بازپرس ویژه زندان می گویند مکتوب نکنند و برای تظاهر و خودنمایی نیز اقدامی انجام ندهند.
س: با توجه به این که پانزده سال از عمر خود را در زندان سپری کردید آیا به نظر شما این پانزده سال به هدر رفت؟
ج: هرگز این گونه نیست و خدا را گواه می گیرم که زندان بر صبر و استقامت و قدرتم و ادامه راهی که در سایه عضویت در جنبش مقاومت اسلامی حماس انتخاب کرده ام افزوده است. زندان یک تجربه بسیار مهم در زندگی است. زندان حتی از تجربه دانشگاه نیز بالاتر است. عده ای می گویند که زندان دانشگاه یا یک مدرسه است اما من معتقدم که زندان برتر از این هاست. دانشگاه و مدرسه یک محیط صرف آموزشی هستند اما اگر از زندان خوب استفاده شود زندان می تواند مردان بزرگ را پرورش دهد. حال اگر یک اسیر به یک گروه اسلام گرا وابسته باشد در زندان بهتر از همه می تواند به منزلت بالا برسد اما اگر خارج از چارچوب اسلام باشد حتما سیر قهقرایی را طی خواهد نمود.
س: شما در زندان چه آموختید؟
ج: فرهنگ عمومی مهمترین چیزی است که در زندان آن را فراگرفتم. حفظ چند جز قرآن کریم و یادگیری کامل زبان عبری از دیگر دستاوردهایی من در زندان بود. اما مهم ترین دستاورد بنده در زندان روابط اجتماعی بود. حیات زندان به گونه ای است که در آن روابط اجتماعی به طور زیادی به چشم می خورد و بنده در طول این مدت توانستم با بسیاری از اسرا از طبقات و ساکن کشورها و مناطق مختلف فلسطین و جهان آشنا شوم.
س: بهترین خاطرات شما در دوران زندان چه بود؟
ج: روزی چند نفر از عناصر پلیس صهیونیستی به یکی از بندهای مقابل بند ما آمدند تا اسرای داخل بند را که تعدادشان در آن زمان ده نفر بود مورد ضرب و شتم قرار دهند. اسرا در مقابل آنان ایستادند و نظامیان صهیونیست را به باد کتک گرفتند. این اتفاق برای ما بسیار جالب بود خون از سر رو روی صهیونیست ها می چکید. عناصر پلیس در برابر مقاومت اسرا چاره ای ندیدند جز این که از بند خارج شوند و در را به روی خود ببندند. مساله بسیار خنده دار که هرگز آن را فراموش نخواهم کرد این بود که عناصر پلیس پس از کتک مفصلی که از اسرای فلسطینی خورده بودند فراموش کردند که فرمانده خود را که یک افسر بود همراه خود ببرند و وی را در میان اسرا رها کرده بودند و اسرا نیز در بند آن قدر وی را کتک زدند تا این که سینه خیز و بی حال از زندان خارج شد.
همچنین اعتصاب غذا یکی از سخت ترین شرایطی بود که زندانیان آن را سپری کردند. ما در سال 2004م. به مدت 18 روز دست به اعتصاب غذا زدیم. تاثیر این اعتصاب به حدی بود که “آریل شارون” نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی برای توقف آن مداخله کرد. رسانه های صهیونیستی نیز تمامی تلاش خود را به کار برده بودند که این اعتصاب برگزار نشود. خواسته اسرا این بود که با خانواده خود از طریق نامه یا تلفن در ارتباط باشند اما زندان های رژیم صهیونیستی این اجازه را به آنان نمی دادند. سازمان زندان های رژیم صهیونیستی تحت حمایت کابینه این رژیم با این اعتصاب برخوردی بسیار بد کردند. آنان حتی نمک را از ما گرفتند.
محنت های اسرا
س: هم اکنون وضعیت اسرا چگونه است؟
ج: هم اکنون وضعیت اسرا در زندان های رژیم صهیونیستی تقریبا آرام است. درست است که هر از چند گاهی درگیری هایی بین اسرا و عناصر زندان ها اتفاق می افتد اما بزرگ ترین مشکلی که هم اکنون اسرا با آن مواجه هستند سهل انگاری و بی توجهی سازمان زندان های صهیونیستی در ارائه خدمات درمانی به بیماران است و این روند پیوسته در حال گسترش است و مساله دیگر این که انسان نمی داند که فردا چه اتفاقی رخ خواهد داد.
س: اسرای بیمار در سایه یک چنین اوضاعی چه حال و روزی دارند؟
ج: به صراحت بگویم که اوضاع آنان بسیار اسفبار و بد است. عده ای از اسرا که در جریان انتفاضه کنونی آسیب های جدی دیده اند در شرایط بسیار بد و اسفباری به سر می برند. در این جا فرصت را مناسب می بینم که از گردان های شهید عز الدین قسام شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی حماس بخواهم که در هر گونه پیمان مبادله اسرا، آزادی کلیه اسرای بیمار از زندان های رژیم صهیونیستی به ویژه بیمارانی که در شرایط بسیار بدی هستند، مد نظر قرار دهند.
س: رابطه اسرا بین یکدیگر چگونه است؟
ج: روابط اسرا میان همدیگر بسیار خوب است. اسرا، مبارزانی هستند که در راستای دفاع از میهن و مردم خود وارد بند گشته اند. تنها ویژگی مشترک میان همه اسرا، در نظر گرفتن منافع ملی و مساله فلسطین است. در این جا ذکر مطلبی را که اخیرا یعنی در زمان اجرای طرح ضربتی حماس در نوار غزه برای اسرا رخ داد ضروری می دانم و آن این که بیشترین مساله ای که ما در این دوره رنج داد این بود که سازمان زندان های رژیم صهیونیستی بین اسرای گروه ها فاصله انداخت تا اسرای دو گروه متخاصم (فتح و حماس) نسبت به هم کینه و تنفر داشته باشند. هم اکنون و به منظور بازگشت اوضاع به قبل تلاش های زیادی از سوی دو گروه در زندان های صهیونیستی صورت می گیرد.
حوادث بزرگ و احساسات اسرا
س: احساسات اسرا در زمان وقوع حوادث و تحولات بزرگ زیر چگونه بود؟
ـ عقب نشینی رژیم صهیونیستی از غزه..
ج: اسرا از این حادثه بسیار خوشحال شدند به خدا قسم باورمان نمی شد. اشک شوق از چشمان جاری گشته بود. عقب نشینی صهیونیست ها از غزه برای ما بسیار غافلگیر کننده و دلیلی بر شکست پروژه صهیونیسم بود و این پیروزی در ما انگیز بسیار قوی ایجاد کرد.
ـ شهادت شیخ احمد یاسین و رئیس یاسر عرفات ..
ج: ما از شنیدن خبر شهادت شیخ و این که یهودیان ایشان را در حالی که بیمار و سالخورده و روی ویلچر بودند به شهادت رساندند، بسیار شوکه و نگران شدیم اما در کنار این نگرانی خرسند بودیم از این که شیخ در واپسین روزهای زندگی خویش به درجه رفیع شهادت نایل آمده بودند.
و اما در خصوص شهادت یاسر عرفات باید بگویم که دل مان به حال وی به ویژه پس از آن می سوزد که اوضاع داخلی فلسطین را در دوران جانشین وی یعنی عباس و اطرافیانش به چشم می بینیم. برای ابو عمار همین پیروزی بس که در سال 2000 در کمپ دیوید تسلیم نشد.
ـ امضای پیمان مکه ..
ج: ما امضای این پیمان بسیار خوشحال شدیم. ما از طریق شبکه الجزیره تمامی امور را لحظه به لحظه دنبال می کردیم و از شادی مردم و اعضای گروه های فلسطینی در نوار غزه به وجد آمده بودیم اما متاسفانه این خوشحالی به خاطر مخالفت گروهی با پیمان خیلی طول نکشید.
ـ اجرای طرح ضربتی حماس در نوار غزه ..
ج: هر یک از ما اسرا بر اساس عضویت و وابستگی حزبی خود اخبار مربوط به اجرای این طرح را دنبال می کرد و من شخصا از این بابت که توانستیم غزه را یک بار دیگر آزاد کنیم خدا را شکر گفتم. ما بار نخست نوار غزه را از لوث وجود صهیونیست ها و بار دوم این منطقه را از لوث وجود ایادی و طرفداران آنان که با آمریکا و رژیم صهیونیستی در ارتباط بودند پاکسازی کردیم.
ـ محاصره غزه ..
ج: اسرا نامه ای را برای ارسال به حسنی مبارک رئیس جمهوری مصر به من دادند که محتوایش این است: ای کشورها و ملت های عربی! وقت آن فرارسیده است که محاصره غزه را متوقف کنید و ادامه این وضعیت غیر قابل تحمل است و همه ما می دانیم که امور تا چه حد بحرانی و پیچیده است همگی برای رفع محنت های یک و نیم میلیون انسان تلاش کنید یا این که لااقل گذرگاه مرزی رفح بازگشایی شود.
س: آیا نامه های دیگری نیز از سوی اسرا به دست شما رسیده است؟
ج: اسرا همچنین نامه ای را برای ارسال آن به ابو مازن رئیس تشکیلات خودگردان در رام الله و اسماعیل هنیه نخست وزیر منتخب فلسطین در نوار غزه برایم فرستاده اند که خلاصه آن این است: گذشته ها گذشت و امروزه مردم بسیار دردمند و نگران هستند بیایید با یکدیگر دیدار کنیم. لبنان به رغم همه مشکلات و با وجود تعدد احزاب و مذهب و دین اما با یکدیگر گفت و گو و به توافق رسیدند حال ما که این مسائل را نداریم باید خیلی راحت تر از پس مشکلات برآییم.
پیام من به ابو مازن این است چرا با گفت و گو با جنبش حماس که شب و روز ندای گفت و گو را سر می دهد مخالفت می کنی؟ دوران حکومت اولمرت به سر رسیده و زیپی لیونی جانشین وی خواهد شد اگر شما در گذشته به اولمرت اعتماد داشتی بدان که دوران وی به خاطر فسادهای مالی و اداری اش به پایان رسیده است.
پیام آخر ما متوجه گروه های مقاومت است. ما از همه گروه های مقاومت و مبارزان فلسطینی می خواهیم که تا جایی که می توانند نظامیان صهیونیست را به اسارت بگیرند؛ چرا که ربودن اسرای صهیونیستی تنها و بهترین راه برای آزادی اسرای فلسطینی است.