بیست و یک سال از آغاز شکل گیری جنبش مقاومت اسلامی “حماس” گذشته و در این مدت، فلسطین شاهد دگردیسی های فراوانی بوده است از انتفاضه سنگ گرفته تا برپایی تشکیلات خودگردان، از انتفاضه الاقصی گرفته تا پیروزی حماس در انتخابات سال 2006 که با دستاوردهای بی سابقه ای در زمینه تلفیق مقاومت و اداره امور مردم همراه بود، مردمی که اکثریت آنها مشی تغییر و اصلاح را برای خود برگزیدند.
شکاف داخلی امروز سایه سنگین خود را بر فلسطین افکنده است و حرف ها و حدیث های بسیاری در مورد دورنمای گفتگوها و احتمال آشتی ملی مطرح است و این در حالی است که پرونده اختلاف میان گروه های فلسطینی بعد از به بن بست رسیدن تلاش های طرف مصری، امروز در اتحادیه عرب به بحث و بررسی گذارده شده است. حلقه محاصره نوار غزه نیز به شکل بی سابقه ای تنگ و تنگ تر شده است.
تمامی موضوعات فوق و نیز مسئله آرمان ها و اصول ملی فلسطین، بازسازی سازمان آزادیبخش (ساف) و روابط حماس با کشورهای عربی و جامعه بین الملل از جمله محورهای مصاحبه و گفتگوی خبرنگار مرکز اطلاع رسانی فلسطین در دمشق با محمد نزال، عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی “حماس” بود که متن کامل آن از نظر خوانندگان محترم می گذرد:
1 ـ تحولات
س: بعد از گذشت یک سال و نیم از بروز شکاف سیاسی موجود در فلسطین، وزرای خارجه اتحادیه عرب برای بررسی این مسئله نشستی را برگزار کردند. به نظر شما، برگزاری چنین نشستی، آن هم در این برهه زمانی چه معنایی می تواند داشته باشد؟
ج: به اعتقاد بنده، نشست وزرای خارجه عرب برای بررسی شکاف داخلی فلسطین با تاخیر فراوان برگزار شد و حال آنکه باید پیش از اینها یعنی یک سال و نیم قبل انجام می گرفت. کشورهای عربی باید از همان روزهای نخست بروز شکاف در فلسطین، برای رفع مشکل دست به کار می شدند نه اینکه مسئله را به یک سال و نیم بعد واگذار نمایند. به هر حال، پیداست که برخی طرف های عربی در پی فراهم آوردن بستری سیاسی برای تمدید دوره ریاست ابومازن بر تشکیلات خودگردان بودند که در نهم ژانویه آتی پایان می یابد و از این رو، تاکید فراوانی بر برگزاری نشست مذکور داشتند تا از این رهگذر، به هدف خود جامه عمل بپوشانند ؛ به ویژه بعد از آنکه گفتگوهای ملی ـ که قرار بود در 10 نوامبر گذشته برگزار شود ـ با شکست مواجه شد.
در یک جمع بندی باید خدمت تان عرض کنم که به اعتقاد بنده، برگزاری نشست وزرای خارجه اتحادیه عرب در این دوره زمانی خاص با هدف تمدید دوره ریاست محمود عباس بر تشکیلات خودگردان بوده است.
س: جنبش حماس در نشست وزرای خارجه اتحادیه عرب حضور نداشت و حال آنکه پیش از آن گفته می شد بر اساس توافق صورت گرفته با دبیر کل اتحادیه، این جنبش در نشست مذکور حضور می یابد. بفرمایید که صحت و سقم اخبار منتشر شده در خصوص مشارکت حماس در نشست وزرای خارجه اتحادیه عرب تا چه حد بوده است؟
ج: توافقی با دبیر کل در خصوص حضور جنبش حماس در نشست وزرای خارجه اتحادیه عرب صورت نگرفته بود و تنها آقای خالد مشعل در جلسه ای که با ایشان در دمشق داشتند، بر ضرورت این مطلب تاکید کردند که وزرای خارجه عرب باید مستقیما از دیدگاه های حماس اطلاع یابند. البته این درخواست با مخالفت یکی از کشورهای عربی همراه شد و به تبع آن، به مرحله انجام نرسید. متاسفانه باید خدمت تان عرض کنم که اتحادیه عرب و دبیر کل آن از سوی برخی کشورهای عربی شدیدا تحت فشار هستند.
س: تا جایی که اطلاع دارید، بفرمایید در نشست اخیر وزرای خارجه عرب در قاهره چه گذشت؟
ج: برخی طرف های حاضر در نشست سعی می کردند که جنبش حماس را به عنوان مسئول شکست مذاکرات معرفی کنند. صائب عریقات، نماینده ابومازن در این نشست، پیشنهادی را در آن باره مطرح کرد ؛ ولی در تلاش خود برای اقناع اعضای اتحادیه عرب جهت معرفی حماس به عنوان مسئول ناکامی مذاکرات داخلی شکست خورد.
بد نیست در اینجا اشاره ای به سخنرانی آقای ولید المعلم، وزیر امور خارجه سوریه داشته باشم که در آن به تبیین نقشی پرداخت که اتحادیه عرب باید در قبال اختلافات داخلی در فلسطین داشته باشد. وی در سخنرانی خود تاکید کرد که این اتحادیه باید نقشی بی طرفانه را ایفا کند و از جانبداری از یک گروه خاص علیه دیگری خودداری بورزد.
ایشان خاطرنشان ساختند که اتحادیه عرب نباید در امور داخلی فلسطین دخالت کند ؛ بلکه تنها بستر را برای گفتگو گروه های مختلف فراهم نماید.
به اعتقاد بنده، اظهارات وزیر خارجه سوریه شفاف، شجاعانه و مثبت بود ؛ ولی متاسفانه به خاطر همین اظهارات هدف حملات برخی رسانه های عربی قرار گرفت.
س: آیا پیش از برگزاری نشست وزرای خارجه عرب، هماهنگی میان شما و کشورهای سوریه، قطر، یمن و سودان انجام شده بود؟
ج: کشورهایی که از آنها نام بردید سیاست ها، منافع و باورهای ویژه خود را دارند و از این رو، هیچ نیازی به خط دهی ما ندارند.
س: پیش از برگزاری نشست وزرای خارجه عرب، بحث هایی درباره معرفی طرفی مطرح شد که در مسئله گفتگوها کارشکنی می کند و کار در نهایت به تاکید بر مجازات آن طرف رسید ؛ ولی در جریان نشست مذکور، هیچ کدام از اینها انجام نشد و نتیجه آن نیز تنها صدور یک بیانیه ضعیف بود. قرائت شما از این بیانیه چیست؟
ج: به اعتقاد بنده، صحبت از معرفی یک گروه خاص به عنوان مسئول شکست مذاکرات و مجازات آن، در چارچوب ایجاد فشار روانی و تروریسم سیاسی است که برخی طرف های عربی علیه گروهی (حماس) اعمال می کنند که از پذیرش خواسته هایشان سر باز می زند. به هر حال، در پایان کار هیچ گروه فلسطینی از جمله حماس محکوم و به عنوان مسئول شکست مذاکرات معرفی نشد که دلیل این امر را ـ همان طور که پیش از این گفتم ـ در شکست صائب عریقات و حامیانش در همراه ساختن اعضای اتحادیه با خود جستجو کرد.
به هر حال، اشتباهی که اتحادیه عرب مرتکب شد، دخالت در امور داخلی فلسطین بود. اتحادیه در واقع بستر سیاسی لازم را برای تمدید دوره ریاست ابومازن بر تشکیلات خودگردان را فراهم آورد و با این اقدام، قانون اساسی فلسطین را نقض کرد و حال آنکه چنین حقی نداشت. به باور بنده، بسیار خطرناک است که یک رئیس جمهور به جای آنکه از سوی ملتش انتخاب شود، توسط اتحادیه عرب معرفی می گردد.
س: حماس و دیگر گروه های مبارز فلسطینی دلایل خود برای تحریم گفتگوهای اخیر قاهره را اعلام کردند ؛ ولی در عین حال تاکید کردند که هیچ جایگزینی برای گفتگو وجود ندارد. تلفیق این دو موضع چگونه امکان پذیر است؟
ج: حماس هرگز گفتگوها را تحریم نکرده است. ما آمادگی خود را برای مشارکت در مذاکرات جدی به مسئولان مصری اعلام و تاکید کردیم که باید بستر مناسب برای این مذاکرات فراهم آید. یعنی اینکه نباید در وضعیتی که ما خود را برای حضور در گفتگوهای داخلی آماده می کنیم، تشکیلات خودگردان به روند بازداشت رهبران و اعضای حماس تشدید بخشد و به نهادها و انجمن های وابسته به حماس یورش برد.
مسئله مهم دیگر در جریان آشتی میان گروه های فلسطینی بحث مکانیزم هایی بود که مصر برای گفتگوهای داخلی مد نظر داشت ؛ زیرا این مکانیزم ها هیچ نتیجه عملی و مثبتی را با خود به همراه نداشت. بد نیست خدمت تان عرض کنم که از ما (هیات حماس) برای گفتگو دعوت به عمل نیامده بود ؛ بلکه درخواست مصر از ما آن بود که برای امضای توافق نامه و طرح از پیش آماده شده در قاهره حضور پیدا کنیم. یعنی در واقع ما سندی را امضا می کردیم که بحث در مورد مفاد آن به بعد موکول شده بود و به اعتقاد بنده، این اقدام خارج از چارچوب منطق است و در تناقض آشکار با تمامی عرف های حاکم بر روابط بین المللی میان کشورها، احزاب یا جنبش های سیاسی است که در مورد برخی از مسائل با همدیگر در اختلاف هستند.
در واقع، ما به دنبال بسترسازی مناسب برای مذاکرات هستیم تا مبادا نتیجه آن شکست باشد. به باور بنده، با وجود آنکه نرفتن به قاهره، اقدامی منفی بوده ؛ ولی این کار بهتر از آن است که در مذاکرات قاهره شرکت و بعد از آن، شکست مذاکرات را اعلام می نمودیم.
س: آیا درست است که مصر طرح پیشنهادی نخست خود را تعدیل کرده و طرح دیگری را ارائه کرده که متضمن وجوه مشترک میان گروه های فلسطینی است؟
ج: درست است که برادران مصری برخی ملاحظات ما را در طرح خود مد نظر قرار دادند ؛ ولی دو مسئله در اینجا به همان وضعیت گذشته باقی ماند. اول اینکه معنای تلویحی امضای طرح پیشنهادی مصر تمدید دوره ریاست ابومازن بود. مورد دوم مربوط به مکانیزم های گفتگو بود که با هیچ تغییری همراه نگشت و بر اساس آن، گفتگوی اصلی بعد از امضای طرح پیشنهادی مصر آغاز می شد و حال آنکه، در اصل باید یک یا دو هفته پیش از امضا طرف های فلسطینی جمع می شدند و بعد از آن، نتایج مذاکرات به امضای دو طرف و اطلاع همگان می رسید.
س: چرا اصرار دارید که تمامی مسائل مورد اختلاف همزمان و یکجا به بحث و بررسی گذارده شود؟
ج: تجربه به ما ثابت کرده است که اگر تمامی مسائل مورد اختلاف یکجا و به صورت همزمان به بحث گذارده نشود، هیچ تضمینی برای موفقیت آن وجود ندارد و بهترین گواه بر این مسئله توافقات مکه است که در آن، برخی موارد اختلافی مورد بررسی قرار گرفت و تصمیم در مورد برخی دیگر به مابعد سپرده شد که نتیجه آن چیزی جز از بین رفتن توافق نامه نبود. پس باید مسائل اختلافی مشخص گردند و وقت کافی به گفتگو در آن باره اختصاص یابد تا بستر برای دست یابی به راهکارهای مناسب و نیز یک توافق نامه نهایی فراهم گردد.
س: آیا می توان گفت که در توافق نامه های پیشین، حماس تعهدات خود را اجرا می کرد و طرف مقابل از انجام آن سر باز می زد؟
ج: بله! بد نیست مثالی را خدمت تان عرض کنم. در مارس 2005، با امضای توافق نامه قاهره متعهد به رعایت آتش بس شدیم. در آن دوره، موافقت مان با مسئله آتش بس را گرفتند ؛ ولی طرف مقابل از اجرای تعهداتش به ویژه در مورد بازسازی سازمان آزادیبخش سر باز زد و هیچ اقدامی را در این راستا به انجام نرسانید و حال آنکه بر اساس توافقات صورت گرفته، قرار بود کمیته ای برای بحث در خصوص فعال سازی و اصلاح ساف شکل گیرد که تا کنون خبری از آن نشده است.
در حال حاضر و بعد از گذشت تقریبا چهار سال از امضای توافق نامه قاهره در سال 2005، خواسته ای که این بار از ما داشتند آن بود که با حضور در گفتگوهای قاهره، دوره ریاست ابومازن بر تشکیلات خودگردان را تمدید کنیم.
به صراحت خدمت تان عرض می کنم که مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود و همان طور که خلیفه دوم می گفت: “نه حیله گری می کنم و نه اجازه می دهم که حیله گری مرا فریب دهد.”
س: پس نظر شما در مورد دورنمای گفتگوها و احتمال آشتی چیست؟
ج: اگر بخواهم با واقعنگری و صراحت تام در این رابطه صحبت کنم، باید بگویم که ما هنوز فاصله زیادی تا دست یابی به یک آشتی ملی واقعی داریم که دلیل این امر را باید در مخالفت برخی طرف ها با این امر جستجو کرد.
طرف های مذکور هرگز به دنبال آشتی ملی نیستند تنها هدف شان بیرون راندن حماس از دایره سیاست و سلب مشروعیت این جنبش هستند تا از این طریق به نابودی آن مبادرت ورزند.
طرف های یادشده به دنبال اجرای الگویی مشابه کرانه باختری در نوار غزه هستند یعنی همان طور که امروز حرف اول و آخر در کرانه باختری را تنها سه ژنرال غربی به نام های جونز، فریزر و دایتون می زنند نوار غزه نیز در سایه حاکمیت این سه تن و دستگاه های امنیتی تحت فرمان شان اداره شود.
س: وزرای خارجه عرب دوره ریاست ابومازن بر تشکیلات خودگردان را تمدید کردند و حماس نیز با این امر مخالفت نمود. آیا می خواهید در مقابل اتحادیه عرب بایستید؟
ج: بحث بر سر ایستادگی در مقابل اتحادیه عرب نیست ؛ ولی نباید فراموش کرد که عباس مشروعیت خود را از طریق آرای مردم کسب می کند و اگر ملت فلسطین حاضر به اعطای این مشروعیت به وی نیست، هیچ احدی نمی تواند آن را به ابومازن ببخشد. در واقع، ابومازن باید مشروعیت را از مردم فلسطین دریافت نماید.
س: با این وضعیت چه اتفاقی در نهم ژانویه (روز پایان ریاست ابومازن بر تشکیلات خودگردان) خواهد افتاد؟
ج: اعلام می کنیم که ابومازن دیگر رئیس تشکیلات خودگردان نیست و دوره ریاستش پایان یافته است. بر همین اساس نیز با ابومازن برخورد خواهیم کرد.
س: ولی ابومازن تنها دو گزینه گفتگو یا انتخابات را در مقابل حماس می گذارد؟
ج: هیچ تعارضی میان این دو گزینه وجود ندارد. چرا ابومازن دائما اصرار دارد که برگزاری انتخابات ریاست تشکیلات را با اجرای انتخابات پارلمانی پیوند دهد؟ اگر ایشان عاشق دموکراسی هستند و می خواهند صندوق های رای در این میان حکم کند و تعیین کننده باشد، باید در اولین گام انتخابات ریاستی را برگزار کند و بعد از آن نیز، در زمان مشخص شده و قانونی انتخابات پارلمانی نیز برگزار خواهد شد.
س: در مورد احتمال بروز “جای خالی” چه می فرمایید؟
ج: باید این نکته روشن شود که هیچ “جای خالی” پیش نمی آید. یعنی اینکه در قانون اساسی آمده است که اگر رئیس تشکیلات خودگردان فوت کند یا از منصب خود استعفا دهد، رئیس مجلس قانونگذاری در یک دوره مشخص مسئولیت اداره امور را بر عهده خواهد گرفت. پس دیگر کسی نمی تواند با داستان بروز “جای خالی” ما را فریب دهد.
س: ولی افرادی هستند که مسئله واگذاری حق رای از سوی نمایندگان اسیر به نمایندگان حاضر در پارلمان را رد می کنند و معقتدند مجلس قانونگذاری فلسطین در حالی تشکیل جلسه می دهد که فاقد حد نصاب لازم است؟
ج: مسئله برگزاری یا عدم برگزاری جلسات پارلمان هیچ ربطی به این امور ندارد ؛ زیرا در قانون اساسی آمده است که بعد از پایان دوره ریاست یک فرد بر تشکیلات خودگردان، رئیس پارلمان اداره امور این نهاد را به عهده می گیرد و در صورت عدم حضور رئیس پارلمان، معاونش این کار را بر عهده می گیرد. هیچ ابهامی در این نکته وجود دارد و مشکل تنها زیاده خواهی های گروهی فلسطینی است که هرگز حاضر به پذیرش قانون نیست یعنی همان گروهی که شورای ملی فلسطین را از سال 1988 تنها یک بار تشکیل داده و آن یک بار هم در سال 1996 و در زمان سفر بین کلینتون به فلسطین بود. همان طور که مطلع هستید در جلسه مذکور، برخی بندهای مربوط به منشور ملی فلسطین که متضمن آرمان ها و اصول ملت بود، در حضور رئیس جمهور آمریکا حذف شد. ضمنا این اقدام بدون شمارش آرای اعضا در مورد آن، انجام گرفت.
طرف فلسطینی مذکور (فتح و تشکیلات خودگردان) حتی به قانونی که خود وضع کرده است، نیز احترامی نمی گذارد که بارزترین نمونه این امر را باید در تشکیل دولت سلام فیاض جستجو کرد، دولتی که بدون اخذ رای اعتماد از پارلمان کار خود را آغاز کرد. آیا این کار خلاف قانون فلسطین نیست؟ مگر تشکیل دولت ـ بدون جلب موافقت پارلمان ـ اقدامی خارج از چارچوب نیست؟ امروز کمیته اجرایی ساف که بیشترین اعضای آن از دار دنیا رفته اند، فاقد مشروعیت می باشد و در عین حال به برگزاری جلسه و اتخاذ تصمیم مبادرت می روزد. آیا این کار غیر قانونی نیست؟
به طور خلاصه خدمت تان عرض کنم که گروه فلسطینی مذکور هیچ احترامی به قانون نمی گذارد و تنها به شکل دلخواه خود آن را به اجرا می رساند. به اعتقاد بنده، مسئله بر سر قانونی یا غیر قانونی بودن امور نیست ؛ بلکه ریشه این مشکلات سیاسی است.
س: نظرتان را درباره اقدام شورای مرکزی ساف در انتخابات ابومازن به عنوان رئیس کشور فلسطین چیست؟
ج: آیا می توان از کار شورای مرکزی ساف چنین برداشت کرد که بعد از فوت یاسر عرفات ما با یک “جای خالی” رو به رو بوده ایم. این اقدام واقعا مضحک و مسخره است. اینکه امروز ابومازن به عنوان رئیس کشوری منصوب شده است که هیچ موجودیت خارجی ندارد، مرا به یاد ملوک طوایف اندلس می اندازد که یکی از شعرا در توصیف آنها می گوید: القابی که بیجا به افراد نسبت داده می شود، مثل آن است که گربه ای باد به غبغب اندازد و خود را شیر فرض کند.
س: آیا فکر نمی کنید که موافقت با تمدید دوره ریاست ابومازن حسن نیت شما را در خصوص بسترسازی برای گفتگوها نشان می دهد؟ اگر این طور نیست، چه انگیزه هایی باعث می شود تا بر مخالفت خود با ریاست ابومازن پافشاری کنید؟
ج: تجربه چهار ساله حماس در خصوص ریاست ابومازن بر تشکیلات خودگردان نشان داد که وی دیگر شایستگی تصدی منصب ریاست تشکیلات خودگردان را ندارد و به عنوان یک فرد قابل اعتماد به شمار نمی رود که دلایل این امر را باید در موارد ذیل جستجو کرد:
1 ـ برنامه سیاسی ابومازن که مبتنی بر چشم پوشی از حق بازگشت آوارگان فلسطینی است و بهترین گواه بر این مسئله اظهاراتی است که وی در مصاحبه خود با روزنامه “هاآرتص” و نیز جلسات خصوصی اش درباره این حق مسلم بر زبان می راند. چطور از ما انتظار دارند از فردی حمایت کنیم که یکی از حقوق اساسی ملت فلسطین را زیر پا می گذارد.
2 ـ اهانت ابومازن به مقاومت مسلحانه ملت فلسطین ؛ وی در اظهارات خود عملیات شهادت طلبانه را حقیر برشمرد و شهادت طلبان را نیز افرادی پست توصیف کرد. چطور از ما می خواهند از فردی حمایت کنیم که حرمت شهدا را زیر سوال می برد و آنها را حقیر بر می شمرد.
3 ـ محمود عباس در زمان یاسر عرفات تاکید زیادی بر انجام اصلاحات و نیز مبارزه با چهره های فاسد، منحرف و مجرم تاکید می کرد ؛ ولی تجربه نشان داد که وی گروهی فاسد و منحرف را به دور خود جمع کرده است.
ابومازن با زیر پا گذاشتن قانون اساسی فلسطین، منصب مشاور امنیت ملی را به محمد دحلان واگذارد و وقتی به وی به عنوان رئیس تشکیلات گفتند که این کار خلاف قانون است، پاسخ داد که آمریکایی خواستار اعطای این منصب به دحلان هستند و او نیز توان مخالفت با خواست آنان را ندارد.
ضمنا ابومازن علیه روحی فتوح (از مقامات ساف) که در ماجرای قاچاق موبایل دست داشت، هیچ اقدامی نکرد و بر خلاف انتظار، به حمایت از وی پرداخت و در مورد ورودش به اردن، پا در میانی و وساطت کرد.
4 ـ ابومازن هرگز همچون یک رهبر ملی عمل نکرد و موضعی بی طرف در قبال گروه های فلسطینی نداشت ؛ بلکه همچون رئیس یک حزب فلسطینی به نام “فتح” موضعگیری کرد و همیشه به جانبداری از جنبش فتح و سیاست های این جنبش پرداخت، البته ما دیگر کاری به درست یا نادرستی این سیاست ها نداریم.
5 ـ ابومازن در هنگام صحبت در مورد برادر مبارز، خالد مشعل که به عنوان یکی از رهبران نستوه ملت فلسطین به شمار می رود، از زبان کوچه و بازاری استفاده می کند و از چارچوب ادب خارج می شود. وی آقای مشعل را یک بار فردی دروغگو توصیف کرد و بار دیگر از اصطلاحات بسیار زشت کوچه و بازاری در مورد ایشان استفاده می نماید، اصطلاحاتی که تنها مخصوص اراذل و اوباش است و اهانت آشکار به شخص ایشان قلمداد می گردد. صد البته که پذیرش چنین رفتاری از سوی رئیس تشکیلات خودگردان غیر ممکن است.
6 ـ ابومازن هیچگاه همچون رهبری که مسئولیت های خود را به انجام برساند و به امور پوچ و بی اهمیت توجهی نکند، عمل نکرد. او از یک طرف به داستان پردازی می پردازد و ادعاهایی پوچ را مطرح می کند و از طرف دیگر در برخورد با افراد به جای استفاده از منطق تسامح، از منطق کینه و نفرت استفاده می نماید. وقتی از او پرسیدند که چرا از دیدار با خالد مشعل استنکاف می ورزید؟ پاسخ داد که هرگز نمی تواند با فردی دیدار کند که قصد ترورش را داشته است.
اولا این حرف یک ادعای باطل و بی پایه و اساس است. دوم اینکه بر فرض محال و حسب ادعای دروغین ابومازن، ایشان قصد ترورشان را داشته است پس چرا رئیس تشکیلات خودگردان در مقابل ترورهایی که مقامات صهیونیستی علیه رهبران فلسطینی ترتیب داده اند، سکوت می کنند و حتی با آنها دیدار و روبوسی می نمایند گویی که هیچ اتفاقی نیافتاده است.
تمامی عوامل شش گانه باعث شد که ما بر مخالفت خود با تمدید دوره ریاست ابومازن بر تشکیلات خودگردان پافشاری کنیم.
س: برخی ها وضعیت در کرانه باختری و نوار غزه را با هم مقایسه می کنند. نظر شما در این باره چیست؟
ج: در حال حاضر، نوار غزه در آرامش بی سابقه ای به سر می برد. می توانید به نوار غزه بروید و از نزدیک این واقعیت را لمس کنید، واقعیتی که شهروندان غزه ای به خوبی آن را درک می کنند.
در گذشته کسانی که فرماندهی و مدیریت دستگاه های امنیتی نوار غزه را به عهده داشتند، همان ها عاملان آشوب و ناامنی بودند و در نابسامانی های امنیتی دست داشتند. دستگاه های امنیتی نیز در واقع همچون گروهک های جنایتکار فعالیت می کردند و به باج خواهی از مردم و نیز سرقت دارایی های ملت مبادرت می ورزیدند و علاوه بر آن، به قاچاق مواد مخدر و طلا می پرداختند و در پشت پرده بسیاری از جنایت ها نقش داشتند.
در مورد وضعیت کرانه باختری باید عرض کنم که امروز شهروندان ساکن این منطقه فلسطینی از یک طرف با حملات دشمن صهیونیستی و از طرف دیگر با یورش های دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان رو به رو هستند که خدمت به تل آویو را وظیفه خود می دانند. دستگاه های مذکور در گشت ها و حملات نظامیان صهیونیست با آنها همکاری می کنند و فرماندهان شان در جلسات خود با مقامات رژیم اشغالگر قدس تاکید می نمایند: “ما و شما یک دشمن مشترک داریم و آن هم حماس است.”
س: آزادی زندانیان سیاسی در کرانه باختری یکی از خواسته هایی بود که از آن به عنوان بسترسازی برای به نتیجه رسیدن گفتگوها یاد کرده بودید. طرف مصری با این خواسته چگونه برخورد کرد؟
ج: متاسفانه طرف مصری هیچ فشاری به تشکیلات خودگردان وارد نیاورد ؛ بلکه روند بازداشت های سیاسی در کرانه باختری را به عنوان مسئله ای قابل قبول برشمرد که این اقدام واقعا عجیب بود.
س: آیا فکر نمی کنید که درخواست چنین چیزی از مصر، تکلیف “ما لا یطاق” باشد؟
ج: ما تکلیفی “ما لا یطاق” را از مصر نمی خواهیم ؛ ولی خوب می دانیم که قاهره به خاطر نفوذ و تاثیرش بر ابومازن و اطرافیانش می تواند آنها را به توقف روند بازداشت های سیاسی وادار نماید.
س: توفیق طیراوی از اعضای فتح و از چهره های امنیتی تشکیلات خودگردان، در گفتگو با یکی از روزنامه های صهیونیستی اظهار داشت که ما همچنان دشمن جنبش حماس هستیم. رئیس سازمان اطلاعات کرانه باختری نیز تاکید کرد که همکاری و هماهنگی میان سازمان های اطلاعاتی فلسطین و دستگاه های امنیتی اسرائیل با هدف تامین امنیت شهروندان فلسطینی انجام می گیرد. دیدگاه شما در رابطه با اظهارات این افراد چیست؟
ج: در مورد توفیق طیراوی باید خدمت تان عرض کنم که فردی با آن سوء پیشینه اخلاقی حق بیان چنین حرف هایی را ندارد ؛ زیرا وی یکی از مسئولان برجسته دفتر ریاست تشکیلات خودگردان را توسط یک دختر جوان فریب داد و تصویر ارتباط غیر اخلاقی اش با دخترک را ضبط کرد و از طریق ضبط این فیلم، به باج خواهی از مسئول یادشده و تهدید وی پرداخت که این کارش باعث شد تا از مناصبش محروم شود.
به اعتقاد بنده، شخصی در این حد از انحطاط اخلاقی حق صحبت کردن ندارد. البته این حکم تنها مخصوص طیراوی نیست، بلکه افراد دیگری همچون ذیاب العلی، عقل السعدی و … را نیز در بر می گیرد ؛ زیرا آنان نیز از نظر سوء سابقه اخلاقی دست کمی از طیراوی ندارند و همکاری های شان با اشغالگران صهیونیستی بخشی از این اقدامات زشت و شرم آورشان بوده است.
س: تحلیل شما از برنامه امنیتی موسوم به “نورافشانی میهن” که دستگاه های نظامی وابسته به تشکیلات خودگردان در الخلیل انجام داده اند، چیست؟
ج: به اعتقاد بنده به جای “نورافشانی میهن” باید از واژه “در ظلمت و تاریکی بردن میهن” استفاده می کردند. این جماعت به دستاوردهای شان در زمینه حمله و ضربه به جنبش حماس و دیگر گروه های مبارز فلسطینی می بالند و بویی از حیا، شرافت، میهن پرستی و شخصیت نبرده اند. آنان باید بدانند که سرنوشت شان همچون سرنوشت اسلاف شان است که از نوار غزه گریخته و به رام الله و دیگر کشورهای عربی پناه بردند. این جماعت خودفروخته نباید زیاد به خود ببالند و به خاطر پیروزی هایشان مغرور باشند ؛ زیرا به یاری حق، بهای سنگینی را برای جنایات خود خواهند پرداخت و سرنوشتی مشابه دحلان، طیراوی، مشهراوی، ابوشباک، ماجد ابوشماله، طارق ابو رجب و دیگر فرماندهان فراری دستگاه های امنیتی در انتظارشان است.
س: برخی ناظران سیاسی بروز یک انتفاضه و خیزش ملی مشابه آنچه در نوار غزه رخ داد، را برای کرانه باختری پیش بینی کرده اند و می گویند که باید منتظر یک اقدام “قاطعانه و پایان دهنده” نظامی دیگر در کرانه باختری باشیم. نظرتان در این رابطه را بفرمایید.
ج: انتفاضه اول و دوم علیه اشغالگران قدس بود نه تشکیلات خودگردان. اگر انتفاضه ای باشد علیه اشغالگران قدس است ؛ ولی از نتایج هر انتفاضه ای، فرار عمال رژیم صهیونیستی می باشد زیرا این افراد دست شان با صهیونیست ها در یک کاسه است و سرنوشتی مشابه اشغالگران دارند.
در مورد واژه “اقدام قاطعانه نظامی” باید خدمت تان عرض کنم که طرف های مخالف با استفاده از این واژه در واقع می خواهند به توجیه اقدامات سرکوبگرانه خود علیه جنبش حماس بپردازند و چنین وانمود کنند که این اقدامات یک واکنش است.
س: بسیار از زبان رهبران حماس شنیده ایم که صبر جنبش حماس نیز اندازه ای دارد.
ج: این اظهارات واقعی و در حکم هشدار است. جنبش حماس در نوار غزه نیز هشدار داد که کاسه صبرش به زودی لبریز می شود و هرگز نمی تواند در برابر آشوبگری های نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان سکوت اختیار کند ؛ ولی هیچ توجهی به این هشدارها نشد تا اینکه حماس در طول تنها 72 ساعت به مسئله خاتمه داد.
در کرانه باختری نیز جنبش حماس زنگ خطرها را برای دستگاه های امنیتی فلسطینی تحت فرمان ژنرال دایتون آمریکایی به صدا درآورده است و تاکید می کند که اگر حرکت و واکنشی نسبت به اقدامات سرکوبگرانه دستگاه های امنیتی صورت گیرد، هیچ احدی توان کنترل و مهار آن را ندارد.
س: پس می توان گفت که امکان تکرار سناریوی غزه در کرانه باختری وجود دارد؟
ج: ضرورتا مشابه سناریوی نوار غزه نیست ؛ ولی اگر دستگاه های امنیتی تحت فرمان دایتون در کرانه باختری به اقدامات سرکوبگرانه، شکنجه و حذف افراد و گروه ها ادامه دهد، هیچ کس نمی تواند واکنش مردم و وضعیت مترتب بر آن را پیش بینی کند. دستگاه های مذکور باید بدانند طرف مقابل شان ملتی ظلم ستیز است که هرگز سر تسلیم در برابر بیدادگری، تحقیر و اهانت فرود نمی آورد.
س: هر کس که محاصره نوار غزه را از آغاز دنبال کرده باشد، به این نکته پی می برد که حلقه این محاصره از ژوئن 2007 و بعد از جریان پاکسازی این منطقه به شکل بی سابقه ای تنگ و تنگ تر شده است. به نظر شما چه کسی مسئول این وضعیت است؟
ج: مسئول اصلی این محاصره اشغالگران قدس هستند. ما آنها را مسئول این وضعیت می دانیم. در واقع، عامل محاصره صهیونیست ها هستند ؛ البته در این میان نباید نقش همدستان رژیم صهیونیستی از جمله طرف های داخلی در فلسطین (تشکیلات خودگردان در رام الله) و برخی کشورهای عربی را از یاد برد.
بی تردید تمامی طرف های فوق الذکر از نظر حقوقی، سیاسی، اخلاقی و عملی به عنوان مسئول شناخته می شوند ؛ اگر چه میزان مسئولیت شان با توجه به نقش شان در این محاصره متفاوت است. در این راستا، وظیفه خود می دانم اظهارات ابومازن که در آن کشتی های لغو محاصره را به یک “بازی سخیف و مسخره” تشبیه کرده بود، محکوم نموده و اعلام کنم که این اظهارات از ناراحتی و ناخشنودی وی نسبت به شکستن سد محاصره نوار غزه حکایت دارد.
س: نظر شما در خصوص تصمیم اخیر وزرای خارجه عرب در خصوص ارسال کمک به نوار غزه چیست؟
ج: در مورد تصمیم اخیر وزرای خارجه عرب این مثل صدق می کند که “آفتابه لگن هفت دست، شام و نهار هیچ چی”. واقعا باعث تاسف است که وزرای خارجه عرب با مسئله محاصره به این شکل برخورد کنند. نقشی که کشورهای عربی تصمیم به ایفای آن گرفته اند، مشابه نقشی است که از یک فرد ثروتمند نیز بر می آید.
در اینجا ضمن تشکر و قدردانی از پیشنهاد سوریه در زمینه ارسال کمک به نوار غزه و نیز نقش متمایز این کشور، ولی باید عرض کنم که این تصمیم پاسخگوی حداقل انتظارات ملت فلسطین از کشورهای عربی نیست.
س: آیا وزرای عرب از مصر خواستند تا گذرگاه رفح را بازگشایی نماید؟
ج: عرب ها تنها با به راه انداختن کاروان کمک های انسانی موافقت کردند ؛ ولی از نظر آنان بازگشایی گذرگاه رفح از جمله خطوط قرمزها محسوب می شود که هیچ کس حق نزدیک شدن به آن را ندارد.
س: برخی ها معتقدند تا زمانی که حماس در دولت باشد، محاصره به قوت خود باقی خواهد ماند. ضمنا اخیرا نیز حرف و حدیث هایی در خصوص تشکیل دولت جدید فلسطینی که مسئولیت رفع محاصره را بر عهده دارد، مطرح است. نظر شما در این باره چیست؟
ج: تمامی تلاش ها در راستای بیرون راندن حماس از رینگ سیاست و استفاده از تمامی روش های ممکن جهت سلب مشروعیت سیاسی این جنبش است.
بی شک، تمامی اقدامات سیاسی و نظامی که امروز شاهد آن هستیم، در جهت اجرای طرح شیطانی مذکور است.
س: ابزارها و برگه های قدرت حماس چیست؟
ج: حماس مجموعه ای از برگه های قدرت را در اختیار دارد که اولین مورد آن مقاومت و مبارزه است. دومین برگه قدرت حماس حمایت ملی و مردمی می باشد ؛ زیرا حماس از طریق صندوق های رای و با کسب بیشترین تعداد آرا بر روی کار آمده است و بر خلاف تمامی نظرسنجی های دروغین و ساختگی که از کاهش محبوبیت جنبش خبر می دهد، بنده با اطمینان خدمت تان عرض می کنم که حماس دست کم حمایت بیش از 50 درصد مردم فلسطین را در اختیار دارد.
سومین برگه قدرت حماس، گلعاد شلیت است که با وجود گذشت دو سال و نیم از زمان اسارت وی، همچنان تلاش های منابع امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی از یافتن مکان اخفای وی ناکام مانده است.
برگه قدرت دیگری که جنبش در اختیار دارد، همبستگی ملت های عرب و مسلمان است. به اعتقاد بنده، تمامی موارد یادشده برگه های قدرتی هستند که حماس در عرصه چالش و رویارویی با دشمن صهیونیستی و مزدورانش از آنها بهره مند است.
س: به نظر شما، مانع تراشی نیروی دریایی رژیم صهیونیستی در فعالیت کشتی لغو محاصره لیبی به خاطر هراس از فعالیت های مشابه از سوی کشورهای عربی بوده یا آنکه باید دلیل این امر را در بالا بودن حجم کشتی و توان آن در حمل جنگ افزار جستجو کرد؟
ج: مانع تراشی در مسیر فعالیت کشتی های لغو محاصره به خاطر بالا بودن حجم کشتی و یا محموله آن نبوده است ؛ زیرا این امکان برای صهیونیست ها وجود داشت که به بازرسی محموله کشتی پرداخته و نسبت به غیر نظامی بودن آن مطمئن شوند ؛ ولی دلیل اصلی این مانع تراشی آن است که صهیونیست ها به هیچ وجه شکسته شدن سد محاصره را بر نمی تابند و متاسفانه باید بگویم که برخی طرف های عربی نیز با صهیونیست ها همدست هستند و تمام تلاش خود را صرف عدم موفقیت کشتی های لغو محاصره می نمایند. طرف های عربی مذکور که همپیمان تشکیلات تحت فرمان ژنرال دایتون آمریکایی و حامی آن هستند، بر این باورند که منفعت آنان با حضور قدرتمند حماس در نوار غزه به خطر می افتد و از این رو، همچون اسرائیل و تشکیلات خودگردان خواهان نابودی این جنبش هستند.
س: اخیرا مسئله حجاج نوار غزه مطرح شد. برخی افراد عربستان را به خاطر عدم اعطای ویزا به حجاج این منطقه سرزنش می کردند. بفرمایید که مسئول اصلی این امر کیست؟
ج: مسئول اصلی این وضعیت در درجه اول تشکیلات خودگردان است. مقصر بعدی کسانی هستند که گذرگاه ها را به روی حجاج بسته اند و به آنها اجازه خروج از نوار غزه و حضور در عربستان سعودی را نمی دهند. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که عربستان بعد از ملاحظه موضع تشکیلات خودگردان و نیز یکی از کشورهای عربی در این خصوص، از صدور ویزا برای حجاج غزه ای امتناع نمود.
س: آیا فکر نمی کنید که دلیل اصلی استنکاف عربستان از صدور ویزا برای حجاج غزه ای بدان خاطر است که این کشور دولت اسماعیل هنیه را مشروع نمی داند؟
ج: هیچ ربطی میان این مسئله با به رسمیت شناخته شدن یا نشدن دولت اسماعیل هنیه از سوی عربستان ندارد ؛ زیرا بحث بر سر حاجیانی است که در نوار غزه سکونت دارند و باید برای ادای فریضه حج به عربستان بروند.
ضمنا این امکان برای ریاض وجود داشت که جهت رهایی از مشکل تشخیص مشروعیت یا عدم مشروعیت دو دولت موجود در فلسطین، خود وارد عمل بشود و به صورت مستقیم بر مسئله حجاج نوار غزه نظارت نماید یعنی اینکه از معیارهای ویژه خود استفاده کند ؛ ولی برادران عربستانی این مسئله را به تشکیلات تحت فرمان دایتون سپردند و این تشکیلات نیز لیست حجاج را بنا به دلخواه خود تهیه و تنظیم کرد و از انجام قرعه کشی امتناع ورزید.
س: ریاض با صدور بیانیه ای اعلام کرد که ادعاهای حماس مبنی بر اینکه دولت عربستان از صدور ویزا برای حجاج نوار غزه استنکاف ورزیده است، را محکوم می کند. نظر خود در این رابطه را بفرمایید.
ج: اخیرا به دروغ اظهاراتی در این باره به یکی از رهبران حماس نسبت داده شده بود که متاسفانه ریاض در واکنش به آن شتابزده عمل کرد ؛ البته بعدا مشخص شد که چهره حماسی مذکور چنین حرفی را نزده و به دروغ و برای بر هم زدن رابطه میان حماس و عربستان سعودی، این اظهارات را به وی نسبت داده اند.
س: چه کسی در انشار این خبر ساختگی دست داشته است؟
ج: ما تشکیلات تحت فرمان دایتون در رام الله را مسئول انتشار این اظهارات دروغین و نسبت دادن آن به رهبران حماس می دانیم، به ویژه آن که تشکیلات مذکور ماشین تبلیغاتی و رسانه ای ماهری در زمینه تولید بیانیه های دروغین دارد.
به اعتقاد بنده، تشکیلات خودگردان به منظور مخدوش ساختن چهره حماس اخباری دروغین و ساختگی را منتشر می کند که در اینجا بد نیست دو مورد را به عنوان نمونه ذکر کنم. اولین مورد انتشار خبری در رابطه با اقدام کاندولیزا رایس در ارسال نامه ای به خالد مشعل بود که مشخص شد به هیچ وجه چنین نامه ای وجود خارجی نداشته است. دومین مورد نیز خبر ساختگی دیگری بود مبنی بر اینکه بنده به قطر سفر کرده و در این سفر نامه ای را از سوی آقای خالد مشعل تقدیم وزیر خارجه قطر نموده ام تا این مقام عربی آن را به اوباما تحویل دهد. این خبر کاملا ساختگی است. من هرگز به قطر سفر نکرده و هیچ نامه ای برای تحویل به اوباما، تقدیم مسئولان قطری نکرده ام. البته اینها تنها دو مورد از اخبار دروغینی است که روزنامه نگاران جیره خوار، منفعت طلب و رشوه خوار آنها را منتشر می کنند.
س: اوضاع هرگز به نفع شما رقم نمی خورد. حاجیان غزه ای ویزا دریافت نکردند و هیچ کدام از آنها موفق به حضور در مراسم حج امسال نشدند. نظر خود در این رابطه را بفرمایید.
ج: تنها می توانم بگویم که “حسبنا الله و نعم الوکیل”. خدمت حجاج عزیزمان نیز باید عرض کنم که کسی چه می داند شاید خداوند متعال به آنها به خاطر نیت پاک و صادقانه شان اجر و ثواب حج را اعطا بفرماید.
به هر حال، انجام فریضه حج مشروط به استطاعت است. حجاج نوار غزه تمام تلاش خود را کردند و برادران مان در دولت هنیه نیز تمام توان خود را به کار گرفتند ؛ ولی مشیت الهی چیز دیگری می خواست و صد البته که هیچ گریزی از خواست و اراده الهی وجود ندارد.
س: روزنامه الاهرام مصر حمله تبلیغاتی بی سابقه ای را علیه حماس در سرمقاله های خود آغاز کرده و بنا به ادعای روزنامه مذکور، دلیل این امر بحران حجاج بوده است. این مسئله را چگونه ارزیابی می کنید؟
ج: این مقاله را اسامه سرایا، رئیس هیات تحریریه الاهرام ننوشته است ؛ بلکه این مقاله از سوی یکی از طرف های رسمی نگاشته شده و سپس برای اسامه سرایا ارسال شده تا آن را در الاهرام منتشر نماید. این اولین بار نیست که مقاله ای با این مضمون از سوی اسامه سرایا یا دیگر افراد نگاشته می شود.
ما معتقدیم مقاله مذکور نشانگر حالت تشنج و سردرگمی است که نویسندگان آن گرفتارش شده اند، به ویژه بعد از آنکه در منحرف کردن حماس به سمت امضای طرح تمدید دوره ریاست ابومازن بر تشکیلات خودگردان ناکام ماندند.
س: حمله به جنبش حماس تنها به روزنامه الاهرام خاتمه نمی یابد. محمد سید طنطاوی، شیخ الازهر نیز به انتقاد از این جنبش پرداخت و حماس را متهم کرد که مانع از رهسپار شدن حجاج به عربستان و ادای فریضه حج شده است.
ج: متاسفانه شیخ ازهر یعنی بزرگ ترین مرجع اسلامی سنی با شیمون پرز، قصاب قانا یعنی همان کسی که دستش به خون فلسطینی ها و لبنانی ها آلوده است، دست می دهد و در این میان هیچ توجهی به خون شهدایی که در فلسطین و لبنان بر زمین ریخته شده و عامل آن پرز بوده است، نمی نماید ؛ اما عذری که وی برای اقدام خود می آورد، بدتر از گناه است زیرا هر کس که به تصویر مصافحه وی با رئیس رژیم صهیونیستی دقت کند، به راحتی می تواند گرمی و صمیمیت را از آن برداشت کند.
انتظار ما این بود که شیخ ازهر از ملت مصر، امت عربی و اسلامی، خون شهدا و خانواده های شاهد که کمال بی احترامی را در حق شان روا داشته بود، عذرخواهی کند.
در مورد همکاری شیخ ازهر علیه حماس و متهم کردن این جنبش به جلوگیری از رهسپاری حجاج به عربستان باید بگویم که متاسفانه وی فریب تبلیغات برخی رسانه ها مبنی بر اینکه حماس مانع از خروج حجاج غزه ای شده، خورده است. باید خدمت ایشان عرض کنم انتظارمان از شما این است که حکم شرعی مربوط به قطع آب و برق نوار غزه و نیز جلوگیری از ورود دارو و غذا به این منطقه را اعلام بفرمایید. در اینجا بد نیست داستان پیرزنی را یادآوری کنم که گربه ای را حبس کرد و نه به او غذا می داد و نه آزادش می کرد تا خود غذایش را بیابد و به همین خاطر، خداوند جهنم را نصیب پیرزن کرد. فکر می کنم شیخ ازهر بهتر است این ماجرا را برای مسئولان و مقاماتی که در اطرافش هستند، تعریف کند تا بفهمند که کشتن انسان ها با محروم ساختن آنها از دارو، غذا و آب گناهش بسی بیشتر از گناه دروغینی (جلوگیری از رهسپار شدن حجاج به عربستان) است که به ما نسبت می دهند.
2 ـ سازمان آزادیبخش و مرجعیت از دست رفته
س: گروه های فلسطینی در نشست 2005 قاهره، سند وفاق ملی و توافق نامه مکه بر بازسازی سازمان آزادیبخش فلسطین تاکید کردند که تا کنون هیچ خبری از آن نیست. چه کسی را مسئول این امر می دانید؟
ج: مسئول این کارشکنی محمود عباس و اطرافیان وی هستند که از حمایت کشورهای عربی در این زمینه برخوردار می باشند. ابومازن هرگز نمی خواهد هیچ گروه جدیدی، به ویژه حماس و جهاد اسلامی در این سازمان عضویت داشته باشند.
ابومازن و اطرافیانش می خواهند که ساف ساختار کنونی اش را حفظ کند یعنی اینکه دکور دموکراتیک به خود بگیرد و نهادهای وابسته اش نیز همچون یک بازیچه باشند. آنها از وضعیت موجود راضی هستند.
س: اگر رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش با ورود شما و عضویت تان در این سازمان مخالفت می ورزد، چرا دائما بر بازسازی آن پافشاری می کنید؟
ج: محمود عباس حق ندارد هیچ گروه فلسطینی را از پیوستن به سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و فعالیت در این چارچوب ملی بازدارد و در راه عضویتش در این سازمان مانع تراشی نماید ؛ به ویژه آنکه رئیس تشکیلات خودگردان خود تاکید دارد که ساف تنها نماینده مشروع ملت فلسطین است. پس چطور انتظار دارد تا ما سازمانی را به عنوان نماینده بپذیریم که حق ورود به آن را نداریم.
س: آیا طرف های عربی یا بین المللی وجود دارند که در راه پیوستن شما به ساف مانع تراشی نمایند؟
ج: این آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای عربی هستند که با استفاده از وتوی خود مانع از پیوستن حماس به ساف می شوند. در واقع، طرف های مذکور در صدد اخراج جنبش حماس از صحنه قدرت هستند و چگونه می توان از آنها انتظار موافقت با حضور حماس در ساف داشت.
س: آیا در نهایت مردم فلسطین به ویژه آنهایی که به دیگر کشورها پناه آورده اند، نیاز به مرجعی ندارند که نماینده شان باشد و به عنوان یک چارچوب ملی ایفای نقش نماید؟
ج: آنها (اعضای ساف) خود را نماینده شش میلیون پناهنده فلسطینی می دانند. گروهی وجود دارد که کنترل کامل سازمان آزادیبخش را در اختیار خود گرفته و قصد دارد که این اختیارداری را ادامه دهد. ماموریت و وظیفه ما تلاش برای رها ساختن ساف از سیطره کسانی است که کنترل آن را به دست خویش گرفته اند.
اگر ساف یک سازمان عادی بود، ما هرگز با کسانی که اختیاردار آن بودند، کاری نداشتیم ؛ ولی این سازمان مدعی نمایندگی ملت فلسطین است و در نهادهای بین المللی با نام فلسطینیان سخن می گوید. از ما انتظار دارند که وضعیت کنونی ساف را بپذیریم ؛ ولی ما از تمامی ابزارهای ممکن برای آزادی این سازمان از زیر یوغ فرمان کسانی که کنترل آن را به دست گرفته اند، می کوشیم.
س: پس این اصرار و پافشاری برای بازسازی ساف از سوی شما است؟
ج: تنها ما نیستیم که بر این امر پافشاری می کنیم ؛ بلکه حماس و اکثر گروه های فلسطینی بر ضرورت بازسازی ساف تاکید دارند و تنها طرفی که بر تداوم وضعیت کنونی اصرار می ورزد، یک جریان متنفذ در جنبش فتح است که ریاست آن را ابومازن در اختیار دارد. البته علاوه بر طرف مذکور، برخی شخصیت ها و گروه های کوچک فلسطینی که بودجه خود را در پایان هر ماه از ابومازن دریافت می کنند، نیز خواستار عدم تغییر در ساختار ساف هستند.
س: آیا فکر ایجاد یک مرجع جدید جزئی از محرمات و خطوط قرمزها محسوب می شود؟
ج: به هیچ وجه فکر ایجاد یک مرجع جدید یا یک چارچوب ملی جایگزین جزئی از محرمات یا خطوط قرمزها نیست ؛ ولی اولویت به بازسازی ساف و رها ساختن این سازمان از چنگال کسانی داده شده است که کنترل آن را در اختیار خود گرفته اند. البته اگر در این زمینه موفقیتی به دست نیامد، با تمامی گروه ها و شخصیت های فعال فلسطینی به رایزنی می پردازیم و آنها را در جریان تمامی تلاش های صورت گرفته برای اصلاح ساف می گذاریم و درباره گزینه های جایگزین به بحث خواهیم پرداخت.
3 ـ مذاکرات … یک تاکتیک یا یک استراتژی دائمی
س: آیا حماس موضعی اصولی و غیر قابل تغییر در خصوص مذاکره با دشمن دارد و آیا آن را یک جرم می داند؟
ج: از نظر اصولی، تجارب ملت های مختلف حکایت از آن دارد که جنبش های آزادیبخش در طول تاریخ معاصر با دشمن، طرف اشغالگر یا استعمارگر وارد مذاکره شده اند ؛ ولی همیشه این مذاکرات در راستای بحث در خصوص شکل خروج استعمارگران از سرزمین اشغال شده بوده است که ما نمونه این امر را در مذاکرات میان ویتنامی ها و آمریکایی ها و نیز فرانسوی ها و آلمانی ها مشاهده می کنیم که محور اصلی مذاکرات اخراج اشغالگران بوده است.
اما اگر نگاهی به مذاکرات در فلسطین بپردازید، می بینید که این مذاکرات نه برای خروج اشغالگران، بلکه در جهت تثبیت حضور آنان بوده است. مذاکراتی که تا کنون با صهیونیست ها انجام شد، نتیجه آن در مرحله اول و دوم چشم پوشی از 80 درصد اراضی فلسطینی بود و امروز نیز مذاکره بر سر باقی مانده آن است.
س: بعد از کنفرانس آناپلیس که به تاریخ 27 نوامبر 2007 در ایالت مریلند آمریکا برگزار شد، کنفرانس کشورهای کمک کننده به فلسطین در 17 دسامبر همان سال برگزار شد. به نظر شما این دو کنفرانس درواقع حرکت و پیشرفت مهمی در راستای مذاکرات چند ساله نبوده است؟
ج: بعد از گذشت یک سال از کنفرانس آناپلیس، تنها چیزی که می توان در توصیف نتیجه این کنفرانس گفت همان مثل “آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچ چی” است.
س: عباس کمک 4 میلیارد دلاری از کنفرانس کشورهای کمک کننده به فلسطین در پاریس درخواست کرد ؛ ولی در مقابل، 7 میلیارد دلار دریافت نمود. به نظر شما این یک دستاورد مهم نیست؟
ج: باید از دو منظر به کنفرانس آناپلیس نگاه کرد که اولین آنها ارزیابی این کنفرانس از زاویه سیاست است. سوالی که در اینجا مطرح می شود، آن است که کنفرانس آناپلیس با خود چه نتایجی به دنبال داشته است؟ در پاسخ باید گفت که مذاکرات دوجانبه به بن بست رسیده که دلیل آن نیز عدم تحقق وعده ای است که جرج بوش به ابومازن در خصوص تشکیل کشور مستقل فلسطینی تا پیش از پایان سال 2009 داده بود. تا این لحظه هیچ کشور مستقلی تشکیل نشده است و تنها چیزی که دیدیم، این بود که ابومازن از سوی شورای مرکزی ساف به عنوان رئیس کشور فلسطن خود را نامید ؛ بدون آنکه خبری از وجود چنین کشوری باشد.
ضمنا کنفرانس مذکور را باید از منظر وعده های مالی نیز بررسی کرد. نکته ای که ذکر آن در اینجا ضروری می نماید، آن است که تا کنون هیچ اثری از این چند میلیارد دلار دیده نشده است ؛ ضمن آنکه حرف ها در مورد کمک چند صد میلیون دلاری است نه چند میلیارد دلاری.
از سوی دیگر، باید به این نکته توجه داشت که این دلارهای میلیاردی به سمت دستگاه های امنیتی که مسئولیت سرکوب مقاومت ملی فلسطین را بر عهده دارند، سرازیر می شود و هیچ تاثیری بر زندگی ملت ندارد و بهترین گواه بر این مسئله، یک و نیم میلیون شهروند فلسطینی ساکن نوار غزه هستند که از گرسنگی، قطع آب، برق، دارو و مواد غذایی رنج می برند. آیا واقعا این دلارها بر زندگی این افراد تاثیر گذارده است؟! وضعیت در کرانه باختری که تشکیلات تحت فرمان دایتون بر آن حکومت می کند، نیز بهتر نیست. در یک کلام می توان گفت که نه کنفرانس آناپلیس و نه اجلاس کشورهای کمک کننده تاثیری بر زندگی فلسطینیان نداشته است.
س: تمامی طرف های ذیربط در مذاکرات از جمله احمد قریع، رئیس هیات مذاکره کننده تشکیلات خودگردان تاکید کردند که دست یابی توافق نهایی با رژیم صهیونیستی تا پیش از پایان سال جاری امکان پذیر نیست. پس طرف مذاکره کننده فلسطینی در گفتگوهای خود با تل آویو به دنبال چیست؟
صائب عریقات، مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان کتابی با عنوان “مذاکرات حیات است” نگاشته است و باید عرض کنم که برای اولین بار می شنوم کسی مذاکره را عامل زندگی و حیات می داند. به اعتقاد بنده این عبارت تنها حکایت از آن دارد که گفتگو با دشمن صهیونیستی در محور توجه ساف و مسئولان تشکیلات خودگردان است.
این نکته را گوشزد کنم که مذاکرات هیچ گاه در نگاه جنبش های آزادیبخش دنیا به عنوان استراتژی و راهبرد نبوده ؛ بلکه به عنوان وسیله ای برای تحقق اهداف استراتژیک بوده است. مشکل در این است که اولویت های مقامات ساف کاملا باژگون شده و استراتژی شان تغییر کرده است یعنی به جای آنکه راهبرد خود را آزادسازی قرار دهند، مذاکرات را در محور توجه خود قرار داده اند که دلیل این امر را نیز باید در عدم آمادگی آنان برای اتخاذ گزینه مقاومت جستجو کرد.
در واقع، مقامات ساف و تشکیلات خودگردان تنها برای یک چیز آمادگی دارند که آن هم بقای بر سر میز مذاکرات است. به اعتقاد بنده، برای اولین بار در طول تاریخ جنبش های آزادیبخش، گفتمان سیاسی یک جنبش جنگ در پای میز مذاکرات است یعنی دیگر مبارزات نظامی را رها کرده و راه میز گفتگوها را در پیش گرفته است.
س: آیا رابطه ای میان شکاف سیاسی موجود در فلسطین و پافشاری طرف مقابل (فتح و تشکیلات خودگردان) بر مذاکره با اشغالگران وجود دارد؟
ج: آنها مذاکرات را به عنوان خط مشی خود قرار داده و دیرزمانی است که مقاومت را رها کرده و مذاکرات را به عنوان گزینه اصلی خود انتخاب نموده اند. در اینجا باید به این نکته اشاره کنم که ابومازن شخصا هیچ اعتقادی به مقاومت نظامی ندارد و بر این باور است که این مقاومت هیچ نتیجه ای به دنبال نخواهد داشت.
س: پیش بینی ها نشان از آن دارد که راستگرایان صهیونیستی برنده انتخابات آتی رژیم اشغالگر قدس خواهند بود. به نظر شما، این امر چه پیامدها و تاثیراتی را بر روند مذاکرات خواهد گذارد؟
ج: بی تردید، پیروزی نتانیاهو مشکل جدیدی است که به مشکلات دیگر مقامات تشکیلات خودگردان خواهد افزود ؛ زیرا آنان خواستار ابقای اولمرت در منصبش بودند. واقعیت این است که کناره گیری اولمرت از قدرت برای هیچ کسی به اندازه ابومازن سنگین نبود. وقتی رئیس اسبق حزب کادیما به خاطر رسوایی های مالی از کار برکنار شد، به یکی از دوستان گفتم که باید به ابومازن تسلیت عرض کرده و برای او صبر و اجر از درگاه ایزد منان طلب نماییم ؛ زیرا دوستش اولمرت از کرسی قدرت عزل شده است.
به هر حال، یک مصیبت بزرگ در انتظار رئیس تشکیلات خودگردان است که دلیل آن نیز احتمال ورود نتانیاهو و راستگرایان تندرو به عرصه قدرت است یعنی اینکه آینده برای مذاکره کننده فلسطینی تیره و تار خواهد بود.
س: آیا این وضعیت بر حماس تاثیر خواهد گذارد؟
ج: جنبش حماس هرگز توجهی به اینکه چه کسی زمامدار جامعه صهیونیستی خواهد شد، ندارد و دلیل آن نیز به خاطر باور به این مطلب است که تمامی گروه های سیاسی صهیونیستی از جمله لیکود، کار، کادیما و شاس و … استراتژی واحدی دارند و اختلاف میان آنها بر سر تاکتیک است که این امر هیچ تاثیری بر استراتژی آنها ندارد.
س: در طرح ابتکاری که شیخ احمد یاسین در سال 1998 ارائه کرد، حماس یک راهکار مقطعی را ارائه کرد که اساس آن، آتش بس در مقابل تشکیل کشور مستقل فلسطین در مرزهای ژوئن 1967 بود. آیا از ارائه یک طرح جدید خبری نیست و آیا این امکان وجود دارد که حماس پروژه جدیدی را ارائه نماید؟
ج: در حال حاضر انتظاری که از ما وجود دارد، ارائه طرح های جدید نیست ؛ زیرا چنین کاری در وضعیت کنونی که طرف مقابل از هر گونه برخورد مثبت با طرح های جدید استنکاف می ورزد، کار اشتباهی است.
به اعتقاد بنده، رژیم صهیونیستی هرگز آماده مطالعه و برخورد جدی با طرح های مختلف نیست و تنها به دنبال کسب فرصت هر چه بیشتر برای تداوم شهرک سازی، ساخت دیوار حائل و یهودی سازی فلسطین و قدس شریف است یعنی موارد مذکور جزء جدایی ناپذیر از راهبرد و استراتژی اشغالگران است.
رژیم عبری از موقعیت کنونی که تشکیلات خودگردان مشغول مذاکره با نمایندگان طرف صهیونیستی است، در راستای تحقق اهدافش استفاده می کند. امروز تل آویو برای تداوم ده ها ساله مذاکرات هیچ مشکلی نمی بیند، البته به شرطی که شرایط برای خلق واقعیت های جدید نیز فراهم باشد و این ـ در واقع ـ همان معادله ای است که رژیم صهیونیستی در مذاکرات خود با تشکیلات خودگردان در پی اجرای آن است. پس منطقی نیست که ما طرح هایی را ارائه کنیم که هرگز جامه عمل نخواهد پوشید.
4 ـ اصول و آرمان های ملی در معرض خطر
س: نظر حماس در مورد دسیسه های رژیم صهیونیستی برای یهودی سازی قدس شریف و حذف هویت عربی و اسلامی این شهر از جمله تخریب گورستان اسلامی “مامن الله” چیست؟
ج: آنچه امروز شهر قدس شاهد آن است، بخشی جدایی ناپذیر از تراژدی است که بر سر فلسطین و به ویژه کرانه باختری می آید ؛ زیرا صهیونیست ها کرانه باختری را به عنوان عمق استراتژیک خود می دانند (که باید تحت کنترل شان باشد) و قدس را نیز جزئی جدایی ناپذیر از “اسرائیل” به شمار می آورند.
دسیسه های بسیاری را برای تغییر بافت اصلی شهر قدس به اجرا در می آورند و در پی آن هستند که به طور کل هویت اسلامی و عربی این شهر را از بین ببرند. در یک کلام باید گفت که طرح یهودی سازی قدس شریف که از سال ها پیش آغاز شده است تا زمانی که چالش میان ما و اشغالگران ادامه دارد، تداوم خواهد یافت.
س: ابومازن در مصاحبه ای که با روزنامه عبری زبان “هاآرتص” داشت، تاکید کرد: “ما این نکته را کاملا درک می کنیم که اگر از شما (رژیم صهیونیستی) بخواهیم که با بازگشت پنج میلیون آواره به سرزمین تان موافقت کنید، این کار به معنای نابودی اسرائیل خواهد بود ؛ ولی باید مسئله را به نوعی حل و فصل کنیم و مشخص شود که شما با بازگشت چه مقدار از افراد موافقت می نمایید.”
اظهارات فوق و نیز توافق نامه هایی به امضا رسیده میان تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی که رسانه ها به گوشه هایی از مفاد آنها دست یافته اند، حکایت از آن دارد که حق بازگشت پناهندگان به شدت در خطر است. موضع حماس در این باره چیست؟
ج: موضع شک برانگیز محمود عباس در قبال مسئله حق بازگشت چیز جدیدی نیست ؛ زیرا از زمانی که وی را شناختیم، او در مجالس خصوصی خود می گوید واقعنگری اقتضا می کند که منطق جدیدی را در مسئله پناهندگان اتخاذ نماییم.
ابومازن می گوید که اسرائیل هرگز با بازگشت شش میلیون پناهنده موافقت نمی کنند و از این رو نیز مسئله مخالفت صهیونیست ها با مسئله حق بازگشت را پذیرفته و با آن کنار آمده است.
مطالبی را که ابومازن علنا در گفتگویش با روزنامه هاآرتص ابراز داشته است، بخش کوچکی از آن چیزی است که در مجالس خصوصی اش بیان می دارد. شاید بر کسی پوشیده نباشد که موضع محمود عباس در قبال بازگشت پناهندگان باعث خشم و نگرانی اردنی ها شده است ؛ زیرا معتقدند که این موضعگیری وی منافع ملی اردن را به خاطر می اندازد [و این کشور باید باز هم مسئولیت سنگین شمار زیاد پناهندگان فلسطینی مقیم کشور را تحمل کند.]
س: آیا همایش بین المللی حق بازگشت که در پایان ماه گذشته میلادی در دمشق برگزار شد، بخشی از طرح مقاومت در برابر اسکان دائمی و نهایی آوارگان به شمار می رود؟
ج: همایش بین المللی حق بازگشت که در دمشق برگزار شد، در واقع یک حرکت بزرگ سیاسی بود و با خود پیام های روشنی را به دنبال داشت. این همایش حکایت از آن داشت که ملت های عربی و اسلامی و نیز آزادیخواهان جهان بر حق بازگشت آوارگان فلسطینی به خانه و کاشانه شان تاکید دارند.
زمان همایش بین المللی حق بازگشت نیز از اهمیت خاصی برخوردار بود، زیرا این همایش در حالی برگزار شد که خبرها نشان از تلاش برخی طرف ها برای آماده سازی افکار عمومی در فلسطین، جهان عرب و اسلام جهت حذف حق بازگشت داشت.
در یک جمله باید گفت که این همایش پیام های مهم و روشنی را با خود به دنبال داشت و اهمیت آنها را می توان در واکنشی جستجو کرد که مخالفان آن یعنی چهره های نزدیک به ابومازن عنوان داشته اند به عنوان نمونه فردی همچون احمد عبدالرحمن از مقامات تشکیلات خودگردان برگزاری این همایش در سوریه را دخالت وقیحانه دمشق در امور داخلی فلسطین توصیف کرد.
به هر حال، واکنش شدید اطرافیان ابومازن به این همایش نشانگر میزان ناراحتی و دلخوری شان از برگزاری چنین همایشی است.
5 ـ نگاهی به روابط بین المللی و منطقه ای
س: آیا معتقدید که موفقیت باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باعث تغییری مثبت در موضع این کشور نسبت به مسئله فلسطین شود؟
ج: یکی از نکات قابل ملاحظه ای که در پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وجود دارد، آن است که برای اولین بار در تاریخ این کشور یک سیاه پوست به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده برگزیده شده است و بی تردید، این یک تحول مثبت تلقی می شود ؛ زیرا هیچ کسی نمی تواند گرایش های نژادپرستی که طی دهه های گذشته در جامعه آمریکا ریشه دوانده بود، را توصیف و تصور نماید. به هر حال، انتخاب اوباما یک تحول مثبت و مهم انسانی بوده است.
مسئله دومی که در انتخاب اوباما حائز اهمیت بوده و نباید آن را از یاد برد، این است که موفقیت وی شکستی تلخ برای جریان محافظه کار آمریکا به شمار می رفت، جریانی که در دوره هشت ساله حاکمیت بوش بر ایالات متحده نفوذ فراوانی بر دولت داشت و جنگ علیه افغانستان و عراق را به راه انداخت و با تفکری کابوئی با مسائل برخورد می نمود.
به هر حال، موفقیت اوباما شکست سنگینی برای جریان محافظه کار آمریکا بود. انتظاری که امروز از اوباما و دولت جدید آمریکا وجود دارد، آن است که از شکست های محافظه کاران درس و عبرت بگیرند و در راستای تغییر چهره ایالات متحده بکوشد، چهره ای که در تمام جهان زشت و غیر قابل قبول و پذیرش است.
انتظاری که از دولت اوباما وجود دارد، آن است که برای تغییر چهره آمریکا بکوشد و گام های مثبتی را در ایفای حقوق ملت ها بردارد. سوال اینجاست که آیا دولت اوباما قادر به تحقق این آمال و امیدها هست؟ صراحتا عرض کنم که بنده هرگز اهل پیشداوری نیستم و اجازه می دهم که گذشت زمان به این پرسش پاسخ مناسب بدهد و معلوم کند که آیا رئیس جمهور جدید آمریکا در امتحان خود در خصوص اعطای حقوق ملت ها و نیز تغییر چهره استعمارگرایانه ایالات متحده موفق عمل خواهد کرد یا نه.
س: آیا درست است که جیمی کارتر، رئیس جمهور اسبق آمریکا بعد از دریافت چراغ سبز اوباما به دمشق سفر و با خالد مشعل دیدار کرد؟
ج: این دومین سفر جیمی کارتر به دمشق است. اگر سفر جدیدش با چراغ سبز اوباما صورت گرفته باشد، آیا سفر اولش نیز با چراغ سبز وی انجام شده است؟!
بنده معتقدم که این دو سفر با تمایل کارتر انجام شده ؛ زیرا وی در سال های گذشته مواضع شجاعانه ای را در مخالفت با سیاست های آمریکا داشته است.
س: اگر اجازه بدهید، صحبتی هم در خصوص رابطه جنبش با برخی کشورهای عربی داشته باشیم. سوال خودم را با مصر آغاز می کنم. بعد از مسائلی که در روابط میان قاهره و حماس رخ داد، ارزیابی شما از روابط این جنبش با مصر چگونه است؟
ج: بی تردید، اختلافاتی سیاسی میان دو طرف در خصوص برخی مسائل وجود دارد ؛ ولی نکته ای که باید در اینجا مشخص شود، آن است که اختلاف به معنای قطع رابطه یا آغاز جنگ علیه همدیگر نیست.
انتظاری که امروز وجود دارد، افزایش گفتگوهای دوجانبه به منظور کاستن از میزان اختلافات است. ما نباید اجازه دهیم که اختلافات موجود تعمیق یابد ؛ بلکه باید تلاش ها در مسیر یافتن راهکاری برای حل این اختلافات باشد. روابط ما با مصر همچنان برقرار است و اخیرا نیز هیاتی از اعضای جنبش به این کشور سفر کرده اند.
س: در مورد رابطه تان با عربستان سعودی بفرمایید، به ویژه بعد از تنشی که به دنبال انتشار اخبار دروغین مربوط به اظهارات عاطف عدوان (از نمایندگان عضو حماس در پارلمان فلسطین) درباره ریاض به وجود آمد.
ج: باید عرض کنم که ارتباط میان ما و برادران عربستانی همچنان ادامه دارد. فکر می کنم که جنبش حماس بعد از انتشار اخبار دروغین مربوط به اظهارات عاطف عدوان درباره ریاض، بیانیه ای را صادر کرد و در آن به تبیین مواضع خود پرداخت. حماس هیچ اهانتی را به عربستان سعودی نکرده و بر تداوم روابطش با این کشور تاکید دارد.
س: پاسخ مقامات عربستانی به بیانیه حماس چگونه بود؟
ج: البته هیچ پاسخ رسمی را دریافت نکردیم ؛ ولی باید خدمت تان عرض کنم که رابطه میان ما و عربستان همچنان ادامه دارد. بنده اعتقاد دارم که برادران عربستانی به دنبال ایجاد بحران در روابط خود با جنبش حماس نیستند ؛ زیرا کاملا این نکته را درک می کنند که حماس نیز به دنبال بروز بحران و تنش در روابط دوجانبه نیست.
6 ـ روابط با اردن هاشمی
س: برخی ناظران سیاسی از تمایل اردن برای گفتگو با حماس سخن می گویند که دلیل اصلی آن نیز نگرانی امان از اجرای پروژه میهن جایگزین (اسکان دائمی آوارگان فلسطینی در این کشور) است. به نظر شما این نگرانی انگیزه واقعی اردن برای برقراری ارتباط با حماس بوده است؟
ج: به اعتقاد بنده، این یکی از عوامل نگرانی اردن بوده و همین امر نیز باعث شده است تا مقامات این کشور به دنبال برقراری رابطه با تمامی گروه های فلسطینی باشد که با آنها در زمینه مخالفت با اسکان دائم آوارگان در کشورهای پناهدهنده هم عقیده هستند.
س: آیا منافع مشترکی میان حماس و اردن وجود دارد؟
ج: مخالفت با اسکان دائمی آوارگان در یک کشور جایگزین و پافشاری بر ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی با مرکزیت قدس شریف مسائل استراتژیکی است که دو طرف در مورد آن توافق نظر دارند.
س: آیا در آینده ای نزدیک شاهد روابطی گسترده میان حماس و اردن خواهیم بود؟
منطق می گوید که رشد تدریجی مناسبات می تواند در نهایت به یک رابطه گسترده تبدیل شود ؛ ولی این نکته را نباید فراموش کرد که رشد این روابط با تانی خاصی انجام می گیرد، البته چشم اردن به سوی تحولات آتی منطقه است که از جمله آنها می توان به انتخابات پارلمانی اسرائیل در ماه فوریه، پایان دوره ریاست ابومازن بر تشکیلات خودگردان و ظهور یک دولت جدید در آمریکا اشاره کرد. پس در یک جمله، برخی تحولات هستند که باعث می شوند تا اردن و دیگر کشورها در تعامل خود با حماس با تامل خاصی برخورد کنند و منتظر تحولات آتی باشند.
س: آیا در برنامه خود برای آینده نزدیک دیدار میان مسئولان اردنی و رهبران جنبش حماس را جای داده اید؟
ج: در برنامه خود برای آینده نزدیک چنین چیزی وجود ندارد.
س: چرا رسانه ها به رابطه میان حماس و اردن نمی پردازند؟
ج: زیرا ورود رسانه ها به برخی مسائل باعث بر هم خوردن آن می شود و از این رو، مصلحت را در این دیدیم که رسانه ها را از این مسئله دور نگاه داریم.
س: سوال پایانی بنده از شما این است که بعد از گذشت بیست و یک سال از مقاومت، ایثار و فداکاری وضعیت امروز حماس را چگونه ارزیابی می کنید؟
ج: جنبش حماس وضعیت بسیار خوبی دارد و بانفوذترین و تاثیرگذارترین گروه در فلسطین است. حماس وضعیت امروزش را مدیون فداکارهای های شهدا، به ویژه رهبران طراز اول خود و نیز هزاران تن از اسرای فلسطینی است. فداکاری ها، انعطاف های سیاسی رهبران جنبش و مهارت آنها در ترکیب دو عنصر پایداری بر آرمان ها و نشان دادن انعطاف های سیاسی در عمل و نیز مهارت جنبش در مدیریت چالش با دشمن صهیونیستی باعث شده است که حماس همیشه رتبه اول را از آن خود کند.