یکشنبه 04/می/2025

سخنان یک آزاده فلسطینی درباره شکنجه های شدید منجر به نقض عضو در زندان های عباس

چهارشنبه 8-آوریل-2009

“محمد البحیصی” آزاده فلسطینی که پس از آزادی از زندان های صهیونیستی توسط عناصر سرویس های امنیتی وابسته به “محمود عباس” رئیس سابق تشکیلات خودگردان فلسطین بازداشت شده بود، از موسسات حقوقی و گروه های فلسطینی خواست که هر چه زودتر به مشکلات و شکنجه های طاقت فرسای دانشجویان و دیگر بازداشت شدگان سیاسی در زندان های سرویس های امنیتی در کرانه باختری پایان داده و برای رهایی آنها از این وضعیت راهکاری پیدا کنند.

البحیصی چندین سال پیش زمانی که قصد معالجه خود در کرانه باختری را داشت، از سوی نظامیان ارتش صهیونیستی بازداشت شد و پس از تحمل 4 سال اسارت در زندان های این رژیم، بالاخره توانست از زندان آزاد شود، اما در حالی که رژیم اشغالگر قدس اصرار زیادی بر تبعید وی از کرانه باختری داشت، سرویس های امنیتی عباس تنها 5 روز پس از آزادی وی از زندان های صهیونیستی وی را بازداشت کردند.

این آزاده فلسطینی در گفتگو با مرکز اطلاع رسانی فلسطین به تشریح مشکلات بازداشت شدگان سیاسی در زندان های کرانه باختری پرداخته و می گوید:« برخی از جوانان کرانه باختری را می شناسم که پس از بازداشت از سوی سرویس های امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین در اثر شدت شکنجه ها که از جمله آنها می توان به “شبح” (بستن دستان از پشت و وارد کردن کیسه در سر) اشاره کرد، دچار نقص عضو مانند از دست دادن یک چشم یا گوش و یا شکستگی فک شده اند؛ از همین رو، از موسسات حقوقی و دیگر نهادهای فلسطینی می خواهم که هر چه سریعتر فکری به حال این مساله کرده و به مشکلات و درد و رنج های این جوانان پایان دهند.»

وی در خاطرات خود از مدت حضور در زندان های رژیم صهیونیستی، خطرناکترین مساله اسرای فلسطینی دربند زندان های صهیونیستی را پدیده موسوم به “کلاغ ها” (خبرچینان) یا “غرفه های خبرچینی” توصیف کرد که در بیشتر موارد باعث محکومیت اسرا به حبس ابد یا حبس های طولانی مدت می شود. وی افزود اسرای فلسطینی دربند زندان های صهیونیستی با بی صبری تمام منتظر مبادله اسرا میان طرف های فلسطینی و صهیونیستی هستند، اما در عین حال بر عدم عقب نشینی طرف فلسطینی از شروط خود و یا مستثنی کردن هر یک از اسرا؛ به ویژه اسرای محکوم به حبس های طولانی مدت از این مبادله تاکید دارند.

البحیصی این اظهارات را در گفتگو با خبرنگار مرکز اطلاع رسانی فلسطین که چند روز پس از خروج وی از زندان های سرویس های امنیتی عباس و تبعید وی به نوار غزه صورت گرفت، بیان کرد که متن این گفتگو را در زیر با هم می خوانیم:

ـ خبرنگار مرکز اطلاع رسانی فلسطین: شما کی از زندان های صهیونیستی آزاد شدید؟ و پس از آن چه اتفاقی افتاد؟

“محمد البحیصی” آزاده فلسطینی: من “محمد صبحی البحیصی” از اهالی دیر البلح و از مبارزان گردان های شهید “عزالدین قسام” شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی “حماس” هستم. ماموریت اصلی ما در گردان های قسام نفوذ به عمق سرزمین های اشغالی داخل کمربند سبز امنیتی بود و از آنجایی که من شناسانامه مخصوص اهالی کرانه باختری را داشتم انجام عملیات ها برای من آسانتر بود. در سال 1999 میلادی توانستم با دریافت شناسنامه تقریبا به مدت 2 سال در این منطقه اقامت کرده و تمامی اماکن و نقاط و حتی خیابان های این منطقه را به خوبی بشناسم و این مساله به انجام عملیات های شهادت طلبانه کمک زیادی می کرد.

من با دریافت گواهی رسمی مبنی بر نیاز به درمان در بیمارستان های کرانه باختری توانستم از نوار غزه به کرانه باختری بروم و از این منطقه امکان نفوذ در اراضی فلسطین اشغالی به راحتی برایم ممکن بود.

وی در ادامه خاطر نشان کرد که من در این مرحله به دلیل ضعف فهم خود از مسائل امنیتی که بیشتر مبارزان گروه های مقاومت و به ویژه جوانان نوار غزه از آن رنج می برند، یک اشتباه بزرگ را مرتکب شدم و با یکی از دوستان خود در نوار غزه تماس تلفنی برقرار کردم. از آنجایی که تلفن های ما دایما از سوی سازمان های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی کنترل می شد، آنها با ردگیری اتصال صورت گرفته توانستند در تاریخ 10 مارس سال 2005 در یکی از ایست بازرسی های نزدیک دانشگاه “بیرزیت” مرا دستگیر کنند و در این لحظه فهمیدم که تلفن همراه بزرگترین جاسوسی شخصی است که همواره در کنار افراد قرار دارد.

نظامیان صهیونیستی پس از دستگیری من در ایست بازرسی مذکور، برای بازجویی و تحقیق مرا به زندان “عوفر” انتقال دادند و زمانی که فهمیدند شناسنامه من از سری شناسنامه های ویژه کرانه باختری و صادره از وزارت کشور فلسطین در “الرام” یکی از مناطق حومه قدس اشغالی است، مرا به زندان “عسقلان” (المجدل) انتقال دادند و تحقیقات ادامه یافت.

ـ آنها چه اتهاماتی را به تو وارد می کردند؟ و چگونه از شما بازجویی می کردند؟

ـ آنها اتهامات مختلفی از قبیل عضویت در جنبش مقاومت اسلامی “حماس” و آموزش برای انجام عملیات های شهادت طلبانه در داخل خاک فلسطین اشغالی را به من وارد می کردند، اما نتوانستند هیچ مدرکی برای اثبات این اتهامات خود به دست بیاورند؛ چرا که من از اهالی نوار غزه بودم، ولی در کرانه باختری بازداشت شده بودم و این مساله کمک زیادی به من کرد. اما در عین حال تحقیقات بسیار سختی را پشت سر گذاشتم و در جریان در معرض انواع شکنجه ها و چندین مورد ضرب و شتم و نیز شبح قرار گرفتم.

ـ مهمترین مشکلات اسرای فلسطینی در زندان های صهیونیستی چیست؟

ـ خطرناکترین مساله ای که اسرای فلسطینی دربند زندان های صهیونیستی از آن رنج می برند، نفوذ برخی مزدوران در میان آنهاست. شاید بازداشت اسرا از سوی نظامیان صهیونیستی برای آنها قابل قبول و هضم باشد؛ چرا که آنها دشمنان ما هستند، اما پذیرش این مساله که این اسارت از طریق مزدوری برخی افراد هموطن آنها که در ظاهر خود را افرادی مومن و اهل نماز و روزه و نیز دارای اخلاق و رفتار خوب جلوه می دهند، برای آنها بسیار سخت و دشوار است.

ـ توصیه شما به مبارزان گروه های مقاومت فلسطین برای گرفتار نشدن در دام اسارت از طریق مزدوری برخی افراد داخلی و خودی چیست؟

ـ من به تمامی مبارزان گروه های مقاومت و به ویژه مبارزان جنبش حماس توصیه می کنم که شم امنیتی خود را تقویت کنند؛ چرا که دشمنان ما در زمینه های جاسوسی آموزش های ویژه ای را دریافت کرده و راه های کسب اطلاعات از آنها را به خوبی می دانند. متاسفانه ضعف شم امنیتی اسرای ما در موارد بسیاری باعث محکومیت آنها به حبس های طولانی مدت می شود و این خود نقطه قوت صهیونیست ها و در مقابل نقطه ضعفی بزرگ برای جوانان فلسطینی عضو گروه های مقاومت است که باعث گرفتار شدن آنها در دام اسارت نظامیان صهیونیستی می شود.

ـ شما چند سال در زندان های صهیونیستی بودید؟

ـ من 4 سال کامل در زندان های رژیم اشغالگر قدس به سر بردم که این مدت در مقایسه با مدت اسارت اسرای محکوم به حبس های طولانی مدت و نیز محکومان به حبس ابد بسیار ناچیز است. در طول این 4 سال به لطف خداوند متعال توانستم کل قرآن کریم را حفظ کرده و اطلاعات زیادی درباره اوضاع زندان ها به دست بیاورم.

ـ اسرای فلسطینی در زندان های صهیونیستی به چه مشکلاتی مواجه هستند؟

ـ در واقع حضور اسرا در زندان های صهیونیستی سراسر رنج و مشکل است، اما به نظر من مهمترین مشکل آنها مساله درمان و مداوای خود است.

تصور کنید که یک اسر برای رزرو کردن وقت معاینه پزشکی در یکی از بیمارستان ها حداقل باید 6 ماه انتظار بکشد و زمانی نیز که بخواهد به بیمارستان برود، 6 ماه دیگر زمان نیاز دارد. این اسرا در صورت نیاز به عمل جراحی باید 6 ماه دیگر را نیز به این زمان انتظار خود اضافه کنند و در صورتی که موفق به انجام عمل جراحی آن هم با تحمل تمامی مشکلات زمان حضور خود بر روی تخت بیمارستان شود، ممکن است پس از انجام عمل بخیه های زخم وی باز شده و یا زخم چندین بار سر باز کند.

برای نمونه یکی از اسرای فلسطینی به نام “مراد ابو معیلق” نیاز به عمل جراحی داشت، ولی نظامیان صهیونیستی حتی پس از به حالت کما رفتن وی حاظر به باز کردن غل و زنجیر دست ها و پاهای وی نشدند تا اینکه در نهایت به درخواست پزشک معالج دست ها و پاهای وی را باز کردند تا امکان مداوای برای وی راحت تر باشد.

ـ روحیه اسرای فلسطینی دربند زندان های صهیونیستی چگونه بود؟ و مهمترین مشکل آنها چه بود؟

ـ اسرای قدیمی و محکومان به حبس های طولانی مدت به زندان به چشم دنیا و محیط زندگی خودشان نگاه می کردند و تقریبا با این مساله کنار آمده بودند که باید مدت زیادی از عمر خود را در این محیط سپری کنند، اما زمانی که “گلعاد شالیت” نظامی صهیونیستی اسیر جنبش حماس در نوار غزه به دست مبارزان این جنبش به اسارت در آمد، امید به آزادی و خروج از زندان در دل آنها زنده شد و این افراد امیدوار شدند که بتوانند در جریان مبادله اسرا به حیات مرگبار خود در داخل زندان پایان دهند.

اما سلول های انفرادی بدترین چیزی است که به شدت روح اسرای فلسطینی را آزار داده و علی رغم مشکلات زیادی که حتی در زندان های معمولی برای اسرا پیش می آمد، اما سلول انفرادی به مراتب سخت تر از این زندان بود و تحمل این محیط بسته تاریک که فرد مجبور بود مدتی را به تنهایی و بدون ارتباط با زندانیان دیگر در آن به سر ببرد، واقعا زجر آور و طاقت فرسا بود.  

وی در ادامه خاطر نشان می کند که رهبران برجسته جنبش حماس مانند “یحیی السنوار” و “حسن سلامه” از جمله کسانی بودند که بیشتر از اسرای دیگر به حبس در سلول های انفرادی محکوم می شدند؛ چرا که مقامات صهیونیستی معتقدند که این افراد در هنگام حضور در میان دیگر زندانیان، تاثیرات زیادی بر روی تفکرات، عقاید و روحیات آنها می گذارند و از همین رو اقدام به حبس آنها در سلول های انفرادی می کردند، اما در واقع مقامات صهیونیستی بیشتر از تفکرات این افراد رنج می بردند تا از جسم آنها، ولی راهی برای ممانعت و سرکوب این تفکرات نداشتند.

علاوه بر این، غذاهای زندان در اکثر موارد فاسد و غیر قابل استفاده بود و ما مجبور بودیم غذای مناسب را از بوفه های زندان خریداری کنیم.

ـ مهمترین حوادث مدت حضور شما در زندان چه بود؟  

ـ روزی من به همراه تعدادی دیگری از اسرا نماز صبح را ادا می کردیم و من امام جماعت آنها بودم. بر خلاف همیشه آنروز دعای مخصوص قنوت را خواندم و در نتیجه نمازمان چند دقیقه ای به طول انجامید، زمانی که به تشهد نماز رسیدیم حدود 40 نظامی صهیونیستی زره پوش با در دست داشتن گازهای اشک آور و باطوم های لیزری وارد زندان شدند. اگر ما در این لحظه نماز را تمام کرده و بر روی تخت های خود بودیم، آنها به ما حمله کرده و ما را از تخت به پایین می انداختند، اما خوشبختانه ما در حال نماز بودیم و آنها وقتی ما را در حال عبادت دیدند، از اقدام خود منصرف شدند و در واقع ملائکه الهی سپر جان ما شدند؛ چرا که در غیر این صورت آنها عزم خود برای ضرب و شتم و حتی تیراندازی به سوی ما را جزم کرده بودند. زمانی که نماز را تمام کردیم آنها فقط به تفتیش معمولی و خشونت جزئی علیه ما اکتفا کردند و آسیبی به کسی وارد نیامد. بدین ترتیب همان طور که پیامبر گرامی اسلام حضرت “محمد مصطفی” (ص) فرموده اند «هر کس نماز صبحش را بخواند در پناه خدا خواهد بود، پس ای بنی آدم کاری نکن که خداوند تو را بازخواست کند و در امان او نباشی.»

ـ چطور شد که از زندان های رژیم اشغالگر قدس آزاد شدی؟ و چرا شما را به کرانه باختری انتقال دادند؟ چرا سرویس های امنیتی عباس شما را بازداشت کردند؟

ـ به لطف خداوند متعال توانستم پس از تحمل مدت 4 ساله محکومیت خود در زندان عسقلان، از زندان خارج شوم. من در داخل زندان از نماینده جنبش حماس خواستم که با توجه به سکونتم در غزه به این منطقه انتقال داده شوم و در آغاز سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی نیز با این مساله موافقت کرده بود و در عمل نیز آنها پس از آزادی من، مرا به گذرگاه بیت حانون “ایرز” واقع در شمال نوار غزه انتقال دادند، اما چون شناسنامه ام مربوط به کرانه باختری بود و در این منطقه نیز بازداشت شده بودم و از سوی دیگر هیچ هماهنگی قبلی برای ورود من به نوار غزه صورت نگرفته بود، پلیس رژیم صهیونیستی مرا به گذرگاه “ترقومیه” در کرانه باختری انتقال داده و من نیز با برخی دوستانم که در زندان با آنها آشنا شده بودم، تماس گرفتم و آنها به گرمی از من استقبال کردند. سپس با سازمان صلیب سرخ جهانی تماس گرفتم و آنها از من فرصت خواستند تا نامه ای را به منظور هماهنگی درباره ورود من به نوار غزه به مقامات صهیونیستی ارسال کنند. من به وزارت امور اسرا و آزادگان فلسطینی در رام الله مراجعه کردم و آنها استقبال خوبی از من به عمل آوردند و گفتند که تا زمان انجام گرفتن هماهنگی های لازم اتاقی را در هتل سیاحتی “البیر” در داخل رام الله برای من تهیه کرده اند و من به آنجا رفته و دو شب در آنجا بودم تا اینکه گروهی از سازمان اطلاعات فلسطین نزد من آمده و به من گفتند که لحظاتی می خواهند با من صحبت کنند. آنها مرا با خود به ساختمان سازمان اطلاعات در رام الله بردند و من 98 روز در آنجا بودم و پس از آن ناگهان خودم را در دفتر مرکزی اداره آگاهی اریحا دیدم و در واقع مشکلات من از اینجا آغاز شد. آنها تحقیقات خودشان را درباره یک ادعای بی اساس آغاز کرده و مرا متهم می کردند که قصد دارم یک نهاد اجرایی در کرانه باختری تشکیل دهم و این در حالی بود که آنها خود نیز می دانستند که این سازمان زمانی که من در داخل زندان بودم تشکیل شده بود.

آنها نزدیک به 5 ماه مرا در سلول های انفرادی نگه داشتند و من در این مدت در معرض انواع شکنجه ها و ضرب و شتم قرار می گرفتم و حتی 34 روز با بستن دست های من به صندلی کوچک واقع در پشتم و فرو کردن یک کیسه کثیف در سرم (شبح) مرا تحت شدیدترین شکنجه ها قرار دادند که خواب راحت را نیز از چشمانم می ربود. این وضعیت باعث ابتلای من به نوعی بیماری مالیخولیایی شد که بخش اعظم قرآن را از یاد بردم.

ـ مهمترین حوادث دوران حضور شما در زندان های عباس چه بود؟

ـ واقعیت این است که من خودم به اندازه دیگر بازداشت شدگان اهل کرانه باختری در معرض شکنجه قرار نگرفتم. افسران سازمان بازجویی افراد بازداشت شده را به کنار سلول من می آوردند تا در زمان شکنجه و ضرب و شتم وی، من صدای آه و ناله وی را بشنوم و من خود بسیاری از جوانان فلسطینی اهل کرانه باختری را می شناسم که در اثر ضرب و شتم و شکنجه های شدید دچار نقص عضو و یا شکستگی در بخش هایی از بدن خود شده اند و به عنوان مثال یکی از چشم ها و یا گوش های آنها قابلیت بینایی و یا شنوایی خود را از دست داده است. پس از شهادت شیخ “مجد البرغوثی” در زیر شکنجه های زندانبانان، شیوه برخورد مسئولان زندان با بازداشت شدگان تا اندازه ای تغییر کرد و تا حد زیادی از میزان شکنجه ها کاسته شد، اما آنها به جای ضرب و شتم از شیوه های دیگری برای شکنجه افراد بازداشت شده استفاده می کردند که از جمله آنها می توان به وادار کردن آنها به بیداری و نخوابیدن اشاره کرد که باعث ابتلای این افراد به آلزایمر می شد. از همین رو، من از تمامی موسسات فلسطینی و بین المللی می خواهم که در زمینه شکنجه های صورت گرفته علیه بازداشت شدگان سیاسی در زندان های عباس تحقیق کنند.  

مشکل اصلی در زندان های عباس این بود که در کرانه باختری 3 نهاد مختلف نظامی زیر نظر تشکیلات خودگردان فلسطین فعالیت می کنند و علاوه بر این، رژیم صهیونیستی نیز همواره به حملات و بازداشت های خود در این منطقه ادامه می دهد. نهادهای نظامی سه گانه کرانه باختری در آزادی و بازداشت افراد “پاس کاری” می کنند و به عنوان مثال به محض اینکه سازمان اطلاعات یکی از افراد بازداشت شده را آزادی می کرد، یکی از سه نهاد دیگر فلسطینی و یا نظامیان رژیم صهیونیستی وی را بازداشت می کردند.

البته این بازی ها غیر از مساله بازداشت های سیاسی بود که در مواردی به “بازداشت های امنیتی” نیز تبدیل می شد. من با اطمینان می گویم که صدها تن از جوانان فلسطینی در حال حاضر به بهانه های سیاسی در زندان های تشکیلات خودگردان در کرانه باختری به سر می برند و حتی اگر عباس خود نیز در برنامه ای تلویزیونی ادعا کند که هیچ بازداشت شده سیاسی در زندان های این تشکیلات در کرانه باختری وجود ندارد، من شخصا به وی پاسخ داده و اعلام می کنم که من خود این افراد را که شمارشان به بیش از 700 نفر نیز می رسد در زندان مشاهده کرده ام.

ـ چگونه از زندان های عباس آزاد شدی و چطور توانستی به نوار غزه برگردی؟

ـ سازمان صلیب سرخ جهانی پیگیر مشکلات من بود، اما در نهایت سازمان اطلاعات فلسطین تصمیم گرفت که مرا به نوار غزه منتقل کند و من از طریق مقامات نظامی شهر اریحا به اداره زندان های رژیم صهیونیستی تحویل داده شدم و آنها مرا به گذرگاه “بیت حانون” انتقال دادند تا اینکه پس از 3 ساعت انتظار در این گذرگاه و اطمینان مقامات امنیتی این رژیم از انجام هماهنگی های لازم من توانستم وارد نوار غزه شوم.  

لینک کوتاه:

کپی شد