مشخصات گزارش:
نام: گزارش راهبردی فلسطين در سال 2008
گردآورنده: دكتر محسن محمد صالح
ناشر: مركز مطالعات و مشاوره الزيتونه ـ بيروت
تعداد صفحات:336
تاريخ انتشار: چاپ اول ژوئن 2009
مقدمه:
گزارش راهبردی فلسطين هر سال توسط مركز مطالعات و مشاوره الزيتونه بيروت منتشر می شود. الزيتونه يك مركز مطالعاتی مستقل است كه به مطالعات راهبردی و آينده پژوهانه به ويژه در زمينه مساله فلسطين اهتمام می ورزد. اين مركز دارای يك شورای مشورتی متشكل از پژوهشگران و كارشناسان زبده می باشد.
در اين گزارش كه توسط دكتر محسن محمد صالح (دانشيار مطالعات فلسطين و مدير كل مركز الزيتونه) به رشته تحرير درآمده است، مساله فلسطين در سال 2008 به طور تحليلی و كامل مورد بررسی و كنكاش قرار گرفته است. اين گزارش همچنين اوضاع داخلي، شاخص های جمعيتی و اقتصادي، سرزمين و مقدسات فلسطين، روابط فلسطين با كشورهای عربی و اسلامی و بين المللي، اوضاع رژيم صهيونيستي، مقاومت و روند سازش را بررسی می كند. گزارش مزبور از نظر علمی يك منبع كاملا موثق و در آن ده ها نمودار و جدول آمار و نقشه های توضيحی وجود دارد. گزارش امسال مركز الزيتونه 336 صفحه دارد.
در تاليف اين گزارش گروهی از كارشناسان زبده و متخصص مشاركت داشتند كه اسامی آنان به شرح زير است: د. احمد سعيد نوفل، خليل تفكجي، عبد الحميد كيالي، د. عبد الله احسن، عبد الله نجار، د. عماد جاد، د. طلال عتريسي، د. محسن صالح، د. محمد نور الدين، د. وليد عبد الحي، اين گزارش همچنين توسط آقايان د. انيس صايغ، احمد خليفه، منير شفيق، د. بشير نافع و وليد محمد علي، مورد بازبينی قرار گرفت.
اوضاع داخلی فلسطين: “حلقه گم شده” ومشروعيت های ناكارآمد و وناقص
ادامه و تشديد شكاف و اختلاف داخلی ميان جنبش های فتح و حماس و دولت های رام الله و غزه از ويژگی های بارز اوضاع داخلی فلسطين در سال 2008 است. ريشه اين اختلاف تنها جنگ بر سر قدرت نيست بلكه بازتابی از اختلافات عميق سياسی و اختلاف بين دو رويكرد در زمينه چگونگی تعامل با پروژه ملی می باشد فتح و حماس تاكنون نتوانسته اند بر سر مسائل اصلی مربوط به روند سازش و مقاومت و يا به رسميت شناختن رژيم صهيونيستی و حق موجوديت اين رژيم در اراضی اشغالی 1948 به توافق برسند و گويی توافق ميان دو رويكرد و يا پيروزی يكی بر ديگری به زمان طولانی نيازمند است.
از سوی ديگر، دولت پيشبرد امور به رياست سلام فياض فعاليت خود را در اداره تشكيلات خودگردان در كرانه باختری تحت حمايت محمود عباس رييس اين تشكيلات و تحت حمايت ضمنی (و چه بسا از روی اكراه) جنبش فتح آغاز كرد. اين دولت همچنين در ادامه فعاليتش از شناسايی كشورهای عربی و جامعه بين المللی بهره جست. دولت فياض همسويی كامل خود را با توافقنامه اسلو و نقشه راه بروز داده و بار ديگر همكاری امنيتی با رژيم صهيونيستی را احيا كرد. دولت فياض همچنين دستان ژنرال آمريكايی “كيت دايتون” را برای انجام ماموريت به اصطلاح توسعه و ساماندهی سرويس های امنيتی تشكيلات خودگردان مطابق با مفاد “نقشه راه” و مستلزمات نقش امنيتی حكومت خودگردان آزاد گذاشت. در گام بعدي، دولت فياض مبارزان فلسطينی را در تنگنا و آنان را تحت تعقيب قرار داد. اين دولت در حالی به يك چنين اقدامی مبادرت ورزيد كه نتوانست حتی از سران صهيونيستی تعهدی مبنی بر توقف شهرك سازي، مصادره اراضي، يهودی سازي، بازداشت و ترور دريافت نمايد.
در مقابل، دولت اسماعيل هنيه و جنبش حماس در نوار غزه تنها دو گزينه پيش روی خود داشت؛ 1ـ تحمل رنج محاصره و مرگ تدريجی 2ـ سقوط و انزوا و يا نابودی كامل در صورت بازگشت مجدد برنامه اسلو و نقشه راه به نوار غزه. دولت هنيه سال 2008 را در آمادگی برای مقابله با تجاوز احتمالی رژيم صهيونيستی و تحمل بار سنگين مسئوليت فراهم آوردن يك زندگی شرافتمندانه برای ساكنان نوار غزه سپری نمود. دولت هنيه بر اين باور نبود كه چشم پوشی از اداره نوار غزه صرف يك روند سياسی عادی و معمولی است بلكه معتقد بود كه محاصره اقتصادی و سياسي، به منظور شكست اراده و به زانو درآوردن ملت و تحميل شروط اسرائيل و آمريكا صورت گرفته است. به هر حال، موفقيت دولت حماس در تداوم بقا در شرايطی بسيار دشوار و حتی ناممكن كه طی آن يك و نيم ميليون نفر تحت محاصره شديد قرار داشتند و نيز ادامه فعاليت های تسليحاتی و آمادگی برای مقابله با هر گونه حمله رژيم صهيونيستي، دليلی بر پايداری آن و موفقيت راه مقاومتی بوده كه آن را در پيش گرفته است.
به رغم قتل عام و ويرانی های ناشی از جنگ اخير رژيم صهيونيستی عليه نوار غزه در (18/1/2009 ـ 27/12/2008) اما ايستادگی و شجاعت مقاومت و تجربه و استواری رهبری مقاومت و نيز حمايت های مردمی فلسطين و جهان اسلام و حتی جامعه بين المللی با آن و در نهايت پيروزی مقاومت در نبرد شكست اراده از طريق ناكام گذاشن حمله رژيم صهيونيستي، همگی دست در دست هم داده از سويی جايگاه حماس و دولت متبوع آن و جريان مقاومت را از نظر مردمي، سياسی و رسانه ای بالا برد و از سوی ديگر دشمنان و رقيبان جنبش حماس را كه به براندازی و سركوب اين جنبش دل بسته بودند، مايوس و سرخورده ساخت. اين پايداری و مقاومت سرانجام طرف های مختلف داخلی را به سوی گفت و گو به منظور ساماندهی به اوضاع داخلی فلسطين سوق داد هر چند كه روند گفت و گو تا به امروز با موانع و مشكلات عديده ای مواجه است و طرف های ذيربط برای برچيدن اين موانع از سر راه می بايست مجدانه و با مسئوليت پذيری بالا و بر اساس مقدم شمردن منافع عالی ملت بر فشارهای خارجی و منافع شخصی و حزبي، اقدام نمايند.
از سوی ديگر، مشروعيت های فلسطينی خواه مشروعيت حكومت سلام فياض يا دولت اسماعيل هنيه چه در سطح تعامل ميان خود و چه در سطح تعامل با جهان مشروعيت های ناقص و ناكارآمدی هستند. با پايان سال 2008 حتی مشروعيت عباس نيز زير سوال رفت؛ چرا كه حماس كه پيش از اين عباس را به عنوان رييس تشكيلات خودگردان به رسميت می شناخت اعلام كرد كه دوران حكومت عباس در تاريخ 8/1/2009 به پايان می رسد. اين موضع گيری اوضاع داخلی فلسطين را پيچيده تر كرد هر چند حماس با توجه به شرايط موجود ناشی از جنايت وحشيانه رژيم صهيونيستی عليه نوار غزه و نيز به دليل فضای به وجود آمده آشتی ملی ترجيح می داد كه وارد مرحله جديدی از تقابل با تشكيلات خودگردان نشود. موسسات و نهادهای اجرايی و قانونگذاری سازمان آزادی بخش فلسطين از جمله كميته اجرايي، شورای مركزی و شورای ملی با چالش پايان مدت فعاليت قانونی خود از ده سال قبل و نيز اين كه ديگر اين موسسات نمايانگر ماهيت مساله فلسطين و يا نماينده گروه های فلسطينی نيستند مواجهند. بحران مشروعيت ها به روشنی نشان دهنده ميزان نياز به ساماندهی امور داخلی فلسطين و قرار دادن اين مهم در راس برنامه های ملی است.
فقدان رويكرد و از دست دادن قطب نما در رهبری و هدايت سكان پروژه ملی فلسطين و بروز تضاد و تناقض ميان دو برنامه و دو روش رهبری در رام الله و غزه نتيجه منفی به دنبال داشته و باعث شده است تا پروژه ملی فلسطين دور خود بچرخد. سرگردانی و گمراهی در اوضاع داخلی فلسطين در سال 2008 روند گفت و گو ميان فتح و حماس را تحت الشعاع قرار داد. شروط اسرائيل و آمريكا پيشاپيش نتايج گفت و گوی فلسطينی ـ فلسطينی را مشخص كرده است، به طوری كه نتايج آن هرگز منجر به پايبندی حماس به توافقنامه های امضا شده قبلی ميان سازمان آزادی بخش فلسطين و پذيرش آن نخواهد شد. در واقع معنا و مفهوم ضمنی تشكيل دولتی كه محاصره را رفع كند از جمله موارد قبول و پذيرش اين پايبندی ها و تعهدات می باشد. لذا می توان گفت كه صهيونيست ها و آمريكايی ها اگر چه مستقيما در جلسات گفت و گو شركت نداشتند، اما در روند تصميم گيری حاضر بودند. بنابراين مساله اصلی در نحوه پاسخ فلسطينيان به اين سوال نهفته است كه آنان تا چه اندازه برای تحمل وظايف و مسئوليت های نشأت گرفته از آزادی رای و اراده و تاكيد بر حقوق تاريخی و مشروع خود و يا امتياز دهی از منظر بررسی واقعيت های مربوط به موازنه قدرت و امكانات موجود و نجات آن چه ممكن است آمادگی دارند. بر همين اساس، ممكن است كه ما در سال 2009 شاهد جلسات متعدد گفت و گو باشيم اما اين گفت و گوها تا زمانی كه بر سر قواعد اصلی و اولويت های پروژه ملی فلسطين و وجود چتری كه همه فلسطينيان را در زير خود جای دهد (يعنی سازمان آزادی بخش فلسطين البته پس از ساماندهی و اصلاح ساختار آن) توافقی حاصل نگردد، هرگز به ثمر نخواهد نشست.
از سوی ديگر، جنبش فتح پس از گذشت نوزده سال انتظار اگر چه تلاش های وافری را برای برگزاری كنگره ششم خود مبذول داشت، اما با اين حال در كار خود موفق نشد و همچنان با بحران داخلی دست و پنجه نرم می كند و ماداميكه اين جنبش منافع بازيگران اصلی و جريان های فعال خود را در نظر نگيرد برخی از عناصر فتح اقدام به سنگ اندازی و مانع تراشی در راه اين جنبش در سال 2009 خواهند نمود.
وضعيت اسرائيل و فلسطين:
بدنه سياسی اسرائيل در سال 2008 شاهد تغييرات چشمگير و بارزی بود رسوايی های مالی ايهود اولمرت نخست وزير و رييس حزب حاكم كاديما وی را به كناره گيری از رياست اين حزب واداشت زيپی ليونی وزير خارجه وقت رژيم صهيونيستی جانشين اولمرت شد با اين حال ليونی در تشكيل ائتلاف دولت جديد موفق نشد و ناگزير انتخابات پارلمانی زودهنگام در آغاز سال 2009م. برگزار گرديد. در اين انتخابات جايگاه و محبوبيت گروه های افراطی و راست گرای رژيم صهيونيستی به رهبری حزب ليكود بر اساس نتايج نظرسنجی های سال 2008 افزايش يافت. بديهی است كه افزايش محبوبيت و اين حزب در ميان صهيونيست ها به مثابه افزايش و توسعه پروژه های شهرك سازي، يهودی سازی و اعمال فشار بيشتر به فلسطينيان است.
در خصوص شاخص های جمعيتی بايد گفت كه بر اساس آخرين آمار رسمی اسراييل در اواخر سال 2008 جمعيت اسراييل هفت ميليون 370 هزار نفر بوده است كه از اين تعداد پنج ميليون 570 هزار نفر (5/75%) يهودی و يك ميليون 490 هزار نفر از جمله ساكنان قدس شرقی و جولان (2/20%) عرب بودند همچنين 320 هزار نفر (3/4%) ديانت خود را اعلام نكردند. بر اساس اين آمار، 500 هزار شهرك نشين يهودی در كرانه باختری از جمله در شرق قدس زندگی می كنند و جمعيت يهوديان شرق قدس بالغ بر 190 هزار نفر است.
منحنی مهاجرت يهوديان به اسراييل سير نزولی را نشان می دهد، به طوری كه جمعيت مهاجران يهودی به اسراييل در سال 2008 به 14 هزار نفر رسيد و اين بدان معناست كه روند مهاجرت در اين سال نسبت به سال 2007 كه حدود 20 هزارمهاجر يهودی بود به ميزان 5/30% كاهش داشته است. پيش بينی می شود كه سير نزولی روند مهاجرت به اسراييل در سال 2009 نيز ادامه يابد و ما در آينده نيز به علت تشديد مشكلات اقتصادی و امنيتی در اسراييل و كاهش منابع مهاجرت يهودي، شاهد رشد مهاجرت معكوس خواهيم بود.
اقتصاد اسراييل در سال 2008 شاهد رشد 3/6 درصدی بود، توليد داخلی اسراييل در اين سال به 5/199 ميليارد دلار رسيد. درآمد سرانه هر فرد اسراييلی در سال 2008، 27300 دلار در حالی كه در سال 2007 22800 دلار بود. در طول سال 2008 آمريكا به عنوان نخستين شريك تجاری اسراييل شناخته شد، به طوری كه حجم صادرات اسراييل به آمريكا (33 درصد كل صادرات) بالغ بر 20 ميليارد دلار بود. البته ذكر اين مطلب لازم است كه بروز بحران اقتتصاد جهانی در اواخر سال 2008 تاثيری كاملا آشكار بر اقتصاد اسراييل گذارد به طوری كه حجم صادرات و درآمدهای حاصل از جمع آوری ماليات و مصرف خصوصی كاهش چشمگيری داشت همچنين دستمزدها كاهش و نرخ بيكاری افزايش يافت.
درعرصه نظامي، سازمان نظامی رژيم صهيونيستی در سال 2008 با عواقب و پيامدهای جنگ عليه لبنان در تابستان 2006 مواجه بود. در اوايل سال 2008 كميته “وينوگراد” گزارش پايانی خود را درباره اين جنگ ارائه نمود. سازمان نظامی رژيم صهيونيستی تمامی تلاش خود در زمينه كسب تجارب كافی از اين جنگ به كار گرفت و برای اين منظور اقدام به بازنگری در تمامی تاتكتيك ها و شيوه های عمليات نظامی نمود و در اين راستا اجرای طرح “تيفن” 2012 را ادامه داد. اسراييل در سال 2008 هزينه ای بالغ بر 14 ميليارد دلار صرف امور نظامی كرد و ارگان های نظامی خود را برای هر گونه حمله جديد عليه حزب الله، سوريه، نوار غزه و نيز احتمال مشاركت در حمله به تاسيسات هسته ای ايران مجهز و آماده ساخت.
در اواخر سال 2008 رژيم صهيونيستی حمله گسترده ای را تحت نام “سرب گداخته” عليه نوار غزه آغاز كرد. اين حمله در چارچوب تلاش اين رژيم برای احيای توان بازدارندگی دستگاه نظامی اش كه در جنگ عليه لبنان به شدت آسيب ديده بود صورت گرفت. حمله به نوار غزه 22 روز به طول انجاميد و طی آن 1334 نفر از جمله 417 كودك، 108 زن، 120 سالخورده و 14 تن از كاركنان بخش پزشكی شهيد و بالغ بر 5450 نفر كه اغلب كودك هستند مجروح شدند، اما ايستادگی قهرمانانه مقاومت در برابر اين جنايت هولناك، دشمن صهيونيستی را شكست داد و آن را به عقب نشينی واداشت. زيرساخت های سست و شكننده ارتش اسراييل و عملكرد ضعيف آن يك بار ديگر و اين بار در جنگ غزه نمايان و اين مساله باعث شد تا صهيونيست ها از اين به بعد و پيش از هر گونه حمله ای جديد تمامی امور را زير نظر قرار دهند بنابراين پيش بينی می شود كه در صورت ادامه شرايط فعلی اسراييل تا پايان سال 2009 وارد جنگ ديگری نشود.
رژيم صهيونيستی از ادامه اختلافات داخلی فلسطين در ادامه جنايات خود عليه ملت فلسطين بهره كافی برد، در حالی كه عمليات های مقاومت در سال 2008 مانند سال 2007 ماهيت دفاعی به خود گرفت و مقاومت در اين سال بيشتر به شليك موشك هايی كه قابليت هدف گيری و برد آن بهبود يافته بود توجه داشت. در اواسط سال 2008 ميان گروه های مقاومت در نوار غزه از يك سو و نظاميان صهيونيست از سوی ديگر آرام سازی برقرار شد. آرام سازی شش ماه ادامه يافت. در طول اين مدت رژيم صهيونيستی ده ها بار پيمان آرام سازی را نقض و در پايان سال نيز به طور گسترده به غزه حمله كرد. اين رژيم علاوه بر حمله بر نوار غزه و تشديد محاصره اين منطقه، به اشغال اراضی كرانه باختری نيز ادامه داد و در سال 2008 دامنه همكاری های امنيتی خود با تشكيلات خودگردان را گسترده تر نمود.
در طول سال 2008 جمعا 910 فلسطينی به ضرب گلوله نظاميان صهيونيست به شهادت رسيدند كه از اين تعداد 844 نفر ساكن نوار غزه و 66 نفر ساكن كرانه باختری از جمله قدس بودند. در اين سال همچنين 31 صهيونيست در عمليات های مختلف مبارزان فلسطينی به هلاكت رسيدند و به گفته منابع خبری دولت عبری 13 صهيونيست ديگر از جمله ده نظامی در جريان حمله به غزه در اواخر سال ياد شده كشته شدند.
ماهيت كلی موضع گيری رژيم صهيونيستی در قبال اوضاع داخلی فلسطين در سال 2008 در مقايسه با سال 2007 تغيير چندانی نكرد و دليل آن هم تداوم شرايط ماهوی است كه برنامه ها و سياست های اين رژيم درقبال مساله فلسطين بر اساس آن شكل گرفته است. ادامه و تشديد شكاف سياسی فلسطين، ادامه حكومت حماس بر نوار غزه، توقف روند سازش سياسی با تشكيلات خودگردان درباره مسائل مربوط به حل و فصل نهايی فلسطين از برجسته ترين اين شرايط است.
هر چند كه در سال 2008 حرف و حديث های تكراری و زيادی در زمينه سازش سياسی و امكان اجرايی شدن طرح بوش پسر مبنی بر تشكيل يك كشور فلسطينی قبل از پايان سال و پيش از پايان دوران رياست جمهوری اش مطرح گرديد، اما در اين سال نه تنها هيچ گونه پيشرفتی در روند سازش پديدار نگشت كه علاوه بر آن در سال 2008 گروه راست گرای رژيم صهيونيستی كه از پايه و اساس با تشكيل دو كشور مخالف است در راس قدرت اين رژيم روی كار آمد.
مساله فلسطين و جهان عرب:
واماندگی حكومت های عربي، عدم توانايی آن ها در تاثير گذاری بر وقايع موجود در فلسطين از جمله رفع محاصره، بازگشايی گذرگاه های مرزی و نيز ناكامی اين حكومت ها در اعمال فشار به رژيم صهيونيستی برای موافقت با طرح صلح عربي، توقف شهرك سازي، برپايی يك كشور مستقل فلسطينی كه جرج بوش وعده تشكيل آن تا قبل از پايان سال را داده بود، و در نهايت نيز مداخله اين حكومت ها برای تحقق آشتی ميان تشكيلات خودگردان و جنبش مقاومت اسلامی حماس از ويژگی های برجسته سال 2008 به شمار می آيد. بدون شك روابط ميان كشورهای عربی با يكديگر تا حد زيادی متاثر از اختلافات فتح و حماس بوده و نتيجه آن شد كه كشورهای عربی به دو جبهه ميانه رو و پايبند به ايستادگی و مقاومت تقسيم شدند.
سال 2008 با حمله گسترده رژيم صهيونيستی به نوار غزه به پايان رسيد. جنگ اخير و ارتكاب اين همه جنايت در حق فلسطينيان سستی و ضعف دستگاه های حاكم عربی و اختلاف ميان آنان و نيز ناتوانی آنان در مقابله با ماشين جنگی اين رژيم و دفاع از ملت مظلوم فلسطين را به وضوح نشان داد. اين جنگ همچنين ثابت كرد كه برخی از حكومت های عربی نفوذ آمريكا و تعهدات خود در برابر اسراييل را بر اولويت های امنيت ملی و عربی و مسئوليت هايش در قبال مساله فلسطين ترجيح می دهند. سستی و ضعف دستگاه های حاكم عربی در حالی نمايان شد كه ملت های عربی و اسلامی همگی از مقاومت كه كارآمدی و توانمندی خود را با داشتن امكانات ناچيز در رويارويی با متجاوزان صهيونيست به خوبی ثابت نمود، حمايت كردند.
مصر در سال 2008 و اوايل سال 2009 در مقايسه با ساير كشورهای عربی بازيگر اصلی در مساله فلسطين به شمار می آيد. اين كشور با جنبش حماس در زمينه پيامدهای محاصره بر نوار غزه و بسته ماندن گذرگاه مرزی رفح و نيز با تشكيلات خودگردان در زمينه روند سازش وارد مذاكره و تعامل شد و نقش ميانجی را بين فتح و حماس و برقراری آرام سازی ميان حماس و رژيم صهيونيستی را ايفا كرد. مصر كه همواره حماس را به عنوان يك مشكل در همسايگی خود تلقی می كند اين گونه وانمود كرده است كه از تشكيلات خودگردان فلسطين به رهبری جنبش فتح عليه جريان حماس حمايت می كند. اين موضع گيری بر نقش مصر به عنوان ميانجی تاثير منفی گذارد؛ نقشی كه مصر تلاش می كرد در دو جبهه آن را ايفا كند جبهه نخست ميان سازمان ها و گروه های فلسطينی به ويژه بين حماس در نوار غزه و تشكيلات خودگردان در رام الله و جبهه دوم بين حماس و اسراييل جهت تحقق آرام سازی و قرارداد مبادله اسرا.
و اما موضع گيری دولت اردن در قبال مساله فلسطين در سال 2008 شاهد تحولی بسيار مهم بود اردن پس از گذشت نه سال، بار ديگر تماس های خود را با برخی از رهبران جنبش حماس از سرگرفت. در پايان سال 2008 دولت و ملت اردن در برابر جنايت اشغالگران صهيونيست عليه نوار غزه موضعی متحد و يكپارچه اتخاذ نمودند و دولت اجازه داد تا مردم در اعتراض به جنايات صهيونيست ها و در حمايت از مقاومت و ايستادگی ملت فلسطين به خيابان ها ريخته و دست به تظاهرات بزنند. با وجود اين، اردن همچنان به حمايت از روند سازش ادامه داد و با دنبال كردن سياست كشورهای ميانه روی عربی و موضع گيری آن ها در قبال تشكيلات خودگردان از اقدامات رژيم صهيونيستی در كرانه باختری و نوار غزه و طرح های اين رژيم از جمله طرح “ميهن جايگزين اردن” برای آوارگان فلسسطين به شدت انتقاد كرد.
سوريه همچنان رهبری جبهه مقاومت و پايداری و حمايت از مقاومت را در نقطه مقابل جبهه كشورهای ميانه روی عربی در دست داشت. اين موضع گيری سوريه زمانی بيشتر نمايان گشت كه اجلاس سران عرب در دمشق برگزار شد. برخی از سران عرب كه مخالف موضع گيری سوريه بودند از حضور در اين اجلاس خودداری كردند. سوريه همچنين با جنبش حماس كه رهبری آن در سوريه به سر می برد به گونه ای تعامل كرد كه نشان داد حماس در مقايسه با جنبش فتح و تشكيلات خودگردان به مراتب به سياست های سوريه نزديك تر است با اين حال سوريه تلاش نمود تا در تعامل با فتح و حماس به ويژه در خصوص حل اختلافات داخلی و تحقق وحدت ملی فلسطين در مسيری واحد حركت كند.
در لبنان محنت آوارگان فلسطين ادامه يافت آنان در سال 2008 از بسياری از حقوق مدنی خود محروم بودند. دغدغه اسكان دايمی آوارگان در سرزمينی ديگر پيوسته در موضع گيری های گروه های سياسی مختلف لبنان در تعامل با مساله فلسطين وجود داشت. نحوه تعامل با موضوع اردوگاه های آوارگان از جمله موضوع بازسازی اردوگاه نهر البارد تاثير بسيار منفی بر اوضاع انسانی آوارگان گذاشت. هر چند آژانس آنروا كار اجرای طرح بازسازی را آغاز كرد و طرف های كمك كننده تعهد دادند كه پرداخت هزينه بازسازی اين اردوگاه را به عهده خواهند گرفت اما دستگاه سياسی لبنان هنوز به يك تصميم گيری قطعی در اين زمينه نرسيده است و اين مساله آوارگان فلسطينی را به شدت نگران كرده و آنان از اين بيم دارند كه برخی عناصر در دستگاه حاكم لبنان در تلاشند تا فلسطينيان مقيم لبنان تحت فشار قرار گرفته به طوری كه موجوديت آوارگان فلسطينی را در اين كشور تضعيف گردد.
عربستان در سال 2008 تلاش كرد تا دراختلافات فلسطينی ـ فلسطينی موضعی بيطرف را اتخاذ نمايد. عربستان همواره بر ضرورت تحقق آشتی ملی بين تشكيلات خودگردان و جنبش فتح تاكيد ورزيد و حامی كشورهای به اصطلاح ميانه روی عربی بود. اين كشور در اجلاس سران عرب در دمشق حضور كم رنگی داشت و در كنفرانس دوحه نيز كه برای حمايت از نوار غزه منعقد گرديد شركت نكرد. عربستان ضمن تاكيد بر طرح صلح عربی تهديد كرد كه در صورت مخالفت رژيم صهيونيستی با اين طرح دولت های عربی مجبور خواهند شد تا در گزينه های خود تجديد نظر كنند.
در خصوص تحولات مربوط به عادی سازی روابط كشورهای عربی با اسراييل بايد گفت كه اين مساله تنها در ميان آن دسته از كشورهايی نظير مصر و اردن كه با اسراييل توافقنامه صلح امضا كرده اند و نيز برخی ديگر از حكومت های عربی مانند موريتانی كه روابطی محدود و ناچيز با اسراييل داشتند مطرح بود.
پرواضح است كه با توجه به چالش ها و مشكلات فرا روی كشورهای عربی احتمال هر گونه تغيير جدی در نحوه تعامل اين كشورها با مساله فلسطين در سال 2009 بسيار ضعيف است.
مساله فلسطين وجهان اسلام
جهان اسلام در سال 2008 همان شيوه هميشگی خود را در خصوص مساله فلسطين دنبال كرد بدين معنا كه مسلمانان جهان با اتخاذ مواضع واحد و مطرح كردن اظهارات مختلف همدردی خود را با ملت فلسطين اعلام داشته و جنايات رژيم صهيونيستی در حق اين ملت را محكوم كردند اما همدردی با مساله فلسطين در سطح سياسی و اقتصادی در حد مطلوبی نبود و كشورهای اسلامی يك بار ديگر در تلاش برای توقف جنايات رژيم صهيونيستی عليه نوار غزه و يا شكستن سد محاصره تحميلی و حتی پايان دادن به اختلافات داخلی فلسطين ناكام ماندند.
سازمان كنفرانس اسلامی نيز در سال 2008 هيچ گونه دستاوردی را برای ملت فلسطين به ويژه در زمينه پايان محاصره نوار غزه و بازگشايی گذرگاه رفح رقم نزد و تنها به اظهار نگرانی خود از اوضاع انسانی در نوار غزه و محكوميت تجاوزات رژيم صهيونيستی بسنده نمود. از آن جا كه 56 كشور اسلامی با رويكردهای اقتصادی و سياسی و عقيدتی متفاوت در اين سازمان عضويت دارند بنابراين تحرك و اقدام اين سازمان در قبال مساله فلسطين به عنوان يك نهاد متحد و يكپارچه بسيار ضعيف و ناچيز بوده است.
و اما تركيه در دو سطح رسمی و مردمی به حمايت هايش از ملت فلسطين ادامه داد. اين حمايت ها پس حمله اسراييل به غزه در سال 2008 گسترده تر و عميق تر و ادامه آن باعث تيرگی هر چه بيشتر روابط اين كشور با اسراييل شد. تركيه واكنش شديدی به جنايات اخير اسراييل از خود نشان داد. با وجود اين، می توان گفت كه روابط تركيه و اسراييل به دليل وجود منافع مشترك امنيتي، سياسی و اقتصادی در آينده در سطح نسبتا خوبی دنبال خواهد شد. تركيه در ميان كشورهای اسلامی بزرگ ترين شريك تجاری اسراييل محسوب می شود. صادرات اين كشور به اسراييل در سال 2008 بالغ بر 83/1 ميليارد دلار بوده است هر چند كه طرف تركی تحت سايه رهبری حزب عدالت و توسعه به سرعت به سمت استقلال طلبی در اقتصاد و بی نيازی از رابطه با اسراييل و در مقابل توسعه روابطش با كشورهای اسلامی و عربی واقع در شرق كشورش پيش می رود.
در خصوص جمهوری اسلامی ايران بايد گفت كه اين كشور در سال 2008 به حمايت های خود از حماس و ساير جنبش های مقاومت ادامه داد و بر مشروعيت مقاومت و ادامه آن تاكيد كرد. ايران همچنين خواستار پايان محاصره نوار غزه شد و از دولت مصر به علت ادامه بستن گذرگاه رفح به شدت انتقاد كرد. اين انتقادها موجب تيره تر شدن هر چه بيشتر روابط بين طرفين شد. جمهوری اسلامی ايران همچنين از برخی از حكومت های عربی نيز كه در محاصره غزه مشاركت دارند و در برابر محنت ها و آلام ساكنان اين منطقه سكوت اختيار كرده اند انتقاد كرد و لحن اين انتقادها با آغاز حمله نظامی رژيم صهيونيستی عليه نوار غزه در اواخر سال 2008 شدت يافت.
درباره پاكستان بايد گفت كه موضع گيری اين كشور در قبال مساله فلسطين در سال 2008 تغيير چندانی نكرد. پاكستان سرگرم اوضاع ناامن داخلی خود از جمله كناره گيری پرويز مشرف از سمت رياست جمهوری بود. برخی روزنامه نگاران و تحليل گران سياسی رژيم صهيونيستی در سرمقاله های خود اظهار داشتند كه با استعفای مشرف، اسراييل دوست واقعی خود در جهان اسلام را از دست داد. اندونزی و مالزی نيزمانند ساير كشورهای اسلامی به حمايت های خود از فلسطينيان بی آن كه دستاوردی عملی را از خود به ثبت برسانند ادامه دادند.
وبشكل عام، لم تنجح “ إسرائيل ” فی تحقيق أية اختراقات فی العالم الإسلامی خلال سنة 2008، وأظهر العدوان الإسرائيلی على قطاع غزة مدى تفاعل الشعوب الإسلامية مع القضية الفلسطينية، وكانت التظاهرات والاعتصامات وحملات جمع التبرعات بعض المؤشرات على مركزية هذه القضية فی الوجدان الإسلامي. كما أظهرت الطاقات الهائلة المذخورة فی العالم الإسلامي، والتی لم يستفد منها الفلسطينيون حتى الآن بالشكل الأنسب لدعم قضيتهم ونيل حقوقهم، وهو أمر يظهر أنه ما زال متأثراً بالانقسام الفلسطيني .
به طور كلی رژيم صهيونيستی در سال 2008 موفق به نزديكی يا ايجاد رابطه با هيچ يك از كشورهای اسلامی نشد. جنايت اين رژيم در نوار غزه باعث همبستگی هر چه بيشتر ملت های مسلمان با مساله فلسطين شد. برپايی تظاهرات و تجمعات مختلف و جمع آوری كمك های مردمی به فلسطين تنها نمونه ای از تاكيد بر محوری بودن مساله فلسطين در ميان وجدان های بيدار ملت های اسلامی است. به دنبال اين جنايت، توانمندی های چشمگير مسلمانان در اقصا نقاط جهان به نمايش گذاشته شد؛ توانمندی هايی كه فلسطينيان از آن ها آن گونه كه بايد و شايد در حمايت از مساله و تحقق حقوق خود استفاده نكرده اند.
مساله فلسطين و اوضاع بين المللي:
برخی عوامل بويژه وضعيت ايالات متحده آمريكا در سال 2008 مساله فلسطين را در سطح بين المللی در وضعيت ركود نسبی نگاه داشت. آمريكا در اين سال سرگرم برگزاری انتخابات رياست جمهوری و تبليغات داغ ميان نامزدهای خود بود. اين كشور همچنين در سال 2008 با چالش بحران بزرگ مالی و پيامدهای آن بر اقتصاد آمريكا و جهان رو به رو بوده و تمامی تلاش را برای خارج كردن خود از باتلاق های عراق و افغانستان به كار گرفت با وجود اين همه مشكلات و چالش ها، اما دولت بوش در مقايسه با سال های پيش از 2008 نسبتا فعال تر نشان داد و برای ايجاد تحول در روند سازش هر چه در توان داشت اقدام كرد دولت بوش بر اين باور بود كه هر گونه پيشرفت در روند سازش فرصت پيروزی جمهوری خواهان را در انتخابات بيشتر خواهد كرد بر اين اساس كاندوليزا رايس وزير خارجه وقت آمريكا و برخی ديگر از مقامات آمريكايی بارها به منطقه خاورميانه سفر كردند رايس به تنهايی در سال 2008 هشت بار به منطقه سفر كرده بود.
از سوی ديگر، شكاف داخلی فلسطين و عدم توانايی محمود عباس رييس تشكيلات خودگردان و يا دولت اين تشكيلات در رام الله در ارائه پاسخ های قانع كننده در خصوص امكان سخنگويی به نام فلسطينيان و تسريع در امضای توافقنامه های سازش قابل اجرا كه مورد موافقت ملت فلسطين باشد، عاملی منفی در بی رغبتی كشورهای بزرگ و تاثير گذار در احيای روند سازش بود. در اين ميان محاصره دولت حماس در نوار غزه و برقراری آرام سازی شش ماهه اندكی اندكی از تنش های موجود كاست و گروه های بين المللی را در امور ديگری سرگرم كرد و اين گروه ها در انتظار فرصتی بهتر جهت تحقق سازش بودند به گونه ای كه طی آن دولت حماس يا ساقط و يا تضعيف شده باشد.
در مقابل، برخی وقايع و رويدادها نظير هجوم فلسطينيان و نفوذ آنان به گذرگاه رفح، مبادله اسرا بين حزب الله و رژيم صهيونيستي، يهودی سازی و تخريب منازل مسكونی فلسيطينيان ـ كه انتقاد برخی از كشورهای اروپايی مانند سوييس را به دنبال داشت ـ و حمله گسترده نظامی رژيم صهيونيستی به نوار غزه در پايان سال بار ديگر مساله فلسطين را ميان جهانيان مطرح و افكار عمومی جهان را به خود مشغول ساخت.
انتخاب اوباما به عنوان رييس جمهوری جديد آمريكا دليلی ديگر بر ناكامی سياست دولت بوش در خاورميانه به شمار می آمد اما واقعيت اين است كه راهكارهای پيچيده تدوين سياست ها و برنامه در ايالات متحده آمريكا و ماهيت تيمی را كه اوباما برای تعامل با پرونده فلسطين و ديگر پرونده های منطقه تشكيل داد و موضع گيری و نحوه رفتار وی در نخستين ماه های حكومتش، به معنای ظهور تغييرات جدی در سياست آمريكاست به طوری كه منجر به اعمال فشار به اسراييل شده و از اين رهگذر حداقل حقوق و خواسته های فلسطينيان تامين شود، نيست هرچند كه لحن آمريكا در برابر مسائل جهان عربی و اسلامی نسبت به دوره قبل به مراتب بهتر و مثبت تر شده است.
سرزمين و مقدسات:
رژيم صهيونيستی در سال 2008 به طور فزاينده و پرشتاب به سياست يهودی سازی شهر قدس به ويژه در شهرك قديمی قدس ادامه داد. در راستای اين سياست سازمان مسكن و شهرسازی وابسته به شهرداری قدس به طور فزاينده ای با طرح توسعه ميدان “النساء” در ميدان “البراق” واقع در همجواری باب المغاربه موافقت و به دنبال آن طرح های جديدی برای ساخت هزاران واحد مسكونی جديد در داخل مرزهای شهرداری قدس يا اطراف آن اعلام شد.
شهرداری قدس اندكی بعدی طرحی را ارائه داد كه طی آن كنترل رژيم صهيونيستی بر قدس شرقی به ويژه شهرك قديمی و مسجد مبارك الاقصی و اماكن و مقدسات مسيحی بيشتر شده و اين اماكن تحت اداره حكومت صهيونيستی قرار خواهد گرفت. همچنين در يك اقدام بی سابقه از سال 1967 سخنگوی شهرداری قدس از تصميم شهرداری برای ساخت 31990 واحد مسكونی يهودی در قدس در راستای اجرای طرح تغيير جمعيتی به نفع صهيونيست ها خبر داد.
در سال 2008 همچنين روند حفاری در زير مسجد الاقصی روند فزونی به خود گرفت. اين حفاری ها كه از سال ها قبل تاكنون همچنان ادامه دارد منجر به فرو ريختن و ترك خوردن ساختمان های شهرك قديمی شده است. يكی از اين ساختمان ها در اواسط ماه فوريه 2008 واقع در نزديكی خيابان “قايتباي” واقع در محوطه مسجد الاقصی فرو ريخت. بسياری از خانه های اهالی قدس در اين منطقه بر اثر اين حفاری ها ترك خورده اند.
همچنين كليه آثار تاريخي، بناها و ساختمان های واقع در “وادی حلوه” در جنوب مسجد الاقصی تا ديوار براق و منطقه شمال غربی ديوار الاقصی هر لحظه در معرض نابودی قرار دارند.
رژيم صهيونيستی با هدف كاهش جمعيت ساكنان عرب شهر قدس اقدام به سرشماری از آنان نمود و پس از آن به منظور كوچاندن اهالی اين منطقه منازل اعراب را تخريب كرد. در طول سال 2008 در چارچوب اين توطئه شوم، 72 باب منزل مسكونی در شهر قدس به طور كلی تخريب شد. همچنين نظاميان صهيونيست در اين سال دست به بزرگ ترين عمليات پاكسازی نژادی در اطراف قدس زدند. روستاييان مقيم اطراف قدس هدف اصلی اين عمليات بودند. بالغ بر 7500 روستايی در تپه های شمال، شرق و غرب قدس سكونت دارند و رژيم صهيونيستی قصد دارد كه همه آنان را از اين مناطق اخراج كند.
رژيم صهيونيستی در سال 2008 ساخت ديوار نژاد پرستانه حايل را ادامه داد. در سال ياد شده 12 كيلومتر به طول اين ديوار كه كار ساخت 490 كيلومتر آن پيشتر به اتمام رسيده بود، افزوده شد. 4/12 درصد كشاورزان فلسطينطی (300 هزار نفر) ساكن كرانه باختری به علت ساخت اين ديوار از اراضی كشاورزی خود كاملا به دور ماندند همچنين 256 هزار نفر (6/10 درصد) از ساكنان از دستيابی به ساير اراضی اين منطقه محروم ماندند. در سال 2008 كل مساحت اراضی جدا شده در كرانه باختری ناشی از ادامه شهرك سازی و ديوار نژادپرستانه حايل به 2703 كيلومتر يعنی 46 درصد كل اراضی كرانه باختری رسيد.
رژيم صهيونيستی در سال 2008 روند توسعه شهرك های يهودی را افزايش داد. آمارها نشان می دهد كه ميزان شهرك های يهودی از ژانويه الی مه 2008 در مقايسه با سال 2007، هشتاد درصد افزايش داشته است. همچنين در اين سال ساخت انواع شهرك ها و مناطق مسكونی يهودی به صورت مناقصه به ميزان 550 درصد افزايش يافت به طوری كه در سال 2008، 3515 واحد مسكونی ساخته شد و بدين ترتيب جمعيت شهرك نشينان در كرانه باختری در اين سال از جمله قدس شرقی به پانصد هزار نفر افزايش يافت.
رژيم صهيونيستی در سال 2008 به غارت آب های كرانه باختری و استفاده از آن جهت توسعه شهرك های خود ادامه داد. اين رژيم در حالی مرتكب يك چنين جرمی شده است كه پيش بينی می شود كه بيش از 400 هزار فلسطينی طی پنج سال آينده با كمبود شديد آب به ميزان 80 ميليون متر مكعب آب آشاميدني، 20 ميليون متر مكعب آب كشاورزی و 30 ميليون متر مكعب آب صنعتی و گردشگری مواجه شوند. همچنين پيش بينی می شود كه ميزان كمبود آب در اين منطقه در سال 2010 به 280 ميليون متر مكعب برسد و اين مساله زنگ خطری برای ساكنان كرانه باختری و نوار غزه خواهد بود.
شاخص های جمعيتی فلسطين:
گزارش سازمان مركزی آمار فلسطين همچنين حاكی از آن است كه جمعيت كل فلسطينيان در سراسر نقاط جهان تا پايان سال 2008 نزديك به 10 ميليون و 602 هزار نفر بوده است كه بيش از نيمی از آنان (9/51 درصد) به عبارت ديگر پنج و نيم ميليون نفر در خارج فلسطين و بقيه يعنی تعداد پنج ميليون و صد هزار نفر در اراضی تاريخی فلسطين به سر می برند كه از اين تعداد سه ميليون و 787 هزار نفر در كرانه باختری و نوار غزه و يك ميليون و 215 هزار نفر در اراضی اشغالی 1948 زندگی می كنند.
جمعيت فلسطينيان در اردن تا پايان سال 2008 سه ميليون و 171 هزار نفر بود كه اين تعداد 9/29 درصد كل جمعيت فلسطينيان در جهان را تشكيل می دهد و اغلب اين جمعيت دارای تابعيت اردنی هستند. جمعيت فلسطينيان در ساير كشورهای عربی يك ميليون و 733 هزار نفر برآورد شده است و در كشورهای همجوار نظير لبنان، سوريه و مصر و برخی از كشورهای خليج فارس سكونت دارند. همچنين تا پايان سال ياد شده 605 هزار نفر در كشورهای خارجی و اغلب در ايالات متحده آمريكا، آمريكای جنوبي، كانادا، انگليس و ساير كشورهای عضو اتحاديه اروپا سكونت داشتند.
آمارهای ماخوذه در سال 2007 در زمينه شاخص های جمعيتی كرانه باختری و نوار غزه حاكی از آن است كه 1/44 درصد از كل ساكنان اين مناطق زير 15 سال، 9/52 درصد جمعيت در سن كار و 3 درصد افراد سالخورده هستند و اين بدان معناست كه ميزان سرپرستی خانوار در فلسطين تقريبا بالاست.
گزارش مركز آمار فلسطين همچنين حاكی از آن است كه ميانگين زاد و ولد در كرانه باختری و نوار غزه در دهه اخير يعنی از سال 1997 الی 2007 كاهش داشته است به طوری كه ميانگين كل زاد و ولد در سال 1997 ، 04/6 نوزاد و در سال 2006 ،6/4 نوزاد بوده است. با وجود اين نرخ رشد طبيعی جمعيت در كرانه باختری و نوار غزه همچنان بالاست به طوری كه اين ميزان در سال 2007 به 3 درصد رسيد.
بر اساس اين گزارش، متوسط رشد خانوار در كرانه باختری و نوار غزه در سال 2007 در مقايسه با سال 1997 كه 4/6 فرد بود، به ميزان 8/5 نفر كاهش داشت. متوسط رشد خانوار در سال 2007 ، 5.5 نفر و درسال 1997، 1/6 نفر و اما در نوار غزه متوسط رشد خانوار در مقايسه با سال 1997 كه 9/6 نفر بود در سال 2007 به 5/6 نفر كاهش يافت.
وضعيت اقتصاد در كرانه باختری و نوار غزه:
اقتصاد فلسطين در كرانه باختری و نوار غزه از اشغالگری و اقدامات و سياست های سركوبگرانه رژيم صهيونيستی كه تمامی تلاش خود را برای وابسته كردن اقتصاد فلسطين به اقتصاد اين رژيم و خوش خدمتی به پروژه صهيونيسم به كار گرفته است رنج می برد. اسراييل همچنان بر گذرگاه های مرزی و واردات و صادرات كالا به فلسطين سيطره و كنترل دارد و در واقع هدف قرار دادن يا متوقف ساختن فعاليت تاسيسات زير بنايی اقتصاد، اصلی ترين مانع در مسير رشد و شكوفايی اقتصاد فلسطين به شمار می آيد.
ادامه محاصره تحميلی عليه نوار غزه و جنايات رژيم صهيونيستی عليه اين منطقه در اواخر سال 2008 مهمترين علت وخامت اوضاع اقتصادی نوار غزه است. دفتر هماهنگ كننده امور بشر دوستانه سازمان ملل با صدور گزارشی درباره تاثير محاصره تحميلی عليه نوار غزه اعلام كرده است كه محاصره باعث افزايش نرخ بيكاری در اين منطقه شده است به طوری كه نرخ رشد بيكاری از 3/32 درصد در سه ماه آخر سال 2007 به 1/49 درصد در سه ماه آخر سال 2008 افزايش يافت.
همچنين گزارش كميته مردمی مقابله با محاصره غزه در تاريخ 25/11/2008 حاكی از آن است كه 80 درصد ساكنان نوار غزه تحت خط فقر به سر می برند. مركز آمار فلسطين هم در گزارشی اعلام كرد كه به دنبال حمله اخير نظاميان صهيونيست به نوار غزه اين منطقه 9/1 ميليارد دلار خسارت ديده است كه ميزان خسارت مستقيم به تاسيسات زير بنايی نوار غزه بالغ بر 2/1 ميليارد دلار می باشد.
از سوی ديگر، بر اساس گزارش های اوليه محاسبات داخلی صادره از سازمان مركزی آمار فلسطين در سال 2008 ارزش توليد ناخالص داخلی در سال 2008، 3/2 درصد بيش از سال 2007 رشد داشته است به طوری كه ارزش توليد ناخالص داخلی از 4536 ميليون دلارذ به 4640 ميليون دلار رسيد.
سهم هر فرد از توليد ناخالص داخلی در سال 2008 با اندك كاهش به 6/0 درصد رسيد به گونه ای كه اين سهم از 1297.9 دلار در سال 2007 به 1289.9 دلار در سال 2008 رسيد. به نظر می رسد كه سهم هر فرد از توليد ناخالص داخلی در نوار غزه به علت تداوم محاصره ظالمانه كاهش يافت و اين مساله باعث شد تا سهم هر فلسطينی در دو منطقه (كرانه باختری و نوار غزه) به يك ثبات نسبی برسد.
مجموع درآمدهای تشكيلات خودگران در سال 2008 در مقايسه با سال 2007 كه 1،27 ميليارد دلار بود با رشد 3/23 درصدی به 1،57 ميليارد دلار رسيد. درآمد داخلی تشكيلات خودگردان در سال 2008 از ميان مجموع درآمدها كمتر از 562 ميليون دلار بوده است كه از اين مقدار 273 ميليون دلار جزء درآمدهای مالياتی و 234 ميليون دلار جزء درآمدهای غير مالياتی بوده است
اغلب درآمدهای تشكيلات خودگردان از طريق واردات و صادرات كالا صورت گرفته است كه عمدتا از طريق دولت اسراييل انجام می گيرد ميزان اين درآمدها از 896 ميليون دلار در سال 2007 به بالغ بر 1،12 ميليارد دلار (2/25 درصد) در سال 2008 رسيد.
مجموع هزينه و مخارج سال 2008 به نزديك 2،83 ميليارد دلار رسيد و در مقايسه با سال 2007 كه 2،54 ميليارد دلار بود، 1/11 درصد رشد نشان می دهد. هزينه حقوق و دستمزدها در سال 2008، به 1،45 ميليارد دلار (4/51 درصد) رسيد اين در حالی است كه بر اساس گزارش وزارت دارايی تشكيلات خودگردان همين هزينه در سال 2007، 1،28 ميليارد دلار يعنی 5/50 درصد كل بودجه سال 2007 بود.
كسری بودجه از طريق كمك های خارجی به ميزان 1،89 ميليارد دلار در سال 2008 جبران گرديد.
به طور كلی بايد گفت كه به علت عدم تغيير در سياست ها و موضع گيری رژيم صهيونيستی در قبال پايان اشغالگري، محاصره و كنترل گذرگاه های مرزي، مشابه مشكلات اقتصادی ياد شده در سال 2008، در سال 2009 نيز همچنان ادامه خواهد يافت. اين رژيم همچنين به اعمال فشار اقتصادی به عنوان ابزاری برای شكست اراده ملت فلسطين و تحميل شروط ظالمانه سازش عليه اين ملت ادامه خواهد داد علاوه بر اين دولت های بزرگ به ويژه آمريكا نيز تمايلی برای اعمال فشار به اسراييل جهت پايان دادن به محنت های ملت فلسطين ندارند.
پايان
بديهی است كه ادامه اختلافات داخلی فلسطين و موضع گيری و عملكرد ضعيف حكومت های عربی و اسلامی بر مساله فلسطين در سال 2008 تاثير بسيار منفی گذارد. با تامل در روند حوادث و تحولات و اوضاع كنونی منطقه می توان به اين نتيجه دست يافت كه در سال 2009 ما شاهد هيچ گونه تغييرات جدی در مساله فلسطين نخواهيم بود. با وجود اين، ناكامی سياست دولت بوش در منطقه و شكست سياست محاصره و اشغالگری رژيم صهيونيستی در شكست اراده پولادين ملت فلسطين، به بن بست رسيدن روند سازش، موفقيت جريان مقاومت در ناكام گذاشتن جنايت گسترده رژيم صهيونيستی و ثبت نمونه های به ياد ماندنی از جانفشانی ها و ايثارگری ها، شور و حماسه ملت های عربی و اسلامی را برانگيخت و آنان را به ابراز همدردی هر چه بيشتربا ملت فلسطين سوق داد
از آن چه كه گذشت می توان نتيجه گرفت كه منطقه خاورميانه امروزه با شرايط بسيار سختی دست و پنجه نرم می كند كه اگر برخورد مناسبی با عوامل اصلی ايجاد كننده حوادث و فرصت ها صورت بگيرد در آينده ای نزديك اوضاع به نفع مساله فلسطين رقم خواهد خورد. اما خيلی نبايد خوش بين بود؛ چرا كه فلسطينيان و اعراب در گذشته بارها فرصت های به دست آمده را از دست دادند و در مقابل، دشمنان از اين فرصت ها برای تحقق منافع خود به نحو احسن بهره جستند.
مركز مطالعات و مشاوره االزيتونه بيروت 1/7/2009