این تحقیق را تقدیم به روح پر فتوح شیخ شهید، احمد یاسین می کنیم که سخنانش همچنان در ما احساس وظیفه و روحیه مسئولیت پذیری ایجاد می کند.
این تحقیق را تقدیم به ارواح شهدای عزیزی همچون دکتر عبدالعزیز رنتیسی، ابراهیم مقادمه، صلاح شحاده، سعید صیام، جمال منصور، عوض الله، قواسمی و نیز سایر رهبران شهید جنبش حماس می کنیم که در مسیر سخت و دشوار دفاع از میهن، راست قامتانه گام برداشتند و هرگز سر در برابر مشکلات خم نکردند.
این تحقیق را تقدیم شهید مجد برغوثی، محمد الحاج، هیثم عمر، کمال ابوطعیمه، فادی حمادنه و تمامی آن بزرگانی می کنیم که با رشادت تمام اسطوره عزت و افتخار را در رویارویی با دستگاه های مزدور و خودفروخته امنیتی رام الله ترسیم کردند.
این تحقیق را تقدیم به تمامی مبارزانی می کنیم که قربانی آتش کینه دستگاه های امنیتی تحت فرمان رياست تشكيلات خودگردان شدند و جسم و جان خود را در مسیر دفاع از جنبش حماس و پروژه جهادی این جنبش فدا کردند.
این تحقیق را تقدیم به مادران، همسران و خواهران فلسطینی مان می کنیم که قلب شان در حسرت و دوری عزیزان شان سوخت.
این تحقیق را تقدیم به عزیزانی می کنیم که با تمامی سختی ها هرگز دست از دین و میهن خود نکشیدند و امروز سروس هاي امنيتي محمود عباس در پی نابودی کامل آنها هستند و دست به جنايت هاي بی سابقه ای در این راستا می زنند که از زمان شکل گیری جنبش حماس بی سابقه بوده است.
این تحقیق را تقدیم به تمامی اعضای حماس که امروز در زندان ها و سیاهچال های رژیم اشغالگر قدس به سر می برند، می نماییم.
مقدمه
پس از آنکه سازمان آزادیبخش توافق نامه اسلو را در سال 1995 به امضا رساند، این اجازه به فلسطینیان داده شد تا از یک حاکمیت خودگردان در هجده درصد از اراضی فلسطین تاریخی برخوردار باشد ؛ ولی در عین حال، این سازمان ملزم شد تا در چارچوب طرح نقشه راه که وعده پوچ و پوشالی تشکیل کشور مستقل را به ساف می داد، به برخی اقدامات دست بزند.
ساف متعهد شد که خشونت (مقاومت) را کنار بگذارد و در این راستا، وقتی شورای ملی اين سازمان ـ که خود زاییده پیمان نامه اسلو بود ـ با حضور “بیل کلینتون” رئیس جمهوری اسبق آمریکا تشکیل جلسه داد، ساف بخش زیادی از منشور خود را تغییر داد و مذاکره با اشغالگران قدس را به عنوان گزینه ای راهبردی برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی در اراضی 1967 و به مرکزیت قدس شریف اعلام کرد و به این ترتیب به صراحت از حقوق و آرمان هایی که در طول سه دهه مدعی پاسبانی و دفاع از آنها بود، چشم پوشید.
به دنبال امضای توافق نامه اسلو، تشکیلات خودگردان فلسطین و شماری دستگاه های امنیتی پا گرفت که تعدادشان از یازده مورد تجاوز می کرد و در راس آنها سازمان حفاظت اطلاعات و نیز سازمان کل اطلاعات قرار داشت.
دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگران ماموریت داشتند که در جاي جاي کرانه باختری و نوار غزه به تعقیب اعضای گروه های مختلف فلسطینی، به ویژه حماس مبادرت ورزند و در این راستا، شمار زیادی از رهبران، اعضای و هواداران حماس را بازداشت کردند و به وحشیانه ترین شکنجه ها عليه آنان مبادرت ورزیدند ؛ البته اقدامات زشت دستگاه های مذکور به این حد نیز خاتمه نمی یافت. آنها برخی از فرماندهان گردان های شهید عزالدین القسام، شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی “حماس” را نیز تحویل دشمن می دادند.
روند تعقیب مبارزان فلسطینی از سوی دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان برای یک لحظه نیز متوقف نشده است ؛ البته تشدید یا عدم تشدید روند تعقیب مبارزان فلسطینی متاثر از وضعیت مذاکرات تشکیلات خودگردان با دشمن صهیونیستی مي باشد. با موفقیت جنبش مقاومت اسلامي “حماس” در انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین و تشکیل دولت به دست این جنبش، دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان گسترده ترین فعالیت های خود برای ایجاد هرج و مرج و نابسامانی امنیتی در فلسطین ـ به ویژه نوار غزه ـ به راه انداختند تا از این طریق، نتایج انتخاباتی که به مذاق شان خوش نیامده بود، را زیر پا بگذارند. دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان در این راستا، مبادرت به ترور علما، اساتید دانشگاه و شماری از اعضای حماس مبادرت ورزیدند و حتی در صدد بر آمدند تا اسماعیل هنیه، نخست وزیر قانونی و مشروع فلسطین را نیز ترور کنند. اقدامات ننگین دستگاه های مذکور، جنبش حماس در نوار غزه را بر آن داشت تا بر خلاف خواست و اراده خود دست به یک اقدام سرنوشت ساز و قاطعانه نظامی زند تا از این طریق به نابسامانی امنیتی موجود در نوار غزه خاتمه بخشد و کنترل دستگاه های امنیتی را نيز به دست گیرد ؛ البته حماس در وضعیتی به این اقدام مبادرت ورزيد که پيش از آن، تمامي راهكارها را براي حل مشكل آزموده ولي هيچ كدام را موثر نيافتاده بود.
پس از اقدام سرنوشت ساز نظامی حماس، دستگاه های امنیتی در کرانه باختری به فرمان ریاست تشکیلات خودگردان و دولت نامشروع و غیرقانونی سلام فیاض ـ که بعد از دستور محمود عباس در خصوص برکناری دولت وحدت ملی به ریاست اسماعیل هنیه تشکیل شده بود ـ فعالیت گسترده ای را برای پایان دادن به حضور جنبش حماس در کرانه باختری و همچنين نابودی تمامي موسسات وابسته به این جنبش آغاز کرد و در این راستا، تمامی موسسات یادشده را پلمپ نمود و هر گونه فعالیت حماس در کرانه باختری را ممنوع و غير قانوني اعلام نمود. دستگاه های مذکور همچنین به تعقیب اعضا و هواداران حماس در این منطقه دست زنند و ضمن بازداشت آنها، زشت ترین و وحشیانه ترین شکنجه ها را در مورد ايشان اجرا می کردند که این امر باعث شهادت عزیزانی همچون مجد برغوثی، محمد حاج، هیثم عمرو، کمال ابوطعیمه و فادی حمادنه شد و به معلول شدن ده ها تن از اعضا و هواداران حماس انجامید. دستگاه های امنیتی ابومازن دست به جنایاتی زدند که جنبش حماس از زمان شکل گیری هرگز شاهد چنین جنايت هايي نبوده است.
آنچه امروز در کرانه باختری علیه جنبش حماس و شاخه های مختلف این جنبش [اعم از نظامی، دانشجویی و …] صورت می گیرد، بیش از یک واکنش معمولی یا اعمال فشار برای کسب امتیازات بیشتر در جریان گفتگو است. در واقع، هدف از انجام چنین اقداماتی از سوی سازمان های امنیتی تشكيلات خودگردان نابودی مقاومت و نیز اجرای آن بخش از نقشه راه است که مستقیما به از بین بردن گروه های مبارز فلسطینی اشاره دارد. ضمنا چیزی که در این میان نظر ما را تقویت می کند، نظارت ژنرال کیت دایتون آمریکایی بر فعالیت های سازمان های مذكور و نیز گستردگی فعالیت های این سازمان ها است تا جایی که بازداشت اعضای دیگر گروه های مبارز فلسطینی ـ غیر از حماس ـ را نیز در بر می گیرد.
در این راستا، ما ـ به عنوان اعضای جنبش حماس در زندان های رژیم اشغالگر قدس ـ به خاطر انجام مسئولیت اخلاقی، انسانی و گروهی خود، پایان دادن به قلدر بازی های دستگاه های مزدور و خود فروخته امنيتي تشكيلات خودگردان، حمایت از جنبش حماس و نیز حفظ جان و سلامتی برادران مان در این جنبش پژوهش و تحقیق پیش رو را تهیه کردیم و در آن، نتیجه تجربیات گروهی از برادران که قربانی اقدامات جنایتکارانه مزدوران رژیم صهیونیستی در دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان شدند و در جریان بازجویی و شکنجه عمر یا سلامتی خود را از دست دادند، منعکس نمودیم.
پژوهش کنونی از 5 فصل تشکیل شده است که فصل اول آن، به بحث در خصوص شیوه های بازداشت یک فرد توسط دستگاه های امنیتی محمود عباس تعلق دارد و در آن، اهداف و اشکال بازداشت به بحث گذارده می شود. در این فصل همچنین به دستگاه هاي امنیتی خاصي که ماموریت بازداشت افراد را دارند، اشاره می شود.
فصل دوم اختصاص به چگونگی آماده کردن یک مبارز یا مجاهد فلسطینی برای بازجویی دارد که در آن به شیوه های مختلف اعمال فشار روانی و جسمی كه دستگاه هاي امنيتي تشكيلات خودگردان برای تحقق اهداف بازجویی از آنها استفاده مي كند، پرداخته شده است. در این بخش از پژوهش، همچنين تاملی نیز در مورد پیشنهادهایی که دستگاه های امنیتی به بازداشت شدگان در مقابل اعتراف می دهند، نيز شده است.
فصل سوم را برای بحث در خصوص روند محاکمه افراد بازداشت شده و مسائل پیرامون آن اختصاص داده شده است. در فصل چهارم تلاش بر آن است تا مکانیزم آزادی بازداشت شدگان از زندان های سرويس هاي امنيتي تشکیلات خودگردان و اسارت آنان به دست نظاميان اشغالگر قدس به دقت و با ذکر جزئیات تبیین شود. در فصل پنجم یعنی فصل پایانی اين پژوهش برخی سفارش ها و راهنمایی ها را براي عزيزاني كه توسط سرويس هاي امنيتي محمود عباس بازداشت مي شوند، ذکر کرده ایم.
امیدوارم که این پژوهش بتواند اطلاعات جدیدی را در اختیار خوانندگان عزيز بگذارد و آگاهی لازم را در اختیار مجاهدان عزیزی که توسط دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان بازداشت می شوند و یا هدف شکنجه قرار می گیرند، ببخشد تا شیوه تعامل هر چه بهتر را با اين موضوع بدانند.
فصل اول
در این فصل تلاش بر آن است تا به شیوه های بازداشت افراد توسط دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان، اهداف و اشکال بازداشت و دستگاه هایی که به این اقدام مبادرت می ورزند، پرداخته شود.
1 ـ شیوه های بازداشت افراد
همان طور که در مقدمه این پژوهش اشاره کردیم، فعالیت گسترده ای که دستگاه های امنیتی ابومازن علیه رهبران، اعضا و هواداران جنبش حماس در کرانه باختری آغاز کرده اند، جزئی جدایی ناپذیر از شروط امنيتي طرح شوم “نقشه راه” است که بر اساس آن، تشکیلات خودگردان خویشتن را در مورد نابودی مقاومت موظف می داند. مبارزه با مقاومت جزئی از وعده هايي می باشد که تشکیلات مذکور در توافق نامه های به امضا رسیده خود با رژیم اشغالگر قدس متعهد به اجرای آن شده است ؛ ولی نکته ای را كه نباید از نظر دور داشت این است که دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان اصولا به دنبال توجیه بازداشت افراد هستند تا اینکه نقش اصلی که در نابودی مقاومت دارند، از مردم پنهان نگاه دارند. دستگاه های مذکور برای آنکه در برابر مجلس قانونگذاری فلسطين و همچنين نهادهای حقوقی به بازداشت های خود صبغه ای حرفه ای و مبتنی بر اصول علمی ببخشند، توجیهاتی چند را مطرح می کنند که از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
الف ـ اعترافات دیگران در مورد فرد
مقصود آن دسته از اعترافاتی است که درباره دایره روابط برادران مبارز فلسطینی و در زیر فشار شکنجه، از اين عزيزان اخذ می شود ؛ البته شکل این روابط، ماهیت آن و نیز حد و مرز روابط اهمیت خاصی ندارد. دستگاه های امنیتی تشكيلات خودگردان هنگام بازجویی از یک مبارز بازداشت شده فلسطینی، وی را از این اعترافات با خبر می کنند و گهگاه در جریان روند بازجویی، این اعترافات که از دیگران در مورد وی اخذ شده است، را به وی نشان می دهند.
اعترافات مذکور می تواند صحیح یا اشتباه باشد ؛ ولی نکته ای که اشاره به آن در اینجا ضروری می نماید، این است که این اعترافات هرگز نمی تواند به محکومیت مجاهدان و مبارزان فلسطینی بیانجامد مگر آنکه مجاهدان ـ به زبان خود ـ مطالب مندرج در این اعترافات را مورد تایید قرار دهند و صحت آن را بپذیرد. مبارزان بازداشت شده این امکان را دارند که با اشاره به شیوه اخذ این اعترافات (كه در زير فشار شكنجه صورت گرفته است) و نیز عدم وجود اطلاعاتی که موید آن باشد، اعترافات را رد و تکذیب کنند. ضمنا به این نکته نیز باید توجه داشت که دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان از امکانات حرفه ای لازم برای جمع آوری اطلاعات ـ جهت تایید موارد مندرج در اعترافات ـ بهره مند نیست. از همه مهم تر اینکه اگر برادران مجاهد در مقابل بازجویی های دستگاه های مذکور مقاومت ورزند، بازجویان مجبور به تجدید نظر در حرف های خود می شوند.
یکی از مبارزان فلسطینی ساکن منطقه ای در کرانه باختری بعد از آنکه یکی از بازداشت شدگان علیه وی اعتراف کرد، توسط دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان بازداشت شد. ایشان متهم به تقدیم یک جعبه سلاح به یکی از گروه های مبارز بودند. این مبارز به طور کلی اعترافات را رد کرد و با ارائه برخی ادله، آن را تكذيب نمود. چهره بازداشت شده مذکور با وجود شکنجه و ضرب و شتم فراوان، حاضر نشد تا از موضع خود عقب نشینی كند و همین امر بازجویان را بر آن داشت تا در مورد صحت این اعترافات تجدید نظر کنند و دست از شکنجه اش بردارند و در نهایت، دستور آزادی وی را صادر نمايند.
ب ـ گزارش عوامل (جاسوسان) وابسته به دستگاه های امنیتی محمود عباس
مقصود از این گزارش ها همان اطلاعاتی است که توسط عوامل (جاسوسان) وابسته به دستگاه های امنیتی تشكيلات خودگردان که در محل اقامت یک مجاهد زندگي می کند، جمع آوری می شود. این اطلاعات که در رابطه با فعالیت ها، روابط و نیز اقدامات مجاهدان است، در اکثر اوقات فاقد دقت و موشكافي لازم است که دلیل این امر را ـ به عنوان مثال ـ می توان در موارد ذیل جستجو کرد:
1. عوامل (جاسوسان) وابسته به دستگاه های امنیتی تشكيلات خودگردان با ارائه این گزارش ها صرفا در صدد اثبات سرسپردگی خود به این دستگاه ها و کسب پاداش و پیشرفت هستند [یعنی امکان دارد که این گزارش فاقد صحت باشد]
2. این امکان وجود دارد که عوامل (جاسوسان) برای تصفیه حساب شخصي دست به تنظیم چنین گزارشی بزنند ؛ به ویژه اگر آن فردی که گزارش در موردش تهیه می شود، رابطه بدی با فرد وابسته به دستگاه های امنیتی داشته باشد.
3. از همه مهم تر اینکه گزارش های یادشده اصولا سطحی است ؛ زیرا ماموران دستگاه های امنیتی تشكيلات خودگردان برای کنترل و زیر نظر گرفتن مجاهدان از وسایل كاملا ابتدایی استفاده می کند و علاوه بر آن، این گزارش ها مبتنی بر ارزیابی هایي اشتباه است.
یکی از مبارزان فلسطینی توسط یکی از ماموران دستگاه های امنیتی زیر نظر قرار گرفت. او دو تن از دوستانش را به منزل خود دعوت کرده بود ؛ ولی فردی که ماموریت تعقیب او را بر عهده داشت، گزارشی را تنظیم کرد و در آن نوشت که احتمالا این فرد با یکی از گروه های مقاومت در ارتباط است. وقتی که مبارز فلسطینی مذکور را به بهانه این گزارش بازداشت كردند و او را مورد بازجویی قرار دادند. وی متن این گزارش را به صورت کامل رد نمود و هنگام بازجویی، حضور دوستانش در منزل را دیداری با صبغه اجتماعی (يعني صرفا ديد و بازديد معمولي) توصیف نمود.
ج ـ فعالیت علنی
برخی مواقع اتفاق می افتد که یکی از برادران مجاهد در شرایطی خاص و بنا به ضرورت فعالیتی علنی داشته باشد و به عنوان نمونه، در یکی از نهادهای وابسته به جنبش حماس فعالیتي انجام دهد و منصبی را در شاخه هاي سیاسی، صنفی یا ملی حماس بر عهده گیرد. در این گونه موقعیت ها، از همین فعالیت علنی و آشکار برای متهم کردن فرد استفاده می شود و چنین اعلام می گردد که این فرد به تحریک افراد، فتنه آفرینی و زیر پا گذاشتن قوانین حاکم در مناطق تحت سلطه تشکیلات خودگردان دست زده است. در این شرایط، برادران عزیز مجاهد ديگر نمی توانند منکر نقش و فعاليت خود در این نهادها شوند یا بهتر است بگوییم چنین کاری بی فایده است. تنها راهی که برای مجاهد بازداشت شده در این شرایط وجود دارد، آن است که فعالیت خود را به گونه ای تفسیر و تحلیل نمایند که زیانی متوجه وی و همکارانش نشود. به هر حال، فرد مذکور باید تلاش کند تا در وضعیت پیچیده موجود و در پرتو محدودیت هایی که دستگاه های امنیتی بعد از اقدام سرنوشت ساز نظامی حماس در نوار غزه (در ژوئن 2007) برای فعالیت های جنبش حماس و شاخه های مختلف این جنبش ایجاد کرده اند، به دنبال توجیهی برای فعالیت های خود باشد.
مبارزی که در یکی از موسسات خیریه وابسته به حماس فعالیت داشت، توسط دستگاه هاي امنيتي تشكيلات خودگردان بازداشت شد. اتهام وی پول شویی و ارتباط با طرف های قانون شکن بود ؛ ولی ایشان كاملا منکر این امر شد و تاکید کرد که این موسسه هیچ ارتباطی با جنبش حماس ندارد. مبارز بازداشت شده همچنین لیست اموال تحویل گرفته شده را برای اثبات حرف خود ارائه کرد و این امر در نهایت دستگاه امنیتی که او را بازداشت کرده بود، مجبور ساخت تا بعد از انجام بازجویی از این مجاهد فلسطینی و عدم وجود ادله ای که از گناهکار بودنش حکایت داشته باشد، ایشان را آزاد کند.
د ـ ضبط اشیا و موارد مختلفی که بازگو کننده ماهیت فعالیت یک مبارز باشد
در برخی مواقع، ممکن است نیروهای امنیتی محمود عباس که در مراکز مختلف شهری مستقر هستند هنگام بازداشت یک فرد مظنون (به عضویت در گروه های مبارز)، اشیایی همچون برگه اثبات عضویت، فلش دیسک های کامپیوتر، اسلحه یا مواردی از این قبیل را ضبط کند که این امر باعث می شود تا فرد مذکور بازداشت گردد و مورد بازجویی قرار گیرد که در این حالت، مجاهد بازداشت شده چندین گزینه را در اختیار دارد كه در ذيل مي آيد:
1. یکی از گزینه ها آن است که مجاهد بازداشت شده ارتباط خود را با وسایل ضبط و توقیف شده به طور کل منکر شود که این امر حکم به چالش کشیدن بازجویان را دارد و ممکن است که فرد هدف شدیدترین و وحشيانه ترين شكنجه ها و ضرب و شتم ها قرار گیرد.
2. به رابطه خود با اشیای ضبط و توقیف شده اعتراف کند ؛ ولی این اعتراف باید در چارچوب یک تفسیر منطقی و معقول صورت گیرد تا از این طریق حجم زیان هایی که متوجه وی و دیگر برادران (عضو جنبش حماس) می شود، کاهش یابد.
3. تسلیم وضعیت موجود شود و به تفصیل در خصوص ارتباطش با وسایل ضبط و توقیف شده سخن گوید حتی اگر این امر به ضرر خود و ديگر برادران همرزمش در جنبش حماس تمام شود.
در اینجا قصد نداریم تا مجاهدانی را که در چنین وضعیتی گرفتار می آیند، صرفا به سمت پذیرش یکی از گزینه هاي فوق سوق دهیم. باید به این نکته اشاره داشته باشیم که مبارز بازداشت شده ـ در هنگام برخورد با چنین وضعیتی ـ در لبه پرتگاه قرار می گیرد و ما حق نداریم که به جای او تصمیم گیری نماییم. این مجاهد بازداشت شده است که با توجه به تاب و توانی که در مقابل شکنجه دستگاه های مذکور دارد، بهترین و مناسب ترین گزینه را برای خود، جنبش متبوعش و دیگر برادران همرزمش در جنبش انتخاب نماید.
توصیه که در اینجا به عزیزان مجاهد می شود، این است که پیش از قرار گرفتن در چنین وضعیت نامطلوبی، تلاش کنند که این ابزارها را با خود همراه نداشته باشد و اگر هم بر حسب تصادف چنین اتفاقی نیز افتاد، باید در جهت توجیه آن برآیند تا از این طریق امنیت و سلامت خود و برادران همرزمش را حفظ کند.
یکی از برادران مبارز در لحظه بازداشت به دست نیروهای سازمان حفاظت اطلاعات تشکیلات خودگردان و انتقال به داخل خودروهای نیروهای مذکور، همراه خود یک فلش دیسک داشت. وی در لحظه بازداشت، فلش را از جیب بیرون آورد و آن را در زیر پا خرد کرد. نیروهای حفاظت اطلاعات متوجه شکسته شدن فلش شدند و از وی در مورد محتویات آن پرسیدند و در هنگام بازجویی، نیز محور محتویات فلش خرد شده بود. مبارز بازداشت شده در پاسخ به پرسش هاي بازجويان در رابطه با اين موضوع تاكيد مي كرد که در داخل آن تصویر بی حجاب و بدون پوشش برخی از زنان فامیلش بوده و از آنجایی که نمی خواسته است که نیروهای امنیتی تشكيلات خودگردان آن را تماشا کنند، فلش را زیر پا خرد کرده است ؛ البته بازجویان این حرف او را باور نکردند ولی در نهایت هیچ بهانه ای برای تداوم روند بازداشت وی نداشتند و از این رو، مجبور به آزادی اش شدند.
هـ ـ رابطه میان برخی مجاهدان با بعضی از نیروهای عضو فتح جهت انجام فعاليت هاي جهادي مشترك
برخی مجاهدان در برخی مواقع و با تکیه بر رای فردی خود با برخی از نیروهای عضو فتح ارتباط برقرار می کنند تا از این طریق، برخی عملیات ها را علیه دشمن صهیونیستی و مزدوران رژیم اشغالگر قدس انجام دهند یا آنکه به سلاح لازم برای انجام فعالیت های نظامی علیه دشمن دست یابند ؛ ولی دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان از آن به عنوان یک فرصت برای شناسایی مجاهدان استفاده می کنند که ما نمونه این امر را در زمان آغاز انتفاضه الاقصی شاهد بودیم. بد نیست بدانید که دستگاه های امنیتی مذکور حتی در اوج انتفاضه نیز علیه مبارزان و مجاهدان فلسطینی اقدام می کردند و از رابطه موجود میان برادران مبارز عضو حماس با نیروهای فتح سوء استفاده می نمودند و فعالیت های مبارزان را زیر نظر می گرفتند و اطلاعات لازم را در مورد فعالیتش کسب می کردند و ضمن بهره بردن از شکاف موجود میان فتح و حماس در عرصه داخلی، مبارزان را بازداشت می كردند و هدف بازجویی قرار می دادند.
یکی از مجاهدان دقیقا در دوره انتفاضه به منظور خرید سلاح مورد نیاز برای مقابله با دشمن صهیونیستی با شمار زیادی از نیروهای عضو فتح تماس می گرفت و ارتباط گسترده با آنها داشت و از این رهگذر، مقادیر زیادی اسلحه جمع آوری نمود و وقتی که حماس به اقدام حساس و سرنوشت ساز نظامی خود در غزه دست زد، این مبارز فلسطینی توسط یکی از دستگاه های امنیتی بازداشت شد و در مقابل اطلاعاتی قرار گرفت که نشان می داد وی در جریان انتفاضه الاقصی از نیروهای عضو فتح سلاح دریافت کرده است. در نتیجه این امر، مبارز بازداشت شده مجبور به اعتراف شد و سلاح ها را تسلیم دستگاه های امنیتی محمود عباس کرد.
ذکر این نکته ضروری است که ما هرگز مخالف همکاری با گروه های مبارز فلسطینی، به ویژه فتح نیستیم ؛ ولی این همکاری باید در چارچوب هماهنگی با جنبش و در راستای ضوابط و معیارهایی باشد که امنیت و سلامت جانی مجاهدان را حفظ می کند تا اینکه مبادا این عزیزان به لقمه ای سهل الوصول برای سازمان های امنیتی تشکیلات خودگردان مبدل شوند، سازمان هایی که از این رابطه برای جمع آوری اطلاعات لازم علیه مبارزان استفاده می کند.
و ـ توقیف مبارزان در هنگام انجام یک ماموریت جهادی (نظامی)، سازمانی یا تبلیغ دینی
برخی اوقات یک مبارز در هنگام انجام ماموریت جهادی (نظامی)، سازمانی یا تبلیغ دینی توقیف و بازداشت می شوند. بي ترديد در هنگام انجام ماموريت، تمامی احتیاط های لازم سنجیده می شود ؛ ولی در نتیجه اشتباهی ساده، فرد مبارز شکار دستگاه های امنیتی ابومازن می شود و باعث می گردد که شخص در موقعیتی بسیار سخت تر از موارد گذشته قرار گیرد و دیگر دایره مانورش تنگ تر شود و گزینه های پیش رویش تا بیشترین حد ممکن کاهش یابد.
همان طور که می گویند مرد در این موقعیت های دشوار است که محک می خورد و شناخته می شود. در همین سختی ها است که تاریخ حکم خود را له یا علیه مبارزی می دهد و چقدر تفاوت است میان آن کسی که حکم تاریخ له او می باشد با آن کسی که تاریخ در داوری خود علیه او حکم می دهد.
یکی از مجاهدان در حالی که مشغول انجام ماموریت خود در آموزش سلاح به دیگران بود، توسط دستگاه های امنیتی ابومازن تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه جماعت مذکور موفق به بازداشت او شدند و سپس وي را به بخش بازجویی منتقل نمودند. وی در معرض وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفت تا اینکه به ماموریت خود و نیز افراد همراهش اعتراف کند که وی منکر موضوع شد و اسامی هیچ کدام از افرادی که توسط او آموزش دیده بودند، را فاش نکرد.
بعد از مقاومت اسطوره مانندي که مبارز بازداشت شده مذکور از خود به نمایش گذاشت، روند بازجویی متوقف شد و وی نیز بعد از گذشت دو ماه از زندان های تشکیلات خودگردان آزاد شد.
ز ـ استفاده از لایحه اتهامات مبارزانی که پیش از این به دست اشغالگران اسیر شده اند
لایحه اتهامات ویژه مجاهدانی که توسط اشغالگران بازداشت شده اند، می تواند اطلاعات مهمی را در خصوص این مجاهدان به دستگاه های امنیتی ابومازن بدهد. دستگاه های مذکور از اطلاعات مندرج در لایحه اتهامات، اسامی افراد و فعالیت آنها به عنوان ابزاری برای بازداشت مبارزان و بازجویی از آنان استفاده می کنند.
لایحه اتهامات مبارزان فلسطینی در اختیار نهادهای رسیدگی به وضعیت اسرا و وکلای این نهادها و همچنین سازمان اطلاعات رژیم اشغالگر قدس قرار داده می شود ؛ البته این لایحه اتهامات به خاطر همکاری موجود میان دستگاه های امنیتی تشكيلات خودگردان و رژیم صهیونیستی، در اختیار این دستگاه ها نهاده می شود.
شمار زیادی از مبارزان فلسطینی به خاطر پاسخ دادن به آنچه در لایحه اتهامات شان آمده بود، بازداشت یا مورد بازجویی قرار گرفتند. در این چارچوب، توصیه ای که به مبارزان می شود، آن است که اگر به صحت لایحه اتهام اعتقاد دارند، در پاسخ های خود با احتیاط عمل کنند.
ح ـ پرحرفی
متاسفانه برخی از مبارزان به درد پر حرفی دچار هستند و از مجالس مختلف استفاده می کنند تا توجه دیگران را به خود جلب کنند و اعجاب آنان را بر انگیزند و از هر چیز کوچک و بزرگی، به ویژه شکاف موجود در فلسطین سخن می گویند بدون آنکه ذره ای احتیاط به خرج دهند یا به عواقب کار خود بیاندیشند.
دستگاه های امنیتی ابومازن از این پرحرفی ها بارها استفاده کرده اند و حرف هایی که از زبان افراد بیرون می آید، را به شیوه خود تفسیر می کنند. دستگاه های مذکور از کلمات و عبارات افراد، برداشت ها و قرائت هایی صورت می دهند که خود به آن تمایل دارند و پس از آن به بازداشت افراد و بازجویی از آنها مبادرت می ورزند.
گفته می شود که یکی از مبارزان در یک پیرایش گری کار و فعالیت می کرد ـ پس از اقدام سرنوشت ساز و قاطعانه نظامی حماس در نوار غزه ـ در جمع تعدادی از مشتریان ابراز داشت: به نظر بنده، سکوت جنبش حماس در کرانه باختری در مقابل اقداماتی که دستگاه های امنیتی ابومازن علیه رهبران، اعضا و هوادارانش انجام می دهند، زیاد به طول نخواهد انجامید. این حرف مبارز مذکور به گوش یکی از نیروهای دستگاه های امنیتی رسید و وی نیز سریعا مبادرت به بازداشت و بازجویی از وی کرد. فرد بازداشت شده متهم به عضویت در یگان اجرایی حماس بود و به همین خاطر هدف شدیدترین شکنجه ها قرار گرفت و سپس در اثر همین شکنجه ها، راهی بیمارستان شد و بعد از آنکه برای دستگاه امنیتی که به بازداشت وی مبادرت ورزیده بود، این نکته مسجل شد که وی هیچ رابطه ای با یگان اجرایی ندارد، آزاد شد.
ط ـ پست های الکترونیکی شخصی، مکالمات تلفنی و پیام های کوتاه ( SMS )
پست های الکترونیکی، مکالمات تلفنی و پیام های کوتاه ( SMS ) از فعال ترین ابزارهای ارتباطی میان افراد است. برخی مبارزان در نتیجه آگاهی اندک امنیتی یا سهل انگاری، از وسایل فوق الذکر برای تماس با دیگران جهت انجام برنامه های سازمانی یا تبلیغ دینی استفاده می کنند، بدون آنکه هیچ توجهی به هشدارهای امنیتی مترتب بر این توجه داشته باشند.
بر خلاف آنچه بسیاری از افراد تصور می کنند، دستگاه های امنیتی ابومازن دستگاه های جدیدی را در اختیار گرفته اند که به آنها اجازه می دهد تا به شنود مکالمات و نیز اطلاع از متن پیام های کوتاه مبادرت ورزد ؛ البته بماند که دستگاه های مذکور هکرهایی را در خدمت گرفته اند که قادر به نفوذ در پست هاي الکترونیکی افراد و نظارت بر آن هستند.
بحثی که ما در اینجا داریم، بیش از آنکه باعث ترس باشد، دعوت به اتخاذ شدیدترین احتیاط ها و گوشزد کردن خطرات استفاده از وسایل ارتباطی مذکور برای اهدافی غیر اجتماعی یا غیر تجاری و مواردی از این دست است.
2 ـ هدف دستگاه های امنیتی ابومازن از بازداشت مبارزان (عضو حماس)
بی هیچ تردیدی، بازداشت برادران مبارز حماس توسط دستگاه های امنیتی ابومازن که همچنان نیز تا به امروز ادامه دارد یکی از اشکال حمله وحشیانه ای است که تشکیلات خودگردان علیه جنبش حماس و شاخه های مختلف آن آغاز کرده است و از این طریق می خواهد پروژه مقاومت را از ریشه نابود کند و پس از آن نیز تیشه به ریشه آرمان فلسطین بزند. تشکیلات خودگردان در رام الله به دنبال اجرای طرح سازش است و در این میان از اصول و حقوق ملی مایه می گذارد.
در یک جمع بندی می توان گفت که بازداشت رهبران، اعضا و هواداران جنبش حماس هرگز بدون برنامه و به شکل تصادفی صورت نمی گیرد ؛ بلکه بازداشت، یک اقدام از پیش برنامه ریزی شده است که هدف از اجرای آن را می توان به صورت ذیل بر شمرد:
الف ـ کسب اطلاعات، کشف ساختار و توانایی های جنبش حماس
این امر، یکی از مهم ترین اهدافی است که دستگاه های امنیتی ابومازن با استفاده از متنوع ترین شیوه های فشار روانی و جسمی بر روی بازداشت شدگان به دنبال تحقق آن هستند ؛ البته آنها در توجیه کارهای خود می گویند که اقدامات شان در راستای حمایت از منافع عالي ملت فلسطین و برنامه ملی است زیرا به خیال باطل آنها، جنبش حماس در کرانه باختری قصد دارد تا به اقدامی نظامی مشابه آنچه در نوار غزه انجام داد، دست بزند.
سرويس هاي امنيتي تشكيلات خودگردان که در طول یک سال و نیم گذشته به شدت مشغول تعقیب و بازداشت مستمر اعضای حماس هستند، موفق شده اند تا مقادیر زیادی اطلاعات از برخی بازداشت شدگان منتسب به حماس دریافت نمایند و از قدرت این جنبش آگاهی کافی را بیابند که این امر به نوبه خود باعث ضعف جنبش شده و بر فعالیت آن تا حد زیادی تاثیر گذارده است.
وظیفه اي که مبارزان و مجاهدان عضو حماس در اینجا دارد، آگاهی نسبت به این نکته است که اهمیت نبردشان با دستگاه های امنیتی ابومازن اگر بیشتر از هر گونه نبرد دیگر نباشد، کمتر نیست ؛ زیرا “دفع مفاسد اولی از كسب منافع است.” توجیهات و بهانه هایی که دستگاه های امنیتی برای کسب اطلاعات از مجاهدان درباره ساختار جنبش مطرح می کنند، توجیهات و بهانه هایی واهی است که به همگان ثابت می کند هدف حقیقی دستگاه های امنیتی محمود عباس نابودی پروژه مقاومت و خدمت به امنیت رژیم اشغالگر و ددمنش صهیونیستی است و این امر می طلبد که یک مجاهد تمامی امکانات خود را برای مقابله با این هدف به کار گیرد.
ب ـ تضعیف روحیه جهادی
مقصود از بین بردن تمامی مفاهیم و ارزش های مبارزاتی و جهادی است که یک فرد مجاهد را بر آن می دارد تا در راه انجام وظیفه و حمایت از جنبش متبوعش همه چیز را فدا کند. دستگاه های امنیتی به دنبال از بین بردن عزم و اراده ای هستند که موتور محرک توجه فرد به آلام و دردهای ملتش است. دستگاه های مذکور برای تحقق این هدف شیوه هایی چند را به کار می گیرند که به عنوان مثال می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. تشکیک در رویکرد جنبش حماس و آرمان هایی را که از دوره بعد از اقدام سرنوشت ساز و قاطعانه نظامی در نوار غزه دنبال می کند
2. ایجاد این تصور که اختیار جنبش حماس به دست برخی افراد غیر مسئول افتاده است
3. القای این تفکر که مجاهدان قربانی چالش های داخلی در جنبش حماس هستند و به عنوان هیزم برای آتشی به کار می روند که از داخل جنبش را می سوزاند
4. سوء استفاده از موانع ارتباطی موجود میان جنبش با خانواده های بازداشت شدگان جهت حمایت از آنها و وا نمایاندن این امر به عنوان دهن کجی و بی توجهی جنبش به اعضای خود
5. بازی با فاکتوری به نام خانواده و فرزندان: دستگاه های امنیتی به مجاهد بازداشت شده می گویند که اگر به روند اقدامات خود ادامه دهد، زن و بچه اش ماوای خود را از دست می دهند و آواره کوچه و خیابان می گردند.
در دیدار با شماری از برادران مبارز که توسط دستگاه های امنیتی ابومازن هدف بازداشت و بازجویی قرار گرفتند، دیدیم که وضعیت روانی آنها متفاوت از گذشته است و از آن ویژگی هایی که از این عزیزان سراغ داشتیم، خبری نیست. بازداشت شدگان دچار نوعی ناامیدی و یاس شده بودند و اعتمادشان به جنبش تا حد زیادی تغییر کرده بود. وقتی از آنها در مورد این وضعیت پرسیدیم، در توجیه آن پاسخ دادند جنبش در زمانی که در بازداشت به سر می بردند یا آنکه فشار شکنجه را تحمل می کردند، به وضعیت خانواده های شان بی توجه بوده است. آنها همچنین رهبران جنبش را به بی مسئولیتی در موضعگیری شان در قبال کرانه باختری متهم کردند.
به هر حال، این دیدار به ما نشان داد شیوه هایی که بازجویان دستگاه هاي امنيتي تشكيلات خودگردان برای تضعیف روحیه جهادی مبارزان عضو حماس به کار می گیرند، در برخی از برادران تاثیر گذارده است.
در اینجا باید بر این نکته تاکید کرد که یک فرد مبارز باید به سلاح اعتماد مجهز باشد ؛ زیرا اعتماد یکی از ارکان اصلی برای فعالیت جنبش حماس به شمار مي رود. مبارزان فلسطینی نباید اجازه دهند که بازجویان دستگاه های امنیتی تشكيلات خودگردان از آنها به عنوان یک عروسک استفاده کنند و به هر شکلی که می خواهند، آنها را تغییر دهند.
ج ـ سوق دادن فرد به سمت اتخاذ موضعی بی طرف در قبال آلام و دردهای ملتش
منظور از این امر، ایجاد فاصله میان فرد مجاهد با وظیفه دینی و مسئوليتي است كه در قبال جنبش وابسته اش دارد. در واقع، دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان می کوشند تا با تشکیل یک حائل روانی، مانع از آن شوند که فرد به سراغ فعالیت ها و نیز تبلیغ دینی خود برود. آنها این اقدام را از طریق پاک کردن ذهن افراد از هر گونه رسالت دینی و فکری انجام می دهند و به عبارت دقیق تر، سرويس هاي امنيتي تشکیلات خودگردان فرد مجاهد را از محیطش جدا می کنند و او را در مقابل آلام و دردهای ملتش بی اهمیت می سازند. آنها برای تحقق این هدف، علاوه بر مواردی که در بند پیشین گذشت، از موارد ذیل نیز استفاده می کنند:
1. ایجاد تشکیک و تردید درباره سودمندی و تاثیرگذاری مقاومت در ذهن مبارز بازداشت شده و همچنین القاي اين تفكر خطرناك كه مقاومت جز بدبختی برای ملت و آرمان فلسطین نتیجه ای در بر نداشته است.
2. توصیف جنبش ها و گروه های مبارز فلسطینی به عنوان شرکت های خصوصی که با عضو گرفتن و جمع هواداران بیشتر، در صدد کسب سود فزون تر می باشند.
3. ساختن و انتشار داستان هایی که اغلب دروغ و توهم بار است و حکایت از آن دارد که همسران شهدا و بازداشت شدگان مورد سوء استفاده قرار می گیرند. ضمنا این گونه وانمود می شود که جامعه نگاهی منفی نسبت به مبارزان و مجاهدان دارد.
با نگاهی گذرا به تجربیات شمار زیادی از مجاهدان بازداشت شده فلسطینی به این نتیجه می رسیم که دستگاه های امنیتی محمود عباس در تحقق مطلوب این هدف ناکام مانده اند. ایمان راسخ فرد مبارز به درستی آرمان ها و افکاری که به خاطر آن می جنگد و جان فشاني مي كند، به مثابه یک مانع جدی در راه تحقق این هدف از اهداف صهیونیست ها تلقی می شود یعنی اینکه مجاهدان بازداشت شده در مقابل سموم ذهنی که بازجویان امنیتی می پراکنند، هرگز تحت تاثیر قرار نمی گیرند.
د ـ تحقیر و زیر پا گذاشتن عزت مبارز بازداشت شده
این مورد یکی از مهم ترین اهدافی است که دستگاه های امنیتی تحت فرمان ابومازن در پی تحقق آن هستند که البته دلیل آن را می توان در موارد متعددی جستجو کرد و به عنوان مثال، بايد به موارد ذیل اشاره نمود:
· آماده کردن یک مبارز برای ارائه اعترافات
· خالی کردن کینه خود بر سر مبارزان بازداشت شده: افراد وابسته به دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان بعد از اقدام سرنوشت ساز و حیاتی حماس در نوار غزه کینه این جنبش و اعضای آن را در کرانه باختری به دل گرفتند.
· پیش راندن مبارز بازداشت شده به سمت انزوا، گوشه گزینی و بی توجهی به حوادث روز که این هدف را دستگاه های امنیتی ابومازن با استفاده از چندین وسیله محقق می سازند:
1. ضرب و شتم و تحقیر افراد
2. انجام اقدامات سادیستی که منظور از آن، لذت بردن از شکنجه، فریاد درد و نیز آه و فغان مبارزان بازداشت شده است. ماموران امنیتی تشکیلات خودگردان افراد را مجبور می کنند که به خود فحش دهند و یا عباراتی را در مدح و ستایش محمد دحلان، سميح مدهون و دیگر مقامات خودفروخته دستگاه های امنیتی بگویند یا اینکه به رهبران، علما و نیز مبارزان عضو حماس فحش و ناسزا گویند و یا آنکه خود را مسخره کنند.
3. واداشتن یک مبارز به دم کردن چای و قهوه برای بازجویان و زندانبان ها و همچنین نظافت سلول ها و محيط زندان و مواردی از این قبیل.
در نمونه هایی که کاملا به صورت تصادفی از میان تجربیات مجاهدان بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفته انتخاب شد، مشخص گردید که اکثر اين افراد ـ اگر نگوییم همه آنها ـ به اشکال مختلف مورد تحقیر واقع شده اند و عزت انسانی آنها زیر پا گذاشته شده است. البته ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که برخی از مجاهدان با وجود تحقیری که متحمل شده اند و نیز کینه و نفرتی که در ضمیرشان نسبت به ماموران امنیتی ابومازن موج می زند ؛ ولی قوی تر، عزتمند تر و استوار تر از همیشه بر ادامه مسیر خود در عرصه فعالیت های دینی و سیاسی تاکید دارند. چه زیبا است آنجا که کتاب الله مجید می فرماید: «ولله العزة ولرسوله وللمؤمنین ولکن المنافقین لا یعلمون» (عزت تنها از آن خداوند، پيامبر و مومنان است ؛ ولي منافقان از اين امر غافل هستند)
هـ ـ مخدوش ساختن چهره جنبش حماس و خائن معرفی کردن رهبران آن
دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان تمام توان خود را به کار گرفته اند و به شکل برنامه ریزی شده در جهت مخدوش ساختن چهره جنبش حماس و خائن جلوه دادن رهبران اين جنبش حرکت می کنند و در این راستا، یک بار و در جریان امضای توافق نامه مکه میان دو جنبش فتح و حماس جهت پایان دادن به درگیری های داخلی، جنبش را به زیر پا گذاشتن توافقات متهم کردند. آنها در همین چارچوب، شروع به انتشار اخباری دروغ در خصوص ـ به اصطلاح جنایت های حماس علیه اعضا و هواداران فتح در نوار غزه ـ نمودند و اعلام کردند که حماس پای برخی از آنان را قطع کرده است. دستگاه های امنیتی تشكيلات خودگردان همچنین به اخبار دروغینی که توسط رسانه های عبری در دسامبر سال 2007 منتشر شد و حکایت از آن داشت که چهل و پنج تن از رهبران و مسئولان جنبش حماس تقاضای پناهندگی به قطر داده اند، دامن زدند. سازمان های امنیتی تشکیلات خودگردان همچنین مدعی آن بودند که سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی موفق شده است تا ده ها تن از رهبران و اعضای حماس را به دام خود بیاندازد.
بی تردید، دستگاه های امنیتی ابومازن با طرح این اتهامات و ادعاها در پی تحقق بخشیدن به اهدافی چند هستند که از آن میان، می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. تحریک افراد علیه جنبش حماس: به اعتقاد ما، اقدام دستگاه های امنیتی تشكيلات خودگردان در وادار ساختن برخی از مبارزان فلسطینی برای حضور در کنفرانس های مطبوعاتی و محکوم کردن اقدامات حماس در نوار غزه در همین چارچوب می گنجد.
2. سلب اعتماد مبارزان بازداشت شده نسبت به جنبش متبوع شان (حماس)
3. توجیه برنامه ای که دستگاه های امنیتی محمود عباس برای نابودی اعضا و هواداران جنبش حماس آغاز کرده اند و همچنین بهبود چهره خویش
بد نیست بدانید که متاسفانه برخی از مبارزان و به طور مشخص آنهایی که تازه به حماس پیوسته اند و یا شخصیتی سست دارند، فریب دروغ های دستگاه های یادشده را می خورند. از این رو، مهم آن است که یک مبارز کاملا آگاه باشد و هوشیارانه به آنچه در دنیای اطرافش می گذرد، نگاه کند. یک مجاهد نباید هر آن چیزی را که می شنود، باور نماید و اندیشه خود را به عنوان یک منطقه آزاد قرار دهد که دستگاه های امنیتی هر لحظه و به هر شکلی که خواستند، وارد آن شوند.
و ـ ایجاد رعب و وحشت در وجود ديگر مبارزان
سازمان های امنیتی تشکیلات خودگردان با بازداشت مبارزان در صدد ایجاد رعب و وحشت در وجود دیگر مبارزان، اعضا و هواداران حماس هستند. چیزی که تایید کننده نظر ما در این خصوص است، تصوری می باشد که در اذهان افراد نسبت به این سازمان ها وجود دارد که بر اساس آن، هر کس وارد مقر سازمان هاي مذكور شود مفقود الاثر خواهد شد و اگر کسی موفق شود که به سلامتی از آن خارج گردد، بداند که خداوند جان دوباره به او بخشیده است. این مبالغه هایی که در مورد خطر سرويس هاي امنيتي محمود عباس صورت می گیرد، با اهداف ذیل می باشد:
1. ایجاد حس شکست روانی در وجود اعضای جنبش و سوق دادن آنها به سمت اعتراف (البته در صورت بازداشت شان): ما این امر را در میان برخی از مبارزان که در زندان های رژیم اشغالگر قدس اسیر بودند، شاهد بودیم، به ویژه آن افرادی که زمان آزادی شان از زندان های این رژیم نزدیک می شد (يعني دوره انتهاي بازجويي تا آزادي از زندان را سر مي كنند.) این افراد به خاطر ترس و هراسی که از شکنجه در زندان های تشکیلات خودگردان شنیده بودند، تصمیم می گرفتند تا پیش از آنکه به دست دستگاه های امنیتی محمود عباس بازداشت شوند، نزد اشغالگران اعتراف کنند.
2. پرهیز از هر گونه اقدام جهت محاکمه و مجازات حقوقی یا قومی نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان
وقتی از برخی مجاهدان در مورد تردیدی که نسبت به تنظیم دادخواست یا کیفرخواست علیه دستگاه های امنیتی ابومازن در دادگاه های فلسطینی ـ البته با وجود جانبداری نظام هاي قضايي از تشکیلات خودگردان ـ یا دیگر نهادهای حقوقی دارند، می پرسیدیم و از آنها درباره چرایی عدم شکایت از این دستگاه ها به خاطر شکنجه های شان سوال می نمودیم، پاسخ می دادند که ما دیگر توان تعقیب و گریزهای مجدد و تحمل دوباره حبس در زندان های تشکیلات خودگردان را نداریم. این پاسخ مبارزان بازگو کننده این مطلب است که ترس و وحشت نسبت به اقدامات دستگاه های مذکور همچنان در وجودشان موج می زند.
برای مقابله با این هدف که دستگاه های امنیتی ابومازن با استفاده از تمام توان و قدرت خود در جهت تحقق آن می کوشند، باید مبارزان فلسفه قضا و قدر الهی را به خوبی درک کنند و بدانند که ترس و هراس باعث طولانی شدن عمر انسان نمی شود و شجاعت و جرات به خرج دادن [در مقابله با ظالمان] از عمر او نیز چیزی نمی کاهد ؛ زیرا عمر و سرنوشت فرد تنها به دست خداوند متعال است. چه نیک می فرماید قرآن کریم: “فإذا جاء أجلهم لا یستأخرون ساعة و لا یستقدمون” (هنگامي كه مرگ فرا مي رسد، تقديم و تاخير آن غير ممكن است.)
ز ـ جذب و به خدمت گرفتن افراد
مقصود این است که یک فرد بازداشت شده در مقابل آزادی خود، پنهان ماندن اعترافاتش و یا عدم اخراجش از محل کار ـ در صورت کارمند بودن ـ متعهد می شود که با دستگاه های امنیتی محمود عباس همکاری کند و به خدمت آنها درآید. اجرای این برنامه تنها در مورد افرادی ضعیف با شخصیتی سست که رابطه شان با جنبش حماس بر اساس مصلحت است، امکان پذیر می باشد ؛ البته تعداد این افراد اندک است. سازمان های امنیتی مذكور با اجرای این برنامه در صدد تحقق اهداف ذیل هستند:
1. نفوذ در جنبش حماس و آگاهی نسبت به آنچه در این جنبش می گذرد
2. تلاش برای منحرف ساختن جنبش حماس از مسیر حرکتش
3. تغییر در اعضای جنبش حماس به گونه ای که هویت خود را از دست بدهد ؛ زیرا اعضا مهم ترین فاکتور قدرت بخش اين جنبش تلقی می شوند.
4. با وجود آنکه دستگاه های امنیتی در اجرای این بخش از برنامه خود موفق نبوده و هیچ موردی از این دست به ثبت نرسیده است ؛ ولی دستگاه های مذکور هرگز از برنامه های خود در این بخش دست نکشیده اند، بلکه به آن تنوع زیادی بخشیده اند.
به هر حال، جنبش حماس می تواند اعترافاتی که از سوی یک مجاهد بازداشت شده، بیان گردیده است را توجیه کند ؛ ولی چیزی را که هرگز و تحت هیچ شرایطی نمی توان قبول کرد ارتباط یک مبارز با دستگاه های خودفروخته امنیتی است چرا كه این دستگاه ها ـ اگر خلاصه بگوییم ـ نمایندگان رژیم اشغالگر قدس در جنگ علیه مقاومت هستند. ضمنا باید توجه داشت اظهارات ما در مورد قابل توجیه بودن اعترافات یک مجاهد تحت شکنجه هرگز بدان معنا نیست که بخواهیم فردی را به اعتراف کردن تشویق کنیم.
3 ـ اشکال مختلف بازداشت مبارزان به دست سازمان های امنیتی تشکیلات خودگردان
الف ـ ارسال احضاریه
ارسال احضاریه یکی از شایع ترین اشکال بازداشت مبارزان است که توسط سازمان های امنیتی تشكيلات خودگردان مورد استفاده قرار می گیرد. احضاریه ها برای مبارزی که قصد بازداشت یا بازجویی از وی را دارند، توسط نیروهای خود سازمان یا از طریق واسطه ها ارسال می گردد. البته این امکان وجود دارد که احضاریه از طریق تماسی تلفنی ابلاغ شود.
احضاریه ها متضمن مکان و زمان حضور فرد است ؛ البته برخی مواقع به خاطر تشویق یک مجاهد به حضور و داشتن تعامل مثبت با بازجویان، نام دستگاه امنیتی نیز در احضاریه ذکر می شود.
سازمان های امنیتی وابسته به تشکیلات خودگردان به چند دلیل از احضاریه برای بازداشت و در نهایت بازجویی از فرد استفاده می کنند که برخی از آنها در ذیل می آید:
1. جلب توجه نکردن (قرار نگرفتن در زير ذره بين حساسيت ها)، ارائه یک چهره متمدن از خود در برابر مردم، عدم تحریک ملت علیه خویش و یا رو به رو شدن با مقاومت خانواده فرد بازداشت شده
2. ذخیره زمان و نیرو و همچنین کم کردن عملیات های نظامی برای بازداشت افراد، به ویژه آنکه بازداشت افراد نیاز به تعداد زیادی نیرو دارد.
به هر حال، پس از آنکه مبارزی بر اساس آنچه در احضاریه آمده است حضور پيدا كرد، مرحله بازداشت فرد فرا می رسد و تمامی تدابیر لازم برای انجام این مرحله اندیشیده می شود.
در اینجا باید به این نکته نیز اشاره داشت که اصل در برخورد با احضاریه های ارسالی، عدم اجرای آن است مگر آنکه ضرورت اقتضا کند. تجربه نشان داده است اگر مجاهدی به احضاریه ها توجهی نکند، هیچ پیامدی برای او ندارد جز اینکه دستگاه های امنیتی ابومازن او را در خانه یا محل کارش بازداشت می کند که این امر به نوبه خود باعث می شود تا دست سرویس های خائن امنیتی تشكيلات خودگردان رو شده و پرده از چهره کریه و زشت شان برداشته شود.
ب ـ حمله به منزل یا محل کار فرد مجاهد
اگر مجاهدی تن به اجرای احضاریه صادر شده که پیش از این درباره اش سخن گفتیم، تن در ندهد سازمان های امنیتی محمود عباس عموما این گزینه را برای خود بر می گزینند. سازمان های یادشده در بیشتر اوقات هنگام استفاده از این گزینه اصولا از شیوه اشغالگران تقلید می کنند یعنی شبانه به منزل يا محل کار مجاهدان حمله می کنند و آنها را بازداشت می نمایند ؛ البته این بدان معنا نیست که در دل روز به این کار دست نمی زنند.
سرویس های امنیتی ابومازن علاوه بر حمله وحشیانه به منزل یا محل کار فرد مجاهد، مبادرت به بازرسی آنجا می کنند و دستگاه های رایانه و نیز تمامی اسناد و اوراقی را که احتمالا در روند بازجویی مورد استفاده قرار می گیرد، مصادره می نمایند. این شکل بازداشت باعث می شود که در دل دیگران نیز حس ترس نسبت به سرويس هاي امنيتي تشكيلات خودگردان حاصل شود و باعث آن گردد كه مجاهد بازداشت شده بعد از آنکه ترس و وحشت به او دست داد و هدف ضرب و شتم قرار گرفت یا آنکه با برخی حرکت نمایشی [وحشت افزا] رو به رو شد، سریعا اعتراف کند.
توصیه ای که در این راستا به مبارزان عزیز داده می شود، آن است که با جرات و استواری با مسائل رو به رو شوند و پیش از آن نیز خود و خانواده اش برای مواجهه با این نوع بازداشت آماده باشند ؛ زیرا بازداشت یکی از آن مسائل پیش روی هر فردی است که مسیر دشوار عزت و میهن پرستی را برای خود انتخاب کرده اند و خویشتن را وقف جنبش و دیگر برادران همرزم خود نموده اند.
ج ـ نصب کمین
منظور غافلگیر کردن فرد مبارز هنگام انجام وظیفه تبلیغی، جهادی و … می باشد تا فرد در لحظه ای که لباس مخصوص (نظامی و …) پوشیده است، بازداشت شود. از دیگر اهدافی که در انجام چنین عملی دنبال می گردد، مصادره اشیا یا گردآوری اسنادی می باشد که فرد در اختیار دارد و از فعالیت و نقش او در جنبش حکایت می نماید.
این شکل از بازداشت می طلبد که نیروهای وابسته به دستگاه های امنیتی تحرکات یک مجاهد را زیر نظر بگیرند و اطلاعات لازم را در خصوص اماکنی که به آنها رفت و آمد دارد، کسب نمایند ؛ ضمن آنکه این نیروها با لباس غیر نظامی در محل ها حضور می یابند.
د ـ دام نهادن
مقصود آن است که در چارچوب یک نقشه از پیش طراحی شده یک مجاهد را فریب دهند تا در محل مناسب حضور یابد سپس او را بازداشت می نمایند. دستگاه های امنیتی تشكيلات خودگردان به سان یک شکارچی عمل می کنند. آنها از یک طعمه خاص برای فریب شخص استفاده می نمايند و سپس او را برای رفتن به محل مورد نظر خود ترغیب می نمایند و بعد از آن، مبادرت به شکار او می کنند.
استفاده از چنین شیوه ای برای بازداشت یک مجاهد، نیازمند گرد آوری اطلاعاتی دقیق در مورد شخصیت، روابط و افرادی است که فرد با آنها تماس دارد. این اطلاعات از طریق منابع مختلف به دست می آید که مهم ترین آنها اداره های محل رفت و آمد فرد و آشنایی با فعالیت روزانه اش است. سرویس های امنیتی تشكيلات خودگردان اصولا از این شیوه برای بازداشت افراد تحت تعقیب یا مبارزانی استفاده می کند که اطلاعات لازم درباره اش توسط محیط اطراف وی تامین می گردد.
یکی از مبارزان که در یکی از بخش های کرانه باختری زندگی می کرد، درخواستی را برای تمدید گواهینامه رانندگی تنظیم و به اداره راهنمایی و رانندگی محل سکونت خود تقدیم کرد. بعد از گذشت چند روز، فردی با او تماس گرفت و مدعی شد که از کارکنان راهنمایی و رانندگی است و از وی خواست تا برای دریافت گواهینامه تمدید شده اش حضور یابد. وقتی که آن فرد مجاهد در اداره راهنمایی و رانندگی محل سکونت حاضر شد، گروهی از نیروهای امنیتی به سراغش رفتند و ضمن بازداشت، او را به بخش بازجویی تحویل دادند.
برای اینکه مجاهدان و مبارزان عزیز به شکاری آسان برای مزدوران رژیم صهیونیستی قرار نگیرند، باید موارد ذیل را مد نظر قرار دهند:
1. اداره ای که به آن رفت و آمد دارد
2. رعایت احتیاط و نیز هوشیاری کامل فرد: حدیثی است که می گوید “من انسان فریبکاری نیستم و اجازه نمی دهم که کسی مرا فریب دهد.”
3. تلاش برای تغییر شیوه حیات و زندگی
هـ ـ ربودن افراد
آدم ربایی یکی از اشکال بازداشت است که دستگاه های امنیتی محمود عباس آن را به کار می گیرند ؛ البته آنها به خاطر چندین موضوع از این کار اجتناب می ورزند:
1. در هنگام ربودن یک فرد، این امکان وجود دارد که یگان مسئول عملیات با مقاومت شدید از جانب فرد مجاهد رو به رو شود یا آنکه افراد حاضر در محل در مقابل آنها بایستند که این امر زندگی نیروهای یگان مذکور را با خطر مواجه می سازد.
2. تضمینی برای موفقیت عملیات هایی از این دست وجود ندارد ؛ زیرا اين احتمال مي رود كه فرد مورد نظر از دست آنان بگريزد.
3. عملیات های آدم ربایی باعث می شود تا سرویس های امنیتی ابومازن به عنوان یک گروهک مافیایی شناخته شود که این امر به مخدوش شدن چهره این سرویس ها می انجامد و غالبا دستگاه های امنیتی ابومازن وقتی به این شیوه پناه می برند که دسترسی به فرد تحت تعقیب در محل زندگی اش آسان نباشد، به عنوان مثال فرد در منطقه تحت حاکمیت رژیم اشغالگر قدس سکونت داشته باشد یا آنکه از سوی عشیره و قبیله خود مورد حمایت باشد.
سرويس هاي اطلاعاتي تشكيلات خودگردان برای یکی از مجاهدانی که در مناطق تحت سیطره رژیم صهیونیستی زندگی می کرد، احضاریه صادر نمود ؛ ولی وی به این احضاریه توجهی نکرد، زیرا پیش بینی می کرد که در صورت امتثال امر هدف بازداشت قرار می گیرد. مجاهد مذکور یکی از روزها بدون اتخاذ احتیاط های لازم و بی هیچ توجهی به احتمال وقوع خطر، از منطقه محل زندگی خود خارج شد که بلافاصله، توسط نیروهای امنیتی محمود عباس غافلگیر و بازداشت شد و تلاش وی برای فرار نیز نتیجه ای در بر نداشت. ضمنا این فرد مورد بازجویی قرار گرفت و اين بازجويي باعث شد که اطلاعات مربوط به ساختار جنبش حماس در منطقه محل زندگی اش بر ملا شود که البته تمامی اطلاعات از طریق وی دریافت شد. در همین رابطه باید به نکاتی چند اشاره داشت:
1. برادر مجاهدی که از سوی دستگاه های امنیتی تشكيلات خودگردان به عنوان یک چهره تحت تعقیب به شمار می رود، در صورتی که در مناطق تحت سیطره رژیم صهیونیستی به سر می برد نباید از آن منطقه خارج شود ؛ البته نباید در منزل خود نيز باقی بماند، زیرا این احتمال وجود دارد که دستگاه های امنیتی يادشده به خاطر همکاری و هماهنگی که با اشغالگران صهيونيستي دارند، به وی در محل زندگی اش دست یابند.
2. اگر در مواردی، برادری مجاهد ناچار شد که از منزل یا منطقه محل سکونتش که تحت حاکمیت رژیم صهیونیستی است، خارج شود باید تماما نسبت به مسیر و محل عبورش آگاهی داشته باشد.
3. از همه مهم تر اینکه فرد مجاهد باید تمامی رفت و آمدها و برنامه هایش را از دیگران پنهان نگاه دارد.
و ـ بازداشت افراد در ایست های بازرسی و نیز منطقه مرزی اردن
منظور ایست های بازرسی دائم و موقتی است که دستگاه های امنیتی محمود عباس در بخش های مختلف تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان و نیز در نقطه مرزی اردن با کرانه باختری که به نام “پل النبی” شناخته می شود، دایر می کنند. این ایست های بازرسی ماموریت های مشخصی دارند که از جمله آنها می توان به بازرسی افراد و نیز بررسی کارت های شناسایی آنها اشاره کرد که با هدف یافتن افراد تحت تعقیب و نیز حمایت از برخی شخصیت های سیاسی مهم صورت می گیرد.
ایست های بازرسی اصولا در وضعیتی دایر می شود که اطلاعاتی مشخص در مورد یکی از افراد تحت تعقیب در دست باشد یا آنکه پیش بینی هایی در مورد گذر یکی از چهره های تحت تعقیب از یک مسیر مشخص یا سفرش به خارج از کشور وجود داشته باشد.
4 ـ دستگاه های امنیتی که به بازداشت و شکنجه مبارزان مبادرت می ورزند
شمار سرویس های امنیتی که از زمان شکل گیری تشکیلات خودگردان پا گرفته اند، به یازده مورد می رسد. در این سرویس ها، بیش از 60 هزار نفر فعالیت دارند که تمامی آنها از افراد وابسته به فتح هستند. سرویس های امنیتی به شرح ذیل است:
سازمان حفاظت اطلاعات ـ سازمان کل اطلاعات ـ سازمان اطلاعات نظامی ـ گارد ریاست جمهوری ـ نیروی دریایی ـ یگان های ویژه ـ امنیت ملی ـ پلیس جنایی ـ پلیس شهری ـ دفاع شهری (امداد و نجات) ـ پلیس نظامی
ماموریت های دستگاه های نظامی و امنیتی فوق الذکر متنوع است. برخی از آنها ماموریت حفظ نظم و امنیت داخلی و خارجی هستند. برخی دیگر فعالیت های اطلاعاتی انجام می دهد و در بخش پشتیبانی و تعقیب جنایتکاران و قانون شکنان فعالیت دارند. گروهی نیز در عرصه حمایت از نهادها و شخصیت های سیاسی و امنیتی ايفاي نقش مي كنند.
نباید فراموش کرد که این دستگاه ها در کنار ماموریت های اصلی، کارهای دیگری نیز انجام می دهند ؛ البته منظور همان تعقیب گروه های مبارز فلسطینی و نابود کردن توان آنها است. به دیگر سخن، فعالیت این دستگاه ها در راستای اجراي دیدگاه های امنیتی رژیم اشغالگر قدس است ؛ زیرا بنیان و اساس تفکر امنیتی دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان بر پاسبانی از امنیت اشغالگران صهيونيستي استوار است و این بخشی از آن وعده هایی می باشد که تشکیلات خودگردان در هنگام امضای توافق نامه امنیتی با رژیم صهیونیستی متعهد به انجام آن شده است.
دولت پیشین ايالات متحده با هدف ایجاد بستر مناسب برای فعالیت دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان و نیز موفقیت هر چه بیشتر این دستگاه ها در انجام وظایف امنیتی محوله، شمار زیادی از ژنرال های آمریکایی و در راس آنها کیت دایتون را براي انجام مسئوليت نظارت بر فعاليت اين دستگاه ها گماشته است. کیت دایتون که بیش از دو سال از ماموریتش به عنوان ناظر گذشته است، بعد از روی کار آمدن “باراک اوباما” رئیس جمهور جدید ايالات متحده مدت ماموریتش تا سه سال دیگر تمدید شد. آمریکا بیش از هفتاد و پنج میلیون دلار بودجه را در سال 2008 به این دستگاه ها اختصاص داد ؛ ولی این بودجه در سال 2009 به یک صد و سی میلیون دلار رسید که این بودجه صرف تجهیز سرویس های امنیتی تشكيلات خودگردان و آموزش نیروهاي وابسته شان برای تامین نیازهای امنیتی رژیم اشغالگر قدس می شود. ضمنا برخی کشورهای عربی همجوار این رژیم و در راس آنها مصر و اردن، کمک های فنی و لوجستیکی به سرویس های امنیتی مذکور می دهند.
در راس همه دستگاه های امنیتی، سازمان حفاظت اطلاعات، سازمان کل اطلاعات و نیز سازمان اطلاعات نظامی قرار دارد. این سه سرویس امنیتی با شکنجه برادران مبارز در زندان های تشکیلات خودگردان، شمار زیادی از آنان را به قتل رساندند.
سرویس های امنیتی محمود عباس در بازداشت، بازجویی و شکنجه هزاران مبارز فلسطینی عضو حماس سهیم بوده اند و از شیوه های مختلف و متنوعی برای شکنجه استفاده می کنند که این اقدام آنها باعث معلولیت ده ها و بلکه صدها تن از اعضای حماس شده است که برخی از این معلولیت ها تقریبا دائمی و غیر قابل درمان است. آری! تشکیلات خودگردان تمامی این جنایت ها را با نام پاسبانی از قانون و حفظ منافع عالی ملی انجام می دهد.
به منظور اطلاع برادران مبارز، توضیحاتی ـ هر چند مختصر ـ درباره این دستگاه ها، گستره فعالیت، دفاتر مختلف، فرماندهی و همچنين نقش آنها در تعقیب، بازداشت و شکنجه مبارزان ارائه مي كنيم تا اینکه مسئله هر چه روشن و روشن تر شود.
الف ـ سازمان حفاظت اطلاعات تشكيلات خودگردان
· این سازمان در سال 1995 توسط محمد دحلان در غزه و جبریل الرجوب در کرانه باختری تشکیل شد. این سازمان یک فرماندهی مرکزی در سطح ملی نداشت ؛ ولی یاسر عرفات به صورت مستقیم بر آن نظارت می کرد.
· مرجع نظارت بر فعالیت سازمان حفاظت اطلاعات: بعد از تشکیل دولت وحدت ملی در سال 2006 به ریاست اسماعیل هنیه، کنترل و نظارت بر این سازمان به وزارت کشور سپرده شد و این وزارتخانه نقش مرجع را در مورد آن بازی می کرد.
· فرماندهی کنونی: در حال حاضر “زیاد هب الریح” به عنوان فرمانده این سازمان در سطح کرانه باختری به شمار می رود ؛ البته تا پیش از اقدام حساس و سرنوشت ساز نظامی حماس در نوار غزه، فرماندهی آن به عهده رشید ابوشباک بود.
· مقر اصلی و شمار نیرو: مقر اصلی این سازمان در بیتونیا قرار دارد و شمار نیروهای این سازمان در سطح کرانه باختری به 5 هزار نفر می رسد. ضمنا تا پیش از اقدام قاطعانه نظامی حماس در نوار غزه، شمار نیروهای این سازمان در این منطقه (نوار غزه) به سه هزار نفر می رسید.
· دفاتر مختلف: این سازمان در استانداری های کرانه باختری، دفاتر مختلفی دارد که به نام مدیریت سازمان حفاظت اطلاعات شناخته می شود.
· ماموریت سازمان: حفظ امنیت اطلاعاتی در داخل (اراضی تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان) است و تا پیش از حوادث ژوئن که به اقدام قاطعانه نظامی حماس در نوار غزه انجامید، فرماندهان این سازمان در دو بخش کرانه باختری و نوار غزه در مورد نفوذ و همکاری با سازمان های اطلاعاتی خارجی اختلاف نظر داشتند.
· شکل فعالیتش در داخل (اراضی تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان): این سازمان از واحدها و بخش های مختلف تشکیل شده است که از مهم ترین آنها می توان به واحد بازجویی اشاره کرد که مسئولیت شکنجه مبارزان را بر عهده دارد. واحد عملیات که مسئول بازداشت و تعقیب مبارزان است. واحد سیاسی که به بررسی و ارزیابی اطلاعاتی می پردازد که از مجاهدان در جریان بازجویی اخذ می شود. واحد حقوقی که مسئولیت پیگیری مسائل مربوط به بازداشت و محاکمه مبارزان را بر عهده دارد. واحد ضد جاسوسی که وظیفه تعریف شده آن، تعقیب جاسوسان و مزدوران است ؛ ولی این واحد عملا مشغول جمع آوری اطلاعات در مورد مبارزان می باشد.
· نقش سازمان حفاظت اطلاعات تشکیلات خودگردان در حمله علیه جنبش حماس: این سازمان مسئول بازداشت حدود 50 تا 55 درصد از بازداشت شدگان عضو حماس و شکنجه آنها می باشد که در جریان این شکنجه ها، شمار زیادی از برادران مبارز از جمله محمد الحاج را به شهادت رساندند و باعث معلولیت ده ها تن از اعضای جنبش شده اند.
ب ـ سازمان کل اطلاعات
· بنیانگذاری: این سازمان در سال 1996 به دست امین الهندی تشکیل شد و از زمان شکل گیری تا سال 2000، مدیریت این سازمان در سطح کرانه باختری و نوار غزه بر عهده داشت. پس از تاریخ مذکور، توفیق طیراوی به عنوان جانشین وی انتخاب شد.
· مرجع ناظر بر این سازمان: مرجعیت این سازمان بر عهده ریاست تشکیلات خودگردان می باشد.
· فرماندهان کنونی: بعد از آنکه توفیق طیراوی به خاطر بر ملا شدن جاسوسی اش در دفتر رئیس تشکیلات خودگردان و نیز تلاش برای تبدیل مدیر دفتر ابومازن به یک عامل جاسوسی از کار بر کنار شد، محمد منصور ذیب (ابوعاصم) سکانداری این سازمان مزدور را بر عهده گرفت.
· مقر اصلی و شمار نیروها: مقر اصلی این سازمان در محله المصیون در رام الله قرار دارد و شمار نیروهای این سازمان در کرانه باختری به حدود سه هزار نفر می رسد.
· شعب و دفاتر: این سازمان دفاتر مختلفی را در استان های کرانه باختری دارد.
· ماموریت این سازمان: پیگیری موضوع امنیت ملی را در خارج بر عهده دارد و در ارتباط مستقیم با سفارتخانه ها می باشد و وابستگان نظامی نیز دارد. اصل در فعالیت این سازمان عدم دخالت در موضوع امنیت داخلی است ؛ ولی این سازمان هرگز این اصل را رعایت نمی کند که این امر باعث بروز برخی اختلافات و درگیری ها میان سازمان کل اطلاعات با سازمان حفاظت اطلاعات و گارد ریاست جمهوری در دوره های پیشین شده بود.
· نقش سازمان کل اطلاعات در حمله علیه جنبش حماس: این سازمان، مسئولیت بازداشت و شکنجه 30 تا 35 درصد از بازداشت شدگان وابسته به حماس بر عهده دارد. این سازمان در قتل شماری از مبارزان عضو حماس از جمله محمد البرغوثی (از ساکنان منطقه کوبر)، هیثم عمرو (از اهالی منطقه دورا) و فادی حمادنه (از شهروندان مقیم عصیره شمالی) شرکت داشته است. این افراد در جریان شکنجه کشته شدند. سازمان کل اطلاعات تشکیلات خودگردان در جریان شکنجه مجاهدان بازداشت شده، باعث معلول شدن ده ها تن از اعضای جنبش شدند.
ج ـ سازمان اطلاعات نظامی
· شکل گیری: این سازمان به دست موسی عرفات بنیان نهاده شد و در واقع بخشی بود که از پلیس نظامی تشکیلات خودگردان جدا شده بود. این سازمان در قالب خود شماری از نیروهای سازمان «یگان های ویژه» را جای داده است. یگان های ویژه بعد از قتل بشیر نافع در حادثه انفجار یکی از هتل های اردنی منحل شد.
· مرجع نظارت بر عملکرد این سازمان: وزارت کشور می باشد.
· فرمانده کنونی: ماجد فرج به عنوان مدیر این سازمان در سطح کرانه باختری به شمار می رود.
· مقر اصلی و شمار نیروها: مقر اصلی این سازمان در محله “الارسال” در رام الله می باشد و شمار نیروهای آن در سطح کرانه باختری به یک هزار نفر می رسد.
· شعب و دفاتر: این سازمان دفاتر مختلفی در استان های کرانه باختری دارد.
· وظایف این سازمان: محدود به تعقیب و بازداشت نظامیان عضو دستگاه های امنیتی مختلف است که قوانین را زیر پا گذارده اند و مرتکب قانون شکنی شده اند ؛ ولی این سازمان دچار تغییر و دگردیسی شد و به سمت تعقیب، بازداشت و شکنجه اعضای گروه های مبارز و در راس آنها حماس حرکت کرد.
· نقش سازمان اطلاعات نظامی در حمله علیه جنبش حماس: این سازمان مسئول بازداشت و شکنجه حدود ده تا پانزده درصد از اعضای بازداشت شده حماس در زندان های تشکیلات خودگردان را بر عهده داشته اند و در جریان شکنجه، شمار زیادی از اعضای حماس را معلول کرده است.