یا أیتها النفس المطمئنة ارجعی إلی ربك راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی
خون تو نفرينی خواهد بود كه دامن صهیونیست ها را خواهد گرفت و چراغ روشنگر راه آزادی و بازگشت آوارگان خواهد بود
مژده باد بر تو ای “محمود المبحوح” كه بر راه پر مخاطره مومنان مجاهد گام برداشتی و به قله ها رسیدی و به مبارزی شجاع تبدیل شدی كه جز خدا از هیچ كس دیگری ترسی به دل راه نمی داد. به حق كه یك فرمانده رشید و شیر میدان های مبارزه بودی؛ این شهادت بر تو نوش باد.
“محمود المبحوح” ای فرمانده دلیر و شیر شرزه.. ای كسی كه هنوز در میان ما هستی، تو با شهادت از جمع ما جدا شدی، اما خنده هایت همچنان در میدان های جنگ باقی است. تو جان خود را با خدایت معامله كردی و خداوند كالای تو را خریداری كرد. تو از بندگان صادق خداوند بودی كه با خدا عهد بستی و به عهد و وعده ات هم وفا كردی و در این معامله سود كردی، تو همواره آرزوی شهادت در راه خدا را در دل داشتی و برای رسیدن به آن تلاش كردی، تو چقدر بزگواری كه مقاصد آتی خودت را در راه جهاد و مقاومت و شهادت مشخص كردی.
این قصور را بر ما ببخشای؛ چرا كه ما هر چقدر هم درباره تو بنویسیم نمی توانیم حقت را ادا كنیم. قلم هر چقدر هم بر روی صفحه سفید هنر نمایی كند نمی تواند داستان جهاد تو را به صورت كامل بازگو كند. تو اسطوره مقاومت و جهاد هستی. دلیر مردان بدین شكل از این دنیا رخت بر می بندند و پس از عمری جهاد و فعالیت های تبلیغی دار فانی را وداع می گویند. فلسطین حق دارد كه به تو ببالد؛ بر فرمانده و یار و شهید قهرمانی مانند تو باید هم افتخار كند. تو كسی بودی كه لرزه بر اندام صهیونیست ها می انداختی و كامشان را تلخ می كردی. تو با اسارت نظامیان صهیونیستی و هلاكت آنها دل های مومنان را خنك كردی.
سرگذشت محمود المبحوح فرمانده گردان های قسام
تولد و پرورش
محمود عبد الرؤوف محمد المبحوح در 14 فوریه سال 1960 میلادی دیده به جهان گشود و در آن روز سراسر فلسطین گوش به زنگ گریه های كودكی بود كه قرار بود روزی بزرگ شود و به خاری در گلوی صهیونیست ها تبدیل شود و خواب راحت را از چشمان آنها بگیرد و ضمن تهدید تخت و تاج آنها، نظامیان صهیونیستی را نیز بازداشت كند.
این شهید بزرگوار در بلوك 9 اردوگاه جبالیا و در مجاورت بركه ابو راشد در خانواده ای متعهد و متدین به دنیا آمد كه اصالتا اهل روستای “بیت طیما” از اراضی اشغالی سال 1948 بود. وی دوران طفولیت و نوجوانی خود را در همان اردوگاه جبالیا كه به اردوگاه انقلاب و پایداری معروف است و نخستین جرقه های انتفاضه مبارك ملت فلسطین نیز در آن شكل گرفت رشد و پرورش یافت. المبحوح از همان دوران كودكی نفرت و انزجار خاصی نسبت به رژیم اشغالگر قدس در وجودش احساس می كرد و همیشه آرزو می كرد كه روزی بزرگ خواهد شد و با نظامیان صهیونیستی مبارزه خواهد كرد و از عاملان جنایت های مختلف در حق ملت فلسطین انتقام خواهد گرفت. وی اهل ورزش بود و اكثرا به باشگاه خدماتی جبالیا رفته و در آنجا پرورش اندام كار می كرد و حتی در یكی از مسابقات قهرمانی نیز رتبه اول پرورش اندام را در سطح نوار غزه كسب كرد. این شهید بزرگوار در سال 1982 میلادی به اردوگاه تل الزعتر نقل مكان كرد.
زندگی اجتماعی شهید المبحوح:
پدر شهید المبحوح 14 پسر و دو دختر داشت كه شهید محمود المبحوح پنجمین فرزند پسر خانواده به شمار می رفت. وی در سال 1983 با بانوی پاكدامنی ازدواج كرد كه نتیجه این ازدواج تولد 4 فرزند به نام های منی (24 ساله)، عبد الرؤوف (21 ساله) كه دانشجوست، مجد (11 ساله) و بالاخره زنیم (7 ساله) بود.
سفر تحصیلی:
محمود المبحوح دوران ابتدایی را در مدرسه ایوبیه (ج) اردوگاه جبالیا به پایان برد و سپس موفق به دریافت مدرك كاردانی مكانیك شد و با موفقیت های روز افزون و پیشرفت هایی كه در این زمینه داشت توانست كارگاهی را در خیابان صلاح الدین دایر كند و حتی در همین كارگاه نیز محبوب همه شهروندان فلسطینی ساكن اراضی اشغالی سال 48 بود و همه به خاطر اخلاق و برخورد خوب او برای كارهای تعمیراتی خودروهای خود به او مراجعه می كردند.
المبحوح در صفوف جنبش مقاومت اسلامی “حماس” و گردان های شهید عزالدین قسام:
شهید المبحوح برای اولین بار در سال 1978 میلادی در مسجد ابو خوصه “مسجد شرقی كنونی” وارد فعالیت های مقاومتی شد و از همان دوران كودكی به مقاومت و جهاد در راه خدا عشق می ورزید و سعی در آموزش نحوه استفاده از سلاح داشت. در سال 1986 به مدت یك سال بازداشت شده و به اتهام به همراه داشتن سلاح كلاشیكوف در زندان مركزی غزه حبس شد. وی پس از خروج از زندان فعالیت های جهادی خود را متوقف نكرد، بلكه این فعالیت ها را افزایش داد و علاقه وی به شیخ احمد یاسین بنیانگذار جنبش حماس و صلاح شحاده بنیانگذار گردان های شهید عز الدین قسام فزونی یافت و خود از اعضای نخستین مجموعه نظامی بود كه از سوی “محمد شرائحه” بنیان گذاشته شده بود.
شهید المبحوح طراح ومجری عمليات اسارت دو نظامی صهیونیستی برای مبادله آنها با اسرای فلسطینی دربند زندان های صهیونیستی:
در سال 1988 میلادی مبارزان گردان های شهید عز الدین قسام شاخه نظامی جنبش حماس به فرماندهی شهید محمود المبحوح توانستند یك گروهبان ارتش صهیونیستی به نام “آوی اسپورتس” را در داخل خاك فلسطین اشغالی به اسارت بگیرند و مدتی بعد او را به هلاكت برسانند و جسدش را نیز مخفی كنند. پس از موفقیت نخستین عملیات اسارت، مبارزان قسامی در تاریخ 3/5/1989 توانستند نظامی صهیونیستی دیگری به نام “إیلان سعدون” را به همراه تجهیزات نظامی اش به اسارت بگیرند، اما با توجه به اینكه حفظ او كار سختی به شمار می آمد، مجبور به قتل و مخفی كردن جسد او شدند.
خروج از غزه:
شب شهادت:
شهید المبحوح در راه سفر خود به یكی از كشورها، زمانی كه در امارات حضور داشت و در شب 19/1/2010 میلادی در هتل البستان الروتانا اقامت كرده بود، به دست عوامل تیم ترور صهیونیستی به شهادت رسید تا چراغی روشنگر برای راه جهاد و مقاومت و آزاد سازی سرزمین فلسطین باشد. دشمن صهیونیستی به خوبی می داند كه مبارزان گردان های شهید عز الدین قسام و دیگر مبارزان فلسطینی انتقام خون پاك این شهید را از آن خواهند گرفت و خون وی دامان صهیونیست ها را خواهد گرفت.
خداوند این فرمانده شهید را مورد رحمت خود قرار داده و در بهشت برین جای دهد
خداوند او را در زمره شهدای درگاهش قرار دهد
و به اذن خداوند ما در بهشت با او دیدار خواهیم كرد
دفتر اطلاع رسانی جنبش حماس
جمعه 14 صفر 1431هـ
برابر با 29 ژانویه 2010م