یکشنبه 04/می/2025

نماینده حماس در لبنان: صهیونیست ها در اندیشه ایجاد نسخه ای مشابه ارتش آنتوان لحد در فلسطین هستند

سه‌شنبه 5-اکتبر-2010

نماینده حماس در لبنان تاکید کرد که تحولات اخیر در کرانه باختری بازتاب ورشکستگی سیاسی و اخلاقی تشکیلات خودگردان است که به دستور آمریکا عمل می کند و می خواهد همان راهی را پیش بگیرد که آنتوان لحد در جنوب لبنان پیموده است.

دکتر اسامه حمدان از اعضای دفتر سیاسی جنبش حماس در گفتگویی ویژه با خبرنگار مرکز اطلاع رسانی فلسطین خاطرنشان ساخت: “اقدام سرویس های امنیتی تشکیلات خودگردان در بازداشت اعضا و رهبران حماس هرگز از برقراری ثبات و آرامش در کرانه باختری حکایت ندارد ؛ بلکه وضعیت کاملا بر خلاف آن است.”

متن کامل مصاحبه خبرنگار مرکز اطلاع رسانی فلسطین با اسامه حمدان، عضو دفتر سیاسی حماس و نماینده این جنبش در لبنان ترجمه شده است و از نظر مخاطبان عزیز فارسی زبان می گذرد:

 

س: به عنوان اولین پرسش بفرمایید که نظر شما در خصوص تحولات اخیر کرانه باختری و نیز فعالیت های مستمر شبه نظامیان تشکیلات خودگردان علیه رهبران و هواداران حماس که تازه ترین مورد آن ترور ایاد شلبایه از مجاهدان قسامی بوده است، چیست؟

ج: ترور شهید شلبایه در حالی صورت گرفت که از آزادی وی از زندان های تشکیلات خودگردان تنها 48 ساعت می گذرد و این امر به وضوح ماهیت واقعی دستگاه های امنیتی این نهاد را مشخص می کند و نشان می دهد که کار این جماعت از حد هماهنگی امنیتی با اشغالگران گذشته و به اجرای مستقیم دستورات اشغالگران رسیده است. تشکیلات خودگردان نیز به جای آنکه عاملان جنایت ترور شهید شلبایه را محکوم و توقیف نماید، تلاش کرد تا با انجام اقدامی زشت بر این جنایت ننگین سرپوش گذارد و اذهان عمومی را از توجه به آن بازدارد. این اقدام چیزی نبود جز حمله به منزل دکتر عبدالرحمن زیدان، نماینده مردم فلسطین در مجلس قانونگذاری. باعث تاسف است که بگویم نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان به شکلی منزل این نماینده فلسطینی را هدف حمله قرار دادند که ما نمونه آن را از اشغالگران نیز سراغ نداشتیم. تشکیلات خودگردان گمان می کند که با انجام چنین اقداماتی می تواند سلطه و سیطره خود را بر این منطقه (کرانه باختری) تحمیل کند و حال آنکه در حقیقت، چنین رفتارهایی از ورشکستگی سیاسی و اخلاقی و نیز بی توجهی این نهاد به ارزش ها حکایت دارد. وقتی که دستگاه های امنیتی حتی بر زبان راندن یک کلمه (علیه تشکیلات خودگردان) را به مثابه تهدیدی برای خویشتن تلقی می کنند، این موضوع نشان می دهد که بنیان این تشکیلات از خانه عنکبوت نیز سست تر و ضعیف تر است و هر گونه حرکت ملی و مردمی می تواند به تاریخ تشکیلات خودگردان خاتمه بخشد. به هر حال، دستگاه های امنیتی تشکیلات قدرت خود در اعمال سلطه و سیطره بر کرانه باختری را از وابستگی و تعلق به ملت فلسطین نمی گیرند ؛ بلکه در این زمینه مدیون ماشین سرکوب صهیونیست ها می باشند.

س: مسئولان نظامی رژیم صهیونیستی چند روز پیش هشدارهایی را با عنوان “وضعیت حساس امنیتی در کرانه باختری” مطرح نمودند. نظر شما در این رابطه چیست؟

ج: این هشدارها نشان از سه موضوع اساسی دارند. اول اینکه صهیونیست ها به جای تشکر و سپاسگزاری از خدماتی که دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان تقدیم آنان می دارد، خواستار سرکوب بیشتر فلسطینیان می باشند. چیزی که تل آویو به دنبال آن است، بریده شدن تمامی رشته های وابستگی میان دستگاه های مذکور با ملت فلسطین است به گونه ای که دیگر هیچ پلی برای بازگشت نداشته باشند و همان شیوه ای را پیش گیرند که آنتوان لحد در جنوب لبنان برای خود اتخاذ کرده بود.

موضوع دوم این است که اشغالگران به خوبی می دانند که اراده انقلاب و مقاومت در میان ملت فلسطین ریشه ای هشتاد ساله دارد و از زمان قیمومیت انگلستان در فلسطین آغاز شده است و تا به امروز نیز ادامه دارد. شاید شعله های این اراده برای لحظاتی آرام گیرد ؛ ولی همچنان در زیر خاکستر باقی می ماند تا در لحظه مناسب تاریخی خود را نشان دهد. 

موضوع سوم این است که هشدارهای صهیونیست ها پیامی برای تیم سرسپرده تشکیلات خودگردان است که بدانند تنها ابزاری در دست تل آویو هستند و هیچ ارزشی ندارند و تنها مسئله مهم برای مقامات تل آویو همان تامین امنیت رژیم اشغالگرشان است که اگر در تحقق این هدف و حفظ امنیت این رژیم موفق عمل کردند، به عنوان یک ابزار از آنها استفاده می شود ؛ ولی اگر در این امر ناکام ماندند، دیگر هیچ حمایتی از آنها صورت نمی گیرد و باید راهی سطل زباله شوند.

س: ابومازن، رئیس غیر قانونی تشکیلات خودگردان در برهه اخیر بارها تهدید کرده است که اگر مذاکرات با صهیونیست ها به شکست بیانجامد، از منصب خود کناره خواهد گرفت. نظر خود در این رابطه را برای ما بفرمایید.

ج: استعفای محمود عباس هرگز یک فاجعه نیست. شاید کناره گیری وی از قدرت برون رفت مناسب را برای بحران داخلی در فلسطین فراهم آورد. به هر حال، او فردی است که تا کنون مانع از تحقق آشتی ملی شده است و مقصر اصلی در بروز شکاف داخلی موجود می باشد. با وجود تلاش هایی که برخی ها برای دفاع از وی صورت می دهند ؛ ولی در واقع، وی از زمان امضای توافق نامه اسلو تا به امروز مسئول امتیازاتی بوده که تشکیلات خودگردان در موضوع فلسطین تقدیم اشغالگران کرده است. در دوره مذکور، ابومازن ـ و نه هیچ شخص دیگری ـ مسئول اصلی اشغال اراضی فلسطینی به دست صهیونیست ها و تضییع حقوق ملت ما در مورد مالکیت بر قدس، کرانه باختری و همچنین بازگشت آوارگان به خانه و کاشانه شان بوده است و از این رو، فکر نمی کنم خروج محمود عباس از عرصه سیاست فلسطین خبری منفی برای فلسطینی ها باشد. چه بسا که این امر در نظر ملت خبری مثبت به شمار رود.

بی تردید، مذاکره هیچ فایده ای برای ما ندارد و محمود عباس نیز به خوبی این نکته را درک می کند و می داند اشغالگران او را برای اعطای امتیازاتی سنگین می خواهند. ابومازن به این نکته نیز واقف است که در صورت اعطای امتیازات مذکور باید منتظر بهای سنگین آن نیز باشد بهایی که ابومازن آن را نه تنها با شهرت و آوازه خویش، بلکه با هر چیزی که به او تعلق دارد، باید بپردازد. محمود عباس می داند که مسئولیتش تحمل ننگی تاریخی (حذف آرمان فلسطین) است و باید بعد از آن جای خود را به نفرات دیگر بدهد، آنهایی که شاید بیش از آنکه فلسطینی باشند، صهیونیست خواهند بود.

س: نگاه جنبش حماس به مرحله بعد از اعلام شکست مذاکرات مستقیم چیست؟

ج: اگر به شکلی مناسب با موضوع شکست مذاکرات برخورد کنیم شاید بتوان از آن به عنوان یک فرصت نیز استفاده کرد. به دیگر سخن، اگر مذاکرات به شکست بیانجامد ، تنها دو گزینه باقی می ماند یا آنکه تشکیلات خودگردان مذاکره را تنها با هدف مذاکره (و نه تحقق اهداف ملی) دنبال کند که در این صورت از سنگر ملت خارج خواهد شد. دومین گزینه نیز آن است که دوباره به آغوش ملت باز گردد و اعلام کند که مذاکرات به بن بست شکست رسیده است و باید به همان انتخاب اصلی ملت یعنی مقاومت روی آورد که اگر این امر محقق شود، فرصتی به دست خواهد آمد تا همه یک صدا به سمت مقابله با اشغالگران روی آورند.

خطری که در این مرحله احساس می شود، آن است که صهیونیست ها به دنبال ایجاد تیمی هستند که نسخه دوم ـ و شاید هم بهتر از اصل ـ ارتش مزدور آنتوان لحد در جنوب لبنان می باشد و رهبری آن را نیز سلام فیاض بر عهده خواهد گرفت. اشغالگران قدس زمام اتخاذ تصمیمات اقتصادی و امنیتی تشکیلات خودگردان را به فیاض سپرده اند و عمدا او را از اتخاذ تصمیمات سیاسی دور نگاه داشته اند (و ابومازن را برای این کار برگزیده اند) تا اگر فردا روزی اداره امور را در دست گرفت، بار هیچ کدام از اقدامات صورت گرفته در خصوص تضییع حقوق ملی فلسطین بر دوش او نباشد و مدعی گردد که در سوق دادن تشکیلات به این سمت هیچ نقشی نداشته است.

به اعتقاد بنده، مقامات رژیم صهیونیستی و کاخ سفید که به این نحو مهره چینی می کنند، دو حقیقت را از یاد برده اند. اول اینکه سرنوشت تمامی آن افرادی که با تل آویو در ارتباط هستند و مشروعیت خود را از رژیم اشغالگر قدس می گیرند، مشترک است و این سرنوشت هم چیزی جز نابودی نیست. نمونه این موضوع در اروپا، ژنرال ویشی می باشد. نمونه دیگر آن نیز ارتش آنتوان لحد در جنوب لبنان است و همان طور که می دانید صهیونیست ها شبانه جنوب لبنان را ترک کردند و حتی خبری هم در مورد زمان عقب نشینی به مزدوران خود ندادند. مسئله بعدی این است که مردم فلسطین به خوبی می توانند گزینه ها و برنامه های خود را مشخص کنند. به دیگر سخن، خرد جمعی مردم ما با مبارزه و میهن پرستی گره خورده است و هرگز نمی توان گزینه ای خلاف آن را به این خرد جمعی تحمیل کرد.

س: بعد از حمله چند روز پیش دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان به منزل عبدالرحمن زیدان از نمایندگان پارلمان فلسطین، جنبش حماس در کنفرانسی مطبوعاتی که در کرانه باختری برگزار شد، تاکید کرد که فتح تمامی خطوط قرمز را پشت سر گذاشته است. به هر حال، این اولین بار نیست که جنبش از خطوط قرمز زیر پا گذاشته شده سخن می گوید ؛ بلکه بارها این موضوع تکرار شده است. به نظر شما، مفهوم این حرف ها و عبارات چیست؟

ج: جنبش حماس بر اساس عقل و درایت رفتار می کند و دقیقا همین رفتار را در مورد اوضاع نوار غزه داشت. حماس سال ها رفتارهای تشکیلات خودگردان را تحمل کرد و اگر نبود وضعیت وخامت بار دستگاه های امنیتی تشکیلات در نوار غزه، کار به این مرحله نمی رسید. مقامات رام الله و در راس آنها محمود عباس گمان می کنند که صبر جنبش حماس و پافشاری اش بر جلوگیری از بروز درگیری ها و فتنه های داخلی، از ضعف جنبش و تسلیم شدن آن در برابر اراده اشغالگران حکایت دارد. حماس در راستای تصحیح این تصور اشتباه می کوشد. حرف بنده با جماعت مذکور آن است که شما گمانی خام و تفکری اشتباه در ذهن خویش می پرورانید. صبر جنبش حماس به خاطر تاکیدی است که بر تحقق آشتی ملی دارد و حاضر است تا در این راه هر گونه فداکاری را انجام دهد. حرف دیگری که با مقامات رام الله دارم، این است که بدانند کاسه صبر ما هم حدی دارد و باید از لبریز کردن آن بپرهیزند.

ضمنا جامعه فلسطین با دیده احترام به محمود عباس و تیم همراهش نگاه نمی کند و به همین خاطر، برخی از فرماندهان دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان هرگز به خود اجازه نمی دهند که به تنهایی در خیابان قدم بزنند. برخی دیگر از آنها نیز شب ها در مقر فعالیت خویش می خوابند و حتی خانواده های شان را نیز به همراه خود به مقرهای مذکور منتقل کرده اند. سوال اینجاست اگر جماعت مذکور اطمینان داشتند که ملت فلسطین برای شان احترام قائل است و موافق کارهای شان می باشد، هرگز چنین رفتاری را از خود بروز نمی دادند. بنده معتقدم وقتی رهبران جنبش حماس در کرانه باختری از خطوط قرمزی سخن می گویند که هرگز نباید زیر پا گذارده شود، به خاطر تاکیدی است که بر رعایت حداقل ضوابط حاکم بر روابط داخلی دارند ؛ اما اینکه گروهی از افراد این حداقل ها را رعایت نکند و بدون توجه به ضوابط حاکم بر روابط داخلی ـ چه از نقطه نظر سیاسی و چه از نقطه نظر اجتماعی ـ رفتار نمایند این به معنای از بین رفتن تمامی قواعد، قوانین و ارزش ها است و به تبع آن، همه این حق را برای خود محفوظ می دانند که هر طور خواستند برخورد کنند. ضمنا کسی که بر خلاف نظم، قانون، اخلاق، ارزش ها و ادب رفتار می نمایند دیگر این حق را ندارد که مدعی چنین مسائلی شود. بازداشت دکتر عبدالرحمن زیدان، حمله به منزل ایشان و پافشاری بر بازرسی بدنی اعضای خانواده از جمله دختران وی حکایت از اوج انحطاط اخلاقی و سیاسی دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان دارد ؛ زیرا ارتش صهیونیستی نیز تا کنون چنین برخورد زشت و زننده ای را از خود نشان نداده است. باید تشکیلات خودگردان بداند که صبر جنبش نه از روی ضعف، بلکه به خاطر تاکیدی است که بر تحقق آشتی ملی دارد و اگر به این نتیجه برسد که طرف مقابل هیچ توجهی به موضوع آشتی ندارد، رفتار دیگری را پیش خواهد گرفت.

س: آیا خبر تازه ای در مورد پرونده آشتی ملی وجود دارد به ویژه بعد از دیداری که عمر سلیمان، رئیس سازمان اطلاعات مصر با خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی “حماس” داشت؟

ج: دیگر این نکته برای همه روشن است که مشکل اصلی در سر راه تحقق آشتی ملی چیست. آشتی ملی به خاطر رای وتوی آمریکا به نتیجه نرسیده است. ما پیامی هایی آشکار را در این رابطه به جنبش فتح دادیم. برادر بزرگوار جناب آقای خالد مشعل نیز خواستار دیدار مستقیم میان رهبران حماس و فتح شد ؛ ولی برخی ها گمان کردند که این درخواست از در افتادن حماس به چاه تنگناها و بحران ها حکایت دارد و حال آنکه سخت در اشتباه بودند. حماس تنها برای رفع شکاف داخلی این پیشنهاد را مطرح کرده بود. واقعیت این است که بحران و تنگنا در کمین کسانی است که سرنوشت خود را با موضوع سازش با دشمن گره زده اند و مشروعیت آنها نیز منوط به حفظ وضعیت کنونی کفه های ترازوی قدرت در منطقه و جهان است ؛ زیرا هر لحظه امکان تغییر در شکل قرار گرفتن این کفه های ترازو وجود دارد که البته نتیجه آن نیز از بین رفتن معادله ای خواهد بود که جماعت مذکور در پرتو آن به قدرت رسیده اند.

موضع حماس کاملا روشن است. باید رهبران دو جنبش با یکدیگر دیدار کنند و در آن دیدار، در خصوص مسائل مختلف به توافق نظر برسند. بنده معتقدم که فرصت برای انجام چنین دیداری فراهم است و شاید هم این اتفاق به زودی رخ دهد که اگر اینگونه شود، فرصتی مناسب برای توافق میان دو طرف فراهم خواهد گشت و ما نیز از تمام تلاش خود برای به نتیجه رسیدن این فرصت استفاده خواهیم کرد. البته کار ما تنها امید بستن نیست، بلکه امیدی قابل قبول است که با تلاش همراه باشد. اگر دیداری با حضور رهبران دو جنبش صورت گیرد ما تمام توان خود را برای استفاده از این دیدار به کار خواهیم بست. امیدوارم که برادران مان در جنبش فتح برای یک بار هم که شده، از زیر فشار وتوی آمریکا و مخالفت کاخ سفید با تحقق آشتی ملی رهایی یابند ؛ زیرا این کار منفعت ملی فلسطینیان را به دنبال دارد.

 

لینک کوتاه:

کپی شد