شنبه 03/می/2025

مسئول سابق پرونده آوارگان: چشم پوشی از حق بازگشت بزرگترين جرم است

چهارشنبه 5-اکتبر-2011

از زمان كنفرانس مادريد در اكتبر 1991 تا اكتبر سال جاري، نقشه سياسی فلسطين و كشورهای عربی تغييرات زيادی را شاهد بوده است، اما مساله آوارگان فلسطين همچنان بعنوان يكی از پايه های مساله فلسطين ثابت مانده است.

همزمان با تغييرات در فلسطين و واکنش های منطقه ای و بين المللی با آن، ضروری دانستيم كه با يكی از شخصيت هايی كه در اين زمينه دارای تجربه باشد ملاقاتی داشته باشيم، به همين خاطر مجله “العوده” ديداری را با دكتر ” اسعد عبدالرحمن” مسوول سابق پرونده آوارگان در هيات مذاكره كننده فلسطينی انجام داد تا با وی بسياری از مسائل مهم و اساسی را مورد بحث و بررسی قرار دهد.

 

آينده تشكيلات خودگردان پس از مراجعه به سازمان ملل به كدام سو كشيده خواهد شد؟ و آيا اين تصميم تاثيراتی منفی بر آينده اين تشكيلات خواهد داشت؟

* به رغم ملاحظه ای که درباره نام “استحقاق سپتامبر” وجود دارد، اما باید گفت که این مساله نبردی ديپلماتيك و سياسی به شمار می رود و ای كاملا عادی و رايج است و در اين زمينه به عنوان يك ضرورت محسوب می شود. اكنون تصميم مراجعه به سازمان ملل امری كاملا واضح است به اعتبار اينكه اين سازمان مكانی دیگر برای تحركات سياسی فلسطينی است و بدون شك اين قضيه، پيامدهای را به دنبال خواهد داشت، يعنی اينكه پيش بينی می شود آمريكا دبير كل سازمان ملل را تحت فشار قرار دهد تا درخواست فلسطينيان به شورای امنيت را ناکام بگذارد، زيرا يكی از اختيارات دبير كل، ارجاع درخواست به منظور بررسی آن است و كميته بررسی وابسته به سازمان ملل به شيوه ای نامناسب با اين درخواست تعامل خواهد كرد و با تاخير در اعلام نتايج خود، مانع از ثمر بخشی اين درخواست خواهد شد.

یا این که حداقل ملاحظه ای درباره این درخواست وجود داشته باشد، و آمريكا عليه آن از وتو استفاده كند، این مساله از موانعی است كه شورای امنيت می تراشد. اما در رابطه با مراجعه به مجمع عمومی سازمان ملل و شناسايی كشور فلسطين بايد گفت كه در سال 1988 بسياری از كشورهای محور اتحاديه جماهير شوری سابق و برخی كشورهای آفريقايی و آسيايی كشور فلسطين را به رسميت شناختند و اكنون وضعيت آنان به دلايل سياسی و اقتصادی تغيير كرده است و فشارهای شديدی بر آنان وارد می شود تا به نفع درخواست فلسطينيان رای ندهند و تلاش های ناموفقی نيز صورت گرفته است و چند دستگی هايی نيز ميان كشورهای اروپايی در مورد درخواست ناچيز فلسطينيان به مجمع عمومی سازمان ملل پيرامون ارتقا از درجه نظارت در اين سازمان به درجه عضويت به چشم می خورد. بنابراين مجمع عمومی سازمان ملل اين صلاحيت را ندارد كه يك كشور را به رسميت بشناسد و اين تنها در حيطه مسووليت های شورای امنيت خواهد بود.

سوال اين است كه چرا كشورهای اروپايی با اين مساله مخالف بودند؟به ويژه اينكه اسرائيل احساس می کرد که پس از صدور این قطعنامه تحت فشار و باج خواهی قرار خواهد گرفت، و بدين گونه تمامی تلاش ها تنها از يك طرف و آن هم طرف فلسطينی صورت می گرفت، سپس طرف فلسطينی به سازمان ملل مراجعه كرد و اسرائيل روزانه اقداماتی يكجانبه را صورت می دهد. باید گفت که طرف فلسطينی نخواهد توانست به سازمان ملل كه حكم برپايی اسرائيل بر روی سرزمين فلسطين را صادر كرد، مراجعه كند چون هيچ كدام از تصميم گيرندگان جامعه بين الملل از مساله فلسطين حمايت نخواهد كرد.

شناسايی كشور فلسطين در سازمان ملل ارزش چندانی نخواهد داشت، مگر اينكه شاهد تحركات فلسطينی يكپارچه ای در كرانه باختري، غزه و سرزمين های اشغالی سال 48 و ديگر سرزمين های فلسطينی در حمايت از حركت های سياسی باشيم و اين تحركات بايد مسالمت آميز و در چارچوب انقلاب های عربی و در پرتو ضعف كشورهای عربی در مقابل زورگويی های اسرائيل باشند.

بيشترين ضربه ای كه ما خورده ايم از شکاف و اختلافات فلسطينی بوده است نه از انتفاضه مسالمت آميز. و چنين به نظر می رسد كه انتفاضه وسيله ای برای اتحاد فلسطينيان در ميدان نبرد باشد و شايد به اتحاد در خارج از ميدان نبرد نيز منجر شود و چند دستگی ها نيز نبايد به مانع مبدل شوند و همه فعالان بايد از آزادی كامل برخوردار باشند و بدين گونه و در پرتو اين شرايط، سرانجام و سرنوشت تشكيلات خودگردان مشخص می گردد و مثال اين امر اين است كه كشورهای حامی اقتصاد تشكيلات خودگردان به عنوان اقتصاد وابسته به رژيم صهيونيستی كمك های خود به اين تشكيلات را قطع كنند، به این دلیل كه اقتصاد يكی از مهمترين و اساسی ترين پايه ها است و در صورت توقف اين كمك ها، تشكيلات خودگردان به طور خود جوش منحل خواهد شد.

تا زمانی كه ما تحت اشغالگری و بدون حاكميت خودگردان گسترده ای باشيم كه از آن سخن گفته می شود، رژيم اشغالگر قدس بايد به مسووليت های خود عمل كند و تشكيلات خودگردان نيز نبايد در راس رژيمی باشد كه در سایه اشغالگری تاسيس شده است.

سازمان آزادیبخش فلسطین در واقع از تشكيلات ضعيف تر است و زمانی كه این سازمان در معرض انحلال و نابودی باشد، تشكيلات خودگردان نيز در معرض نابودی قرار خواهد گرفت؛ مگر اينكه نيروهای فعال و كارآمد همانند جنبش فتح و حماس و ديگر گروه های دیگر دست به دست هم با گروه های مستقل ديگر، در راستای فعال سازی سازمان آزاد بخش فلسطين تلاش كنند و بدين گونه خواهند توانست روح تازه ای در كالبد سازمان آزادی بخش فلسطين جديد بدمند كه پيمان اسلو آن را ضعيف و ناتوان ساخته است. تشكيلات همانند مادری كه كودكش را در آغوش خواهد گرفت، سازمان را در خود خواهد گرفت.

 

آيا “مساله سپتامبر” نقشی در تغيير نقطه نظر برخی گروه های فلسطينی در قبال مساله آوارگان فلسطينی در پرتو نبود حمايت های بين المللی خواهد داشت؟

بحث در مورد قطعنامه 194، ورد زبان تمامی گروه های فلسطينی از جمله سازمان آزادی بخش فلسطين و تشكيلات خودگردان شده است و گفته می شود كه اين قطعنامه راه حلی مورد اتفاق است و به نوعی استفاده از وتو را به اسرائيل می دهد.

چشم پوشی از حق بازگشت يكی از بزرگترين جرم هاست، گر چه شرايط كنونی اجازه اين امر را ندهد همانگونه كه اجازه خيلی از مسائل ديگر را نيز نخواهد داد و اين هرگز به معنای چشم پوشی از آن نخواهد بود. كسی اجازه دخل و تصرف در حق بازگشت را در زندگی ملت ها ندارد و هيچ طرف و يا سازمان سياسی قادر به لغو حق بازگشت نخواهد بود، زيرا اين حقی فردی و مقدس در ميان تمامی ملت هاست و به نطر می رسد كه “مساله سپتامبر” تاثيری بر حق بازگشت نداشته باشد و پيروزی “مساله سپتامبر” به سود حق بازگشت خواهد بود.

مسير و برنامه بايد مشخص باشد. نه كشورهای عربی و نه سازمان ملل و نه هيچ طرف ديگری اجازه چشم پوشی از حق بازگشت را ندارد، زيرا اين جزو اركان قوانين بين الملل و پی مايه حقوق بشر به شمار می رود.

 

در پرتو تغيير و تحولات اخير كشورهای عربي، تشكيلات خودگردان چه نگاهی نسبت به جایگاه قضیه فلسطین در میان كشورهای عربی دارد؟

خارج شدن از مرداب گنديده نظامی های عربی با انقلاب های مبارك منطقه دستاورد بسيار بزرگی بود و فرو ریختن دیوار ترس و غلبه بر آن دستاورد بسيار گرانبهايی بود و نتيجه به هر گونه هم باشد شرايط مثل سابق نخواهد شد. تمامی اين امور ضرورتا در چارچوب انقلاب های عربی و در حمايت از مساله فلسطين خواهد بود و مبارزه ما با اسرائيل بسيار طولانی خواهد بود و حل و فصل ريشه ای و اساسی اين مساله نزاعی گسترده را می طلبد و مساله فلسطين به دور از بعد عربی آن، همانند كسی خواهد بود كه به سوی خود شليك می كند و همچنین، نمی توان بعد اسلامی و دينی فلسطين را ناديده گرفت.

 

اخيرا در اردن بحث هايی پيرامون مشكل آوارگان فلسطينی و حق بازگشت در عرصه منطقه ای مطرح شده است، آيا تشكيلات خودگردان نظری در مورد رخدادها و جريان های داخلی اردن دارد؟

آنچه در اردن در حال رخ دادن است در داخل فلسطين نيز دارد رخ می دهد، اما طرف های اردنی بر اساس مصوبات جهانی حقوق بشر و قوانين بين المللی معتقدند كه كسی قادر به دخل و تصرف در حق بازگشت را نخواهد داشت، بنابراين هر گونه فراخوانی در اين زمينه بايد مورد ملاحظه قرار گيرد، زيرا پرداخت غرامت چندين مساله را در بر خواهد گرفت از جمله حق بازگشت و پرداخت غرامت. می بایست حق بازگشت چند روز پس از به رسميت شناخته شدن اسرائيل، به سرانجام می رسید، زيرا يكی از شرط های به رسميت شناختن اسرائيل، اعمال حق بازگشت و پرداخت غرامت است و پس از گذشت 63 سال،‌ خسارت ها و دردهای زيادی علاوه بر نادیده گرفتن حق بازگشت متوجه فلسطينيان شده است كه بايد با پرداخت غرامت، این مشکلات را جبران نمود.

 

آيا از جزئيات ديدار اخير پادشاه اردن با محمود عباس اطلاعی داريد؟

ديدارهای مداومی ميان “عبدالله ثاني” پادشاه اردن با “محمود عباس” رئيس انتصابی تشكيلات خودگردان صورت می پذيرد و اختلافی پيرامون مساله بازگشت و آوارگان وجود ندارد و من در بسياری از مذاكرات مشترك پيرامون مساله آوارگان، مرزها،‌ آب ها و قدس شركت داشته ام و ديدارهای مشتركی را صورت داده ايم و اين مذاكرات بر اساس بازگشت به بعد عربی انجام می شد، پس چگونه ممكن است كه در مورد مرزها سخن گفت و اردن را از قلم انداخت، حال آنكه بيشترين نسبت آوارگان در اردن به سر می برند.

 

طبق گفته های ناظران، تحركات اخير مقامات مصری برای نزديك كردن نقطه نظرهای طرفين امضا كننده پيمان آشتی ملي، با خيره سری رهبران فتح مواجه شده است، زيرا اين رهبران بسياری از اصول و قوانين فعاليت های مبارزانه فلسطينی را ناديده گرفته اند.

“عزام الاحمد” در جريان ديداری كه با او داشتم به من گفت كه خيره سری از طرف حماس است و توافقنامه ای به امضا رسيده كه بايد مرحله به مرحله آن را اجرا كنيم و بنده شخصا بارها گفته ام كه اگر سلام فياض مشکل اصلی است، درست نيست كه هيچ شخصی از 11 مليون فلسطيني، مانعی بر سر راه پيمان آشتی ملی باشد.

بنده در گفتگويی ويژه با سلام فياض، اين مساله را به وی يادآور شدم و او در جواب من گفت كه هرگز نمی خواهد مانعی فراروی آشتی ملی باشد و آماده رفتن است و درست نيست كه خودسری را به هيچ طرفی نسبت دهيم و من اكنون از طريق مجله “العوده” می گويم: در صورتی كه مانع سلام فياض باشد بايد حتما برود و او هم اكنون آماده كناره گيری از دولت فلسطين است.

من شنيدم كه رئيس انتصابی تشكيلات خودگردان سوگند ياد می كرد كه سلام فياض چندين مرتبه استعفای خود را تقديم وی نموده است.

اختلافات و چند دستگی ها در عدم توافق بر سر تعيين رئيس دولت ظاهر می شود و در صورتی كه همگی طرف ها اخلاص داشته باشند مشكلات حل خواهد شد و تمامی طرف ها بايد موافق با پيمان آشتی ملی عمل كنند و در صورتی كه هر كدام از طرفين امضا كننده اين توافقنامه در پی ناتمام گذاشتن آن باشند، مسوليت اين امر بر دوش هر دو طرف خواهد بود، زيرا فتح و حماس جزو بزرگترين گروه های فلسطينی به شمار می روند.

بدون شك برخی طرف ها در پی سنگ اندازی در مورد پيمان آشتی ملی هستند ؛ زيرا اين پيمان منافع و جايگاه آنان را به خطر خواهد انداخت و بايد با اجرای مفاد اين توافقنامه، با اين طرف ها مقابله كرد. مسووليت اين امر تنها بر دوش فتح نخواهد بود، بلكه حماس نيز در اين زمينه مسوول خواهد بود و مسوليت مشترك و دو طرفه است.

 

آخرين تحولات پرونده توافقنامه آشتی ملی را بيان كرده و ديدگاه شما در مورد آينده اين توافقنامه چه خواهد بود، با توجه به اينكه رژيم صهيونيستی با اعمال فشار در پی ممانعت از اجرايی شدن اين توافقنامه و فتنه انگيزی در ميان گروه های فلسطينی است؟

مسلما شكاف داخلی به نفع اسرائيل خواهد بود و در صورتی كه شکاف وجود نداشته باشد، اين رژيم سعی خواهد كرد ميان فلسطينيان اختلاف و تفرقه بياندازد و مانع از تحكيم وحدت میان اين دو گروه بزرگ فلسطينی خواهد شد. اسرائيل سرزمين، اقتصاد، آب و حتی اراده فلسطينيان را غصب كرده است و تداوم شرايط كنونی به نفع آن خواهد بود.

تاثير پرونده پيمان آشتی ملی بر مساله آوارگان را چگونه می بينيد؟

بدون پيمان آشتی ملي، نمی توانيم به بحث و بررسی هيچكدام از مسائل ( آوارگان، قدس، آزاد سازی فلسطين) بپردازيم، به اعتبار اينكه گروه های فلسطينی نماينده اكثريت فلسطينيان خواهند بود و نگرش حذف دیگران بايد دور انداخته شود و ما اكنون هيچ كدام ار اهداف خود را محقق ننموده ايم و قدس را آزاد نكرده ايم و در صورت تداوم شكاف داخلي، قادر به تحقق هيچ هدفی نخواهيم بود.

 

در پایان اگر مطلبی هست که از طریق مجله العوده بیان کنید، بفرمایید؟

تا زمانی كه مساله مركزی را در مرحله كنونی مشخص نكنيم، مسير همچنان مبهم خواهد بود. مساله مشترك و مركزی كنونی ما، تحقق پيمان آشتی ملی از طريق امضا و اجرای آن خواهد بود. بنابراين نقش رسانه های خبری فلسطينی در تحريك افكار عمومی به اعمال فشار بر مقامات سياسی و درخواست از آنان برای اجرای توافقنامه آشتی ملی به خاطر مساله اصلي، يعنی آزاد سازی فلسطين از اشغالگری صهيونيست ها، بسيار مهم خواهد بود.

 

لینک کوتاه:

کپی شد