ابو مرزوق درباره مساله دولت آینده فلسطین نیز که ـ موضوع اصلی دیدار مشعل و عباس در دوحه بود ـ تاکید کرد که وی کورسوی امیدی در این دیدار برای اجرای آشتی ملی نمی بیند و عباس همچنان بر نخست وزیری سلام فیاض در دولت آتی فلسطین تاکید دارد و تاکنون هیچ نامزد جایگزینی معرفی نکرده است؛ لذا در این شرایط نمی توان انتظار حصول نتایج متفاوت را از این دیدار داشت.
در زیر متن کامل این مصاحبه از نظر خوانندگان محترم می گذرد:
· به رغم برگزاری نشست ها و دیدارهای متعدد، هیچ نتیجه ای در این دیدارها حاصل نشده است؟
ـ در این مساله شکی نیست که ملت فلسطین حق دارد نگران باشد؛ چرا که آشتی ملی کاملا به ملت فلسطین مربوط می شود و ما به هیچ کدام از مسائل دیگر ملت فلسطین مانند مساله آشتی و پایان دادن به شکاف داخلی اهمیت نمی دهیم.
آشتی ملی یک مساله ضروری؛ البته نه برای جنبش های فتح و حماس و دیگر گروه های فلسطینی، بلکه برای ملت فلسطین و آینده آن است و در شرایط شکاف داخلی هیچ کس نمی تواند اهداف خود را در عرصه داخلی محقق سازد و تمامی تلاش ها به منزله هدر رفت توان و تلاش بیهوده در امور داخلی خواهد بود که هیچ ارتباطی با مساله ملی ندارند. علاوه بر این، در این شرایط، حامیان مساله فلسطین نیز بهانه های متعددی برای شانه خالی کردن از عمل به تعهدات خود مطرح می کنند و هیچ طرفی نمی تواند به تنهایی دست به اقدام خاصی بزند و از همین رو، جنبش حماس نمی تواند از آشتی ملی و پرونده های زیر مجموعه آن دست بکشد و خواهان بررسی مساله آشتی در فضایی مثبت و سازنده است.
بی شک، امضای تفاهمات متعدد با برادران مان در جنبش فتح، تا حد زیادی ملت فلسطین را به تحقق آشتی امیدوار کرد، اما در عمل، تعامل منطقی با این تفاهمات صورت نگرفت و ما انتظار داشتیم که برخوردها بهتر از این باشد.
ما باید گام های بزرگی در راستای پرونده های زیرمجموعه آشتی ملی برداریم و در باریکه غزه نیز باید چنین اقداماتی صورت گیرد و در کل، ما سعی داریم به نفع ملت فلسطین کار کنیم و بالطبع، مردم خودشان می دانند که چه کسی در راستای اجرای آشتی حرکت می کند و چه کسی در مسیر آن مانع تراشی می کند.
· اما سوال این است که مرجع تصمیم گیری در مسائل امنیتی کرانه باختری کیست؟ عباس که نیست؟
ـ اگر اختیار اتخاذ تصمیمات امنیتی در کرانه باختری در دست عباس نباشد، پس معنایش این است که مرجع تصمیم گیری در این زمینه رژیم صهیونیستی است و ما این مساله را به صراحت اعلام می کنیم. از سوی دیگر، خود فرماندهان سرویس های امنیتی نیز می گویند که ما تحت سلطه مراجع سیاسی هستیم و در نتیجه این مساله کلا مبهم و نامشخص است. مساله دیگری که در کرانه باختری اسباب نگرانی ما شده است، سیاست “درب گردان” سرویس های امنیتی است که به هیچ وجه نمی توان آنرا قبول کرد. امروز ما شکایت های متعددی از نمایندگان جنبش حماس در کرانه باختری دریافت کرده ایم که از اوضاع مرارت بار این منطقه صحبت می کنند. به گفته این نمایندگان، درست است که حکم آزادی 60 نفر از بازداشت شدگان سیاسی وابسته به جنبش حماس صادر شده است، اما در همان روز، شمار زیادی از اعضا و طرفداران حماس نیز بازداشت شده اند و چنین سیاستی مانع از تحقق آشتی اجتماعی و گسترش روابط و مناسبات اعضای جنبش های فتح و حماس در کرانه باختری و باریکه غزه می شود و اجازه برگزاری انتخابات در آینده را نمی دهد؛ چرا که مهمترین شرط برگزاری انتخابات فراهم کردن شرایط در دو منطقه کرانه باختری و باریکه غزه است و سوال این است که در این شرایط که اعضا و طرفداران حماس بدون اینکه دست به کاری در راستای تبلیغات انتخاباتی زده و یا مقرها و موسسات خود را باز کنند، بازداشت می شوند، ما چطور می توانیم انتخابات برگزار کنیم؟ این وضعیت واقعا تاسف بار است.
· آیا در این شرایط، گفتگوهای خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس با محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین درباره مساله تشکیل دولت ریشه ای خواهد بود یا اینکه صرفا نوعی پیگیری امور خواهد بود؟
ـ به نظر من، اگر در این دیدار مساله تشکیل دولت و نخست وزیر مورد بررسی قرار بگیرد یا حتی فتح بابی در این زمینه صورت بگیرد، اقدام درستی خواهد بود، اما من تا الان هیچ کورسوی امیدی در این زمینه نمی بینم. با این وجود، امیدوارم که این مساله در دیدار مذکور مورد بحث قرار گیرد و ما وارد بحث تشکیل دولت شویم. من معتقدم که این دیدار نمی تواند تمامی مسائل مربوط به تشکیل دولت را حل و فصل کند، اما بی شک می تواند فتح بابی در این زمینه باشد تا مسائل بعدی در نشست های بعدی مورد بررسی قرار گیرند.
· آیا در داخل جنبش حماس توافقی بر سر معرفی یک نامزد مشخص برای تصدی سمت نخست وزیری صورت گرفته است؟
ـ بر اساس توافقاتی که صورت گرفته است، این مساله تنها مربوط به جنبش حماس نمی شود. فتح و حماس هر کدام چندین نامزد را برای تصدی سمت نخست وزیری معرفی نموده اند، اما در سایه اصرار عباس بر نخست وزیری فیاض این مساله معنا و مفهوم خود را از دست می دهد.
· آیا عباس همچنان بر نخست وزیری فیاض پافشاری می کند؟
ـ عباس تاکنون هیچ نامزد دیگری به جای فیاض معرفی نکرده است و در این صورت نمی توان انتظار تغییر شرایط را داشت. اگر وی فضای تغییر را فراهم نکند و همچنان بر نخست وزیری فیاض تاکید داشته باشد، هیچ تغییری در این وضعیت ایجاد نمی شود. الان باید باب گفتگو درباره تشکیل دولت جدید باز شود و ما سه جلسه با برادرانمان در جنبش فتح درباره این مساله صحبت کردیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که اختیار دست آنها نیست و تصمیم گیرنده اصلی در این زمینه عباس است. ما هنوز نتوانسته ایم درباره مساله معرفی نخست وزیر با جنبش فتح به تفاهم برسیم و الان، خود عباس باید پایان عمر دولت فیاض را اعلام کرده و به هیات مذاکره کننده جنبش فتح با حماس اجازه دهد که باب تشکیل دولت با حضور شخصیت های برجسته ملی باز شود.
· به نظر شما، دلیل تعویق نشست تاریخ 2 فوریه در قاهره و انتخاب قطر به عنوان میزبان نشست بررسی پرونده دولت چیست؟
ـ تعویق این نشست که موعد آن به صورت توافقی 2 فوریه تعیین شده بود، هیچ توجیهی نداشت. قرار بود این نشست با حضور عباس و مشعل و کادر رهبری موقت ساف برگزار شود، اما تعویق آن خواست عباس بود و البته هیچ دلیل قانع کننده ای هم برای این خواسته خود نداشت. دلیل برگزاری این دیدار معوقه در قطر این بود که وی باید برای شرکت در نشست کمیته پیگیری طرح صلح عربی به قطر سفر می کرد و از همین رو، این دیدار در قطر برگزار شد و طرف مصری نیز در جریان این مساله قرار گرفت.
· برخی ها سفر هیات جنبش حماس به اردن را یک اقدام تشریفاتی می دانند که هیچ نتیجه جدیدی نداشت و برخی دیگر هم از آن به عنوان یک تحول تاریخی یاد می کنند. نظر جنبش حماس در این باره چیست؟
ـ این سفر نخستین سفری بود که هیات جنبش حماس به صورت رسمی با ملک عبد الله دوم پادشاه اردن دیدار کرد. این دیدار از لحاظ محتوایی نیز یک رویداد تاریخی در روابط طرفین به شمار می رود و تاکنون بالاترین سطح روابط دو طرف در حد نخست وزیر این کشور بود که در سال 1993 با زید بن شارک صورت گرفت و پس از آن اکثرا با نهادهای اجرایی این کشور و به ویژه سازمان اطلاعات دیدار داشتیم. اما این بار که با بزرگترین مقام این کشور دیدار کردیم، فرق می کند. درست است که ما با نهادهای اجرایی اردن دیدار نداشتیم، اما به نظر من، تعویق این دیدار باعث شد که تفسیرهای متعددی درباره آن صورت گیرد و همه می دانند که پادشاه یک کشور وارد بحث و گفتگو در مسائل جزئی نمی شود و این مساله بر عهده نهادهای اجرایی است. به هر حال، این دیدار مقدمه ای برای برقراری روابط بهتر و سالم تر میان جنبش حماس و اردن باشد و در نشست های آتی شاهد این مساله خواهیم بود، اما معنی روابط بهتر این نیست که روابط طرفین قطع شده بود، بلکه یک کانال امنیتی میان طرفین وجود داشت که ارتباط از طریق آن برقرار می شد، ولی اکنون ما می خواهیم یک کانال نزدیک به پادشاه اردن را به آن اضافه کنیم و در نتیجه ما الان کانال های متعددی داریم و این باعث تحکیم روابط می شود.
· برخی ها معتقدند که ورود جنبش حماس به تشکیلات ساف زمینه ای برای این گسترش روابط دردوره اخیر بوده است. آیا این مساله صحت دارد؟
ـ نه، این مساله صحت ندارد. جنبش حماس هنوز عضو ساف نشده است، بلکه در کمیته بازسازی و اصلاح ساختار آن حضور دارد و این جنبش حاضر نیست که بر اساس سهم خواهی و در حد مشخصی در این سازمان مشارکت داشته باشد، بلکه خواهان برگزاری انتخابات سالم و آزاد برای تعیین رهبران ملت فلسطین به دست خود این ملت است.
جنبه دوم این مساله این است که روابط جنبش حماس با سازمان های غربی و به ویژه آنهایی که در اتحادیه اروپا عضو نیستند، روابطی قدیمی و ریشه دار است و دیدارهای متعددی با آنها صورت گرفته و روابط طرفین همیشه ادامه داشته است. اما به نظر من، مهمترین مساله در این زمینه، دیدار با مقامات رسمی اتحادیه اروپاست که تاکنون صورت نگرفته است. دیدارهایی که تاکنون برگزار شده است، با اعضای پارلمان ها و مسئولان سابق کشورهای اروپایی بوده است، اما این بدین معنی نیست که آنها خارج از تشکیلات رسمی کشورهای مذکور هستند، بلکه نقش کانال های شبه رسمی را ایفا می کنند تا بدین ترتیب بر روی موضع اشتباه اتحادیه اروپا در تحریم جنبش حماس سرپوش گذاشته شود؛ چرا که خود اروپایی ها هم می دانند که خودشان بر سر راه روابط شان با جنبشی که در انتخابات آزاد و سالم سر کار آمده بود، مانع تراشی کردند و از آنجایی که یک طرف این ماجرا یک جنبش اسلامگرا بود، آنها به شیوه های مختلف در صدد محاصره آن برآمدند تا به عنوان مسئول اداره امور ملت فلسطین به یک الگوی اسلامی در مهمترین نقطه جهان عرب تبدیل نشود، اما اکنون خود به این واقعیت پی برده اند که یک سونامی واقعی اسلامی در تمامی کشورها جریان دارد و هیچ کشوری از آن مستثنی نیست و کویت آخرین مورد در این زمینه بود.
از همین رو، باید بگوییم که اتحادیه اروپا در موضع خود، بیشتر این مساله را مد نظر قرار داده است تا مساله عضویت حماس در ساف؛ هر چند که ما اصلاح ساختار ساف را یک اولویت فلسطینی می دانیم.
· درباره مساله محاصره غزه این سوال مطرح می شود که در سایه بهار عربی و گذشت یک سال از زمان پیروزی انقلاب مصر، تداوم این محاصره چه توجیهی می تواند داشته باشد؟
ـ این محاصره تنها یک محاصره منطقه ای نبود، بلکه جنبه بین المللی و جهانی داشت و طرف مقابل جنبش حماس در فلسطین و نیز برخی طرف های عربی هم در این محاصره همکاری داشتند، اما با این وجود ما معتقدیم که بهار عربی این محاصره را لغو خواهد کرد. به نظر من، این محاصره، تصمیمی از سوی طرف های منطقه ای و بین المللی است و در مقابل برخی طرف ها هم مخالف این محاصره هستند و به لغو آن کمک می کنند که نتایج خوبی نیز حاصل شده است، اما مساله مهم در این محاصره، پایداری ملت فلسطین و عشق آن به زندگی است.
· با توجه به اینکه شما روابط خوبی با مصر پس از انقلاب دارید، آیا با مقامات این کشور برای بررسی مشکل گذرگاه ها و محاصره در ارتباط هستید؟
ـ اولا، روابط کنونی ما با برادرانمان در مصر بی سابقه است و در حالی که قبل از انقلاب ما شاهد تیرگی روابط جنبش حماس با دولت مصر در یک دوره خاص بودیم، بعد از انقلاب این روابط تا حدود زیادی بهتر شده است و هر روز هم بهتر و بهتر می شود. درست است که محاصره غزه به صورت رسمی شکسته نشده است، اما زمانی که گذرگاه رفح به گذرگاه رسمی تبدیل شود، شاهد این تحول خواهیم بود و ما امیدواریم که این مساله به زودی حل و فصل شود؛ به ویژه در صورتی که تعهدات آشتی ملی اجرایی شوند.
· آیا اصرار محمود عباس بر روی مساله سازش با رژیم صهیونیستی به آشتی ملی ضربه نمی زند؟
ـ مسائل مختلفی هستند که به مساله آشتی ضربه می زنند و از جمله آنها می توان به یکجانبه گرایی در تصمیمات سیاسی یا مذاکره با رژیم صهیونیستی و یا اصرار بر ادامه مذاکرات در سایه یهودی سازی قدس و مصادره اراضی اشاره کرد. متاسفانه محمود عباس به هیچ راهکاری غیر از سازش و مذاکره با رژیم صهیونیستی اعتقاد ندارد. درست است که وی الان تا حدودی موضعش را تغییر داده و وارد فاز آشتی و گفتگوهای فلسطینی شده است، اما هنوز مذاکرات سازش را متوقف نکرده است و مشکل اصلی وی نیز همین است. هیچ سیاستمداری در جهان همواره یک راهکار و خط مشی را ادامه نداده است، اما ما شاهد تداوم مذاکراتی هستیم که طی 18 سال گذشته هیچ نتیجه ای به همراه نداشته است و حال سوال این است که ابو مازن تا کی این بیهوده کاری را ادامه خواهد داد؟!