“ سما حسن ” یكی از چهره های برجسته عرصه داستان نویسی در غزه به شمار می رود، وی یک مجموعه داستانی تحت عنوان “ شهر سكوت ” را منتشر كرد. وی به عنوان خبرنگار با چندین روزنامه و مجله عربی همکاری دارد . سما حسن نام مستعار این داستان پرداز می باشد وخوانندگانعرباو را ازطریقسایتشخصیاش با نام“اخترتامومتی” می شناسند.
متن مصاحبه :
آیا می توانید چکیده ای از نحوه آغاز به كار و فضای پیرامون خود را برای ما توضیح دهید، از كدامیك از نویسندگان تاثیر پذیرفته اید؟ اولین داستانی كه نوشتید و منتشر كردید چه نام داشت؟
من پیرو مکتب “ احسان عبدالقدوس ” هستم، او به من عشق نوشتن و خواندن را آموخت . نخستین كتابی كه خواندم رمان “ چاه محرومیت “ بود، من خواننده ای پرشور و علاقه مند بودم، به رغم پایین بودن سن و سالم هركتابی درزمینههایشعروادبیاتوجغرافیایفلسطین را مطالعه می کردم،چراكهفلسطینمیهنسلبشدهمناست؛بهویژهاینكهمندردوره انتفاضهنخست نوجوانیسرشارازشوروشوقبودم.
پدرم معلم و عاشق كتاب بود و یک كتابخانه غنی داشت، مطالعه را وسیله ای برای رهایی از رویاهای كوچك قرار دادم كه تحقق آن ها برایم دور از دسترس بود .
آیا قبول دارید كه نوآوری زاییده محرومیت است و آیا این امر با داستان پردازی شما ارتباطی دارد، با توجه به اینکه نوشته هایتان جزء آثار موفق به شمار می رود؟
مسلما محرومیت پتانسیل های نهفته را شکوفا می سازد . انسان های خلاق و نوآور هیچ وقت از قشرهای مرفه و بی درد بر نخاسته اند . برخی از آنان با مشکلات و رنج و مشقت هایی چون بی پدری و بی خانمی رو به رو بوده اند، اما من داستان هایم را در فضایی كاملا آرام به رشته تحریر درآوردم .
به نظر شما فرصت هایی كه نویسنده عربی برای بازگو كردن دلنامه های خود در اختیار دارد، در چه حد است؟
به نظر من زن بیشتر از مرد با نوشتن به بیان خویشتن می پردازد و زمانی كه با خویشتن خلوت می كند به تبیین جامعه می پردازد . نوشتن فضای نفس کشیدن زن محسوب می شود، من تا به امروز هنوز حرف های دلم را بر روی کاغذ نیاورده ام و تمامی آنچه نوشته ام مسائلی گذرا و فرعی بوده است .
مجموعه جدیدتان تحت عنوان “یادداشت های زنی محاصره شده” مرا به شگفت آورد، آیا منظور محاصره زن در غزه از جانب رژیم صهیونیستی است؟
زن فلسطینی در غزه از محاصره جائرانه رژیم صهیونیستی، كمبود امكانات، سختی های زندگی، فراهم نمودن نیازها و مسئولیت هایش رنج می برد .
هنگام نوشتن پیرامون مسائل ملی به طور مفصل به مساله آوارگان و حق بازگشت پرداخته اید، آیا می توانید دلیل آن را توضیح دهید؟
درد آوارگی از كودكی مرا آزار می دهد، اما زمانی كه بزرگ شدم، افتخار می كردم که جزء ساکنان سرزمین های اشغالی هستم و اینكه پدر بزرگم در روستایی كه از آن كوچانده شده ایم، چندین دونم زمین كشاورزی دارد .
آواره فلسطینی موجودی فاقد هویت و حق و حقوق نیست، بلكه او دارای حق بازگشت است و دیر یا زود به سرزمین خود باز خواهد گشت، بنابراین باید همه چیز را در مورد سرزمین مادری و روستای اصلی خویش به فرزندان مان بیاموزیم . من آواره ای در غزه هستم، اما همه چیز را در مورد روستای اصلی و زادگاهم می دانم . نمی توان در سرزمینی كه چیزی از آن نمی دانی، حقت را مطالبه کنی .
توان بالای شما در به کار گیری زبان متناسب داستان و قدرت وصف رخدادها و بكار گیری طنز ادبی و تبیین پارادوكس ها در زندگی مان برای من خیلی جالب بود، دلیل این امر چیست؟
شاید باور نكنی كه پایین تر ین نمره را در درس نحو می گرفتم و از ترس نحو به رشته ریاضی روی آوردم و در این رشته فارغ التحصیل شدم و توان كنونی ام را مدیون مطالعات زیاد خودم می دانم ؛ به گونه ای كه قبل از رسیدن به سن 10 سالگی آثار “ برناد شو ” و “ شكسپیر ” را خواندم .
بیشتر داستان هایت به رغم زیبایی از سمبولیسم تهی است و به نظر منتقدان این امر موجب تضعیف داستان می شود، نظر شما در این زمینه چیست؟
همانگونه كه قبلا گفتم، تحصیلات عالی ندارم و از فرهنگ ساده ای برخوردار بودم . بیشتر با مطالعه سطح آگاهی خود را بالا می برم و از همین رو نیز مخاطبان اصلی من خوانندگان ساده هستند . مخاطبانم درون مایه نوشته هایم را می فهمند، تا جایی كه یکبار روزنامه فروش پیری در رام الله به خاطر اینكه تمامی داستان های من را فهمیده بود از من تشكر کرد ، وی همواره داستان هایم را كه در روزنامه ها و مجله های داخلی چاپ می شود، می خواند .
داستان هایم را برای خواننده های آنچنانی نمی نویسم و چیزی از فلسفه و مسائل مربوط بهآنبلد نیستم،امادرتمامیزمینههاآدمیسادههستموبهرغماینكهیكماهدیگرواردسن41 سالگیمی شوم،ولیهنوزكودكانه زندگیمیكنم.
یكی از مقوله ها زیبا و جالب در داستان هایت مساله نتیجه گیری های غیر قابل پیش بینی است كه یكی از منتقدان در مورد آن گفته است: « این امر به نوبه خود یك نوآوری بی نظیر به شمار می رود» در این زمینه می توانید توضیح بیشتری ارائه دهید؟
نتیجه گیری های غیر قابل پیش بینی نوعی طنز در به تصویر كشیدن زندگی و جامعه است . همچنین زندگی نیز مجموعه ای از اتفاقات و شانس و فرصت هایی است كه یك بار به انسان دست می دهد و بسیاری از رخدادها به طور ناگهانی برای من پیش آمده است و من به قول دوستانم یك انسان بد شانسم و در تمامی كارهایم به مشكل بر می خورم و این مساله بر داستان هایم از جمله داستان “ به كلی ” تاثیر گذار بوده است . زیرا كه این یك حقیقت است و برای مثال داستان زندگی من به شمار می رود .
زمانی كه به نوشتن داستان مبادرت می ورزی، آیا داستان از ابتدا با تمام جزییاتش در ذهنت مجسم می شود یا این امر هنگام نوشتن صورت می پذیرد؟
داستان مولود تراوش های ذهنی من است و تمامی داستان هایم به هنگام پخت و پز شكل گرفته است، زیرا به آشپزی خیلی علاقه مندم و در آن مهارت دارم و گاهی آشپزخانه را ترك كرده تا ایده داستان را كه در ذهن شکل بسته است روی کاغذ پیاده کنم و پس از پایان آشپزی به نوشته ام سامان می بخشم و آن را تکمیل می کنم .
هرگز داستان هایم را دوباره نویسی نكرده ام، بلكه همیشه آن ها را پس از استخراج از ذهنم تایپ كرده و پس از ویرایش زبانی آن را برای چاپ به چایخانه ارسال كرده ام و اگر داستانی را تغییر دهم، در نهایت آن را حذف خواهم كرد .
برخی معتقدند كه “یادداشت های زن محاصره شده” در مقایسه با داستان “شهر سكوت”، از نظر فنی در سطح پایین تری قرار دارد، آیا واقعا اینطوری است؟
بله بنده نیز همین نظر را دارم . زمانی كه نوشتن نخستین مجموعه داستانی ام را آغاز كردم، آن را برای مخاطبانم در یک روزنامه محلی می نگاشتم و زمان و نظر منتقدان برام چندان اهمیتی نداشت . من آثارم را برای انسان های بی آلایش می نویسم، ما با این انسان ها زندگی می كنم و به همین دلیل مجموعه نخست داستان هایم بهتر و قوی تر بود و فكر نمی كردم كه روزی به صورت یك كتاب درآید .
مجموعه دوم را پس از روی آوردن به روزنامه نگاری آغاز كردم و روزنامه نگاری محل بارور سازی خلاقیت هاست ، هر داستانی را می نوشتم احساس می كردم همان داستان پرداز سابقم، اما این بار داستان هایم رونق و پختگی سابق را نداشت .
جالب اینجا است كه بیشترین مجموعه های داستان كوتاه در فلسطین را زنان به رشته تحریر درآورده اند ، برخی معتقدند دلیل این امر به برتری توان اندیشه ورزی و تخیل پردازی زنان نسبت به مردان در پرتو اشغالگری بر می گردد، یا اینکه مردان بیشتر از زن ان سرگرم مسائل سیاسی و امور روزمره زندگی هستند .
شاید اینچنین باشد، هر چند این سوال چندان برای من اهمیت ندارد، اما داستان پردازی بخشی از سبك زندگی زن را تشکیل می دهد، گاهی زن داستانی را شروع می کند، ولی آن را به پایان نمی رساند، همانگونه كه این اتفاق برای من رخ داد، مردان وقت بیشتری را برای نگاشتن داستان می گذارند و زنان سرگرم تمامی مسائل سیاسی و روزمره زندگی است، و اكنون میزان زنان مشغول به كار در فلسطین تا حد قابل ملاحظه ای افزایش یافته است و گاهی زنان سرپرستی خانواده را به دست می گیرند، برخی مردان خواسته یا ناخواسته در منزل حضور ندارند، توانایی تامین معاش یك خانواده كامل را دارند .
سوال آخر اینكه آیا حضورتان را در غزه به عنوان یك امتیاز در عرصه خلاقیت و نوآوری می دانید، یا اینكه حضور در غزه امتیازات دیگری را از شما سلب كرده است؟
مسلما حضورم در غزه توانمندی هام را در زمینه به تصویر كشیدن دنیای خارجی در قالب طنز ارتقا بخشیده است، محاصره غزه و محرومیت ساكنان آن از سفر باعث شده است که مصر به عنوان نزدیك ترین كشور به غزه به یک كشور دور دست در كره مریخ مبدل گردد .