شنبه 03/می/2025

جوني منصور: روز زمین نقطه عطفی در زندگی فلسطینیان اراضی 48 بود

یکشنبه 5-می-2013


دکتر جونی منصور تاریخ نگار فلسطینی تاکید کرد که روز زمین نقطه عطفی در زندگی فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی سال 48 فلسطین بود.

منصور در گفتگو با بنیاد فرهنگی فلسطین خاطر نشان کرد که برای اولین بار از زمان اشغال فلسطین در سال 1948، فلسطینی ها به صراحت اعتراض مسالمت آمیز خود نسبت به سیاست های دولت عبری در قبال خودشان را اعلام کردند.

وی همچنین به تلاش های گسترده شهرک نشینان صهیونیست برای تثبیت و نهادینه کردن حضور خود در مناطق فلسطینی از طریق سلطه فرهنگی و نظامی بر این مناطق اشاره کرد.

این مورخ برجسته فلسطینی در بخش دیگر از سخنان خود به فقدان روایت تاریخی معتبر در فلسطین اشاره کرد و خواستار تدوین پروژه مشترک میان تمامی مورخان فلسطینی و عرب و غیره به منظور استخراج متون تاریخی شد که به اثبات تاریخی مساله فلسطین کمک کند. وی همچنین به بنیاد فرهنگی فلسطین پیشنهاد داد کنفرانس بزرگ مورخان عرب را با محوریت مساله فلسطین برگزار کند.

لازم به ذکر است که جونی منصور متولد سال 1960 در شهر حیفاست و هنوز هم به همراه خانواده اش در این شهر اقامت دارد. وی مدرک دکتری خود در رشته تاریخ خاورمیانه را از دانشکده خاورشناسی “سنت پترزبورگ” روسیه دریافت کرده است.

منصور در حال حاضر استاد تاریخ در دانشکده “آکادمی بیت برل” و نائب رئیس دانشکده مار إلیاس ـ عبلین در الجلیل است و قبلا رئیس بخش بانک اطلاعات در مرکز فلسطینی مطالعات اسرائیلی “مدار” بوده است.

وی مطالعات و تالیفات و کتاب های متعددی درباره تاریخ فلسطین و منطقه و به ویژه شهر حیفا داشته است.

·         ما در آستانه سالگرد روز زمین قرار داریم.. سوال ما این است که این روز برای یک مورخ فلسطینی که خود اصالتا اهل اراضی اشغالی سال 48 است، چه معنایی دارد؟

** بی شک، روز زمین نقطه عطفی در زندگی فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی سال 48 بود؛ چرا که برای اولین بار از مان اشغال فلسطین در سال 48، ملت فلسطین اعتراض مسالمت آمیز خود به سیاست های دولت عبری در قبال خود را نشان می دادند. دولت های عبری فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی سال 48 را “شهروندان” تابع نظام صهیونیستی می دانستند، اما در عین حال، قوانین و مقررات نژاد پرستانه ای را علیه آنها اعمال می کردند که هدف اصلی از این سیاست غصب و غارت اراضی بیشتر فلسطینی به بهانه های واهی بود. از همین رو، من معتقدم که روز زمین ابعاد گسترده ای داشت که با شکستن مرزهای سکوت، فلسطینیان را بر آن داشت که با بلند کردن صدای اعتراض خود، خواستار برخورداری از حقوق به حق خود و به ویژه زندگی در سرزمین آبا و اجدادی شان شوند. از سوی دیگر، این روز تحولی در عرصه مبارزات فلسطینیان ایجاد کرد؛ به طوری که آرمان فلسطین دیگر منحصر به خواسته ها و نیازهای روزمره نیست، بلکه نوعی دفاع از موجودیت و بقاست. به نظر من، این تحرک با پیام هایی که داشت، باعث می شود روز زمین، یک روز عربی (در سطح جهان عرب) و نه تنها یک روز ملی فلسطینی باشد.

·         شما در کتابتان با عنوان “شهرک سازی رژیم صهیونیستی” (تاریخ، واقعیت ها و چالش های فلسطینی) به استفاده شهرک نشینان صهیونیست و راهکارهای فرهنگی آنها از متن های ادبی برای حمایت از جنبش شهرک سازی در مقابل جنبش ادبی مقاومتی فلسطینیان در مقابل آنها اشاره کرده اید.. آیا می توانید این مساله را بیشتر برای ما تشریح کنید..؟

** شهرک نشینان صهیونیست سعی در تثبیت و نهادینه کردن شهرک سازی های خود از راه های مختلف را دارند. این امر تنها محدود به گسترش سلطه نظامی نیست، بلکه آنها در این راه از تلاش برای اعمال سلطه فرهنگی نیز استفاده می کنند؛ به طوری که دهها مورد سرود و ترانه و قصیده شعری در تمجید از روحیه پیشگامی شهرک نشینان صهیونیست و پیامی که آنها سعی در ابلاغش دارند، ساخته شده است که شهرک سازی را مساله ای طبیعی و یکی از حقوق یهودیان در “سرزمین موعود”شان قلمداد می کند. علاوه بر این، سبک های ادبی که در مدارس شهرک های صهیونیستی و یا مدارس “اسرائیل” تدریس می شوند، سعی در خلق واقعیت های فرهنگی و اجتماعی نزد افکار عمومی جامعه صهیونیستی را دارند. در واقع، صهیونیست ها با این کارهای خود سعی در مقابله با مقاومت فرهنگی فلسطینیان را دارند که تاکید زیادی بر سرزمین و اهمیت وطن و نقش مقاومت در اخراج اشغالگران و پایان دادن به اشغالگری در فلسطین دارد. به عبارت دیگر، ما شاهد نبردی نفسگیر میان دو فرهنگ فلسطینی و صهیونیستی بر سر موضوعاتی مانند سرزمین و وطن هستیم و من با مطالعاتی که بر روی متون ادبی مختلف صهیونیستی و اسرائیلی داشته ام، به این نتیجه رسیده ام که نویسندگان این متون با عناصر و مولفه های متون فلسطینی آشنایی داشته و آنها را مطالعه کرده اند، لذا می دانستند که چطور باید متون خود را به رشته تحریر درآورند تا باعث ارتقای روحیه معنوی شهرک نشینان صهیونیست و “اسرائیلی ها” شوند. از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی متون ادبی متعدد فلسطینی را ترجمه کرده و در مقابل آنها، یک سری متون صهیونیستی را تدوین کرده است که رنگ و بوی شهرک سازی و تاکید بر حقانیت یهودیان در فلسطینیان به وضوح در آنها قابل مشاهده است. بنابراین، منازعه فلسطینی ـ صهیونیستی تنها منحصر به ابعاد سیاسی و نظامی نیست، بلکه فراتر از آنهاست و به مرزهای فرهنگی هم کشیده شده است.
 

·         با وجود تمامی تلاش های مورخان فلسطینی، برخی معتقدند که “روایت تاریخی فلسطین” هنوز تکمیل نشده است و هنوز چالش های جدی بر سر راه آن قرار دارد و خسارت های سنگین وارده به اسناد و منابع مکتوب آن جبران نشده است.. چه چیزی مانع از فعالیت و پیشرفت کار شما مورخان می شود..؟

** چه کسی گفته است که روایت صهیونیستی ـ آمریکایی تکمیل شده است؟ این روایت تکمیل نشده و نخواهد شد و در مقابل، نسخه نهایی روایت تاریخی فلسطین هم هنوز آماده نشده است؛ چرا که مساله فلسطین هنوز حل و فصل نشده است و هر طرفی روایتی برای خود دارد که از مطالب مطرح شده در آن دفاع می کند.. اما آنچه که تاریخ نویسان جدید صهیونیست در نوشته ها و پژوهش های خود به آن دست یافته اند، این است که نوشته های مورخان صهیونیست درباره جنگ سال 1948 کذب محض و جعل و تحریف واقعیت هاست. این گروه از مورخان از طریق اسناد بایگانی شده صهیونیستی و دیگر اسناد به جنایت ها، کشتارها، تخریب ها و ترانسفر فلسطینیان بر اساس طرح ها و برنامه های رهبران صهیونیستی و به ویژه دیوید بن گوریون پی برده اند و به این نتیجه رسیده اند که در نتیجه این جنایت ها و برنامه های صهیونیستی فلسطینیان ساکن 531 شهر و روستا از آنها اخراج و اکثر این شهرها و روستاها تخریب شده اند. ما در کارمان بیشتر به اظهارات و شهادت های عینی فلسطینیانی که این مسائل را تجربه کرده و به عینه دیده اند، استناد می کنیم و علاوه بر این، به برخی اسناد دیگر نیز استناد می کنیم؛ هر چند که آرشیو جامع فلسطینی در اختیار مورخان قرار ندارد. اما رویکرد ما مورخان فلسطینی برگرفته از حقوق تاریخی ملت فلسطین است و یک مورخ در چنین شرایطی نمی تواند بی طرف باشد، بلکه برعکس به حمایت از آرمان خود که درباره آن مطلب می نویسد، می پردازد و از آنجایی که درباره آن مطلب می نویسد، این مساله به آرمان وی تبدیل می شود. از همین رو، من بر این باورم که عدم مقابله مستقیم با روایت اسرائیلی به محض صدور آن و عدم نگارش متون تاریخی فلسطینی موضع خوب و مطلوبی بود. ما نیازمند فرصت و گذشت زمان برای هضم شوک فاجعه فلسطین و آغاز انجام پژوهش های تاریخی بودیم و به عبارت دیگر، ما اکنون به مرز پختگی و آگاهی بالا رسیده ایم و وظیفه ما صرف نوشتن نیست، بلکه ما در صدد حمایت از حقوق فلسطینیان هستیم و وظیفه مورخی هم که درصدد حمایت از یک آرمان است، جز این نیست و نمی تواند صرفا یک مطلبی درباره آن موضوع بنویسد، بلکه باید به دفاع از آن نیز بپردازد.
 

·         شما اشاره کردید که در تدوین روایت تاریخی فلسطین بیشتر به تاریخ شفاهی تکیه کرده اید.. حال سوال ما این است که تا چه حد می توان از دقت این روایت شفاهی در تدوین تاریخ مطمئن بود؟

** همان طوری که گفتم ما آرشیو رسمی و یا ویژه ای نداریم که پژوهشگران بتوانند از آن بهره ببرند، اما من معتقدم که نباید در این مساله بی طرف باشیم و میدان را برای رقیب خالی بگذاریم. ما اهتمام زیادی به تدوین و نگارش تاریخ فلسطین داریم، اما ابزارهای زیادی در دست نداریم و ابزارهای موجود فقط در همین حد کفایت می کند که حوادث را ثبت کرده و داستان آنها را به قلم تاریخی کافی و وافی نقل کنیم. در حال حاضر، ما مجبور به استناد به تاریخ شفاهی هستیم و اگر مورخ خود نحوه استفاده از این منبع خوب را بلد باشد، می تواند از آن در راستای تحقق اهداف و مقاصد خود استفاده کند. شهادت ها و اظهارات افراد شاید تفاوت هایی در برخی جزئیات داشته باشد، اما از آن جهت که بیان کنندگان این اظهارات، خود این حوادث را تجربه کرده اند و یا در زمان و مکانی نزدیک به حادثه قرار داشته اند، سندی قوی به شمار می روند. مورخ فلسطینی نیازمند این است که پس از بررسی و تدقیق در این روایت ها میزان دقت آنها را مشخص کند و سپس با اتکا به شیوه پژوهشی مناسب بتواند متن تاریخی منطقی و واقعی و موثری تولید کند. من شخصا مخالفتی با تاریخ شفاهی ندارم، بلکه برعکس از سه دهه قبل اظهارات و شهادت های اهالی حیفا و شمال فلسطین را جمع آوری می کنم و البته در کنار درج این مطالب در صفحات تاریخ، اسناد و مستندات و تصاویری نیز به همراه آنها می آورم.

·         این مساله چطور با درخواست های شما برای وضع اصول مشترک برای نگارش تاریخ فلسطین و مساله فلسطین همخوانی دارد..؟

** درخواست من در اصل برگرفته از لزوم یکپارچه سازی صفوف است همانند آنچه که در عرصه سیاسی شاهد هستیم. بنابراین، باید تلاش شود پروژه ای مشترک میان تمامی مورخان فلسطینی و عرب و غیره اتخاذ شود تا متون تاریخی تولید شده پشتوانه ای برای مساله فلسطین باشند. بالطبع این مساله نیازمند تلاش های زیادی است و علاوه بر این، باید منابع مالی و نیروی انسانی مورد نیاز نیز فراهم شود و من فکر نمی کنم که تحقق این امر دور از دسترس و غیر قابل اجرا باشد. طرف های متعددی درباره تاریخ فلسطین مطلب می نویسند و حوادث معاصر را با دید تاریخی ثبت و ضبط می کنند، اما ما نیاز به یک مکتب فکری در تاریخ فلسطین داریم که مورخ با کمک گرفتن از آن به دوران قدیمی بازگشته و موجودیت تاریخی فلسطینیان را اثبات کند. به عبارت دیگر، اکنون مورخ فلسطینی مجبور است از موجودیت ملت خود که از آغاز تاریخ در این سرزمین ساکن بوده است، دفاع کند. این کار نیازمند هم افزایی تلاش ها و همکاری هدفمند و برنامه ریزی شده است، اما تاکنون جز در برخی موارد محدود و یا در دوره های زمانی معین چنین کاری صورت نگرفته است. علاوه بر این، این مساله نیازمند اطلاع از نوشته های دیگران و مقابله با آن نه تنها از لحاظ سیاسی، بلکه هم سیاسی و هم فکری است. به هر حال، ما باید طرحی هدفمند و بررسی شده برای تاریخ فلسطین داشته باشیم و برنامه ای را برای نشر و ترویج این تاریخ در میان جهانیان داشته باشیم تا بیش از پیش جهانی شود و حامیان زیادی را به سمت خود جلب کند. من تلاش می کنم که پژوهش هایم در تاریخ فلسطین صرفا یک بررسی تاریخی نباشد، بلکه ما یک آرمان داریم و باید به هر شیوه ممکن این آرمان مان را به جهان صادر کنیم. راهی که من به شخصه می توانم در پیش بگیرم، نوشتن تاریخ است و معتقدم که نوشتن تاریخ به صورت گروهی و یا در قالب یک مجموعه می تواند باعث اقتدار بیشتر آن آرمان شود. من همین جا، پیشنهاد می کنم که کنفرانس بزرگ عربی برای مورخان با محوریت مساله فلسطین برگزار شود.

·         شهر حیفا بیشترین سهم را در نوشته های شما دارد.. شما در جایی گفته اید که «حیفا صحنه جدید مبارزه ملت عرب فلسطین به شمار می رود و به کانون فکر و اندیشه و فرهنگ تبدیل شده است… آیا می توانید این مساله را توضیح دهید که چرا در میان تمامی شهرهای فلسطین، حیفا چنین جایگاهی برای شما دارد..؟

** من در نوشته هایم درباره حیفا سعی داشتم این مساله را به تصویر بکشم که شهر حیفا با اینکه نسبت به دیگر شهرهای فلسطینی از قدمت کمتری برخوردار بوده و فقط 250 سال از عمر آن می گذرد، باز هم از لحاظ قدمت و نقش و جایگاه تاریخیش، بزرگتر از شهرهای یهودی ـ اسرائیلی است؛ چه برسد به دیگر شهرهای فلسطینی مانند عکا، یافا، غزه و اریحا و نابلس و قدس.. که تاریخ چندین هزار ساله دارند… از سوی دیگر، هر کس تاریخ حیفا را مورد بررسی قرار دهد به این واقعیت پی می برد که این شهر چطور تحت تاثیر عوامل مختلف داخلی و خارجی رشد و توسعه پیدا کرده و هزاران خانواده فلسطینی ساکن اراضی فلسطینی و خانواده های عرب ساکن کشورهای عرب همجوار فلسطین را به سمت خود کشیده است. دولت قیمومیتی انگلیس در زمان حضور در فلسطین به اهمیت این شهر پی برده بود و پس از آن و یا همزمان با آن، رژیم صهیونیستی نیز متوجه اهمیت این شهر شد و پروژه های سلطه جویانه خود را بر روی این شهر متمرکز کرد. از سوی دیگر، جامعه فلسطینی حیفا تنها جامعه کارگری نبود، بلکه یک جامعه کاملا متمدن بود؛ به طوری که باشگاه های فرهنگی، روزنامه ها و مجلات، سینماها و تالارها، تیم های ورزشی، مدارس، کافی شاپ ها و مراکز پژوهشی متعددی در این شهر فعالیت می کردند و بافت اجتماعی آن نیز بافت همگونی بود و هر چند که افرادی از شهرها و روستاهای مختلف فلسطین و حتی خارج از آن به این شهر مهاجرت کرده بودند، اما حیفا توانسته بود تمامی آنها را در خود جمع کرده و فرصت زندگی و رشد و توسعه و ارتقای سطح فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را برای همه آنها فراهم کند. در نتیجه همین فضا و شرایطی که در حیفا شکل گرفته بود، جنبش های سیاسی و گروه های مبارزی در این شهر شکل گرفتند و کنفرانس های سیاسی، اجتماعی و آموزشی فلسطینی در آن برگزار شد و احزابی نیز در آن تشکیل شدند که از جمله آنها می توان به جنبش “عزالدین قسام” اشاره کرد که پرچمدار مقاومت در برابر اشغالگران انگلیسی و سیاست های دولت قیمومیتی و ظالم و سرکوبگر آن علیه ملت فلسطین بود. بی شک، شهر حیفا یک سری ویژگی های منحصر به فردی داشت که بر زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن تاثیر گذاشته بود.

از سوی دیگر، موقعیت جغرافیایی حیفا به خاطر قرار گرفتن در میان مصر و بلاد شام، وجود راه آهن از آنجا به سوریه و تبدیل آن به حلقه وصل میان دو سرزمین، توسعه بندر و ایجاد منطقه صنعتی در این شهر و نیز موج های متعدد مهاجرت استعماری صهیونیست ها به آن و سرازیر شدن قشر کارگری به سمت این شهر، باعث شده است که حیفا از جایگاه ویژه ای برخوردار باشد و در عین حال، مسئولیت تاریخی در قبال مساله فلسطین بر عهده داشته باشد و روندی را که در سال 1948 متوقف و به طور کامل قطع شده بود، از سر بگیرد.

·         شما در کتاب “اسرائیل دیگر” چه موضوعی را دنبال می کنید؟

** این کتاب در اصل دو رویکرد دارد؛ نخست رویکرد اطلاعاتی؛ به ویژه که عرب ها اطلاعات کافی از رژیم صهیونیستی در اختیار ندارند و حتی می توان گفت که به همان اندازه ای که اسرائیلی ها درباره عرب ها می دانند، اطلاعات ندارند. رویکرد دوم تحلیل و بررسی برخی موضوعاتی است که بی شک هیچ عربی اطلاعی از آنها ندارد؛ مگر اینکه در جامعه صهیونیستی زندگی کرده باشد و به اصطلاح نبض جامعه صهیونیستی را در دست داشته باشد.

از سوی دیگر، این کتاب بیشتر بر روی این مساله تاکید دارد که “امنیت” رکن اساسی رژیم صهیونیستی به شمار می رود و به عبارت دیگر، نظام مدنی این رژیم بیشتر از اینکه مدنی باشد، نظامی است و نظامی گری تمامی عرصه های سیاست، اقتصاد، آموزش و زندگی اجتماعی را تحت الشعاع خود قرار داده است و زندگی صهیونیست ها بیشتر حول محور نظامی گری می چرخد. لذا من لازم دیدم که خوانندگان عرب و پژوهشگران مسائل صهیونیستی را در جریان جزئیات و مسائل ریز تحولات جاری در اسرائیل قرار دهم.

·         رژیم صهیونیستی اخیرا بر روی این مساله تاکید داشت که تمامی افراد دارای تابعیت “اسرائیلی” باید سوگند وفاداری به “هویت یهودی رژیم صهیونیستی و دموکراتیک بودن آن” یاد کنند. موضع شما در قبال این مساله چیست و به نظر شما، این تصمیم چه تاثیری می تواند بر روی فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی سال 48 داشته باشد؟

** این مساله به شدت خطرناک است و به نظر من باعث بروز اختلافات و درگیری های سیاسی و قضایی خواهد شد. مساله نخست؛ مخالفت ما با این امر در اشکال مختلف آن است و مساله دوم اینکه هویت یهودی و دموکراتیک بودن آن به هیچ وجه قابل جمع نیستند؛ لذا به نظر من، ما با یک بحران شدید در این زمینه مواجه خواهیم شد که معلوم نیست سرانجام آن به کجا ختم شود، اما من به شدت نسبت به تشدید فشارها علیه فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی سال 48 نگران هستم.

·         آخرین سوال.. مهمترین مشکلات قشر تحصیلکرده در داخل اراضی اشغالی سال 48 فلسطین چیست؟

** از جمله مهمترین مشکلات این قشر می توان به فقدان وجود سازمانی اشاره کرد که بتواند آنها را در یکجا جمع کند. هر کدام از این افراد به تنهایی به دنبال حل مشکل خود هستند؛ بدون اینکه ـ جز در موارد نادر ـ کسی بخواهد کمکی به آنها بکند. از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی سعی در بیگانه سازی تعدادی از افراد تحصیلکرده از فرهنگ فلسطینی و هماهنگ سازی و پرورش آنها بر اساس خواسته ها و رویکردهای خود را دارد؛ به طوری که بتواند گرایشات ملی گرایانه و ناسیونالیستی آنها را تا حد ممکن کاهش دهد. علاوه بر این، مراکز انتشاراتی که حمایت های لازم از آثار تحصیلکردگان خلاق و مبتکر را انجام دهند وجود ندارد و از همین رو، نویسندگان مجبور می شوند خود شخصا با تحمل شرایط اقتصادی سخت و بسیار دشوار این کار را انجام دهند و من لازم می دانم که فضای بیشتری برای بیان آراء و اندیشه ها و نشر فرهنگ فلسطینی حد اقل در داخل جهان عرب فراهم آید و به عبارت دیگر، در راستای طرحی هدفمند و برنامه ریزی شده، فرصت لازم برای حمایت از ابداعات و نوآوری های فکری فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی سال 48 و منتشر کردن آنها فراهم آید تا جهان عرب بیش از پیش با این آثار آشنا شود. البته منظور من تلاش ها و اقدامات فردی نیست، بلکه همکاری هدفمند و برنامه ریزی شده است که مستلزم تشکیل موسسات و سازمان هایی است که حمایت های لازم از قشر تحصیلکرده فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی سال 48 را فراهم آورند و زمینه تداوم بقا و ابراز وجود آنها را فراهم سازند.

لینک کوتاه:

کپی شد