همسر ابراهیم حامد فرمانده اسیر گردان های شهید عزالدین قسام شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی “حماس” تاکید کرد که شوهر وی نمایش جالبی در زمینه ایستادگی و مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی از خود نشان داده است.
نظامیان رژیم صهیونیستی ابراهیم حامد را 6 سال قبل و به اتهام فرماندهی گردان های شهید عزالدین قسام در کرانه باختری و برنامه ریزی برای اجرای چندین عملیات شهادت طلبانه که در جریان آنها دهها صهیونیست به هلاکت رسیدند، بازداشت نمودند.
اسماء حامد همسر ابراهیم در گفتگوی ویژه با مرکز اطلاع رسانی فلسطین در شهر امان پایتخت اردن خاطر نشان کرد که همسر وی در زندان های رژیم صهیونیستی دست به اعتصاب غذا زده بود و تنها پس از آن حاضر به لغو این اعتصاب شد که کادر رهبری اسرا در داخل زندان های صهیونیستی به توافقی با مسئولان زندان صهیونیستی دست یافت که به موجب آن مقرر شد از حبس انفرادی به اتاقی ویژه در نزدیکی بخش محل نگهداری تمامی اسرا انتقال پیدا کند و پس از مدت سه ماهه به بخش عادی زندان که دیگر اسرا در آنجا نگهداری می شوند، انتقال یابد.
اسماء حامد که خود نیز آزاده به شمار می رود، تصریح کرد که خود و فرزندانش به اقدام شوهرش و راه جهاد که وی برای مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و اخراج اشغالگران صهیونیست از خاک فلسطین انتخاب کرده است، افتخار می کند.
در زیر متن کامل این مصاحبه مرکز اطلاع رسانی فلسطین با همسر فرمانده اسیر گردان های قسام از نظر خوانندگان محترم می گذرد:
درباره جزئیات توافقی که بر روی اعتصاب غذای شوهرتان که قرار بود روز یکشنبه 13/4 آغاز شود، تاثیر گذاشت، توضیح دهید؟
ـ ابراهیم اعلام کرده بود که در روز یکشنبه مورخه 13/4/2014 در اعتراض به عدم انتقالش از حبس انفرادی به بخش عادی پس از گذشت 3 ماه دست به اعتصاب غذا خواهد زد؛ چرا که باید روز پنجشنبه 9/4 از حبس انفرادی خارج می شد.
اما مراجع صهیونیستی ضمن نقض توافق حاصل شده، از تمدید سه ماهه مدت حبس انفرادی خبر داده بود تا دوران حبس انفرادی ابراهیم به 6 ماه افزایش پیدا کند. این تصمیم از سوی سازمان اطلاعات و امنیت داخلی رژیم صهیونیستی “شاباک” که مسئول اصلی رسیدگی به پرونده شوهرم است، اتخاذ شده بود و نه اداره زندان ها.
پس از گذشت یک روز از اتخاذ تصمیم شوهرم برای اعتصاب غذا از روز یکشنبه، 500 اسیر دیگر فلسطینی تصمیم به اعتصاب غذا به منظور همبستگی با ابراهیم گرفتند. شوهرم اعتصاب غذایش را از همان روزی که اعلام کرده بود، آغاز کرد و بسیاری از اسرا نیز به منظور اعلام همبستگی با وی دست به اعتصاب غذا زدند و از مصرف دو وعده غذایی خودداری کردند. در نتیجه رژیم صهیونیستی مجبور به مذاکره با کادر رهبری اسرا و ابراهیم شد تا جلوی همه گیر شدن اعتصاب غذا در زندان های دیگر گرفته شود.
بدین ترتیب، رژیم صهیونیستی در مقابل خواسته های شوهرم تسلیم شد و مقرر گشت که وی از حبس انفرادی به اتاقی جداگانه منتقل شود و به همراه سه اسیر دیگر به نام های احمد حامد، عثمان بلال و مهند شریتح در آنجا نگهداری شود و شاید هم ایمن حامد به آنها اضافه شود.
مراجع صهیونیستی همچنین به شوهرم اجازه داده بودند که نماز جمعه را به همراه دیگر اسرا به صورت دسته جمعی برگزار کند و همراه اسرا در زنگ تفریح حاضر شود و حتی با خانواده خود در کرانه باختری تماس تلفنی برقرار کند.
حکم حبس جزئی ابراهیم در تاریخ 7 ژوئیه آینده به پایان می رسد و کادر رهبری اسرا در حال بررسی وضعیت ضرار ابو سیسی است که از سال 2011 و از همان زمان بازداشت در حبس انفرادی به سر می برد و قرار است حکم حبس وی در روز جمعه آینده به پایان برسد.
چطور با شوهرت ارتباط برقرار می کنی و آخرین اخباری که از وی داری چیست؟ آیا وزارت خارجه اردن یا سفارت فلسطین و یا سازمان صلیب سرخ کمکی به شما ارائه داده اند؟
ـ هیچ راهی برای برقراری ارتباط میان ما و شوهرم وجود ندارد و ما هیچ خبری از وی در دست نداریم و تنها از طریق خانواده وی در کرانه باختری در جریان این اخبار قرار می گیریم. من با توجه به اینکه تابعیت اردنی دارم، به وزارت خارجه اردن مراجعه کرده و خواستار فراهم شدن زمینه ملاقات من و فرزندانم با ابراهیم شدم، اما این وزارتخانه با درخواست من موافقت نکرد و اعلام نمود که مساله ابراهیم حامد که تابعیت فلسطینی دارد، هیچ ارتباطی به این وزارتخانه ندارد.
پس از آن وزارت خارجه مرا به سفارت فلسطین ارجاع داد، اما سفارت نیز هیچ گونه همکاری با من نکرد و اعلام نمود که تو اسیر آزاد شده هستی و از ورود به فلسطین محروم شده ای. بدین ترتیب، من به سازمان صلیب سرخ مراجعه کردم که آن هم هیچ اقدامی انجام نداد و این بهانه را مطرح کرد که به خاطر توافقنامه ها و معاهدات امضا شده میان اردن و رژیم صهیونیستی نمی تواند هیچ کمکی به من بکند.
در این شرایط، تنها ارتباط من با شوهرم نامه های مکتوبی است که سازمان صلیب سرخ آنها را رد و بدل می کند و همواره این نامه ها دیر به دست ما می رسد؛ به طوری که شوهرم 4 ماه قبل از حبس انفرادی اش نامه ای را برای من فرستاده که هنوز به دست من نرسیده است.
در برخی موارد نیز، ارسال یک نامه حتی یک سال کامل طول می کشد و در یکی از این موارد، شوهرم نامه ای را به مناسبت عید فطر برای من ارسال کرده بود که پس از عید فطر سال بعد به دست من رسید. در برخی موارد نیز تنها پاکت نامه به دست من می رسد و هیچ برگه ای در داخل آن وجود ندارد.
کمی به عقب تر برمی گردیم؛ یعنی زمانی که شوهرت به مدت بیش از 8 سال تحت تعقیب قرار داشت و پس از آن توسط تشکیلات خودگردان بازداشت شد و در ادامه نیز به اسارت نظامیان رژیم صهیونیستی درآمد؟
ـ من در سال 1997 با ابراهیم در شهر سلواد ازدواج کردم و پس از آن ما به رام الله نقل مکان کردیم. داستان تعقیب ابراهیم در سال 98 آغاز شد؛ زمانی که مراجع صهیونیستی اعلام کرد گزارش های نظامی خطرناکی به دستش رسیده است که نشان می دهد ابراهیم عضو موثر گردان های قسام است. از همان زمان رژیم صهیونیستی شوهرم را به عنوان یکی از خطرناک ترین فعالان جنبش حماس در رام الله تحت تعقیب قرار داد.
حامد در سال 1998 توسط سازمان حفاظت اطلاعات تشکیلات خودگردان فلسطین که ریاست آنرا جبریل رجوب بر عهده داشت، بازداشت شد و به یکی از زندانیان همیشگی در زندان های سازمان حفاظت اطلاعات در شهرهای رام الله و اریحا در وسط کرانه باختری تبدیل شد. وی در نهایت زمانی از زندان آزاد شد که رژیم صهیونیستی در جریان انتفاضه الاقصی مراکز وابسته به تشکیلات خودگردان فلسطین را بمباران کرد تا بدین ترتیب ابراهیم پس از 2 سال و نیم حبس از زندان خارج شود.
من در فاصله سال های 2002 تا 2006 هیچ خبری از او نداشتم و رژیم صهیونیستی از زمان تعقیب ابراهیم از هیچ وسیله ای برای اعمال فشار یا شکنجه خانواده ما دریغ نکرد تا به خیال خود، ابراهیم را وادار به تسلیم کند. در همین راستا، نظامیان صهیونیستی به روستای ما حمله می کردند و برادران ابراهیم را بازداشت کرده و مانع از اقامه نماز صبح توسط اهالی می شدند. صهیونیست ها همچنین نیمه شب به روستا حمله می کردند و اقدام به جستجوی منازل و دشت ها برای پیدا کردن شوهرم می کردند و در کل برای تحقق هدف خود مجبور شدند بیش از 300 نفر از اهالی روستا را به منظور بازجویی بازداشت کنند.
اما وقتی که این رژیم از بازداشت شوهرم عاجز ماند، مرا تحت فشار گذاشت و در همین راستا، مرا بازداشت کرده و تحت تعقیب و شکنجه قرار داد. من در شهرک بیت ایل بازداشت شدم و سپس به زندان رمله که مختص اسرای زن بود، انتقال داده شدم. من 10 ماه بدون هیچ اتهامی غیر از اینکه زن ابراهیم حامد تحت تعقیب هستم، بازداشت بودم و پس از آن به اردن که تابعیت آنجا را داشتم، تبعید شدم.
نظامیان صهیونیستی در دوره بازداشت من، دست به تخریب منزل خانواده ما زدند و به فرزندانم (علی 15 ساله و سلمی 13 ساله) اجازه ندادند همراه من به امان بیایند تا اینکه آنها بعدا با مشکلات فراوان به من ملحق شدند.
8 سال بعد از تعقیب و گریزهای متوالی، نظامیان صهیونیستی صبح روز سه شنبه 22/5/2006 ابراهیم را بازداشت کردند.
وقتی فرزندانت درباره پدرشان سوال می کنند، چه جوابی به آنها می دهی؟
ـ در آغاز بازداشت ابراهیم، فرزندانم خردسال بودند و من از قهرمانی ها و رشادت های پدرشان برای شان صحبت می کردم و می گفتم که این را خدا پیش پای ما قرار داده است تا وطن فلسطینی مان را از دست اشغالگران صهیونیست نجات دهیم. اما الان که بزرگتر شده اند، پیگیر وضعیت پدرشان هستند و به فعالیت های جهادی و فداکاری های پدرشان در راه آزادی فلسطین افتخار می کنند. البته آنها هم مانند هر بچه دیگری در سراسر جهان دوست دارند، پدرشان کنارشان باشد و با آنها صحبت کند.
لطفا کمی درباره ابعاد شخصیتی ابراهیم حامد برای ما صحبت کنید؟
ابراهیم از لحاظ وجدان بشری یک انسان به تمام معناست و هم در میان اعضای خانواده و هم در میان همسایگان و آشنایان از احترام ویژه ای برخوردار است.
وی قبلا اقدامات بزرگی انجام داده است که از جمله آنها می توان به ملاقاتش با سالمندان و به ویژه بیوه زنان روستا اشاره کرد که کسی را نداشتند که به دیدار آنها برود و از نیازهایشان باخبر شود. وی جوانان مسجد را به همراهی خودش در جریان دیدارهایش با سالمندان تشویق می کرد و آشغال های قبرستان را جمع آوری می نمود. ابراهیم بین نماز مغرب و شام موعظه خوانی می کرد و پس از نماز جمعه و نیز طی روزهای ماه رمضان درس می داد.
ابراهیم قرآن را حفظ کرده بود و قبل از اینکه اسیر شود، در آستانه اتمام پایان نامه دوره کارشناسی ارشد در رشته روابط بین الملل در دانشگاه بیرزیت قرار داشت، اما اسارت مانع از این کار شد.
ابراهیم زمانی که در دانشگاه بیرزیت دانشجو بود، به عنوان یک پژوهشگر فعالیت می کرد و در ادامه به عنوان پژوهشگر امور آوارگان در دانشگاه آزاد قدس در رام الله مشغول به کار شد و تالیفات و پژوهش های متعددی درباره مساله فلسطین به چاپ رساند.
وی نخستین پژوهش خود درباره روستاهای فلسطینی تخریب شده در سال 48 را تحت عنوان “روستای زرعین” منتشر کرد و در مرکز خلیل سکاکینی به تهیه پژوهش ها و مطالعات متعدد درباره سالگرد فاجعه فلسطین پرداخت، اما بسیاری از این پژوهش ها در جریان عملیات های تفتیش و حملات نظامیان صهیونیست از بین رفت.
شوهرم همیشه به ما توصیه می کرد که برای وی در دوره حضورش در زندان کتاب بیاوریم و اکنون نزدیک به 7 کارتون کتاب دارد و البته تعدادی از آنها را نیز به اسرا هدیه کرده است؛ چرا که به هنگام نقل و انتقال از زندانی به زندان دیگر تنها مقدار محدودی از وسایل شخصی اش را می توانست با خود به همراه ببرد.
ابراهیم حامد در سال 2003 در معرض عملیات ترور قرار گرفت. لطفا جزئیات آنرا برای ما تشریح کنید؟
ـ شمار زیادی از نظامیان صهیونیستی به شهرهای رام الله و البیره حمله کرده بودند که جمعیت آنها در حدود 300 نفر بود. در این میان چند دستگاه خودروی غیر نظامی فلسطینی نیز وجود داشتند که عناصر یگان های ویژه با لباس شخصی در داخل آنها حضور داشتند. آنها برخی نقاط را به محاصره خود درآوردند و هدف اصلی شان ترور ابراهیم بود.
آنها در همین راستا چندین ساختمان مسکونی را هم محاصره کردند و سه نفر از همراهان ابراهیم به نام های حسنین رمانه، صالح تلاحمه و سید عبد الکریم شیخ قاسم را شهید و 29 تن دیگر را بازداشت نمودند.
شوهرتان چطور محاکمه شد و چه اتهاماتی از سوی رژیم صهیونیستی به وی وارد شده بود؟
ـ اتهامات متعددی علیه ابراهیم مطرح شده بود که از جمله آنها می توان به برنامه ریزی برای اجرای عملیات های شهادت طلبانه، دست داشتن در کشتار بیش از 78 صهیونیست، ساماندهی فعالیت های رهبران مختلف حماس اشاره کرد؛ به طوری که پرونده وی با 12 هزار صفحه یکی از قطورترین پرونده های قضایی محسوب می شد. محاکمه ابراهیم 5 سال به طول انجامید و در نهایت به 54 بار حبس ابد محکوم شد.
مساله مهم این است که ابراهیم هیچ اعترافی در دادگاه صهیونیستی نکرده بود و با وجود اینکه بیش از 6 ماه در بازداشتگاه المسکوبیه که مختص اعتراف گیری از اسراست، حضور داشت، حتی نام خودش را هم بر زبان نیاورده بود تا جایی که صهیونیست ها فکر کرده بودند شخص دیگری را به اشتباه به جای ابراهیم بازداشت نموده اند.
ابراهیم با این کار خود یکی از بهترین جلوه های ایستادگی و پایداری را رقم زد و با وجود شکنجه ها و فشارهای مختلف، هیچ کدام از دوستانش را لو نداد.
پیامی که دوست دارید به اسرای مرد و زن دربند زندان های صهیونیستی برسانید چیست؟
ـ از خداوند می خواهم که زمینه آزادی اسرای دربند زندان های صهیونیستی را فراهم کند و در عین حال، از خود اسرا نیز می خواهم که در برابر سازمان شاباک متحد و یکپارچه باشند؛ چرا که طی همین دو روز گذشته پیروزی خود بر رژیم صهیونیستی را ثابت کرده اند و با توسل به تجربه قدیمی اعتصاب غذا نشان دادند که حتی در داخل بازداشتگاه ها نیز قدرت مقاومت دارند.
ما با فعالیت های گسترده برای آزادی اسرا از زندان های صهیونیستی حمایت مان از مقاومت را اعلام می کنیم؛ زندان هایی که به قبرهای جهنمی برای اسرا تبدیل شده اند و مشکلات زیادی را برای آنها ایجاد کرده اند. واقعیت این است که رژیم صهیونیستی در این زندان ها بدون هیچ حساب و کتابی دست به هر کاری می زند و تمامی منشورها و معاهدات را زیر پا می گذارد. در قبال این وضعیت، ما راهی جز توسل به مقاومت نداریم.