در چندروز اخیر خبر سفر آقای مشعل، رییسدفتر سیاسی حماس از سوی وزارت خارجه ایران منتشر شده است. این سفر پس از چندسال وقفه انجام میشود؛ دلیل این وقفه سه، چهارساله چیست؟
قبل از هر مسالهای میخواهم در دو محور صحبتهایی داشته باشم. اول مربوط میشود به ماهیت روابطمان با جمهوریاسلامیایران و محور دوم هم سفر آقای مشعل به تهران. روابطمان با ایران یک روابط راهبردی است و مقامات درجه اول جنبش در دفتر سیاسی بر این مساله تاکید دارند. حماس همواره رابطهاش با ایران را متین، مستحکم و راهبردی میداند و اینطور نیست که متاثر از یک مساله سیاسی خاص باشد. آنچه ما را به جمهوریاسلامیایران پیوند میدهد، مساله و آرمان فلسطین است که در این مورد هیچ اختلافی نداریم. در رابطه با سفر آقای مشعل به تهران هم باید بگویم که یک هفته است هیاهو و جنجال در این مورد به راه افتاده است. کسانی هم که از رابطه ما با ایران مطلع هستند یا نیستند، شروع به اظهارنظر میکنند و چهبسا در مراحلی این اقدامات باعث آسیبزدن به روابطمان با ایران شود که هیچ خدمتی به واقعیت نمیکند. اما این سفر آغاز روابط با ایران نیست، بلکه جزیی از مناسبات ایران و حماس است. زمانش که فرابرسد، انشاءالله آقای مشعل را در ایران خواهیم دید.
برخی منابع عربی گفتهاند که سفر آقای مشعل به تهران با وساطت «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزبالله انجام میشود، شما این خبر را تایید میکنید؟
صرفنظر از صحتوسقم و همچنین کموکاست این خبر، رابطه ما با حزبالله و ایران بسیار مناسب و مستحکم است. اما هرکسی هم وساطت کند، ما مشکلی نمیبینیم. اما همانطور که عرض کردم مناسبات بسیار ممتازی داریم.
شما در حالی از طبیعیبودن و عادیبودن روابط حرف میزنید که چندروز پیش آقای «حمدان»، مسوول روابط بینالملل حماس از «بازگشت روابط ایران و حماس به روال عادی» صحبت کرده بود. این سخن به معنی عدم وجود روال عادی تا پیش از این بوده؟
هیچ مانعی در رابطه با سفر وجود ندارد، اما هروقت ضرورت آن احساس شود، این سفر انجام میشود. در رابطه با اظهارات آقای حمدان باید بگویم که قصد ندارم وارد مسایل اختلافبرانگیز شوم. اما در رابطه با مساله فلسطین، هیچ اختلافی وجود ندارد. حتی اختلافاتی که در برخی موارد وجود دارد، باعث نمیشود خللی در رابطه استراتژیک ایران و حماس ایجاد شود.
از رابطه راهبردی صحبت کردید، اما شما در بحران سوریه در جهت مخالفت با یک متحد استراتژیک دیگر ایران حرکت کردید.
سالهای ٢٠١١ و ٢٠١٢ که مورد اشاره شماست، دخالتی در امور داخلی کشورها نداشتیم.
موضع شما حداقل، حمایت از سوریه نبود.
بله، ما از هیچیک از طرفین چه نظام سوریه و چه معارضان سوری حمایت نکردیم و علیهشان هم صحبتی نداشتیم.
ولی برخی اقدامات حماس در راستای حمایت از معارضان سوری تعبیر شده. با این مصداق که دفتر حماس از دمشق به دوحه که از حامیان نخست معارضان است، انتقال یافت.
انتقال دفتر، دلیل دیگری داشته است. ممکن است در کشوری حضور داشته باشید که آنها که در رأس آن نظام هستند موضعی را از شما بخواهند که اساسا شما با آن موافق نباشید، بنابراین حضور شما دیگر در آن کشور امکان ندارد. نظام سوریه از حماس خواست تا موضعی را اتخاذ کند، اما حماس آنگونه موضعگیری نکرد و این اقدام خوشایند نظام سوریه نبود. بنابراین ما نخواستیم تجربه ناموفق رهبران پیشین فلسطینی و مقامات تشکیلات خودگردان را در مورد دیگر کشورها تکرار کنیم. چون موضع ما مورد قبول حاکمیت سوریه نبود، ناچار به ترک سوریه شدیم. رهبری نظام سوریه از ما موضعی در حمایت از دمشق خواست که ما آن را رد کردیم، چرا که طبق تجربه رهبران پیشین فلسطینی، دخالت در امور داخلی کشورها، موفق و به نفع ملت فلسطین نبود. موضع ما در مورد سوریه در قالب یک بیانیه رسمی در سال٢٠١٠ ارایه شد. این بیانیه اعلام کرد که حماس هیچگاه کمکهای طرفی را که به آرمان فلسطین کمک کرده، فراموش نکرده و نخواهد کرد. بعد اینکه حماس از هرگونه دخالت در امور کشورهای مسلمان و عربی پرهیز میکند و اعتقاد حماس بر این است که حل بحران سوریه از طریق طرفهای سوری انجام شود و مخالفت با هرگونه دخالت بیگانه و نظامی در امور سوریه را هم اعلام کردیم.
اگر موضعتان بیطرفی بود، چرا «دوحه» که از حامیان درجه یک معارضان سوری است و همچنین در مورد سوریه با ایران اختلافات شدیدی دارد را انتخاب کردید؟
برای ما، مهم حضورمان داخل فلسطین است. اما به هر حال مهاجرتهای اجباری به دلیل مشکلات گذرنامهها، برگههای عبورمان و شناسنامههایمان بر ما تحمیل شد. به همین دلیل هر کدام از مقامات «حماس» به یک کشور رفتند. همه عزیزان به قطر نرفتهاند و طبق مدارکی که داشتند کشورهای مقصد را انتخاب کردند. مثلا آقای «موسی ابومرزوق» به دلیل اینکه گذرنامه مصری در اختیار داشتند به مصر رفتند. عزیزان دیگری هم به ترکیه رفتند. آقای مشعل هم چون مدارک قطر را در اختیار داشند به این کشور رفتند. اینگونه نیست که به اختیار خودشان بوده است. این درحالی است که تنها کشوری هم که آقای مشعل را پذیرفتند، قطر بود.
یعنی ایران ایشان را نپذیرفت یا درخواستی از سوی ایشان نشد؟
همانطور که عرض کردم حضور ما در هر پایتختی اعم از «تهران»، «دمشق» یا «دوحه» به این معنی نیست که مواضع خودمان را تغییر دهیم. یک سری مسایل وجود دارد که مهمترین آن مساله آرمان فلسطین است. حالا ممکن است یک سری مسایل دیگر هم در ارتباط با کشوری که در آن حضور داریم، وجود داشته باشد اما ما مواضعمان ثابت است. شکر خدا، ما در تصمیمگیریهای خود آزاد هستیم. البته این حرف، معنای این را نمیدهد که ما یک ابرقدرت باشیم. اما اگر آقای مشعل به جای «دوحه» به «تهران» میآمدند، به معنای این هم نبود که ما، جزیی از تصمیمات آن کشور و تابع سیاست آنها باشیم. درست است که هرجا ما استقرار پیدا کنیم، شرایط محیطی ممکن است برای ما محدودیتهایی ایجاد کند اما سعی کردیم که در برابر شرایط مقاوم باشیم و تحتتاثیر آن قرار نگیریم.
با شروع بهار عربی حماس به سمت ترکیه و مصر رفت. به نظر میرسد رابطه ویژهای با ترکیه دارید. لااقل سفرهای متعدد آقای مشعل به ترکیه آن هم در دورانی که به ایران نیامدند، اینگونه تعبیر شده است.
شرایط خاصی در ترکیه پدید آمد که لازم شد ما در آنجا حضور داشته باشیم. طی سالهای گذشته اگر سفری از سوی مقامات حماس به ترکیه انجام میشده، براساس دعوت مسوولان آن کشور بوده است. همانطور که عرض کردم هروقت هم که شرایط مهیا شود، آقای مشعل در تهران خواهد بود، اما آنچه مهم است مناسبات حماس با ایران است که هیچگاه منفصل و منقطع نشده است. این روابط همواره مستمر بوده و در سطوح مختلف دیدارها و سفرها به ایران انجام میشده است. آقایان «ابومرزوق»، «اسماعیل هنیه»، «اسامه حمدان» و… به تهران آمدهاند. اگر به جدول آن دیدارها نگاهی بیندازید متوجه میشوید که تقریبا هر دو ماه، یک دیدار انجام شده است. شما یک شخص را محور قرار ندهید.
به گفته شما، سفر به ترکیه بنا به دعوت بوده. آیا دلیل سفرنکردن آقای مشعل به تهران در این سالها، به معنی دعوت نشدن از اوست؟
اجازه بدهید به این مساله اشارهای نداشته باشم.
اظهارات آقای مشعل بهعنوان شخصیت حقوقی – رییس دفتر سیاسی حماس – در نظر گرفته میشود. ایشان تعریف و تمجیدهایی که از ترکیه انجام میدهد، در راستای ایجاد توازن است؟ مثلا اینکه آقای اردوغان را رهبر جهان اسلام خوانده بود.
این اظهارنظری که از آقای مشعل نقل شده، درست نیست. ایشان به اردوغان گفته بود که شما «یکی» از رهبران جهان اسلام هستید. باز هم تاکید میکنم که آقای اردوغان یک نمونه قابل توجه در کشورهای اسلامی است. ایشان برای کشور ترکیه، بهعنوان یک رهبر کشور اسلامی، نمونه موفقی بوده است. دوم اینکه ما آن قدرت را نداریم که به یکی این لقب را بدهیم و به دیگری ندهیم. حداقل او یک تجربه موفقی برای کشورش بوده است. ما همچنان میگوییم که ایشان یکی از رهبران جهان اسلام است.
شما ترکیه را نمونه موفق میخوانید. این چه نمونه موفقی است که با اسراییل رابطه دیپلماتیک دارد و شما هم با آن ارتباط صمیمانهای دارید؟
رابطه ترکیه و اسراییل مورد قبول ما نیست. ما موفقبودن ترکیه را در سطح کشور خودش میدانیم. آقای اردوغان در کشور خودش برای چندمین بار پیروز انتخابات شده است. همه کشورهای اسلامی با ترکیه مناسبات سیاسی دارند. همه کشورهای اسلامی از جمله ایران هم با ترکیه مناسبات سیاسی دارند و این معنا را نمیدهد که بخواهد سیاستهایشان را به ترکیه دیکته کنند. هر کشوری خودش مسوول سیاستهایش است. ما هر کشور اسلامی را که با اسراییل ارتباط داشته باشد، محکوم میکنیم.
حماس از بشار اسد حمایت نکرد، در حالی که قسمتی از کمکهای ایران از طریق سوریه به این جنبش منتقل میشد، اما مثلا در جنگ ٥٢ روزه ایران بیدریغ از فلسطین حمایت کرد. این مسایل، این را القا میکند که نگاه حماس به ایران استراتژیک نیست و تاکتیکی است.
بله؛ سوریه یکی از راههای ارسال کمکهای ایران به «حماس» بوده است. روابط ایران و حماس هم الان بسیار خوب است و روزهای آتی شاهد رشد فزاینده این روابط خواهیم بود. ما روابطمان را تاکتیکی نمیدانیم بلکه استراتژیک نگاه میکنیم. در یک خانواده هم کشوقوسهایی پیش میآید اما این مسایل باعث فروپاشی خانواده نمیشود. برای ما هم مهم است که با امت اسلامی بهصورت متوازن رابطه داشته باشیم. ممکن است در برخی موضوعات اختلاف وجود داشته باشد، اما مسیر و هدف همه ما فلسطین و آرمانهای آن است.
آیا شما قایل به فراز و نشیب در کمکهای ایران به حماس هستید؟ چون سال ٢٠١٢ آقای صلاح البردویل، از مقامات حماس گفته بود که ایران کمکهای مالیاش را به دلیل بحران سوریه، کمتر کرده است. شما این نوسانات را تایید میکنید؟
ما شرایط برادرانمان در کشورهای اسلامی را درک میکنیم. ممکن است برای کشورها شرایط خاصی پیش بیاید که قادر نباشند کمکهایشان را برسانند. اما ایران، در حد توانش، هر زمان که شرایطش مهیا بوده، کوتاهی نکرده است. نمیخواهم به مساله کم یا زیادشدن کمکها، بپردازم؛ درمورد این مساله مقامات ایرانی میتوانند اظهارنظر کنند. شاید حالا اختلافهایی بین کشورهای عربی و اسلامی باشد، اما ایران همواره کمک کرده و این اقدامات را انجام میدهد و هیچگاه کوتاهی نکرده است.
آیا کشورهای دیگر مثل ترکیه و مصر در ابعادی که ایران کمک میکند، به آرمان فلسطین یاری میرسانند؟
کمکهای مالی و سیاسی را همه کشورها هم انجام میدهند که در همینجا باید از آنها تشکر کنم و این را بگویم که بدون کمکهای کشورهای عربی و اسلامی ما قادر نبودیم مقابل رژیم صهیونیستی ایستادگی کنیم. در رابطه با ایران هم باید اذعان کنم کمکهای ایران به مبارزات ملت فلسطین، یک اثر روشن و انکارناپذیر دارد؛ چه در بعد سیاسی و چه در بعد مالی. اما در رابطه با کمکهای نظامی، این تنها ایران اسلامی بود که اینگونه کمکها را به مردم فلسطین ارایه کرد.
در برخی خبرها آمده بود که دفتر سیاسی حماس به تهران منتقل خواهد شد. آیا این تغییر مکان؛ صحت دارد و اگر صحت دارد، به قطع حمایتهای مالی قطر ارتباطی دارد؟
هیچگونه تغییری در رابطه با وضعیت حماس در کشورهای اسلامی بهخصوص دوحه ایجاد نشده؛ این خبر یک سایت صهیونیستی است که غیراز دروغپردازی کاری نمیکنند. اما اعلام میکنم که در رابطه با شرایط استقرارمان در این کشورها هیچ تغییری ایجاد نمیشود.
حزبالله لبنان برای مبارزه با معارضان مسلح و تروریستهای سوریه، در این کشور وارد جنگ شد. آیا احساس نمیکنید اگر حماس با «بشار اسد» میماند، در حال حاضر روابطش با «ایران» و «حزبالله» بهتر بود؟
ما فکر میکنیم موضعی که گرفتیم، موضعی اصولی بوده است. کسانی هم بودند که از بیرون، در امور داخلی سوریه دخالت کرده که زیان کردند و همچنان زیان میبینند. از این منظر که توانمندیها و انرژیشان تحلیل میرود، نفراتشان را از دست میدهند و باعث تنش بین طرفها شده اند. ما معتقدیم اگر بنا بر دخالت است، بهتر است یک دخالت سازنده باشد که منجر به آشتی و سازش بین طرفین شود، اما ما تصمیم گرفتیم که در امور داخلی کشورها دخالت نکنیم.
دخالت نیروهای خارجی در سوریه را مضر میدانید، درحالیکه عربستان بهصورت روشن وارد بحرین شده است. شما بهعنوان جنبشی که در جهان اسلام با همه کشورها ارتباط دارید، چرا درمورد بحرین سکوت کردید؟
ما یک موضع کلی داریم که در امور داخلی کشورها دخالت نکنیم. یکی از مولفههای موفقیتهای حماس بهعنوان یک جنبش رهاییبخش، این است که امت اسلامی را در نظر گرفتیم؛ جریانی که از جنبش حمایت میکند، تنها اعضای جنبش نیستند بلکه جریانهایی از کشورهای «بحرین»، «ایران»، «عربستان»، «مالزی»، «سوریه» و… هستند. ما وظیفه خودمان میدانیم که در جهت وحدت جهان اسلام باشیم. مثلا آقای «هنیه» قبل از یک سفرشان به تهران، در «منامه» و «کویت» بودند. تنها پروژهای که در جهان اسلام که همه از جمله لاییک، ناسیونالیست و… از آن حمایت میکنند، مساله فلسطین است. بنابراین بر ما واجب است که چون مساله فلسطین مسالهای وحدتبخش است، ما هم موجب تفرقه نشویم.
اخیرا آقای محمود الزهار از مقامات حماس با یکی از رسانهها (بیبیسی) مصاحبهای کردند و ضمن ادعای دخالت ایران در امور شیعیان یمن و عراق، آن را برخلاف وحدت مسلمانان دانستند. نظر شما در مورد این اظهارات چیست؟
من پس از پخش آن مصاحبه با آقای «الزهار» تماس گرفتم و ایشان این اظهارات را تکذیب کردند. اما به دور از این مساله، آنچه مهم بوده این است که جنبش حماس بهعنوان یک جنبش رهاییبخش این ماموریت را دارد که بین جهان اسلام وحدت را برقرار کند. برخی میگویند حماس برای ایران در مناسباتش، شرطهایی قایل شده است یا به سیاست خارجی ایران انتقاد میکند. اما ما در جنبش حماس هیچگونه تحمیل و شرطی را برای هیچ کشوری قایل نمیشویم و همانطورکه عرض کردم، بخشی از محیط پیرامونی که در آن قرار گرفتهایم، ما را تحتتاثیر قرار میدهد. من مثالی میزنم. من و شما دو دوست هستیم. شما موضعی را در ارتباط با دوست سوم اتخاذ میکنید. اما من نمیتوانم شرایطم را به شما دیکته کنم. چراکه شما از من قویتر هستید. آنچه من میتوانم به نوبه خودم انجام دهم، انجام سیاستهایی در قبال سیاستهای شماست. اما در عین حال تلاشم این است که روابطم با شما متاثر از این موضوع نشود، چراکه شما دوست من هستید.