فرآیند عادیسازی روابطرژیم صهیونیستی و اعراب را میتوان در قالب سه مرحله سادهسازی نمود. مرحلهنخست، پذیرش و ایجاد روابط امنیتی و سیاسی پنهان، مرحله دوم پذیرشعادیسازی روابط در فضای نخبگانی و تبیین لزوم آن برای جامعه و در مرحلهسوم که مهمترین بخش فرآیند عادیسازی است، حساسیتزدایی اجتماعی است.
با گذشت شش دهه از اشغالسرزمینهای فلسطینی و پذیرش رژیم جعلی صهیونیستی در مجامع بینالمللی،روابط اعراب و رژیم صهیونیستی روند بسیار پرفراز و نشیبی را تجربه کردهاست. پس از پایان جنگهای چهارگانه میان اعراب و رژیم صهیونیستی، فرآیندعادیسازی اعراب و رژیم صهیونیستی همواره مورد توجه رسانهها و نخبگانمنطقه غرب آسیا بوده است. آنچه در این نوشتار به دنبال بررسی آن هستیم،نشان دادن یک فرآیند سهمرحلهای برای دستیابی به عادیسازی و رساندنروابط میان کشورهای منطقه و رژیم صهیونیستی به سطح راهبردی از سال 2000 بهاینسو است.
فرآیند عادیسازی روابط رژیمصهیونیستی و اعراب را میتوان در قالب سه مرحله سادهسازی نمود. مرحلهنخست، پذیرش و ایجاد روابط امنیتی و سیاسی پنهان، مرحله دوم پذیرشعادیسازی روابط در فضای نخبگانی و تبیین لزوم آن برای جامعه و در مرحلهسوم که مهمترین بخش فرآیند عادیسازی است، حساسیتزدایی اجتماعی است.مراحل اول و دوم از سال 2000 به اینسو به دلیل به وجود آمدن منافع مشترکعلیه محور مقاومت تا کنون با فراز و نشیبهای گوناگونی تداوم داشته است. طیدو سال گذشته به نظر میرسد اتاق فکرهای حامی عادیسازی روابط، مرحلهجدیدی را بهمنظور حساسیتزدایی میان افکار عمومی در خصوص رژیم صهیونیستیآغاز نمودهاند. علنی کردن روابط سیاسی و امنیتی، نشستهای علمی و فرهنگی،پذیرش تیمهای ورزشی صهیونیستی در سرزمینهای عربی و جایگزینی ایران بهجایرژیم صهیونیستی بهعنوان منبع دشمنی و تهدید، از مجموعه اقدامات جدّی طیدو سال اخیر است. در ادامه به بررسی مبسوطتر هر سه مرحله خواهیم پرداخت.
1- پذیرش و ایجاد روابط امنیتی و سیاسی پنهانی
پیشمقدمه عادیسازی روابط میانرژیم صهیونیستی و دولتهای عربی، برقراری روابط امنیتی و سیاسی حول منافعمشترک است. این روابط به طور جدی از سال 2006 و جنگ 33روزه با قدرتگیریمحور مقاومت و گروههایی چون حزبالله و حماس آغاز شد. روابط امنیتی وسیاسی میان اعراب و رژیم صهیونیستی خصوصاً میان ریاض و تلآویو تقویت ووارد فازی جدی شد.
پس از آغاز حمله رژیم صهیونیستیبه لبنان در سال 2006، عربستان بیانیهای علیه حزبالله صادر نمود: «کشورعربستان همانند گذشته بهحق ملتهای تحت اشغال برای مقاومت اعتقاد دارد واقدامات اشغالگران را در تغییر واقعیتها نمیپذیرد. عربستان نگرانی خود رااز حوادث دردناکی که در حال حاضر در فلسطین و لبنان میگذرد بیان میدارد واعلام میکند که باید بین مقاومت مشروع و ماجراجوییهای حسابنشده تفاوتقائل شد. عربستان معتقد است که در حال حاضر مسئولیت کامل این اقداماتغیرمسئولانه تنها بر عهده این عناصر است و آنها باید سختیهای پایانیبحرانی را که خود به وجود آوردهاند تحمل کنند.» همچنین سعود الفیصل، وزیرخارجه وقت سعودیها، در چندین نوبت مواضعی علیه حزبالله اتخاذ نمود.[1] طیجنگهای 22، 8 و 51روزه از سوی رژیم صهیونیستی علیه مقاومت غزه، ما شاهدموضعگیریهای کشورهای عربی علیه حماس و مقاومت و همچنین همکاری امنیتی،نظامی و مالی با رژیم صهیونیستی بودیم.
سید حسن نصرالله در مصاحبهایکه اوایل سال 95 با شبکه المیادین انجام داد، در خصوص نقش کشورهای عربی درجنگ 33روزه گفت: «مقاومت از طرف اسرائیل و اعراب هدف گرفته شده و ما بعد ازتوکل بر خدا، با جدیت تلاش میکنیم هرچند وقوع جنگ را بعید میدانیم. ماقدرت داریم که هر نقطهای در فلسطین اشغالی را هدف بگیریم…. اسرائیل ازپوششی غیرعلنی برخوردار است. اسرائیل در جنگ تموز [33روزه] از پوشش عربیبرخوردار بود. اسرائیلیها گفتند که در جنگ تموز [33روزه] یا جنگهای غزهاز برخی مسئولان در دولتهای عربی درخواستهایی دریافت کردهاند مبنی براینکه جنگ اسرائیل متوقف نشود. اسرائیل تمایل این کشورهای عربی رامیداند.»[2] سید حسن نصرالله پیش از این هم در مصاحبه با شبکه المیادین درسال 92 از نقش حمد بن جاسم وزیر خارجه قطر، حسنی مبارک و امیر نایف وزیروقت سعودیها در جنگ 33روزه پرده برداشته بود.[3]
پیشمقدمه عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و دولتهای عربی، برقراری روابط امنیتی و سیاسی حول منافع مشترک است. این روابط به طور جدی از سال 2006 و جنگ 33روزه با قدرتگیری محور مقاومت و گروههایی چون حزبالله و حماس آغاز شد. روابط امنیتی و سیاسی میان اعراب و رژیم صهیونیستی خصوصاً میان ریاض و تلآویو تقویت و وارد فازی جدّی شد. |
پیش از این گزارشهای متنوعی ازنقش کشورهای عربی در جنگهای غزه بهمنظور سرکوب مقاومت افشا شده است. ازمشهورترین این گزارشها ترور احمد جعبری فرمانده نیروهای قسام حماس از سویرژیم صهیونیستی با استفاده و ردیابی ساعت و خودکارهای اهدایی قطر به مقاومتدر روز آغاز جنگ 8روزه است. پایگاه فرانسوی موسوم به «End Times»، در اینباره اطلاعاتی به نقل از منابع اطلاعاتی فرانسه فاش کرده است. بر اساس اینگزارش، در جریان سفر امیر قطر به نوار غزه پیش از جنگ 8روزه، خانههای شمارزیادی از رهبران حماس از طریق خبرچینها و مزدورانی که همراه تیم امنیتیامیر قطر بودند، شناسایی شده بود. امیر قطر و هیئت همراهش در جریان سفر بهغزه خودکار و ساعتهایی را به رهبران حماس هدیه کردند که حاوی دستگاههایردیاب ماهوارهای بود که بهطور مستقیم با رژیم صهیونیستی در ارتباط و تماسبود. ترور احمد جعبری فرمانده گردانهای قسام، شاخه نظامی جنبش حماس، بههمراه یک فرمانده دیگر و سه نفر از برادرش در حمله هوایی رژیم صهیونیستینتیجه این کار اطلاعاتی قطر و رژیم صهیونیستی بود.[4]
پررنگ و مستحکم شدن روابط سیاسیو امنیتی اعراب و رژیم صهیونیستی طی دهه گذشته موضوعی است که اثبات آن سختبه نظر نمیرسد، اما آنچه باید به آن توجه کرد دامنهی آن و علنی شدن آنخصوصاً از سوی رسانه و مسئولین صهیونیستی طی دو سال گذشته است. به چراییعلنی کردن این روابط در بررسی مراحل بعدی فرآیند عادیسازی خواهیم پرداخت.
2- پذیرش عادیسازی روابط در فضای نخبگانی و تبیین لزوم آن برای جامعه
در مرحله دوم از فرآیندعادیسازی، ضمن تداوم روابط سیاسی و امنیتی، سعی میشود برای جامعه جهانعرب و اسلام، نزدیکی و عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بهصورت عقلانیتبیین شود. تغییر ماهیت نزاع جهان اسلام با رژیم صهیونیستی در کناربهرهگیری از شرایط منطقه، دشمنسازی مشترک، برجام و قدرت جمهوری اسلامی رامیتوان از اصلیترین مولفههای این مرحله دانست.
1-2- تغییر ماهیت نزاع اعراب و رژیم صهیونیستی از موضوعی مذهبی و هویتی به بشردوستانه و انسانی
به نظر اصلیترین ماهیت مرحلهدوم بهمنظور تبیین چرایی عادیسازی، تغییر ماهیت نزاع اعراب و رژیمصهیونیستی است. عادیسازی با بهرهگیری از کلیدواژه انساندوستانه وکمرنگکردن هویت اصلی ماجرای فلسطین یعنی سیطره صهیونیستم بر جهان اسلام،از سوی صهیونیستها بهطور جدی دنبال میشود. همچنین از سویی بسیارینخبگان مسئله فلسطین را تنها یک مسئله جهان عرب معرفی مینمایند تا ضمنکمرنگکردن نقش جمهوری اسلامی، فرآیند صلح را محتملتر نمایند.
بهطور نمونه میتوان به مرکزصلح شیمون پرز[5] اشاره نمود. مرکز مطالعات صلح شیمون پرز، آنگونه که دروبسایت اصلی آن آمده است، در سال 1996 میلادی از سوی شیمون پرز(رئیسجمهور رژیم صهیونیستی طی سالهای 2007-2014) افتتاح شده است. اینمرکز هدف خود را ترویج صلح میان رژیم صهیونیستی و همسایگان آن (بالأخص بینصهیونیستها و فلسطینیان) معرفی مینماید. این سازمان خود را غیرانتفاعی-غیرسیاسی مینامد و در برنامهها بهمنظور رسیدن به صلح واقعی سه زمینهفعالیت را برای خود معرفی نموده است:
1. بهداشت، درمان و آموزش
2. ترویج صلح (از طریق آموزش، هنر و فنآوری)
3. گسترش فضای کسبوکار و فعالیتهای محیط زیستی.[6]
«اوری سافر» مسئول اصلی مذاکراتمیان اعراب و صهیونیستها در دهه 90 میلادی و از شخصیتهای اصلی طراحیمذاکرات «اسلو»، امروزه مسئولیت این مرکز را بر عهده دارد. به نظر میرسداین مجموعه چندان فعالیتِ علمی و تصمیمسازی نداشته و تنها به رفتارهایانساندوستانه بهمنظور پذیرش رژیم صهیونیستی از سوی اعراب و تغییر ذهنیتافکار عمومی میپردازد.
در وبسایت این مجموعه اقدامات وپژوهشهای انجامشده از سوی این مرکز ارائه شده است. برخی کارهای انجامشده (2016-2004) در این مجموعه عبارتاند از: تبریک سال نو از سوی شیمونپرز و دعوت به صلح (2015)، سخنرانی شیمون پرز در یادبود بن گوریون (2014)،مقاله طرح صلح اعراب و اسرائیل: دوره جدید اقتصاد سیاسی (2012)، ورزشبهعنوان یک میانجی میان فرهنگی (2011)، بررسی اقدامات جهات حلوفصل مناقشه(2010)، استخدام کارگران فلسطینی در رژیم صهیونیستی (2010)، نقشه راهاقتصاد در چشمانداز رژیم صهیونیستی و فلسطین در وضعیت پایدار (2004).[7]
همانگونه که از مجموعه اقداماتو فعالیتهای این مرکز به نظر میرسد، اقدام آکادمیک و راهبردی کلان دراین مجموعه انجام نمیشود و بسیار در عرصه دیپلماسی عمومی فعالیت مینمایدکه اکثر اقدامات او ورزشی- فرهنگی بوده که مربوزط به سال 2005 به بعد است.
رویکرد فرهنگی رژیم صهیونیستیدر منطقه فقط مختص اعراب نبوده است، بلکه اجرای مراسم و نشستهای مختلف درکشورهای غیرعربی منطقه غرب آسیا از دیگر برنامههای رژیم صهیونیستیبهمنظور کمرنگتر کردن ماهیت اسلامی قضیه فلسطین است. نمونه این اقدام رامیتوان افتتاح مرکز بینالمللی چندفرهنگگرایی کوبا در سرزمینهای اشغالیدانست.[8] حضور تیم والیبال ساحلی رژیم صهیونیستی در دوحه و برافراشتنپرچم این رژیم برای نخستین بار در یک مسابقه ورزشی در منطقه عربی[9] و سفرپاپ تئوردوس رهبر قبطیهای مصر به سرزمینهای اشغالی برای تشییع جنازهابراهام اسقف قدس[10] مثالهایی مناسب برای نشان تلاش دوسویه اعراب وصهیونیسم برای سوق دادن مسئله فلسطین به موضوعی انساندوستانه است. ایننوشتار به معنی نادیده گرفتن موضوع انساندوستانه در مسئله فلسطین نیست،بلکه نشان از هدف کمرنگ و محو نمودن جنبه اسلامی و تاریخ اشغالگری رژیمصهیونیستی از سوی حامیان عادیسازی است.
2-2- ایرانهراسی و موازنهسازی برای مقابله با جمهوری اسلامی و محور مقاومت
ایرانهراسی و دشمنپنداریجمهوری اسلامی، دو کلیدواژه در مرحله دوم عادیسازی روابط میان اعراب ورژیم صهیونیستی است. حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین، در دیدار با مارکشنایر خاخام صهیونیستی بهصراحت تأکید کرد: «اسرائیل نهتنها قادر به دفاعاز خود است، بلکه میتواند از دیدگاههای اعتدالگرایان و کشورهای عربی درمنطقه دفاع کند و توازن قدرت در خاورمیانه به این عناصر معتدل و افراطگرابه اسرائیل تکیه دارد.» در پاسخ به اظهارات پادشاه بحرین، خاخام صهیونیستیو رئیس موسسه تفاهم نژادی در نیویورک میگوید: «دشمنی مشترکی که رژیمهایحاشیه خلیج فارس و اسرائیل در قبال حزبالله و حامیان ایرانی آن دارند،باید بهعنوان فرصتی برای ایجاد ائتلاف با این کشورها که در گذشته دشمندولت یهودی بودند، مورد استفاده قرار گیرد.»[11] نتایج ایرانهراسی و توازنعلیه محور مقاومت خصوصاً حزبالله لبنان، طی ماههای اخیر در حال به بارنشستن است. این اتفاق را در ادبیات سید حسن نصرالله و تقبیح نزدیکی اعراب وصهیونیستها میتوان مشاهده نمود. برخی تحلیلگران یکی از دلایل افزایشسطح تهدید حزبالله (حمله به انبارهای هستهای و بیولوژیکی) را افزایشامکان حمله و فشار علیه حزبالله با هماهنگی اعراب و رژیم صهیونیستیمیدانند.[12]
اظهارات بالا نمونهای بسیارملموس از اقناعسازی جامعه در خصوص عادیسازی روابط با توجیه مقابله باقدرت ایران است. موسسه «ای.دی.سی»، یک کالج از دانشگاه هرتزلیای رژیمصهیونیستی، خردادماه سال 94 در خصوص جمهوری اسلامی، اعراب و رژیمصهیونیستی، نظرسنجیای را از جامعه سعودی منتشر نموده است. در این نظرسنجیدر حالی 53 درصد ایران را بهعنوان بزرگترین دشمن خود معرفی نمودهاند کهتنها 18 درصد از آنان از رژیم صهیونیستی بهعنوان دشمن اصلی ناممیبردهاند. همچنین بر اساس این نظرسنجی نزدیک به 58 درصد از مردم، مشروطبه پذیرش طرح صلح عربی و بازگشت به مرزهای 1967 از سوی رژیم صهیونیستی،صلح اعراب و رژیم صهیونیستی را ممکن میدانند.[13] همچنین نتایج نظرسنجیموسسه مطالعاتی الجزیره از نخبگان 21 کشور عربی نشان میدهد که 75 درصد،ایران را تهدیدی برای جهان عرب میدانند.[14]
در مرحله دوم از فرآیند عادیسازی، ضمن تداوم روابط سیاسی و امنیتی، سعی میشود برای جامعه جهان عرب و اسلام، نزدیکی و عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بهصورت عقلانی تبیین شود. تغییر ماهیت نزاع جهان اسلام با رژیم صهیونیستی در کنار بهرهگیری از شرایط منطقه، دشمنسازی مشترک، برجام و قدرت جمهوری اسلامی را میتوان از اصلیترین مولفههای این مرحله دانست. |
این در حالی است که نظرسنجیشبکه الجزیره در آبان 86 نشان میدهد نزدیک به 93 درصد، صلح اعراب و رژیمصهیونیستی را غیرممکن میدانند.[15] این تغییر دیدگاه، نشاندهندهیموفقیتآمیز بودن تلاش جامعه نخبگانی کشورهای عربی برای اجرائی شدن مرحلهدوم فرآیند عادیسازی است.
ولید بنطلال شاهزاده معروف و میلیاردر سعودیها در گفتگو با روزنامه کویتی القبسصراحتاً سخن از اتحاد با رژیم صهیونیستی بهمنظور جلوگیری از نفوذ ایران بهزبان آورد: «آشوب کنونی در خاورمیانه، مسأله مرگ و زندگی را برای عربستانپیش آورده است، من میدانم که ایرانیها از طریق مسأله فلسطین، به دنبالبراندازی نظام عربستان هستند، به همین دلیل عربستان و اسرائیل باید باتقویت روابط خود و تشکیل یک جبهه واحد در مقابل ایران بایستند. با امت یهودو بلندپروازیهای دموکراتیک آن در مقابله با انتفاضه فلسطینی خواهم ایستادو تمام تلاش خود را برای نابود کردن هر تحرک عربی که به دنبال محکوم کردناسرائیل باشد، انجام خواهم داد زیرا به نظر من توافق عربی- اسرائیلی ضرورتیبرای مقابله با تهدیدات ایرانی در آینده است.»[16]
ایرانهراسیو متهم نمودن ایران، یک فرآیندی چندساله از سوی اعراب است که یکی ازمولفهها و اهداف آن، عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است. حضور نظامیایران در سوریه و عراق، افزایش نقش انصارالله در یمن، برجام و تبلیغ نزدیکیایران و آمریکا و در نتیجه قدرتمند شدن جمهوری اسلامی همگی کاتالیزورهاییبرای افزایش ایرانهراسی و تبیین دلیل نزدیکی و عادیسازی روابط میان رژیمصهیونیستی و اعراب طی چند سال گذشته است.
3- حساسیتزدایی اجتماعی از عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی
اما آنچه بهنظر میرسد امروزه در حال اجرا است، چیزی غیر از برقراری روابط سیاسی وامنیتی پنهانی در منافع مشترک و تلاش برای توجیه افکار عمومی بهمنظورعادیسازی و لزوم نزدیکی و یا صلح میان اعراب و رژیم صهیونیستی است. امروزهرسانهها و نخبگان حامی عادیسازی و پذیرش رژیم صهیونیستی در منطقه، واردمرحله حساسیتزدایی از داشتن رابطه و شناسایی رژیم صهیونیستی برای افکارعمومی بهخصوص جامعه کشورهای عربی شده است؛ زیرا در صورتی که حتی جامعهکشورهای عربی، مقاومت و جمهوری اسلامی را دشمن بپندارند و احساس دشمنی نسبتبه رژیم صهیونیستی کاسته شود، اما به دلیل سالها خیانت، جنگ و رفتارهاینژادپرستانه و جنایتآمیز رژیم صهیونیستی، همچنان ارتباط با رژیم صهیونیستیبا حساسیت و مقاومت در مقابل آن مواجه خواهد شد. لذا باید تدابیر ورفتارهایی برای حساسیتزدایی اجتماعی اتخاذ شود.
1-3- علنی کردن روابط سران و صراحت بیان در عادیسازی روابط
علنی کردنروابط مسئولین سیاسی و چهرهای سیاسی و امنیتی اعراب با رژیم صهیونیستیسناریویی است که هرچند نشاندهندهی عمق روابط میان هر دو است، اما توجهرسانهای و واکنشهای گوناگون حول آن و نیز تکرار و تداوم آن برای مخاطبجهان عرب، حساسیتزدایی را به همراه خواهد داشت. هنوز از تیتر شدن جمله«نخستین مصاحفه علنی یک مقام صهیونیست و سعودی» پس از دیدار موشعه یعلونوزیر جنگ رژیم صهیونیستی با ترکی الفیصل رئیس پیشین سرویس اطلاعاتی عربستاندر کنفرانس امنیتی مونیخ، بیش از سه ماه نگذشته است، اما شاهد رسانهایشدن دیدارها، سخنانی صریح و خبرهایی از همراهی اعراب و صهیونیستهاهستیم.[17]
علنی شدنکمک 80 میلیارد دلاری ملک سلمان به نتانیاهو در تبلیغات انتخابی در سال2015 توسط اسحاق هرتزوگ، عضو کنست و رهبر مخالفان دولت نتانیاهو،[18] افشایهمکاریهای امنیتی میان تلآویو و ریاض از سوی مسئول سابق موساد،[19] علنیکردن قرارداد نفتی تونس با یک شرکت صهیونیستی و ایجاد 4000 فرصت شغلی،[20]رسانهای شدن دیدار عکاشه نماینده پارلمان مصر با سفیر رژیم صهیونیستی درقاهره[21] و… مجموعهای از اظهارات علنی بهمنظور حساسیتزدایی اجتماعیطی دو ماه اخیر است.
2-3- القای پیروزی اعراب در صورت عادیسازی و اجرای طرح صلح عربی
به نظرمیرسد سناریوی دیگری که برای کاهش حساسیتزدایی انجام میشود، بزرگنماییطرح صلح عربی و القای پیروزی اعراب در کنار بازگشت آرامش به منطقه عربی ورونق اقتصادی، علمی و ورزشی در صورت عادیسازی روابط است.
اظهاراتبیپرده انور عشقی، سفیر پیشین سعودیها در آمریکا، رئیس مرکز مطالعاتاستراتژیک و حقوقی خاورمیانه واقع در جده و شخصیت نزدیک به صهیونیستها،سناریو عادیسازی روابط اعراب به بهانه طرحی جدید را نشان میدهد. انورعشقی که در ماههای اخیر با دیدار علنی خویش با دوری گلد مدیرکل وزارت امورخارجه رژیم صهیونیستی، باب جدیدی به روی روابط اعراب و سعودیها گشود، درگفتگوی خود با شبکه الجزیره ضمن حمایت ضمنی از طرح فرانسه میگوید: «اگرنتانیاهو اعلام کند که طرح صلح عربی را میپذیرد و همه حقوق فلسطینیها رابه آنان میدهد، عربستان سعودی ساخت سفارت خود در تلآویو را آغاز میکند.من به ایرانیها درباره این موضوع (حمایت از مقاومت) گفتم که شما ازفلسطینیها حمایت تسلیحاتی میکنید، ولی ما به آنها پول میدهیم. وقتی مابه فلسطینیها پول میدهیم از آنان میخواهیم که خوب زندگی کنند، ولی شمابه آنان سلاح میدهید تا خودشان را نابود کنند.»[22]
همچنین سخنان عجیب ترکی الفیصلدر مناظره علنی با یعقوب عمیدور، مشاور سابق امنیت داخلی نتانیاهو، که درموسسه سیاست خاور نزدیک «واشنگتن» برگزار شد، نشاندهندهی تلاش برایحساسیتزدایی و القای سودمندی عادیسازی روابط است: «اسرائیل با جهان عربصلح دارد و من معتقدم که میتوانیم با هر چالشی مقابله کنیم. طرح صلح عربیکه از سوی عربستان در سال 2002 ارائه شد، بهترین معادله برای برقراری صلحمیان اسرائیل و جهان عرب است. من همواره میگویم که با عقل اعراب و پولیهود میتوان به پیشرفت خوبی رسید. شما فکر کنید که اگر این دو را در کنارهم داشتیم، میتوانستیم در زمینههای علمی و تکنولوژی و مسائل انسانی وامور دیگر به چه جای خوبی برسیم.»[23]
در مرحله سوم عادیسازی روابط میان اعراب و رژیم صهیونیستی یعنی حساسیتزدایی اجتماعی دو محور علنی کردن روابط سران و صراحت بیان در عادیسازی روابط و القای پیروزی اعراب در صورت عادیسازی و اجرای طرح صلح عربی بهطور جدی دنبال میشود. |
اصرار بر طرح صلح عربی سال 2002پس از مطرح شدن طرح صلح فرانسه که بسیار به آن نزدیک است،[24]نشاندهندهی این موضوع است که سعی میشود با تکرار و القای پیروزی ازحساسیت اجتماعی رابطه با رژیم صهیونیستی کاسته شود.
نتیجهگیری
عادیسازیروابط اعراب و رژیم صهیونیستی، همواره طرفداران و مخالفان زیادی میاننخبگان منطقهای و بینالمللی داشته است. فرآیند عادیسازی روابط رژیمصهیونیستی و اعراب را میتوان در قالب سه مرحله سادهسازی نمود: مرحله نخست، پذیرش و ایجاد روابط امنیتی و سیاسی پنهان، مرحله دوم، پذیرش عادیسازی روابط در فضای نخبگانی و تبیین لزوم آن برای جامعه و نهایتاً مرحله سومکه مهمترین بخش فرآیند عادیسازی است، حساسیتزدایی اجتماعی است. امروزهرسانهها و نخبگان حامی عادیسازی و پذیرش رژیم صهیونیستی در منطقه، واردمرحله حساسیتزدایی از داشتن رابطه و شناسایی رژیم صهیونیستی برای افکارعمومی بالأخص جامعه کشورهای عربی شدهاند؛ زیرا در صورتی که حتی جامعهکشورهای عربی، مقاومت و جمهوری اسلامی را دشمن بپندارند و احساس دشمنی نسبتبه رژیم صهیونیستی کاسته شود، اما به دلیل سالها خیانت، جنگ و رفتارهاینژادپرستانه و جنایتآمیز رژیم صهیونیستی، همچنان ارتباط با رژیمصهیونیستی با حساسیت و مقاومت در مقابل آن مواجه خواهد شد. لذا باید تدابیرو رفتارهایی برای حساسیتزدایی اجتماعی اتخاذ شود. باید توجه داشت کهحساسیتزدایی اجتماعی تصمیم و عملی متفاوت از پذیرش عادیسازی روابط درفضای نخبگانی و تبیین لزوم آن برای جامعه است.
در مرحله سوم عادیسازی روابطمیان اعراب و رژیم صهیونیستی یعنی حساسیتزدایی اجتماعی، دو محور علنی کردنروابط سران و صراحت بیان در عادیسازی روابط و القای پیروزی اعراب در صورتعادیسازی و اجرای طرح صلح عربی بهطور جدی دنبال میشود.
منبع: اندیشکده راهبردی تبیین