چهارشنبه 30/آوریل/2025

نقش باورهای آخرالزمانی در حمایت از اسرائیل

سه‌شنبه 31-می-2016

جنبشپنطیکاستی طیف وسیعی از فرقه‌ها را دربر می‌گیرد. نقطه افتراق این جنبش با دیگرگروه‌های مسیحیت سنتی تأکید بر تجربه فردی تعمید در روح‌القدس و عطایای روحانی است.

چکیده

جنبشپنطیکاستی از جمله جریان‌های مسیحی پروتستانتی به شمار می‌رود که رشدی سریع وجهانی داشته است. جنبش پنطیکاستی طیف وسیعی از فرقه‌ها را دربر می‌گیرد. نقطهافتراق این جنبش با دیگر گروه‌های مسیحیت سنتی تأکید بر تجربه فردی تعمید در روح‌القدسو عطایای روحانی است.پنطیکاست‌ها به لحاظ آموزه‌ایپروتستانی هستند و عقاید پیشاهزاره‌گرایی و بنیادگرایی در همۀ فرقه‌های آن مشترکاست. این جریان به دلیل ویژگی‌های منحصربه‌فرد، در سطح جهانی رشدی سریع داشته است.

 ویژگی‌هایی که لزوماً اعتقادی و دینینیستند و بیشتر از تکنیک‌های جذب مخاطب بهره برده‌اند. مؤلفه‌هایی همچون مخاطب‌شناسی،سرمایه‌گذاری بر کودکان و نوجوانان، جلب مشارکت اقشار آسیب‌پذیر، زنان و گروه‌هایحاشیه‌ای، القای ناکارآمدی اسلام و تأثیر شگفت‌انگیز ایمان مسیحی بر زندگی ایمان‌داران،حمایت‌های مالی کلان بنگاه‌های بین‌المللی به رشد این جریان کمک کرده است. انتظارایام آخر و حکومت مسیحایی در سرزمین مقدس موجب شده این جریان حمایت‌های همه‌جانبه‌ایاز رژیم غاصب صهیونیستی داشته باشد و کشورهای مسلمان و ایران _ که دروازه ورود بهکشورهای منطقه است _ آماج هجوم تبشیری این جریان باشد.
واژگان کلیدی
جنبش پنطیکاستی، تعمید در روح‌القدس،مسیحیت، پیشاهزاره‌گرایی، آخرت‌شناسی.
مقدمه
دنیای مسیحیت در قرن بیستم شاهد ظهورجنبش‌های جدید بسیاری بوده که از آن جمله می‌توان به جنبش‌ پنطیکاستی اشاره کرد.این جنبش _ که از دل پروتستانیسم سر برآورد _ اولین‌بار به طور رسمی در امریکایشمالی ظهور کرد. جنبش پنطیکاستی نام خود را از آیاتاول اعمال رسولان اخذ کرده است که بر وقایعی که در روز پنطیکاست بر حواریون گذشتدلالت دارد (Whalen 2000).
پنطیکاستی‌ها بر این عقیده‌اند کهتمام مسیحیان باید نوعی تجربه دینی را بعد از ایمان جست‌وجو کنند. به این تجربهدینی، تعمید در روح‌القدس می‌گویند. نشانه تعمید در روح‌القدس، تکلم به زبان‌هاست.روح‌القدس با دادن «عطایای روحانی» به ایمان‌داران، آنانرا قدرتمند می‌سازد. اصلی‌ترین آموزه جنبش پنطیکاستی این است که در زمان حاضر نیزدست‌یابی به «عطایای روحانی» امکان‌پذیر است. جنبش پنطیکاستی حول امور احساسی،شهودی، عرفانی و ماورایی می‌چرخد. اموری چون عطایای روح‌القدس، معجزه، شفا و خواباز مؤلفه‌های این سیاق از دین‌داری است که بر تجربه شخصی و انباشتگی از روح‌القدستأکید دارد (Eliade 1987:229). به لحاظ الهیاتی، این جنبش اشتراک‌هایبسیاری با بنیادگرایی مسیحی دارد؛ به طوری که اکثر جنبش‌های پنطیکاستی خود رابنیادگرا می‌دانند. گرچه همه بنیادگرایان خود را پنطیکاستی نمی‌دانند.
تاریخ جنبش پنطیکاستی را می‌توان بهدو دوره تقسیم کرد:
1.
پیش از رسمیت: این دوره از زمانحواریون آغاز شده که شواهد کتاب مقدسی برای آن وجود دارد و تا قرن نوزده درتاریخمسیحیت وجود داشته است. در این دوره، جنبشی خاص با نام جنبش پنطیکاستی وجود نداشتهاست.
2.
بعد از رسمیت: این دوره از همانابتدای قرن بیستم آغاز شد و پنطیکاستی‌ها به طور رسمی در قالب یک جنبش به صحنهاجتماع وارد شدند.
پنطیکاست‌ها با تمسک به شواهد کتابمقدسی به تبلیغ آموزه‌های خود در میان ایمان‌داران و مسیحیان می‌پردازند. برایمثال، به شواهدی از تجلیات غیرمعمول روح‌القدس که در عهد جدید آمده است اشاره می‌کنـند.در «اعمال رسولان» باب اول آیه 8، عیسی (ع) به آمدن روح‌القدس بشارت می‌دهد و دربـاب دوم، آیات اول تا چـهارم نیز تجلی روح‌القدس بر مردم را در اورشـلیم توصیف می‌کند.در «نامه اول پولس به قرنتیان» (باب 12-14) به معرفی عطایای روحانی به وسیله روح‌القدسمی‌پردازد و از تکلم به زبان‌ها، نبوت و شفای معجزه‌آسا به عنوان عطایای روحانییاد می‌کند.

جنبشپنطیکاستی وام‌دار جریان‌ها و شخصیت‌های تأثیرگذاری است که پیش از این‌که به طوررسمی و در قالب یک جنبش مطرح شود، در بستر مسیحیت زمینه بروز و پذیرش آن را فراهمآورده بودند. برخی جنبش‌های کاریزمایی که در قرن 19 وجود داشتند و بر ظهور جنبشپنطیکاستی تأثیر گذاشتند از این قرارند: جنبش تقدس، کواکرها، متدیست‌ها و جنبش‌هایدرمان‌گرا.
خاستگاه جنبش پنطیکاستی
با وجود تشتت آرایی که در زمینهخاستگاه این جنبش وجود دارد، تعیین یک جنبش، فرقه یا شخصیت مشخص به عنوانپدیدآورنده آن بسیار مشکل است و نمی‌توان به طور متقن و صریح در مورد آن سخن گفت.دو شخصیت محوری در جنبش پنظیکاستی مطرح هستند. ویلیام جوزف سیمور _ بنیان‌گذار اینجنبش شناخته شده _ و چارلز پرهام کسی بود که جنبش را درسطح جهانی معرفی کرد و آن را گسترش داد.
انشعابات
گرچه جنبش پنطیکاستی انشعابات وانشقاق‌های بسیاری را در خود شاهد بوده است؛ اما عمده‌ترین انشقاق در این جنبش برسر مسایل الهیاتی است.درگیری‌های الهیاتی سبب شد سه گروهپنطیکاستی شکل گیرند:
1.
تثلیث‌گرایان تقدسی قائل به عمل دوممسیح؛
2.
قائلان به نظریه بابتیستی فینیش ورک(تثلیثی بابتیستی)؛
3.
قائلان به نظریه بابتیستی فینیش ورک(یگانه‌باور بابتیستی)(Blumhofer 1989: 92).

عمل تمام شده مسیح
همه پنطیکاست‌ها به سه عمل فیض معتقدند:1. تولد روحانی یا ایمان، 2.تقدس، 3. تعمید در روح‌القدس.نظریه فینیش ورک را ویلیام اچ دورهام در سال 1908مطرح کرد؛ به این گونه که تولدروحانی و تقدس را یک فیض می‌دانست. این نظریه در میان بیشتر پنطیکاست‌هایامریکایی _ به‌ویژه افرادی که زمینه کزویکی و بابتیستی (تعمیدگراها) داشتندمقبول افتاد. جماعت ربانی با این دیدگاه در سال 1914 تأسیس شد (mapes Anderson 2005: 7029). در این نظریه عقیده بر این است کهتنها دو تجربه «نجات» و «تعمید روح‌القدس» وجود دارد.کار مسیح بر صلیب عادل شمردگی و تقدسرا حاصل کرده است. در واقع این دسته از پنطیکاست‌ها پیش‌زمینه غیر تقدسی دارند ودومین تجربه آنی (تقدس) را نمی‌پذیرند. افزون بر فرقه «جماعت ربانی» (-1914 )کلیسای پنطیکاستی خدا (1919)کلیسای بین‌المللی انجیل چهار گوشه ازاین نظریه شکل گرفت(Rodgers Darrin j. Ibid: 360).
یگانه‌باوران از میان پنطیکاست‌هایمعتقد به عمل دوم مسیح ظاهر شدند. آنان معتقد بودند تعمید در آب را باید با ناممسیح انجام داد؛ یعنی طبق آیه 2:38 و نه طبق دستور متی28:16. به این گروه «فقطعیسی» نیز می‌گویند.
آندرو آرشال شبان شیکاگویی از 1910ازطرفداران تعمید به نام مسیح بود (mapesAnderson ibid & Darrin j. Rodgers Ibid: 360). بر اساس نظریه یگانه‌باور، خدا یکی است نه سه شخص و عیسی مسیح(ع) تجلی کامل خداست، نه یکی از شخص‌های تثلیث(Bernard 1999: 59).
معتقدان به عمل دوم مسیح (تقدس)
این گروه عمدتاً زمینه تقدس داشته وبه سه عمل فیض معتقد ودر جنوب متمرکزند. از این رویکرد، فرقه‌های کلیسای خدا درمسیح، کلیسای خدا (کلیوولند تنسی) و کلیسای تقدسپنطیکاستی سر برآوردند. مناقشات و تفاوت دیدگاه‌های الهیاتی هر کدام از این شاخه‌هادر بخش باورها و فرقه‌ها به صورت مبسوط‌تر بررسی خواهد شد.
باورهای پنطیکاستی‌ها
پنطیکاست‌ها از منظر آموزه‌ای،پروتستانی به شمار می‌روند. وجه تمایز این جنبش با دیگر گروه‌های پروتستانی، تأکیدبر تجربه عمیق دینی است که به آن تعمید در روح‌القدس می‌گویند. همه ایمان‌دارانباید برای تجربه آن تلاش کنند. جامعه ایمان‌دار عطایایی از جانب روح‌القدسدریافت می‌کند که به آن «عطایای روحانی» می‌گویند. محوریت روح‌القدسدر این جنبش و تأکید بر عطایای روحانی موجب شده است نوع الهیات پنطیکاستی نیزمتفاوت باشد.
تنوع و گستردگی جنبش پنطیکاستی ناشیاز تأکید آنان به مواجهه مستقیم با روح‌القدس و به تعبیری تجربه بلاواسطه است.بنابراین الهیات مشخص و تعیین شده‌ای برای آن نمی‌توان در نظر گرفت؛ اما می‌توانگفت از وجوه اشتراک همه آن‌ها تأکید بر تبشیر است. در همه فرقه‌های پنطیکاستی، پنجمؤلفه درباره تبشیر به چشم می‌خورد:
1.
اساس معنوی همه مأموریت‌های تبشیریارتباط بین عیسی و تجربه دوم تعمید در روح‌القدس است.
2.
در امر تبشیر کتاب مقدس مرجع است.
3.
بازگشت دوم مسیح مستلزم فعالیت‌هایتبشیری در حال حاضر است.
4.
تبشیر و شفا بر فعالیت‌های سیاسی واجتماعی مقدم است.
5.
انعطاف پذیری سازمانی از قواعد اینجنبش است (Bliese 2004:1394).
از دیگر وجوه اشتراک فرقه‌های مختلفاین جنبش، ویژگی پیشاهزاره‌گرایی آنان است؛ به این معنا که معتقدند در طول تاریخدوره‌های خاصی وجود دارد و زمان حاضر مهم‌ترین این دوره‌هاست. عصر فیض پایان یافتهو وقایع دوره آخر که قبلاً پیش‌بینی شده در حال وقوع است. به زودی مسیح به زمین می‌آیدو پیش از آن وعده خدا محقق می‌شود و تحول عظیمی در سراسر جهان رخ خواهد داد.
از منظر پنطیکاستی، تعمید در روح‌القدسو تکلم به زبان‌ها زمینه‌ساز تبلیغ مسیحیت است. در نگاه پرهام یکی از بنیان‌گذارانجنبش، نژاد و ایمان به هم پیوسته‌اند. او داستان تاریخی نژادی را بیان می‌کند کهاز فرمان خدا سرپیچی کرد. او معتقد است برخی نژادها قابلیت‌های معنوی بیشتری دارندو هم در دنیا و هم کلیسا نژاد بهتر باید حکم‌فرما باشد و این یک حقیقت ساده تاریخیاست. پرهام معتقد بود پایان این عصر نزدیک است. نشانه‌های آن فراوان هستند: کشمکش‌ها،جنگ، انحطاط اخلاقی امریکاییان و افزایش تعداد یهودیانی که به اسرائیل برمی‌گردند،همه نشان‌گر این است که دوره حاضر تاریخ بشر رو به اتمام است. او معتقد بود بابازگشت هر یهودی به فلسطین، یک قدم به آمدن مسیح نزدیک‌تر می‌شویم. او تاریخبازگشت مسیح را هفت سال پس از جمع شدن یهودیان در اورشلیم و اعلان احیای قوم تعیینکرده است.

بیشتردیدگاه‌های آخرت‌شناسانه پرهام شبیه دیدگاه‌های غالب جنبش‌های مکاشفه‌ای آن زمانبود که رهبران پروتستانی در جلسات و گردهمایی‌ها با هم به تأمل در باب مباحث آخرت‌شناسانهدر پرتو کتاب مقدس می‌پرداختند. با وجود اختلاف نظرهای موجود، اکثریت بر این باوربودند که مرحله اخیر زندگی بشر همراه با دوره هفت ساله جنگ و بیماری و مرگ رو بهاتمام است و آن را مصیبت عظمی می‌نامیدند. پس از این دوره مصیبت، دوره هزار سالهحکومت الهی آغاز می‌شود. سپس داوری تخت سفید صورت می‌گیرد و این داوری سرنوشت ابدیافراد را مشخص می‌کند. بسیاری از قائلان به مکاشفه معتقد بودند خدا مسیحیان واقعیرا پیش از آغاز مصیبت عظمی با عمل ربوده شدگی به آسمان می‌برد. اما به باور پرهام،اکثر مسیحیان در این دوره بر روی زمین می‌مانند و بنابر این باید خود را برای رنجآماده کنند.

در نگاهپرهام اسرائیلی‌ها محور و پیشروان در آخر الزمان هستند. او پیش‌بینی کرده اورشلیمبه زودی به لحاظ سیاسی _ دینی و فکری قطب زمین خواهد شد و تبدیل به مرکز تجاریجهان می‌شود؛ زیرا یهودیان سه‌چهارم ثروت جهان را در اختیار خواهند داشت. همچنینسه هویت سیاسی خارج از اسرائیل، امپراتوری روسیه، اتحادیه اروپای غربی و کشورامریکا خواهند بود(Douglas 2003: 20 34 36). اعتقادبه این مسئله سبب شده است حمایت‌های همه‌جانبه‌ای از رژیم صهیونیستی اسرائیل صورتپذیرد.
جنبش پنطیکاستی و اسرائیل
به زعم باورمندان جنبش پنطیکاستی و براساس نگاه پیشاهزاره‌گرایی آنان، سرزمین فلسطین محل استقرار قوم اسرائیل است وایننشانه بازگشت قریب الوقوع عیسی مسیح (ع) به شمار می‌آید. پنطیکاستی‌ها گسترش صهیونیسمرا با عصرحضور روح‌القدس مرتبط می‌دانند. این امر، نوعی حس خویشاوندی در آن‌هانسبت به اسرائیل ایجاد می‌کند.
آنان استقرار حکومت اسرائیل در سرزمینفلسطین در سال 1948 و تسخیر سرزمین اورشلیم را در سال 1967زمان پایان دوره غیریهودیان تفسیر می‌کنند. آن‌ها هدف اصلیWWI را آزاد کردن سرزمین مقدس از دست ترک‌هامی‌دانند.
جنگ 1967 اسرائیل انتقادهای بسیاریمیان مسیحیان در پی داشت. اما پنطیکاستی‌ها به شدت از اسرائیل حمایت می‌کردند، بهطوری که رالف ام ریگز_ سرپرست جماعت ربانی، بزرگ‌ترین فرقهپنطیکاستی _ تأکید کرد جنگ 1967نشانه این است که خداوند فلسطین را به یهودیان دادهاست. اسرائیلی‌ها نیز از حمایت‌های پیشاهزاره‌گراها برای تأثیر بر اذهان عمومی بهنفع خود استفاده می‌کنند. مثلاً از اورال رابرتس دعوت شد به سرزمین مقدس سفر کند ودر آن‌جا با تشریفات رسمی از وی استقبال شد.

حمایت ازاسرائیل در جنگ یوم کیپور 1973، حمله به عراق در سال 1981 و و حمله به لبنان درسال 1982 ادامه پیدا کرد. جریان پنطیکاستی بر این باور است که باید پشت اسرائیلبایستند و از آن حمایت کنند و معتقدند عرب‌ها هرگز قادر به از بین بردن اسرائیلنیستند. آن‌ها معتقدند یهودیان قوم برگزیده خدا هستند و خداوند کسانی که آن‌ها راتکریم کنند جلال می‌دهد. حمایت‌ها به جایی رسید که پنطیکاستی‌ها به جمع‌آوری پول وفرستادن آن برای لابی‌گری با امریکا پرداختند تا سفارت خود را در اسرائیل مستقرکند و ادعای اسرائیل را در مورد قلمرو فتح شده در جنگ به رسمیت بشناسد.
در مقابل، جنبش پنطیکاستی نسبت بهمسلمانان و ترک‌ها حس قرابتی ندارد، در حالی که معتقدند با یهودیان و مسیحیان درتمدن غربی اشتراکات فراوان دارند.آن‌ها نسبت به بومیان فلسطین بی‌تفاوت‌اندو حتی از تخریب اماکن مقدس مسلمانان ابراز خرسندی می‌کنند. با این‌که برخی اقداماتیهودیان علیه مسلمانان را نادرست می‌دانند، اما معتقدند طبق پیش‌گویی‌ها، به هرحال یهودیان به ارض موعود برمی‌گردند و اعراب به سرزمین‌های خدادادی یهودیان دست‌درازیکرده اند؛ بنابراین مستوجب این مکافات هستند(D. J. Wilson: 601-2). جریانپنطیکاستی نسبت به روسیه هم حس خصومت دارد. علت این خصومت را ویژگی ضدیهودی بودنروسیه و مصداق پیش‌گویی‌های مربوط به آرماگدون در حزقیال و مکاشفه می‌دانند. اینباور پنطیکاستی موجب شده است فعالیت‌های تبشیری گسترده‌ای در منطقه خاورمیانه و ممالکاسلامی آغاز شود.
پنطیکاست‌ها نیز مانند دیگر گروه‌هایمسیحی به امر تبشیر، اهمیتی ویژه می‌دهند. هاروی کاکس در کتاب آتش از آسمان معتقداست این جریان قدرت انعطاف‌پذیری بالا و توان تطبیق با فرهنگ جامعۀ هدف و به‌کارگیریزنان و اقشار حاشیه‌ای جوامع را دارد. این ویژگی‌های جنبش، به رشد سریع آن درجوامع مختلف کمک کرده است. از روش‌های کارآمد این گروه‌ها ایجاد مدارس و امکاناترفاهی در مناطق فقیرنشین مسلمان برای جذب آنان به مسیحیت است. در این مدارس مبانیمسیحی و انجیل آموزش داده می‌شود. یک مبشر مسیحی می‌گوید:باید کودکان را پیش از این‌که به بلوغبرسند به سمت مسیحیت کشاند و پیش از آن‌که اسلام با روح اطفال درآمیزد، باید روحآنان را تسخیر کرد.

این جریاندر قالب کلیساهای خانگی و زیرزمینی در کشورهایی مانند ایران در پی سست کردناعتقادات مردم و جایگزینی اندیشه‌های آخر الزمانی خود با اندیشه مهدویت و انتظاراسلامی است. آنان مسلمانان_ به‌ویژه ایرانیان _ را مصداق ضدمسیحتوصیف شده در کتاب مقدس می‌دانند و معتقدند تشیع ملتزم به ولایت فقیه بزرگ‌تریندشمن است و مصاف با آن وظیفه دینی آن‌هاست.
نتیجه
یهودیان، در نزد مسیحیان مسبب اصلی برصلیب رفتن حضرت عیسی (ع) هستند. در طول تاریخ هم چالش‌های فراوانی در مناسباتیهودیت و مسیحیت به ثبت رسیده است. اما در سده‌های اخیر شاهد نوعی تغییر رویه دراین مناسبات هستیم، به گونه‌ای که بخش وسیعی از مسیحیان، پشتیبانی‌های چشمگیری ازصهیونیست‌ها می‌کنند. یکی از جریان‌های مدافع اهداف صهیونیست‌ها جریان پنتیکاستیاست. جنبش پنتیکاستی در حال حاضر بزرگ‌ترینگروه مسیحی بعد از کلیسای کاتولیک است. این جنبش بین دهه‌های 1900 تا 2000 توانستبه حدود نیم‌میلیون عضو دست پیدا کند و در حال حاضر یک‌چهارم جمعیت مسیحیت را به خوداختصاص داده است.
از محوری‌ترین باورهای پنتیکاستی،هزاره‌گرایی و باور به بازگشت قریب‌الوقوع عیسی مسیح (ع) بعد از استقرار حکومتیهودی در سرزمین مقدس اورشلیم است. کشمکش‌ها، جنگ، انحطاط اخلاقی امریکاییان وافزایش تعداد یهودیانی که به اسراییل برمی‌گردند، همه نشان‌گر رو به اتمام بودندوره حاضر تاریخ بشر به شمار می‌روند. آن‌ها معتقدند با بازگشت هر یهودی بهفلسطین، یک قدم به آمدن مسیح (ع) نزدیک‌تر می‌شویم. این باور الهیاتی پنتیکاستیمنشأ حمایت‌های همه‌جانبه این جریان وسیع مسیحی از سیاست‌های صهیونیستی است. پنتیکاست‌هابا تکیه بر تبشیر به عنوان زمینه‌ساز بازگشت مسیح (ع) تمام قدرت خود را به کارگرفته‌اند که با ایجاد کلیساهای خانگی در خاورمیانه و مقابله با اندیشه مهدوی ومفهوم ولایت، اندیشه آخرالزمانی خود را حاکم کنند.

 

 

 

منبع: فارس ، 09/03/1395

 

لینک کوتاه:

کپی شد