نتانیاهودر برخورد با انتفاضه سوم نهتنها به دنبال تغییر نگاه نبوده، بلکه به دنبال فرصتسازی از آن بوده و با نشان دادن نقش خود بهعنوان «دارایی استراتژیک» در برخورد باعملیات فلسطینیان در پی پنهان نمودن ناکامیهای خویش است.
مقدمه
انتفاضه سومبا تزلزل در نگاههای نخبگان رژیم صهیونیستی و ایجاد شکاف در همگرایی در برخورد باآن فصل نوینی را در حیات سرزمینهای اشغالی پدید آورده است. بر اساس گفتههای نیرهفتز خبرنگار بازنشسته و سخنگوی خانوادگی نتانیاهو، دولت وی در وضعیت بسیار بدیقرار دارد. هفتز در یک فضاسازی رسانهای در 25 دسامبر در مورد پاسخگویی به مختومهاعلام کردن پروندهی قطور خانوادهی نتانیاهو بیان داشت که کنار گذاردن نتانیاهو،دولت اسرائیل را از مقادیر زیادی از داراییهای استراتژیک خود محروم خواهد کرد.[1]حلقهی نزدیک به نتانیاهو معتقدند که مردم اسرائیل میبایست خدا را بهواسطهیاعطای این مرد ویژه برای سروسامان دادن به وضع آنها، شکر گویند. این «دارایی» میبایستبه هر قیمتی حفظ شود و هر آنچه وی را از انجام خدمت به مردمش بازدارد میبایست ازاو دور نگهداشته شود. این گفتهها بهطور ضمنی در پی برجسته کردن دو موضوع وارتباط دادن آنها به هم است؛ نقش نتانیاهو برای ادامه حیات رژیم صهیونیستی وبرجسته کردن عملیات فلسطینیان در انتفاضه سوم برای نشان دادن افزایش قدرت خود دربرخورد با آن از طریق ارسال تبریک در عملیات ارتش علیه انتفاضه است. ما در اینگفتار ضمن بررسی سیاست نتانیاهو در برخورد با انتفاضه سوم به دنبال رابطه نتانیاهوو انتفاضه سوم و شکلگیری بحران امنیت اجتماعی در رژیم صهیونیستی هستیم.
سطح تحلیلی
الف: انتفاضهسوم؛ تغییر پارادایمی امنیت
انتفاضه سومتحقق بخشی بالفعل حرکت مردمی است که دو موضوع را نشانه رفت؛ نخست آنکه تحت تأثیرنقش تشکیلات خودگردان یا هر نهاد محتاط دیگری از مسیر بازننشسته و دوم آنکه پایانیبر افسانه شکستناپذیری رژیم صهیونیستی نسبت به دهههای پیش به وجود آورد.میرشایمر و استفن والت بیان میکنند که «اعراب در هیچیک از سه جنگ به علت عدمقابلیت پیروزی، قصد نابودی اسرائیل را نداشتند، چه رسد به اینکه آن را بهطور قاطعشکست دهند و لفاظیهای رهبران عرب نظیر ریختن یهودیان به دریا بیشتر با هدف خرسندکردن مردمشان صورت گرفته است».[2] شروع انتفاضه سوم پس از جنگ 51 روزه و از ابتدایاکتبر 2015 ناشی از ناکامی راهکارهای سیاسی و انسداد گفتمانی برای صلح بود و منجربه تغییر پاردایمی دوباره نزد رژیم صهیونیستی و تبدیلشدن «امنیت نسبی به عدم امنیت و دلهره» شد. هراس از قدرت انتفاضهسوم حیات سیاسی و اجتماعی محیط داخلی رژیم صهیونیستی را چنان تحت شعاع خویش قرارداد که منجر به افزایش مضاعف فاصله مردم و دولت افراطی نتانیاهو شد که در آن هروعده امیدی به بازگشت آرامش جنبه احساسگرایی و ابهام داشت. بیشک آنچه شکل وساختار انتفاضه سوم را از انتفاضههای پیشین جدا میکرد ریشه در موضوعات ساختاری وبنیادین داشت، ازجمله اینکه نخست؛ انتفاضه اخیر به شکل منسجمتر راهبردهای مقابلهنظامی را در دستور کار خود قرار داده و به عبارتی به «نهادینهسازی برخورد منظم»دست یافته است که نمونه آن را میتوان در عملیاتهای متعدد در سرزمینهای اشغالیمشاهده نمود.[3] دوم، انتفاضه سوم منجر به تبدیلشدن اتوپیای استقلال و رهایینهایی فلسطین یا به شکل تعدیلیافتهتری ایده دو دولت یهودی – فلسطینی[4] با تأکیدمستمر بر «رهایی غزه» بهجای ساختاربندی سازش و مصلحت سیاسی ناشی ازمذاکره شده است؛ و سوم، تأکید بر الگوی رفتاری مقاومت و جهاد بهجای تمسک بهنخبگان عربی و قدرتهای فرامنطقهای.
ب: شهرکسازیو انتفاضه سوم
موضوع شهرکسازیکه از ابتدای 1967 در مناطق اشغالی صورت گرفته با انتفاضه سوم رابطه معنادارییافته، ازآنجهت که هرچند روند شهرکسازی تشدید یافته اما انتفاضه اخیر از اهدافاولیه شهرکسازی فراتر رفته و موضوع امنیت و امید را مطرح نموده است. اهداف اولیهاینظیر برهم زدن مرزهای تعیینشده، ایجاد تغییرات در بافت جغرافیایی، شکلبندی بلوکیبرای کنترل اقدامات فلسطینیان و مصادره منابع آبی[5] امروزه تحت شعاع عملیاتانتفاضه، به سمت امنیت شهرکنشینان نشانه رفته است. همین موضوع خود به پارادوکسیدیگر در حیات رژیم صهیونیستی بدل شده است چراکه رژیم صهیونیستی که از چهار دهه پیشبرای ایجاد فضای امنیتی باز از طریق اتخاذ سیاست ترانسفر و یهودیسازی در قالبشهرکسازی به دنبال اجرای آن بود جهت معکوس یافت و امنیت فصل گمشده شهرکنشینانشد. همانگونه که السفیر بیان نمود: «کاملاً روشن است که صهیونیستها در مقابل دوگزینه قرار دارند، یا عقبنشینی از گامهای برداشتهشده و یا فرار به جلو یعنیاشغال شهرهای کرانه باختری و این در حالی است که همه فلسطینیها بیش از هر زماندیگری خود را در معرض خطر و تهدید میبینند و در مبارزه هم پشت سرشان یک دیواربلند کشیده شده است»[6].
ج: زندگیسیاسی نتانیاهو
مروری برروند زندگی سیاسی نتانیاهو بیانگر ارتباط آن با راهبردهای اخیر وی دارد. نتانیاهو پساز فارغالتحصیلی از دبیرستان چلتنهام وارد نیروی دفاعی اسرائیل و نیروی ویژهسایرت متکل شد.[7] نتانیاهو از سال 1969 تا 1970 در جنگهای استنزاف علیه اعرابجنگید، در سال 1968 در جنگ کرامه در اردن شرکت کرد و در سال 1972 در جریان عملیاتهواپیمای سابانا زخمی شد. در سال 1978 به سرزمینهای اشغالی بازگشت و تا سال 1980انستیتوی ضدترور جاناتان نتانیاهو را اداره کرد. از 1980 تا 1982 مدیر بازاریابیشرکت صنایع ریم در اورشلیم شد و پسازآن به مدت 4 سال سفیر اسرائیل در آمریکا بود.در سال 1988 و در جریان انتخابات مجلس به اسرائیل بازگشت و به حزب لیکود پیوست ودر انتخابات داخلی آن نفر پنجم شد. پسازآن در کنیست دوازدهم به نمایندگی حزبلیکود وارد مجلس شد و بهعنوان معاون وزیر خارجه موشه آرون و پسازآن دیوید لاویانتخاب شد. پس از شکست حزب لیکود در انتخابات 1992 بهعنوان رهبر حزب لیکود انتخابشد. پس از ترور اسحاق رابین، نتانیاهو بهعنوان نماینده لیکود معرفی شد. در 2002شارون، نتانیاهو را بهعنوان وزیر خارجه انتخاب کرد. در 2005 با خروج شارون ازلیکود مجدداً در انتخابات حزب پیروز شد و رهبری آن را به دست گرفت، وی در 2008 باآتشبس اسرائیل و حماس مخالفت کرد و در 2009 بهعنوان نخستوزیر با اوباما بر سرتوقف شهرکسازی مخالفت کرد و آن را حق طبیعی یهودیان سرزمینهای اشغالی دانست وانجام مذاکرات صلح را منوط به پذیرش دولت اسرائیل از سوی اعراب دانست.[8]
د: دیالکتیکفرصت و بحران
موضوع «نجاتبخشی» در تعالیم یهودیت همواره موضوعی مهم برای نتانیاهو محسوب شده است. نتانیاهودر این رویکرد با راهبُرد «نجات اسراییل» سعی در قهرمان منشی و الیت جلوه دادن خود(نخبگی) دارد تا در سایه آن بتواند آینده حزبی و ناکامیهای داخلی و منطقهای خودرا به اغما بکشاند. نتانیاهو پس از ناکامی در معرفی انتفاضه سوم به نبردی فلسطینی– فلسطینی،به شیوهای دراماتیک سعی داشته تا عدم راهحل نهایی در برخورد با انتفاضه را بهفرصتی شخصی و حزبی تبدیل کند که در راستای آن همزمان با تشدید شهرکسازی و افزایشهمگراییهای امنیتی با تشکیلات خودگردان و کتمان نقش کارگزاری مستقل برای مردمفلسطین با تأکید بر نقش برساخته اردن سعی داشته به هر نحوی عملیاتهای شهادتطلبانهرهاییبخش را به افراطگرایی دینی مسلمانان نسبت دهد و با نمایش سرکوب افراطمقبولیت خویش را افزایش دهد، اما این نمایش ساختگی هرچند ممکن است در کوتاهمدت بهعنوان«بت واره ی قدرت» نزد افکار عمومی جلوه دهد اما در بلندمدت نهتنها حیات نتانیاهوو متحدانش را بحرانی میکند بلکه بیش از آن کل سیستم را به علت عدم داده مناسب بهتقاضای داخلی و خارجی را بحران مشروعیت حتی نزد مردم جامعه رژیم صهیونیستی تبدیلمیکند.
از ابتدایکسب قدرت سیاسی نتانیاهو تاکنون راهبردها و تصمیمات وی با برخورد مستقیم و سعی درکسب حمایت افکار عمومی برای اقدامات خویش بوده است. رابطه دیالکتیک منفی ومعناداری بین برخورد نتانیاهو با انتفاضه وجود دارد، ازاینجهت که تلاشهای آنهابرای هر برخوردی حتی نزد جامعه صهیونیستی نیز دیگر امیدبخش نیست چه رسد فرصت سازی.در مورد انتقادات صریح به نتانیاهو میتوان به نمونههای متعددی اشاره کرد، بهعنواننمونه «اییلت شاکید» وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی معتقد است کابینهنتانیاهو عرضه کافی را برای برقراری امنیت ندارد و یا «اسحاق هرتزوگ» سرکردهمخالفان نتانیاهو هم کابینه او را شکستخورده توصیف کرده است. السفیر نیز بیاننمود که اکنون اوضاع امنیتی در فلسطین اشغالی نابسامان است و احتمال شروع تظاهراتعلیه نتانیاهو به دلیل ناتوانی و شکستهایش در تأمین امنیت صهیونیستها افزایشیافته و به همین دلیل در اطراف اقامتگاهش در قدس اشغالی تدابیر شدید امنیتی برقرارشده است.[9] طبق نظرسنجی شبکه ده تلویزیون اسرائیل، 69 درصد صهیونیستها از عملکردنتانیاهو در قبال اتفاقات اخیر ناراضیاند و تنها 17 درصد رضایت دارند.[10]
ه: شکافبالفعل امنیت اجتماعی
واکاوی رفتارنتانیاهو در برابر انتفاضه سوم تعمداً به عدم امنیت بی امیدی دامن زده است چراکهآینده حیات سیاسی خود و متحدانش را در جابهجایی (وجود امنیت و منجی گری) میبیند.این همان موضوعی است که به بیان بری بوزان به (امنیتی دیدن و ندیدن) مرتبط است. بهوجود آمدن عدم امنیت اجتماعی در سرزمینهای اشغالی که از نتایج انتفاضه محسوب میشودتمام گستره امنیتی رژیم صهیونیستی را با چالش روبر میکند. از دیدگاه همین امنیتاجتماعی است که بوزان و ویور امنیت اجتماعی را مؤثرترین شیوه فهم موضوع امنیت مطرحکردهاند، هرچند که جانشین امنیت ملی نمیشود بلکه بیشتر از آن مرکز تحلیل امنیتقرار خواهد گرفت.[11] نتانیاهو در برابر انتفاضه سوم سیاست امنیتی ناکارآمدی را برمبنای فرصت سازی پدید آورده است، چراکه به بیان میتزن «سیاست امنیتی ساختن هنگامیموفق است که بتواند تهدید علیه بقا یا موجودیت را به همه القا ببخشد و زمانیناموفق است که حکومت نتواند جامعه را نسبت به وجود تهدید خطرناک قانع کند».[12]لذا امنیت رهایی از تهدید است نه فرصت سازی مقطعی و گمان نمیرود تلاش نتانیاهوبرای قهرمان نشان دادن خود بتواند فرار صدها هزار از شهرکنشینان و تداوم هراس رااز بین ببرد؛ و به بیان عامی ایالون «چالش اصلی اسراییل امروز توانایی ایجاد یکگروه صهیونیستی مؤمن با هدف امیدآفرینی بهجای ترس عمومی است».[13]
سخن پایانی
انتفاضه سومپس از جنگ 51 روزه با فرارفتن از مصالحات عربی و تشکیلات خودگردان با تأکید برمردمی بودن و افزایش شعاع حتی حمایت مسیحیان را نیز با خود همراه کرده است. رژیمصهیونیستی که همواره ادعای امنیت پایدار را بهعنوان فضای امنیت منطقهای خویشمطرح نموده به دنبال انتفاضه سوم هراس و دلهره ناشی از عملیات برنامهریزیشده راتجربه میکند. انتفاضه اخیر آرمان بلند فلسطین را نشانه رفته است و در شرایطی کهواحدهای عربی و غربی در همگرایی امنیتی با نتانیاهو سعی داشته با تشکیلات خودگردانفصل نوین مذاکرات سیاسی را به سرانجامی برسانند، انتفاضه بهمرور انتقادیتر، سازشناپذیرترو منسجمتر میشود و «بحران امنیتی و مشروعیت»به دال مرکزی سقوط نخبگان افراطی وحیات تلآویو تبدیل شده است
منبع :فارس ، مظفر حسن وند ، 22/03/1393