رخداد 30 ژوئن (10تیر) از همان ابتدا تا انتهایش، توسط اسرائیل برنامهریزی شده بود. این برنامهریزی پس از سقوط رژیم حسنی مبارک آغاز شده تا اینکه اسرائیل قادر شود رژیمی وابستهبه خود که بتواند دستوراتش را به خوبی در قاهره اجرا کند، سرکار بیاورد.
رخدادهایی که پس از سقوط حسنی مبارک توسط دستگاههای امنیتی واطلاعاتی شکل گرفت این نکته را به خوبی ثابت کرد که یک طرف برنامهریزی میکند ورژیم نظامی باید آن را اجرا کند.
برنامهریزی کاملاً دقیق بود و برای اجرای آن از هر وسیله ممکناستفاده شد: نان و کپسولهای گاز، پدیدار شدن به اصطلاح خط سوم، برانگیختن فتنه وآشوب میان طرفهای سیاسی و نیروهای اسلامی و سلطه بر رسانهها، به کارگیری شیوهتبلیغاتی فراتر از روش تبلیغاتی نازیها که هدف از آن شستشوی مغزی مصریها باشد بهکارگیری و بهرهبرداری مورد نظر از سخنرانیهای شیمون پرز و دیگر جنایتها ودروغهایی که طرفداران اسرائیل و دشمنان انقلاب مصر مرتکب و شایع کردند.
همه آن رخدادها نمایانگر آن است که این حوادث هیچگاه نمیتوانندبرنامهریزی کارشناسان راهبردی که مدت چندین دهه در ارتش مصر خدمت کرده و درپایان روشن شد که فاقد علم و مهارت و حتی عقل سلیم هستند، باشد. کسانی همچون”حسام سویلم” و “عبدالعاطی کفته” مخترع رسوای دستگاه درمان ایدز و دیگر کسانی که خرافات و ناآگاهی رادر ذهن مصریها جای میدهند، هرگز نمیتوانند که برنامه ریزیهائی این چنین دقیقداشته باشند و بالاخره روزی روشن خواهد شد که همه این جنایتها علیه مصر و مصریها،برنامه ریزی اسرائیلی بوده است.
اسرائیل هرگز اجازه نخواهد داد که در بزرگترین کشور عربی که همسایهاشاست، انقلابی رخ دهد که این کشور را از وابستگی به اسرائیل و آمریکا برهاند و بهفلسطینیها در مبارز علیه صهیونیستها کمک رسان شود. این واقعیت درتجاوز صهیونیستهابه غزه در سال 2012(91ش) کاملاً روشن شد و آن جنگ با دخالتقدرتمندانه مصر پس از چند روز شروع جنگ به اتمام رسید ولی دو سال بعد بار دیگراسرائیل به مدت 50 روز و با حمایت کامل رژیم مصر و چند رژیم عربی تجاوز علیه غزهرا ادامه داد.نتیجه حاصله این بود که اسرائیل از وجود رژیمی در مصر خلاص شود تااینکه رژیمی وابستهتر سر کار آید که نه هوای ملتش را داشته باشد و نه اینکه توجهبه مسائل عربی و اسلامی از جمله اهتماماتش باشد.
اسرائیل در مصر به امتیازهایی دست یافته که اگر طی مدت ده سال با سلاحو پول وارد عمل میشد نمیتوانست آنرا به دست یابد. اگر رژیم صهیونیستی با مصر درجنگ بود هرگز نمیتوانست با کمال بیشرمی شهروندان مصری را در سینا از هوا موردتهاجم قرار دهد و بگوید که آنها تروریست بودند. اگر اسرائیل با مصر در جنگ بود آیامیتوانست غزه قهرمان به محاصره باشد و از ورود کمکهای بینالمللی جلوگیری کند ویا کانال آب که کمتر از دیوار جداکننده نژادی نیست میان مرز غزه و مصر جاری سازد واگر میان مصر و اسرائیل جنگ بود آیا اسرائیل این امکان را مییافت که در برابرایستگاههای تلویزیونی و فقط در یک روز 4 هزار نفر را به قتل رساند و دهها هزار نفررا آواره سازد و به بهانه حمایت از امنیتش، شهرها و روستاهای زیادی را در سینا بهطور کلی ویران و محو سازد؟!
اسرائیل به همه این امتیازها بدون شلیک حتی یک گلوله و بدون اینکهشهروندانش مورد تهدید قرار گیرند، دست یافت.تنها کاری که اسرائیل انجام داد، رویکار آوردن سفیهترین افراد در مصر بود که بتوانند بر ملت مصر لگام زنند.
سردمداران جدید مصر برای جلب رضایت صهیونیستها و اعلام وابستگی بهآنها بیشترین تلاش را میکنند.در همان روز که وزیر امورخارجه نظامیان، دیدار رسوایخود با نتانیاهو را انجام داد، در همان روز تصویری منتشر شد که نشان میداد اینوزیر نظامیان با حالتی بسیار رسواتر در برابر یک زن اسرائیلی سرخم کرده است و نکتهبسیار جالبتر و شنیدنیتر این است که مسئول رسانهای حزب سلفیالنور که حمایتگررژیم نظامیان مصر است چندی پیش در واشنگتن از مسئولان آمریکایی درخواست کرد کهبرای او دیداری با «تسیپی لیونی» وزیرامورخارجه وقتاسرائیل ترتیب دهند.
این وقایع رسوا در زمانی اتفاق میافتد که نظامیان مصر محاصره وحشیانهایرا علیه غزه به اجرا گذاشتهاند و از سویی دیگر جنگی نابرابر علیه ملت مصر به راهانداختهاند و خود با پول مالیاتهای اضافی تحمیل شده بر گرده مردم مصر جیبهای خودرا پر میکنند.
این رخدادهای رسوا زمانی اتفاق میافتد که نخستوزیر اسرائیل، دیداریتاریخی از آفریقا برگزار میکند و طی آن مشتی رهبر آفریقایی را به دور خود جمع میکندکه از طریق آنها بتواند مصر را از نظر تامین آب در تنگنا قرار دهد.
*
منبع: جمهوریاسلامی ، نویسنده:احمد القاعود ، مترجم: سیدمحسن ساری ، 26/04/1395