با فرا رسیدنچهاردهمین سالروز ترور شهید صلاح شحاده، بنیانگذار و فرمانده کل گردان های قسامیاد و خاطره این دلاورمرد قهرمان در ذهن فلسطینی ها دوباره زنده می شود، همان مردیکه نیروهای اشغالگر صهیونیست برای ترور او کشتارهای هولناک به راه انداختند. او بهشهادت رسید ؛ ولی جای پای او در میدان ایثار و فداکاری پاک ناشدنی است.
در عصر بیست و دومجولای 2002 بود که جنگنده های رژیم صهیونیستی بمبی یک تنی را بر سر ساکنان یک مجتمعمسکونی در منطقه «درج» غزه فرو ریختند، منطقه ای که از تراکم جمعیتی بالایی برخورداربود. در این جنایت که با ویران شدن مجتمع مسکونی مذکور همراه گردید صلاح مصطفیمحمد شحاده، فرمانده گردان های قسام به همراه هفده شهروند فلسطینی دیگر به شهادترسیدند. در این جریان، بیش از 150 تن دیگر نیز زخمی شدند.
به بهانه سالروزشهادت فرمانده گردان های قسام، مرکز اطلاع رسانی فلسطین به بارزترین بخش های حیاتاین قهرمان فلسطینی می پردازد، قهرمانی که دشمن گمان می کرد با ترورش، روند جهاد ومقاومت در فلسطین را نیز خاتمه خواهد بخشید ؛ ولی خون او، روح جدیدی را بر کالبدایثار و فداکاری بخشید و باعث شد تا گردان های قسام ضمن ادامه راه خویش، همگان رابا صلابت و قدرت خویش غافلگیر نماید.
تولد و پرورش
صلاح شحاده در24/02/1952 در اردوگاه آوارگان فلسطینی الشاطی به دنیا آمد. خانواده او ازمهاجرانی بودند که بعد از اشغال یافا در سال 1948، به نوار غزه پناه بردند.
در سال 1958 واردمدرسه ابتدایی شد که متعلق به سازمان آنروا (سازمان امدادرسانی و ایجاد فرصت هایشغلی برای آوارگان فلسطینی) بود. وی مقطع راهنمایی را در بیت حانون گذراند و دیپلمخود را با درجه عالی از مدرسه فلسطین در نوار غزه دریافت کرد. سپس برای ادامهتحصیل، وارد دانشکده عالی خدمات اجتماعی در اسکندریه شد.
صلاح شحاده مدرککارشناسی خود را در رشته خدمات اجتماعی از مصر دریافت کرد و با وجود آنکه برایادامه تحصیل در رشته های پزشکی و مهندسی از دانشگاه های ترکیه و روسیه پذیرش گرفتهبود ؛ شرایط مادی اش اما به او اجازه سفر به خارج از کشور را نداد.
شیخ صلاح شحادهبلافاصله بعد از بازگشت از مصر کار تبلیغ دین را آغاز کرد و سپس به عنوان پژوهشگرامور اجتماعی در منطقه العریش (در سینای مصر) مشغول فعالیت گردید. بعد از آن، شیخصلاح شحاده به عنوان بازرسی امور اجتماعی در عریش تعیین شد. بعد از آنکه مصر درسال 1979 العریش را از دشمن غاصب صهیونیستی باز پس گرفت، او بیت حانون را برایاقامت برگزید و در غزه به عنوان بازرس امور اجتماعی تعیین شد.
در سال 1976 ایندلاورمرد فلسطین با همسرش ازدواج کرد، همسری که همراه با شیخ به شهادت رسید. حاصلاین ازدواج شش دختر بود که آخرین آنها در هنگام بازداشت صلاح شحاده به دنیا آمد.
در سال 1982 بودکه صلاح شحاده از منصب خود در سازمان امور اجتماعی استعفا داد و برای فعالیت دردایره امور دانشجویی دانشگاه اسلامی شهر غزه مشغول فعالیت گردید.
فعالیت های جهادی
شیخ صلاح شحاده یکشخصیت منحصر به فرد و نمونه یک رهبر و فرمانده مسلمان بود که چیزی به نام خستگی وتسلیم شدن را نمی شناسد و ضمن ایجاد اتحاد در میان مبارزان، پرچم جهاد و مبارزه رابه دست می گیرد. او سراسر پویایی و نشاط بود و حکم مغز متفکری را داشت که همگانبرای حل مشکلات شان از وی کمک می گرفتند و سربازان با وفایش از او درخواست اندرز،مشورت و راهنمایی داشتند. او همچنین یک شخصیت خوش فکر نظامی بود که می توانست توازنلازم میان گزینه های مختلف و اتخاذ تصمیمات را ایجاد کند و در این زمینه، تدبیر بهخرج دهد.
شیخ صلاح شحادهبنیانگذار اولین شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین «حماس» بود که در آن برههبا عنوان «مجاهدان فلسطینی» شناخته می شد. از طرف اشغالگران قدس، وی به تشکیل گروههای نظامی، آموزش استفاده از اسلحه به افراد و صدور دستورات برای حمله به اهداف نظامیصهیونیست متهم و بازداشت شد.
شیخ صلاح در سال2000 و بعد از تحمل حکمی جائرانه که متجاوز از ده سال حبس بود، از زندان های رژیمصهیونیستی رها شد ؛ ولی با صلابت و استواری بیشتر. او در حالی از زندان های اینرژیم غاصب رها شد که گرفتن انتقام مبارزان فلسطینی را نصب العین خود قرار دادهبود. او می خواست کاری کند که اشغالگران بهای سنگینی را به خاطر جنایت های خودبدهند. به همین خاطر، بعد از گذشت مدت زمانی کوتاه از آزادی، تصدی فرماندهی گردانهای قسام را به عهده گرفت تا به توسعه امکانات و عملیات های شاخه نظامی حماسمبادرت ورزد و این گروه را به سمت مرحله ای تازه از پیشرفت و ایثار هدایت نماید.
صلاح شحاده به گواهرنتیسی
شاهد این مدعا کهاو نقش مهمی در پیشرفت گردان های قسام داشت، گفته های فرمانده شهید دکتر عبدالعزیزرنتیسی است. او می گوید: «شیخ صلاح توانست دستاوردهایی را رقم بزند که بسیاریافراد در طول سال های طولانی موفق به آن نشدند. او توانست شاخه نظامی حماس را ازنظر کمی و کیفی توسعه دهد. او باعث جذب تعداد زیادی از جوانان فلسطینی به گردانهای قسام شد و توانست آنها را آموزش و تجهیز نماید. شیخ صلاح در طول دو سال توانستصنایع محدود نظامی شاخه نظامی حماس را توسعه بخشد. او با خمپاره شروع کرد و سپس بهسراغ ساخت بمب، موشک و تجهیزات ضد تانک رفت. ابتکار برنامه ریزی برای حمله به شهرکهای صهیونیست نشین نیز به او تعلق دارد. شیخ صلاح بود که شاخه نظامی حماس را ازمحدودیت هایی که فرا رویش قرار داشت، رها نمود.»
شیخ صلاح شحاده کهبعد از آزادی از زندان های رژیم صهیونیستی از دیدگان پنهان شد و به چهره اول تحتتعقیب ارتش این رژیم مبدل گردید، در طول انتفاضه اقصی توانست با مدیریت عملیات هایشهادت طلبانه، فعالیت های نظامی و شلیک موشک های قسام ضربات سنگینی را بر پیکرهدشمن وارد آورد، موشک هایی که ساخت و توسعه آن با خودکفایی و امکاناتی محدود انجاممی گرفت و باعث هلاکت و زخمی شدن صدها سرباز و شهرک نشین صهیونیست گردید. شیخ صلاحشحاده خواب و آرام را از چشم اشغالگران ربوده و طعم تلخ ضرباتی سنگین را به آنانچشانده بود و از همین رو، سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی به روند تعقیب او ادامهداد تا بتواند او را ترور کند. مشیت خداوند بر آن قرار گرفت تا در چندین مورد تلاشاین رژیم برای ترورش آسیبی نبیند.
شیخ صلاح شحاده باکارهایش برای خود احترام و تقدیر ـ حتی از دشمنانش ـ کسب کرد تا جایی که «یکوفبیری» رئیس اسبق سازمان اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی (شاباک) در مورد او چنین میگوید: «او دست راست شیخ احمد یاسین و مردی است که توجه هر انسانی را که با اوملاقات کند، جلب می نماید. این مرد مجبورت می کند که با احترام با او برخورد کنیحتی اگر بیشترین تنفر نسبت به او را در درون خویش داشته باشد. شحاده مردی است کهشکست را نمی شناسد.»
در مقابل رنج ها وسختی ها
شیخ صلاح در طولاسارت، در معرض سنگین ترین شکنجه های جسمی و روانی قرار گرفت. او خود می گوید کهبازجویان صهیونیست دانه دانه موهای ریش او را کندند تا جایی که دیگر تردید داشتبعد از این حادثه دیگر مویی بر صورتش ظاهر شود. بماند که اشغالگران در طول مواردپایان ناپذیر بازجویی از انواع ضرب و شتم علیه او استفاده می کردند.
با وجود شرایطدشوار و تحمل دوره های طولانی حبس در زندان های انفرادی، شیخ سال های زندان را باصبوری طی کرد. او خود را با حفظ قرآن، تلاوت آن، نماز خواندن، یاد خدا و تضرع بهدرگاه احدیت سپری می کرد. زندان برای او فرصتی بود تا با خدای خویش خلوت کند و روحخویش را تطهیر نماید. زندان فرصتی برای تفکر عمیق و برنامه ریزی مناسب جهت ابداعروش های جدید فعالیت مبارزاتی نظامی بود.
بازداشت ها
اشغالگران قدساولین بار شیخ صلاح را در سال 1984 و به اتهام فعالیت خصمانه علیه رژیم منحوس شانبازداشت کردند ؛ البته او به این اتهام، اعتراف نکرد و اشغالگران صهیونیست نیزنتوانستند که هیچ کدام از اتهامات نسبت داده شده به وی را ثابت کنند و تنها براساس قانون بازداشت موقت (مصوب به سال 1949) او را در حبس نگاه داشتند و به اینترتیب، او مدت دو سال را در زندان گذراند.
شیخ صلاح بعد ازآزادی از زندان در سال 1986، منصب مدیریت امور دانشجویی دانشگاه اسلامی غزه را عهدهدار گردید تا اینکه اشغالگران در تلاش خود برای متوقف کردن انتفاضه اول که در سال1987 آغاز شده بود، تصمیم به پلمپ دانشگاه گرفتند ؛ ولی شیخ صلاح شحاده فعالیت خوددر دانشگاه را ادامه داد تا اینکه در آگوست سال 1988 مجددا بازداشت شد.
بازجویی از شیخ در18/8/1988 آغاز شد و تا تاریخ 26/6/1989 ادامه یافت و سپس شیخ را از مرکز بازجوییبه زندان منتقل کردند. در 14/5/1989 و بعد از آنکه یکی از افراد علیه شیخ صلاحاعتراف کرد و او را به عنوان مسئول دستگاه نظامی جنبش حماس اعلام نمود، دوباره ودر تاریخ 14/5/1989 به بخش بازجویی منتقل شد و به مدت 200 روز مورد بازجویی قرارگرفت تا به این ترتیب، دوره بازجویی از وی به حدود یک سال کامل برسد.
اتهاماتی که متوجهشیخ بود، مسئولیت تشکیل شاخه نظامی حماس و صدور دستور ربودن دو نظامی صهیونیست بهنام اسپورتس و سعدون بود. از دیگر اتهامات منتسب به وی می توان به رهبری حماس ودستگاه تبلیغاتی آن در شمال نوار غزه اشاره کرد. به این ترتیب، شیخ صلاح به حبسیده ساله محکوم شد که اتهام ذکر شده در حکم، رهبری حماس و سکانداری دستگاه تبلیغاتیاین جنبش در منطقه شمالی بود. ضمنا به خاطر استنکاف شیخ صلاح در پرداخت غرامتتعیین شده توسط صهیونیست ها، شش ماه نیز به این حبس افزوده شد.
بنیانگذار گردانهای قسام از زمان بازداشت تا ماه مه سال 1989 در انفرادی به سر می برد و تحتبازجویی قرار می گرفت ؛ ولی وقتی بازجویان دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی دردریافت اطلاعات از او شکست خوردند، تصمیم گرفتند تا به بازجویی از او خاتمه بخشند.طولی نکشید که بعد از بازداشت گسترده اعضای جنبش مقاومت اسلامی فلسطین «حماس»دوباره تحت بازجویی قرار گرفت تا اینکه در تاریخ 14/5/2000 از زندان آزاد شد.
دلاورمردی ها
از جمله دلاورمردیهای او که از روحیه تحدی و مقاومت در وجود وی حکایت داشت، می توان به دیداری اشارهکرد که اسحاق مردخای، تروریست برجسته صهیونیستی و فرمانده منطقه جنوب ارتش صهیونیستی(منطقه نوار غزه و نقب) در سال 1988 از شیخ صلاح شحاده در زندان انجام داد.
در آن روز، شیخصلاح شحاده را دست و پا بسته به دفتر رئیس زندان منتقل کردند. شیخ حاضر نشد بامردخای که بعدها منصب وزیر جنگ رژیم صهیونیستی را عهده دار شد، صحبت کند و هر گونهگفتگو با وی را مشروط به باز کردن دست و پایش نمود. مردخای بزدل پیش از آنکه دستورباز کردن دست و پای شیخ را بدهد، شماری از نظامیان را فرا خواند تا از او در مقابلشیخ اسیر حمایت کنند. مردخای از محل اخفای اجساد دو نظامی صهیونیست پرسید که صلاحشحاده منکر هر گونه اطلاع خود یا دیگر اعضای اسیر حماس نسبت به محل اجساد شد والبته راست هم می گفت.
مردخای تروریستسپس به شیخ صلاح گفت: «ژنرال صلاح، سربازانت بزدل هستند و دروغ می گویند.» که شیخدر پاسخ به او گفت: «ژنرال باید به اطلاع تان برسانم که نیروهای من مومن و شجاعهستند و دروغ نیز نمی گویند. بزدل هم نیستند. آنها سربازان شما را در حالی بهاسارت گرفتند که تا بن دندان مسلح بودند و حال آنکه سربازان شما کودکان، زنان،سالمندان و جوانان بی گناه را می کشند. سربازان شما هنگام اسارت شلوارشان را خیسکردند و پای مبارزان ما را می بوسیدند تا آزادشان کنیم. آنها فریاد می زدند ومانند زن گریه می کردند و از مادران شان می خواستند که به کمک شان بیایند.» وقتیکه شیخ این حرف را زد، تروریست مذکور دست از پا درازتر و با ناامیدی تمام از پاسخدندان شکنی که از شیخ دریافت کرده بود، آنجا را ترک کرد.
شیخ صلاح شحاده درحالی از زندان آزاد شد که افسران سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی او را تهدید کردهبودند که اگر دست به هر گونه فعالیتی علیه این رژیم بزند، هدف ترور قرار می گیرد.بعد از گذشت چند ماه از آزادی، شیخ از کار خود استعفا داد و تمام وقت خود را وقفمقابله با اشغالگران کرد. او به تمامی وسوسه های زندگی دنیایی و تهدیدات دشمنصهیونیستی نه گفت تا اینکه ـ همان طور که می خواست ـ به دیدار پروردگارش شتافت ونامش در میان آزادیخواهان جهان به ثبت رسید، آنانی که تا زمان تکمیل مسیر آزادی ازپای نمی نشینند.
