چهارمنوامبر سال ١٩٩٥ در تاریخ اسرائیل، نقطه عطفى در اقبال به جناح راست محسوب میشود.در این تاریخ براى اولین بار در تاریخ کوتاه دولت مجعول اسرائیل، نخستوزیر ترورشد آنهم به دست یک یهودى. اما آنچه پس از یک دهه به بحرانى بدل شد آن بود که بهراستیقاتل یهودى اسحاق رابین کیست.
آنچه در سال٢٠٠٥ بهشدت یافتن تردیدها پیرامون ترور رابین انجامید انتشار مجدد فیلم کامل اینحادثه بود.[1] تفاوت این فیلم با همتای آمریکایی خود –یعنی فیلم ترور کندی که توسطزپرودر(Zapruder) به تصویر درآمد- در همین سانسور خبری دهساله است. فیلم مذکورتوسط رونی کمپلر که خود را فیلمبرداری آماتور معرفى میکند تهیهشده و درازایسیصد و پنجاههزار دلار در اختیار شبکه دو اسرائیل و روزنامه معاریو قرار گرفت.[2]اما نکته اینجاست که این فیلم تنها در شب حادثه از تلویزیون دولتى اسرائیل پخش ودیگر هیچگاه بر هیچ صفحهی نمایش دیگرى پخش نشد و کمپلر نیز به طرز مشکوکى ناپدیدشد.
دیویدراستاین در سال ٢٠٠٥ فیلم کامل را در سایت خود بارگذاری و زخمى کهنه را تازه کرد.یک سال پسازآن یعنى ١١ سال پس از ترور رابین فیلم دیگرى که همچون فیلم کمپلر تنهایکبار به تصویر درآمد منتشر شد.[3] در این نوشتار که عمدتا از متون عبرىترجمهشده است ابتدا به بررسى دو فیلم خبرى مذکور پرداخته سپس بازپرسیهای انجامشدهاز مظنونین را مورد مداقه قرار میدهیم. در انتها منافع گروه یا گروه ها از کارگردانىصحنهی ترور رابین را میخوانیم. دیوید راستاین –نویسندهی مستقل اسرائیلی-چند ایراد جدی به فیلم کمپلر وارد می سازد که در ادامه به بیان خلاصهای از آنهامیپردازیم؛[4][5]

اولین نکتهایکه میبایست دربارهی فیلم کمپلر که به عنوان مهمترین سند در محاکمهی ایگئالامیر استفاده شده بود، گفته شود این است که در ثانیههای ابتدایى فیلم مشاهدهمیکنیم که کمپلر در پیادهرو در حال فیلمبرداری بوده که نیروهاى امنیتى به وىهشدار میدهند که آنجا را ترک کند. ادامه فیلم از روى پشت بام فروشگاه גן העיר (باغ شهر) امتداد مییابد. دیوید راستین همین امر را یکى از مهمتریناشتباهات تاکتیکی در این فیلم ساختگى میداند و می افزاید چگونه ممکن است “یکفیلمبردار آماتور” بتواند به جایگاهى مشرف بر خیابان پادشاه اسرائیل(King of Israel) که در آن شب با حضور بالاترین مقامات دولتى وضعیتى امنیتىیافته بود، برود؟ حالآنکه پشت بام هاى مشرف، مکانى مناسب براى استقرار تکتیراندازاناست فلذا نیروهاى امنیتى در آنجا حضور خواهند داشت. (קודם כל בתחילת הסרט של רצח יצחק רבין מר רוני קמפלר הצלם החובב מתחיל לצלם בתוך האזור הסטרילי. הוא נתבקש לעזוב ובאופן מפתיע משפר את עמדתו ומגיע לגג – מקום אסטרטגי נוח לכל צלף שרוצה להתנקש.) چنانکهدر دقیقه ی 7:20 از فیلم افراد دیگری که به احتمال نیروهای امنیتی هستند بر رویپشت بام دیده می شوند.

درب سمت چپکادیلاک اسحاق رابین (הדלת השמאלית אחורית של הקדילק): بری خمیش(Barry Chamish) و دیوید راستاین هردو نسبت به این موضوع بدبین اند. آنها بهثانیههایی بعدی پس از شلیک اسلحه اشاره دارند که در فیلم به وضوح دیده می شود ودر آن، درب عقب سمت چپ خودرو رابین بازشده فردی سوار می شود؛ این دو نویسندهمعتقدند که فرد مذکور بهاحتمال زیاد قاتل رابین –که از سمت راست سوار شده بود-است. راستاین می گوید همین امر سبب شده که این فیلم دیگر پخش نشود چراکه چنیناشتباه بزرگی در فیلمبرداری توسط کمپلر که گفته میشود بادیگارد و یکی از نیروهایدولتی اداره بازپرسی بوده است، رخ داد.
این احتمالدرجاهای دیگری از نوشتههای خمیش و راستاین به چشم میخورد؛ آنجایی که میگویندشیمون پرز در صحبت با مناخیم دمتی(Menachem Damti) –راننده خودرو رابین- به صندلی عقب سمت چپ اشاره میکند. هرچندنگارنده دلایل مستندی برای این مدعا نیافته است. خمیش میگوید بنابر گزارششمگر، گلوله به قسمت بالای بدن رابین برخورد کرده و بهجایی در میان مهرهها اصابتکرده است؛ اگر چنین باشد چگونه رابین پس از شلیک گلوله به عقب باز می گردد تاببیند چه کسی شلیک کرده است؟

دیویدراستاین معتقد است تصویری که از صحنهی ترور رابین گرفته و در صفحهی نخست ییدعوتاخرونوت به چاپ رسید جعلی است؛ وی دو علت را برای این مهم اقامه میکند:[6] نخستآنکه سر ایگئال امیر در مقایسه با سایر افراد موجود در تصویر به طرز ناشیانهایکوچک به تصویر کشیده شده و دوم، دست چپ امیر که با آن شلیک کرده بیش از اندازهبلند است. فارغ از این موضوع در تصویر انتشاریافته از صحنهی ترور، امیر با دست چپمرتکب قتل میشود در صورتی که در تصاویر بازسازی صحنه قتل، ایگئال امیر با دستراست اسلحه را به دست گرفته است.
تصویر صحنهقتل اسحاق رابین – ییدعوت اخرونوت
صحنه بازسازیصحنهی قتل
نکتهی دیگراین که کمپلر زمان زیادى را به فیلمبرداری از ایگئال امیر اختصاص میدهد و اینامر پیش از ترور رابین رخ میدهد. کمپلر در همان شب در پاسخ به این چرایى گفته بودمن در دل خود احساس کرده بودم که او اسحاق رابین را میکشد![7] یکی ازسؤالاتی که مجرى شبکه دو اسرائیل به هنگام پخش این فیلم مطرح میکند این است کهچرا ایگئال امیر میتواند در محلی که محافظتشده است، حضور یابد حالآنکه سایریندر پشت موانع توسط نیروهای امنیتی نگهداشته شده اند؟[8]

فیلم دیگریکه خود سند بسیار مهمی در حل معمای پیچیده ترور رابین است، فیلم خبری است که همچونفیلم کمپلر تنها در شب حادثه از سوی شبکه یک اسرائیل پخششده و به تعبیر اروتص شوعدر سال 2006 “به محض اعلام خبر کشته شدن رابین، از نظرها پنهان شد.”[9]مریم اورن(Miriam Oren) رئیس جنبش زنان نعمت (נעמת) که در مراسمچهارم نوامبر همراه رابین بوده و وی را تا خودرواش همراهی میکرد، در این فیلمبارها تاکید می کند که رابین به هیچ وجه مجروح نشد. وی در پاسخ به اینکه در زمانترور در چه فاصلهای از رابین قرار داشته است، پاسخ میدهد حدود یک متر! اورنچند ماه بعد در 26 ژوئن 1996 در مصاحبه با ییدعوت اخرونوت گفته بود “رابین درمکان تیراندازی مجروح نشد.”[10]
حال به بررسیمهمترین نکات گزارشهای بازجویی پلیس اسرائیل از مظنونان میپردازیم؛[11]
موشه ارنون،پلیس ضد شورش، میگوید: ناگهان یک انفجار از سمت چپ من شنیده شد… من [صدای]یک ترقه یا چیزی شبیه آن شنیدم” (“לפתע נשמע פיצוץ מצדי השמאלי…שנשמע ליכחזיז או משהו דומה“)

نمونهای ازبرگه بازجویی موشه ارنون
محافظ چهارماسحاق رابین [نامش فاش نشد]: “من صدایی از رابین و محافظش مبنی بر دردنشنیدم و اثری از خون بر آنان ندیدم.” ( “לא שמעתי שום קריאת כאב מראש הממשלה יצחק רבין או המאבטח שלו לא הבחנתי בסימני דם כל שהם” )
رونن عمرم،پلیس ضد شورش، میگوید: “صدایی که آمد شبیه شلیک گلوله نبود بلکه چیزیشبیه مواد منفجره بود… [بازپرس: آیا دیدید که نخستوزیر اسحاق رابین مجروح شودیا گلوله بخورد؟] من ندیدم که اسحاق رابین زخمی شود یا مورد اصابت گلوله قرار گیردچراکه صدای انفجار شبیه گلوله نبود…” ( “בהתחלה זה לא נשמע כמו יריות זה נשמעכמו חזיז או נפץ… שאלה: האם ראית את ראש הממשלהיצחק רבין נפגע מהיריות? תשובה: לאראיתי את יצחקרבין נפגע מהיריות מפני שכפי שאמרתי הפיצוצים ששמעתי לא היו נשמעים כמו ירי…” )

نمونهای ازبرگه بازجویی رونن عمرم
عارن بوآز،نیروی امنیتی، میگوید: “من صدای شلیکی را شنیدم بلکه بیشتر شبیه ترقهبود… این صدایی که شنیدم [صدای شلیک گلوله] واقعی نبود… بلافاصله فردی را کهدر کنار خودرو ایستاده بود را دیدم… فهمیدم که این همان مردی است که اسحاق رابینرا کشته است [این فرد] در خاطرم مانده بود چراکه در آنجا ایستاده بود و عضوی ازنیروهای حفاظت بود…” ( “שמעתי קולות של ירי שנשמעו כמו קפצונים…שמעתי קול שאומרמשהו כמו זה סתם זה לא אמיתי…הבחנתי מידבבחור שיושב על מדרגת הרכב בצידו שלהרכב מתחת לדלתהצדדית…אני יודע שזה היה הבחור שרצח את יצחק רבין כי פניו נחקקו בזכרוני משום שהוא בלט בשטח ולא היה שייך למאבטחים ולא לבש מדים…” )

نمونهای ازبرگه بازجویی عارن بوعاز
حال که درارتکاب قتل در شب چهارم نوامبر 1995 توسط ایگئال امیر شبهات فراوان وجود دارد، اینسوال مطرح میشود که بهراستی چه کسی رابین را به قتل رسانده است؟ “رویتوو” افسر بلندپایه فراری ارتش اسرائیل معتقد است شاباک نقشه ترور رابین رااز پیش طراحی و اجرا کرده بود.[12] در همین راستا مامور شین بت به نام آویشاییراویو(Avishai Raviv) اسلحه را در اختیار امیر قرار داد. در حالی که به گزارش یوریدن(Uri Dan) –یک خبرنگار نزدیک به آریل شارون- شاهدان گفته اند که شاویو بانام مستعار شامپاین در صحنه ترور رابین به امیر میگفت: “مرد باش! او را سریعبکش!”[13] افراد دیگری چون بری خمیش در کتاب چه کسی رابین را کشت؟( Who Murdered Yitzhak Rabin?) و دیوید استاین معتقدند که اگرچه در این حادثه رد پای شاباک(شین بت) به وضوح قابلپیگیری است ولی اینها همگی به دستور وزیر وقت خارجه یعنیشیمون پرز صورت پذیرفته است.

استاین دراین رابطه دلایلی اقامه میکند که ذکر آن خالی از لطف نیست؛ نخست آنکه بهگزارش شبکه دو اسرائیل در شب حادثه، پزشکان بیمارستان ایخیلو(IchilovHospital) –محل بستری شدن رابین- اعلام کردنداسحاق رابین در وضعیت پایداری به سر میبرد و خطر رفع شده است.[14] اما چهاتفاقی رخ داد که پرز در ساعت 2 بامداد جلسه هیات دولت را به ریاست خودش تشکیل وخبر مرگ رابین را اعلام کرده و کاغذ خونین سرود صلح (שיר לשלום) که به ادعای وی در جیب پیراهن رابین بوده را نشان می دهد؟
شایان ذکراست که کاغذ مذکور از دو سمت تاشده که به تعبیر استاین، طبیعتا بر اثر اصابت گلولهمیبایست هر چهار قسمت کاغذ تاشده سوراخ میشد و صدمه میدید این در حالی است کهتنها یک قسمت سوراخ شده است! استاین می گوید نکتهی فوق یکی از فاحش ترین اشتباهاتپرز در طبیعی جلوه دادن حادثهی ترور به شمار میرود.[15]

کاغذ سرودصلح (שיר לשלום) که پرز نشان داد؛ سوراخ گلوله به وضوح قابل رؤیت است.
دیوید استایندر مقالهای حادثهای را که در اتاق عمل بیمارستان ایخیلُو رخ میدهد را از زبانیکی از ماموران شاباک حاضر شرح میدهد؛ پسازآنکه رابین در بیمارستان بستری (و بهگزارش پزشکان به وضعیت پایدار میرسد) شیمون پرز به همراه پنج تن از مامورانشاباک به اتاق رابین رفته، پرسنل بیمارستان را مرخص میکنند دو نفر از ماموران درآستانه ی درب اتاق، نگهبانی داده پرز و سه نفر دیگر رابین را با ضرب گلوله به قتلمیرسانند. استاین در ادامه میافزاید از مصاحبه با ماموری که وی را در جریان قرارداد، فیلمبرداری کرده اما آن را رسانه ای نکرده است.[16]
این مدعا بادر نظر گرفتن اعترافات نیروهای امنیتی حاضر در میدان پادشاه اسرائیل مبنی بر اینکههیچ گونه گلوله حقیقی به سمت رابین شلیک نشد[17]، پر بیراه بی نظر نمیرسد. دنافرون(Dan Ephron) رئیس شعبهی اورشلیم نیوزویک و دیلی بیست و نویسنده کتاب کشتنیک پادشاه: ترور اسحاق رابین و بازسازی اسرائیل[18] در مصاحبهای با تری گراس(Terry Gross) در برنامهی فِرِش اِیر(FreshAir) ، شیمون پرز رارقیب دیرینه ی رابین میداند و این رقابت یا بهتر است بگوییم حسادت را تا جایی میداندکه پرز پس از کشته شدن رابین انتخابات زودهنگام را برگزار نمیکند چراکه تمایلنداشت آرای خود را از علاقه مردم به نخستوزیر مقتولشان به دست آورد.
دیویدراستاین در پاسخ به اینکه اگر صحنهی ترور ساختگی بوده چرا اسحاق رابین پسازآن بهزمین میافتد چنین میگوید که رابین برای افزایش محبوبیت خود –علیالخصوص پس ازتجمعها و اعتراضات گستردهی راستگرایان به رهبری نتانیاهو علیه قرارداد صلح-انتظار یک ترور ساختگی را داشت و با این تفکر خود را به زمین انداخت اما هیچ گاهفکر نمیکرد که قربانی همکاری مشترک شیمون پرز و پلیس مخفی اسرائیل موسوم به شاباکشود[19] تا به تعبیر دن افرون مقدمهی تغییر رویکرد اسرائیل از عملگرایی [زمانرابین] به ایدئولوگهای راستگرا [زمان نتانیاهو] شود.اسحاق رابین اندیشه صلح با فلسطینی هاو تشکیل دولت مستقل فلسطینی را در سر می پروراند اما کانون های خاخامی و نهادهایامنیتی به شدت با این رویکرد رابین مخالف بودند و تداوم حضور رابین در قدرت راتهدیدی جدی برای آینده اسرائیل می دانستند. از این جهت در یک برنامه ریزی از پیشتعیین شده مقدمات ترور وی را فراهم کردند. استاین با استناد به فیلم بازجوییاز ایگئال امیر مدعای خود را ثابت میکند؛
یوآو گازیت(Yoav Gazit) (بازجوی ایگئال امیر): [تو میگویی] که مقامات دولتی یعنی اسحاقرابین و شیمون پرز تصمیم گرفتند که طی گردهمای صلح، یک ترور توسط یک راستگرا صورتگیرد. تو این را گفتهای؛ درست است؟
ایگئال امیر:بله.
یوآو گازیت:یک عملیات قرار بود در دولت صورت گیرد و بنابراین به فردی [قاتل] اجازه دهند که بهمنطقهی محافظتشده وارد شود [؟]
ایگئال امیر:جای خالی برای قاتل وجود خواهد داشت.
یوآو گازیت:پس قاتلی میبایست وجود داشته باشد.

پیاده شدهیجلسهی بازجویی از ایگئال امیر- متون زرد شده به فارسی ترجمهشده اند
استاین درادامه گزارش میدهد که در تاریخ یازدهم دسامبر ایگئال امیر گفته بود “اگر منحقایق را بگویم تمامی حکومت زیرورو میشود.” پسازآن قاضی، ایگئال را بهانفرادی میفرستد و وی، سرانجام، پس از گذشت 40 روز تمامی اتهامات را بر عهده میگیرد.این در حالی است که استاین به توافقهای پشت پردهی حزب شاس و حزب راستگرا در اینموضوع نیز می پردازد که خارج از حوصلهی این مجال است.
به عنواننتیجه باید گفت همانطور که استاین و خمیش نیز بر این مهم تاکید می ورزند با تلاشهای بسیاری از فعالان و افشا شدن ابعادی از این نقشهی بغرنج، اسرائیل نمیتوانستتا زمانی که قاتل حقیقی رابین –یعنی شیمون پرز- زنده است اقدام به آزادی ایگئالامیر کند از طرف دیگر بسیاری از اسرائیلیان به قاتل نبودن امیر پی برده اند، مزیدبر همه ی اینها شاید بتوان گفت بسته نگهداشتن دهان امیر بیش از پیش برای دولتعبری هزینهی مادی و معنوی داشته است. با در نظر گرفتن همه ی این موارد مرگ رابینخیال دست های پشت پرده را تا حدودی راحت کرد شاید در آیندهای نهچندان دور شاهدپایان یافتن این دروغ مضحک باشیم چنانکه در سال های اخیر دولت اسرائیل اقدام بهانتقال ایگئال امیر از زندان انفرادی اشل به ایالون در رام الله که وضعیت بهتریدارد کرده است که خود نشانی است از فرایند آرام آزادسازی امیر به گونه ای که سیاستیک بام و دو هوا را در میان راستگرایان و دینداران اتخاذ کند.
منبع :فارس ، 24/07/1395