پوتین واقف است که در زمینه صلح، بهمانند۱۱ سال پیش موفق نخواهد بود علاوه بر اینکه فعلاً ایام مبارزات انتخاباتیآمریکا است و دیگر اینکه رژیم صهیونیستی اساساً به دنبال صلح نیست. اماانگیزه روسیه در مطرح کردن این دعوت به مذاکره، توجه مجدد به مسئله فلسطین واستفاده از بعد مشروعیتزای آن در بین کشورهای عربی و جهان اسلام است.
عنصر تعارض موجود در ذاتآنارشیک نظام بینالملل و تأکید بر منافع ملی سبب شده است که هر کشوریاهداف مدرج خود را با توجیه حفاظت و تأمین منافع ملی از طریق دیپلماتیک وغیر دیپلماتیک دنبال کند. سیاست خارجی روسیه نیز از این امر مستثنا نیست.اتخاذ سیاست راهبردی حرکت بهسوی منطقه شرق، جنوب شرق آسیا و اقیانوسیهتوسط دولت اوباما که در سال 2012 رسماً اعلام شد (۱)، یک خلأ ژئوپلیتیکی ازمنطقه دریای بالتیک تا خلیجفارس به وجود آورده است که در حال حاضر روسیه وبرخی قدرتهای منطقهای به دنبال پر کردن آن هستند. روسیه در شرق اروپا ومنطقه غرب آسیا در حال افزایش نفوذش است. در این مقاله به بررسی انگیزههایمیانجیگری پوتین در مذاکرات سازش از منظر راهبرد نوین روسیه در تلاش برایتثبیت قدرتش در منطقه غرب آسیا پرداخته میشود.
1-تلاش روسیه برای تثبیت قدرت خود در منطقه غرب آسیا
روسیه در سالهای اخیر بهویژهتحت رهبری پوتین سعی دارد در حوزههای گوناگون به ارتقا جایگاه و منزلت خوددر نظام بینالمللی و بهویژه در منطقه غرب آسیا اقدام کند. در این راستااز راهبردها و راهکارهای متنوع چون انواع کنفرانسها، نشستها و ائتلافها واز نهادهای بینالمللی و منطقهای مثل سازمان ملل، شورای امنیت و اتحادیهعرب بهره میبرد. همچنین روسیه از طریق ارتباط و همکاری با قدرتهایبینالمللی و قدرتهای منطقهای و استفاده از ظرفیتهای آنها سعی درمدیریت بحرانها و تحولات غرب آسیا به نفع خود دارد. البته لازم به ذکر استکه در بستر تحولات میدانی غرب آسیا روسیه در عین همکاری لاجرم باید باقدرتهای بینالمللی و قدرتهای منطقهای نیز به رقابت برخیزد. واقعهسرنگونی بمبافکن سوخو ۲۴ روسیه توسط جنگنده اف ۱۶ ترکیه در مرز سوریه نیزجلوهای از همین نوع رقابتها در منطقه است.(۲)
1-1- بعد سیاسی و ژئوپلیتیک
گسترش روزافزون و مداخلاتمستقیم و غیرمستقیم آمریکا و ناتو به سمت شرق و حوزه نفوذ شوروی سابق دراروپای شرقی، جمهوریهای استقلالیافته شوروی سابق، منطقه غرب آسیا و شمالآفریقا و ورود به محیط امنیتی روسیه و ایجاد بحرانها و تحولات مخرب داخلی ومنطقهای در این کشورها، برای روسیه نگرانکننده و غیرقابل قبول است. لذاروسها در ابتدای قرن ۲۱ میلادی، بهویژه تحت رهبری پوتین موضع منفعل خودرا در دهۀ 1990 پشت سر گذاشته و به ایفای نقش مؤثر و متناسب با یک عضو دائمشورای امنیت، صاحب دومین ارتش بزرگ جهان، دارنده بیشترین بمبهای اتمیجهان و یکی از بزرگترین صادرکننده تسلیحات در عرصه بینالملل و منطقهایپرداختهاند.(۳)
روسیه باید از موقعیت و حیثیتخود دفاع کند لذا مانورهای تسلیحاتی- نظامی از اوکراین تا سوریه، مداخلهقدرتمندانه در گرجستان و منتزع کردن دو منطقه اوستیای جنوبی و آبخازیا ازآن، حمله نظامی به شبهجزیره کریمه اوکراین و الحاق آن به روسیه و حمایت ازاستقلالطلبان شرق اوکراین در برابر دولت مرکزی این کشور و نهایتاً ورودنظامی به سوریه و همکاری راهبردی با ایران و در نمونه بزرگتر آن با محورمقاومت، همگی نشانگر ایفای نقش فعال، هژمون روسیه در سطح بینالمللی ومنطقهای است.
2-1- بعد اقتصادی
برای اقتصاد روسیه از طرفی جذبدرآمدها و سرمایههای نفتی و از طرفی دیگر بازار گسترده و مستعد تسلیحاتی وغیر تسلیحاتی کشورهای منطقه غرب آسیا، بسیار تعیینکننده و حیاتی بوده ودر راهبردهای اقتصادی روسیه اولویت بالایی دارد. کشورهای منطقه غرب آسیا وبهویژه عربها از مهمترین بازارهای محصولات نظامی و غیرنظامی روسیه محسوبمیشوند.(۴)
3-1- بعد امنیتی
روسیه همواره نگران حاکمیتافراطیون سلفی در کشورهای منطقه غرب آسیا بوده است زیرا تحولات این کشورهایمسلمان میتواند بر مناطق مسلماننشین روسیه تأثیرگذار باشد و سطح مطالباتمسلمانان را از روسیه افزایش دهد و بر خواستههای هویتطلبانه،قوممدارانه و گرایشات استقلالطلبانه آنها در آسیای مرکزی و قفقاز وبهطور مشخصتر در جمهوریهای چچن، اینگوش و داغستان دامن بزند. تقریباً 10درصد از جمعیت روسیه که بالغبر ۳۰ میلیون نفر مسلمان هستند.(۵) حدودشانزده هزار چچنی در قالب گروههای تکفیری در سوریه و عراق هستند که درصورت بازگشت به مناطق مسلماننشین روسیه تهدیدی مستقیم محسوب میگردند.(۶)
2- بررسی پیامدهای تلاش روس را برای تثبیت قدرت خود در منطقه
سیاست خارجی اتحاد جماهیر شورویدارای مبانی ایدئولوژیک بود اما روسیه سعی میکند بهطور روزافزونی ازایدئولوژی فاصله گرفته و سیاست خارجی واقعگرایانه و پراگماتیستی رابهویژه در منطقه غرب آسیا طرح و اجرا کند.
اتخاذ سیاست راهبردی حرکت بهسوی منطقه شرق، جنوب شرق آسیا و اقیانوسیه توسط دولت اوباما که در سال 2012 رسماً اعلام شد، یک خلأ ژئوپلیتیکی از منطقه دریای بالتیک تا خلیجفارس به وجود آورده است که در حال حاضر روسیه و برخی قدرتهای منطقهای به دنبال پر کردن آن هستند. |
1-2- همکاری راهبردی با ایران و محور مقاومت و رابطه با کشورهای عرب متحد غرب
ائتلاف و همکاری راهبردی روسیهبا ایران و در پهنهای بزرگتر، محور مقاومت در عرصه سوریه انگیزه وعلاقهمندی مسکو به گسترش نفوذ نظامی و سیاسیاش در منطقه و بخشی ازاستراتژی رویارویی این کشور با ناتو و آمریکا در غرب آسیا ، آسیای مرکزی وقفقاز محسوب میشود.(۷) البته لازم به ذکر است که ائتلاف راهبردی ایران وروسیه، کشورهای عربی متحد غرب را عصبانی کرده و امکان دور شدن آنها ازروسیه را افزایش میدهد. بهویژه بعد از توافق هستهای غرب با ایران، اعراباحساس خطر کردند و به روسیه نزدیک شدند؛ اما با تقویت همکاریها راهبردیروسیه با ایران و نزدیکی هرچه بیشتر آنها، احتمال فاصله گرفتن اعراب متحدغرب از روسیه افزایش مییابد.
این کاهش روابط با اعرابخوشایند روسیه، که حساب ویژهای روی جذب و پذیرش سرمایههای نفتی و نیزبازار مصرف کشورهای عرب اعم از نظامی و غیرنظامی کرده است، نخواهد بود؛ لذامطرح کردن آمادگی میانجیگری پوتین در خصوص سازش میان تشکیلات خودگردان ورژیم صهیونیستی را میتوان در راستای ایفای نقشی جدید توسط روسیه در جهانعرب ارزیابی کرد که با هدف افزایش توجهات و تشدید ارتباطات این کشور باجهان عرب انجام خواهد شد.
2-2- سیاست خارجی روسیه و رژیم صهیونیستی:
پس از فروپاشی شوروی، به علتتغییر فضای بینالمللی و نزدیکی روسیه به غرب و همچنین مهاجرت قریب بهیکمیلیون یهودی روستبار به سرزمینهای اشغالی طی سالهای ۱۹۹۰ لغایت ۲۰۱۲روابط روسیه و رژیم صهیونیستی ارتقا پیدا کرد.(۸) لازم به ذکر است یهودیانروس تبار اکنون یکششم جمعیت رژیم صهیونیستی را تشکیل میدهند فلذا عاملیبسیار مهم در ارتباطات فیمابین محسوب میگردند.(۹)
با توجه به وجود جمعیت بالاییهودی در روسیه و نیز حجم انبوه یهودیان روس تبار در رژیم صهیونیستی وهمچنین افزایش روزافزون سطح ارتباطات فیمابین، شاهد تأثیر و تأثر جدی طرفینهستیم به نحوی که لابی یهودی در روسیه بر سیاستهای راهبردی این کشورتأثیرات خود را به نفع تلآویو میگذارد. تحولات اخیر جهان عرب و بحرانهایبه وجود آمده در این راستا اعم از بحران ظهور گروههای تکفیری – تروریستیدر عراق، سوریه، لیبی، یمن، برای روسیه که اکثر این کشورها بهنوعی در حوزهنفوذ سنتی آن جای میگرفتند و با توجه به حضور اقلیت بزرگی از مسلمانان درروسیه تهدیدی جدی محسوب میگردد که باید مدیریت گردد.(۱۰)
از طرفی رژیم صهیونیستی نیز بهسبب فعال شدن منازعات قومی و مذهبی و ظهور جریانهای تکفیری در جهان اسلامبهنوعی دارای حاشیه امن شده است و سعی درافزایش تفرقه در جهان اسلام ومنطقه را دارد؛ بنابراین مدیریت بحرانها و تحولات منطقه به نفع خود دردستور کار هردو طرف روسی و رژیم صهیونیستی قرار دارد و از این منظر هممشارکت و هماهنگی آنها با یکدیگر و هم چالشهای فیمابین آنها افزایشپیداکرده است.
3-2- سیاست خارجی روسیه و مسئله فلسطین
روسیه چه در زمان وجود شوروی وچه بعد از فروپاشی آن، همواره از تشکیل کشور مستقل فلسطین در محدوده سرزمیناشغالی ۱۹۶۷ حمایت کرده است. بعد از انعقاد قرارداد اسلو در ۱۹۹۳ و ایجادتشکیلات خودگردان فلسطین نیز روسیه سریعاً آن را پذیرفته و از آن پشتیبانیکرد.(۱۱)
ارتباطات تشکیلات خودگردان وروسیه نیز از سطح مناسب و قابل قبولی برخوردار بوده است. بعد از سال ۲۰۰۷ و جدایی غزه تحت حاکمیت حماس و کرانه باختری تحت حاکمیت تشکیلات خودگرداننیز روسیه ارتباطات خود را با هردو طرف حفظ کرده است؛ اما راهبرد، مواضع وارتباطات روسیه در قبال فلسطین، بسیار متأثر از فضا و مناسبات بینالمللی ومنطقهای و نیز روابط روسیه با رژیم صهیونیستی بوده است.
لذا فلسطین برای روسیه توأمانبهمثابه یک فرصت مشروعیتزا و یک تهدید مشروعیتزدا تلقی میشده که روسیهسعی دارد با مدیریت رابطهاش با فلسطین آن را به یک فرصت مؤثر مشروعیتزادر سیاست خارجی غرب آسیا خود تبدیل کند. حمایت از فلسطین برای روسیه درجهان اسلام و عرب، مشروعیت زا است و امکان و قابلیت جلب حمایت کشورهایمسلمان منطقه و نیز اقلیت بزرگ مسلمان روسیه را دارا است.
3- پیشنهاد پوتین برای میانجیگری بین تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی
ابتدا سیسی- رئیسجمهور مصر-بود که ۲۱ اگوست ۲۰۱۶ روسای رسانههای تحریر الاهرام، الاخبار و الجمهوریرا فراخواند و به آنها اطلاع داد که پوتین، اعلام آمادگی کرده است کهمیتواند میزبان ابومازن و نتانیاهو برای برگزاری «مذاکرات مستقیم» باشد.وی همچنین گفت که مصر از هر نوع حرکت بینالمللی که بتواند بر مذاکرات صلحتأثیر بگذارد، استقبال میکند.
قبل از آنهم وزیر امور خارجهتشکیلات خودگردان ریاض مالکی در خردادماه ۹۵ گفته بود: «شاید، کنفرانسفرانسه گفتگوهای صلح را ارتقا بخشد و اما این به آن معنا نیست که مابقیفرصتها گرفتهشده است. به همین علت، من اینجا در مسکو هستم تا در موردظرفیتها و تواناییهای مسکو در رابطه با دخالت مستقیم و فعال در (گفتگوهایمربوط به) فرآیند صلح مذاکره کنم». المالکی سپس یادآور شده بود: «مامعتقدیم روسیه میتواند نقشی بسیار پررنگ در جمعکردن طرفها بر سر میزایفا کند.»(۱۲)
اخیراً نیز، احمد مجدلانی عضوکمیته اجرایی ساف، اظهار داشت: « بهزودی دیداری میان نتانیاهو و محمودعباس با هدف بررسی امکان انجام مذاکرات میان فلسطین و اسرائیل در پاسخ بهتلاشها برای از سرگیری روند صلح خاورمیانه برگزار میشود.» احمد مجدلانیادامه داد: «روسیه و مصر در حال تلاش برای نزدیک کردن دیدگاهها میانفلسطینیها و اسرائیلیها برای پیشبرد روند صلح هستند که سالها متوقف باقیمانده است.»
همچنین روزنامه صهیونیستییدیعوت آحارونوت نیز به نقل از برخی منابع آگاه اعلام کرد که این دیدارمیان نتانیاهو و محمود عباس ماه اکتبر آینده و زیر نظر پوتین برگزار خواهدشد و هیچیک از طرفین برگزاری این دیدار را تکذیب نکردهاند. این روزنامهافزود، تشکیلات خودگردان ترجیح میدهد که این دیدار بهجای قاهره در مسکوبرگزار شود؛ چرا که مصر سعی در تحمیل طرح خود برای از سر گیری روند سازشبهجای طرح فرانسه را دارد که عباس به آن چشم امید دوخته و با قدرت از آنحمایت میکند. در همین حال، این منابع تأکید کردهاند که ریاست تشکیلاتخودگردان فلسطین بر لزوم توقف شهرک سازیها و تعیین زمان پایان اشغالگریرژیم صهیونیستی تاکید دارد. گرچه مطابق گزارش رسانههای بینالمللی، محمودعباس با پیشنهاد روسیه برای دیدار با نتانیاهو در مسکو موافقت کرده است ولیدر مقابل نتانیاهو خواستار به تعویق افتادن آن شده است.(۱۳)
رژیم صهیونیستی به دنبال صلح نیست بلکه تنها بهعنوان تاکتیکی جهت رفع فشارهای بینالمللی به این نوع مذاکرات توجه نشان میدهد. علاوه بر این ابومازن و تشکیلات خودگردان بارها اعلام کرده است که در مذاکرات مستقیم و بدون دو پیششرط متوقف کردن شهرکسازیها در اراضی اشغالی ۱۹۶۷ و نیز مشخص شدن زمان پایان اشغالگری توسط رژیم صهیونیستی شرکت نخواهد کرد و آن را مفید نمیداند. از طرفی دیگر نتانیاهو نیز بارها اعلام کرده است باید مذاکرات مستقیم و بدون هیچگونه پیششرطی باشد. |
اما آنچه این تلاش مسکو جهتاحیاء مذاکرات سازش را زیر سؤال برده و آن را بی سرانجام سازد هماناملاحظات، شرایط، مواضع و پیششرطهای جدی و متناقض دو طرف فلسطینی و رژیمصهیونیستی است که در اظهارات سران آنها بهوضوح مشاهده میشود: بهطورمثال «واصل ابو یوسف» عضو کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین برگزاریدیدار بین نتانیاهو و عباس را بعید میداند و عنوان میکند که هرگونهدیداری مشروط به توقف شهرکسازی و آزادی اسرای فلسطینی و نیز وجود افق روشنسازش است.(۱۴) همچنین “احمد مجدلانی” به هاآرتص گفته است، منفعت رژیمصهیونیستی نیز ایجاب میکند که نتانیاهو برای انحراف افکار عمومی ازتلاشهای سیاسی فرانسه و طرح فرانسه، به طرح روسیه علاقهمندی نشاندهد.(۱۵) و این یعنی تلآویو به دنبال صلح نیست بلکه تنها بهعنوان تاکتیکیجهت رفع فشارهای بینالمللی به این نوع مذاکرات توجه نشان میدهد.
علاوه بر این ابومازن و تشکیلاتخودگردان بارها اعلام کرده است که در مذاکرات مستقیم و بدون دو پیششرطمتوقف کردن شهرک سازیها در اراضی اشغالی ۱۹۶۷ و نیز مشخص شدن زمان پایاناشغالگری توسط رژیم صهیونیستی شرکت نخواهد کرد و آن را مفید نمیداند و ایندر حالی است که طبق پیشنهاد اخیر، پوتین نه بهعنوان میانجی بلکه بهعنوانیک ناظر در مذاکرات مستقیم طرفین نقش ایفا خواهد کرد. از طرفی دیگرنتانیاهو نیز بارها اعلام کرده است باید مذاکرات مستقیم و بدون هیچگونهپیششرطی باشد.
نگاهی به تاریخ
قریب به ۱۱ سال پیش دقیقاً چنینپیشنهادی توسط پوتین، برای میانجیگری میان طرف فلسطینی و رژیم صهیونیستیمطرح شده و در مصاحبه با روزنامه “الاهرام” مصر حتی مثل امسال از مصربهعنوان کشوری تأثیرگذار در حل مناقشات منطقهای بهویژه مسئله فلسطین نامبرده بود. پوتین ضمن اعلام آمادگي براي میانجی گیری، اين مسئله را بهخواست طرفين و همكاري جمعي كشورها و قدرتهای منطقه منوط کرده بود.
وي گفته بود: « ما در سالهایاخير گفتگوهاي بسيار جدي را با اسرائیلهایی كه ساليان طولاني در اتحاديهجماهير شوروي سابق ساكن بودند، انجام دادهايم و تلاشهای زيادي را در مورداينكه آيا در شرايط امنيتي مناسبي به سر میبرند يا خير، انجام دادهایم»پوتين با اشاره به قدرت و دامنه نفوذ مصر در منطقه گفته بود: « مااميدواريم كه مصر بهمنزله يكي از بزرگترین كشورهاي عرب و قدرتمندترين وپرنفوذترین كشور منطقه بتواند تأثیر مثبتي در حل و فصل صلحآمیز اين مسئلهداشته باشد.»(۱۶)
4- نتیجهگیری
حال با توجه به سوابقناامیدکننده مذاکرات سازش و نیز ادامه شهرکسازی در قدس شرقی و کرانهباختری و نیز عدم آزادسازی اسیران فلسطینی مشخص است که این دور از مذاکراتنیز در صورت انجام بیفایده بوده و منجر به شکست خواهد شد. لذا با توجه بهاینکه این مذاکرات آیندهای نداشته و مثل مذاکرات بینتیجه سابق محکوم بهشکست است باید علت مطرح شدن آن را از سوی روسیه بررسی کرد:
پوتین واقف است که در زمینه صلحمثل ۱۱ سال پیش موفق نخواهد بود علاوه بر اینکه فعلاً ایام مبارزاتانتخاباتی آمریکا است و دیگر اینکه رژیم صهیونیستی اساساً به دنبال صلحنیست. اما انگیزه روسیه در مطرح کردن این دعوت به مذاکره توجه مجدد بهمسئله فلسطین و استفاده از بعد مشروعیتزا آن در بین کشورهای عربی و جهاناسلام است که در راستای تأمین منافع ملی روسیه قرار دارد. همانطور کهقبلاً هم گفته شد توجه و تاکید بر مسئله فلسطین و فرایند صلح غرب آسیا سببنزدیکی روسیه به کشورهای عربی منطقه و جلب اعتماد آنها خواهد شد و علاوهبر بازار مصرف نظامی و غیرنظامی اعراب باعث جذب سرمایههای نفتی آنان توسطروسیه خواهد شد.
البته نباید از جنبه ژئوپلیتیک وراهبردی مسئله نیز غافل شد به این معنا که روسیه طی سالهای اخیر سعی درفعال کردن تمامی ظرفیتهای بینالمللی و منطقهای جهت مقابله با نفوذ ودخالتهای مستقیم و غیرمستقیم ناتو و آمریکا در حوزههای نفوذ سنتی خودداشته است و نزدیکی هرچه بیشتر با کشورهای عرب منطقه را نیز باید در راستایهمین مسئله ارزیابی کرد. در خصوص انگیزه رژیم صهیونیستی از حضور احتمالیدر این دعوت نیز باید گفت راهبرد رژیم صهیونیستی در منازعه با جهان عرب،دستیابی به سازش حداقلی است، یعنی تلآویو به دنبال تحمیل حداکثرخواستههایش بهطرف فلسطینی و دادن حداقل امتیاز بهطرف مقابل است.
رژیم صهیونیستی معتقد است باتحکیم و تعمیق هر چه بیشتر روابط با روسیه دستیابی به این اهداف قابلیتتحقق بیشتری خواهد داشت. لازم به ذکر است روسیه روابط نزدیک و گرمی با رژیمصهیونیستی دارد بهویژه از سال گذشته که روسیه عملیات نظامی در سوریه راآغاز کرد، دو طرف وارد فاز هماهنگیهای دو متقابل نظامی و امنیتی شدند.
منبع: اندیشکده ی راهبردی تبیین