چهارشنبه 30/آوریل/2025

انتفاضه قدس و تغییر رفتار امنیتی رژیم صهیونیستی

چهارشنبه 23-نوامبر-2016

 کوبی میخائیل پژوهشگر موسسهمرکز امنیت ملی رژیم صهیونیستی (INSS) در یادداشتی تحت عنوان «تروریسمفلسطین در یک سال گذشته: علل و سیاست‌های پیشنهادی» به لزوم تغییر رفتارامنیتی رژیم صهیونیستی پرداخته است. وی ضمن اشاره به مفهوم گرگ‌های تنها،سعی می‌کند به راه‌حل‌هایی برای کنترل موقت و درازمدت این موضوع دست‌یابد.

یک سال گذشته(از اکتبر 2015 تا اکتبر 2016) را می‌توان یکی از مهم‌ترین وسرنوشت‌سازترین زمان‌ها در مسئله فلسطین دانست. سرعت بالای تحولات منطقه‌ایو پیچیدگی سیاست‌ها و منافع بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی در سوریه وعراق، موجب شده است نگاه‌ها و تمرکزها از مسئله فلسطین فاصله بگیرد وتغییرات راهبردی و میدانی عرصه فلسطین نادیده گرفته شود.

 فلسطین در یک سال گذشته نزدیکبه ۲5۰ تن از جوانان خود که به نسل «پسا اسلو» مشهور شدند را تقدیم سومینانتفاضه فلسطین نموده است. انتفاضه سوم از اکتبر ۲۰۱۶ (۹ مهر ۹۴) با شعارحمایت از مسجدالاقصی و جلوگیری از طرح تقسیم این مسجد آغاز شد. انتفاضه‌ایکه به باور بسیاری از تحلیل‌گران صهیونیستی و فلسطینی، نتیجه جنگ ۵۱ روزه وتداوم عدم موفقیت محمود عباس در دفاع از حقوق فلسطینیان به روش مذاکره وگفتگو می‌باشد.

تداوم انتفاضه سوم، مطرح شدن طرح‌های سازش سیسی[1] و فرانسه[2]،انتخابات شهرداری‌های فلسطین و حاشیه‌های آن، مطرح شدن امکان وقوع جنگچهارم غزه از سوی رژیم صهیونیستی، انتخاب رژیم صهیونیستی به‌عنوان رئیسکمیته ششم مجمع عمومی سازمان ملل، تغییر وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، تشدیدفرآیند نزدیکی اعراب و تل‌آویو، تصویب بسته حمایت نظامی آمریکا به رژیمصهیونیستی، تضعیف کارآمدی و توان امنیتی تشکیلات خودگردان، حضور مقاومت درنزدیکی جولان اشغالی، مطرح شدن رقبای نتانیاهو برای سرنگونی کابینه وی و…همگی بخشی از تحولات تأثیرگذار بر سیاست رژیم صهیونیستی طی یک سال گذشتهاست. مروری بر هر کدام از اتفاقات نام‌برده شده و بررسی اهمیت آن‌ها،به‌خوبی روشن می‌سازد که رژیم صهیونیستی در حال تغییر برخی سیاست‌های خویش،بالاخص در بُعد نظامی و امنیتی است.

 اما در میان تمام تحولات، آنچهبه نظر می‌رسد بیشترین تأثیر و چالش را برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرده ،عملیات‌های شهادت‌طلبانه در کرانه باختری و سرزمین‌های اشغالی 1967 و 1948است.این عملیات‌ها، پدیده هایی هستند که برخلاف بسیاری از تحولات نام بردهشده در بالا، خارج از کنترل بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی بوده و حتی بربسیاری از آنان هم تأثیر گذاشته است. در این یادداشت ماهیت این عملیات‌ها وتأثیر آن بر دیدگاه امنیتی رژیم صهیونیستی و رفتار امنیتی کابینه نظامینتانیاهو مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

 

1-    عملیات شهادت‌طلبانه، شبه «گرگ‌های تنها»

«گرگ‌های تنها»[3]،راهبرد و اصطلاحی است که با ناامنی یک سال گذشته در اروپا و آمریکا مانندعملیات‌های تروریستی رخ داده در پاریس و اورلاندو، بسیار مورد توجه قرارگرفته است. گرگ‌های تنها، راهبردی است که جنبش‌های مردمی یا گروه‌های تروریستی آن را در پیش‌گرفته‌اند و در واقع اقدامی شخصی است که عامل آنبه‌تنهایی و بدون این‌که با گروهی ارتباط سازمانی داشته یا از آن کمکدریافت کند، در حمایت از آن گروه، جنبش یا عقیده دست به انجام عملیات‌هایگوناگونی می‌زند.

ذکر این نکته مهم است که هرچنداصطلاح گرگ‌های تنها، بیشتر برای گروه‌های تروریستی به کار برده شده است،اما استفاده از این مفهوم، به معنی تروریستی نامیدن اقدامات و عملیات‌هایشهادت‌طلبانه فلسطینیان در دفاع از حقوق خویش نیست.

 از آنجا که گرگ‌های تنها باگروه‌ یا جنش خاصی ارتباط مشخصی ندارند و به تنهایی دست به عملیات می‌زنندشناسایی آن‌ها برای نیروهای امنیتی دشوار است. اصطلاح گرگ‌های تنها سابقهطولانی داشته، بارها مورد استفاده قرار گرفته و ریشه آن به دهه نود میلادیدر بین گروه‌های تروریستی باز می‌گردد. معنی این اصطلاح این است که بدوناینکه کادر مرکزی یک گروه یا جنبشی نقشه یک عملیات مسلحانه یا خرابکارانهرا طراحی کرده باشد، یک شخص به تنهایی و به شکل فردی در نزدیک‌ترین محلاقدام به انجام عملیات نماید.

اصطلاح گرگ‌های تنها در آغازهزاره جدید مطرح شد و ابومصعب السوری سرکرده گروه موسوم به الطلیعه یکی ازتئوریسین‌های آن بود. وی خواستار این نوع از عملیات‌های تروریستی شده وگفته بود که با توجه به اینکه نظارت و مراقبت بر هسته‌های فردی از سوینهادهای امنیتی دشوار است، باید چنین گروه‌های برای انجام عملیات تروریستیتشکیل شود. ابومصعب السوری معتقد بود اجرای عملیات‌های فردی و یا دستگیریعامل آن تأثیری بر سازمان ندارد.[4]

فهمی هویدی نویسنده معروف مصریمعتقد است که پدیده گرگ‌های تنها حامل این پیام به حاکمان و سردمداران استکه رواج ظلم، ستم و سرکوب، انسان را به بمب‌های ساعتی تبدیل می‌کند که هرلحظه آماده انفجار است و در این صورت، انتقام نه به توطئه چینی نیاز دارد ونه به گروه‌های تروریستی که نقشه عملیات را طراحی و اجرا می‌کنند زیرا یکنفر از کسانی که مورد ظلم و سرکوب قرار گرفته است، انگیزه خاصی برای انتقامجویی پیدا کرده و دیگر نیازی به تحریک و آموزش و تأمین مالی ندارد.

فهمی هویدی در یادداشتی پس ازعملیات شهادت‌طلبانه در تل‌آویو که به عملیات رمضان مشهور شد، اصطلاحگرگ‌های تنها را برای عملیات‌های شهادت‌طلبانه انتفاضه به کاربرد. عملیاتمسلحانه رمضان از سوی حمد مخامره و خالد مخامره (دو پسر عمو) از ساکنانشهرک یطا در استان الخلیل در رستورانی در تل‌آویو، قلب رژیم صهیونیستیانجام شد و طی آن 4 صهیونیست به هلاکت رسیدند.

 هویدی با طرح موضوعاتی مانندعدم وجود ارتباط میان دو مجری عملیات با گروه‌های فلسطینی، عدم سابقه وپرونده در دستگاه‌های امنیتی و دست‌ساز بودن اسلحه عملیات، نتیجه می‌گیردکه مدل «گرگ‌های تنها» در فلسطین در حال پویایی و جدی شدن است.[5]عملیات رمضان و عملیات‌های بعدی، باعث شد تا برخی از صهیونیست‌ها بحث«گرگ‌های تنها» را مطرح کنند و با توجه به اهمیت و تهدید این نوععملیات‌ها، خواستار تغییر رفتار امنیتی رژیم صهیونیستی شدند.

 

2-   تغییر رفتار امنیتی رژیم صهیونیستی

گادی آیزنکوت رئیس ستاد کل ارتشرژیم صهیونیستی، یکی از مسئولینی است که بر لزوم تغییر رفتار امنیتی رژیمصهیونیستی در مقابله با فلسطینیان و عملیات‌های فردگرایانه تاکید دارد. ویدر یادداشتی ابتدا ذکر می‌کند که اکنون، پس از ده سال برقراری آرامش نسبیدر کرانه باختری، از اکتبر 2015، درگیری‌هایی آغاز شده است که تفاوت اساسیبا درگیری‌ها و انتفاضه‌های پیشین دارد.

آیزنکوت تفاوت اساسی این تحولاترا، تعدادی از جوانان فلسطینی می‌داند که بدون هرگونه گرایش‌های حزبی وگروهی و هم‌چنین بدون هشدار پیشین، دست به عملیات می‌زنند. او این چالش رامهم‌ترین تهدید کوتاه مدت برای رژیم صهیونیستی معرفی می‌کند.

وی در ادامه تذکر می‌دهد کهسازمان‌های اطلاعاتی و ارتش، معمولاً بر روی دو مسئله تمرکز می‌کنند؛ نخستبر مراجع تصمیم‌گیری و نهادهای رهبری طرف مقابل (مانند حماس، فتح و جهاداسلامی) و سپس بر روی قدرت و توانمندی دشمن. رئیس ستاد مشترک رژیمصهیونیستی در مقایسه انتفاضه کنونی با انتفاضه دوم فلسطین می‌نویسد که ارتشصهیونیستی در گذشته از شیوه «خنثی‌سازی پیشگیرانه» استفاده می‌کرد کهمبتنی بر برتری اطلاعاتی و توان آن برای جلوگیری از وقوع عملیات‌ها بود؛اما مقابله با موج کنونی عملیات‌ها امری مشکل است؛ چرا که علاوه بر آن‌کهعامل مؤثری به نام «هشدار قبلی» حذف شده است، مجریان عملیات‌های انتفاضه،خارج از کنترل نهادها و تصمیمات گروه‌های مقاومتی‌اند و لذا دو امری کهسازمان‌های اطلاعاتی بر آن تمرکز می‌نمایند، در کنترل امنیت، تأثیرگذارنخواهد بود.[6]

هم‌چنین کوبی میخائیل پژوهشگرموسسه مرکز امنیت ملی رژیم صهیونیستی (INSS) که ریاست میز فلسطین در وزارتامور راهبردی رژیم صهیونیستی را در کارنامه دارد، در یادداشتی تحت عنوان«تروریسم فلسطین در یک سال گذشته: علل و سیاست‌های پیشنهادی» به لزوم تغییررفتار امنیتی رژیم صهیونیستی پرداخته است.[7]

کوبی میخائیل در یادداشت خود،ضمن اشاره به مفهوم گرگ‌های تنها و بررسی علل به وقوع پیوستن مسئله گرگ‌هایتنها میان فلسطینیان، سعی می‌کند به راه‌حل‌هایی برای کنترل موقت ودرازمدت این موضوع دست یابد.

کوبی، علل و انگیزه رخدادعملیات‌های مقاومتی از سوی جوانان فلسطینی را موضوعاتی چون گسترش عملکردداعش و الگوبرداری فلسطینیان از آنان، گسترش شبکه‌های اجتماعی، تأثیرگفتمان دموکراسی و آزادی‌خواهی فردی بر روی فلسطینیان، وضعیت نامساعداقتصادی جوانان فلسطینی، افسردگی نسل جوان از آینده مطلوب و ناتوانی رهبرانفلسطینی در تحقق صلح و خواسته‌های جوانان نام می‌برد.

این پژوهش‌گر مرکز امنیت ملیرژیم صهیونیستی، ترور پیاپی فلسطینیان مجری عملیات‌ها و یا کسانی که از سوینیروهای امنیتی مورد سوظن قرار گرفته اند، موجب تشدید میل به انتقام و حسناامیدی شده است.

کوبی میخائیل در حالی مدعی استکه وضعیت کنونی لزوماً منعکس کننده احساسات ملی یا مذهبی نیست و در مواردیناشی از سرخوردگی اجتماعی- شخصیتی است که دلایل شعله‌ور شدن انتفاضه سوم،انگیزه ایمانی و مذهبی و هم‌چنین هتک حرمت مسجدالاقصی از سوی یهودیان ومطرح شدن طرح تقسیم این مکان مقدس است. سرکوب و اشغالگری رژیم صهیونیستی رامی‌توان از اصلی‌ترین علل وضعیت کنونی دانست.

کوبی میخائیل معتقد است رژیمصهیونیستی نمی‌تواند تمام انگیزه‌های نام برده شده در بالا را در کوتاه مدتاز بین ببرد؛ لذا راه‌کارهایی در دو قسمت کوتاه مدت و بلند مدت ارائهمی‌نماید. پیشنهادات وی برای کوتاه مدت عبارت‌اند از: کاهش تنش با جمعیتفلسطینی، عدم مجازات دسته جمعی فلسطینی‌ها، تقویت تشکیلات خودگردان و کمکبه وضعیت اقتصادی کرانه باختری. کوبی میخائیل در خصوص برنامه بلند مدتمعتقد است اگر رژیم صهیونیستی به دنبال حل معضل عملیات‌های شهادت‌طلبانه ازنوع گرگ‌های تنهاست، باید به دنبال احیا و پیگیری مذاکرات سازش، بازتعریفمناطق C در کرانه باختری به‌منظور حفظ امنیت این مناطق و تقویت زیرساخت‌هایاقتصادی در کرانه باختری باشد.

مناطق C، به مناطقی از کرانهباختری گفته می‌شود که بیشتر شهرک‌ها در این مناطق یا اطراف آن است و امنیتو اداره این مناطق بر عهده رژیم صهیونیستی می‌باشد. بسیاری از تحلیل‌گران ومسئولین صهیونیستی معتقدند برای تداوم شهرک‌سازی و حفظ صهیونیست‌ها درکرانه باختری، باید این مناطق به سرزمین‌های اشغالی متصل شده و به‌عنوانسرزمین‌های رژیم صهیونیستی شناخته شوند.

منظور نویسنده از مجازات دستهجمعی، محاصره الخلیل، منع عبور و مرور، اخراج کارگران فلسطینی ازسرزمین‌های اشغالی و اقداماتی از این قبیل است که به باور وی موجب تشدید حسانتقام جویی شده است.

 

نتیجه‌گیری

تحلیل‌گران رژیم صهیونیستی طییک سال گذشته در خصوص عملیات‌های شهادت‌طلبانه انتفاضه مواضع گوناگونیداشته‌اند؛ اما طی چند ماه اخیر، اصطلاح گرگ‌های تنها در نوشته‌های آنانبیشتر به چشم می‌خورد. کوبی میخائیل پژوهشگر موسسه مرکز امنیت ملی رژیمصهیونیستی (INSS) که ریاست میز فلسطین در وزارت امور راهبردی رژیمصهیونیستی را در کارنامه دارد، با توجه ویژه‌ای به این موضوع پرداخته است.کوبی میخائیل معتقد است رژیم صهیونیستی نمی‌تواند تمام انگیزه‌های رخ دادنعملیات‌های شهادت‌طلبانه را به طور کامل از بین ببرد؛ لذا راه‌کارهایی دردو قسمت کوتاه مدت و بلند مدت ارائه می‌نماید.

پیشنهادات این پژوهش‌گر برایکوتاه مدت عبارت‌اند از: کاهش تنش با جمعیت فلسطینی، عدم مجازات دسته جمعیفلسطینی‌ها، تقویت تشکیلات خودگردان و کمک به وضعیت اقتصادی کرانه باختری.کوبی میخائیل در خصوص برنامه بلند مدت معتقد است اگر رژیم صهیونیستی بهدنبال حل معضل عملیات‌های شهادت‌طلبانه از نوع گرگ‌های تنهاست، باید بهدنبال احیا و پیگیری مذاکرات سازش، بازتعریف مناطق C در کرانه باختریبه‌منظور حفظ امنیت این مناطق و تقویت زیرساخت‌های اقتصادی در کرانه باختریباشد.

 

منبع: اندیشکده راهبردی تبیین

لینک کوتاه:

کپی شد