جمعه 20/سپتامبر/2024

چهار تحلیل رقیب برای چرایی عدم وتوی قطعنامه‌ی ضدشهرک‌سازی

دوشنبه 23-ژانویه-2017

بعداز رأی ممتنع آمریکا به قطعنامه‌ی ضدشهرک‌سازی اسرائیل، این سؤال پیش آمد که چرااوباما و کاخ سفید علیه دوست و هم‌پیمان خود رأی ممتنع دادند و در اقدامی بی‌سابقهطی چند دهه‌ی اخیر، چنین اقدامی را صورت دادند؟

بعد از رأیممتنع آمریکا به قطعنامه‌ی ضدشهرک‌سازی اسرائیل، این سؤال پیش آمد که چرا اوباما وکاخ سفید علیه دوست و هم‌پیمان خود رأی ممتنع دادند و در اقدامی بی‌سابقه طی چنددهه‌ی اخیر، چنین اقدامی را صورت دادند؟ برای پاسخ به این سؤال، ضروری است تحلیل‌هایموجود را مورد بررسی قرار دهیم. در این بین، چهار تحلیل وجود دارد که توجه به هریککمک‌کننده برای درک این واقعیت است.
 
1.
تحلیل اول: اوباما با این اقدام جادهرا برای ترامپ هموار کرد
 
برخی تحلیل‌ها برآن‌اند اوباما با رأیممتنع به این قطعنامه و متعاقباً در تنگنا قرار دادن رژیم صهیونیستی، به‌دنبال پاسبه دولت آینده‌ی آمریکا مبنی بر ارائه‌ی روابط خوب با این رژیم است. این تحلیلبرآن است که بنابراین می‌توان از زاویه‌ای دیگر به ماجرای تصویب قطعنامه‌یضداسرائیلی در شورای امنیت و عدم مخالفت دولت اوباما با آن نگاه کرد و این اقدامرا «پاس طلایی اوباما به ترامپ» برای زمینه‌سازی تشکیل یک رابطه‌ی گرم و صمیمانهمیان دولت جدید آمریکا و دولت مستقر در تلاویو دانست.
 
ایجاد بستری برای شکل‌گیری رابطه‌ینزدیک میان ترامپ و نتانیاهو، خروجی مشخصی است که اقدام غیرمنتظره‌ی دولت اوبامادر عدم وتوی قطعنامه‌ی شورای امنیت سازمان ملل را به‌همراه دارد و همین می‌توانداصلی‌ترین دلیل برای دست زدن به این تاکتیک سیاسی از سوی کاخ سفید باشد.
 
جاده‌ی ناهموار سیاست‌ورزی ترامپ درجامعه‌ی ایالات‌متحده (که ناشی از شخصیت غیرسیاسی و سلبریتی‌گونه‌ی او و همچنینموج تخریب شخصیت او در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری 2016 است) قطعاً نیازبه اهرم‌هایی برای هموارسازی دارد که این اقدام باراک اوباما می‌تواند یکی ازمصادیق مهم و تأثیرگذار آن باشد.
 
این تحلیل برآن است که اوباما نه‌تنهابا دید منفی دست به این عمل نزده است، بلکه با علم به تأثیرگذاری آن برای بهبودروابط رژیم صهیونیستی و آمریکا این اقدام را اتخاذ کرده و اتخاذ این اقدام یکی ازدستاوردهای دولت اوباما برای کابینه‌ی نتانیاهو است که سبب می‌شود دونالد ترامپزودتر به‌سمت او برود.
 
اساس این تحلیل بر این موضوع مستقر استکه یک هماهنگی کامل بین ترامپ و اوباما برای این اقدام وجود داشته است و رئیس‌جمهورفعلی آمریکا بدون آگاهی ترامپ دست به انجام این اقدام نزده است. فرضیه‌ی این تحلیلاین است که «ترامپ از زمان برگزیده شدن به‌عنوانرئیس‌جمهور منتخب، حضور پررنگی در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌های کاخ سفید داشتهو اتفاقاً مشورت با او یکی از رویکردهای علنی و بیان‌شده‌ی اوباما و کاخ سفید دراین مدت چندهفته‌ای بوده است
 
همچنین یکی دیگر از ابعاد این تحلیلاین است که «جاده‌ی ناهموار سیاست‌ورزی ترامپ در جامعه‌ی ایالات‌متحده (که ناشی ازشخصیت غیرسیاسی و سلبریتی‌گونه‌ی او و همچنین موج تخریب شخصیت او در دوران تبلیغاتانتخابات ریاست‌جمهوری 2016 است) قطعاً نیاز به اهرم‌هایی برای هموارسازی دارد کهقطعاً این اقدام باراک اوباما می‌تواند یکی از مصادیق مهم و تأثیرگذار آن باشد
 
لذا اساساً مسئله‌ی عدم وتوی قطعنامه‌یشورای امنیت سازمان ملل متحد، یک اقدام نمایشی برای هموار کردن جاده‌ی سیاست‌ورزیکسی است که هیچ تجربه‌ای در سیاست ندارد و برای این است که مردم آمریکا، لابیصهیونیستی (که نقش پررنگی در سیاست و اقتصاد آمریکا بازی می‌کند) و رژیم صهیونیستیبه این فرد به‌عنوان یک رئیس‌جمهور دارای پرستیژ سیاسی و شخصیت مدافع اسرائیل وشخصیت بین‌المللی، احترام بگذارند و وی را به رسمیت بشناسند.[1]
 


2.
تحلیل دوم: اوباما در حال نشان دادنعمق اختلاف خود و ترامپ است
 
تحلیل دوم برآن است که اوباما در حالنشان دادن اختلاف خود با دولت آینده‌ی ترامپ است تا به‌واسطه‌ی آن مردم آمریکا وجهان را از روی کار آمدن یک دموکرات بعد از ترامپ ترغیب کند.
 
تحلیلگران این نگرش برآن هستند کهدولت اوباما تلاش دارد تا به مردم آمریکا چنین بگوید که سطح اختلاف و جهان‌بینیدولت اوباما با دولت ترامپ تا چه‌حد است و اینکه این اقدام در اواخر ریاست اوبامابر کاخ سفید انجام می‌شود، به این دلیل است که مردم در این فاصله‌ی کم رفتن اوبامااز کاخ سفید و آمدن ترامپ به کاخ سفید این اختلاف را به‌خوبی لمس کنند و از خاطرنبرند تا در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده، رویکرد مناسب‌تری نسبت‌به دموکرات‌هابرای ورود مجدد به سیاست آمریکا داشته باشند. این تحلیل همچنین برآن است که اوبامادرصدد بالا بردن هرچه بیشتر اختلافات با دولت ترامپ در واپسین روزهای ریاستش درکاخ سفید است.
 
به همین دلیل است که باراک اوباما،رئیس‌جمهور آمریکا، در گفت‌وگویی اعلام کرده که اگر قادر باشد، برای بار سوم درانتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کند و با دونالد ترامپ به رقابت بپردازد، می‌تواند رأیاکثر مردم آمریکا را کسب کند.
 
در واکنش به این اظهارات، دونالدترامپ، رئیس‌جمهوری منتخب آمریکا، با انتشار پیامی در توئیتر اعلام کرد: امکانندارد. در همین رابطه، نیوت گینگریچ، معاون تیم انتقالی ترامپ، در مصاحبه با شبکه‌ی«فاکس‌نیوز» گفت: فکر می‌کنم ترامپ در چند روز نخستورود به کاخ سفید شصت تا هفتاد درصد از میراث اوباما را باطل کند.[2]
این تحلیل نه‌تنها می‌پذیرد کهاختلافات ترامپ و اوباما بسیار زیاد و پرنشدنی است، بلکه این را نیز می‌پذیرد کهدموکرات‌ها از همین الآن به فکر نشان دادن این اختلافات به مردم برای نکوهش آن‌هابه رأی دادن به یک سلبریتی هستند که نه تجربه‌ی سیاست دارد و نه برای سیاست‌هایآمریکا مفید است.
 
3.
تحلیل سوم: اوباما به‌دنبال سخت کردنکار برای ترامپ و به‌اصطلاح مهار ترامپ است
 
تحلیل سوم برآن است که دولت اوباماتلاش دارد تا کار را بر ترامپ سخت کند تا خسارت‌های ناشی از ریاست‌جمهوریماجراجویانه‌ی او را در سطح بین‌المللی و برای آمریکایی‌ها به حداقل ممکن برساند.پایه‌ی این تحلیل بر سیاست «مهار ترامپ برای دوری از سیاست‌های مخرب او بنا شدهاست
 
موضوعی که جان بولتون تندرو آن را ازطرفی دیگر بیان می‌کند. جان بولتون، نماینده‌ی سابق آمریکا در سازمان ملل، درواکنش به قطعنامه‌ی ضدصهیونیستی در این نهاد بین‌المللی و رأی ممتنع آمریکا به آندر مصاحبه با شبکه‌ی تلویزیونی «فاکس‌نیوز» گفت: معتقدم که حامیان این قطعنامهیعنی مصری‌ها و دیگران و برخی از اعضای دائم شورای امنیت و از جمله انگلیس، بهدولت اوباما درباره‌ی اینکه محتوای این قطعنامه چه بوده است، مشاوره‌ی لازم راداده‌اند. دولت اوباما می‌توانست این قطعنامه را با دادن رأی منفی از بین ببرد،زیرا به قطعنامه‌ی مشابهی در سال 2011 رأی منفی داده بود، اما این اقدام به‌منزله‌یخنجر زدن از پشت به اسرائیلی‌ها بود. این اقدام کاملاً قابل پیش‌بینی بود. افرادطرفدار اسرائیل در آمریکا در هشت سال گذشته از سیاست اوباما در قبال خاورمیانه(غرب آسیا) دفاع کرده بودند. ما پیش‌بینی چنین اقدامی را می‌کردیم و این همان چیزیبود که شما به‌خاطر حمایت از اوباما دریافت می‌کنید.
 
وی افزود: به نظرم این اقدام به‌منزله‌یضربه‌ای محکم به دولت آتی ترامپ بود و پنجاه سال سیاستی را که مورد حمایت دو حزبعمده‌ی آمریکا در رابطه با خاورمیانه (غرب آسیا) و اسرائیل بود، نقض می‌کند.[3]
 
طرفداران این تحلیل معتقدند اوباما بهمخرب بودن سیاست‌های ترامپ در سطح بین‌المللی و برای منافع حیاتی آمریکا واقف استو هم ازاین‌رو تلاش دارد آن‌ها را به حداقل ممکن برساند و چه‌کاری بهتر از اینکهوی را غرق در اعمال انجام‌شده‌ای قرار دهد که بازگشت به شرایط پیش از این اعمالاگر نه هزینه‌بر، بلکه حداقل برای کابینه‌ی ترامپ زمان‌بر باشد. زمانی که اگرترامپ بخواهد در اختیار آن قرار دهد، وقت انجام کارهای دیگر را پیدا نخواهد کرد وهمین موضوع سبب می‌شود تا خسارت‌های ترامپ به منافع حیاتی آمریکا کمتر از آنمیزانی شود که اگر وی کاملاً وقت داشت و این اعمال انجام نشده بود، به بار می‌آورد.


 
4.
تحلیل چهارم: اوباما به‌دنبال گذاردنیک نام نیک از خود است
 
در میان این تحلیل‌ها، رویکردی نیزوجود دارد که معتقد است اوباما به‌دلیل اینکه نامی نیک از خود به‌جای گذارد، به‌دنبالرأی ممتنع به این قطعنامه بوده است. چون وی به‌دنبال ماندگار شدن نامش در تاریخروابط و حقوق بین‌الملل به‌عنوان پاسدار و طراح تئوری دو دولت ماندگار است. تئوری‌ایکه سال‌هاست همه‌ی رؤسای جمهور آمریکا بر سر آن منازعه دارند و دولت اوباما که باوعده‌ی حل این مشکل به کاخ سفید رفته و شعارهایی برای تغییر در وضعیت روابط فلسطینو رژیم صهیونیستی داده است، باید گامی برای آن برمی‌داشت، هرچند نمادین و در دقیقه‌ی90+2 ریاست‌جمهوری خود.
 
این تحلیل برآن است که بایستی سیاست‌هایدقیقه‌ی پایانی ریاست‌جمهوری اوباما را با هم تحلیل کرد. اقدامات سمبلیک برایگذاردن یک نام خوب از اوباما.
 
این تحلیل اضافه می‌کند اوباما برای«ثبت در تاریخ» دست به انجام این کار زده است تا به‌نیکی از خود نامی بر جایگذارده باشد. این تحلیل همچنین اظهار می‌دارد در این راستا، دولت اوباما در روزهایاخیر مجموعه‌ای از اقدامات کم‌سابقه را به نمایش گذاشته است:
 
الف) رأی ممتنع به قطعنامه‌ی محکومیتاسرائیل بابت شهرک‌سازی‌های غیرقانونی در اراضی اشغالی از سوی شورای امنیت و عدموتوی این قطعنامه که صدای اعتراض دولت اسرائیل و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر راست‌گرایآن، را به‌دنبال داشته است.
ب) اظهارات طولانی و کم‌سابقه‌ی اخیرجان کری، وزیر امور خارجه‌ی آمریکا، در تبیین سیاست خاورمیانه‌ای دولت اوباما وایراد سخنانی کم‌سابقه در آن سخنرانی علیه دولت راست‌گرای اسرائیل و سیاست‌هایش دررابطه با صلح خاورمیانه.
ج) صدور دستور ممنوعیت اکتشافات نفتدر قطب شمال و آلاسکا به‌عنوان یک سیاست اصولی در راستای مدیریت گرمایش زمین ومحیط‌زیست درحالی‌که انتظار می‌رود کابینه‌ی بعدی آمریکا که به نظر می‌رسد اعتقادیبه بحرانی بودن روند گرمایش زمین ندارد، دست شرکت‌های خصوصی را در زمینه‌ی استخراجمنابع کانی باز گذارد.
د) و در نهایت ابلاغ تحریم‌های جدیدعلیه روسیه در واپسین روزهای حضور اوباما در کاخ سفید و اخراج 35 دیپلمات روسی ازآمریکا، یکی دیگر از اقدامات دولت اوباما در واپسین روزهای حضورش در کاخ سفید است.
اقدامات و تصمیماتی که به نظر نمی‌رسددر دولت بعدی آمریکا نیز دوام داشته باشد، اما تا حدود زیادی نشان از تفاوت مشی ورویکرد دولت اوباما با «جانشین ناخلف» بعدی او در کاخ سفیددارد. همگی این اقدامات، دستورات و تصمیمات دقیقه‌ی نود اوباما می‌توانند تنها بایک نظر و یا یک امضای رئیس‌جمهور بعدی آمریکا لغو و بی‌اثر شوند، به‌جز دستورممنوعیت حفاری در قطب شمال و آلاسکا و برخی از سواحل اقیانوس اطلس آمریکا که دولتبعدی باید برای لغو آن به دادگاه مراجعه کند.[4]


 
فرجام سخن
 
در این یادداشت تلاش شد به چهارتحلیلی که برای رفتار اوباما در عدم وتوی قطعنامه ضدشهرک‌سازی وجود داشت، اشارهشود. در تحلیل نخست بیان شد که اوباما به‌دنبال دادن پاس به دولت ترامپ و تسهیلکردن کار وی برای رابطه با اسرائیل است. در تحلیل دوم بیان شد که اوباما در حالنشان دادن عمق اختلاف خود با ترامپ به مردم آمریکاست تا به‌واسطه‌ی آن مردم را ازریاست «مخوف» این شخصیت سلبریتی بر کاخ سفیدبترساند و آن‌ها را به‌سمت دموکرات‌ها برای انتخابات ریاست‌جمهوری چهار سال دیگرروانه کند. به همین سبب است که در جملاتی که در عرف حقوقی آمریکا متداول نیست،خطاب به ترامپ بیان می‌دارد که خواهد توانست او را در انتخابات آتی شکست دهد.مسئله‌ای که اساساً در حقوق آمریکا برای سومین‌بار رئیس‌جمهور شدن یک فرد ناممکناست. چیزی که اوباما به‌عنوان واقف به این حقوق از آن اطلاع دارد، اما با نیتترساندن مردم از آن استفاده می‌کند. سومین تحلیل برآن است که وی به‌دنبال این استتا ترامپ را برای ابتکار عمل در حوزه‌ی سیاست خارجی «مهار» کند تا به‌واسطه‌ی اینمهار اجازه‌ی دست یازیدن ترامپ به برخی از چیزهایی که وفق نظر اوباما مغایر بامنافع حیاتی آمریکاست را ندهد. تحلیل چهارم برآن است که سوای از همه‌ی این مسائل،اوباما به‌دنبال «ثبت در تاریخ» است و وی تلاش دارد تا از خود نامی نیک در تاریخروابط و حقوق بین‌الملل به‌جای گذارد.
موضوعی که در این بین باقی می‌ماند،قرار دادن گزاره‌های متعدد برای رسیدن به یک تحلیل همه‌جانبه و جامع از چراییرسیدن اوباما به این واقعیت است.به‌واقع و از دید منصفانه، همه‌ی اینتحلیل‌ها درجه‌ای از واقعیت را دارند و نمی‌توان به‌راحتی از کنار هریک گذشت.

 

 

 

منبع : فارس ،19/10/1395


 

لینک کوتاه:

کپی شد