در خانهخود در روستای رامه که مشرف بر کوه های کمانه و پشت کوهستان حیدر قرار دارد، «باسلغطاس» نماینده فلسطینی های ساکن اراضی اشغالی 48 در کنست با آزادی تمام، با زبانیشفاف و منسجم سخن می گوید. زبان شفاف او از ایمانی حکایت دارد که او نسبت به آرمانملت خویش دارد. شکل صحبت کردن او نشان از تلاشی دارد که او برای دفاع از حقوق ملتخویش در برابر اشغالگران صهیونیست انجام می دهد.
باسلغطاس در مصاحبه ای با پایگاه «العربی الجدید» از لحظه دسیسه چینی صهیونیست ها میگوید و اینکه چگونه اشغالگران در ملاقات دو هفته پیش وی با دو اسیر فلسطینی به نامهای ولید دقه و باسل بزره این نقشه را به اجرا درآوردند. او برای ما از هجمه هایتبلیغاتی و رسانه ای صهیونیست ها علیه خویش می گوید و اینکه چگونه شایعه کردند کهوی در ملاقات خویش، برخی وسایل را در داخل یک پاکت گذارده و در اختیار ولید دقه،اسیر فلسطینی قرار داده است. اشغالگران چنین تبلیغ کردند که این پاکت حاوی برخیاسناد و نوشته های سیاسی گوناگون بوده است.
ایننماینده فلسطینی همچنین به ادعایی اشاره می کند که پلیس رژیم صهیونیستی علیه وی مطرح نموده و گفته است که وی در داخل اینپاکت 12 تلفن همراه جای داده و در اختیار اسرای فلسطینی قرار داده است.
اوهمچنین از اقدامات نژادپرستانه و اتهامات دروغی می گوید که علیه وی مطرح شده و اوخود از طریق رسانه ها نسبت به آنها با خبر شده است. وی ابراز می دارد که چگونهاخبار و گزارش های غیر دقیق و مغرضانه ای درباره دیدار وی با اسرای فلسطین منتشرشد.
متن کاملمصاحبه باسل غطاس، نماینده فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی 48 با تارنمای اینترنتی«العربی الجدید» توسط مرکز اطلاع رسانی فلسطین ترجمه شده و از نظر خوانندگان عزیزمی گذرد.
س: امروزو بعد از آزادی از بازداشتگاه، برای ما از فضای پیش از بازداشت، ماجرای بازداشتشما و اتهام هایی که به شما نسبت داده اند، بگویید.
ج: من ازقبل وجود دسیسه را احساس کردم. بعد از این ماجرا نیز متوجه شدم که تمامی مسائل ازپیش برنامه ریزی شده و این دام از پیشاپیش آماده شده بود. هنگام ملاقات بنده بااسیر ولید دقه، به شکلی غافلگیر کننده به بنده اطلاع دادند که زمان ملاقات بهپایان رسیده است. وقتی از در زندان خارج شدم، متوجه حضور نیروهای پلیس شدم. مشخصبود که آنها از نیروهای بازداشتگاه نیستند و حتی جزء پلیس محلی نیز نیستند بلکه ازجایی دیگر آنها را به به زندان آورده اند. نیروهای پلیس در انتظار من بودند و ازمن خواستند تا همراه آنها بیایم. به آنها گفتم که مصونیت بنده اجازه چنین کاری رابه آنها نمی دهد. آنها نیز مرا رها کردند. سوار خودرو شدم. هنوز پانزده دقیقه ازمسیر خود به سمت قدس را طی کرده بودم که دوستم موسی ذیاب با من تماس گرفت و از مندرباره ماجرا پرسید. او به من گفت که کانال دوم تلویزیون رژیم صهیونیستی ازاتهامات امنیتی مطرح شده علیه بنده سخن می گوید. آنجا بود که از ابعاد این دسیسهبا خبر شدم. از آن لحظه، طوفانی از گزارش های دروغ و حقایق وارونه بپا شد. میگفتند که من ده ها تلفن همراه را با پیام های کدگذاری شده از سوی جنبش حماس دراختیار اسرا قرار دادم. طوفانی از دروغ ها و یک سونامی از اخبار ساختگی علیه بندهشکل گرفت که مشخص بود منبعش پلیس «اسرائیل» است. واقعا احساس نگرانی می کردم. بهجای اینکه مسیر خود را به سمت کنست و کمیسیون مالی آن ادامه دهم، تصمیم گرفتم بهمنزل برگردم. با دوستانم مطانس شحاده، حنین زعبی و جمال زحالقه تماس گرفتم و بهآنها گفتم که اتفاق خطرناکی در حال روی دادن است. از آنها خواستم که جلسه ای با همداشته باشیم. با گروهی دیگر از دوستان، رفقا و وکلا نیز تماس گرفتم. جلسات در خانهآغاز شد. رایزنی ها روز دوشنبه ادامه یافت و وکلا نیز وارد عمل شدند. عصر روزدوشنبه بود که از من خواستند تا برای تحقیق و بازجویی خودم را معرفی کنم. در ایناوضاع، «گلعاد ارنا» وزیر امنیت داخلی نیز چنین تبلیغ می کرد که من به تلفن هاجواب نمی دهم و از بازجویی فرار می کنم. تمام این حرف ها دروغ بود. تلفن همراهبنده خاموش بود ؛ زیرا مستمرا مشغول جلسه و رایزنی بودیم. وقتی که مشاور قضایی کنستبا بنده تماس گرفت، ماجرا را برایش تعریف کردم. با هم توافق کردیم که زمان انجامتحقیق از بنده روز سه شنبه صبح باشد.
س: درجلسه تحقیق و بازجویی چه گذشت؟
ج: روزسه شنبه متوجه شدم که چه اتهاماتی متوجه بنده هست. متوجه شدم تحقیق و بازجویی ازمن صرفا به اتهام قاچاق تلفن همراه به داخل زندان صورت نمی گیرد ؛ بلکه این جماعتتلاش می کنند تا اتهامات امنیتی را به بنده نسبت دهند. به گونه ای با من صحبت میکردند که گویی مرتکب جرائمی خطرناک علیه امنیت «اسرائیل» شده ام و «شهرونداناسرائیلی» را تهدید کرده ام و هدفی تروریستی داشته ام. بنده در جریان بازجویی،تمامی ادعاها را رد و ماجرا را تعریف کردم. به آنها گفتم که بنده بسته هایی را ازفردی که نسبت به او اعتماد داشتم، در اختیار اسیر ولید دقه گذاردم. من حقیقت راهمان طور که بود، تعریف کردم. به آنها گفتم که «اگر شما این همه اطلاعات امنیتی درمورد بسته ها را در اختیار داشتید، باید بنده را نیز با خبر می کردید و حتی به مندر مورد محتوای آنها هشدار می دادید چون من عضو پارلمان هستم. این وظیفه شما بودکه به من خبر می دادید.»
بعدامشخص شد که تمامی اینها یک دام بوده است و وزیر امنیت داخلی «اسرائیل» نیز به اینامر اعتراف کرد ؛ چون خود همین مقام بود که به سازمان زندان ها سفارش کرد که بهبنده اجازه انجام ملاقات با اسرای فلسطینی را بدهند. در خصوص سلب مصونیت پارلمانیاز بنده نیز باید عرض کنم که این یک اقدام بی سابقه قضایی بود و روشن شد که هدفآنها از سلب این مصونیت بازجویی نیست بلکه بازداشت بنده است.
س: برایما از لحظه ای بگویید که در جریان دومین تحقیق در شامگاه پنج شنبه مورد بازداشتقرار گرفتید.
ج: منبرای دومین بار و البته صرفا با اراده خودم در روز پنج شنبه در جلسه تحقیق حضوریافتم. قرار بود که جلسه در ساعت چهار و نیم در شهر اللد برگزار شود. در واقع، وقتیکه جلسه مربوط به سلب مصونیت پارلمانی بنده در روز پنج شنبه در حال برگزاری بود،من تحت تحقیق و بازجویی قرار داشتم.
بازجویانبه من گفتند که برای استراحتی موقت اتاق تحقیق و بازجویی را ترک می کنند. جلسهسوال و جواب در ساعت ده شب پایان یافت. بعد هم بازجو به من گفت که تصمیم بهبازداشت بنده گرفته شده است. این در حالی بود که چند لحظه پیش از آن، به بنده گفتهبودند که تصمیم به انجام برخی رایزنی ها دارند و بعد تصمیم شان را به اطلاع من میرسانند. بعدها مشخص شد که رسانه ها خبر بازداشت بنده را در ساعت نه و در حالیاعلام کردند که بنده همچنان در جلسه تحقیق و بازجویی بودم ؛ البته من از همان صبحخود را برای این اتفاق آماده کرده و داروهایم را همراه خودم آورده بودم. منغافلگیر نشدم.
س: اولینشب بازداشت را چگونه سپری کردید؟
ج: ساعتده و نیم شب بود که به بازداشتگاه رسیدیم. مرا تنها و در بخشی از زندان که تقریباهیچ زندانی در آن حضور نداشت، حبس کردند. شماره آن بخش، هفت بود. سلول بنده بادوربین زیر نظر بود. مشکلی که من با آن رو به رو بودم، سرما بود، آن هم در اتاقیکه هیچ پنجره ای نداشت.
س: اینتجربه بازداشت بی سابقه بود. پیام این اقدام چه بود؟
بهاعتقاد بنده، این کار یک پیام سیاسی شفاف برای عرب های ساکن اراضی 48 داشت. پیامشاین بود که «تجمع ملی دموکراتیک» و عرب های 48 تهدیدی محوری و مرکزی برای«اسرائیل» به شمار می روند. پیامی که آنها از طریق این پرونده قصد ابلاغ آن راداشتند، این بود که تعامل «اسرائیلی ها» با عرب های 48 از یک زاویه امنیتی است حتیاگر آن عرب، عضو کنست باشد. مشکل ما با دولت «اسرائیل» مسئله بودجه و این حرف ها نیست. ماجرای بودجه در مقایسه با مسئله محوریما یعنی ارتباط با یک حکومت استعمارگر جزء جزئیات است. مسئله این است که پروژهاستعمارگرایانه کولونیالیستی همچنان ادامه دارد. تجربه روستای ام الحیران بهترینگواه بر این امر است. آنها اهالی یک روستای عربی را به طور کامل اخراج کردند تا برروی ویرانه های آن یک شهرک صرفا یهودی بسازند. این یک پروژه مستمر استعمارگری استکه باید با آن مقابله کنیم. باید یک صدا و یک کلام باشیم. ذکر این نکته در اینجاضروری است که آنچه به بنده نسبت داده می شود، کمک کردن به یک اسیر است که بیش از سی سال را در زندان سپری کرده است. ولیددقه، اسیر فلسطینی یک نویسنده فرهیخته و سیاسی است که کتاب هایی از او منتشر شدهاست. او خود از سازمان زندان های رژیم صهیونیستی خواسته بود تا او را به عنوانفردی مستقل و غیر وابسته به هیچ کدام از گروه های فلسطینی به رسمیت بشناسد.
س: بانظر به پیگیری هایی که در مورد پرونده اسرای فلسطینی انجام می دهید، آیا معتقدیدکه شیوه برخورد مسئولان صهیونیست با این اسرا مشابه زندانیان یهودی است و از حقوقی مشابه برخوردار هستند؟
اسرایفلسطینی در زندان ها از هر گونه تماس تلفنی و داشتن شرایط زندگی مناسب که حداقلهای حقوق یک فرد در بند را برای آنان تامین نماید، محروم هستند. این در حالی استکه به زندانیان یهودی از جمله قاتل اسحاق رابین، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستیاجازه ازدواج داده می شود. آنها اجازه دارند تا یک بار در هر ماه با همسر خود تنهاباشند. علاوه بر اینها تسهیلات به آنان در تماس با جهان خارج (زندان) داده می شود.از این رو، رفتار بنده کاملا رفتار مسئولانه ای بود. ما برای فردی که بیش از سیسال از عمر خود را در زندان گذرانده است، چه کار کرده ایم؟ برخی از اسرا هستند کهاز ملاقات با خانواده های خود محروم هستند ؛ چون همسر یا اعضای خانواده های شانگاهی اوقات پول لازم را برای پرداخت کرایه وسیله نقلیه برای رسیدن به زندان راندارند و گاهی اوقات با همکاری یکدیگر یک وسیله را کرایه می کنند. از این رو، اقدام بنده نه یک ننگ و عاراست و نه کاری است که به خاطر آن شرمسار باشم. شاید تنها کار بنده، تخلف از دستورالعمل های داخلی سازمان زندان ها بوده است. کاری که بنده کردم، در اوج مسئولیتپذیری بوده است. بهایی که ما در مقابل ارتباط با اسرای فلسطینی می پردازیم، دربرابر آنچه که آنان (اسرای فلسطینی) در راه تحقق رویای آزادی و استقلال فلسطین ایثار می کنند، قابلمقایسه نیست.
س: پیشبینی می کنید که بازداشت و تعقیب قضایی شما چه پیامدی را برای پرونده اسرا بهدنبال داشته باشد؟
ایناتفاق و این بازداشت به مثابه فرصتی برای فلسطینیان 48 است تا حق نمایندگان عرب درملاقات با اسرای فلسطینی را مطالبه کنند. این کار نوعی حمایت معنوی است. ولید دقه،اسیر فلسطینی قرار بود در آپریل سال گذشته و با توجه به مذاکراتی که سابقا با جانکری، وزیر خارجه آمریکا انجام گرفته بود، آزاد شود. بعد از کارشکنی نتانیاهو واقدام وی در نقض تعهداتی که در خصوص آزادی اسرای قدیمی داشت، بعید نیست که تحریکهای وی علیه بنده و حزب بنده زیاد شود و نتانیاهو در برنامه خود در زمینه اعمالمحدودیت علیه عرب های 48 و تلاش برای جلوگیری از مبارزات و تحرکات سیاسی شان، مارا نیز هدف قرار دهد.
نتانیاهوو «اسرائیلی» که تحت حاکمیت او است، دیگر نیازی به سرپوشی برای پنهان نگاه داشتنماهیت نظام حاکم بر «اسرائیل» ندارد و برای اثبات دموکرات بودن، خود را نیازمندمشارکت عرب ها در انتخابات نمی بیند. در واقع، مرحله ای جدید از گسترش فاشیسم وسیطره کامل این تفکر در «اسرائیل» جریان دارد.
همسرباسل غطاس: ملت حامی تو است
در گفتگوبا خانم سوسن غطاس، همسر نماینده عرب های 48 در کنست، این شاعر فلسطینی گفت: ازهمان لحظه بازداشت همه چیز تغییر کرد. ما وارد یک آمادگی کامل داخلی شدیم. ما برایدرک شرایط نیازمند انرژی بودیم. از همان آغاز حوادث، یک اجماع بزرگ و همراهی تمامعیار از سوی مردم شکل گرفت. جوانان حلقه حمایت خود را به دور خانواده ایجاد کردندو حمایت و محبت خود را نسبت به باسل، بنده و دخترمان سهیله نشان دادند. ما حتیبرای یک دقیقه احساس نکردیم که تنها هستیم. آنها از خانه ما مراقبت می کردند. همانطور که آنها می گفتند باسل از ملت خویش حمایت کرد و ملتش نیز در هنگام وقوع اینبحران، ما را از محبت و حمایت خود بهره مند کردند. این همبستگی و حمایتاهمیت و تاثیر فراوانی دارد.
وی درادامه افزود: از زمان حبس خانگی، پیش بینی می کردیم که صدها و بلکه هزاران فرد برایاعلام حمایت و سر سلامت گویی در خانه حضور یابند و همین اتفاق نیز افتاد. هر روزصدها نفر از ساعت ده صبح تا نیمه شب به خانه ما می آیند. حضور مردم در اینجا باعثدلگرمی است و روحیه ما را بالا می برد و اهمیت ماجرای باسل را تا حدی بالا می بردکه (آنها بدانند) باسل تنها نیست و این، مسئله یک ملت است. مهمان هایی از سازمانها، ارگان ها و احزاب مختلف داریم. این حمایت به خاطر آن است که مسئله وی یک مسئلهانسانی و در خدمت به اسرا است. اسرای فلسطینی فرزندان ملت ما هستند و وظیفه ما استکه از اسرای در بند زندان های «اسرائیلی» حمایت کنیم. درست است که باسل بازداشت شد؛ ولی صدها و بلکه هزاران فلسطینی هستندکه در زندان ها به سر می برند و خانواده از دوری آنها رنج می برد. ما یک قطره دردریای ملتی هستیم که در سایه سرکوب، بیدادگری و اشغال در زندان ها به سر می برد.درست است که این شرایط شخصی برای هر انسانی دردآور است ؛ اما ایمان ما بهعدالتخواهانه و انسانی بودن آرمانی که داریم، باعث می شود تا با این شرایط کناربیاییم و با صلابت و استوار باشیم.