برگزاریششمین کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه ی فلسطین را می توان اقدامی درخور جهتغبار روبی از مساله ی فلسطین دانست که در طول چند سال اخیر تا حد زیادی به حاشیهرفته است. علت اصلی این به بایگانی سپرده شدن را باید در بحران های فراگیر وگسترده ای دانست که دامن گیر کشورهای اسلامی شده است.
دگرگونیهایی که در پیامد انقلاب های عربی سال 2011 در منطقه ی غرب آسیا و شمال آفریقا رخداد تا حد زیادی جغرافیای سیاسی منطقه را تغییر داده و شکی نیست که جهان اسلامِ پساز انقلاب های عربی چهره ای متفاوت یافته است.
به نظر می رسد سهم کشورهای منطقه ازاین دگرگونی ها، آشوب و هرج و مرج، و سهم رژیم صهیونیستی به کنار رفتن مساله یفلسطین و درگیر شدن دشمنان پیشین خود با مشکلات داخلی و فراموشی رنج و سختی ملتفلسطین باشد.
بررسی علل و عوامل این رخداد اهمیتفراوانی دارد.
*درگیر سازی امنیتی کشورهای منطقه وپدیداری بحران ناکارآمدی:
یکی از اهداف همیشگی و طبیعی اسراییلتضعیف جبهه ی مقاومت در منطقه است. این فرآیند از صلح با مصر آغاز و با توافق نامهی اسلو ادامه یافت و به مرور گروهی از کشورهای عربی راه پایان مشکل فلسطین را درسازش با اسراییل و گذشتن از بخشی از حقوق ملت فلسطین دانستند که البته از منظررئالیستی قابل درک است. تشکیلات خودگردان فلسطینی هم به این روند پیوسته و سالهاست که مبارزه با اسراییل را در قالب نبرد مسلحانه به فراموشی سپرده است.
در این میان سوریه و تا حدی هم عراقهمچنان به آرمان فلسطین پایبند مانده بودند و مهم تر آن که در کنار ایران و جنبشحزب الله لبنان پایه های جبهه ی مقاومت را تشکیل می دادند. اما وقوع بحران در ایندوکشور و درگیر شدن آنان در انبوهی از مشکلات امنیتی و جنگ داخلی، بغداد و دمشق راعملاً به آشوب و هرج و مرج کشید.
پیامد این ناامنی ناکارآمدی کلی نظامسیاسی و در نتیجه فراهم آمدن اضافه باری برای آن است. بدین معنا که وقتی کشوری ازتامین کمینه ای از امنیت برای زندگی و فعالیت شهروندانش ناتوان می شود و حاکمیت ملیو تمامیت ارضی خود را در معرض نابودی می بیند خود به خود ناکارآمد جلوه می کند وعامل بی ثباتی به نظر می رسد. به کمک رسانه های انبوه عربی و غربی پدیداری اینمشکلات به پای مقاومت دولت های این کشور ها در برابر خواسته های غرب نوشته شده ومردم تشویق می شوند تا با کنار زدن این دولت ها روابط خود را با غرب بهبود ببخشند.
*فرسایش و فروپاشی ارتش های عربی:
بحران امنیتی پدید آمده در کشورهایمنطقه بیش از همه نیروهای امنیتی و ارتش های آنان را هدف قرار می دهد. ارتش هاییکه در زمانه ای نه چندان دور در چند جنگ با اسراییل شرکت کرده و هر چند پیروزیچشمگیری به دست نیاورده بودند، اما به هر روی پشتوانه ی دولت های این کشور ها وخطری بالقوه برای اسراییل به شمار می آمدند. این مساله به ویژه در مورد ارتش سوریهو جنبش حزب الله لبنان روشن است. درگیر سازی آنان با گروه های گوناگون تکفیری،توان این نیرو ها را در چندین جبهه فرسایش می دهد و حاشیه ی امنیتی بیشتری برایاسراییل ایجاد می شود. با این که ارتش مصر دهه هاست که از مدار مبارزه با اسراییلخارج شده اما بحران مصر و در ادامه وقوع کودتا در این کشور، قاهره را هم به حاشیهی جهان عرب برده و رهبری کشور های عربی در اختیار عربستان و تا حدودی هم دیگر شیخنشین های شورای همکاری خلیج فارس قرار گرفته که وجاهتی در نزد مردمان خود ندارند وهمچنین هم سویی آنان با راهبرد آمریکا و اسراییل در منطقه بر کسی پوشیده نیست.
*بایگانی مساله ی فلسطین:
سوریه در انبوهی از مشکلات امنیتی ویک جنگ داخلی سنگین گرفتار شده و تنها پس از چند سال مبارزه ی بی امان با تروریستهای سوری و غیر سوری توانسته به پیروزی هایی دست یافته و وضعیت را تا حدی ثابت نگهدارد، هر چند همچنان بخش بزرگی از خاک سوریه جولانگاه گروه های مخالف است و بیمتجزیه ی این کشور می رود. مصر دچار بحران اقتصادی است و مدیریت چند دهه ای نظامیاندر این کشور مشکلات را حل نکرده. اکثریتی از مردم بحرین گرفتار اقلیت حاکم اند وتنها دغدغه ی آل خلیفه سرکوب مخالفان است. عربستان به یمن لشکر کشیده و این کشوررا به ورطه ی فروپاشی کشانده. در شرق جهان اسلام هم پاکستان و افغانستان در باتلاقگروه های تروریستی گرفتارند و از وجود دولت های شکننده و ورشکسته رنج می برند.
در چنین وضعیتِ آرمانی برای اسراییل،اگر مساله ی فلسطین که باید نقطه ی کانونی تشریک مساعی جهان اسلام باشد به حاشیهنمی رفت جای شگفتی بود. اسراییل با فرصت طلبیِ تمام و کمال خود به شهرک سازی هایغیرقانونی در سرزمین های اشغالی ادامه می دهد، تعهدی به گفتگو با طرف فلسطینیندارد، پاسخگوی درخواست های جامعه ی جهانی نیست، به نقض فاحش حقوق بشر می پردازد واز جانب جهان اسلام هم خطری احساس نمی کند.
هنگامی که سازمان همکاری های اسلامیکه فلسفه ی وجودیش یاری مردم فلسطین بوده به جای پرداختن به وظیفه ی ذاتی خود بهبستری برای عربستان و هم پیمانانش جهت تروریست خواندن نیروهای مقاومت بدل می شوددیگر چگونه می توان به مردم فلسطین کمک کرد؟
به نظر می رسد برگزاری کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه ی فلسطین می تواند تلنگری باشد برای رهبران جهان اسلام تاشاید دست از لجاجت بردارند و کاری انجام دهند. همانطور که در پیام مهم رهبر معظمانقلاب در این کنفرانس هم بیان شد، کشور های اسلامی باید اختلافات خود را برای حلمساله ی فلسطین کنار بگذارند و به مثابه ی ید واحد عمل کنند. تا این اتفاق رخندهد در بر همین پاشنه می چرخد.
منبع : ایرنا ، امیرحسین رجبی معمار، 09/12/1395