درخصوص حملهی اخیر رژیم صهیونیستی بهغزه میبایست به سناریوهای متعددی که سببساز این حمله شده است، اشاره شود. در اینبین میتوان مهمترین عامل حمله را روی کار آمدن دونالد ترامپ و سیاستهای سینوسیدولتمردان اسلامی درخصوص مسئلهی فلسطین عنوان کرد.
رژیم صهیونیستی صبح روز دوشنبه 9اسفند 1395، حملاتی را علیه نوار غزه ترتیب داد. این رژیم مدعی شد که یک راکت ازسمت نوار غزه بهسمت منطقهی «النقب» در فلسطین اشغالی شلیک شده است. به نظر میرسدحملات رژیم صهیونیستی تلفات جانی دربرنداشته و تنها سه زخمی برجای گذاشته است، امابررسی علل ارتکاب این حمله توسط رژیم صهیونیستی در این بازهی زمانی مسئلهای استکه ضروری است به آن پرداخته شود و برای پاسخ به علل آن بررسیهایی صورت گیرد. دراین یادداشت تلاش خواهیم کرد تا به برخی از دلایل این موضوع اشاره داشته باشیم.
1. تسریع و تصریح در افراطیگریصهیونیستها
شهرکنشینیهای صهیونیستها در ماههایاخیر نهتنها توسط فلسطینیان، بلکه توسط جامعهی جهانی نیز مورد انتقاد قرار گرفتهاست. همین چند صباح پیش بود که شورای امنیت سازمان ملل متحد در روزهای پایانی دولتباراک اوباما قطعنامهای ضد شهرکسازی علیه رژیم اشغالگر تصویب کرد. حجم و دامنهیاعتراضات به شهرکسازیها در اروپا تا حدی بوده است که مردم در اعتراض به آن، دستبه تظاهرات علیه حکومتهایشان برای «حمایت از رژیم اشغالگر قدس» میزنند. همینموضوع سبب شده است تا دولتهای اروپایی نیز در سخنانی این موضوع را بر زبان آورند.
در آنسوی ماجرا اما هم رژیمصهیونیستی و هم صهیونیستهای افراطی که ساکنان شهرکهای اشغالشده هستند، خواهانافزایش شهرکها و تعداد واحدهای مسکونی در آنها هستند. این حجم از مطالبات توسطصهیونیستها از یکسو و مخالفتهای جامعهی جهانی با این اقدامات تجاوزطلبانهیصهیونیستها از دیگر سو، سبب شده است تا رژیم صهیونیستی در شرایطی قرار گیرد کهتحت فشار افراطیها، شروع به ماجراجویی در غزه کند. یکی از دلایل حمله به غزه میتوانداین باشد که رژیم صهیونیستی برای فرار از زیر سؤال رفتن توسط افراطیها، دست بهتجاوز به غزه و مردم مظلوم این باریکه میزند.
2. صحبتهای نسنجیدهی دونالد ترامپ وجسارت تلآویو
یکی دیگر از دلایلی که سبب شده است تلآویوجسارت حمله به غزه را به خود دهد، سخنانی است که دونالد ترامپ بهصورت نپخته ونسنجیده علیه مردم فلسطین و در حمایت از رژیم اشغالگر قدس بر زبان آورده است. یکیاز این سخنان که بارها نیز توسط او در مبارزات انتخاباتی مطرح میشد، انتقال سفارتآمریکا به قدس شریف بوده است. این موضوع تا حدی بود که اعتراض بسیاری از دولتهارا در پی داشت. رژیم صهیونیستی بهخصوص کابینهی امنیتی بنیامین نتانیاهو، ازابتدای روی کار آمدن، شیفتهی انتقال سفارتهای کشورهای دیگر به قدس بوده است. اینرژیم عملاً و علناً بهدنبال این بوده است تا مرکزیت قدس را از مسلمانان بگیرد وآن را تبدیل به یک شهر صهیونیستی کند. سخنان نسنجیدهی دونالد ترامپ روحی تازه بهآن تن نیمهجان رؤیاهای صهیونیستها بود که همیشه بهدنبال این انتقال بودهاند.
صهیونیستهای افراطی حتی مایل بهانتقال پایتخت سیاسی خود به قدس شریف بودهاند؛ موضوعی که همین اواخر نیز توسطخاخامهای افراطی صهیونیست بارهاوبارها مطرح شده و به نظر میرسد این فضای بهوجودآمدهتوسط رهبران جدید آمریکا، سبب صریح شدن این مطالبات غیرمشروع صهیونیستها شده است.
بیتردید یکی از دلایل صریح شدنصهیونیستها برای حمله به غزه میتواند گرای مثبت واشنگتن به حمایت از صهیونیستهانسبتبه حمایت از این رژیم تحت هر شرایط نامعقولی تلقی شود. موضوعی که به اینجاختم نمیشود و بایستی منتظر پیچیدهتر شدن آن در ابعاد متفاوت باشیم. مسئلهای کهبیش از پیش ساکنان این باریکه را تهدید میکند.
3. سیاستهای سینوسی دولتهای اسلامی
ترکیه و عربستان دو دولتی هستند کهپاسخگوی مستقیم هرگونه تجاوز به غزه و علیه مردم فلسطین هستند. چرا؟ به این دلیلکه این دو کشور به بهانهی «مقابله با ایران»، دست به هر اقدام ناشایست، حتی درجهت مخالفت با مصالح امت اسلام زده و میزنند. عربستان که صراحتاً باب معاملات باصهیونیستها را گشوده است و در خفا نیز با فرستادن فرستادههای خود به رژیمصهیونیستی در جهت برقراری رابطه با این رژیم است، از یکسو و ترکیه که بعد ازرؤیاهای سلطان اردوغان بهدنبال سیطره بر خاورمیانه است و هر روز یک سخن نسنجیدهیجدید علیه ایران روانهی رسانهها میکند، از دیگر سو، بایستی پاسخگوی ایناقدامات تجاوزطلبانهی صهیونیستها باشند. بیتردید صهیونیستها از دشمنیهایسعودی با ایران و سخنان نسنجیدهی اردوغان علیه ایران بسیار خشنود هستند و به همینسبب تلاش میکنند این دو کشور را بیشتر بهسمت خود کشانده و از ایران دور کنند. دراین بین، سیاستهای ناپخته و خام این دولتها نیز برای صهیونیستها بهعنوان یکنکتهی مثبت تلقی میشود و بدون ابا از هرگونه رفتار خصمانه از جانب این دولتها،دست به حملات علیه غزه میزنند.
البته این رفتار ترکها و عربستان نیزقابل تحلیل است. آنها بهدلیل شکستهای پیدرپی در سیاست خارجی خود، بهدنبال اینهستند تا ایران را بهعنوان بازیگری که میخواهد سیاستهای توسعهطلبانهاش را درمنطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا پیش ببرد، معرفی کنند تا به این سبب، شکستهای خودرا پشت مداخلهجوییهای ایران پنهان سازند و ایران را متهم ردیف اول معرفی کنند.برای رسیدن به این جایگاه، بایستی به طراحی آمریکای دوران اوباما اشاره شود.برخلاف ترامپ که سیاستهای صریحی علیه ایران دارد، اوباما سیاست شفافی در برابر ایراناعلام نمیکرد و با سیاستهای پنهانی سبب میشد تا این کشور به دشمن درجهاولمنطقه و ملتهای منطقه «برساخت» شود. به سبب همین اقدامات باراک اوباما بود که حجمایرانهراسی در منطقه به بالاترین سطح خود در چند دههی اخیر رسید و عربستان سعودیبه نیابت از آمریکا در هر جایی که ایران و محور مقاومت به نمایندگی از ایران درآنجا نظمدهی را برعهده گرفته بود، وارد کارزار نظامی و جنگ نیابتی شد و تلاش میکردتا آنجا را با تفرقه و جنگ از بین ببرد.
این رفتارهای ترکها و عربستانبرگرفته از این سیاستهاست. ترکیهی اردوغان هرچقدر تلاش کرد سوریه را سهمالارثعثمانی تعریف کند و نماز خود را در مسجد اموی بخواند، موفق نشد. لذا برای توجیهعدم موفقیتش، هیچ موضوع جذابتری از مداخلهی ایران در امور منطقهای پیدا نکرد.سطح منازعهی ساختگی بهوجودآمده توسط ترکیه و عربستان، که با ذهنیتهای ساختگیآمریکای دوران اوباما گره خورده بود، تا حدی پیش رفت که اردوغان و ملک سلمان حاضرشدند رژیم صهیونیستی را به ایران ترجیح دهند و باب مذاکرات پنهان و پیدای خود رابا این رژیم باز کنند و بهنوعی تلاش کنند ایران را در مضیقه قرار دهند.
این موضوع سبب صراحت رژیم صهیونیستیشده است. ترکیه در طول تاریخ قرن بیستویکم، حامی مردم فلسطین بوده است. وقتیصهیونیستها این درجهی همبستگی با مردم فلسطین را مشاهده نمیکنند، در حمله بهنوار غزه که از حمایتی نیز برخوردار نیست، هیچ تردیدی به خود راه نمیدهند واتفاقی میافتد که در روز دوشنبه و روزهای بعد از آن افتاد. حملهای که هیچ واکنشیاز سوی این دو دولت دربرنداشت.
4. کابینهی امنیتی بنیامین نتانیاهو
بنیامین نتانیاهو، راستگرایان افراطیرا در کابینهی خود جای داده است. رژیم صهیونیستی در شرایط فعلی با مشکلات متعدد اقتصادیمواجه است. این مشکلات و تلاش برای منحرف کردن افکار صهیونیستها و شهرکنشینان ازناکارآمدیهای برخاسته از آن سبب میشود تا هرازگاهی کابینهی آن امنیتی شود. برایامنیتی شدن این کابینه، باید یک تهدید نظامی به وجود آید. به همین دلیل ادعا شدهاست که راکتی از سوی نوار غزه به منطقهی النقب در فلسطین اشغالی شلیک شده است.نتانیاهو برای به دست آوردن افکار عمومی صهیونیستها، همیشه بهدنبال امنیتی کردنشرایط بوده است.
دورهگردیهای اخیر وی به کشورهایآمریکایی و اروپایی برای مقابله با ایران نیز در این چارچوب قابل تحلیل است.ناکارآمدی در تأمین مسائل اقتصادی وی را به آنجا رسانده که دشمنی با ایران را درسطح بسیار بالایی برای صهیونیستها تعریف کند. این تعریف دشمنی به وی این امکان رامیدهد که پاسخگویی درخصوص مشکلات و فشارهای اقتصادی را به کمترین سطح ممکن تقلیلداده و از زیر فشارهای عمومی، خود را رها سازد.
این موضوع تا جایی پیش رفت که وی دراقدامی که توسط بسیاری از رسانهها مورد تمسخر قرار گرفت، برای لحظاتی پشت درب محلاقامت ترزا می، نخستوزیر انگلیس، منتظر شد تا وی به استقبال او آمده و سپس درخصوصموضوع ایران با وی مذاکره کند. پیش از آن نیز وی به دیدار دونالد ترامپ رفته بودتا وی را از خطر ایران مطلع کند. بعد از آن نیز با سفر به سایر کشورهای اروپایی،تلاش کرد تا برجستهسازی خطر ایران را در اولویت خود قرار دهد. این دورهگردیهاینتانیاهو، که با هدف تهدیدسازی از ایران انجام میشود، به این دلیل است که اواساساً به برجستهسازی مسائل امنیتی دل بسته است. این برجستهسازی مسائل امنیتی،سرپوشی است برای رهایی از فشارهای اقتصادی فراوانی که به وجود آمده است.
5. ششمین کنفرانس حمایت از انتفاضه
اخیراً در تهران کنفرانسی در حمایت ازانتفاضه برگزار شده است که رهبر انقلاب نیز در آن سخنرانی کردند و به نکاتی درخصوصمسئلهی فلسطین اشاره کردند و بر لزوم تأکید بر وحدت بین مردم فلسطین و راههایمبارزه با رژیم جعلی، اشاره داشتند. این موضوع که مورد پسند صهیونیستها نبودهاست، بهعنوان مسئلهای برای انتقامجویی از مردم فلسطین پیگیری شده است و اینحمله به نوار غزه میتواند در این شرایط نیز مورد بررسی قرار گیرد. بهعبارتیصهیونیستها بهدنبال آزمون رفتار محور مقاومت علیه خود هستند. آنها بهشدت ازاتفاقاتی که با محوریت ایران درخصوص مسئلهی فلسطین در حال روی دادن است، بیمدارند و در سایهی همین بیمی که به وجود آمده است، دست به اقدامات سراسیمه میزنند.سه انفجاری که در غزه روی داده، برای آزمون محور مقاومت است.
صهیونیستها بههیچوجه گمان نمیکردندکه ایران سیاستهای صریح خود را در فضای لفاظیهای بینالمللی دونالد ترامپ به پیشبرده و بدون اعتنا به مسائل آمریکا، سیاستهای خود را پیش ببرد. آنها تصور میکردنداینکه دولت جمهوریخواه آمریکا سر کار آمده است یعنی زمان تاختوتاز آنهاست وایران نیز از این سیاستهای آمریکاییها میهراسد و سیاستهای ضدصهیونیستی خود رامعلق خواهد کرد. برگزاری هوشمندانهی کنفرانس حمایت از انتفاضه، این موضوع را ثابتکرد که نهتنها ایران از مسئلهی فلسطین کوتاه نخواهد آمد، بلکه آن را در اولویتخود قرار داده و برآن است که این موضوع بایستی اولویت جهان اسلام باشد.
پیش از این نیز بسیاری تأکید میکردندکه بهدلیل روی کار آمدن کابینهی جدید آمریکا، ایران سیاستهای ضدآمریکایی خود رادر منطقه پیش نخواهد برد. موضوعی که تلویحاً و تصریحاً توسط سیاستمداران آمریکاییبارهاوبارها گفته شد که یکی از آخرین آنها نیز اظهارات مایک پنس بود که روزدوشنبه اظهار داشت ایران بهتر است نگاهی به تقویم بیندازد، دولت در آمریکا تغییرکرده است. از این دست سخنان را دونالد ترامپ نیز بارها به کار برده بود و اظهارداشته بود که ایران بایستی از اوباما متشکر باشد و بیان داشته بود که من اوبامانیستم.
اما ایران بدون توجه به این موضوعات،سیاستهای خود را در سطح منطقهای با قوت به پیش برده است. کنفرانس حمایت ازانتفاضه نیز بدون توجه به مسائلی که صهیونیستها برای فشار علیه ایران بهدنبال آنهستند، روی داده است. این کنفرانس سبب خشم صهیونیستها شد و یکی از دلایل حملهیاخیر به غزه را میتوان در این موضوع پیگیری کرد.
فرجام سخن
صهیونیستها روز دوشنبه در چند حمله،غزه را مورد اصابت قرار دادند؛ مسئلهای که بررسی آن نیاز به برشمردن سناریوها ودلایلی دارد که در این یادداشت مورد بررسی قرار گرفت. اشاره شد که یکی از دلایل دستیازیدن به این موضوع، روی کار آمدن دونالد ترامپ و سیاستهای نسنجیدهی وی واظهاراتش درخصوص انتقال سفارت این کشور به قدس شریف است. همین موضوع سبب جسارتصهیونیستها و متعاقباً حمله به غزه شده است. یکی دیگر از دلایل، کابینهی امنیتینتانیاهو است که همیشه درصدد به وجود آوردن یک بحران امنیتی برای بقای خود ودرآمدن از زیر فشارهای عمومی بهدلیل ناکارآمدی اقتصادی بوده است. یکی دیگر ازدلایل به برگزاری کنفرانس حمایت از انتفاضه در ایران و سخنرانی رهبری و حمایت صریحایشان از مسئلهی فلسطین برمیگردد. همچنین به سیاستهای سینوسی دولتمردان اسلامینیز میتوان بهعنوان یکی از دلایل محرک اشاره کرد.
راهکارها
– وحدت در شرایط فعلی یکی از ضروریتریننیازهای مردم فلسطین در کرانهی باختری و غزه است.
– صهیونیستها بایستی متوجه شوند کهپاسخ هر حملهی آنها یک حمله است.
– دولتمردان اسلامی بایستی سوای ازمسائل مربوط به اختلافات با سایر دولتها درخصوص مسئلهی فلسطین به یک جمعبندیبرسند.
منبع : برهان ، 14/12/1395